×

سرنوشت شوم 3 شیطان صفت

سرنوشت شوم 3 شیطان صفت

سرنوشت شوم 3 شیطان صفت

سرنوشت-شوم-3-شیطان-صفت وکیل 

سرنوشت شوم 3 شیطان صفت


نویسنده: قاسم گرجی

کارا به تازگی فوق لیسانس شیمی گرفته بود که یکی از شرکت ها بخاطر تخصص اش استخدامش کردند، به جنوب کشور اعزام شد و با 2 میلیون و 500 هزار تومان حقوق به کار پرداخت.
    کارا که تا 30سالگی زندگی با آن سختی در گرمای هوا را تجربه نکرده بود با نیت زندگی در شرایطی بهتر و آسانتر و داشتن درآمدی بیشتر از ادامه کار در شرکت خصوصی منصرف شد و با نیت پلیدی برای کسب درآمد بیشتر راهی تهران شد. کارا که فرمول ساخت شیشه را به دست آورده بود، با اجاره محلی برای آزمایشگاه تهیه شیشه، قضیه را با مراد که در مصرف انواع مواد مخدر ید طولایی داشت و از اقوام دور وی بود، در میان گذاشت.
    کارا با کمک مراد، با یکی از فروشندگان انواع مواد مخدر نیز آشنا شد و با وی برای توزیع شیشه به صورت شفاهی پیمان مشارکت بست و یک باند تهیه و توزیع مواد مخدر شیشه را تشکیل داد و تولید شیشه را آغاز کرد.
    با شروع به کار آزمایشگاه، کارا به وسیله همدستان خود شیشه را ارزانتر از قاچاقچیان دیگر به دست توزیع کنندگان و مصرف کنندگان این مواد می رساند تا مشتریان بیشتری را به خود جلب کند.
    کارا یک روز در محل کار جدیدش به شیشه دست ساز خودش که در گوشه ای قرار داشت نگاهی انداخت و بعد از آن که مدت کوتاهی به آن خیره شد، هوس مصرف آن به سرش زد.
    بعد از چند دقیقه در حالی که از نظر رفتاری تعادل خود را از دست داده بود صدای باز شدن در ورودی آپارتمان، نظرش را به خود جلب کرد. مراد بود که به دیدنش می آمد.
    کارا با شنیدن صدای در به خیال این که شخص ناشناسی قصد وارد شدن به آپارتمانش را دارد ترس تمام وجودش را گرفت.
    کارد آشپزخانه را برداشت و بعد از مخفی شدن در پشت در به محض مشاهده مراد، آن را بر گردن وی فرود آورد.
    مراد روی زمین افتاد و غرق در خون جان سپرد. کارا چشمش به دیگر همدست خود که کلاهی نقابدار بر سر داشت افتاد و با این باور که پلیس وارد صحنه شده، برای فرار از دست قانون به سمت بالکن آپارتمان رفت و در چشم برهم زدنی از آنجا به سمت پائین سقوط کرد و کشته شد.
    همدست کارا با پیش آمدن چنین وضعی وحشت​زده و هراسان پا به فرار گذاشت که عده ای از رهگذران در خیابان با دیدن پیکر بی​جان و غرق در خون کارا، او را دستگیر کردند و به ماموران پلیس تحویلش دادند.

 روزنامه ایران، شماره 5136 به تاریخ 5/5/91، صفحه 18 (ایران شوک)

    

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.