×

آمریت در قتل عمدی

آمریت در قتل عمدی

آمریت-در-قتل-عمدی-

وکیل


کلاسه پرونده : 21/23717
شماره دادنامه : 312/2
تاریخ رسیدگی : 2/6/71
فرجامخواه : متهم ردیف اول
فرجامخواسته : دادنامه شماره 2/66/513/2/70 صادره ازشعبه 27 دادگاه کیفری یک ...
مرجع رسیدگی : شعبه دوم دیوان عالی کشور
هیئت شعبه : آقایان ...

خلاصه جریان پرونده : در تعقیب گزارشات و دادنامه های شماره 465/1912/7/68 و 245/512/4/69 و 566/512/9/70 اجمالا" اینکه پس از اعاده پرونده ، شعبه 27 دادگاه کیفری یک ... به اتهام آقایان 1 عوض 2 حسن 3 محمد 4 یاور فرزندان ... رسیدگی کرده است و اتهامات آ;ان عبارت بوده است از شرکت در منازعه دسته جمعی وتوهین و اهانت و تحریک و ترغیب و معاونت در قتل عمدی چهارنفرودادگاه به این مضمون رای داده است :
(با مرور به صفحات پرونده و اظهارات متهمین و شکات وشاهدان عینی قضیه محرک اصلی قضیه متهم ردیف اول بوده که بستگان وکسان خود دستور داده است طرف های مقابل را به قتل برسانند و خونبهای آ;ان را پرداخت خواهد کرد و تحریک وی که از جمله ریش سفیدان طایفه خود بوده موثر واقع شده و منجر به نزاع با آلت قتاله از جمله قمه و خنجر و قتل چهار نفر از طرف مقابل شده است. لذا بزه انتسابی به وی (عوض ) به شرح فوق برای دادگاه محرز است و طبق باب 13 جلد19 وسائل الشیعه و استبصار جلد 4 صفحه 283 باب من امر غیر بقتل انسان فقتله و مبانی تکمله المنهاج جلد 2 ص 12 مساله 17و جواهر جلد42 صفحه 48 آقای عوض به جرم امر به قتل و وقوع آن به حبس ابد محکوم می گردد و متهمین ردیفهای دوم و سوم و چهارم به علت شرکت در نزاع دسته جمعی منجر به قتل به استناد ماده 11 و14 قانون راجع به مجازات اسلامی با رعایت فرع خامس از صفحه 477 جلد 2 تحریرالوسیله با رعایت اینکه نامبردگان حدودبیست ماه در زندان بوده اند هر یک به تحمل شش ماه حبس محکوم می گردند ودرمورد اتهام دیگر متهمین مبنی بر توهین و اهانت طبق ماده 86 قانون تعزیرات هر یک از متهمین موصوف (چهارنفر) به تحمل سی ضربه شلاق محکوم می گردند و در خصوص اتهام آقایان حسن و یعقوب و یاور مبنی بر تحریک به قتل با عنایت به انکار نامبردگان و عدم اقامه بینه شرعیه رای به برائت آنان صادر می گردد.)
پس از ابلاغ رای دادگاه متهم ردیف اول (عوض ) نسبت به رای صادره اعتراض و تجدیدنظرخواهی نموده است که دادگاه آن را وارد ندانسته و پرونده به شعبه 12 دیوان عالی کشور جهت ریدگی ارجاع " شده " و آن شعبه طی دادنامه اخیرالتصویب اعتراض را رد ودادنامه را ابرام نموده است.
پس از آن آقای ... فرزند متهم ردیف اول (عوض ) طی شرحی خطاب به ریاست محترم دیوان عالی کشور به تاریخ 5/3/71 نسبت به رای صادره در خصوص پدرش اعتراض و تجدیدنظرخواهی نموده است و عمده مطالب و اعتراضات وی دایر مدار این است که پدرش به عنوان معاونت در قتل محکوم شده است و متهم نیز شخصا" نسبت به رای مورد اشاره اعتراض و تجدیدنظرخواهی نموده است و حاصل اظهاراتش این است که بدوا"در شعبه 18 دادگاه کیفری یک ... به همین اتهام به تحمل یک سال حبس محکوم شده و نسبت به آن اعتراض کرده که در شعبه 27 به حبس ابد محکوم گردیده و به هر حال پرونده در نهایت به این شعبه جهت رسیدگی ارجاع شده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید وپس از قرائت گزارش آقای ... عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای ... دادیار دویان عالی کشور اجمالا" مبنی بر اتخاذ تصمیم شایسته قانونی دادنامه شماره 2/51366/2/70 فرجامخواسته مشاوره نموده چنین رای می دهند:
(گرچه تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه برای بار دوم مطرح است لیکن به لحاظ اینکه معترض در اعتراض به رای اول صرفا" می گوید (به حکم صادره اعتراض دارم ) و در تجدیدنظرخواهی مجدد علت و جهت تجدیدنظرخواهی را به این کیفیت مطرح می کند که قبلا" در شعبه 18 دادگاه کیفری یک ... به همان جهت به تحمل یک سال حبس محکوم شده و بدون جهت پس از نقض آن میزان مجازات در شعبه 27 دادگاه کیفری یک ... تشدید یافته است و به این ترتیب جهت تجدیدنظرخواهی معترض مغایر با جهت تجدید نظرخواهی بدوی است و پرونده قابل طرح است واماوضعیت رای مورد اعتراض اولا" شعبه 12 دیوان عالی کشوردررابطه با رای قبلی به عنوان اینکه مجازات معینه خفیف است حسب ظاهر مراتب را به قاضی صادرکننده دادنامه تذکر داده ولی آن را نقض نکرده است و بر این اساس رای اولیه را نمی توان نقض شده تلقی کرده و قاضی رسیدگی کننده بانظر مزبور اعلام موافقت ننموده ونتیجتا" رای خود را نقض نکرده است و ثانیا" هر چند حسب مستفاداز محتویات پرونده امر مسلم است که تجدیدنظرخواه در موقع نزاع ضمن ترغیب و تحریک به قتل فریاد می زده که (بکشیدشان خونبهای آنها را من می دهم ) لیکن آیا این جملات به عنوان آمر به قتل تلقی می شود یا خیر قابل دقت و بررسی است و مستندات دادگاه هرچند صحیح است لیکن استناج و استفاده دادگاه از مستندات برای مورد صحیح نیست با این توضیح که اگر مسائل 34 تا36 جلد 2 تحریرالوسیله و مساله 17 جلد 3 مبانی تکمله المنهاج و عبارات مذکور در صفحات 47و48جلد42 جواهرالکلام وماده 211 قانون مجازات اسلامی دقیقا" مورد توجه قرارگیرد مشخص می شود که مستندات مورد اشاره کلا" شامل مانحن فیه نمی شود و فرضا" اگر در سایر مستندات ابهامی وجود داشته باشد، ولی عبارت مرحوم صاحب جواهر تلقیقا" با عبارت مرحوم محقق رفع هرگونه ابهامی را می نماید و عبارت چنین است (الصوره الثانیه اذااکراهه علی القتل بان توعده الظالم القادر بالقتل مثلا" آن لم یقتله فالحکم فیه عندنانصا" و فتوی بل الاجماع بقسیمه علیه ان القصاص عل ی،المباشرالکامل دون الامرالمکره بل ولادیه ولاکفاره بل یمنع من المیراث و ان استشکل فی القواعد و ذلک لان الاکراه و ان ولدفی المکره داعیه القتل التی سببنا من المکره ولکن الاصل فی القصاص کونه علی المباشرالذی هوالمکره لانه القاتل لغتا" وعرفا"بل ولایتحقق الاکراه شرعا"عندنافی القتل بعد استحقاق القتل شرعا" علی المباشرقلم یدفع عنه شیئا بفعل مااکراهه علیه کایکون من الاکراه المرفوع عن الناس حکمه ... نعم فی روایه علی بن رئاب الصحیحه عن زراره عن علی جعفرعلیه السلام یجلس الامربقتله حتی یموت.00 ولاباس بالعمل بهاءبعد صحتهاو عمل غیرواحدمن الاصحاب بهاءنعم هذاالحکم الذی ذکرناه اذاکان المقهوربالغا"عاقلا"وامالوکان غیرممیز کالطف والمجنون فالقصاص علی المکره بلاخلاف ولااشکال ولو کان غیرممیز کالطفل والمجنون فالقصاص علی المکره بلا خلاف ولااشکال ولوکان المباشرممیزا"عارفا" غیربالغ وهو حرفلاقولا" علی احدمنهما کمافی القواعد غیرهالعدم بلوغ المباشر وعدم کونه آله ولکن الدیه علی عاقله المباشر الذی عمده خصاء الاانه قدنیاقش بان الظاهرتحقق الاکراه بالنسبته الیه فحانه لایقاءمنه اذاقتل واذاتحقق فالسبب افوی فینبغی القودتعم اذالم یتحق الاالامراتجه ماذکر وما الکلام فی المملوک الممیز غیرالبالغ فالذی یقتصیه اصول المذهب و قواعده ان حکمه ماذکرناه فی الحرنان کان مکرها کان القصاص علی المکره الذی هواقوی من المباشروالافتتعلق الجنایه برقبته والاقودعلیه لان الفرس عدم بلوغه والاعلی الامر لعدم مباشرته ولااکراهه و لیست هی حینئذالا کغیرها من جنایه الخطاءالصادره منه بالغا0) (جواهرالکلام ، ج 42، ص47تا51) که به این ترتیب ملاحظه می شود محور اصلی در ترتب قصاص بر مامور و حبس ابد بر مکره تحقق اکراه و قاهریت آپرمکره ومقهوریت مامور مکره است و صرف امر بدون وعید بر جنایت اعظم یا جنایت مشابه و یا اینکه با وجود وعید هم چنانچه آمر قدرت انجام وعیدرا نسبت به مامور نداشته باشد حکم مذکور مترتب نیست و اصولا" چنین عبارتی که از معترض صادر گردیده عرفا" و لغتا" امر نیست بلکه طلب مطلق است که در فقه و قانون برای آن تعیین مجازات نشده است و به این ترتیب با توجه به جهات مذکور دادنامه تجدیدنظرخواسته توجیه شرعی و قانونی ندارد نقش می شود و رسیدگی مجدد آن به شعبه دیگر دادگاه کیفری یک ... محول می گردد.)

مرجع :
کتاب قتل عمد، جلداول ، تالیف یداله بازگیر،ازانتشارات ققنوس چاپ اول ،چاپ دیبا، سال 1376

71

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 312

تاریخ تصویب : 1371/06/02

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.