دادگاه اظهارنظر بر رد دعوی خواهان به لحاظ بی اعتبار شدن صلحنامه نموده است
تاریخ رسیدگی : 29/7/71
شماره دادنامه : 443/21
مرجع رسیدگی : شعبه 21 دیوانعالی کشور
خلاصه جریان پرونده :
در تاریخ 26/3/63 بانو(ج ) دادخواستی به طرفیت آقای (الف ) به خواسته مطالبه شش دانگ یک باب خانه واقع در جنب منزل آقای (ب ) به انضمام اثاث البیت طبق امریه دادسرای بندرعباس تقدیم دادگاه صلح مستقل بندرعباس نموده توضیح داده است خوانده که قبلا" همسر قانونی اینجانبه بوده و طبق قوانین شرع مقدس در پرداخت کسره و نفقه و اثاثیه حسب دستور مقام دادسرای بندرعباس به انضمام 6 دانگ یکبابخانه به موجب سند دعاوی مورخ 8/12/60 که معاون دادسرای بندرعباس ذیل نامه خوانده متذکر گردیده که بلاعذرتحویل نمایند خوانده از تحویل خودداری می نماید و حاضر به پرداخت نفقه زمان عده و 6دانگ خانه و اثاث البیت نمی باشد دادگاه وقت رسیدگی برای روز13/5/63 صادر کرده و طرفین را به دادرسی دعوت کرده است خوانده طی لایحه تقدیمی برای اولین دادرسی که تاریخ آن 6/4/63 می باشد و ثبت دفتر دادگاه نشده است در مقام دفاع اشعار داشت با (ج )دو سال قبل از او طلاق گرفته و شکایتهای متعدد علیه او طرح کرده است در سال 1359 به اتهام رابطه نامشروع و اعمال منافی عفت تحت تعقیب کیفری قرار گرفت او را طلاق دادم درتاریخ 4/9/1361 در همان محضر طلاق یک مغازه و زمین پشت آن را که مال خودم بوده محض رضای خدا به ایشان بخشیدم استدعای بررسی پرونده دادسرای انقلاب و پرونده کلاسه 61/6-6 مدنی خاص بندرعباس را دارم این زن با داشتن 7 فرزند مرتکب چنین اعمالی شده است فرزندان را نزد خودم نگهداری می کنم این زن 15ماه در زندان بسر برده آیا چیزی از قبیل وسائل منزل و زندگی و خانه به ایشان تعلق می گیرد یانه ؟ خواهان در جلسه تا دادرسی اظهار داشته خوانده مدعی است مغازه و زمین پشت آن را به من واگذار کرده همه اهالی می دانند که زمین ارث پدرم بوده 0) در زمانی که با هم زندگی می کردیم چهاردستگاه ساختمان (حیاط) با همکاری یکدیگر ساختیم که دو دستگاه خانه کنار منزل آقای (ب ) را خوانده به من داد که سند آن پیوست می باشد که دو باب مغازه بود که یکی از آنها را من ساختم و دیگری را او ساخته و هیچیک را به من نداده است حتی وسائل داخل منزل را با خودش برده حالا تقاضای احقاق حق دارم دادگاه ملاحظه دادنامه را ضروری تشخیص داده فتوکپی سند طلاق به شماره 1178-4/9/61 سردفتر43طلاق به دادگاه تسلیم گردیده - در تاریخ 23/9/64 شعبه دوم محاکم عمومی حقوقی بندرعباس به خواهان اخطاررفع نقص نموده تا دعوی را تقویم و منجز اعلام دارد از جهت تقویم دعوی رفع نقص شده و معادل سه میلیون ریال ارزش خواسته تشخیص گردیده متعاقبا" پرونده درشعبه دوم دادگاه حقوقی یک بندرعباس در جریان رسیدگی بوده و آقای مشاور معتقد به رفع نقص از پرونده نبوده است دادگاه قراراستماع گواهی گواهان را صادر کرده متعاقبا" و قبل از اجرای قرار در تاریخ 23/1/63 دادگاه حقوقی 1 بندرعباس نظر به فعالیت مجدددادگاه حقوقی 2 مستقل حاجی آباد صادر کرده در تاریخ 19/5/67 خواهان در جلسه دادرسی دادگاه اخیر اظهار داشته است تقاضای صدور حکم مبنی بر تحویل دو باب منزل طبق قرارداد صلح نامه مورخ 2/4/56 علیه خوانده دارم که الان در اختیار خود خوانده است مدتها در تصرف و اختیار خود من بود موقعی که مرا به زندان بردند خانه مرا صاحب شدند دادگاه اخذ توضیح از خواهان را در مورد بطلان نامه مورخ 4/9/61 مضبوط در پرونده ومشخص کردن خواسته خود ضروری تشخیص داده است و با تعیین وقت احتیاطی خواهان را جهت ادای توضیح ظرف 5روز پس از گذشت اخطاریه به دادگاه دعوت کرده در تاریخ 2/7/67 خواهان در دادگاه حاضر شده و در مورد بطلان نامه مورخ 4/9/61 قرار شد آنچه قباله نامه نامه نزدخانم (ج ) است از آقای (الف ) م باشد از این تاریخ از درجه اعتبار ساقط است اثر انگشت خانم (ج ) ضمنا" در این تاریخ بانو(ح ) در دفتر طلاق سیرجان طی شماره 1178-4/9/61 طلاق داده شده است ) اظهار داشته قباله زمین که (الف ) از(د) خریده و قباله زمین که از شخصی به نام آقای (ز) خریداری نموده بود که در محضر تحویل خود آقای (الف ) دادام این نامه ارتباطی به خواسته من ندارد ادعای من نسبت به دو باب خانه مسکونی است جنب منزل آقای (ب ) و خانم (ه) و خانم (و) که با دستخط محضردار آقای (ح ) نوشته شده است در تاریخ 26/8/67 دادرس دادگاه حقوقی 2 مستقل حاجی آباد به اعتبار اینکه در پرونده کیفری 67/270 از نامبرده شکایت کیفری نمودهاست و مردود است قرارعدم صلاحیت صادر کرده است و پرونده را به دادگاه بندرعباس ارسال داشته دادگاه حقوقی 2 بندرعباس در تاریخ 11/6/68 به اعتبار اینکه خواهان در تاریخ 14/10/64 خواسته را به مبلغ سه میلیون ریال تقدیم نموده است قرار عدم صلاحیت صادر کرده و پرونده را به دادگاه حاجی آباد در مورد اتهام رشوه به کارمندان اداری دادگاه ازجانب بنو(ج ) از موارد رد دادرس نیست پرونده را با صدور قرار عدم صلاحیت به دادگاه حقوقی 2 مستقل حاجی آباد ارسال داشته و پس از تحقق اختلاف پرونده به دیوان عالی کشور ارسال گردیده و شعبه 21 دیوان عالی کشور طی رای شماره 1359/21-3/12/68 نتیجتا" صلاحیت دادگاه حقوقی یک بندرعباس را تایید و پرونده را اعاده داده است شعبه دوم دادگاه حقوقی یک بندرعباس از اعاده پرونده اخذ توضیح از آقای (ت ) امضاء کننده سند عادی مورخ 4/9/61 را که در تاریخ تنظیم این سند حضور داشته ا ست ضروری تشخیص داده مقرر داشته است طرفین وشاهد مذکور به دادگاه دعوت شوند در تاریخ 26/8/69 (ت ) فرزند.00 شغل راننده در دادگاه حاضر شده واظهار داشته است من وانت داشتم وکار می کردم شوهر ایشان آقای (الف ) ماشین مرا دربست اجاره کرد و به اتفاق همسرش (همین خانم ) سوار شدند و جهت طلاق به سیرجان رفتیم و من شاهد طلاق شدم آقای (الف ) در آن جلسه گفت هر چه مدارک نزد خانم (ج ) دارم از حالا باطل است دوتا قباله دست خانم (ج ) بود که در محضر به او دادبعد صحبت جهیزیه شد وقرار شد که خانه ای درکنار خانه آقای (ب ) بوده جهیزیه بهخان (ج ) برگردد بعد که رفتیم حاجی آباد این خانم را بردممنزل که قباله خانه و جهیزیه و چرخ خیاطی را برگرداند به این خانم یکروز که گذشت خانم گفت قباله خانه را پس نداد و جهیزیه را هم نداد. این قباله در دست آقای (الف ) بود نه در دست خانم (ج ) در این مورد چیزی ننوشته اند والان آقای (الف ) را فروخته است پس از تحقیق از گواه خواهان اظهار داشتهکه خوانده آن قباله را به او نداده است و خواستهاو خلع ید از 6 دانگ یک باب خانه که در وسط آن تیغه کشیده شده می باشد خواهان د رجلهس دادرسی مورخ 5/10/69 در مقام احصاء اقلام جهیزیه که مورد مطالبه اش می باشد اظهار داشته درتکه فرش یخچال دو سرویس ملامین - تخت بزرگ - گاز- تلویزیون شاوب لورنس موردمطالبه من است که قمیت آنها حدود یصکد هزارتومان است و چون این اموال موجود نیست قیمت آن را می خواهم نفقه ایام عده هم به قرار ماهی 2هزار تومان طلب دارم تقاضای صدور حکم دارم دادگاه به لحاظ اینکه خوانده ادعای مالکیت بر مورد دعوی نموده قرار معاینه و تحقیق محلی صادر کرده و اجرای آن را به آقای دادرس دادگاه حاجی آباد (محل وقوع ملک ) نیابت قضائی داده است در تاریخ 15/7/70آقای مدیر دفتر دادگاه حقوقی 2مستقل حاجی آباد (محل وقوع ملک )نیابت قضائی داده است در تاریخ 15/7/70 مدیر دفتر دادگاه حقوقی 2مستقل حاجی آباد قرار صادره را اجرا کرده است در جریان اجرای قرار خواهان حضور داشته و اظهار داشته است قطعه زمین فوق را مشترکا" با همسر سابقم آقای (الف )ساختم و خودم وسط آن را تیغه کشدیم و به دو منزل تقسیم کردم ومدتی هم اجاره داده بودم چون زندانی شدم و همسرم را طلاق دادم خانه را که قرار بود به من بدهندنداد و آن منزل را فروخته است پرونده امر پس از انجام نیابت قضائی به دادگاه حقوقی یک بندرعباس اعاده گردیده و دادگاه مرجع رسیدگی اظهارنظر بر رد دعوی خوهان در مورد مطالبه 6 دانگ یکباب خانه به لحاظ بی اعتبار شدن صلحنامه مورخ 2/4/56 و امریه مورخ 8/12/60 حسب مندرجات نامه مورخ 4/9/61 که اصالت آن مورد تائید طرفین است نموده و در مورد اثاث البیت نظر داده است به اینکه خوانده اصالت تعهد نامه مورخ 4/9/61 را مورد تعرض قرار نداده و دلیل بر انجام تعهدات که بشرح تعهدنامه مذکور عبارتند از کلیه لباسهای پوشیدنی با صندوق و قالی سهمیه زمین فروخته شده سالهای قبل وسفره نان اقامه ننموده لذا دعوی خواهان در این قسمت واردتشخیص می شود و نظر به محکومیت خوانده به پرداخت اثاث البیت مورد تعهد بشرح فوق الاشعار داده است.
نظریه استنباطی دادگاه مورد اعتراض طرفین در قسمتی که به ضرر ایشان صادر گردیده قرار گرفته پرونده امر حسب دستور دادگاه به دیوانعالی کشور ایفاد گردیده و متعاقبا" به این شعبه ارجاع شده است اعتراضات طرفین به هنگام شور قرائت خواهد شد.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای ... عضو ممیز ونظریه دادگاه و لوایح اعتراضیه مشاوره نموده چنین رای می دهند.
رای
ایرادات واعتراضات طرفین نسبت به اظهارنظر مورخ 8/8/70 با توجه به مستندات ومبانی مذکور درآن وارد و موثر تشخیص نمی گرددو از لحاظ رعایت اصول ومقررات دادرسی نیز اشکال موثری به نظر نمی رسد لذا اظهارنظر دادگاه تائید و پرونده جهت انشاء حکم به دادگاه اعاده می گردد.
مرجع :
کتاب صلح و اجاره و احکام راجع به آنها ، تالیف یداله بازگیر
چاپ اول ، سال 1379 ، چاپ گیتی ، انتشارات فردوسی
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 443
تاریخ تصویب : 1371/07/29
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
معامله مندرج در سند عادی به گونه صلح انعقاد یافته وادعای آقای (ر) دائر بر هبه بودن انتقال زمین نادرست می باشد خواندگان با استفاده ناصواب ازکهولت پدر اقدام به اخذ اثر انگشت وی در ذیل صلحنانه نموده و جهت حفظ ظاهرصلح بلاعوض کذائی را معوض جلوه داده اند که به اعتبار تعارض با حقوق اینجانب ابطال صلحنامه مورد تقاضاست
