میله آهنی به عنوان آلت قتاله
کلاسه پرونده : 4/9/3285
شماره دادنامه : 51/4
تاریخ رسیدگی : 3/2/70
تجدیدنظرخواه : محکوم علهی
تجیدنظرخوانده : اولیای دم ...
تجدیدنظرخواسته : دادنامه شماره 23255/10/1369 صادره ازشعبه 134 دادگاه کیفری یک ...
مرجع رسیدگی : شعبه 4 دیوان عالی کشور
هیئت شعبه : آقایان ...
خلاصه جریان پرونده : طبق کیفرخواست شماره 29388/5/1369 دادسرای عمومی ... آقای رحمت.00 فرزند.00 23 ساله متهم شده است به قتل عمدی مهدی 0 دادسرا به استناد ماده 43 قانون حدود و قصاص ومقررات آن از دادگاه کیفری یک ... درخواست تعیین کیفربرای اوکرده است.
صورتمجلس معاینه جسد مهدی 24 ساله در پزشکی قانونی حاکی است (جسد مرردی است حدود24 سال سن فاقد آثار و خفه کردگی ومسمومیت آثار ضرب و جرح شامل تورم و کبودی اطراف چشم راست و پارگی گوشه داخل چشم راست ، له شدگی کره چشم راست در اثر برخورد جسم سخت و نافذ می باشد.سر تراشیده شده است و جای عمل جراحی که با نخ مشکی بخیه شده است در سمت رای جمجمه به ابعاد 10 تا15سانتیمتر در منطقه تامپروپاریتال راست مشهود است.00 پوست سر خونمردگی وسیع دارد و قسمتی از جمجمه به ابعاد10تا15 سانتیمتر در سمت راست ناحیه تامپروپاریتال برداشته شده و ... در بررسی از محل مغز دچار آسیب و خونریزی درمحل عمل می باشد که نتیجه اصابت جسم سخت و نافذ شبیه میله فلزی نوک تیز و فرورونده می باشد.)
اولیای دم مقتول پدر و مادرش (اسدالله و فریده )ازمتهم شکایت کرده اند.(22و27و32و33مکرر)
متهم رحمت فرزند.00 23 ساله دراولین بازجویی درتاریخ 22/2/1369 چنین گفته است : ( من دیشب ساعت 5/10 بود که آمدم سرچهارراه دنبال مصطفی و مدتی ماندم 0 مهدی را دیدم ... داود با علی شوخی کرد.00 داود حالش خوب نبود هی هذیان می گفت.00 چند لحظه بعد یک چاقودر آورد. حرفهای بد زد و با چاقو دنبال من کرد و من فرار کردم و نمی دانم با چه چیزی یا زدم توی چشم مهدی یا توی سرش 0 می خواستم از خودم دفاع کنم ولی مهدی هی آمدجلو0خدا می داند او یکدفعه چه بلایی آپد به سرش و من مهدی رابه بیمارستان بردم 0 مهدی را به چند بیمارستان بردم که آخر به بیمارستان ... بردم که فعلا" آنجاست من مجروح هستم حاضرم به پزشکی قانونی بروم 0) (این جمله و جملات بعد با خط دیگری نوشته شده و متاسفانه در زیر آن توضیح لازم داده نشده است.)
طبق صورتجلسه 23/2/69 ساعت 6 (صبح ) باتماس تلفنی بابیمارستان پایگاه اطلاع پیدا کرده اند که مصدوم مهدی فوت نموده است.
بازپرس در تاریخ 23/2/1369 از رحمت.00 فرزند احمد 23 ساله شغل کشتی گیر تحقیق کرده وی ماجرا را شرح داده وگفته است :( آمدم سر چهاراه که مصطفی را دیدم 0 حسن ... با مصطفی ایستاده بود. مهدی آمد داود حالش غیرعادی بود و می خندید و حرفهای بد ازدهانش خارج می شد. بعد علی آمد.00 من گفتم مهدی فحش نده ... چاقو دردست مهدی بود یکدفعه گفت کشتی بگیریم که من گفتم داود باچاقونمی شود کشتی بگیریم که چاقو را دو یا سه بار به طرف من ول داد و فحش بد به من و بعد فحش مادر داد. من خیلی روی مادرم حساس هستم 0 من هم هیچ چیزی دستم نداشتم که حسن و مصطفی گفتند مهدی تو را به خدادعوا نکنید. من برای دفاع از جانم و در حین دعوا نمی دانم چوب خورد توی سر مهدی یا چیز دیگر از جانب من 0 البته این را هم بگویم مهدی دو دفعه چاقو زد به من به خدا ... اصلا" قصداین کاررانداشتم 0 مهدی را من به چهاربیمارستان باموتوربردم که آخرین بیمارستان ... " بود" (هنگام درگیری ) حسن ... و مصطفی ... و من و مهدی ... بودیم ساعت 22 الی 30:23 شب بود. مهدی با چاقو به من می مالید و من مچ او را گرفته بودم و می گفتم مهدی چاقو را بگذار توی جیب یکدفعه دستش را ول کردم دو تا چاقو به بازوی چپم زد.)
بازپرس یادداشت کرد(بازوی چپ آقای رحمت ملاحظه شد. یک جرح نامنظم به طول دو سانتیمتر روی کتف چپ و سه جرح در پشت بازوی چپ و آرنج ساعد چپ به طول 15 سانتیمتر به صورت خراش دیده می شود که البته خیلی عمیق نیست و مقداری کمی خون از آنها رفته است. قابل توجه است که تمام خراشها در طرف چپ است ! ... ) گواهی پزشکی صادره در تاریخ 25/2/69 درباره رحمت.00 حاکی است : (خراشیدگی طولانی و کم عمق در ناحیه بازوی چپ دارد که در اثر جسم برنده ای ایجاد شده است در صورتی که ثابت شود این ضایعه در حالت منازعه ایجاد شده است مدت درمان حدود یک هفته است. این خراشیدگی مربوط به حدود چهار روز قبل می باشد.) از نظر پزشکی هم زخم وارده به متهم مشکوک بوده است و امکان خودزنی می رود.00
در دنباله تحقیقات بازپرسی مجددا" بازپرس می پرسد: ( بعد از اینکه داود به تو چاقو زد چه شد.) جواب می دهد: ( من هم به دنبال چیزی گشتم که چوبی به اندازه سی سانتیمتر پیدا کردم و همین طوری که آمدم بزنم به بدنش خورد به توی چشمش وقتی که چوب به چشمش خورد مهدی گفت رحمت مرا به دکتر ببر0 گفتم مهدی جان بنشین (منظور پشت موتور بود) که نشست و 4 بمیارستان او را بردم که آخرین آن لقمان الدوله بود. در آنجا او را بستری کردند.) ساعت حدود دو بعد از نیمه شب بود. مهدی حرف می زد و خودش پشت موتور نشسته بود و حالش خوب بود. نمی دانم چرا مرده است. سوال شده (چند ضربه به بدن او زدی ؟) گفته : ( من یکی زدم به توی چشمش خورد و ضربه دیگری نزدم 0 چوب که به چشمش خورد دستش را روی چشمش گذاشت و گفت مرا به دکتر ببر قصد و غرضی نداشتم 0 فقط با من در گیر شد که ناخودآگاه من ضرب دستم بالارفت. من خودم نفهمیدم که یک ضرب به مهدی زدم 0)
بازپرس از گواه مصطفی ... فرزند ولی 24 ساله در تاریخ 24/2/69 تحقیق کرده وی ماجرا را چنین گفته : (دیدم آقامهدی درحال طبیعی نیست و تلوتلو می خورد و بعد شروع کرد به شوخی کردن با آقارحمت و ... شوخی لفظی خیلی اوج گرفت و دیگر با سدت داشتندشوخی می کردند در حین شوخی دستی مهدی ناراحت شد و کاپشن از تنش درآورد و گفت به رحمت خیال نکنید که کشتی گیر هستی ... ولی جلوت وا می ایستم 0
طولی نشکید که مهدی چاقوی ضامن دار از جیبش درآورد و قصد زدن رحمت.00 را کرد.00 مهدی دوباره با چاقو به طرف رحمت حمله ور شد و دو ضربه پی درپی به رحمت زد و رحمت هم با میله ای که در دست داشت به سر مهدی کوبید. البته اول به چشم وبعد به سرمهدی ضربه زد.00 سپس رحمت کاپشن را روی سر مهدی انداخت و به خواست مهدی او را به بیمارستان برد.00 به دنبال رحمت و مهدی رفتیم بیمارستان 0 دیدم آنجا مهدی را بستری کرده اند. البته موقعی که در بیمارستان بودیم مهدی روی تخت نشسته بود و با من صحبت می کرد من از مهدی سوال کردم و گفتم شما هستی مهدی ؟ ایشان گفتند می خواستی کی باشد گفتم مهدی چشمت چه شد؟ گفت با کسی دعوا کردم ، با چوب زد توی سرم و چشمم 0 اسم آن شخص رحمت است. من در همین حال به سراغ دکتر رفتم و خیلی نگران حالش بودم که دکتر گفت باید ازسرش عکس بگیریم و بعد عملش کنیم 0 در همین حال که من توی راهرو با دکتر صحبت می کردم صدایی به گوشم رسید و شتابان به اتاق وارد شدم دیدم مهدی با سر به زمین افتاده است.)
بازپرس از گواه دیگر حسن ... فرزند.00 21 ساله در تاریخ 24/2/1369 تحقیق کرده وی جریان را به خط خود چنین نوشته است : (شب جمعبه بود با مصطفی ... آمدم " سر" چهارراه 0 بعد رحمت با موتور سیکلت پیش ... مصطفی " آمد." شخص مقتول (مهدی )داشت ردمی شد. شخص مقتول با رحمت شوخیهای بد و رکیک مثل شوخی لفظی وبعداز" آن " دستی می کرد.00 و شروع به حمله با چاقوی خود به طرف رحمت.00کرد. رحمت خواست فرار کند. مقتول یک چاقو به بالای آرنج دست چپ زدیکی هم به پشت رحمت بلافاصله با برداشتن لوله فلزی به صورت شخص مقتول " به " چشم راست و یک ضربه با همان لوله به فرق سرش خواباند.بعد از آن مقتول کاپشن خود را برداشت و به رحمت گفت اگر کور بشوم می کشمت من را به دکتر ببر ... بعد رحمت خودش شخص مقتول را با موتور خودش ... بردند.00 بنده با آقای مصطفی ... به بیمارستان لقمان الدوله رفتیم دیدیم که مهدی ... روی تخت نشسته بود و دست راستش را تکان می داد که مصطفی به مقتلو گفت : کی تو را به این وضع انداخته که مقتول بلافاصله می گوید می خواستی که باشد شخصی به نام رحمت مرا به این وضع انداخته 0 در این زمان مقتول در حال خودش بود و حرف می زد و لازم به ذکر است که کاسه چشمش بیرون ریخته بود و جلوی سرش را هم تراشیده بودند و ریش را زدند برای عمل جراحی به اتاق عمل و بعد از آوردن پدرش به بیمارستان ودر جریان گذاشتن وی و اخذ اجازه از پدرش برای جراحی ... حدود ساعت 5/4تا 15/7 دقیقه به مدت سه ساعت دراتاق عمل بود.00فردای آن روز مطلع شدم که شخص مهدی ... کشته شد.)
با صدور قرار مجرمیت و بالاخره کیفرخواست پرونده در شعبه 134 دادگاه کیفری یک ... رسیدگی شده و دادگاه برای متهم رحمت وکیل تعیین کرده " است." اولیای دم مقتول درخواست اذن در قصاص نفس از متهم را کرده اند. متهم رحمت.00 جریان را شرح داده گفته :( مهدی از پشت من گرفت. با چاقو به من به طور شوخی حمله کرد و حتی یک چاقو به پشت دستم خورد.00 به مصطفی گفتم جلویش را بگیر چاقو را به سمت آنها می انداخت. یک تخته چوب میوه فروشی روی زمین افتاده بود " آن را" برداشتم که ناگهان به چشم مهدی خورد.) دادگاه از مصطفی ... گواه نیز تحقیق کرده وی گفته است : (نمی دانم چوب بود یا آهن که بیست سانتی بود در دست رحمت بود. من میان اینها بودم بعد رحمت برگشت گفت مهدی چاقویت را بگذار حیبت.مهدی گفت توچرا آهن دستت گرفتی ، که رحمت آهن یا چوب را انداخت زمین که مهدی چند چاقو به طرف او رها کرد که یکی روی بازویش گرفت و یکی پشت او و رحمت فورا" چوب را از زمین برداشت و رها کرد برای صورت مرحوم و تاریک بود، معلوم نبود چه بود که یک ضربه هم در سرش خورد.00 که مهدی خودش کاپشن خودش را برداشت انداخت روی سرش و گفت رحمت مرا ببر دکتر0 من به اتفاق حسن رفتیم بیمارستان 0 دیدم مهدی یک چشمش را گرفته " است." من سوال کردم مهدی خودت هستی ؟ گفت بله 0 دیدم چشم او ناراحت است و دارد کور می شود. مهدی ازروی تخت افتاد پایین 0)
وکیل متهم طی لایحه ای از وی دفاع کرده و دادگاه مبادرت به اصدار حکم کرده است و به موجب آن ضمن شرح جریان نتیجه گرفته " است " : ( ... استناد قتل عمدی به متهم رحمت.00 با توجه به اقاریر متهم و گزارش معاینه جسد واظهارات شهود و با توجه به آلت قتل و موضع که حساس بوده ثابت و مسلم است و با توجه به اینکه متهم در مقام دفاع از خود می توانست با رعایت مراتب الاسهل فالاسهل تجاوز را دفع کند نه آنکه ابتدائا" میله آه نی را به سر مقتول بکوبد. خصوصا" که متهم فردی ورزشکار و دارای قدرت بدنی مناسب بوده به آسانی می توانست بدون ارتکاب قتل تجاوز مقتول را از خود دفع کند. علی هذا قتل از مهم ظلما" و بناحق صادر و موضوع قصاص که عبارت است از قتل عمدی و عدوانی محقق است ( ماده 2 بند ب قانون قصاص ) که در اجرای ماده یک و51 قانون قصاص بدین وسیله به والدین مقتول اذن داده می شود تا شخصا" و یا با توکیل غیر، متهم رحمت.00 را به جهت ارتکاب قتل عمدی و عدوانی فرزندشان قصاص کنند.00)
محکوم علیه به حکم صادره اعتراض کرده و درخواست تجدیدنظرکرده است دادگاه بهنظر خود باقی مانده و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است.
هیئت شعبه در ترایخ بالا تشکیل گردید و پس از قرائت گزارش آقای ... عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای ... دادیار دیوان عالی کشور اجمالا" مبنی بر رد اعتراض و تاییددادنامه شماره 23355/10/1369 تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رای می دهند:
(ایراد و اعتراض موجهی به حکم صادره نشده " است." با توجه به محتویات پرونده و وسیله ضرب وجرح وتکرار آن حکم قصاص نفس از متهم رحمت.00به وسیله اولیای دم موجه و بلااشکال است. مستندا" به بند ب ماده ... قانون تعیین موارد تجدیدنظر احکام دادگاهها و نحوه رسیدگی آنها حکم مذکور تایید و پرونده برای " اجرای " حکم اعاده می شود.)
مرجع :
کتاب قتل عمد، جلداول ، تالیف یداله بازگیر،ازانتشارات ققنوس چاپ اول ،چاپ دیبا، سال 1376
70
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 51
تاریخ تصویب : 1370/02/03
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
میله گرد به عنوان آلت قتاله پیچ گوشتی یخ شکن به عنوان آلت قتاله
