×

یقین بر بزهکاری لاطی فقط باید از طریق قانونی حاصل شود

یقین بر بزهکاری لاطی فقط باید از طریق قانونی حاصل شود

یقین-بر-بزهکاری-لاطی-فقط-باید-از-طریق-قانونی-حاصل-شود
رأی اصراری کیفری 23 – 1377
شماره رأی : 23 – 8/10/1377
شماره پرونده : 23 – 1377
شماره جلسه : 30 - 1377
علت طرح : اختلاف نظر بین شعبه چهارم دیوان عالی کشور و دادگاههای عمومی سنندج
موضوع : - لواط
- علم قاضی
درساعت 9 روز سهشنبه 8/10/1377 جلسه هیأت عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور بریاست حضرت آیتالله محمد محمدی گیلانی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور آقایان قضات دیوان عالی کشور و نماینده جناب آقای دادستان کل کشور تشکیل و با تلاوت آیاتی چند از کلامالله مجید رسمیّت یافت.
رئیس : دادنامه شماره 154 – 24/6/77 شعبه چهارم دیوان عالی کشور بتصدی جناب آقای حاج محمد ایمانی خوشخو رئیس و جنابآقای جلال جلیلیان مریان مستشار مطرح است. جناب آقای جلیلیان پرونده را قرائت فرمایند.
خلاصه جریان پرونده : 1- در تاریخ 10/4/1372 آقای محمد … شکایت کرده که فرزندم مهدی … در بین سه چهار روز با آقای محمود … برخورد کرده و این قدر این بچه را از لحاظ پول و سوارکردن ماشین به پارک و …؟ و مهمانی به خانه خودش اغفال کرده عاقبت امروز مورخ 10 (به 12 تبدیل شده) /4/72 در خانه پدرش در … به این بچه تجاوز کرده … (ص 1).
2- از محمود … متولد 1338، متأهل (دارای فررند ص 21)، کارمند اداره دامپزشکی تحقیق شده وی چنین گفته «یک روز قبل از عاشورا پسره بنام مهدی رد شد و سلام کرد جوابش دادم گفت مرا میشناسید گفتم نه، گفت من برادرزاده حسن آقا … هستم که شما همیشه میروید آنجا خرید میکنید … تا اینکه صبح عاشورا … مهدی گفت من تشنه هستم جلو خانه آمد یک لیوان نوشابه خورد خداحافظی کرد تا اینکه صبح روز عاشورا داخل دسته سینهزنی آمد جلو گفت صدتومان پول بمن بده احتیاج دارم گفتم ندارم گفت بعداً برو از حسن آقا بگیر، نمیدانم نزدیک به 80 تومان بود بهش(به ایشان) دادم رفت تا اینکه امروز (تحقیق تاریخ ندارد و ظاهراً 11/4/72 ص 3) بعدازظهر … خانمم گفت صدایت میزنند گفتم بگو خوابیدهاست ساعت 3 میآیم بیرون … در کوبیدند پسره بود رفتم داخل اتاق نماز خوانده (م) یک لقمه نان خوردم آمدم بیرون همراه خواهرزاده و برادرزادهام که مهدی هم همراه 2نفر دیگر سوار شدند رفتیم دوری شهربازی زدیم و برگشتیم. یک مسافر خانوادگی البته آشنا مرا صدا کردند که آنها را ببرم به صلوات آباد. مهدی گفت من هم میآیم گفتم دنبالت میگردند ناراحت میشوند گفت نه من به آنها گفتهام به هر صورت رفتیم و با سه نفر مسافر دیگر برگشتیم، گفت برویم ماشین را بشوریم، من رفتم دو تا سطل آوردم، رفتیم ماشین راشستشو دادیم برگشتم … جلو پارک … پیاده کردم ناراحت شد گفت میروم به حسن آقا میگویم پیادهام کرد … مجبورش کردند که این تهمت و کذب را بمن بسته، در قنات ماشین را شستشو دادهایم با مهدی بودهایم کسی دیگر با ما نبودهاست – بین 5 الی 6 بعدازظهر روز جاری بود (ص 2).
3- از مهدی … درحضور عمویش حسن … تحقیق شده وی متولد 1360 بوده (در دادگاه گفته متولد 1359 هستم ص 292) وی گفته «… خواستم پیاده بروم (منزل) تویوتای زرد رنگ بشماره … راننده بمن گفت بیاسوار شو گفتم نه سوار نمیشوم اصرار کرد که بیا سوار شو تو را به مقصد میرسانم بعد مرا برد جلو بازار بمن گفت ساعت 2 بعدازظهر بیا منزل ما، من رفتم جلو تخممرغ فروشی شعبان … بمن گفت مهدی بیا داخل گفتم نه … دستم را گرفت گفت بیا داخل آشپزخانه نوشابه بخور که من هم رفتم داخل یک لیوان آورد که نوشابه ظاهراً کوکا بود بمن داد من هم خوردم، گفت بیا ببینم قولنج ندارید مرا فشار داد گفت برو فردا ساعت 9 صبح بیا که من سر ساعت نرفتم … خواستم بروم منزل عمهام … سه نفر بودیم علی، سلطانعلی و هادی برادر کوچکترم داشتیم حرکت میکردیم، بمن گفت بیا سوار ماشین شو قبول نکردم با لحن عصبانی به من گفت بیا بالا من هم سوار شدم و برادرم و علی شروع کردند به گریه کردن که ناچار آنها را هم سوار کرد با هم رفتیم شهرک مهدیه … برگشتیم جلو پارک علی و برادرم را پیاده کرد من و محمود با ماشین رفتیم قنات ماشین را با هم شستیم و رفتیم منزل پدرش داخل یک اطاق که روبروی آشپزخانه بود شلوارم را درآورد و بمن تجاوز کرد که بعد رفتیم قنات ماشین را شستیم … (ص 3).
4- از هادی … متولد 1361 برادر مهدی تحقیق شده وی گفته من و برادرم مهدی و علی … در خیابان … میرفتم که شخصی بنام محمود … ما را صدازد و گفت که سوار شوید برویم شهربازی، باهم سوار شدیم و رفتیم و دور زدیم و برگشتیم … ما راحدود ساعت 15:55 جلو پارک پیاده نمود و بزور برادرم مهدی را با خود برد … گفت پس از نیم ساعت برمیگردیم، نیامدند به پاسگاه اطلاع دادیم … (ص 12).
5- از علی … متولد 1359 هم تحقیق شده وی گفته « در خیابان محمود … مارا دید صدا زد و گفت من رفیق محمدعلی پدر مهدی هستم بیایید برویم بگردیم و ما را به شهربازی برد دورزدیم به کمربندی … من و هادی را در جلو پارک پیاده نمود و بزور مهدی را سوار کرد گفت نیم ساعت دیگر برمیگردیم گازداد و رفت … (ص 13).
6- در گواهی مورخه 11/4/72 جانشین پزشکی قانونی که از مهدی … معاینه کرده چنین آمده « در توشه رکتال و معاینه عمومی علائم تروط و کنتوژیون پرونال؟ کاملاًمشهود است پارگیهای متعدد مشهود میباشد پارگی بزرگی در ساعت 5 اناتومیکی مشهود میباشد آزمایشات مدفوع و اسمیر؟ فرستاده شد» ص 227.
7- در نتیجه آزمایش مورخه 11/4/72 آمده است «در آزمایش مدفوع نمونه ارسالی از اطاق عمل بنام مهدی … اسپرم مشاهده نشد (بنظر میرسد شد بوده تبدیل به نشد شدهاست ص 6) زیرا در برگ 17 پرونده گزارش انتظامی به دادسرای بیجار در نقل گواهی فوق جمله اسپرم شده آمده –هرچند دربرگ 8 در گزارش کشف جرائم در مورخه 11/4/72 اسپرم مشاهده نشد قید شده- در دنباله نتیجه آزمایش آمده: در آزمایش بر روی نمونه ارسالی که بوسیله سواب داخل سرم فیزیولوژی ارسال شدهبود بعد از سانتریفوژ فقط یک عدد اسپرم مشاهده شد (ص 6).
8- گزارش مأمور انتظامی درباره تحقیقات غیرمحسوس حاکی است بیشتر مردم محل سکونت آقای محمود … نظر منفی داشتند و اعلام نمودند ما شنیدهایم این پسربچههای زیادی سوار ماشین میکند. (ص 16)
9- از همسر متهم تحقیق شده وی گفته اختلاف داریم و تفاهم اخلاقی نداریم (ص 15).
10- جانشین بازپرس از متهم محمود … 34 ساله دارای عیال و یک فرزند تحقیق کرده وی گفته (مهدی) با یک نفر از دوستانم به خانهام آمد و به آشپزخانهمان رفت و گفت شام نمیخورم من رفتم نوشابه خریدم و او و رفیقم نوشابه را خوردند و رفتیم. سؤال شده مهدی چندبار به خانه شما آمده جواب داده ظهر قبل از عاشورا و شب عاشورا به خانه من آمدهاست بعد نیز به خانه خودش برگشت، فقط با عموی مهدی آشنا هستم چون سرکوچه ما میوهفروشی دارد، (سابقه اختلاف با مهدی و خانواده وی) نداشتم، در روز عاشورا بمن نسبت ناموسی بستهاست. مهدی خودش تقاضای رفتن به بازار با من را کرد، وی از اتهام وارده تکذیب کردهاست (ص 20 تا 22).
11- طبق صورت مجلس مورخه 11/4/1372 مأمورین در مواجهه بین متهم و مهدی، مهدی گفته متهم «زیر شلواری سفید چهارخانه به تن داشت»، زیر شلواری متهم مشاهده شده حرف مفعول صحّت داشته (ص 5).
12- با صدور قرار مجرمیت درباره متهم دادسرا مبادرت به تنظیم کیفر خواست علیه محمود … به اتهام ارتکاب لواط با طفل 12 ساله بنام مهدی کردهاست و باستناد ماده 110 قانون حدود و قصاص ناظر بماده 112 همان قانون (قانون مجازات اسلامی درست است) درخواصت اشد مجازات را برای متهم نمودهاست (ص 39).
13- شعبه نهم دادگاه کیفری یک سنندج متهم را با حضور و شرکت وکیل مدافع وی در دادگاه محاکمه کرده و باستناد مواد 110 و 120 قانون مجازات اسلامی حکم به قتل وی صادر کردهاست (ص 63).
14- آقای احمد درخشان وکیل مدافع متهم، به حکم صادره اعتراض کرده و این شعبه بموجب دادنامه شماره 318 – 29/6/72 دادنامه صادره را بعلت نقص تحقیقات نقض کردهاست (ص 112 تا 115).
15- دادگاه در مقام رفع نقص اقدام به تحقیق از مطلعان و امضاء کنندگان طومار علیه متهم را کردهاست آقای … امام جماعت مسجد جامع و مدرس مدرسه علمیه امام صادق (ع) بیجار چنین شهادت داده: « اینجانب سالهاست در بیجار سکونت دارم در رابطه با خانواده محمود … مشهور به مرغی آنچه شنیدهام رذالت و پستی بوده … (ص178)، عدهای دیگر نیز به اسامی سیدمهدی … (آموزگار) (ص181) و صفرعلی … (ص196) و احمد … (ص197) و محمد … (ص199) و سیدمحمود … (ص200) و علی … (ص205) ومحسن … (ص207) و عظمت … (ص 208)، کم و بیش علیه متهم و خانواده او از لحاظ شهرت به فساد اخلاقی مطالبی گفتهاند، در پاسخ استعلام دادگاه کمیسیون پزشکی چنین نظر داده :
«برابر بررسی مدارک پزشکی موجود شامل معاینه بالینی توسط متخصص جراحی عمومی در مورخ 11/4/72 و گزارش آزمایشگاه … شواهد دخول جسم سخت در ناحیه دبر آقای مهدی … موجود میباشد. در گزارش مربوط به معاینه مورخه 11/4/72 پارگیهای متعدد در ناحیه مقعد با پرخونی موضعی و یک پارگی نسبتاً بزرگ درحدود ساعت 5 ناحیه مقعد گزارش گردیدهاست. لازم به توضیح است وجود اسپرم در کانال مقعد غیرطبیعی بوده و حاکی از وجود و یا نفوذ مایع منی در این موضع میباشد» ص 230.
16- بانو صغری … 60ساله (برگ 235 هفتاد ساله) مادر متهم تحقیق شده وی گفته پسرم محمود … در زد آمد، باز کردم محمود گفت سطل بده میخواهم بروم ماشین را بشویم … دیدم محمود تنها رفته داخل اطاق … یک دفعه دیدم پسربچهای داخل حیاط شد محمود گفت مهدی است، مهدی گفت آمدهام ببینم چرا دیر میکنی، نمیآیی برویم ماشین را بشوییم … رفتند. محمود و مهدی دیگر به اتاق برنگشتند من آنها را تا بیرون بدرقه کردم. یک لیوان (آب) در لیوان شیشهای آوردم به محمود دادم آنهم خورد … مهدی از آن آب نخورد ضمناً پارچ آب در کار نبود فاظمه «دختر گواه است» در اطاق بچه را میخوابانید (ص 172) ولی در برگ 235 در تحقیق مجدد بانو صغری گفته» … البته آن پسربچه درب خانه آمد و پسرم را صداکرد به محمود گفت آمدهام خانه پدرت را بلد بشوم داخل منزل نشد، مهدی به خانه داخل نشد در همان کوچه ایستاد».
17- عزت … 42 ساله خواهر متهم گفته «مهدی با محمود جلو دروازه ایستاده بود –نخیر (محمود با مهدی داخل منزل) نشدند. همان درب در یک پارچ آب آوردم اول محمود یک لیوان خورد بعد هم مهدی یک لیوان خورد … مهدی داخل حیاط نشدند (ص 173).
18- اداره اطلاعات شهرستان بیجار در پاسخ استعلام دادگاه اعلام کرده نامبرده در سطح محل و شهر بعنوان فردی شرور و متخلّف و یکی از اراذل و اوباش منطقه محسوب میشود برابر اطلاع واصله وی پسر بچههای دیگری را اغفال نموده لیکن هیچگونه ردّ یا مشخصاتی از آنها بدست نیامده … (ص 257).
19- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیجار هم اعلام کرده «… اکثر بسیجیان معتقدند که پسران مرغی بیش از آنچه دستگیر شده و پرونده دارند، مجرم میباشند … ص 254».
20- شعبه چهارم دادگاه عمومی سنندج در تاریخ 13/4/75 بموضوع رسیدگی کرده وکیل شاکی شکایت و دلایل خود را اعلام و مهدی ماجرا را تشریح کرده، متهم اتهام وارده را ردّ کرده و گفته اگر بقول مهدی من وی را اجبار در بردن کردهام برادرش که پیاده شد و من مهدی را به زور بردم بعداًکه رفتیم ماشین شوئی و حمل مسافر چرا ایشان ماشین و نزد مرا ترک نکردهاست پس بنابراین اجباری در کار نبودهاست. (ص 293) وکیل متهم لایحهای در دفاع از متهم تقدیم کردهاست (ص 281).
دادگاه بموجب دادنامه شماره 384 – 14/4/75
متهم را از لحاظ ارتکاب جرم لواط تبرئه کرده ولی او را در حد ارتکاب فعل حرام درخور مجازات دانسته و باستناد ماده 102 قانون تعزیرات وفتوای امام خمینی (ره) در مسأله 5 از فروع احکام حدود تحریرالوسیله باستناد مواد 16و 19و 124 قانون مجازات اسلامی، حکم به تحمل 74 ضربه شلاق تعزیری در ملاء عام … و یکسال تبعید به شهرستان گچساران (شهر باید باشد) و دو سال انفصال از خدمات دولتی بعنوان تتمیم مجازات علیه متهم صادرکرده است (ص 295).
21- وکلای طرفین به حکم صادره اعتراض کردهاند. این شعبه بموجب دادنامه شماره 313 مورخه 22/8/75
باتوجه به دلایل احصاء شده بوسیله وکیل شاکی، اعتراض وی را به حکم تبرئه متهم موجه دیدهاست با نقض حکم پرونده را به شعبه دیگر دادگاه عمومی سنندج ارجاع کردهاست.
قرائن و دلایل یقینآور چنین اعلام شده :
برخلاف استدلال و استنباط دادگاه محترم، تمامی قرائن و امارات موجود در پرونده حکایت از ثبوت لواط داشته و علم یقین حاصل میگردد، متهم محمود … با سوء سابقه اخلاقی و اجتماعی که به تأیید اطلاعات و سپاه و بخش اعظم اهالی شهرستان بیجار رسیده (قرینه) بعد از اولین دیدار اتفاقی خود تمهیدات ایجاد رابطه دوستانه را با قصد قبلی فراهم و بطرق مختلف ضمن سوء استفاده از صغر سن و ضعف نفسانی مهدی و با اغواء و فریب، نامبرده را به خود جلب مینماید. این عملیات فریبکارانه شامل گشتن در سطح شهر با ماشین، پرداخت وجه نقد، نوشیدن نوشابه، تعلیم رانندگی و غیره بوده که مورد اقرار و اعتراف مرتکب نیز قرارگرفته (قرینه) … تااینکه در روز عاشورای حسینی متهم مجنی علیه را به قنات میبرد در هنگام مراجعه به منزل پدرش وی را به اطاقی برده به عنف با وی لواط مینماید. قرائن و دلایل موجود ذیل در حصول یقین به ارتکاب لواط اقناعآور است.
1- نظریه صریح پزشکی قانونی و آزمایشگاه مبنی بر وجود اسپرماتوزوئید در مقعد مجنی.
2- نظریههای بدوی و تکمیلی پزشکی قانونی درخصوص پارگیهای متعدد در مقعد به دلالت دخول جسم سخت.
3- اظهارات هادی و علی … در تحقیقات معموله .
4- اقرار و اعتراف متهم به اینکه بدون سبب و توجیه عقلائی و شرعی با مهدی رابطه دوستانه برقرار نموده ضمن دعوت وی به منزل وجوهی را نقداً به وی پرداخت و مجاناًاو را سوار ماشین نمودهاست.
5- نشانیهای ارائه شده توسط مهدی از لباس زیر …
6- اظهارنظر صریح اداره اطلاعات و سپاه مبنی بر سوء سابقه متهم و معروفیت وی به فساد اخلاقی.
7- شهادت شهود بر عدم سلامت اخلاقی متهم … (ص 237 تا 243)
22- پس از نقض دادنامه پرونده در شعبه 8 دادگاه عمومی سنندج مطرح گردیده و دادگاه بموضوع با حضور و شرکت طرفین و وکیلای آنها رسیدگی و مبادرت به اصدار رأی شماره 912 – 20/8/76 کردهاست و بموجب آن اعلام کرده
چون هیچیک از راههای ثبوت لواط تحقق نیافته و قرائن و امارات موجود موجب حصول قطع و یقین نمیباشد لذا بزه انتسابی محرز نیست، دادگاه باستناد اصل 37 قانون اساسی متهم را –تبرئه مینماید ولی عمل ایجاد ارتباط دوستی متهم با مهدی … در وضعیتی وی 25 سال اختلاف سن با مهدی دارد بدون هیچگونه مناسبت و علقه خویشاوندی بگونهای که مهدی را سوار ماشین خود نموده، برای وی زمینه تفریح فراهم کرده او را به خارج شهر در حالی که هیچ فرد دیگری همراه آنها نبوده برده، همگی حکایت از قصد مجرمانه و سوءنیت متهم دارد لذا با توجه به وضعیت اخلاقی متهم و استعلامهای صورت گرفته از اداره اطلاعت و سپاه پاسداران بیجار و استشهادیههای محلی که همگی حکایت از فساد اخلاقی وی مینماید، اتهامش در حد ارتکاب فعل حرام و ایجاد ارتباط دوستی به قصد شهوت و التذاذ نفسانی محرز است دادگاه به استناد مسأله پنجم از فروع احکام حد جلد دوم تحریرالوسیله امام خمینی (ره) و ماده 102 قانون تعزیرات و رعایت ماده 16و 19 قانون مجازات اسلامی متهم مذکور را به تحمل 74 ضربه شلاق تعزیری در ملاء عام … و یک سال تبعید در گچساران و یک سال انفصال از خدمات دولتی محکوم مینماید (ص 399 از متن اوراق).
23- به حکم صادره طرفین اعتراض کردند. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شدهاست.
بسمهتعالی
جای تأسف است که علیرغم استدلال شعبه چهارم دیوان عالی کشور در متن آراء سابق الصدور و وجود دلایل و قرائن علمآور در اوراق پرونده از جمله گواهی پزشکی قانونی درباره طفل مجنی علیه و اقرار صریح متهم به داشتن رابطه خدعهآمیز با مجنی علیه ومؤدای گواهی گواهان و مطلعین و نیز شیاع محلی به داشتن سوابق سوء درباره متهم، جملگی حکایت از بزهکاری متهم و محرز بودن ارتکاب عمل شنیع لواط از جانب وی دارد با این اوصاف دادگاه عمومی سنندج شعبه هشتم بموجب دادنامه 912 – 20/8/76 مبادرت به صدور حکم برائت درخصوص اتهام محمود … فرزند محمد با مشخصات منعکس در پرونده به لواط نموده درهرصورت موضوع جنبه اصراری دارد که اتخاذ تصمیم شایسته مورد تقاضاست .
دادیار دیوان عالی کشور – علیزاده
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای جلال جلیلیان مریان عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حبیب علیزاده دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر اعتقاد بر مجرمیت و صدور رأی مقتضی مشاوره نموده چنین رأی میدهد :
چون شعبه هشتم دادگاه عمومی سنندج هم برخلاف نظر این شعبه و مطابق نظر شعبه چهارم متهم را از ارتکاب عمل لواط تبرئه کرده موضوع مشمول بند ج ماده 24 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و رأی مورد اعتراض اصراری است لذا مقرّر است دفتر پرونده را از آمار موجودی شعبه کسر و به دفتر هیأت عمومی جهت طرح در هیأت عمومی کیفری دیوان عالی کشور ارسال دارد.
رئیس : جناب آقای کاظمی
در مرحله اول محل نزاع و مورد اختلاف باید روشن شود. دراینجا اختلاف عقیده دادگاهها با شعبه دیوان راجع به این مطلب است که شعبه دیوان اعتقاد دارد در این مورد و در این پرونده با توجه به قرائن موجود برای قاضی علم بر وقوع عمل از ناحیه متهم حاصل است لکن دو شعبه دادگاه با تمهید مقدماتی که ذکر نمودهاند قائل هستند که برای قاضی در این مورد علم حاصل نیست، بنظر اینجانب برای قاضی اینجا علم بر ارتکاب عمل حاصل است، راجع به وجود و حصول علم و تشریح آن مطالبی دارم که توضیح میدهم :
ماده 105 قانون مجازات اسلامی میگوید حاکم میتواند در حقالله و حقالناس به علم خود عمل نماید و حد الهی را جاری سازد، النهایه در ماده 120 همین قانون قیدی را به این علم اضافه نموده و میگوید این علم باید از طریق متعارف حاصل گردد. باتوجه به نظریه پزشکی قانونی که در این مورد دوبار اظهار نظر نموده و در هر دوبار به انجام دخول و وجود اسپرم در مقعد فردی که مورد تجاوز واقع شده اظهارنظر صریح نموده است بروقوع فعل (برفرد مورد تجاوز) تردیدی باقی نمیماند. اما اینکه چه کسی این عمل شنیع را انجام دادهاست باید گفت :
1- باتوجه به اقرار دونفر به اینکه با فرد مورد تجاوز سوار ماشین و متهم آن دو نفر را در وسط راه با اجبار پیاده نموده و فرد مورد تجاوز را با خود بردهاست.
2- در تحقیقاتی که از متهم و خواهر و مادر متهم بعمل آمده اظهارات متناقض داشتهاند.
3- امام جماعت و مردم متدین محل و نیروی انتظامی و دیگران شهادت دادهاند که متهم فردی شرور و دارای سوء سابقه اخلاقی میباشد.
بنابراین مجموع این مطالب بطور متعارف برای ما علم حاصل مینماید که این فعل شنیع بوسیله متهم واقع شدهاست.
نتیجتاً بنظر اینجانب عقیده شعبه چهارم دیوان عالی کشور که میگوید علم در این مورد حاصل است منطبق با قانون بوده و مقرون به حقیقت میباشد.
رئیس : جنابآقای عامری
همانطوری که جناب آقای کاظمی هم بیان فرمودند مسأله روشن است. اختلافی که بین دو شعبه دادگاه و شعبه دیوان عالی کشور واقع شدهاست نسبت به مسأله علم قاضی است و قرائن علمآور، ظاهراً در پرونده کافی وموجود است. قرائنی که ذکر شدهاست برای حصول علم نوعی کفایت میکند، منتهی این مسأله مقداری آدم را به شک و شبهه میاندازد که چطور دادگاه اول خودش حکم به قتل متهم صادر کرده بعد پشیمان شده و مسأله را به اینگونه بیان کرده ، چطور با قرائنی که احصاء کرده برای قاضی علم حاصل نشده و گفته این قرائن کفایت نمیکند و متهم فقط مرتکب فعل حرام شده حالا فعل حرام را هم بیان نکرده که چه چیزی بودهاست چه نوع از افعال محرمهای را مرتکب شده؟ قرائن و شواهدی که از پرونده شعبه محترم دیوان عالی کشور احصاء کرده (بنابر حجیت علم قاضی) علمآور است و دلالت دارد که این جرم اتفاق افتاده و کس دیگری هم ظاهراً در پرونده مطرح نیست که با این پسربچه مرتکب این عمل شدهباشد و غیر از این متهم، متهم دیگری در پرونده مطرح نیست و این خود یکی از قرائن است.
پس از مجموع قرائن اینگونه احراز میشود که متهم مرتکب این عمل شده لذا رأی شعبه 4 دیوان عالی کشور بنظر بنده صحیح میباشد.
رئیس : جناب آقای عروجی
مضافاً برآنچه آقایان مطرح فرمودند نکاتی را بنده عرض میکنم. عنایت دارید که محاکم هردو اتفاق نظر دارند که این آقا مرتکب فعل حرام شده اگر چه نوع و ماهیت فعل حرام را هیچکدام حسب آنچه در گزارش میبینیم مطرح نفرمودهاند، ولی واقعیت امر آیا سوار کردن بر ماشین فعل حرام است؟ نوشابه در خانه دادن فعل حرام است؟ باهم کنار قنات رفتن و ماشین شستن فعل حرام است؟ پول دادن فعل حرام است؟ هیچکدام اینها فعل حرام نیست. از اینکه آقایان محترم عنوان ماهیت فعل حرام را مطر نکردند آنچه ما بعنوان روابط فیمابین این بچه و طرف میبینیم هیچکدام فعل حرام نیست پس باید فعل حرام چیز دیگری باشد که قضات محترم محاکم آن را احراز کردهاند و تحت عنوان فعل حرام آوردهاند یعنی یک رابطه حرامی فیمابین این بچه و آن متهم باید باشد که تحت عنوان فعل حرام و ایجاد ارتباط دوستی به قصد شهوت و التذاذ نفسانی ، یا صرف قصد شهوت و التذاذ فعل حرام است. پس اینها حکایت از این دارد که شعبههای محترمی که متهم را از عمل شنیع لواط تبرئه کردهاند خود آنها هم از باب و فی نفسی شییء داشتهاند که این را تحت عنوان فعل حرام آوردهاند. اگر واقعاً اینها بوده اینها هیچکدام فعل حرام نیست پس چرا تبرئه نکردهاند، باید تبرئه میکردند اگر واقعاً فعل حرام صرفاً قصد التذاذ است و قصد التذاذ را آقایان گناه میدانند 74 ضربه شلاق کافی است پس یکسال تبعید به گچساران چیست؟ یک سال یا دو سال محرومیت از خدمات دولتی چیست؟ یعنی دو تا آمدهاند رأی دادهاند اولی دو سال ولی دومی آن را یک سال کردهاست. اینها حکایت از این دارد که خود شعبهها هم واقعاً این آقا را دارای رابطه نامشروع میبینند و خودمتهم هم میگوید اجباری در کار نبودهاست که این اجبار یعنی چه؟ یعنی این بچه هم خود زمینه انجام چنین اعمالی را داشته، اولاً از حرف این آقا برمیآید که وقتی بچه میآید پول میخواهد و اینکه بعد از دیدن دفعه اول میگوید که مرا میشناسی اینها خود بوداراست یعنی وقتی او میگوید مرا میشناسی و گفتم نه، گفت من برادرزاده فلان هستم که از او میوه میخری، بار دوم و سوم آمد و پول خواست که همه اینها حکایت از این دارد که انصافاً مجرمیت متهم جای تردید نیست البته ما هرگز شمشیر از رو نبستهایم کسی را به چوبه دار بسپاریم یا از لبه شمشیر بگذرانیم، ولی واقعیت امر مجموعه قرائن و امارات در این پرونده که اگر ما باشیم و خالی الذهن بخوایهم قضیّه را از مجموع این قرائن و امارات استفاده کنیم بحق انسان به جرأت بلکه بالاتر به یقین میتواند بگوید که این فرد مرتکب این جنایت با این بچه شدهاست.
نشانه دیگر هم اینکه اولین دادگاه قبل از اینکه شعبه محترم دیوان عالی مواردی را بعنوان نقص مطرح کنند و از دادگاه بخواهند که رفع نقص کند یعنی شعبه کیفری یک که یقیناً قاضی دادگاه هم غیر از آن قاضی شعبه چهارم عمومی بودهاست آن قضیه را تشخیص میدهد اما در شعبه عمومی بعدی ما میبینیم قضیّه سر از فعل حرام درمیآورد با 3 کیفر تبعی و اصلی؟!
بنظر بنده از مجموع قرائن، انسان میتواند علم حاصل کند براینکه این جنایت به صورت دخول مستوجب کیفر اعدام انجام گرفتهاست. البته علم را هم نه علم ناشی از مشاهده بدانیم بلکه علم ناشی از طرق متعارفی که خود قانون هم تحت عنوان طرق متعارف آوردهاست ما اینجا را جای علم میدانیم ونتیجتاً رأی شعبه محترم دیوان عالی کشور را تأیید میکنیم.
رئیس : جناب آقای ابراهیمی
وظیفه دیوان عالی کشور این بوده که احکام را با قانون تطبیق کند اگر حکم دادگاه تالی را مطابق قانون تشخیص داد آن را ابرام نماید و اگر حکم قاضی را مطابق قانون ندانست آن را نقض کند. و معمولاً دیوان عالی کشور در طول حیات خود از ورود در ماهیت دعاوی ممنوع بوده ولی امروزه که دیوان عالی کشور به یک مرجع تجدیدنظر تبدیل شده به لحاظ وضعیت فعلیاش در ماهیت دعاوی ورود پیدا میکند و با بحثهایی نظیر آنچه امروز با آن درگیر هستیم مواجه میشود.
مسأله مورد بحث این است که برای ما این قرائن و امارات علمآور است اما قاضی محکمه میگوید که برای من علم آور نیست و ماده 120 قانون مجازات اسلامی مقرّر کردهاست که حاکم شرع میتواند طبق علم خود که از طرق متعارف حاصل شده باشد عمل کند کلمة «میتواند» حاکم شرع را مکلف نمیکند که وقتی علم حاصل شد او باید به علم خود عمل کند و دیوان عالی کشور هم نمیتواند پا را آن طرف قانون بگذارد و او را مکلف به این کند که حتماً به علم عمل کنید اما در اینکه این قرائن علم آور است یا خیر؟ عرض میکنم اشاراتی که داشتند به گزارشات اطلاعات، در پرونده طومار چندمتری است که در نماز جمعه امضاء شده و از امضاء کنندگان آن طومار قاضی محکمه تحقیق نموده، در شهر کوچکی مثل بیجار وقتی که شنیده میشود پسربچهای این چنین شده، افکار عمومی متشنج و برآشفته میشود و کمتر کسی از ارگانهای دولتی در آن شهامت پیدا میکند که بیاید بگوید من این را احراز نمیکنم، آن فعل حرامی که جناب آقای عروجی فرمودند که این فعل حرام کدام فعل حرام بوده است این فعل حرام را هم قاضی به عقیده من در تحت فشار محلی ناچار شده مجازاتی بر آن قائل شود و این آقا را چند صباحی از آن شهر دور کند تا شعله افکار عمومی مقداری فروکش نماید.
این پسربچه که مجنی علیه پرونده است ظاهراً بچة رهائی بوده کما اینکه یک پسربچه با این سن و سال ول بوده در این طرف و آن طرف و این آقای متهم پرونده خودش در خانوادهاش چند تا یتیم دارد …
اینکه این آقا بیرون رفتهبوده این کار شدهاست این در پرونده معین نیست که در چه تاریخی این دخول و این آثار و این تورمی که اشاره فرمودند و تازه این نکته هم قابل بحث است که آیا اسپرم در برخورد با هوا به حیات خود میتواند ادامه دهد که پزشک اسپرم زنده را در آنجا تشخیص بدهد واین هم از نظر پزشکی اسپرم در برخورد با هوا قابلیت مقاومت ندارد و ازبین میرود. نکته و تعارضی که بین اظهارات این مجنی علیه و آن دوپسر بچهای که همراهش بودند سلطانعلی و برادرش هادی این آقا میگوید بله من و این آقایان داشتیم از خیابان میرفتیم خانه عمهمان و با عصبانیت تشری زد و آقای مجنی علیه (آن پسربچه) را سوارکرد و ما گریه کردیم و بعد ما را هم سوار کرد و برد، هادی و سلطانعلی هیچکدام در اظهاراتشان چنین مطلبی را تأیید نمیکنند.
نکته دیگر اینکه پسربچه میگوید من و او ماشین را شستیم بعد رفتیم خانه پدرش از آنجا سطل برداشت با من هم این کار را کرد و بعد رفتیم ماشین شستیم درصورتی که این آقا فقط یک بار به خانه پدرش رفته و در آنجا هم مادر 60 سالهاش و خواهر چهل و چند سالهاش با یک پسربچه دیگری در چند قدمی همان اتاقی که بچه مدعی است در آنجا به او تجاوز شده حضور داشتهاند که میگوید من را آورد آنجا با زور با من چنین کاری کرد. آنچه میگوید که زیرشلواریاش چهارخانة خط خطی است این آقا میگوید من در خانه بودم استراحت میکردم در را زدند زنم رفت بیرون و گفت یک پسر است من نماز خواندم لقمهای غذا خوردم و با زیرشلواری رفتم بیرون و در جائی که ماشین را میشویند معمولاً شلوار را درمیآورند با زیرشلواری ماشین میشویند.
و اما اینکه ما به آقای حاکم دادگاه تالی بگوییم چون برای اکثریت اعضای هیأت عمومی علم حاصل شده که این آقای متهم، مرتکب لواط شده پس تو هم علم پیداکن، این را ما نمیتوانیم بگوییم مضافاً اینکه بنظر اینجانب شواهد و قرائن علمآور نبوده و رأی دادگاهها نیز صحیح است.
رئیس : جناب آقای شبیری
از قانون استفاده میشود اگر قاضی علم پیدا کند میتواند به علم خودش در صورتی که از طریق متعارف حاصل شدهباشد استناد و برآن اساس حکم کند و قابل ابرام است و در دیوان ابرام میشود و ظاهراً این قرائنی که ذکرشده علمآور است بالخصوص قسمتی که آقای عروجی هم به آن اشاره کردند. این قسمتی که «به قصد شهوت و التذاذ نفسانی» این ارتباط را برقرارکرده اینها را خود قاضی هم برایش ثابت شدهاست که احتمالاً باتوجه به جهاتی که قاضی ذکرکرده به نظر میرسد قاضی هم علم پیداکرده و بالاخره آن آثاری که پزشکی قانونی اعلام کرده دراثر کارهای مقدماتی نبوده قاضی هم علم پیدا کرده منتهی آن اشکالی که بنظر من میآید این است قاضی میتواند اگر علم پیداکرد براساس علم هم حکم کند واگر متعارف بود باید ابرام شود اما این جهاتی را که آقای ابراهیمی فرمودند اگر واقعاً قاضی علم پیدا نکردهباشد یا اینکه علم پیداکرده اما براساس علم خود نمیخواهد حکم بدهد چون اینجا قانون طریقت علم را جداکردهاست از راههای اثبات حکم و علت آن هم اختلاف فتوای بین مراجع است لذا در نوشتن قانون کوشش شده به ترتیبی نوشته شود که رعایت فتوای علما نوعاً بشود گرچه معمولاً براساس تحریرالوسیله است ولی کیفیت نوشتن آن با جمله «میتواند» برای این است تا کسانی که نظرشان این است که علم قاضی معتبر است بتوانند حکم کنند آنها هم که علم قاضی را معتبر نمیدانند در زنا و لواط که میگویند اینها از موارد استثنائی است که علم قاضی در زنا یا لواط موجب حکم نمیشود، آنها هم دستشان بسته نباشد اینجا نمیتوانیم به قاضی بگوییم که چرا علم پیدا نکردهای، گرچه اگر علم پیداکرد میتواند حکم کند، اما اگر ما علم پیداکنیم و به او بگوییم تو چرا علم پیدا نکردی و بگوییم چون ما علم پیدا کردیم باید تو حکم کنی صحیح نیست ما میتوانیم بگوییم چون علم شما متعارف نبوده با توجه به اینکه شما قاضی مجاز هستید حکمتان نافذ نیست اگر مسأله اجازه نبود و شما مستقلاً قاضی بودید براساس علم خودت میتوانستی حکم کنی ولو غیر متعارف باشد اما اینجا دیوان عالی کشور وقتی نظارت میکند میگوید اگر قاضی علمش متعارف نباشد به او اجازه دادهنشده که حکم دهد و دیوان میتواند جلویش را بگیرد اما نمیتواند بگوید چرا علم پیدا نکردی بنابراین از دو جهت بنظر من اشکال وجوددارد : 1- اینکه نمیتوانیم بگوییم هرچند علم پیدا نکرده ولی چون ما علم پیدا کردیم ما بگوییم حکم درست نیست و اینجا حد جاری شود. 2- از نظر اینکه علم هم اگر پیداکردهباشد که احتمالاً قضات هم علم پیدا کردهاند ولی برای اینکه در برابر مشکلات دیگر قرارنگیرند به این صورت بیان کردهاند از قبیل اینکه علم قاضی را معتبر نمیدانسته ممکن است اینطور باشد در قانون راههای ثبوت لواط ذکر شده اما در مورد ثبوت با علم ذکرشده قاضی میتواند با علم حکم کند همانطور که در مورد زنا هم راههای زنا ذکر شده، بعد آنجا هم ذکرشده که میتواند براساس علم حکم کند که بنظر میرسد خواسته است دست قاضی را باز بگذارد.
بنابراین بنظر من مشکل است که بشود حکم را نقض کرد گرچه من خودم علم دارم به اینکه این عمل انجام شده و فکر میکنم همة آقایان هم علم داشته باشند. بنظر من نمیشود رأی دادگاه را نقض کرد و نظر دادگاه را تأیید میکنم یعنی اگر دادگاه حکم کردهبود به اعدام در اینجا من قابل ابرام میدانستم الآن هم که حکم به اعدام ندادهاست باز هم قابل ابرام میدانم.
رئیس : جناب آقای افشاری
طرقی را که شعبه محترم 4 دیوان عالی کشور در پیش گرفته بعنوان طرق محصله برای علم و اطمینان، بعضی از این طرق مخدوش است چون مخدوش است قهراً آن اطمینان که برای قاضی باید بوجود بیاورد نمیتواند بوجود آورد، ازجمله : 1- تفاوتی که در گزارشهای پزشکی قانونی وگزارش نیروی انتظامی آمدهاست که درآنجا گفته در آزمایش مطروحه نمونه ارسالی از اطاق عمل به نام مهدی … اسپرم مشاهده نشد و بعد در گزارش دیگری که نیروی انتظامی در برگ 17 بیان کرده گفته که جمله «اسپرم مشاهده شد» و در گزارش دیگر گفته که اسپرم مشاهده نشد، که این تفاوت شبههای را در این قسمت بوجود میآورد.
2- طرف برای ماشین شستن طبیعی است که لباس رویش را درمیآورد که بچه هم یک ذهنیت خاصی دارد و دیده شلوار را که نمیتواند بعنوان یک قرینه خیلی محکم و امارة مفید علم باشد آنجا لباس طرف را دیده.
اداره اطلاعات که الآن حسب دستور، راجع به اراذل و اوباش با هماهنگی مسؤولین قضائی نسبت به افراد اوباشی که سابقه بسیار بدی در شهر دارند و درمیان مردم و مسؤولین آنها را نوعاً تحت تعقیب قرارداده گرفته و تحت پرونده ویژه در دادگاه بویژه در تهران رسیدگی میکند درحالیکه اگر این چنین فردی حسب اعلام اداره اطلاعات از آن افراد بود قهراً مورد را پیگیری میکرد و دنبال میکرد و میآورد. هیچ موردی را اداره اطلاعات ارائه نکرده درحالی که اداره اطلاعات پرونده پنج سال پیش را هم آورده، یکی هم اینکه پسربچه بنام هادی میگوید که محمود … برادرم مهدی را بزور با خود برد و گفت پس از نیم ساعت برمیگردیم که نیامدند ومن به پاسگاه مراجعه کردم.
رئیس : این آقائی که این مسائل رامطرح کردهاند میگوید برای من علم یک مسأله اختیاری نیست که یک سلسله امور جمع میشود یک نفر از آن علم پیدا میکند، و اینکه راجع به شلوار از کجا احراز کردهاید که این فرد در حال شستن ماشین شلوار رو را درمیآورد شاید با همان شلوار رو ماشین بشوید، که جناب آقای افشاری میفرمایند که نوعاً این کار را انجام میدهند و اگر بنااست طرق از طرق متعارف باشد وموجب علم این به هرحال مخدوش است. عرض من این است از جائی که به هرحال قاعده «تدرء الحدود بالشبهاه» را داریم و از این طرف هم مخدوش بودن این طرق را داریم طبعاً قاضی میگوید برای من علم حاصل نشد حالا ما هرچه بگوییم به او که برای تو علم باید حاصل شود. باتوجه بمراتب مذکور اینجانب در نهایت نظر دادگاه را قبول دارم.
رئیس : جناب آقای محمد سلیمی
من رأی دیوان را درست میدانم. ایرادهائی که مطرح میکنند بنظر من ایردادهائی نیست که راه حلّ نداشته باشد، دارای راه حلّ است.
فردی 35 ساله هیچگونه آشنائی قبلی (با این بچه 12 ساله)، قرابت، خویشاوندی، دوستی و سابقه ندارد، به قول جناب آقای ابراهیمی بچهای است که مقداری رها و ول است. این شخص بچه رها را در کوچه و خیابان پیداکرده و با برقراری ارتباط و دوستی و پول دادن و غیره اغفال کردهاست. این همه قرائن برای اغفال جمعآوری شده که جمعآوری این همه قرائن در اینگونه موارد به ندرت پیش میآید. حتی مادر متهم و خواهر متهم قبول کردهاند که این بچه را تا خانه آنها برده است و این امر یک ارتباط ناصحیح و یک دوستی غیرمتعارف و یک وضعیت ناصحیحی بین این متهم و آن بچه مورد تجاوز را نشان میدهد.
از خود متهم سؤال شدهاست چرا این نسبت را به شما دادهاند؟ جواب دادهاست : من با آقایان هیچ اختلافی ندارم، اضافه نموده در آن روز هم بچهها یعنی برادر مجنی علیه و آن بچه را سوار کرده و برده و گرداندهاست. پزشک قانونی گرچه تاریخ مشخص نشده من معتقدم تاریخ باتوجه به خود گواهی مال همان روزی است که جنایت واقع شده، در گواهی که خود نوشته پرخون بودن آثار آن قسمتی که به آن تجاوز شده و علائم خون و غیره که در آنجا وجود دارد، دلیل بر تجاوز است. اگر قاضی آدم شکاکی نباشد و اعتقاد به خیر و برکت اجرای حدود هم داشتهباشد از مندرجات پرونده علم نوعی به وقوع بره حاصل میگردد.
قوانین جاری علم را در احکام الله حجت دانسته و فتاوای معتبر فقهاء هم این است که علم قاضی حجت است. للحاکم این یحکم بعلمه فی حقوق الله و حقوق الناس … فیجب علیه اجراء الحدود لو علم بالسبب. این تعبیر را مرحوم محقق در شرایع دارند. امام رضوان الله تعالی علیه هم در کتاب تحریرالوسیله همین تعبیر را دارد.
از نظر مصداقی قرائن و شواهد موجود در پرونده موجب حصول علم نوعی به وقوع بزه میگردد. قانون و فتوی علم را حجت میداند در چنین موردی مگر میشود دادگاه رأی برخلاف علم صادر گردد؟ آیا انشاء حکم برخلاف عقیدة که قاضی از پرونده پیداکرده ممکن است؟
بنابراین معتقد هستم که باید نظر شعبه محترم دیوان را تأیید و رأی را نقض کنیم تا دادگاه بعدی با توجه به قرائن و شواهدی که در پرونده هست نسبت به موضوع اتخاذ تصمیم نماید.
رئیس : جناب آقای سپهوند
مسأله را باید از دو جهت مورد توجه قراردهیم یکی از باب ادله و دلائل قانونی که برای اثبات جرم پیشبینی شده که در مورد لواط عبارت است از اقرار، شهود و علم قاضی و یکی از باب تشخیص شعبه محترم چهارم دیوان عالی کشور و تطابق آن با قانون یا عدم مطابقت با قانون.
دلائلی که قانون احصاء کرده در مرحله ماهیتی مورد توجه قرار میگیرد و دلائلی است که دادگاه میتواند به استناد آنها کسی را به مجازات محکوم کند. از جمله دلائل در مورد لواط علم قاضی است. درمورد مطروحه اقراری وجود ندارد بینهای هم اقامه نشده برای قاضی هم علم حاصل نشده به همین لحاظ حکم برائت صادر کرده. در مقررات قبل از تصویب قانون تجدیدنظر آراء دادگاهها مصوّب سال 1372 و همینطور در قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب دادگاه مرجوع الیه بعد از تصمیم هیأت عمومی دیوان عالی کشور در آراء اصراری ملزم به تبعیت از رأی هیأت عمومی بود.
اگر هیأت عمومی حکم را بلحاظ نبودن دلیل نقض میکرد یا با وجود بودن دلیل حکم را منطبق با قانون نمیدانست دادگاه سوم ملزم بود به همان ترتیب حکم صادر کند ولی در قوانینی که اشاره کردم دادگاه مرجوع الیه دیگر الزام به تبعیت ندارد منتهی میتواند باتوجه به استدلال دیوان عالی کشور حکم مقتضی صادر کند که این کم مقتضی هم میتواند منطبق باشد با نظر هیأت عمومی و هم خلاف نظر هیأت عمومی، اما حالا که به اصطلاح ملزم نیست و ممکن است رأی دیگری صادرکند در مواردی که ملزم بوده به تبعیت وقتی دادگاه به ادله استناد نمیکند و ادله به نظر او اقامه نشده بر این مورد که مسأله را بصورت علم مطرح فرمودند معنایش این است که دادگاه با وجودی که برایش علم حاصل نیست با تبعیت از نظر هیأت عمومی به علم استناد کند و حکم صادر کند که این خلاف قانون است و با موازین شرعی هم بنظر بنده تطابق ندارد.
اما از جهت دیگر: شعبه محترم 4 دیوان عالی کشور مواردی را مطرح کردهاست که بر مبنای آن موارد برایش علم حاصل است که این عمل واقع شده و وسیله متهم هم واقع شده، صرف وقوع عمل نمیتواند دلیل مجرمیت باشد حالا به هرحال شعبه محترم 4 به استناد این موارد برایش علم حاصل شدهاست که لواط بوسیله متهم انجام شده و حکم برائت صحیح نیست. قوانین و اماراتی هم که احصاء فرمودهاند اوضاع و احوال پرونده و گزارش هم به ترتیبی است که به سختی میشود انتساب این عمل را از متهم نفی کرد.
اما اینکه هیأت عمومی به این لحاظ حکم دادگاه را نقض کند که برای شعبه 4 علم حاصل شده صحیح نیست و با قانون انطباق ندارد. اگر شعبه 4 در ماهیت رأی میدادند به نظر من رأیشان قابل تأیید بود و اگر دادگاه به این ترتیب حکم میداد نمیشد بگوییم که آنچه را دیوان کشور میتواند تخدیش کند و وارد شود در موارد علم این است که علم متعارف نیست مستند علم درست نیست اما اینکه چرا علم حاصل نشده نمیتواند بگوید چرا علم حاصل نشده اگر شعبه محترم به این ترتیب حکم را نقض میکردند که حکم برائت با قرائن وامارات و اوضاع و احوال و مدارک منعکسه در پرونده منطبق و موجه نیست من تأیید میکردم و حالا هم اگر تغییر دهند به این ترتیب به نظر بنده قابل تأیید است. اما اینکه برای ما علم حاصل شده چرا برای شما علم حاصل نشده این درست نیست حکم برائت با اوضاع و احوال و قرائن و مدارک البته نه آن دلائل خاص و موارد منعکسه در پرونده قابل توجیه نیست بنابراین نقض میشود. با این عبارت بنده با رأی شعبه چهارم موافق هستم اما اگر قرارباشد که من علم برایم حاصل است و برای هیأت عمومی علم حاصل است و دادگاه بدوی هم باید تبعیت کند این خلاف قانون است و مورد تأیید نیست و در نتیجه حکم دادگاه مورد تأیید میباشد.
رئیس : جناب آقای عروجی
جملهای را جناب آقای افشاری مطرح فرمودند، بنظر میرسید ایشان دوران امر بین وجود و عدم این جنایت را مبتنی بر وجود اسپرم آن هم زنده یا مرده بودن آن قراردادهاند که اگر آنجا اسپرمی بود پس آن جنایت واقع شده و اگر نبود این جنایت واقع نشدهاست اصولاً، ما بود و نبود این ماده را دلیل بر عمل ارتکابی متهم ندیدیم و نمیبینیم و دادگاه هم این کار را نکرده اما این آزمایش برای چه بوده خودشان میدانند اصلاً نیاز به این مسائل نبودهاست مگر باید همه جا همراه با این ماده باشد که بگوییم واقع شده و اگر نبود بگوییم اصلاً اصل موضوع هم منتفی است؟
مطلب دیگری جناب آقای سپهوند فرمودند من خواستم جواب ایشان را عرض کنم که خودشان در آخر صحبتشان برگشتند مطرح فرمودند و بجا هم مطرح فرمودند. عرض بنده هم در پاسخ جناب آقای شبیری و دیگران این است که ما نمیخواهیم بگوییم که شعبه محترم بدوی بیاید از علم ما تبعیت کند و طبق علم ما عمل کند من میخواستم همین را بگویم که جناب آقای سپهوند مطرح کردند که ما میگوییم آقا این حکم برائت شما وفق قرائن وامارات و دلائل مندرج در پرونده نیست و برخلاف آن است.
رئیس : جناب آقای آموزگار
ضمن احترام به آراء همة قضات محترم و همکاران عزیز، طرق اثبات حد لواط در قانون و در شرع مشخص شدهاست، از جمله فرمودهاند که: حاکم میتواند به علم خود عمل نماید، اینکه فرمودهاند از باب این است که حجیت قابل تفکیک از علم نیست و اما از نظر فنی و اصولی حاکم پرونده به چه کسی میگویند؟ به کسی میگویند که طرفین دعوی را حضوراً پذیرفته و به تمام مسائل پرونده ماهوی رسیدگی میکند، ادعای مدعی را استماع میکند، ادعا و صحبتهای منکر یا مدعی علیه را استماع و شواهد و قرائن و تحقیقات لازم را انجام میدهد اگر از مجموع قرائن علم حاصل شد قهراً حجیّت را بر علم خود بار میکند اگر متدیّن باشد همین است.
از مجموع صحبتهائی که شد مخصوصاً از فرمایشات جناب آقای ابراهیمی من استفاده کردم. البته در پروندههای مشابه ما دیدیم بعضی بچههای ولگرد یا بیتربیت اینها در اثر سوءتربیت در دام این اشخاص قرار میگیرند وغافلگیر و اغفال میشوند، اینها را به فساد میکشانند بار اول، دوم و سوم کمکم این مسائل عادی میشود. از مجموع اظهارات اینطور استفاده کردم که این بچه تقریباً رها شدهبوده و مسأله دوم اینکه جبر و اکراه و عنف در کار نبودهاست و در اینجا اغفال بیشتر مصوّر است. بنابراین درست است که قرائن و شواهد موجود در پرونده از جمله قرائن همان نظریات پزشکی قانونی است بقیه قرائن صددرصد مؤثر نیستند و مهم آن گزارش پزشکی قانونی است که میگوید من دیدم آثار جرم در این محل موجود است کذا و کذا …
علیالقاعده باید علم حاصل شود و من اینطور فکر میکنم که حاکمین محترم علم برایشان حاصل شده که این دخول واقع شده اما باتوجه به مسائل دیگر و انکار متهم علم حاصل نشده که این عمل بوسیله این متهم انجام گرفته نظر به اینکه این بچه ممکن است فاسد باشد و جاهای دیگر هم رفتهباشد. از کجا من علم پیداکنم که دخول واقع شده و پارگی موجود منتسب به این متهم باشد، این امر مشکل است و بنابراین از نظر فنی و اصولی ما چگونه میتوانیم بگوییم که علم برای حاکم حجیّت ندارد، حاکم باید به علم خود عمل کند اما حاکم که مکلف نیست به علم حاکم دیگری عمل کند حاکم کسی است که رسیدگی میکند، ما مرجع دیگری هستیم که رسیدگی میکنیم وجداناً ما اینجا نشستهایم از کجا میتوانیم که علم و اطمینان حاصل کنیم که این عمل دخول بوسیله این متهم انجام گرفته، عمل دخول طبق شواهد وقرائن واقع شده اما اینکه این آقا کرده از کجا میتوانیم پیداکنیم . بنابراین اینکه حاکم باید به علم خود عمل کند قبول است ولی نه به علم دیگران این فنی نیست نمیشود که دیوان به او بگوید چرا به علم من عمل نمیکنی.
رئیس : کفایت مذاکرات را اعلام میکنم. جناب آقای ادیب رضوی نظر جناب آقای دادستان کل کشور را قرائت فرمائید.
باتوجه به شکایت محمد … ولی مجنی علیه و همچنین اظهارات مهدی … مجنی علیه که جریان آشنائی و ملاقاتهای خود با محمود … متهم پرونده را با ذکر جزئیات آن در کلیه مراحل رسیدگی بیان نموده و گفتهاست متهم او را با اصرار سوار ماشین کرده و به بازار برده و باردیگر او را به منزل خود بردهاست و این اظهارات مورد تأیید مادر و خواهر متهم نیز قرارگرفتهاست و یکبار دیگر او همراه علی و هادی برادر کوچکتر از خود بوده که به محمود … برخورد کرده و او با اصرار آنها را سوار ماشین کرده آن دو نفر را در جلوی پارک پیاده نموده و او در ماشین مانده و به عنوان اینکه برویم قنات ماشین را بشوییم او را به منزل پدرش برده و در اتاقی که روبروی آشپزخانه بوده به او تجاوز کردهاست این مراتب از جهت سوارشدن به ماشین محمود … از طرف هادی و علی … نیز تأیید شدهاست و متهم نیز در اظهارات خود گفته که مهدی … را در حالیکه دو نفر دیگر همراه او بودند سوار ماشین کردم بعداً آن دو نفر را پیاده نموده و مهدی در ماشین ماندهاست.
با عنایت به نظریه پزشکی قانونی و آزمایشات مختلف انجام شده سرانجام اعلام نظر گردیده شواهد دخول جسم سخت در ناحیه دبر مهدی … موجود میباشد و پارگیهای متعدد در ناحیه مقعد با پرخونی موضعی و یک پارگی نسبتاً بزرگ در حدود ساعت 5 ناحیه مقعد موجود است. وجود اسپرم در کانال مقعد حاکی از وجود یا نفوذ مایع منی در این موضع میباشد. با عنایت به نشانیهای ارائه شده توسط مجنی علیه از لباس زیر متهم و باتوجه به اینکه اعلام شده محمود … سوء سابقه اخلاقی و اجتماعی دارد و اداره اطلاعات و سپاه و عدهای از اهالی محل این مراتب را تأیید نمودهاند و با التفات به قرائن و امارات دیگر موجود در پرونده دلائل کافی جهت تحقق وقوع جرم و توجه اتهام ارتکابی وعمل لواط از ناحیه متهم وجوددارد و بنابراین باتوجه به مراتب مذکور رأی شعبه چهارم دیوان عالی کشور موجه بود معتقد به تأیید آن میباشم.
رئیس : آقایان لطفاً آراء خود را در اوراق رأی مرقوم فرمایند.
رئیس : آقایان به نتیجه رأی توجه فرمایند. جمع اعضاء حاضر محترم در جلسه 37نفر، اکثریت 19نفر رأی شعبه هشتم دادگاه عمومی سنندج را تأیید کردهاند، اقلیت 18نفر رأی شعبه چهارم دیوان عالی کشور را تأیید نمودهاند.
رأی شماره 23 – 8/10/1377
هیأت عمومی دیوان عالی کشور شعب کیفری
( اصراری )
باتوجه به محتویات پرونده اعتراض مؤثری که نقض حکم تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید بعمل نیامده بنابراین باستناد بند «ج» ماده 24 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب دادنامه شماره 912 – 20/8/76 صادره از شعبه 8 دادگاه عمومی سنندج با اکثریت آراء تأیید میشود.
هیأت عمومی دیوان عالی کشور ( شعب کیفری )

مرجع :
کتاب مذاکرات و آراء هیات عمومی دیوان عالی کشور – سال 1377 – دفتر مطالعات و تحقیقات دیوان عالی کشور – چاپ روزنامه رسمی کشور

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 23

تاریخ تصویب : 1377/10/08

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.