×

باحراز مالکیت خواهان بر قطعه زمین موضوع دعوای تصرفات خوانده و ایجاد اعیانی مستحدثه در آن از جانب وی فاقد جواز قانونی تشخیص و به استناد ماده 308 ق 0م حکم به خلع ید نامبرده صادر می شود

باحراز مالکیت خواهان بر قطعه زمین موضوع دعوای تصرفات خوانده و ایجاد اعیانی مستحدثه در آن از جانب وی فاقد جواز قانونی تشخیص و به استناد ماده 308 ق 0م حکم به خلع ید نامبرده صادر می شود

باحراز-مالکیت-خواهان-بر-قطعه-زمین-موضوع-دعوای-تصرفات-خوانده-و-ایجاد-اعیانی-مستحدثه-در-آن-از-جانب-وی-فاقد-جواز-قانونی-تشخیص-و-به-استناد-ماده-308-ق-0م-حکم-به-خلع-ید-نامبرده-صادر-می-شود

وکیل


تاریخ رسیدگی : 28/7/71
دادنامه : 421/10
مرجع رسیدگی : شعبه دهم دیوانعالی کشور

خلاصه جریان پرونده :
در تاریخ 10/6/1369 آقای (س ) بوکالت ازطرف آقای (ف ) دادخواستی بخواسته خلع ید از یک قطعه زمین مقوم به مبلغ چهار میلیون ریال و قلع وقمع مستحدثات مقوم به مبلغ هشتصد وپنجاه هزار ریال و اعسار از هزینه دادرسی علیه آقای (ح ) و دادسرای عمومی بدادگاه حقوقی یک میاندوآب و تقدیم نموده و بشرح مندرجات دادخواست و اظهارات خود در جلسه دادرسی باستناد به پرونده کیفری کلاسه 66/526 دادگاه حقوقی 2 مستقل بوکان و فتوکپی سندمورخ 21/8/53 استهشادیه مورخ 9/6/69 و عنداللزوم ارجاع امر بکارشناسی توضیح داده است که خواهان بموجب سند عادی مورخ 21/8/53 قطعه زمینی را که قبلا" آقای (ب ) بوکالت از جانب مالک اصلی به آقای (خ ) فروخته از شخص اخیر خریداری نموده است سپس خوانده در سال 1355 همان قطعه یا قطعه زمین دیگری از آقای (ز) فرزندآقای (ع ) (مالک اصلی ) بدون اذن آقای (ع ) خریداری نموده و فروشنده در ذیل سند تعهد نموده که بعدا" سند را بامضاء وتنفیذ پدرش برساند که تاکنون معامله مذکورتنفیذ نگردیده است خوانده قطعه زمین خریداری شده وسیله خواهان را به ادعای اینکه همان قطعه است که از آقای (ز) خریداری حسب محتویات پرونده کیفری کلاسه 66/526 دادگاه حقوقی 2 مستقل بوکان علیه او شکایت نموده است لیکن با وجود اقرار متهم و نظریه کارشناس و شهادت آقای (م ) وعدم تنفیذ معامله اخیر از ناحیه مالک اصلی حسب مندرجات نامه های مورخ 30/9/66 و32/6/66که کلا" بر غیر نافذ بودن معامله اخیر دلالت داشته شکایت مزبور منجر به صدور قراراناطه گردیده و خواهان بجهت بیسوادی و عدم آشنائی با مقررات قانون و گرفتاریهای روحی اقدامی بعمل نیاورده است با توجه بمراتب مذکور و اینکه معامله خواهان مورد تائید و تنفیذ مالک اصلی واقع شده و نسبت به معامله خوانده مقدم بوده و با التفات بانکه معامله خوانده فضولی بوده مالک اصلی آنرا تنفیذ نکرده و در نامه ای اعلام داشته است که خضر000فاقد سمت جهت انجام معامله بوده تصرفات خوانده در زمین مذکور غاصبانه است و لذا تقاضای رسیدگی و صدور حکم به خلع ید از زمین مورد بحث و قلع و قمع مستخدثات ایحاد در آن رابا احتساب خسارات وارد دارد و قبل از جریان رسیدگی بالصاق تمبر هزینه دادرسی از ادعای اعسار نسبت به هزینه دادرسی اعلام انصراف نموده است در جلسه رسیدگی آقای (ک ) با تسلیم یک برگ وکالتنامه منتسب به خوانده خود را بوکالت از جانب مشارالیه معرفی وتوضیح داده است که اولا" : پرونده کلاسه 66/526 دادگاه حقوقی دو مستقل بوکان منجر بصدور قرار اناطه گردیده لیکن خواهان حسب گواهینامه دادگاه مزبور که ارائه می گردد در مدت مقرر از تقدیم دادخواست لازم خودداری نموده و باین لحاظ دعوی مشارالیه قابل پذیرش نیست ثانیا": وکیل خواهان در دادخواست تقدیمی زمین خریداری شده از جانب خوانده را بنحو مردد همان ملک مورد خریداری خواهان و یا قطعه ای دیگر معرفی نموده و حال آنکه مطابق صورتجلسه مورخ 19/7/68 بخشداری بوکان که در مقام رفع اختلافات فیمابین تنظیم شده و فتوکپی آن ابراز می گردد صریحا" مغایرت قطعه زمین مورد خریداری خوانده با زمین مورد ادعای خواهان تصریح شده است بعلاوه آقای (ر) که حسب ادعای خواهان بنمایندگی ازجانب مالک اصلی مبادرت بانتقال زمین نموده بموجب نامه ای خطاب به آقای (ع ) که در پرونده کیفری مضبوط است اعلام نموده که قطعه زمینی که وی (خ ) فروخته و او نیز بخواهان واگذار کرده از قطعه زمین دیگر که خوانده از فرزندمالک ابتیاع نموده فاصله زیاد دارد ثالثا": تنفید یا عدم تنفیذمعامله خوانده یا فرزندمالک تاثیری در اثبات دعوی خواهان ندارد بعلاوه آقای (ع ) اظهار نموده است که راجع به معامله فرزندش با خوانده شکایتی ندارد و نهایتا" جهت اثبات مراتب مذکور او نیزبه محتویات پرونده کیفری کلاسه 66/526 استناد نموده وکیل خواهان پاسخ داده است که خودداری از اقدامات مربوط ظرف مدت سه ماه مقرر پس از صدور قرار اناطه بموجب سقوط حق مشارالیه دردعوی حقوقی نمی گردد0 آقای (ب ) هرگز مالکیت خوانده را تایید ننموده و مندرجات نامه های خصوصی مشارالیه خطاب بمالک اصلی چون در مقام اداء شهادت نبوده تاثیری در قضیه ندارد آقای (ز) مالکیتی در قطعه زمین موضوع دعوی نداشته و بمنظور اخاذی ملک خواهان را بخوانده فروخته لذامالکیت برای خوانده ایجاد نشده است سپس دادگاه پرونده کیفری مورداستناد وکلای طرفین را از دادگاه حقوقی 2 مستقل بوکان مطالبه نموده و مستخرجه موثر پرونده مذکور که در صورتجلسه دادگاه منعکس گردیده حاکی از اینست که (متعاقب اعلام شکایت آقای (ف ) علیه آقای (ح ) به دادگاه بوکان آقای (خ ) ضمن تحقیق اظهار نموده است که زمین مورد ادعای شاکی را از آقای (ب ) نماینده مالک آقای (ع ) خریداری نموده و سپس بشاکی فروخته و حتی ذیل قرارداد مربوط راآقای (ن ) درتحقیقات معموله اعلام داشته که زمین مورد ادعای شاکی از آقای (ب ) نماینده آقای (ع ) به آقای (ق ) فروخته و حتی وی نیز از طرف برادرش ذیل آنرا امضاء نموده است. آقای (ح ) و نیز ضمن تحقیقات اظهار داشته زمین مورد ادعای شاکی را بشرح قرارداد عادی از آقای (ز) فرزند(ع ) خریداری نموده وحتی فروشنده بشرح قرارداد متعهد شده که سندمزبور را به امضاء پدرش که مالک زمین مورد معامله می باشد برساند که تا کنون این اقدام صورت نگرفته است بنا به دستور دادگاه نماینده فنی شهرداری بوکان قولنامه طرفین در محل پیاده و در نظریه خود اعلام داشته که زمین موردادعا دوبار بفروش رفته و مشخصات مندرج در قرارداد آقای (ح ) مشخصات فعلی زمین موضوع قرارداد آقای (ف ) مطابقت دارد آقای (ز) فروشنده زمین به آقای (ح ) مشخصات فعلی زمین موضوع قرارداد آقای (ف ) مطابقت دارد آقای (ز) فروشنده زمین به آقای (ح ) اظهار نموده است که زمین مذکور را به آقای (ح ) درسال 1355 فروخته و زمین مورد بحث متعلق به پدرش بوده و چون نیاز داشته اقدام بفروش آن نموده و تا کنون فرصت نکرده است که قرار داد مذکور را بامضاء پدرش برساند بلحاظ اقامت آقای (ع ) درتهران دادگاه دادسرای عمومی تهران نیابت داده است که با احضارنامبرده از وی تحقیق گردد که آقایان (ز) و(ن ) و(ب ) و مجاز بفروش قطعه زمین از جانب وی به آقایان (ح ) و(ف ) بوده اند یا خیر آیاازکسی شکایتی دارد یا نه ولی بشرح لایحه ارسالی بدادسرای عمومی تهران اعلام داشته است که فقط(ر) بنمایندگی از وی حق فروش زمین داشته و غیره حقی نداشته اند و از کسی شکایتی ندارد آقای ... وکیل خوانده بشرح لایحه با تسلیم فتوکپی نامه ای از جانب (ب ) به (ع ) نوشته شده و در آن (ب ) بمالک اعلام داشته قطعه زمینی که وی به آقای (ق )فروخته با زمین فروخته شده از جانب (ز) با هم فاصله دارندتقاضای تحقیق از نامبرده را نموده است و دادگاه مزبور بمنظور انطباق موضوع اسناد مورد استناد طرفین قرار ارجاع امر بکارشناسی صادر نموده و پس از وصول نظریه کارشناسی که فتوکپی آن ضمیمه پرونده دادرسی اخیر نیز شده و اجرای قرارهای معاینه وتحقیق محلی مجددا" پرونده بدادسرای عمومی تهران ارسال شده تا نیابتا" از آقای (ع ) تحقیق بعمل آید که آیا قراردادمنعقده بین فرزندش (ز) و(ح ) را تایید می نماید یا خیر مشارالیه بشرح لایحه دیگری اعلام داشته است که از چنین معامله ای اطلاع ندارد0 پس از وصول مجدد پرونده بدادگاه حقوقی 2 مستقل بوکان و تحقیق از(ح ) بعنوان متهم تصرف عدوانی زمین شاکی نسبت به آراء مذکور و مردود اعلام و قرار صادره تایید شده است با درج خلاصه محتویات پرونده کیفری مورد استنادوکلای طرفین بشرح فوق و کسب نظر مشاور سرانجام در تاریخ 12/5/70 نظریه قضائی دادگاه بدین مضمون اعلام گردیده است (000 قرارداداستنادی خوانده دعوی نمی توان مثبت مالکیت وی بر قطعه زمین مورد معامله بوده باشد زیرا اولا" مفاد قرارداد فوق حاکی است فروشنده آن مالکیتی بر مورد معامله نداشته بلکه آن پدرش (ع ) بوده بطور فضولی اقدام بفروش آن نموده بطوریکه خودش بشرح برگ تحقیق مضبوط در پرونده کیفری فضولی بودن معامله فوق را مورد تایید قرار داده ثانیا" : معامله فضولی متعاملین موضوع قرارااد مورخ 1/10/1355 موردتنفیذ مالک آن (ع ) قرار نگرفته و اظهارات وی در اوراق نیابت منضم و پرونده کیفری استنادی خواهان دعوی نیز حاکی از عدم تاییدمعامله فضولی مورد اشاره می باشد و اینکه خوانده دعوی دلیلی بر تایید و تنفیذ معامله فوق از جانب مالک به دادگاه ارائه نداشته لذا بطلان قرارداد استنادی وی و تصرفاتش بر قطعه مورد اشاره وادامه آن مبتنی بر قرارداد باطله محرز و اینکه عقد باطل وفق مدلول ماده 365 قانون مدنی نمی تواند اثری در تملک داشته باشدبنابمراتب قرارداد استنادی خوانده دعوی قانونا" موجد حقی نسبت به وی بر قطعه زمین مورد معامله نبوده و از طرفین با عنایت به اینکه شهود تعرفه شده از ناحیه خواهان در پرونده کیفری استنادی که ازمسجلین ذیل قرارداد مورداستناد وی بوده اند اصالت آن را و اختصاص قطعه زمین مورد ادعا را به وی تایید و نتیجه اجرای قرار تحقیق و معاینه محلی مورخ 14/8/67و نظریه کارشناس ثبت شده به شماره 307 24/7/67مضبوط در پرونده کیفری ذکر شده جملگی مبین مالکیت وی بر قطعه زمین موصوف بدادگاه ارائه نگردیده و دادگاه با توجه بمراتب اشعاری با احراز مالکیت خواهان بر قطعه زمین فوق وتصرفات خوانده دعوی و ایجاد اعیانی مستحدثه در آن از جانب وی فاقدجواز قانونی تشخیص مستندا" بماده 308قانون مدنی نظر بصدور حکم نسبت به خلع ید خوانده دعوی از قطعه زمین مورد ادعای خواهان قرارداد عادی مورخ 21/8/53 و قلع وقمع اعیانیهای مستحدثه از جانب خوانده فوق در قطعه زمین مورد اشاره دارد000) نظریه دادگاه بطرفین ابلاغ گردیده و با وصول لایحه اعتراضیه وکیل خوانده پرونده بدیوانعالی کشور ارسال شده و رسیدگی نسبت به آن باین شعبه ارجاع گردیده است. لایحه اعتراضیه به وکیل خوانده به هنگام مشاوره قرائت خواهدشد0
هیئت شعبه در تاریخ فوق تشکیل است و با قرائت گزارش آقای ... عضو ممیز و برسی اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد0

بسمه تعالی
با التفات بمفاد اسناد ابراز شده ازجانب وکلای طرفین ومحتویات پرونده کیفری مورد استناد آنان منجمله اوراق صورتجلسه تحقیق از شهود قضیه و نظریه کارشناس و استعلام نظر آقای (ع ) که متداعیین متفقا" سابقه مالکیت وی را تائید نموده اند اشکال موثری به نظریه استنباطی دادگاه مترتب نیست نتیجتا" نظریه قضائی مذکور رااز آن جهت که مورد اعتراض وکیل خوانده واقع شده تایید می نماید ومقرر می دارد پرونده جهت انشاء حکم مقتضی بدادگاه اعلام کننده نظریه اعاده گردد0

مرجع :
کتاب سقوط تعهدات - ضمان قهری - به اهتمام یداله بازگیر
انتشارات فردوسی - چاپ اول 1379 - چاپ دریا

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 421

تاریخ تصویب : 1371/07/28

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.