×

تعدد جرم ، قتل عمدی و سرقت شبانه توام بااذیت و آزار

تعدد جرم ، قتل عمدی و سرقت شبانه توام بااذیت و آزار

تعدد-جرم-،-قتل-عمدی-و-سرقت-شبانه-توام-بااذیت-و-آزار شماره فرجامی : 2/385816 تاریخ رسیدگی : 30/9/1371
دادنامه :522 مرجع رسیدگی شعبه 16 دیوان عالی کشور هیات شعبه
آقایان ... رئیس و... مستشار

خلاصه جریان پرونده :
حسب مندرجات پرونده : 1 آقای (الف ) فرزند... 24 ساله به اتهام قتل عمدی و مرحوم آقای (ب ) در حین سرقت شبانه از منزل مسکونی وی و شرکت در ارتکاب چهار فقره سرقت شبانه از منازل مسکونی ... و...و... 2 آقای (ج ) فرزند... 37 سلاه به اتهام شرکت در سرقت شبانه از منزل مقتول توام با آزار و ایذا و ایراد ضرب و جرح نسبت به خانم ... همسر مقتول و معاونت در قتل عمدی مرحوم آقای (ب ) و شرکت در ارتکاب شش فقره سرقت شبانه از منازل مسکونی خانم ...و...و...و... و... همراه با تهدید و آزار و وارد کردن ضربه 3 آقای (د) فرزند... معروف به ... 32 ساله شرکت در سرقت شبانه از منزل آقای (ب ) و معاونت در قتل عمدی آقای (ب ) و اخفای اموال مسروقه 4 آقای (ه) فرزند... 36 ساله به اتهام شرکت در قتل عمدی مرحوم آقای (ب ) 5 آقای (و) فرزند ... 37 ساله به اتهام شرکت در سرقت شبانه از منزل مسکونی مقتول توام با آزار و ایذا و معاونت در قتل عمدی مرحوم آقای (ب ) تحت تعقیب دادسرای عمومی ... قرار گرفته اند و به شرح کیفرخواست شماره 1100 5/10/70 تقاضای تعیین کیفر از دادگاه کیفری یک ... شده است . پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک ... ارجاع وآقای رئیس دادگاه از ریاست دادگستری تقاضای معرفی مشاور را نموده است و آقای ... به عنوان مشاور به دادگاه معرفی شده است وآقای ...وکیل دادگستری به عنوان وکیل تسخیری متهم آقای (الف ) تعیین شده است و جلسه رسیدگی دادگاه در تاریخ 19/11/70 تشکیل آقای ... فرزند مرحوم (ب ) اظهار نمود که ازپنج نفرمتهمان پرونده شکایت دارم . آقای ... به سایر متهمین گفته پدر و مادرم پول دارند و به منظور سرقت به منزل پدرم رفته اند و با لگد زمن کمر پدرم را شکسته اند . دقیقا" نمی دانم کدامیک از متهمین پدرم را با لگد مورد صدمه قرار داده و مادرم را نیز زده اند و با پتو پدرم را خفه کرده اند0 دادگاه از شاکی سوال کرده چه کسی پدرش را خفه یا وی را مورد ضرب و صدمه قرار داده است پاسخ داده ما نمی دانیم خود متهمان گفته اند آقای (الف ) پدرم را به قتل رسانیده است و مادرم می گوید با چاقو و اسلحه پدر و مادرم را تهدیدکردند0 از پنج نفر متهم پرونده شکایت دارم . خودشان اقرار کرده اند پنج نفر آمدند نشستند پشت ماردم و پدرم را با پتو خفته کردند و کشتند تقاضاای قصاص دارم . آقای ... فرزند دیگر مقتول اظهار کرد قاتل پدرم در درجه اول دو نفرند آقای (الف ) اعتراف کرده پدرم را کشته ولی آقای (ه) گروه را رهبری کرده ، آقای (الف ) قاتل اصلی وآقای (ه) رهبری گروه را به عهده داشته است . در مورد آقای (الف ) تقاضای قصاص دارم و در مورد آقای (ه) اشد مجازات را تقاضا دارم . بریدن دست و پای او رامی خواهیم بقیه به اندازه جرمشان باید مجازات شوند0 آقای ... معروف به ... تقاضای قصاص هر پنج نفر رانموده است . دادگاه از ایشان سوال کرده در باب قتل مرحوم آقای (ب ) منجزا اعلام کنید کدامیک از متهمان مرتکب قتل شدند پاسخ داده پنج نفر متهمین پرونده مرتکب قتل شده اند0 بانو... فرزند دیگر مقتول تقاضای قصاص هر پنج نفر رااز دادگاه نموده است . بانو... فرزند دیگر مقتول اظهار کرده از شما می خواهم همه اینها را بکشیداینها در خانه پدرم نمک خوردند و یا باید هر پنج نفر را بشکید یا دست و پای آ;ها را ببرید و یا چشمهای آنها را کور کنید تا در محل درسی عبرت برای دیگران باشند0 بانو... فرزند دیگر مقتول نیز تقاضای قصاص پنج نفر ار نموده است . آقای ... اظهار کرده غیر از ما یک نفر برادر دیگر نیز داریم که در زندان است لایحه نوشته که به دادگاه تقدیم می شود0 نامه مورخ 15/11/70 منتسب به آقای ... که از اندرزگاه 225 ویژه جوانان به دادگاه نوشته ضمیمه پرونده است در نام ارسالی تقاضای قصاص قاتل یا قاتلین پدرش را نموده است . بانو ... فرزند... 72 ساله همسر مقتول اظهار کرد من و شوهرم خوابیده بودیم نصف شب دیدم یک چیزی روی سرم افتاده فکر کردم دیوار است خواستم بلند شوم دیدم نمی توانم متوجه شدم یک نفر روی سینه ام ایستاده ، البته آن شب آقای (ه) مرا دکتر برده بود برق خاموش بود آقای (ه) زیر گوشم گفت پول کجاست گفتم شما را به ابوالفضل و حضرت زینب ما را نکشید گفتند باید پول را بدهید گفتم ما رد نکشید هرچه می خواهید ببرید0 دستبند و گوشواره مرا برداشتند آنچه به شوهرم گذشته خبر ندارم چون سرو روی مرا بسته بودند یکی از آنها که شلوار نخودی پوشیده و تفنگ در دستش بود گفت اگر حرفی بزنی ترا می کشم گفتم حرف نمی زنم . به او گفتم ترا به حضرت زینب مرا نکشید رفتند توی اطاق همه را بردند از من چهار عدد النگو و گردنبند و گوشواره و ده هزار تومان پول نقد و سه هزار تومان در جیب چمدان قاضق و چنگال همه را بردند0 دادگاه از مشارالیها سوال کرده آیا منزل مسکونی شما دارای روشنایی بود یا برق منزل قطع شده بود پاسخ داده کنتور اصلی را خاموش کرده بودند همه جا خاموش بود دادگاه از ایشان سوال کرد آیا شما در خانه ، برق اسلحه و چاقو را مشاهده کردید اظهار کرد پشت خانه روشن بود از روشنایی برق همسایه تفنگ و اسلحه را دیدم . شاکیه از پنج نفر شکایت دارد و اظهار کرده آقای (ه) روی سرم نشسته بود0 خانم (ض ) فرزند... 65 سلاه از متهمین در مورد سرقت اعلام شکایت نموده است . آقای ... فرزند... اظهار کرد ساعت دو بعد از نیمه شب آقای (الف ) به اتفاق سه نفر دیگر وارد منزلم شدند0 آقای (الف )را شناختم بقیه را نشناختم گوشم سنگین است مرا کتک زدندبیست و هفت هزار تومان مرا بردند، گوشم را کر کردند دست و پای مرا بستند، فقط از آقای (الف ) شکایت دارم تقاضای حکم شرعی دارم 0آقای ... معروف به ... اظهار کرده سه بار منزل من مورد دستبر قرار گرفته یکبار دو بشکه نفت بردند سیصد کیلو برنج و ماهی و تخم مرغ و داس و تبر را بردند0 سارقین در ساعت یک بعد ا ز نیمه شب وارد منزل شدند نتوانستم آنها را شناسایی کنم . از متهمین این پرونده شکایت ندارم . آقای ... فرزند... اظهار کردند از من سال گذشته سیصد و پنجاه من برنج بردند من فقط گزارش کردم ولی از کسی شکایت نکردم ولی آگاهی آمد گفت سارقین را گرفته گفتم از کسی شکایت ندارم . دادگاه به آقای (الف ) خطاب کر کیفرخواست دادسرای ... قرائت شده چه می گویی پاسخ داده فارسی بلد نیستم و باید محلی صحبت کنم یک شب دوستان عروسی می کردند من رفتم عروسی کادو دادم وآمدم خانه من و آقای (ج ) با هم بودیم گفتم غذا نخوردم باید غذا بخوریم آقای (ج ) گفت ترا می برم خانه غذا بخور که آقای (و) و آقای (د) ما را دیدند گفتند بیا برویم منزل شمار را کار داریم ، رفتم خانه آقای (د) حدود ساعت یازده الی دوازده شب غذا خوردیم و چای خوردیم صحبت از فقر و فلاکت شده و آقای (د) صحبت از فقر و فلاکت می کرد آقای (و) گفت چک دارم و... هم گفت من چک وعده ای دارم و آقای (و) هم گفت باید برزیم سرقت و این دو نفر افراد معتبری بودند وعاقل . از من نادان خواستند برویم سرقت و گفتند یکی دو تا سرقت از شما می خواهیم که با پول آقای (ب ) پول چک را بدهم و خانه را هم درست کنیم و اصلا انتظار نداشتم که چنین پیشهادی بکنند، اغفال شدیم . در جواب گفتم کجا است و چه کسی است ؟ گفتند آقای (ب ) است . گفتم نمی شناسم گفتند خودمان می شناسیم کسی را ندارد پیرمرد و پیرزن هستند پول و طلا دارند خلاصه رفتم البته من اصلا آقای (ه) را نمی شناختم گفتم چه کسانی هستند که آقای (و) و (د) گفتند پنج نفر هستیم حرکت کردیم به سمت خانه آقای (ب )0 رفتم جلوی خانه دیدم که یک سگ دارد که نمی گذارد آدم جلوی خانه برود چون در و دیوار نداشت خصاله شب اول برگشتیم من رفتم خانه ، دیگر صحبتی نکردیم فقط گفتم اینجا ما رامی گیرند گفتند ترتیب سگ را می دهیم بعد از یک هفته بار دوم رفتم ساعت 5/11 شب بود خانه خوابیده بودم با آقای (ه) دنبال من آمدند زنگ خانه ما را زندند گفتند بیا امشب ترتیب سگ را می دهیم ، بایدحتما این سرقت را شب تمام کنیم . آقای (ه) ما را سر پل پیاده کرد قسم می خورد که چهار میلیون تومان پول و حدود یک کیلو طلا درداخل خانه است . این مطالب را آقای (و) و آقای (ه) به ما گفتند مجددا" چهارنفر رفتیم خانه مقتول ساعت 5/11 الی 12 بود0 دیدم یک ماشین در حیاط پارک است . آقای (د) قرص دیازپام از داروخانه تهیه کرد تا سگ را از ما دور کند که دیدم ماشین بوددوباره برگشتیم از ماجرا دو ماه گذشت من کاملا منصرف شدم رفتم سرکار خودم این آقایان یعنی آقای (و) و آقای (د) دوباره مرا بردند خانه و جمع شدیم چای خوردیم گفتم من خسته هستم که اینها دوباره مرا راضی کردند0 من و آقای (ج ) رفتیم درب خانه 0آقای (ه)دوباره گفت اینها پول دارند پیرمرد و پیرزن هستند به هرحال رفتیم ساعت 30/12 به آنجا رسیدیم . خبری از سگ نبوده آقای (ه) بیرون از محوطه بود آقای (ه) گفت من به عنوان نگهبان بیرون هستم گفت شلوغ نکنید پول را بردارید و بیایید چهارنفری رفتیم داخل خانه دیدم سگ نیست . آقای (د) وارد ایوان شد برق را خاموش کردخانه تاریک شد0 زن مقتول بیدار شد آقای (ج ) به عنوان دلداری به او گفت مادرجان باتو کاری ندارم پول تو را می خواهم وآقای (ب ) هم داشت داد و فریاد می کرد به او گفتم پولهایت را بده گاو صندوق را باز کن بده ما برویم . آقای (ج ) النگو را گرفت البته ترسیده بود چون اگر چهار نفر بیایند بالای سر من سکته می کنم هرچه بگویند من قبول می کنم . من فقط پهلوی مقتول نسشتم یک ربع طول کشید مقتول ترسید من گفتم عمو جان پدر جان خبری نیست دیدم دارد فریادمیکند گفتم عموجان پدرجان خبری نیست گفت تو را کار نداریم آمدیم پول را بگیریم . آقای (د) چمدان را گرفت و روی دست آورد بیرون . آقای (ج ) و آقای (و) بالای سر آنها بودند که آنها آمدند بیرون و منهم آپدم و دادگاه به متهم خطاب کرد مطالب ابرازی شما درمرجع انتظامی و قضایی قرائت می شود چه می گویی پاسخ داده من قبول دارم خلاف کردم قبول می کنم اعتراف من در آگاهی در نتیجه کتک خوردن بوده است . پیش آقای ...بازپرس رفتیم مامور آگاهی آنجا نشسته بود گفت اگر اعتراف نکنی دوباره تو راآگاهی می برم . اعتراف من به خاطر چوب خوردن بوده است . در مورد سرقتها، سرقت منزل آقای (ب ) را قبول درام و سایر سرقتها را قبول ندارم . اتهام آقای (ج ) فرزند... تفهیم شد و تبانی چند نفر را برای انجام سرقت شرح داده و اظهار کرده چون آقای (و) و آقای (د) گفته بودندکه دومیلیون تومان پول دارد صحبت کردیم که ضرر به اینها نزنیم و پول را برداریم و بیاییم . چهارنفری رفتیم و آقای (ه) بیرون ماند حرکت کردیم و رفتیم داخل . این پیرزن وپیرمردخوابیده بودند و آقای (الف ) رفت طرف مقتول و منهم رفتم طرف پیرزن . من دست خوردم را روی صورت زن متقول گرفتم وحشت کرده بود می گفت پول نداریم پسرم برده تهران مقداری پول درام پسرم به من داده می خواهم بروم دکتر خودش از جیب خود درآورد وبه دست من گذاشت گفت مال شما بعد النگو را خودش درآورد و سومی را خودم گرفتم . بعد از هفت الی هشت دقیقه آمد و گفت مقتول بی حال است زمان گریه من همانجا بود گفتم بیا برویم راه افتادیم رفتیم . بعد رفتم خانه آقای (د) و چمدان را بازکردیم توی راه می گفت مقتول بی حال شده الان دارد می میرد0 از سایر سرقتها خبر ندارم در اثر کتک کاری اقرار کردم خدا وکیلی هیچ یک از شکات را نمی شناسم ولی خانه متقول و بردن النگو را قبول دارم . اتهام ... تفهیم شد اظهار داشت تا حالا از دیوار کسی بالا نرفتم فریب آقای (ه) را خوردم آقای (ه) موضوعاتی را گفت که تصمیم گرفتیم این سرقت را انجام دهیم ، پنج نفری رفتیم ، آقای (ج ) با زن مقتول حرف می زد... بالای سر مقتول بود برق خاموش شد من وحشت کردم آمدیم بیرون اینها بعد از چند دقیقه آمدند0 آقای (ه) گفت قرار نبود که شما قتل کنید قرار بود سرقت کنید0 به من گفتند ساک را بسوزان . من گفتم نه چون پیش آپده بعد از چند روز هم ما را می گیرند... در همان شب به من گفت که آقای (ب ) مرده است . اتهام آقای (ه) تفهیم شد اظهار کرد من تا حالا نه سرقتی کردم یک روز آقای (د) آپد توی ماشین من نشست و گفت چک من برگشت خورده است چهارصد هزار تومان دارم می روم دنبال چکهای خودم از این جریان مدتی گذشت یک روز آمد ایستگاه گفت می خواهم سرقت کنم می یکی دوجا را در نظر دارم باید سرقت کنم و رفیق هم دارم ، منزل آقای (ب ) را در نظر دارم چون قدیمی است پول دارد خانه ما دوراست اگرمساله ای پیش آمدنمی توانند مرا پید کنند0 گفت آقای (و) همراه ما است روی حرف آقای (و) فکر کردم گفتم او مداح است این کار را نمی کند0 با چندبارمراجعه و پیشنهاد بالاخره شب همگی آمدند مرا صدا کردند گفتند بیا برویم رفتیم رودخانه نزدیک بود، سیگار شکیدیم و صحبت کردیم گفتند بیا برویم گفتم کار من نیست من یک قدم به جلو نمی آیم آنهاچهار نفری رفتند بعد از نیم ساعت یا45 دقیقه دیدم آقای (و) به حالت ناراحتی آمد0 گفتم مساله چیست گفت مثل این که وضع خراب است دیدم چیزی کول دارند من فکر کردم مقتول را کول کردند گفتم این چیه چمدان بود و وسائل و چمدان را بردند من از موضوع خبر ندارم . اتهام آقای (و) فرزند... تفهیم شد جریان با دوستان خود راشرح داده و اظهار کرده رفتیم آقای (ه) گفت شما بروید من هوای شما را دارم ما چهارنفر رفتیم هر چهارنفر دروازه را بازکردیم نرسیده به کنتور یک خرابه دارد ودرخت ا ست همانجا جمع شدیم . اول (ج ) رفت و آپد گفت مثل اینکه سگ خوابیده . آقای (الف ) چهار دست و پایی حرکت کرد و گفت پیرمرد و پیرزن در ایوان خوابیده اند گفت باید یک نفر بماند0 خلاصه آقایان (ال ) و (ج ) و (د) را با خود برد ومن ماندم دیدم ده یا دوازده دقیقه گذشت و گاوصندوق را نیاوردند0 من حرکت کردم رفتم جلو یک متری یا دو متری آنها بودم دیدم آقای (ج ) دست خودش را روی صورت زن متقول گذاشته و پیرزن بیدار بود صحبت می کردند من گفتم گوش خانم را پاره نکنید دیدم آقای (الف ) پیرمدر را گرفته بود، اصلا شکنجه نشدیم حتی دست به من نخورد اینها دروغ می گویند شکنجه ای توی کار نبود من رفتم زیر پل . گفتم آقای (الف ) کار دست ما دادی . توی راه چند بار سوال کردیم گفتند زنده است آقای (الف )می گفت ترسیده چیزی نیست زنده است نمرده است . بعد آمدیم منزل ، چمدان را باز کردند پانصد و هفتاد تومان بود دیگر متوجه ماجرا نشدم . از آقای (د)سوال کردم چمدان کجاست گفت پیش من است و طلاها را آقای (الف ) برده است ، البته آقای (الف ) به من اشاره کرده است که مقتول را کشته است من اصلا توی ایروان نرفتم و نقشی در اذیت و آزار همسر مقتول وخود مقتول ندارم ، اصل حقیقت را عرض کردم . آقای ... نماینده دادسرا اظهار داشت قضات محترم دادگاه پرونده رادقیقا" مطالعه فرموده اند که متهمین در کلیه مراحل تحقیقات مقدماتی بزه معنونه رابه صورتی که شکل گرفته مطرح کرده اند و چون در آ; هنگام فرصت مشورت را با یکدیگر نداشتند ناچار بودند حقاقیق را به آن گونه بیان نمایند و اظهاراتشان کاملا با یکدیگر منطبق بوده است . هر پنج نفر آنان امروز در جلسه دادگاه مطالبی اظهار داشتند که صرفنظر از عدم انطباق با اظهارات قبل آنان با یکدیگر ضد و نقیض بوده و بالاخره پس از دفاع از کیفرخواست تقاضای صدور مجازات شایسته به اعمال ارتکابی متهمین را از دادگاه نموده است و سپس آقای ... وکیل ... متهم آقای (الف ) از موکل خود دفاع نموده قتل را عمدی ندانسته و با توجه به قاعده احتیاط در دماء تقاضای صدور حکم شایسته از دادگاه نموده است . آقای دادیار دادسرا مورد را منطبق با بند ج ماده 3 قانون حدود و قصاص اعلام و به استناد ماده 43 قانون حدود و قصاص تقاضای صدور حکم قصاص آقای (الف ) را از دادگاه نموده است . از آقای (الف ) آخرین دفاغ اخذ شده اظهار کرده برای سرقت رقتیم قصد قتل نداشتم من فقط پهلو او ایستادم دستش را گرفتم گفتم نترس سایر متهمین نیز در آخرین دفاع اظهار کرده اند منظور ما سرقت بود و آقای (ه) اظهارکرد نه رفتم و نه چیزی دیدم واز دادگاه گذشت می خواهم و آقای (و) نیز از دادگاه وخانواده مقتول تقاضای عفو و بخشش نموده است . سپس آقای مشاور دادگاه بشرح نظریه مورخ 20/11/70 اظهار نظر نموده و دادگاه با اعلام ختم دادرسی به شرح دادنامه شماره 271928/11/70 با احراز بزهکاری آقای (الف ) به قتل عمدی مقتول مستندا" به بند ب ماده 2 قسمت اول ماده 15 قانون حدود و قصاص حکم به قصاص متهم صادر نموده و در خصوص شرکت در سرقت شبانه به استناد ماده 108 قانون تعزیرات و رعایت ماده 20 و25 قانون راجع به مجازات اسلامی وی را به تحمل 74 ضربه شلاق محکوم نموده است ه پیش از اجرای حکم اعدام به مرحله اجرا در آید و آقای (ج ) را به استناد ماده 203قانون مجازات اسلامی اخیرالتصویب و ماده 112 قانون تعزیرات و نیز ماده 190 قانون دیات و رعایت مواد 20و25 قانون راجع به مجازات اسلامی در مورد تهدید به تحمل شش ماه حبس ودر خصوص سرقتهای شبانه به تحمل پنج سال حبس و پرداخت یک فقره 15 درهم نقره و مبلغ ده هزارریال به عنوان ارش درحق بانو... محکوم نموده است و متهمین به اسامی آقایان (د) و(ه)و(و) را به استناد ماده 203 قانون مجازات اسلامی هر یک از متهمین رابه تحمل چهارسال حبس تعزیری محکوم نموده است و درخصوص اتهام متهمین دایر بر معاونت در قتل عمدی مرحوم (ب ) و استناد درمحکوم نموده است و در خصوص اتهام متهمین دایر بر معاونت در قتل عمدی مرحوم (ب ) و استناد در کیفرخواست به ماده 218 مبنی بر قطع ید سارقین اعلام شده با توجه به این که از جانب شکات تقاضای قطع ید نشده و تها از ناحیه اولیای دم علیه همه متهمین تقاضای قصاص به عمل آمده . با مداقه در مجموع اوراق پرونده و اظهارات متهمین و سایر اوضاع و احوال بزه انتسابی معاونت در قتل عمدی مرحوم (ب ) بطور قطع و یقین احراز نمی گردد و دلایل کافی و متقن در این زمینه درپرونده به نظر نمی رسد و همچنین شرایط کلی قطع ید نیز در پرونده موجود نیست علیهذا ضمن رد ماده استنادی در کیفرخواست در مورد معاونت در قتل عمدی و قطع ید متهمین نامبردگان را در این خصوص بنا به اصل برائت تبرئه می نماید0 رای صادره به محکوم علیهم ابلاغ شد فقط احد از آنان به نام آقای (الف ) به شرح لایحه مورخ 20/12/70 به رای صادره اعتراض نموده و تقاضای تجدیدنر کرده است و پرونده به نظر آقای رئیس دادگاه صادرکننده رای رسیده و ایشان به شرح نظریه مورخ 27/12/70 به نظر و رای خود باقمیانده و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است و به موجب دادنامه شماره 24149/3/71 به شرح زیر اظهار نظر شده است 0

بسمه تعالی
با توجه به محتویات پرونده مخصوصا" گواهی پزشکی قانونی که علت مرگ را خفگی تعیین نموده است و با عنایت به این که حسب تحقیقات انجام شده تنها متهم آقای (الف ) با متقول درگیر بوده و اعمال انجام گرفته نسبت به متقول از ناحیه متهم نامبرده بوده است اعمال انتسابی به متهم و صدور حکم قصاص موجه به نظر می رسد و اعتراض محکوم علیه معترض مردود تشخیص داده می شودفلذابارد اعتراض و تایید رای صادره پرونده برای اقدام قانونی اعاده می گردد0مجددا" آقای (الف ،) به رای صادره اعتراض نموده است ونیزبقیه متهمین به اسامی آقایان (ج ) و (د) و (ه) و (و) نسبت به رای صادره از طریق اجرای احکام اعتراض نموده اند و پرونده به نظر آقای رئیس دادگاه صادرکننده رای رسیده و ایشان به شرح نظریه مورخ 14/6/71 به رای و عقیده خود باقیمانده و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و چون در این شعبه سابقه داشته پرونده به این شعبه مجددا" ارجاع می گردد0
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید . پس از قرائت گزارش آقای ... عضو ممیز و اوراق پرونده ونظریه کتبی آقای ... دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر رد اعتراض معترضین مشاوره نموده چنین رای می دهد:
تاریخ رسیدگی : 30/9/1371
دادنامه شماره : 522

رای شعبه دیوان عالی کشور
نظر به مندرجات پرونده و کیفیات منعکس در آن اولا در خصوص اعتراض مجدد محکوم علیه معترض آقای (الف ) برابر ماده 12 قانون تعیین موارد تجدیدنظر احکام دادگاهها و نحوه رسیدگی آنها مصوب 14/7/67 مجلس شورای اسلامی تقاضای تجدیدنظر برای باردوم درصورتی پذیرفته می شود که جهت آن همان جهت تقاضای تجدیدنظراول باشد ودر مانحن فیه محکوم علیه معترض به همان جهت بار اول مجددا" برای بار دوم درخواست تجدیدنظر نموده است لذا درخواست تجدیدنظر متقاضی تجدیدنظر مردود اعلام می گردد0 ثانیا" در خصوص اعتراض بقیه محکوم علیهم معترض چون از ناحیه معترضین ایراد و اعتراض خاص و موثری به عمل نیامده است تا مورد امعان نظر قرار بگیرد بر رای صادره از لحاظ صحت مبانی استدلال بر بزهکاری متهم و رعایت تشریفات دادرسی و تطبیق مورد با قانون و ثبوت جرم اشکال وارد نیست لذا رای تجدیدنظر خواسته با قید کسر و احتساب ایام بازداشت گذشته تایید و ابرام می گردد و پرونده نزد مرجع مربوطه جهت اقدام قانونی اعاده می گردد0

مرجع :
کتاب سرقت ،جعل وخیانت درامانت درآرای دیوان عالی کشور
تالیف یداله بازگیر ،نشرحقوقدان ،چاپ اول ، 1376
64

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 522

تاریخ تصویب : 1371/09/30

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.