×

پس از هفت سال از تاریخ سلب مالکیت موکل اواز آن زمین ، زمین مذکور را که در مالکیت کس دیگر قرار داشت بنام موکل خود مورد معامله قرار میدهد بدیهی است اقدام وی مشمول احکام مصرح در مواد301و303و304 ق 0م و علاوه از آن تابع احکام معاملات فضولی است

پس از هفت سال از تاریخ سلب مالکیت موکل اواز آن زمین ، زمین مذکور را که در مالکیت کس دیگر قرار داشت بنام موکل خود مورد معامله قرار میدهد بدیهی است اقدام وی مشمول احکام مصرح در مواد301و303و304 ق 0م و علاوه از آن تابع احکام معاملات فضولی است

پس-از-هفت-سال-از-تاریخ-سلب-مالکیت-موکل-اواز-آن-زمین-،-زمین-مذکور-را-که-در-مالکیت-کس-دیگر-قرار-داشت-بنام-موکل-خود-مورد-معامله-قرار-میدهد-بدیهی-است-اقدام-وی-مشمول-احکام-مصرح-در-مواد301و303و304-ق-0م-و-علاوه-از-آن-تابع-احکام-معاملات-فضولی-است

وکیل

.
تاریخ رسیدگی : 27/5/1373
شماره دادنامه : 73/267/18
مرجع رسیدگی : شعبه 18 دیوانعالی کشور

خلاصه جریان پرونده :
الف در تاریخ 10/10/1371 آقای (ن )مشاور به وکالت از تجدید نظرخواه دادخواستی بخواسته اصدار حکم بر بطلان نقل وانتقالات انجام شده توسط خواندگان ردیف 2و3و4 نسبت به ششدانگ زمین کشاورزی پلاک 11 فرعی از اصلی 25 بخش 11آمل نیز الزام خوانده اول به جبران هرگونه خسارات که ضمن رسیدگی ثابت شود مسئولیت آن بر عهده وی بوده است جمعا" مقوم به 000/250/4 ریال بانضمام کلیه خسارات قانونی و نیز صدور دستور موقت بر منع هرگونه نقل وانتقالات به طرفیت آقایان تجدیدنظرخواندگان ردیف اول تا چهارم تسلیم دادگاه حقوقی یک آمل نموده و بشرح دادخواست توضیح داده است که :(بدوا" من باب مقدمه توضیحات لازمی بشرح زیر را معروض می دارم :1 خوانده ردیف دوم آقای (ش ) همسر خانم (ر) بزرگ دختر موکل است که بعد از ازدواج از پدر تقاضا داشت خانه ای بجای سکونتشان خریداری کند موکل بجای خرید قطعه زمین تفکیک شده از اراضی خود در سلمان شهر ساقی کلایه یا متل قو) را به وی هبه کرد تا بتواند با فروش یا معاوضه آن قطعات در تهران صاحب خانه شوند0
2 بهمان روش موکل به هریک از چهار دختران دیگر خود نه قطعه زمین در همان سلمان شهر هبه نموده ولیکن به تنها اولاد مذکورخود به نام (ض ) خوانده ردیف اول تعداد دوازده قطعه از همان اراضی هبه نمود و افزون بر آن اقدام به خرید و بخشش یک قطعه زمین کشاروزی بمساحت سپرده هزار مترمربع بوی کرد که واقع شده است و در کیلومتر شش شمالی جاده کناره از محمودآباد بسوی بابلسر و وصول بزمین ورزشی شهید اردشیر دریانی با پلاک شماره 11فرعی از 25 اصلی بخش 11 ثبت آمل 3 هنگام هبه قطعات اراضی بفرزندان طبق قرار شفاهی که جملگی فرزندان و حتی همسر موکل پذیرفته بودندمقرر شده چنانچه موکل هر زمان برای هر یک ازایشان خانه خریداری کند کلیه قطعات اراضی هبه شده به کسی که صاحب خانه شود به ملکیت پدر بازگشت نماید بر مبنای همین قرار شفاهی همسر و فرزندان موکل پدر را طبق وکالتنامه ای رسمی که هنوز همچنان بقدرت و اعتبار قانونی باقی است با تفویض کلیه اختیارات مذکوره برای اداره امور هرگونه دارائی واموال خود منصوب نمودند بطوریکه یکی ازوکالتنامه (فتوکپی ) پیوست دادخواست شده است.
4 مدتی پس از آن موکل با سرمایه خود دوباب آپارتمان واقع در خیابان ظفر تهران را که توسط دامادش (ش ) بنا گردیده بود بنام (ض ) خریداری نمود که مطابق با قرار شفاهی بین پدر و فرزندان دوازده قطعه اراضی سلمان شهر(ساقی کلایه یا متل قوی سابق ) و قطعه زمین کشاورزی سیزده هزار متری در محمودآباد به ملکیت پدر بازگشت نموده بود0
5 اوائل سال 1357 موکل برای درمان بیماری شدید قلب به ایالات متحده آمریکا که آقای (ض ) پسرش نیز همانجا اشتغال به تحصیل وکار داشت سفر نمود و چون متحمل میدانست که از اطاق عمل جراحی زنده بیرون نیاید بدین اندیشه که بعد از او بین فرزندان درموردارثیه اختلافات حاصل نشود بر آن شد راجع به برگشت 12 قطعه زمین سلمان شهر و قطعه زمین 13 هزارمتری واقع در جاده کنار شش کیلومتری محمودآباد که بعد از خرید دو دستگاه آپارتمان برای پسرش طبق قراری که با فرزندان داشت به مالکیت خود او بازگشت کرده بود اقرارنامه ای از او تصحیل کند با این هدف در تاریخ 17/3/1357 که برسم آن زمان 2537 معین میشد سند عنوان اقرارنامه و فروشنامه بین ایشان مبادله گردید0
6 بموجب این سند که فتوکپی آن مستند طرح این دعوی و پیوست دادخواست می باشد موکل من حیث خریداردوازده زمین واقع در باغ صفائیه (ساقی کلایه ) و یک قطع زمین سیزده هزار متری واقع در جاده کنار محمودآباد به بابلسر را تملک و در مقابل دو دستگاه خریداری شده از(ش ) واقع در تهران خیابان ظفر را به (ض )فرزندش تملیک کرده است و در پایان همان سند تصریح می شود که (طرفین الف 000و (ض )000 با امضاء این قرارداداقرارنامه و فروش نامه و معامله و معاوضه را انجام و آقای (ض )000 صاحب و مالک دوباب آپارتمان فوق الذکر و آقای (الف ) مالک و صاحب زمین های یاد شده در بالا از این تاریخ می باشد بتاریخ هفدهم خرداد1357)0
7 مشیت الهی آن بوده که موکل زنده ازبیمارستان خارج وروانه ایران شود و بار دیگر در فروردین 1358 به آمریکا بازگشت کند در همان سال وقایعی در خانه مسکونی موکل در تهران رخ داد و منتهی به این شد که تمامی اسناد مالکیت و سفته ها و چکها وقبوض اقساطی مربوط به مطالبات موکل برای حفاظت درمقابل دستبردهای احتمالی از درون صندوق نسوز خارج و به خانم (ه) یکی از دختران وی سپرده شود چون خانم (ه) خودپس از چندی می خواست به آمریکا برود یک کیسه چتائی محتوی همه آن اسناد و مدارک متعلقه به پدر را به خواهر بزرگتر خانم (ر) همسر خوانده دوم سپرده ک مع الاسف این بار به طور ناگهانی تمامی آن اسناد مفقودالاثر شدند و موکل از آن بابت به سختی دچار نگرانی شده بود خانم (ر) که از نگرانی های پدر اطلاع یافت ضمن ارسال نامه ای بعد از اعتراف به تحویل گرفتن اسنادمدعی شد هنگامی که قصد سفر کرده بود آنها را به (جده مادری ) داده است ولیکن بانوی مشارالهیا که ادعا را تایید نداشت واظهاربی اطلاعی می نمود شواهد و قرائن بعدی متوجه این سوءظن قوی شده که آقای (ش ) با سوءاستفاده از فرصت هائی که یافته بود آن اسناد را در اختیار و تصرف خود درآورده است.
8 آگاهی از شروع تقلب وعملیات غیر قانونی خوانده دوم آقای (ع )1/8 موکل در بین اعضاء خانواده خود از چنان احترام واعتمادی برخوردار بود که از دیرباز امور مربوطه باموال و دارائی های آن محافظت از اسناد مالکیتشان جزء اختیارات ایشان بود من باب نمونه فتوکپی اختیار نامه ای که به امضاء نه نفر اعضاء خانواده در سال 1349 تصدیق امضاء شده در دفترخانه (309) تهران به شماره 143683/9/1349 بنام ایشان صادر و برای رئیس اداره ثبت تنکابن ارسال شده بود تا اسناد مالکیت منطقه به نامبردگان را به آقای (الف ) تسلیم کنند پیوست می شود تعداد کثیری از اسناد و دیگر مدارک موجود نزد موکل در همان کیسه چتائی قرار داشته بودند که آخرین بار به خانم (ر) همسر خوانده دوم سپرده شده بود و یک بار مفقودالاثر گردید0
2/8 چند سال بعد از مفقود شدن اسناد و مدارک چه در تهران و چه در دادسرا و دادگاههای تنکابن مدعیان و شکایتی علیه موکل نمایان شدند و از کیفیت خواسته های ایشان مشخص می گردد که علت سر بدرآوردن آن افراد بیگانه سوءاستفاده قرار گرفتن اسناد و مدارک مفقود شده بود که عامل آن کسی جزء خوانده دوم (ش ) نبوده است موکل متقابلا" علیه او اعلام شکایت نمود و نتیجه حاصل ازمجموع رسیدگی ها این بود که در دعاوی و شکایات علیه موکل قرار یاحکمی بر ضرر او صادر نشد ولیکن علیه (ش ) و همدستان که املاک موکل را می خواستند ببرند قرارهای متعدد از دادسرا و دادگاه های مرجع رسیدگی صدور یافته و نمونه هائی پیوست می باشد3/8 علاوه از موکل (ش ) یک سلسله اعمال دیگری را مرتکب و موجب شد که از سال 1368پرونده های متعددی علیه (ر)خوانده اول تشکیل یابد و متقابلا" (ض )000 نیز چه در ایران و چه در آمریکا دعاوی کیفری علیه او تشکیل دهد از جهت اطلاع به عرض میرساند که قاضی آمریکائی پس از انجام تحقیقات درهمه زمینه ها و با وجود اعتراض وکیل (ش ) به صلاحیت دادگاه آمریکاو صالح دانستن محاکم ایران اعلام داشته چون سرمایه های تحصیل شده ازطریق نامشروع را از ایران به آمریکا منتقل کرده و بر ضرر خواهان مورداستفاده قرار میدهد محکوم برد آنها شده است.
9 اقدامات غیرقانونی (ش ) نسبت به سیزده هزار مترمربع اراضی واقع در محمودآباد1/9 چندی قبل و پس از اینکه موکل مطلع شده بود بعلت اینکه از ناحیه شخصی بنام (پ ) در دادگاه حقوقی یک تنکابن دعوائی بخواسته الزام به تنظیم سند رسمی انتقال قطعاتی ازاراضی واقعه در سلمان شهر علیه (ض ) خوانده ردیف (1) طرح و اخطاردادگاه منضم بدادخواست و مستندات دعوی از طریق دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در ایالات متحده به وی ابلاغ شده بود و معلوم میداشت که (ش ) به استناد وکالتنامه تنظیم یافته در دفترخانه شماره 309 تهران علی الظاهر با شماره 98203و مورخ بتاریخ 23/12/1358بعنوان وکیل دوم اقامه گردیده و در صدد برآمده راجع بزمین کشاورزی پلاک شماره 11 فرعی از25 اصلی بخش 11 ثبت آمل تحقیقات کند تامعلوم شود آیا نظیر همان فعل وانفعالات به این قطعه سیزده هزار مترمربع مساحت نیز انجام داده شده یا نه 2/9 تحقیقات انجام یافته بدین نتیجه رسید واحراز شد که خوانده دوم با استفاده ازهمان وکالتنامه شماره 2398203/12/58 تمامی ششدانگ آن زمین کشاورزی راببرادرخود آقای دکتر(س ) خوانده سوم انتقال داده و این انتقال ضروری به موجب سند تنظیم یافته و ثبت شده به شماره 38686 در دفترخانه شماره 45 فریدون کنار وبظاهر در تاریخ 27/4/1364 صورت گرفته است و این ادعائی است که به ضرس قاطع اصل و حقیقتی نمی تواندداشته باشد0
2/9 بعد از اینکه (ش ) با چنان تردستی سند انتقال مساحت سیزده هزار مترمربع اراضی کشاورزی واقع در شش کیلومتری شرق محمودآباد برشمالی جاده کنار برادرش را تمهید و تدارک نمود برادر مکرم نیز به نوبه خود و به فکر واگذاری و فروش افتاد و بفاصله بیش ازهفت سال طبق سند شماره 15413و عل الظاهر در تاریخ 23/10/70 دردفتر خانه 86آمل همان زمین را بخوانده ردیف 4(ح ) منتقل کرده است تقاضا دارد با صدور گواهی بنام اینجانب بدفترخانه های 45 فریدون کنار و 86آمل تکلیف فرمائید رونوشت دو فقره سند انتقال مذکور را جهت تقدیم بدادگاه باینجانب بدهندو نظیر گواهی مزبور برای تحصیل فتوکپی مدارک و اسناد لازم از پرونده ثبتی را بنام اینجانب صادر فرمایند0
خواسته های قانونی موکل : نظر با ادله و توضیحات معروضه و محتویات پرونده ثبتی پلاک را فرعی از25 اصلی بخش 11 ثبت آمل تعلق ششدانگ قطعه زمین پلاک مرقوم بخوانده اول و نیز انتقال و تعلق همان زمین به موکل طبق اقرارنامه و فروشنامه مورخ 17/3/1357واز همان تاریخ به موکل ثابت بوده است و دیگر خوانده اول از17/3/57 حقی و مالکیتی در کل اراضی پلاک مزبور نداشته است تا درفرض محال اینکه وکالتنامه ای منتسب بخوانده اول نزد او باشد اصیل وقانونی باشد چنان حق واختیاری خوانده دوم نداشته است که پس از هفت سال از تاریخ سلب مالکیت موکل او از آن زمین ، زمین مذکور را که در مالکیت کس دیگر قرار داشت بنام موکل خود مورد معامله قرار دهدو بدیهی است اقدام وی مشمول احکام مصرح در مواد301و303و304 وعلاوه از آن تابع احکام مربوط به معاملات فضولی است که موکل هرگز آنرا تنفیذ نکرده و نخواهد نمود و در این شرایط حسب حکم قسمت اول ماده 247 ونیز بموجب قسمت اخیر ماده 257 قانون مدنی معاملات انجام شده بموجب دو فقره اسناد تنظیمی در دفترخانه 45 فریدون کنار و86 آمل محکوم به بطلان است و از نظر موکل هر چهار نفر خواندگان علاوه از الزام به رفع ید و تحویل اراضی پلاک مرقوم مکلف می باشندخسارات وارده بموکل را ازتاریخ اولین معامله فضولی تا روز تحویل مجدد اراضی بموکل جبران و پرداخت کنند از حاکم معظم استدعا می شود برای محفوظ ماندن حقوق ضایع شده موکل موافقت فرمایند با صدور دستور موقت از هرگونه معامله نسبت به بعض یا کل اراضی مذکور ممانعت فرمایند0 از دست بدست شدن اراضی که باحتمال قریب به تعیین بوسیله خواندگان برای اضرار و ایجاد مشکلات تازه برای موکل قادر خواهند نمود جلوگیری فرمایند) پرونده بکلاسه 71/806 ح ثبت شده و دادگاه مرجوع الیه ضمن تعیین موقت طرفیت را برای رسیدگی دعوت نموده است و در موردصدور دستور موقت ازدادگستری استان مازندران کسب مجوز نموده که طی شماره 24702/151/11/1371 اجازه رسیدگی بدرخواست رسیدگی فوری صادر نموده است دادگاه صدور دستور موقت را موکول به تودیع معادل سی درصد خواسته را بعنوان خسارت احتمالی نموده که وکیل خواهان مبلغ 000/275/1 ریال بابت خسارت احتمالی بموجب فیش شماره 27692373/11/71 بانک ملی ایران شعبه آمل تودیع نموده و دادگاه بموجب قرار شماره 71/28842/11/1371 دستورموقت مبنی بر منع هرگونه نقل وانتقالات در مورد پلاک مواد درخواست را صادر نموده است و پرونده بکلاسه 71/981ثبت جدیدگردیده است وآقای (ی ) طی لایحه ای که بشماره 1135/1/72 ثبت شده با ضمیمه کردن وکالتنامه شماره 4528 خود را به سمت وکیل آقای (ح ) معرفی کرده ضمن مدافعاتی درخواست الغاء دستور موقت را نموده است ودادگاه صدور دستور مذکور را موکول به تودیع خسارت تودیع شده از طرف خواهان نمود که با تودیع مبلغ 000/275/1 ریال بموجب فیش شماره 353/369/2/1372 دادگاه بموجب قرار شماره 72/6113/2/1372 قرار شماره 71/28842/11/71 را الغا نموده است و پرونده بکلاسه جدید 72/127 ح 1 ثبت شده است وکیل خواهان طی لایحه وارده بشماره 1683 27/3/72 میزان خواسته را به چهار دانگ مشاع تقلیل داده است.
ب در تاریخ 30/3/1372 آقای (ح ) مشاور بوکالت از آقای امین الله 000 دادخواستی بطرفیت خانم (ع ) خواسته اصدار حکم به بطلان نقل وانتقالات دو دانگ مشاع از زمین کشاورزی پلاک 11 فرعی از25بخش 11 ثبت آمل و پرداخت اجور و خسارات به ترتیب مقوم بدو میلیون و یکصد هزار ریال و نهصد هزار ریال مجموعا" سه میلیون ریال باضافه خسارات دادرسی و دستور موقت تسلیم دادگاه حقوقی یک آمل نموده که بکلاسه 72/304 ح 1 ثبت شده و با استناد به پرونده کلاسه 72/127ح 1 آمل و بشرح دادخواست توضیح داده است که :(بشرح دادخواست واسناد و مدارک موجود در پرونده استنادی فوق چهار نفر خواندگان نسبت به شش دانگ اراضی کشاورزی پلاک ثبتی مرقوم معاملات غیرقانونی با یکدیگر کرده اند که چون از اسناد آن معالات رونوشتی در اختیار موکل نبود تصور می شد آخرین معامله غیرقانونی بین آقای (س ) وآقای (ح ) (خواندگان ردیف 3و4پرونده ) نسبت به ششدانگ آن اراضی بوده است ولیکن پس از تحصیل فتوکپی سند معامله از دفترخانه محل تنظیم کاشف بعمل آمده آقای (س ) بموجب همان سندو دو معامله یکی نسبت به چهار دانگ با آقای (ح ) و دیگری دو دانگ با خانم (ع ) خوانده پرونده حاضر انجام داده است بموجب لایحه وارده بشماره 271682/3/72میزان خواسته دعوی علیه آقای (ح ) به چهاردانگ کاهش داده شده و لذا نسبت بدو دانگ کاهش یافته این دادخواست علیه خریدار طبق سند تقدیم و تقاضا می شود وفق دستور ماده 133 قانون آئین دادرسی مدنی هر دو دعوی تواما" رسیدگی گردند و حکم به بطلان معامله نسبت به دو دانگ مشاع مورد انتقال به بانوی مشارالهیا را نیز بامحاسبه اجور متعلقه از تاریخ سند بنام او با منظورداشتن خسارات دادرسی صادر فرمائید همچنین برای جلوگیری ازنقل وانتقالات بعدی که احقاق حق از موکل را می تواند تا زمان نامحدود مانع شود تقاضای صدور دستور موقت و اجرای فوری آن می شود) و پس از کسب مجوز رسیدگی به دستور موقت طی نامه شماره 23560/24/6/1372 از دادگستری استان مازنداران در تاریخ 7/6/372 بموجب قرار شماره 72/523 قرار رد درخواست صدور دستور موقت صادر نموده است و پس از ثبت پرونده به کلاسه 72/556ح 1 در ماهیت ضمن تعیین وقت طرفین را برای رسیدگی دعوت نموده است.
در تاریخ 22/4/72 جلسه دادگاه در پرونده کلاسه 72/127ح 1 با حضور خواهان و وکیل او تشکیل شده و با ملاحظه لایحه آقای (ی ) وکیل (ح ) که بشماره 22/4/72و لوایح وکیل خواهان وملاحظه پرونده 72/304ح 1 با توجه به ارتباط دو پرونده با یکدیگر ضمن صدور قرار رسیدگی توام دو پرونده دادگاه مقررداشته است وضعیت ثبتی پلاک مورد دعوی از اداره ثبت استعلام گردد و پس از وصول پاسخ استعلام از اداره ثبت بوارده 312958/5/72 دادگاه روز29/8/1372 تشکیل جلسه داده و پس از استماع اظهارات وکیل خواهان ختم رسیدگی را اعلام و رای تجدیدنظرخواسته را بشرح زیر صادر نموده است : آقای (ص ) مشاور به وکالت از آقای (الف ) در پرونده کلاسه 72/127ح 1 بطرفیت آقایان : 1(ض ) 0002، 3(س ) 4(ح ) (با وکالت بعدی آقای دکتر(ی )ازخوانده ردیف 4) بخواسته ابطال نقل وانتقالات انجام شده نسبت به ششدانگ زمین مزروعی پلاک 11 فرعی از25 اصلی بخش 11 ثبت آمل واقع در محمود آباد که متعاقبا" خواسته خود را به چهاردانگ از پلاک مزبورتقلیل داده و در پرونده کلاسه 556/72ح 1 بطرفیت خانم (ع ) بخواسته صدور حکم بر ابطال نقل و انتقال دو دانگ مشاع از ششدانگ زمین یادشده اقامه دعوی نمود دادگاه با توجه به بند2 دادخواست وکیل خواهان که انتقال زمین مورد دعوی از ناحیه موکل خود بخوانده ردیف یک را بعنوان هبه مورد تایید قرار داده و با عنایت باینکه خوانده ردیف یک برای فروش قطعی املاک خود بموجب سند وکالتنامه شماره 2300000/12/58 دفتر اسناد رسمی شماره 309 تهران بخوانده ردیف دوم تفویض اختیار نموده و خوانده ردیف دو زمین موصوف را طبق شماره 2738387/4/64 دفتر اسناد رسمی 45 فریدون کنار بخوانده ردیف 3 شخص اخیر طبق سند شماره 2315413/10/70 دفتر اسناد رسمی 186آمل و بر حسب نامه شماره 289690/5/72 اداره ثبت اسناد و آمل دو دانگ از پلاک مزبور را به خام (ع ) و چهار دانگ دیگر را به آقای (ح ) منتقل کرده و سند عادی مورخ 17/3/57 مورد استنادخواهان که مدعی است بعنوان مبایعه نامه بین او خوانده ردیف یک درمورد زمین متنازع فیه تنظیم شده اولا" در قبال اسناد رسمی مارالذکر قابل تعارض نبوده و بر طبق ماده 48 قانون ثبت اسناد در مراجع قضائی پذیرفته نخواهد شد0
ثانیا" همانگونه که وکیل خوانده احد از خواندگان پرونده اصلی و خوانده پرونده دیگر منضم به آن طی لوایح تقدیمی پیوست پرونده دفاعا" اظهار نمودندتاریخ تنظیم سند عادی بموجب ماده 1305 قانون مدنی صرفا" درباره اشخاص که در تنظیم آنها شرکت داشتند معتبر و قهرا"نسبت به اشخاص دیگر فاقد اعتبار و غیر نافذ است ثالثا" بصراحت ماده 22 قانون ثبت اسناد همینکه ملکی مطابق قانون به ثبت رسیده دولت فقط کسی را که ملک به او منتقل گردیده و این انتقال در دفتر املاک به ثبت رسید همان مالک خواهد شناخت علیهذا چون خواهان دلیل موجهی که بطلان اسناد رسمی ثبت شده بنام خواندگان را اثبات نماید ارائه ننموده ادعای وی را غیر ثابت و ناموجه تلقی و باستناد ماده 356 قانون آئین دادرسی مدنی 1257 قانون مدنی حکم برد دعوی مطروحه صادر و اعلام می نماید این رای از تاریخ ابلاغ بمدت بیست روز قابل تجدیدنظرخواهی از دیوانعالی کشوراست )و پس از ابلاغ رای آقای (ص ) مشاور وکیل خواهان تقاضای تجدیدنظرخواهی نموده ونقض دادنامه صادره را خواستار شده است و با ارسال نسخه دوم دادخواست جهت تجدیدنظر خواندگان آقایان علی 000 بشرح وارده 177563/12/72 و(س ) بشرح وارده 177566/12/72 و آقای (ی ) بشرح وکیل آقای رحمت الله 000 بشرح وارده 187600/12/72 و خانم (ع ) طی وارده 177557/12/72 تقاضای ابرام دادنامه را نموده اند باوصول پرونده بدیوانعالی کشور و ثبت بکلاسه بالا جهت رسیدگی باین شعبه ارجاع گردیده است دادخواست ولوایح جوابیه هنگام شورقرائت خواهدشد
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس ازقرائت گزارش آقای ... عضو ممیز و بررسی ارواق پرونده نسبت به دادنامه های شماره 890 و 892 29/8/1372تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد:

بسمه تعالی
نسبت بدادنامه های تجدیدنظرخواسته ایرادات زیر وارد است :
1 در پرونده کلاسه 72/127 که قبلا" بکلاسه 71/806 بوده است اخطاریه آقایان دکتر(س ) و علی 000 که برای روز22/4/72 جهت دادرسی دعوت شده اند بدون ابلاغ برگشت داده شده است لذا تشکیل جلسه دادگاه موجه و قانونی نبوده است.
2 پس از اینکه در تاریخ 22/4/1372 دادگاه قرار رسیدگی توام دو پرونده را صادر نموده است میبایستی اصحاب دعوی هر دو پرونده برای رسیدگی ضمن تذکر صدور قرار رسیدگی توام دعوت می شدند که چنین امری صورت نگرفته است.
3 وکیل خواهان بشرح دادخواست و لوایح به تشکیل پرونده های کیفری اشاره نموده و استناد کرده است دادگاه ازمشارالیه توضیحی درباره مشخصات پرونده های مذکور نخواسته ونتیجه آنهامشخص نگردیده است.
4 اخطاریه آقای رضا صفائی که بنشانی دفتر وکالت آقای (ع ) ارسال شده معلوم نیست گیرنده اخطاریه (خ ) چه کسی بوده است لذا ابلاغ وقت باو نیز مشخص نیست 0
5 اصل فروش نامه یا اقرارنامه مورخ 27/3/2557(1357) مورد ملاحظه قرار نگرفته است.
6 در صورتیکه اقرارنامه یا فروشنامه مورخ 17/3/2557 صحیحا" تنظیم شده باشد با توجه باینکه آقای علی 000 وکالت کلی برای انجام امور آقای رضا000 داشته است ملک از مالکیت آقای رضا000 خارج شده بود است نمی توانسته در مورد وکالت قرار بگیرد دراین خصوص تحقیقی بعمل نیامده است و آقای (ر) چون خوانده دعوی است استناد مواد46 و47و48 قانون ثبت اسناد نمی تواند مصداق داشته باشد برابر ماده 10 قانون مدنی اقرارنامه بین طرفین معتبراست.
7 اصل وکالتنامه ادعائی آقای امین الله 000 از آقای رضا000 داشت مورد ملاحظه قرار نگرفته است از خانم رکساناهمسرآقای علی 000 بعنوان مطلع درباره سند مورد ادعای خواهان سوال و پرسشی بعمل نیامده است.
8 اسناد مربوط به انتقال آپارتمان های مورد ادعای خواهان به آقای رضا000 مورد ملاحظه قرار نگرفته است تا تاریخ انتقال مشخص شود بعلاوه معلوم گردد اسناد انتقال را چه کسی و باچه سمتی امضاء نموده است.
علیهذا رسیدگی ناقص تشخیص داده می شود و مستندا" بماده سه و بند ب ماده شش قانون تجدیدنظر آراء دادگاهها مصوب مرداد1372 دادنامه های تجدیدنظر خواسته نقض و رسیدگی مجدد به همان دادگاه حقوقی یک آمل ارجاع می شود تا با توجه بمراتب بالا رسیدگی و با توجه به نتیجه حاصله رای مقتضی صادر نمایند0

مرجع :
کتاب سقوط تعهدات - ضمان قهری - به اهتمام یداله بازگیر
انتشارات فردوسی - چاپ اول 1379 - چاپ دریا

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 267

تاریخ تصویب : 1373/05/27

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.