×

آئین نامه احوالات شخصیه زرتشتیان

آئین نامه احوالات شخصیه زرتشتیان

آئین-نامه-احوالات-شخصیه-زرتشتیان

وکیل


خواستگاری
1- هر دختر یا زنی را که خالی از موانع زناشوئی باشد میتوان خواستگاری نمود .
2- رضایت طرفین در زمینه خواستگاری پیمان زناشوئی نیست .
3- وکالت دادن برای اجرای مراسم نامزدی و زناشوئی در صورتی جایز است که حضور شخص موکل ممتنع باشد .
4- بعد از خواستگاری زن یا دختر و حصول رضایت میتوان اورا بنامزدی اختیار و پیمان زناشوئی را اجرا نمود.
5- اجرای مراسم نامزدی یا زنا شوئی مادامیکه پسر و دختر به بیست و یکسالگی نرسیده باشند باید علاوه بر رضایت طرفین رضایت والدین پسر و دختر نیز باشد و در صورتی که یکی از والدین در حیات نباشد رضایت پدر و مادر زنده شرط خواهد بود و چنانچه از والدین هیچیک زنده نباشند رضایت و اجازه جد و یا نبودن جد اجازه جده تا بیست سالگی لازم است .
6- تشریفات نامزدی را در موقعی میتوان اجراء نمود که دختر کمتر از چهارده و پسر کمتر از شانزده سال نداشته باشد .
7- تشریفات نامزدی عبارت است از حلقه که از طرف پسر یا مرد بانگشت دختر یا زن مینمایند و مبادله تحف و هدایا میکنند و مراتب در صورت مجلس رسمی بامضاء شهود میرسد و باید در حضور عده که لااقل هفت نفر مردان معتمد زرتشتی که کمتر از بیست و پنج سال نباشند بعمل آید .
8- پس از اجرای تشریفات مذکور در مواد قبل نامزدی قابل فسخ نخواهد بوتد مگر در موارد زیر که برای هر یک از طرفین جایز است .
9- الف- وقتیکه یکی از طرفین در موقع پیمان جنون یا اختلال مشاعر داشته و طرف دیگر از آن بی اطلاع بوده .
10- وقتی که جنون یا اختلال بعدا“ دریکی از آنها بروز کند و بر طبق تصدیق اطباء تا دو سال قابل معالجه نباشد .
11- پ- وقتیکه یکی از طرفین مبتلا به مرض مسری مقاربتی باشد .
??- وقتی که یکی ازطرفین سه سال غیبت متوالی کند و خبری از زنده بودن او نرسد.
??- وقتی که یکی از انها لااقل به سال حبس محکوم شود .
??- وقتی که یکی از آنها با شخص دیگر زنا کند .
چ- وقتی که معلوم شود یکی از آنها قبلا نامزد دیگر اختیار کرده باشد .
1- پیمان به منزله زنا شوئی نیست که زن را بمرد حلال کند .
10- در موقع فسخ پیمان زناشوئی هر یک از نامزدها میتوانند هدایائی را که خود یا ابوین او بطرف داده مطا لبه کند و در صورت موجود نبودن هدایا مستحق اخذ قیمت آنها است .
11- در صورت فسخ نامزدی خساراتیکه از جهت اعتماد بوقوع زناشوئی واردآمده قابل مطالبه است .
- در موردی که قبل از اجرای تشریفات زناشوئی یکی از نامزدها فوت نماید از طرف نامزد زنده و اولیای نامزد زنده میتواند هدایائیکه بین طرفین بعنوان نامزدی مبادله شده از یکدیگر مطالبه نماید و در صورتی که عین هدایا موجود نباشد مستحق اخذ قیمت هدایائی خواهندبود که عادتا“ نگاهداشته میشود مگر اینکه آن هدایا بدون تقصیر تلف و یا بحسب متعارف مصرف شده باشد .
13- مدت مرور زمان دعاوی ناشی از فسخ نامزدی از تاریخ وقوع فسخ دو سال است .
در حقوق و تکالیف زنا شوئی( نکاح)
14- پیش از آنکه دختر به شانزده سالگی و پسر به هیجده سالگی برسد اجرای مراسم ازدواج جایز نیست .
15- اجرای مراسم ازدواج مطابق مقررات مذهبی زرتشتیان بوسیله دستور یا مؤید مجاز و با حضور لااقل هفت نفر از مردان معتمد زرتشتی که کمتر از بیست و پنج سال نداشته باشند انجام می یابد و با شنیدن اقرار رضایت از طرفین آئین ازدواج تکمیل میشود
16- برای هر مرد زرتشتی بیش از یک زن و برای هر زن زرتشتی بیش از یک شوهر جایز نیست مگر در صورتی که جفت او را مرگ یا علتی دیگر از علل مصرحه در این ائین نامه از او جدا نموده و قانونا“ او را مجاز کرده باشد .
17- همین که تشریفات زناشوئی انجام شود روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زن و شوهر د ر مقابل هم دیگر بر قرار گردیده است .
18- ریاست خانواده مادام الحیات با شوهر در موقع فوت و یا محجور و ممنوع شدنش با زن است .
در قرابت ( موانع زناشوئی )
19- زنا شوئی در میان خویشا وندان نسبی یا سببی در موارد زیر ممنوع است .
1- نسبت بزن .
الف - پدر و جد هر قدر بالا برود - شوهر مادر- عمو - خالوبرادر- پسر برادر - پسر خواهر - پسر - پسر دختر - شوهر دختر - شوهر دختر پسر - پدر شوهر دختر - پدر زن - پسر پدر شوهر - پدر بزرگ شوهر هر قدر بالا برود - پدر مادر شوهر - پدر بزرگ مادر شوهر هر قدر بالا برود - عموی شوهر دختر خالوی دختر - جد و اجداد مادری - نوه های برادر و دختر و پسر نسلا“ بعد نسل.
ب- پدر خوانده - برادر خوانده برادر خوانده عمو وخالو- پسر خوانده برادر - پسر خوانده خواهر - پسر خوانده - پسر خوانده دختر - شوهر دختر خوانده - شوهر دختر خوانده پسر - برادر خوانده مادر - برادر خوانده عمه یا خاله - نسبت به پدر خوانده و برادر خوانده و خواهر خوانده و دختر خوانده و پسر خوانده نسلا“ بعد نسل.
پ- کسانیکه با زن یا پدر و مادر و خواهر و برادر و اولاد و اولاد زاده های او و اولاد پدری او همشیر بوده اند و با پدران او و پسران هر یک از این طبقات.
2- نسبت به مرد.
الف - مادر - زن پدر - خاله و عمه - خواهر - دختر برادر - دختر خواهر - دختر پسر - دختر دختر - زن پسر - مادر پدر - مادر دختر- زن پسر دختر - مادر شوهر دختر - مادر زن و مادر او هر قدر بالا برود - خواهر پدر زن - خواهر مادر زن - زن عمو و زن خالو زن پسر برادر - زن پسر خواهر - نسبت بزن پدر و خواهر و دختر برادر و دختر خواهر و دختر و پسر زن و زن وزن پسر دختر نسلا“ بعد نسل.
ب- مادر خوانده - خواهر خوانده مادر - خواهر خوانده خود دختر خوانده- خواهر یا برادر - دختر خوانده پسر یا دختر - دختر خوانده یا خواهر خوانده اجداد- زن پسر خوانده نسلا“ بعد نسل.
نسبت به مادر خوانده و خواهر خوانده و دختر خوانده و دختر خوانده خواهر یا برادر و دختر خوانده زن پسر.
پ- دختر یا زنیکه پدر و مادر و خواهر و برادر و اولاد و اولاد زاده های او و اولاد پدری او همشیر بوده اند و همچنین با مادران یا دختران هر یک از این طبقات.
در مهریه
20- در آئین زرتشتی رهائی اختیاری نیست و در اجرای مراسم زناشوئی قید مهریه نمی شود.
در موارد امکان فسخ زناشوئی یا رهائی
21- هرگاه در موقع اجرای مراسم زناشوئی زن و یا شوهر دیوانه بوده و یا اختلال مشاعر داشته در صورتیکه طرف از جنون و اختلال مشاعر او آگاه نبوده است بر طبق تقاضای طرف دیگر ازدواج قابل فسخ است ولی اگر بعداز زناشوئی و مقاربت چنانچه زن جنون و یا بیماری درمان ناپذیری پیدا نماید که توانائی انجام امور خانه داری را نداشته باشد و مدت پنج سال بطول انجامد و پزشکان از درمانش درمانند شوهر با ارائه گواهینامه دو پزشک معتمد بمعرفی امجمن زرتشتیان محل و بشرط نگاهداری و تحمل هزینه زندگی همسر اولیه در خور شئون طرفین اعم از اینکه زن اول باختیارخود در یک منزل یا منزل جداگانه زندگی نماید شوهر مجاز باختیار یک همسر دیگر خواهد بود و در صورت فوت شوهر هر یک از دو همسر یک دوازدهم از کل دارائی شوهر بهره مند خواهند شد.
22- هرگاه بعد از مزاوجت زن دریابد که شوهر عنین بوده(مردی ناشته) با وجود چاره جوئی تا 3 سال درمان نشود و طبیب تصدیق کند که چاره پذیر نیست زن میتواند تقاضای رهائی نماید.
23- درصورتیکه شوهری در مدت 3 سال از دادن مخارج زندگی (نفقه ) به زن امتناع نماید بر حسب درخواست زن میتوان طلاق داد.
24- چنانچه به ثبوت برسد که زن مرتکب زنا شده شوهر می تواند او را طلاق دهد و همچنین اگر ثابت شود که شوهری با زن دیگر زنا کرده زن او می تواند درخواست طلاق نماید.
25- هرگاه مدلل شود که شوهر با زن خود طوری ستم و بی رحمی نموده که زن در دست او معذب و زندگی زن در خطر باشد و نصیحت و مهلت به نظر حاکم مؤثر نشود زن می تواند تقاضای طلاق نماید یا جدائی اختیار کند.
26- در موردی که زن بموجب ماده قبل جدائی اختیار کرده و در منزل علیحده اقامت نماید شوهر مکلف خواهد بود در حدود وسع و در خور شأن و احتیاج مسلم زن مخارج او را در منزل جداگانه تأدیه نماید.
27- در موقعی که زن بشرح ماده 25 بخواهد تقاضای طلاق نماید تا تکلیف او معین نشده است با تصدیق حاکم می تواند در ظرف مدت محاکمه منزل علیحده اختیار نماید و مخارج زندگی خود را بشرح ماده 26 تقاضا و اخذ کند.
28- در مورد جدائی موقت زن بشرح مواد 25 /26 / 27 باید مسکن او به رضایت طرفین اختیار شود و در صورت عدم توافق تعیین آن با حاکم خواهد بود.
29- اگر زنی نافرمان بوده از رفتار او بیم خطر جانی برای شوهر موجود باشد که نتوان با اندرز و جدائی موقتی علل مذکور را رفع نمود بر حسب خواهش شوهر طلاق داده می شود.
30- اگر زنی شوهر یا نامزد دیگر داشته که حقیقت را پنهان و شوهر دیگر اختیار نموده باشد یا شوهر زن یا نامزد دیگر داشته و حقیقت را پوشیده و زن دیگر اختیار کند ازدواج بعدی باطل محسوب است.
31- هرگاه شوهری 5 سال متوالی غیبت نموده و خبری از زنده بودن او نرسیده بمنزله مرده تلقی میشود و زن او میتواند طلاق بخواهد.
32- در موقعیکه زن یا شوهر ترک دین زرتشتی کند رهائی بخودی خود بین آنها واقع شده و در اینمورد طرفی که ترک دین نموده ملزم است یک ششم از کل دارائی خود را به طرف دیگر که بمذهب زرتشتی باقیمانده پرداخت و منتقل نماید و در اینصورت سرپرستی و تربیت فرزندان نیز بهزینه مرد بعهده طرفی است که در مذهب خود باقی مانده باشد.
33- اگر غایب مفقود الاثر مذکور در ماده 31 پس از وقوع طلاق به شرح ماده مذکوره مراجعت نماید که مطلقه او با دیگر ی وصلت نکرده باشد با پرداختن نفقه مدت گذشته بزن حق رجوع دارد .
34- هرگاه در موقع تقاضای طلاق زن شخصا“ دارای سرمایه زندگی شخصی به آن اندازه نباشد که بتواند زندگی خود را بر گذار کند و یا مخارج محاکمه بپردازد محکمه پس از در خواست زن با ملاحظه اوضاع و زندگی طرفین میتواند حکم کند که شوهر تا موقع ختم محاکمه مبلغی عادلانه در حدود توانائی خود و متناسب با مخارج معموله زندگی زن بپردازد .
35- در موقع صدور حکم طلاق اگر موجب طلاق خلاف عفت از طرف زن نباشد محکمه با ملاحظه دارائی زن و شوهر امر خواهد کرد که شوهر برای مخارج زن تا مدتی که زن شوهر دیگر اختیار ننموده است مبلغی دفعتا“ یا باقساط باو بپردازد .
36- اجرای مراسم طلاق باید در موقعی وقوع یابد که زن د ر عادت زنانگی نباشد.
37- د رموقع طلاق هر گونه هدایائیکه از طرفین تا آن موقع بطرف دیگر اهداء شده باشد متعلق بخود آن طرفی است که باو هداءشده است .
38- بعد از صدور حکم طلاق از محکمه تشریفات طلاق مطابق رسوم مذهبی زرتشتیان و بتوسط مراجع معین آن ها بعمل خواهد آمد .
در اولاد و نگاهداری و تربیت آنها
39- نگاهداری فرزنتد از حیث معاش و تربیت بر عهده ابوین است و در صورت فوت یکی از ابوین بر عهده آن دیگری است که زنده است الا در موقعی که طلاق واقع شده باشد در این صورت باختیار و عهدة پدر خواهد بود .
40- در موقع محاکمه بین زن و شوهر راجع به طلاق نسبت به نگاهداری فرزندی که کمتر از 16 سال و یا در رحم باشد محکمه ترتیبی عادلانه مقرر خواهد کرد .
41- به هنگام فوت پدر در صورتی که صغیری داشته باشد مادامیکه مادر زنده است و شوهر دیگر اختیار کرده قیمومت به عهده اوست والا جد پدری و اگر از اجداد پدری کسی نباشد قیم را مقام صلاحیت دار عمومی معین خواهد کرد .
در نفقه
42- در مورد فوت پسر درصورتی که از خود به قد رکفایت دارائی باقی نگذارده باشد اگر پدر زنده باشد نگاهداری فرزند عهده پدر پسر متوفی خواهد بود و همچنین نسبت بزن پسر متوفی مادام که شوهر اختیار نکرده است هر گاه پدر فوت نموده و سهم الارث پسر متوفی بقدری نبوده که اکتفابه معاش و تربیت پسر فرزند متوفی و نگاهداری زن او کند با رعایت شرح فوق بر عهده ماد رو چنانچه مادر بی بضاعت یا فوت نموده باشد بر عهده جد پدری است و در صورت فوت یا ناداری جد پدری بر عهده اولاد جد پدری است با رعایت تقدم ذکور بر اناث وار شدیت و تمکن و همچنین است نسبت به نگاهداری زن پسر متوفی .
در ولایت قهری
43- طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و در صورت فوت یا محجور و ممنوع شدن او تحت ولایت قهری مادر و در صورتی که بعد از فوت پدر طفل شوهری دیگر ننموده باشد و یا محجور و ممنوع نشده باشد و در صورت فوت هر دو و یا فوت پدر وازدواج بعدی مادر تحت ولایت قهری جد پدر ی خود میباشد و همچنین است نسبت به فرزند غیر رشید یا دیوانه در صورتی که عدم رشد یا دیوانگی او پیوسته به صغرسن باشد .
44- هر یک از پدر و مادر و پدر بزرگ میتواند در موقع ولایت خود برای صغیری که تحت ولایت اوست وصی معین کند تا در صورتی که پس از فوت او ولی قهری موجود نباشد قیم آن صغیر شود .
در روش وصیت
45- هر زرتشتی میتواند به موجب وصیت اموال خود را میان ورثه و یا اشخاص دیگر تقسیم کند و یا بهر مصرف خیریه دیگری که بخواهد برای بعد ا ز مرگ خود تعیین نماید تخلف از وصیت جایز نیست .
46- در صورتی که موصی بعداز وصیت اولاد دیگری پیداکند یا پس از فوت او حملی ظاهر شود و مسلم نباشد که موصی قصد محروم کردن اولاد بعدی یا حمل را از ارث داشته بهر یک از آن ها بقدر سهمی که با فرض نبودن وصیت از ما ترک بهره ور میشده سهیم میگردند .
در فرزند خواندگی و پلگذاری
47- تعیین فرزند خوانده که به منزله فرزند حقیقی است با رعایت مقررات زیر است .
الف- در موردی که زن و شوهری بی اولاد با موافقت یکدیگر از زرتشتیان کسی را به سمت فرزند بر گزیده باشند .
ب- هر کس فرزند خوانده اختیار کند ان فرزند خوانده وارث شخصی اوست واگر بعدا ازدواج کند و فرزندی از او بوجود آید فرزند خوانده نیز در ردیف یکی از فرزندان بشمار ود ر حقوق و مقررات مانند یک فرزند حقیقی محسوب می شود .
پ- پس از تعیین فرزند خوانده باید مراتب در دفتر انجمن زرتشتیان محل ثبت و بامضاء پدر خوانده و یا مادر خوانده و چهار تن گواه برسد و دفتر انجمن محل نیز باید گواهی نامه مبنی بر هویت و شناسائی فرزند خوانده صادر و بفرزند خوانده تسلیم نماید .
48- در قسمت فقره ب از ماده 47 در موقعی که زن بیوه یا شوهر بیوه کسی را بفرزندی اختیار کند آن فرزند خوانده فقط وارث همان زن یا شوهر خواهدبود که او را به فرزندی خوانده مگر در مواردی که وارث زن یا شوهر که او را بفرزندی نخوانده نیز موافقت نماید که همان شخص معین فرزند خوانده زن و شوهر هر دو بشمار آید .
49- در موردی که مردی بی اولاد فوت نماید و فرزند خوانده هم نداشته باشد و وصیتی نکرده باشد ورثه میتواند در صبح روز چهارم فوت با حضور موبد و حضار پسر یا مردی زرتشتی را به سمت پلگذاری شخص متوفی معین کند و در این صورت پلگذار سمت فرزند حقیقی را خواهد داشت .
50- در تعیین پلگذار بستگان مرد متوفی مقدم اند و با نبودن بستگان مرد از بستگان زن ـ چنانچه متوفی زن اختیار نکرده باشد و یا زن او بستگان نداشته باشد از میان سایر زرتشتیان کسی را انتخاب میکنند .
تقسیم ارث در صورت نبودن وصیت
51- از دارائی بازمانده از متوفی قسمتهای زیر موضوع میشود:
1- مختارج کفن و دفن 2- مبلغی که برای اداء رسوم معموله مذهبی بجهت شخص متوفی لازم است و یا برای زن و فرزندی که قبل از او فوت کرده و بر عهده متوفی فعلی است 3- قروض مسلم متوفی 4- مبلغی که برای مصرف امور خیریه و یا تقسیمات خصوصی اختصاص داده باشد . بقیه بعنوان دارائی خالص او محسوب و به تصرف ورثه در میاید .
52- هنگامی که کسی بمیرد و از او پدر و یا مادر یا بیوه و فرزندانی بازمانده و شخص متوفی وصیت نکرده باشد دارائی بازمانده از او طوری تقسیم خواهد شد که نخست از کل دارائی خالص او با رعایت ماده 51 یک ششم بهره زن مجزی و نصیب او و نسبت به بقیه هر یک از پرد و مادر در صورتی که هر دو زنده باشند بهر یک یک دهم والا یک هشتم سهم آنکه زنده است داده میشود و هر پسر دو مقابل سهم هر دختر بهره مند میگردد و اگر د ر میان اولاد متوفی صغیری باشد بهر یک از صغار در حدود متعارف و بحدود اوضاع و احوال خانوادگی به عنوان حق التربیه و نگاهداری مبلغی اضافه داده میشود .
53- در موقعیکه زنی زرتشتی بلاوصیت بمیرد و از او پدر و مادر و شوهر و فرزندانی بازمانده باشند دارائی او باین نحو تقسیم خواهد شد بهر یک از پدر و مادر یک دهم و اگر یکی زنده باشد یک هشتم از دارائی خالص داده میشود و نسبت به بقیه سهم شوهر و سهم هر پسر و دختر مساوی خواهد بود.
54- درموردی که شوهری مرده و زن بعد از او بمیرد تمام دارائی باقی مانده از زن بین پدر و مادر و پسران و دختران بازمانده از او به شرح ماده قبل تقسیم خواهد شد .
55- هنگامی که در اثر حوادث زن و شوهری با هم بمیرند ترتیب تقسیم ارث بین اولاد آنها باین نحو خواهد بود که نسبت به ارثیه از پدر هر پسر معادل دو سهم هردختر بهره خواهد برد و نسبت بارثیه از مادر متساوی خواهند برد و نسبت به پدر زن و مادر زن و شوهر با رعایت مواد 52-53-54 عمل خواهد شد .
56- اگر فرزندی قبل از پد ر و مادر فوت شده باشد بعد از فوت پدر و مادر در موقع تقسیم ارث در صورتی که از ان فرزند متوفی زن و فرزندی باقی مانده باشد سهم فرزندی او به بیوه و فرزند یا فرزندان او تعلق خواهد گرفت در صورت نداشتن فرزند بیوه او مطابق ماده 57 ارث میبرد .
57- در موقع مرگ زن یا شوهر بیوه از او باقی مانده باشد بدون انکه اولادی از خود اومانده باشد نصف از دارائی بلا وصیت نصیب بیوه ای است که باقی مانده و نصف دیگر بهره پدر و مادر شخص متوفی خواهد بود در صورتی که پدر و مادر شخص متوفی هیچیک در حیات نباشند خویشان پدر یشخص متوفی به ترتیبی که که در ماده 65 درجه تقدم آنها تعیین شده است ارث میبرند
58- اگر در موقع فوت شوهری زن او آبستن باشد تقسیم ارث موکول به بعد از وضع حمل خواهد بود و چنانچه بخواهند ترکه را تقسیم کنند باید احتیاطا“ برای حمل بهرة که مساوی حصه دو پسر باشد کنار گذارندو حصه هر یک از وراث مراعاتست تا حال حمل معلوم گردد.
59- هرگاه زن یا شوهر یا هر دو از ازدواج دیگر ی اولادی داشته باشند اولاد هر یک از آنها ا ز نامادری و نا پدری خود ارث نمببرند . - در موقعی که زنی زرتشتی بلا وصیت بمیرد و از او پدر و مادر و شوهر و فرزندانی بازمانده باشند دارائی او باین نحو تقسیم خواهد شد بهر یک از پدر و مادر یک دهم و اگر یکی زنده باشد یک هشتم از دارائی خالص داده میشود
60-کسی که به مناسبت فرزند خواندگی حق ارث بردن از پدر و مادری که او را به فرزندی خوانده اند پیدا کرده است این حق مانع از ارث بردن او از والدین و خویشاوندان حقیقی خود نخواهد بود .
61- وقتی که وراث میت منحصر به چند برادر و خواهر باشد چنانچه میت زن بود سهم الارث هر یک از برادران و خواهران متساوی است و هر گاه مرد باشد هر یک از برادران معادل دو برابر هر خواهر بهره ور خواهدشد .
62- چنانچه فرزند خوانده قبل از فوت پدر خوانده یا مادر خوانده و یا پدر و مادر حقیقی او بمیرد که از او زن و فرزندی باقی نباشد نصف از دارائی او متعلق به پدرو مادر حقیقی و نصف دیگر به پدر و مادر خوانده و یا هر یک از آنها که سمت فرزند خواندگی او را داشته است تعلق خواهدگرفت و اگر زنی از اوباقی باشد نصف از کل دارائی او نصیب زن و نصف دیگر دو قسمت شده یک ربع سهم پدر و مادر حقیقی یا وارث آنها و ربع دیگر سهم کسیکه فرزند خوانده اوست خواهد شد .
63- در صورتی که فرزند خوانده ای بعداز فوت پدر و مادر خوانده یا یکی از انها بمیرد و از او زن و فرزندی باقی نباشد دارائی او بین پدر و مادر حقیقی یا وراث آنها تقسیم خواهدشد .
64- اگر در میان وراث غایب مفقود الاثری باشد سهم او کنار گذارده میشود تا حال او معلوم گردد .
سهم الارث طبقات
65- در طبقات وراث طبقه اول مقدم بر طبقه دوم و دوم مقدم بر سوم است و بهمین نحو طبقات بعدی به شرح زیر :
طبقه اول ـ زن یا شوهر ـ اولاد پدر ومادر اولاد زاده در مواردی که مطابق این ائین نامه قائم مقام اولاد متوفی واقع میشوند .
طبقه دوم ـ برادر و خواهر متوفی و اولاد آنها هر قدر پائین برود .
طبقه سوم ـ جد و جده
طبقه چهارم ـ اعمام و عمات و خالوها و خاله ها و اولاد آنها .

نوع : آیین نامه

شماره انتشار :

تاریخ تصویب :

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.