دادگاه می توانسته است با صدور قرار تحقیق و معاینه محلی و تحقیق از همجواران موضوع را روشن نماید و چگونگی معامله و تصرفان خواهان و تاریخ تصرفات اورا مشخص نماید
تاریخ رسیدگی : 30/9/1373 شماره دادنامه : 73/540/18 مرجع رسیدگی : شعبه 18 دیوانعالی کشور
خلاصه جریان پرونده :
در تاریخ 31/3/1372 تجدید نظر خواه دادخواستی بطرفیت مجتمع کمیته اقتصادی امداد امام خمینی و آقای بهمردو آقایان محمد و ذبیح الله و عطاء اله بخواسته تنفیذ قولنامه زمین پلاک 806 واقع در بخش 5 یزد تسلیم داشته که رسیدگی به شعبه دادگاه حقوقی یک یزد ارجاع شد و به شرح دادخواست توضیح داده لاست که : در رابطه با پرونده کلاسه 70/654 قبلا دادخواستی داده بودم که رای دیوانعالی کشور طی شماره 7/18/6589 گفته اند که علیه وراث بهمرد دادخواست بدهم ورثه ایشان عطاء الله و ذبیح الله متواری هستند و در خارج از کشور بسر می برند وراث دیگر او خانم مریم و محمد می باشند که نظر خود را طی شماره 3494 ـ 22/6/71 اعلام کرده است و به هیچ کدام دسترسی ندارم آقای محمد هم در زندان بسر میبرد و من دویست هزار تومان داده ام ده نفر عائله دارم و در زندگی هیچ ملک و مالی ندارم و مدت یک سال و نیم در جبهه بودم تقاضای تنفیذ قولنامه عادی مورخ 20/9/72 ثبت شده و روز 6/9/72 جلسه دادگاه با حضور خواهان و نماینده مجمتمع اقتصادی تشکیل 6/9/72 ثبت شده و روز 6/9/72 جلسه دادگاه با حضور خواهان و نماینده مجمتمع اقتصادی تشکیل شده به علاوه کمیته امداد لایحه ای داده که به شماره 5552 ـ 4/9/72 ثبت شده است خواهان اظهار داشته است که اصل قولنامه با آقای بهمرد را آورده ام در تاریخ 20/7/53 جهت خرید زمین قولنامه که از قبل آماده شده بود به وسیله آقای محمد نام من هم در آن نوشته شد و به من تحویل داد و مبلغ یک میلیون و دویست هزار تومان هم پول گرفت ( احتمالا مبلغ یک میلیون و دویست هزار تومان اشتباه باشد ) در پرونده هم سابقه اش موجود است و ایشان داماد بهمرد است و یک مشت اوراق استشهادیه به من داد تا خودم اقدام کنم ( دادگاه اصل قولنامه را ملاحظه و مسترد نبوده است ) و پس از استماع اظهارات نماینده مجتمع اقتصادی دادگاه از خواهان سوال کرده در تاریخ معامله آقای بهمرد حیات داشت یا خیر اظهار داشته است حدود سیزده الی چهارده سال است که فوت شده و از اول هم او را ندیدم به آقای محمد تشنج عصبی امکان عصبی امکان تحقیق از او نبوده است ) سپس دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و دادنامه تجدید نظر خواسته را به شرح زیر صادر نموده است ( توضیحات خواهان در جلسه 6/9/72 دلالت بر انجام معامله وی با محمد رئیسی دارد و با وصف عدم ارائه وکالت وی از ناحیه مالک اصلی و دفاعیات مجتمع اقتصادی کمیته امداد حضرت امام به شرح لایحه و اظهارات نماینده حاضر در جلسه دعوی تنفیذ خواهان نسبت به قولنامه مورخه 20/7/1353 غیر موجه و محکوم برد است رای دادگاه پس از ابلاف ظرف بیست روز قابل تجدید نظر خواهی در دیوانعالی کشور است ) پس از ابلاغ آقای صادر ضمن دادخواست تجدید نظر خواهی نقض دادنامه را خواستار شده است و با ارسال نسخه دوم دادخواست جهت تجدید نظر خوانده مجتمع اقتصادی استان یزد به شرح وارده به شماره 6641 ـ 25/10/72 تقاضای تائید دادنامه را نموده است آقای محمد لایحه ای از زندان فرستاده که به شماره 6641 ـ 25/10/72 تقاضای تائید دادنامه را نموده است آقای محمد لایحه ای از زندان فرستاده که به شماره 6413 ـ 13/10/72 ثبت شده و به شرح آن انجام معامله آقای صادق را با پدر همسر خود بنام آقای بهمرد را تائید کرده است پس از وصوصل پرونده به دیوانعالی کشور به کلاسه بالا ثبت و جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است آقای صادق لایحه به این شعبه داده که به شماره 172 ـ 18/4/73 ثبت گردیده و فتوکپی مدارکی را نیز ضمیمه کرده است دفتر حمایت از رزمندگان و ایثارگران استان تهران نیز طی نامه شماره 2569/07/107 دح 3/6/73 با ذکر مطالبی در دفاع از دعوی آقای صادق تقاضای رسیدگی و نقض دادنامه را نموده است دادخواست و لوایح واصله هنگام شور قرائت خواهد شد .
هیئت دادنامه را نموده است دادخواست و لوایح واصله هنگام شور قرائت خواهد شد .
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای … عضو ممیز و بررسی اوراق پرونده نسبت به دادنامه شماره 471 ـ 72 ـ 6/9/1372 تجدید نظر خواسته مشاوره نموده چنین رای میدهد :
بسمه تعالی
نسبت به دادنامه تجدید نظر خواسته ایراد وارد است : اولاد آقای صادق مدعی است قولنامه به امضای فروشنده آقای بهمرد بوده است صرف اعلام قولنامه را از آقای محمد گرفته و یا آقای بهمرد را ندیده است امضای بهمرد را نفی نمی کند . ثانیا مجمع اقتصادی کمیته امداد امام خمینی (ره ) مدعی جعلیت مستند شده است دادگاه از خواهان پرسش نکرده است که با استفاده باقی است یا خیر و در صورت باقی بودن او به استفاده از مستند شده است دادگاه از خواهان پرسش نکرده است که با استفاده از مستند باقی است یا خیر و در صورت باقی بودن او به استفاده از مستند مجتمع اقتصادی بایستی دلائل جعلیت مستند را اعلام دارد تا به جعلیت رسیدگی شود . ثانیا : خواهان مدعی است از سال 1353 در زمان مورد ادعا تصرفات دارد و زمین را حصار کرده است . رابعا : بهمرد فروشنده زمین تهیه و تنظیم شده که به تاریخ 23/1/1358 می باشد و به تائید شورای محل نیز رسیده و حاکی از این است که مشارلیها ارثیه خود را در اختیار همسرش قرار داده که به فروش قطعی و اجاره اقدام نماید .
بنا به مراتب دادگاه میتوانسته است با صدور قرار تحقیق و معاینه محلی و تحقیق از همجواران موضوع را روشن نماید و چگونگی معامله و تصرفات خواهان و تاریخ تصرفات او را مشخص نماید و در صورتیکه تصرفات خواهان و چگونگی ان به زمان قبل از انقلاب می باشد و مورد تائید ورثه یا بعض آنان باشد جعلیت مستند تاثیری در موضوع نخواهد داشت بعلاوه اگر تصرفات خواهان قبل از 1/1/1370 باشد می تواند از مزایای مقررات قانون اصلاح مواد 1و2و3 اصلاحی قانون ثبت اسناد برخوردار شود علیهذا رسیدگی ناقص تشخیص و مستندا به ماده سه و بند ب ماده شش قانون تجدید نظر آراء دادگاهها مصوب مرداد 1372 دادنامه تجدید نظر خواسته نقض و رسیدگی مجدد به همان شعبه دوم دادگاه حقوقی یک یزد ارجاع می شود تا با توجه به مراتب مذکور فوق رسیدگی و با توجه به نتیجه حاصله مبادرت به انشاء رای مقتضی نمایند.
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 540
تاریخ تصویب : 1373/09/30
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
خواسته اعتراض به تصمیم اداره ثبت دائر به عدم افراز ـ افراز سهام طرفین از قطعه سوم از قطعه دوم جنوبی پلاک 2359 می باشد در خصوص استحقاق مطالبه اجور در مدت خیار از طرف انتقال گیرنده در معامله با حق استرداد
