×

اگرعلم و سوءنیت متهم برانتقال ملک غیراحرازنشود جرم کلاهبرداری محقق نمیشود

اگرعلم و سوءنیت متهم برانتقال ملک غیراحرازنشود جرم کلاهبرداری محقق نمیشود

اگرعلم-و-سوءنیت-متهم-برانتقال-ملک-غیراحرازنشود-جرم-کلاهبرداری-محقق-نمیشود

وکیل

تاریخ رسیدگی :10/11/71 دادنامه 595 فرجامخواه : (الف ) فرزند.00 فرجامخوانده : (ب ) فرجامخواسته دادنامه شماره 281304/2/70 صادره از شعبه 240 دادگاه کیفری.00مرجع رسیدگی شعبه 16 دیوان عالی کشور هیات شعبه آقایان :000 رئیس و000عضومعاون

خلاصه جریان پرونده :
در تاریخ 14/10/67 آقای (ب ) به دادگاه شعبه چهارم کیفری .... اعلام نموده که شخصی به نام (الف ) در برابر قولنامه عادی یک قطعه زمین به مساحت ده هزار مترمربع واقع در روستای .... به مبلغ یکمیلیون و پانصد هزار تومان به اینجانب فروخته وجه آن راتماما" دریافت نموده اکنون مشخص شده زمین مورد معامله اوقافی بوده و مقدار2500 مترمربع کمتر از مقدار معامله بوده و چندنفر هم مدعی مالکیت آ; زمین هستند و چون فروشنده کلاهبرداری نموده و ملک متعلق به غیر را فروخته تقاضای تعقیب او را دارم 0شکوائیه شاکی به پاسگاه مرکزی ارجاع شده و پاسگاه آقای (الف ) را معرفی نموده و صورتجلسه مورخ 17/10/67 دادگاه حاکی است نامبرده بعد از انجام تحقیقات توسط دادگاه صورتجلسات تحقیق و دادرسی تنظیم شده توسط دادگاه کیفری 2 را امضاء ننموده است. دادگاه کیفری 2 ضمن تحقیق از شاکی و مشتکی عنه و چند نفر به عنوان گواه پرونده را جهت تحقیقات بیشتر و استعلام ثبتی واستماع اظهارات نماینده اوقاف به دادسرای .... ارسال داشته و آقای بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی .... بعنوان متصدی تحقیق از متهم تحقیق نموده آقای (الف ) نزد آقای بازپرس اظهار داشته این زمین که در000قرارداد واگذاری حق ریشه و دسترنج موضوع معامله بوده و این زمین در سال 65 در تصرف من بوده و از بهار سال 66تا کنون در تصرف آقای (ب )است. در وسط زمین یک ساختمان محل نگهداری احشام است که آن راهم واگذار کرده ام و این زمین ملک شخصی خودم بوده و قسمتی از آن موقوفه حضرت عبدالعظیم است. پاسگاه ژاندارمری.00طبق گزارش مورخ 20/10/67 به آقای بازپرس شعبه دوم 000اعلام نموده که زمین مورد شکایت در000 قرار دارد و قسمتی از آن جزو موقوفه است و محل درحوزه استحافظی پاسگاه 000می باشد. آقای بازپرس شعبه دوم دادسرای .... بموجب تصمیم مورخ 26/10/67 ضمن اعاده پرونده به دادگاه کیفری.002 متذکرشده که زمین مورد شکایت در حوزه قضایی .... می باشد.
آقی (ج ) و (د) و (و) به عنوان گواه ومطلع اظهارداشته اند که حدود دوسال قبل .... در منزل آقای (ب ) بین این ها معامله شده و آقای (ب ) یک خانه فروخت به آقای (الف ) و در عوض آقای (ج ) اظهار داشته آقای (الف ) در موقع معامله گفته من حق ریشه این زمین را می فروشم ولی در مورد موقوفه بودن چیزی نگفت. آقای (و) برادر همسر شاکی اظهار داشته در روز انجام معامله که در منزل آقای (ب ) واقع شد حضور داشتم و قولنامه این هارامن نوشتم و قرار بر این شد که در زمان سند بنام یکدیگر نمایند و معامله یکدستگاه خانه آقای (ب ) با زمین آقای (الف ) بودوسرانه مبلغ ششصد هزار تومان بود که آقای (الف ) به آقای (ب ) داد و موقع پرداخت وجه من حضور داشتم ، چند نفر دیگر هم بودند که سیصدوپنجاه هزار تومان وجه نقد داد و مبلغ پنجاه هزارتومان هم برای روزمحضر نگهداشت و 2 راس گاو به مبلغ دویست هزار تومان به آقای (ب )رسید و آقای (ب ) قبول کرد. متهم آقای (الف ) فرزند.00 60ساله اهل و ساکن .... در قبال تفهیم اتهام آقای بازپرس اظهار داشته من زمین نداشته ام ، من دسترنج رعیتی داشته ام که دو سال پیش خریده بودم و ایشان هم قبول کرد.من خانه او را با پرداخت هشتصد هزارتومان پول و هفت راس گاو و دسترنج زمین خریده ام و پول را یکدفعه 300 و یک دفعه 500 هزار تومان پرداخته ام 0 متهم فتوکپی قراردادخرید دسترنج خود را که به تاریخ 10/4/58 تنظیم شده پیوست نموده ، به موجب تعهدی که متهم در ظهر همین قرارداد به نفع شاکی نموده تصریح شده حق دسترنج خود را به (الف ) واگذار می نمایم 0 شاکی آقای (ب ) در تحقیقات بازپرسی اظهار داشته من خانه ای در000 داشتم آن رابه (الف ) فروختم به دو میلیون و یکصد هزار تومان و در عوض آقای (الف ) این زمین را به من فورخت به مبلغ یک میلیون ونیم تومان و قرار شد ششصد هزار تومان هم سرانه بگیرد و دویست هزار تومان دو راس گاو داده و صد هزار تومان .... که خانه من بنام او شد و چهارصد هزار تومان هم پول نقد داده و من خانه ام را به نام او کردم و او هم زمین را به تصرف من داد و 2 ماه از عید سال گذشته تا کنون زمین در تصرف من بوده است. آقای بازپرس باتفهیم اتهام به متهم قرا بازداشت موقت آقای (الف ) را در تاریخ 23/2/68صادر نموده که این قرار به موافقت دادستان رسیده و دادگاه نیز اعتراض متهم را مردود اعلام و قرار صادره را تایید کدره است ، سپس آقای بازپرس به دادسرای.00نیابت داده که با حضور نماینده اداره ثبت.00 زمین متراژ و حدود و مساحت آن معین شود و نیز از اداره ثبت استعلام شود و چنانچه نماینده اداره اوقاف شکایتی داشته باشد شکایت آن اداره استماع و ادله اداره اوقاف کسب شود. با معاینه محل و تحقیق از مجاورین ملک مورد شکایت توسط پلیس قضایی و کار شناس ثبت اعلام شده که زمین فاقد حرز بوده و بلحاظ عدم حرز و پلاک ، تعیین متراژ آن امکان پذیر نیست و قسمتی ازمحل موقوفه بوده و شاکی از جریان موقوفه بودن قسمتی از زمین و کیفیت امرمطلع بوده است و زمین های اطراف نیز با اسناد عادی معامله شده است. اداره ثبت.00 نیز به موجب نامه مورخ 9/3/68به دادسرای ناحیه 9 اعلام داشته چون پلاک ثبتی ملک مورد نظر و مجاورین آن در دسترس نمی باشد امکان مشخص کردن حدود و مشخصات محل مقدور نیست. آقای بازپرس بشرح صورتجلسه مورخ 22/3/68 که چند سطر ذیل آن از برگ صورتجلسه کنده شده ضمن بیان شرح پرونده ، اظهارنظر نموده اند باتوجه به این که زمین مورد شکایت بوسیله (الف ) به شخصی بنام .... فروخته شده و زمین در حال حاضر در تصرف او می باشد، پرونده را به منظور فک قرار بازداشت موقت متهم ، بنظر ریاست دادسرا رسانیده و آقای دادستان با فک قرار بازداشت متهم و تبدیل به تامین دیگری موافقت نمود و سپس تامین وثیقه به مبلغ یک میلیون ریال از متهم اخذوبا وثیقه متهم از زندان آزاد شده است.آقای بازپرس درتاریخ 30/3/68 قرار مجرمیت آقای (الف ) را با اتهام کلاهبرداری و فروش ملک غیر صادر نموده که آقای دادیار رفع نقائصی را خواستار شده است.اداره حج و اوقاف .... بموجب نامه شماره .... به دادسرای .... اعلام نموده که حسب اعلام .... موقوفه بی بی زبیده (000) اراضی مورد تصرف آقای (الف ) از اراضی موقوفه نبوده و از اراضی متعلق به .... می باشد و اداره اوقاف به موجب نامه شماره 1/28223/4/68 صریحا" اظهار نظرنموده که زمین مورد نظر جزو اراضی موقوفه نمی باشد. بعد از رفع نقص از پرونده آقای دادیار دادسرای .... با قرار صادره موافقت نموده و گیفرخواست شماره 20649/10/68 علیه متهم تنظیم و با اتهام فروش ملک غیر به استناد ماده یک قانون مجازات راجع به انتقال ملک غیر درخواست مجازات آقای (الف ) شده است. پرونده جهت رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری دو000 ارجاع شده و شاکی خانم .... وکیل دادگستری را به عنوان وکیل خود معرفی نموده دادگاه با تعیین وقت رسیدگی و احضار شاکی و متهم و وکلای طرفین و انجام دادرسی و استماع اظهارات و مدافعات شاکی و متهم و وکلای آنها به موجب رای مورخ 25/7/69 موضوع را فاقد جنبه کیفری و حقوقی و از مصادیق غبن تلقی و حکم برائت متهم را صادر نموده است. رای صادره ابلاغ شده و وکیل شاکی و شاکی نسبت به رای صادره اعتراض و درخواست ریدگی تجدیدنظر نموده اند. وکیل شاکی در لایحه تقدیمی خود متذکر شده در جلسه اول دادرسی دادخواست ضرر و زیان تقدیم نموده ،دادگاه از جنبه ضرر و زیان رسیدگی نماید. با وصول لایحه اعتراضیه وکیل شاکی ، آقای حاکم محکمه صادر کننده حکم برائت متهم به موجب رای شماره 28199/7/69با قبول اعتراض شاکی و با نقض حکم اولیه خود پرونده را جهت ریدگی به شعبه دیگر ارسال داشته 0 این بار پرونده به شعبه چهارم دادگاه کیفری.002 ارجاع شده و دادگاه با انجام دادرسی و استماع اظهارات طرفین و با تفویض مهلت به شاکی و متهم جهت مصالحه بالاخره با اعلام ختم رسیدگی به موجب رای شماره 21129/12/69 با احراز بزهکاری متهم به استناد ماده 116 قانون تعزیرات و ماده 6 قانون مجازات اسلامی آقای (ال ) را به دو سال حبس و پنجاه ضربه شلاق محکوم نموده است و در مورددعوی ضررو زیان مورد مطالبه مدعی خصوصی بلحاظ ضرورت ارجاع امربه کارشناس ،پرونده مفتوح مانده است. قابل ذکر است که سطر آخر صفحه دوم رای صادره از برگ صورتجلسه کنده شده است. رای صادره ابلاغ شده ومحکوم علیه نسبت به آن اعتراض و درخواست رسیدگی تجدیدنظر نموده است و چون حاکم محکمه به عقیده خود باقی بوده ، پرونده جهت رسیدگی تجدید نظر به موجب رای شماره 281304/2/70 با رداعتراض متهم ،رای مرحله بدوی را تایید نموده است.رای صادره به منظرو اجرای حکم صادره به دایره اجرای احکام ارسال شده است. گفتنی است که دادخواست ضرر و زیان تقدیمی شاکی پیوست پرونده نمی باشد ولی بموجب یک برگ فتوکپی دادخواست شاکی علیه متهم به خواسته مطالبه مبلغ دو میلیون تومان باستناد پرونده کیفری اقامه دعوی کرده است. محکوم علیه با تسلیم شکوائیه های متعددی به مقامات اجرایی و قضایی نسبت به رای محکومیت خود اعتراض ودرخواست تجدیدنظر نموده است.متهم درتاریخ 10/7/70 به زندان معرفی شده است. مجازات شلاق بموجب صورتجلسه مورخ 27/7/70 به مرحله اجرا درآمده و متهم دوبار ازریاست محترم دیوان عالی کشور درخواست تجدیدنظر مجدد باستناد ماده 35 قانون تشکیل دادگاههای کیفری یک و دو نموده که اولین درخواست اومشمول ماده ، تشخیص نگردیده ، لیکن دومین درخواست او مورد موافقت ریاست محترم دیوان عالی کشور واقع شده و پرونده به منظور رسیدگی تجدید نظر مجدد وفق مقررات ماده 35 قانون اشعاری به این شعبه ارجاع شده است. شایان ذکر است که آقای دادستان عمومی .... نسبت به رای صادره درخواست اعمال ماده 35 از جناب آقای دادستان کل کشور نموده که بلحاظ وجود سابق طرح در دیوان عالی کشور مورد از موارد تکراری تشخیص گردیده و درخواست محکوم علیه بلااقدام بایگانی شده است.
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید.پس ازقرائت گزارش آقای .... عضو ممیز و اوارق پرونده و نظریه کتبی آقای .... دادیار دیوان عالی کشور اجمالا" مبنی بر اخذ تصمیم شایسته ، مشاوره نموده بشرح زیر مبادرت به صدور رای می نماید:
تجدیدنظر خواهی مجدد آقای (الف ) فرزند.00نسبت به رای شماره 21129/12/69شعبه چهارم دادگاه کیفری 2 .... که نامبرده را به اتهام کلاهبرداری باستناد ماده 116 قانون تعزیرات به تحمل دو سال حبس و پنجاه ضربه شلاق محکوم نموده و رای صادر در مرحله تجدید نظر به موجب دادنامه تجدیدنظر شماره 281304/2/70 دادگاه کیفری یک 000تایید شده (باستناد مقررات ماده 35 قانون تشکیل دادگاههای کیفری یک و دو که به موافقت ریاست محترم دیوان عالی کشور رسیده است ) وارد است زیرا اولا" در پرونده امر شخص یا اشخصا بخصوص به عنوان شاکی و مالک ملک مورد شکایت علیه متهم بعنوان فروش ملک غیر اعلام شکایت نکرده است و اداره اوقاف نیز بموجب نامه شماره 1/28223/4/68 صریحا" اعلام نموده که زمین مورد شکایت جزو اراضی موقوفه نمی باشد، نتیجتا" رسیدگی به جرمی که فاقد وصف حق الهی است بدون تقاضای اقامه دعوی ذینفع موجه نمی باشد. ثانیا: اساس و مبنای اختلاف شاکی و متهم محکوم علیه بر محور دو قرارداد و دو معامله زمین می باشد به این شرح که شاکی خانه ملکی خود را به مبلغ دو میلیون و یکصد هزار تومان یعنی بیست ویک میلیون ریال به متهم می فروشد و در عوض متهم به عنوان ثمن مورد معامله مبلغ چهار صد هزار تومان وجه نقد و دو راس گاو به مبلغ دویست هزار تومان و زمین مورد شکایت را به مبلغ پانزده میلیون ریال به شاکی تسلیم نموده است و در صورتی که قرارداد آنها بیع تلقی شود، در چنین صورتی در صورت جهل شاکی بوجود فساد در معامله ازباب مستحق للغیر درآپدن بعض مببیع متهم ضامن درک جزئی از ثمن محسوب می شود و نه کلاهبردار و شاکی می تواند بعنوان ذوالخیار در محاکم حقوقی اقامه دعوی نماید. ثانیا" نظر به اینکه بدلالت مفاد قرارداد واگذاری زمین ، متهم اقرار به وصول حق و حقوق و دسترنج نموده وبه قرارداد عادی مورخ 10/4/58 تنظیم شده بین متهم و مالکین ملک مورد شکایت موید این است که متهم زارع و کشاورز صاحب نسق زمین بوده وبرابر عرف معمول مالک اعیائی مستحدثه و حق غرسی وزارعانه در زمین مورد اختلاف می باشد. رابعا" بلحاظ اینکه متهم در تحقیقات بازپرسی ودر دو فقره محاکمان انجام شده منکر فروش عین ملک شده و ادعا نموده که حق ریشه و دسترنج خود را به شاکی واگذار نموده است و این اظهارات موخر متهم به توجه به سایر قرائن و امارات موجود در پرونده مقرون به واقع می باشد. خامسا": صرفنظر از اینکه زمین مورد شکایت در حوزه قضایی.00بوده ورسیدگی دادسراودادگاه کیفری .... از جنبه صلاحیت رسیدگی محل تامل است ، نظر به این که یکی ازشهود و گوانان بنام (ج ) صریحا گواهی داده که در موقع معامله زمین و خانه حاضر بوده متهم در حضور او اظهار داشته من حق ریشه این زمین را می فروشم 0 سادسا": نظر به این که به دلالت مندرجات صورتجلسه مورخ 22/3/68 تنظیم شده به وسیله آقای بازپرس ، زمین مورد شکایت توسط شاکی به شخص دیگری بنام 000فروخته شده و زمین مرقوم به تصرف خریدار جدید داده شده و لذا شاکی بلحاظ ذی نفع نبودن در قضیه حق اعلام شکایت نداشته است. سابعا": علم و سوء نیت متهم بر انتقال ملک غیر احراز نمی شود و متهم مرتکب وسائل متقلبانه نشده است. بناءعلیهذا مستفاد از مجموع محتویات پرونده ، موضوع شکایت شاکی فاقد وصف کیفری بوده و به لحاظ عدم احراز بزه با نقض آرای شماره 21129/12/69 شعبه 3 کیفری 2 000و رای شماره 281304/2/70 شعبه 140 دادگاه کیفری یک .... حکم برائت آقای (الف ) فرزند.00 به اتهام فروش ملک غیر(کلاهبرداری ) صادر واعلام می شود. این رای قطعی و غیرقابل تجدیدنظر می باشد.

مرجع :
کتاب کلاهبرداری ، اختلاس وارتشاءدرآرای دیوان عالی کشور
تالیف یداله بازگیر ،نشرحقوقدان ،چاپ اول ، پائیز 1376

56

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 595

تاریخ تصویب : 1371/11/10

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.