×

درخواست وکیل وارد ثالث دایر بر تحقیق از شهود دفترخانه بعد از مدتی طولانی مؤثر در مقام نبوده و تاب معارضه با نظریه هیئت کارشناسی را ندارد

درخواست وکیل وارد ثالث دایر بر تحقیق از شهود دفترخانه بعد از مدتی طولانی مؤثر در مقام نبوده و تاب معارضه با نظریه هیئت کارشناسی را ندارد

درخواست-وکیل-وارد-ثالث-دایر-بر-تحقیق-از-شهود-دفترخانه-بعد-از-مدتی-طولانی-مؤثر-در-مقام-نبوده-و-تاب-معارضه-با-نظریه-هیئت-کارشناسی-را-ندارد
تاریخ رسیدگی : 30/8/75 – شماره دادنامه : 934- مرجع رسیدگی شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان تهران
گردشکار :
تجدیدنظر خواه دادخواستی به خواسته فوق تقدیم داشته کهبه این شعبه ارجاع و پس از ثبت به کلاسه فوق و انجام تشریفات قانونی مورد رسیدگی واقع سرانجام در وقت فوق العاده دادگاه تشکیل و با بررسی اوراق و محتویات پرونده ختم دادرسی را اعلام و به شرح زیر مبادرت به صدور رأی مینماید :
بدواً اداره سرپرستی درخواستی مبنی بر حجر آقای «الف» تقدیم دادگاه بدوی نموده و دادگاه مزبور با بررسی های لازم به موجب دادنامه شماره 1949 – 3/5/74 حکم به حجر آقای «الف» به علت داشتن اختلال حواس از تاریخ 30/10/73 صادر مینماید . سپس آقای «ب» با تقدیم گواهی انحصار وراثت به رأی صادره اعتراض و چنین توضیح داده که با توجه به نظریه کمیسیون پزشکی که اعلام داشته حداقل از تاریخ 10/5/73 زوال عقل شروع شده مفهوم آن است که پیش از تاریخ مذکور نیز آقای «الف» مبتلی به زوال عقل بوده نتیجتاً درخواست تأیید حکم حجر به تاریخ مقدم را نموده است . همچنین آقای «ج» با وکالت آقای «د» و «هـ» با تقدیم دادخواتس به طرفیت آقای «ب» و اداره سرپرستی به عنوان وارد ثالث در دعوی مطروحه وارد که اعلام داشتهاند که آقای «الف» قبل از ابتلای به بیماری دیابت در دفترخانه اسناد رسمی حاضر و به موجب سند رسمی شماره 174296 – 22/5/73 به آقای «ج» وکالت در امور خود را دادهاند .
بنابراین در تاریخ مزبور اختلال حواسی نداشته بلکه تاریخ اختلال حواس 30/10/73 میباشد که دادگاه بدوی آن را تأیید کرده است . دادگاه با بررسی جمع اوراق پرونده و اظهارات طرفین معلوم گردید که اصحاب دعوی در حجر آقای «ال» اختلافی ندارند بلکه اختلاف بر سرتاریخ حکم حجر میباشد زیرا اگر تاریخ حجر مقدم بر 22/5/73 باشد دیگر سند وکالت شماره 174269- 22/5/73 فاقد ارزش بوده و وراث از ما ترک ارث میبرند و اگر موخر باشد سند مذکور لازم الاتباع است . دادگاه چون مسئله اختلال حواس را از اموری تشخیص داده که اظهار نظر اهل فن مؤثر در مقام بوده موضوع را به هیئتی از کارشناسان ارجاع نموده و کمیسیون پزشکی که مرکب از هفت نفر بوده در تاریخ 18/4/75 با توجه به مدارک موجود چنین اظهارنظر مینماید :
طبق مدارک موجود نامبرده مبتلی به زوال عقل بوده . این بیماری سیر تدریجی و پیشرونده و گاهی نوسانی بوده و سرانجام اختلال حواس کامل میشود . طیق مدارک موجود حداقل 31/4/73 و منجمله در تاریخ 10/5/73 قادر به تصمیم گیری صحیح در امور مالی خود نبوده است . همچنین کمیسیون پزشکی بدوی مرکب از شش نفر آقایان پزشکان در تاریخ 18/4/74 چنین اظهارنظر مینمایند : «تاریخ دقیق زوال عقل نامبرده مقدور نیست ولی حداقل از آبانماه 1373 دچار این اختلال حواس بوده است . ضمناً از تاریخ 10/5/73 به طور متناوب اختلالاتی در قوای عالی دماغی داشته است . دادگاه با ملاحظه جمیع اوراق پرونده و نظریه کمیسیون بدوی که اعلام داشته بیمار از تاریخ 10/5/73 متناوباً در قوای عالی دماغی اختلالی داشته و با توجه به نظریه کمیسیون هفت نفره این مرحله که تاریخ اختلال حواس را 31/4/73 اعلام نموده و با توجه به مطلب که درخواست وکیل وارد ثالث دائر به تحقیق از شهود دفترخانه بعد از مدتی طولانی مؤثر در مقام نبوده و تاب معارضه با نظریه هیئت کارشناسان را ندارد ، به نظر دادگاه تاریخ حجر 31/4/73 تعیین میگردد . لذا دادنامه بدوی در قسمت تاریخ حجر مخدوش مستنداً به بند 2 ماده 22 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب ضمن نقض رأی بدوی در این قسمت طبق ماده 1207 قانون مدنی و ماده 57 قانون امور حسبی حکم به حجر آقای «الف» از تاریخ 31/4/73 صادر و اعلام میگردد و با توجه به مراتب مذکور دعوی وارد ثالث مبنی بر حجر متوفی به تاریخ 30/10/73 غیروارد تشخیص حکم به رد آن صادر میشود .

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 934

تاریخ تصویب : 1375/08/30

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.