×

صدور رای به استناد مواد 36 و 687 و 1309 ق م

صدور رای به استناد مواد 36 و 687 و 1309 ق م

صدور-رای-به-استناد-مواد-36-و-687-و-1309-ق-م

وکیل


تاریخ رسیدگی : 30/3/68
شماره دادنامه : 68/190/18
مرجع رسیدگی : شعبه 18 دیوان عالی کشو ر
خلاصه جریان پرونده :
در تاریخ 29/3/64 آقای (س) وکیل دادگستری مقیم تهران به وکالت آقای (ب) اصالتا" و وکالتا" از طرف ورثه مرحوم (ج) به اسامی (ک) و (ف) و (ط) و (ز) همگی … به طرفیت خانم (ث) و اداره ثبت نوشهر دادخواستی به خواسته ابطال سند انتقال پلاک 99 فرعی از 7 اصلی واقع در قریه سرد آبرود مقوم به مبلغ 210000 ریال دادخواستی به دادگاه های عمومی نوشهر تسلیم داشته که به شعبه اول ارجاع شده و ضمن دادخواست مزبور توضیح داده که حسب اظهار موکل مرحوم (ج) مورث مشارالیه در سال 1341 طی وکالتنامه به شماره 13053 – 19/3/1341 عنوان خان خوانده وکالتی به منظور انجام تشریفات اداری و پرداخت اقساط و دیون و نهایتا" انتقال و فروش آن به مشارالیها تفویض می نماید ولیکنن متاسفانه مورث موکلین نزدیک به یک سال بعد یعنی در تاریخ 10/5/1342 به موجب گواهی انحصار وراثت پیوست فوت می نماید و لذا بدیهی است که با فوت موکل به موجب نص صریح بند 3 ماده 678 قانون مدنی وکالتنامه تفویضی فوق به خودی خود باطل می گردد . اما بانوی خوانده با وجود اطلاع از مرگ موکل در سال 1347 بدون اطلاع ورثه آن مرحوم به موجب سند رسمی شماره 27009 مورخ 6/8/47 به استناد وکالتنامه باطله فوق ملک مورد دعوی را رسما" به خود منتقل و سند دریافت می نماید لذا نظر به این که این عمل بانوی خوانده و اداره ثبت نوشهر بر اساس وکالتنامه باطله ای انجام گردیده به خودی خود انتقال ملک نیز باطل خواهد بود بنابراین چون با وجود مراجعات مکرر از طرف موکلین بانوی خوانده حاضر به استیفای حقوق ورثه نگردیده و بدون ترتیب حقوق مسلم شرعی و قانونی آنها تضییع شده است با تقدیم این دادخواست تقاضای صدور حکم به ابطال سند انتقال شماره 27009 مورخه 6/8/47 در خصوص پلاک 99 فرعی از 7 اصلی قریه سرد آبرود می گردد و جهت روشن شدن موضوع به پرونده ثبتی نیز استناد می گردد دادگاه حقوقی نوشهر دستور تعیین وقت و دعوت طرفین را برای رسیدگی داده و قبل از اولین جلسه رسیدگی وکیل خواهان به شرح لایحه ثبت شده به شماره 529-24/4/64 که وکیل خواهان ها و نماینده معرفی شده از ناحیه خوانده ردیف دوم حضور داشته اند خوانده حضور نیافته ولی آقای (ل) به وکالت وی لایحه ای داده و ضمن لایحه مزبور چنین دفاع کرده است … اولا" ا زکجا معلوم تاریخ دقیق فوت مرحوم (ج) 10/5/42 بوده آیا به صرف تهیه یک استشهاد می توان چنین ادعا نمود و سوابق را از اداره آمار دستور فرمایند تقدیم حضور نمایند یا با دادن گواهی به اینجانب امر فرمایند تانسبت به تاریخ حقیقی فوت (ج) اقدام نمایم ثانیا" خواهان بر حسب اقرار خود چرا و به چه دلیل سکوت اختیار نموده و به یک لحظه با طرح دعوی به کلاسه 63/234 حقوقی یک و استرداد دادخواست با تغییر درخواسته طرح دعوی مجدد می نماید آن هم پس از گذشت مدت زمانی بس طولانی و به بند 3 ماده 678 قانون مدنی استناد می ورزند و در خواست ابطال سندی را که بر طبق تشریفات ثبتی صورت پذیرفته و تا زمان حیات در صورت صحت ادعای خواهان به تاریخ واقعی و حقیقی فوت (ج) به موکله اینجانب وکالت داده شده تا نسبت به مورد وکالت اقدام نماید وکیل و پس از فوت او وارث چرا و به چه دلیل اقدامی ننمودند شاید در پاسخ بگویید خودمان خواستیم این کلمه درست خواهد بود ولی آن طرف قضیه اینکه درست پس از فوت موکل وکیل از وکالت عزل می شود ولی قید کلمه وصایت نمی تواند خللی در اقدامات موکله نماید و مرحوم (ج) در وکالتنامه موکله را وصی قلمداد و مرقوم می دارد احدی از وراث وی را نسبت به متن وکالتنامه حقی نخواهد بود و اگر چنین نماید بلااثر است در واقع انتقال مال به طریق صحیح به موکله مصداق پیدا می نماید و اگر ایشان پس از فوت هم سند اخذ نمودند کسی را در آن حقی نیست و اگر مورد وکالت صرفا" وکالت می بود ادعای خواهان امکان داشت درست باشد ولی موضوع مطلبی است که به عرض رساندم و مستفاد ازماده 7 قانون ثبت اسناد و املاک ناظر به ماده 1309 قانون مدنی و ماده 22 قانون ثبت اسناد و املاک با عنایت به ماده 36 قانون مدنی تقاضای صدور حکم به رد دعوی خواهان را دارم . و دادگاه پس از استماع پاسخ وکیل خواهان ها و استماع اظهارات نماینده اداره ثبت نوشهر که خلاصه ای از پرونده ثبتی را بیان کرده و در صورتجلسه منعکس شده قرار ملاحظه پرونده حصر وراثت استنادی وکیل خواهان ها را از جهت تردید وکیل خوانده نسبت به تاریخ فوت مورث خواهان ها صادر کرده و در جلسه مورخه 17/9/64 خلاصه ای از پرونده مزبور مشعر براینکه طبق گواهی فوت صادره از ثبت احوال نوشهر و تایید گواهان معرفی شده در آن پرونده توسط متقاضی حصر وراثت به تاریخ فوت مزبور صادر شده است و استماع مدافعات وکلای طرفین و صدور قرار ملاحظه پرونده مربوط به پلاک 99 فرعی از 7 اصلی قریه سرد آبرود در اداره حسابداری اختصاصی سابق ( بنیاد علوی ) و ملاحظه پرونده مزبور در جلسه رسیدگی مورخه 19/12/64 و انعکاس خلاصه ای از آن پرونده در صورتجلسه سرانجام با اعلام ختم رسیدگی مبادرت به صدور حکم شماره 622-19/12/64 کرده و ضمن آن پس از بیان مقدماتی موضوع دعوی خواهان ها و مدافعات وکیل خوانده درقسمت پایانی آن چنین آمده است : (… دادگاه همان طور که از متن سند رسمی شماره 12053 – 19/3/41 بر می آید این سند دارای دو جنبه بوده که یکی وکالت و دیگری وصیت و هر چند که با فوت وکیل (مورث خواهان ها ) وکالتنامه باطل شده است ولی بانوی خوانده به عنوان وصی دارای اختیاراتی بوده که به موجب آن عمل نموده است بنابراین اقدام خوانده به انتقال مقطوع سند شماره 12053 – 19/3/41 به خود وفق وصیتنامه رسمی شماره 12053 – 19/3/41 صورت گرفته و خدشه ای بر آن وارد نیست و اینکه وصیت زاید بر ثلث شده باشد یاخیر یا نیاز به تنفیذ وراث داشته باشد اشخاص ذی نفع می توانند از این حیث به دادگاه صالحه مراجعه نمایند بنا علیهذا دادگاه دعوی خواهان ها را غیر مستدل و غیر موجه تشخیص و حکم به رد آن صادر واعلام می نماید … ) با فرجام خواهی وکیل خواهان های بدوی نسبت به دادنامه شماره 622-19/12/64 و ارجاع رسیدگی به آن به شعبه هجدهم دیوان عالی کشور این شعبه به شرح دادنامه شماره 682-18-1/10/65 چنین رای داده است : ( فرجام خواهی مالا" وارد به نظر می رسد و بر رای فرجام خواست اشکالات زیر وارد است 1 – دادگاه رسیدگی کننده نسبت به اعتبار سند انتقال شماره 12053 – 19/3/41 دفتر اسناد رسمی شماره یک چالوس اظهار نظر کرده در حالی که سند مذکور وکالتنامه بوده و سند انتقال ملک از ناحیه فرجام خوانده به خود ظاهرا" به شماره 27009 – 6/8/47 می باشد که مورد توجه و رسیدگی دادگاه قرار نگرفته و مشخصا" معلوم نیست که به عنوان وکیل مبادرت به انتقال ملک نموده است یا به عنوان وصی 2 –استدلال درجهت اعتبار سند انتقال به دلالت وصایت بدون ملاحظه آن و این که زاید بر ثلث هست یا نه محتاج اقامه دعوی دیگری می باشد و این نحوه عمل می تواند از مقوله وصایت عهدی باشد یا نه کلا" محتاج امعان نظر قضایی بود که با فرض انتقال سبب یا سمت وصایت رسیدگی به موضوع می بایستی در دادگاه صلاحیت دار به عمل آید نظر به جهات بالا رسیدگی به دادگاه حقوقی یک تنکابن ( نزدیک ترین دادگاه ) ارجاع می شود . دادگاه حقوقی یک تنکابن که رسیدگی پس از نقض فرجامی به آن ارجاع شده با تعیین وقت و دعوت طرفین و تشکیل جلسه رسیدگی مورخه 10/4/66 ابتدا مدافعات وکیل خواهان ها را مورد استماع قرار داده که قسمت هایی ازآن به شرح زیر است (… با این توضیح که در تمامی اوراق مربوط به تنظیم سند انتقال سمت خوانده وکیل مورث موکلین قید گردیده است از جمله در متن و ظهر برگ خلاصه معامله غیر منقول که در پرونده ثبتی موجود است از این رو همان طور که در جهات نقض فرجامی آمده است دادگاه عمومی نوشهر نمی توانسته چنین سندی را وصیت نامه و خوانده را به عنوان وصی مورث موکلین قلمداد کند … و اما چنانچه مساله وصایت مطرح باشد که محتویات پرونده ثبتی خلاف آن را می رساند اساسا" وصیتی درکارنبوده و هیچ گاه وصیت نامه ابراز نشده و این سند نیز به عنوان وکالتنامه ابراز گردیده نه وصیت نامه علاوه بر آن وصیت زیاده بر ثلث نافذ نیست و مرجع رسیدگی به آن دادگاه دیگری است و چگونه خوانده وصی مورث موکلین است که به عنوان امین همه مایملک موث موکیدی را به خود منتقل کرده است و چرا اینان وصی مورث موکلین باشد تقاضا دارم محتویات پرونده ثبتی راکه به وسیله نمایند معرفی شده از سوی اداره ثبت اسناد نوشهر به دادگاه آورده شده ملاحظ… ) و آنگاه اظهارات نماینده اداره ثبت نوشهر را مورد استماع قرار داده و سر انجام پس از انعکاس خلاصه ای از پرونده ثبتی در صورتجلسه به این شرح (… با ملاحظه پرونده ثبتی پلاک 99 فرعی از هفت اصلی بخش یک قشلاق کلاروستای نوشهر اولین اقدام مربوط است به معامله شخص (ج) سرد آبرودی یا اداره املاک و مستغلات پهلوی که در برگ خلاصه معامله غیر منقول اثر انگشت نامبرده به عنوان متعامل منعکس شده است اقدامات بعدی برای دریافت سند مالکیت به وسیله بانو (ث) رای با تسلیم تقاضای وارده به شماره 7794 – 27/6/46 به اداره ثبت اسناد و املاک نوشهر پیوست رونوشت سند رسمی 12053 – 19/3/1341 دفتر یک چالوس به عمل آمده و در این تقاضانامه خانم (ث) را نوشته است ( … با تقدیم یک برگ رونوشت وکالتنامه پیوست خواهشمند است با توجه به مفهوم وکالتنامه امر و مقرر فرمایند نسبت به صدور سند مالکیت اقدام فرمایند .) و اقدامات دیگر از قبیل فک رهن و تنظیم سند انتقال بعد از این تاریخ یعنی از سال 1346 به بعد صورت گرفته و بانو (ث) رای اسناد و اوراق را وکالتا" از سوی مالک یعنی (ج) به شناسنامه شماره 147 صادره از سرد آبرود امضاء کرده است.) بااعلام ختم رسیدگی به شرح دادنامه شماره 22 – 66 مبادرت به صدور حکم کرده که قسمت پایانی آن به شرح زیر است :(… با توجه به مراتب بالا و اینکه برابر سند رسمی 12052-19/3/1341 دفتر اسناد رسمی شماره یک چالوس اداره املاک ومستغلات پهلوی شش دانگ یک قطعه زمین به مساحت 1440 متر مربع تحت پلاک 99 فرعی از 7 اصلی واقع در قریه سرد آبرود بخش یک قشلاقی کلارستان را به آقای (ج) سرد آبرود منتقل نموده که منتقل الیه شخصا" به عنوان متعامل سند را انگشت زده است آنگاه بانو (ث) رای با تسلیم رونوشت سند 12053 – 19/3/1341 دفتر اسناد رسمی شماره یک چالوس برابر در خواست کتبی وارده به شماره 7794-27/6/1346 از اداره ثبت اسناد و املاک نوشهر با توجه به( مفهوم وکالتنامه ) در خواست صدور سند مالکیت نموده که سند مالکیت به نام (ج) در تاریخ 5/7/146 صادر و به بانوی متقاضیه تسلیم گردید سپس بانو (ث) رای برابر سند رسمی 27009 – 6/8/47 دفتر اسناد رسمی شماره یک چالوس وکالتا" از سوی آقای (ج) پلاک یاد شده را به خود منتقل نموده است و در هیچ یک از اوراق پرونده ثبتی به فوت آقای (ج) اشاره ای نشد ه و ذکری از اقدام بانو (ث) رای به وصایت به میان نیامده است ا زآنجا که اقدام خوانده ردیف یک دایر به انتقال ملک آقای (ج) مورث خواهان ها به خود وکالت از مالک صورت گرفته است در حالی که این اقدام پنج سال پس از فوت (ج) است و دفاع وکیل بانو (ث) برای دایر بر اینکه موکله اش به وصایت از مرحوم (ج) اقدام کرده به علت مغایرت آن با بررسی های به عمل آمده در پرونده ثبتی موجه نمی باشد اولا" دعوی خواهان ها دایر به ابطال سند 27009 – 6/8/47 دفتر اسناد رسمی شماره یک چالوس به علت اینکه اداره ثبت اسناد نوشهر یکی از طرفین معامله نیست به این اداره توجه ندارد و از این رو قرار رد دعوی خواهان ها به طرفیت اداره ثبت اسناد و املاک نوشهرصادر می گردد ثانیا" با رد دفاع وکیل بانو (ث) رای و انقضای عقد وکالت با فوت موکل به استناد ماده 678 قانون مدنی و صحیح نبودن عمل بانو (ث) رای دایر به انتقال ملک موکل سابق متوفای خویش به خود حکم به ابطال سند 27009 – 6/8/1347 دفتر اسناد رسمی شماره یک چالوس درباره پلاک 99 فرعی از هفت اصلی واقع در قریه سرد آبرود بخش یک قشلاقی نوشهر صادر و اعلام می گردد … نسبت به دادنامه فوق التوصیف آقای (ل) وکیل خوانده محکوم علیه تحت فرم فرجام خواهی در مقام تجدیدنظر خواهی بر آمده و مطالب عنوان شده از سوی وی در دادخواست تجدید نظری تکرار مطالب عنوان شده در مرحله بدوی است وکیل خواهان ها ی بدوی به شرح لایحه جوابیه با اعلام عدم توجه دعوی تجدید نظر نسبت به خود رد در خواست تجدید نظری را در خواست کرده است پس از تکمیل تبادل لوایح تجدید نظری پرونده توسط دفتر دادگاه بدوی و ارسال آن به دیوان عالی کشور رسیدگی به موضوع به این شعبه ارجاع شده است لوایح طرفین هنگام شور قرائت خواهد شد .
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای … عضو ممیز و بررسی اوراق پرونده نسبت به دادنامه شماره 225-10/4/66 تجدید نظر خواسته مشاوره نموده چنین رای می دهند .
بسمه تعالی
با توجه به اینکه اعتراضات تجدید نظر خواه نسبت به رای تجدید نظر خواسته یا هیچ یک از شقوق سه گانه مواد 12 قانون تشکیل دادگاه های حقوقی یک و دو و شش قانون تعیین موارد تجدید نظر احکام دادگاه ها و نحوه رسیدگی آنها مصوب 14/7/1367 انطباق ندارد لهذا مستندا" به ماده سه قانون اخیر الذکر دادنامه تجدید نظر خواسته ابرام می گردد .

مرجع :
کتاب وکالت و عقد ضمان و احکام راجع به آن
تالیف یدالله بازگیر , انتشارات فردوسی , چاپ گیتی , 79


نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 190

تاریخ تصویب : 1368/03/30

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.