×

صدور حکم به خلع ید از زمین مورد ادعا و قلع و قمع بنا در زمین موصوف

صدور حکم به خلع ید از زمین مورد ادعا و قلع و قمع بنا در زمین موصوف

صدور-حکم-به-خلع-ید-از-زمین-مورد-ادعا-و-قلع-و-قمع-بنا-در-زمین-موصوف
تاریخ رسیدگی 31/6/1373
شماره دادنامه 73/395/18
مرجع رسیدگی شعبه هیجده دیوان عالی کشور

خلاصه جریان پرونده :
در تاریخ 5/2/71 وکیل تجدیدنظرخوانده به طرفیت تجدیدنظر خواهان بخواسته خلع ید غاصبانه از مقدار60/2968 مترمربع زمین ملکی موکل به شرح خواسته و قلع و قمع بناهای احداثی بااحتساب کلیه خسارات قانونی از نظر ابطال تمبر مقوم به 4001000 ریال دادخواستی به دادگاه حقوقی یک گرگان تسلیم کرده که در شعبه اول دادگاه حقوقی یک گرگان به کلاسه 37/71 جریان پیداکرده است وکیل خواهان ضمن دادخواست توضیخ داده به دلالت فتوکپی مصدق سندمالکیت پیوست موکل مالک تمامیت شش دانگ یک قطعه زمین مسکونی محصور به مساحت 60/2968 مترمربع دارای پلاک 4 ثبت گرگان می باشد نظربه اینکه موکل اعلام می دارد خواندگان من غیرحق و بدون کسب مجوز قانونی و اذن او ملک موصوف را عدوانا" تصرف کرده با تقسیم بین خودش در آن بعضا" احداث بنا نموده اند با التفات به اینکه تصرف آنان ناشی از هیچگونه سبب یا ناقل قانونی نبوده و مورد تایید و قبول نیست و نامبرگان حاضر به تخلیه و خلع ید نمی باشند به ناچار به تقدیم این دادخواست مبادرت ورزیده به استناد مستندات تقدیمی و عندالاقتضاء معاینه محل با جلب نظر کارشناسی احضار خوانندگان و رسیدگی و صدور حکم بر خلع یدو قلع وقمع بناهای احداثی بشرح خواسته با احتساب کلیه خسارات قانونی از باب تسبیب را استدعا دارد مستندات دعوی فتوکپی سندمالکیت واسناد شماره 18836و 113615 و وکالتنامه وکیل معرفی شده است وقت رسیدگی به پرونده روز 10/5/71 تعیین گردیده است برای جلسه مزبور خواندگان هریک جداگانه لایحه ای ارسال داشته اند که مندرجات هر پنج برگ لایحه آنان یک نواخت و یکسان است و هر یک در لایحه خود چنین دفاع کرده اند که خواهان که خود را مالک زمین می دانند چرا شخصا" به محل نیامده تا اقامه دلیل نموده و مالکیت خود را به اثبات برسانند فقط باارائه دلیل مالکیت اهدائی خود را وراث املاک شاه می دانند با اینکه محمدرضا پهلوی اینک وجودخارجی نداشته و اعیال گذشته او نیز همه و همه از نظر حکومت جمهوری اسلامی ایران مردود و قابل قبول نمی باشد این زمین از جانب پدرم به من واگذار شده و من چون محلی برای سکونت نداشتم آلونکی ساخته و خانواده ام حالیه در آن اسکان دارندتاریخ سندسال 1352 و خواهان که خود را مالک این زمین می داند بعد از 14 سال به دادگاه مراجعه و ادعای مالکیت خود را مطرح می نمایند این سئوال پیش می آید که ایشان در این 14 سال کجا بودند چرا در موقع تصرف زمین واحداث چنین بنای مسکونی در این محدوده بدوا" مانع این کار نشدند تقاضا دارم مقرر فرمایند ترتیبی اتخاذ گردد تا خواهان شخصا" در موعد مقرر در دادگاه حاضر شوند تا اینجانب حضورا" با شواهد و دلایلی که دارم به ایشان ثابت کنم که مالک اصلی زمین نیستند و صدور سند مالکیت قانونی نبوده که بلکه مبنایش زور و فرمایشی بوده است در جلسه رسیدگی مورخ 10/5/71 که خواندگان حضور داشته اند ولی وکیل خواهان بشرح لایحه تقدیمی برابر مندرجات دادخواست تقاضای رسیدگی و صدور حکم کرده دادگاه پس از استماع اظهارات خواندگان در تایید مندرجات لوایح تقدیمی آنان قرار ملاحظه سوابق ثبتی پلاک مورد دعوی را صادر کرده است البته در جلسه فوق خواندگان به پرونده کلاسه 737/61 دادگاه انقلاب اسلامی گرگان نیز در مورد زمین مورد دعوی استناد نمودند وقت رسیدگی بعدی به روز21/10/71 مقرر گردیده است در این فاصله در تاریخ 8/5/71 یعنی دو روز قبل از اولین جلسه رسیدگی خواندگان پرونده فوق به طرفیت آقای (ن ) و بنیاد مستضعفان و جانبازان شهرستان گرگان دادخواستی به خواسته دعوی تقابل در پرونده کلاسه 37/71 مدنی شعبه اول دادگاه حقوقی یک گرگان مقوم به 4001000 ریال به همان شعبه اول دادگاه حقوقی یک گرگان تسلیم نموده اند که به کلاسه 71/252 ثبت شده و ضمن دادخواست مزبور توضیح داده اند اینجانب (ح ) خوانده ردیف 5 در پرونده اصلی ساکن روستایی قلعه حسن می باشم که بالغ بر هفتاد سال است در آن روستا ساکن هستم زمین موضوع پلاک 60/2968 را از حدود50 سال قبل متصرف بوده و هستم و تااین تاریخ لحظه ای این زمین از تصرف اینجانب خارج نگردیده تااینکه چندین سال قبل به نسبت عرف معمول آن را چند قطعه نموده و بین فرزندان خودتقسیم نمودم که آنها مبادرت به احداث بنا نموده و از کلیه مزایا از جمله آب و برق نیز برخوردار می باشند0
شخص خواهان که یک سرلشگر می باشد تا این تاریخ لحظه ای بر سر این زمین نیامده و حتی دقیقه ای آن را متصرف نبوده بنابراین بر چه اساسی این زمین را به نام وی انتقال داده اند بر اساس قانون چنانچه می بایست نسبت به این زمین سند انتقال صورت پذیرد این انتقال باید نسبت به متصرف باشد نه دیگری این همان طریقی است که در نظام جمهوری اسلامی انجام می پذیرد البته در زمان شاه معدوم هم این امر جاری بود ولی نسبت به نور چشمی ها نه ضعفا، محرومین لذا شایسته است که دادگاه عدل اسلامی این ناعدالتهیا و قانون شکنی ها را معدوم نماید آقای سرلشگر با زور و پارتی و فسادورشوه در منزلش در تهران نشسته و زمین را که یک شخص بومی و روستائی آباد کرده به نامش انتقال دهند در نقشه های موجود در اداره بنیاد کروکی این زمین به نام اینجانب نقشه برداری شده که این امرنشانگر مالکیت شرعی وقانوین اینجانب می باشد و در زمان مزین زمانی که نقشه این زمین را ترسیم می کردند به من بیسواد گفتند سند به نامت صادر می کنیم و یک سند به شماره 1746896/12/1354 در دفتراسناد رسمی شماره 5 به نام من صادر کردند که بعدا" فهمیدم مربوط به این زمین نیست و آنها به من دروغ گفته اند آقای رئیس دادگاه اگر من حقی نداشتم چرا سند مالکیت به نام من انتقال دادند ریاست محترم دادگاه اصولا" مستند خواهان من غیرحق و باطل است لذا دعوی آنها نیز باطل می باشد مالک این زمین من و فرزندانم میباشیم ، سند آنهم از نظر تشریفات می بایست به نام ما صادر گردد در رابطه با مالکیت خود به مدارک موجود در بنیاد به شهادت شهود مبنی بر اینکه این زمین را شخصا" آباد کرده ام ونگه کن نموده ام استناد می کنم حالا چطور آقای سرلشگر که زمین را ندیده است و با واسطه وکیل گرفته است مالک گردد و خانه و زندگی و هستی ما را نابود کند چون درخواست ابطال این سند را به عنوان دعوی تقابل دارم و منشاء و اساس و مستند خواهان نیز سند مالکیت می باشد استدعای رسیدگی بر صدور به ابطال سند مورد استناد خواهان را با توجه به عرایض فوق دارد خواهانهای تقابل به تحقیق و معاینه محلی وپرونده موجود در بنیاد مستضعفان در مورد زمین موضوع سند60/2968 و یک برگ استشهادیه محلی استناد کرده اند وقت رسیدگی پرونده تقابل به روز21/9/71 تعیین شده و در این جلسه دادگاه به لحاظ ضرورت رسیدگی توام به هر دو پرونده اصلی و تقابل واینکه درجلسه 10/5/71 است برای پرونده تقابل هم در نظر گرفته شود ضمنا" در همین جلسه خواهانهای دعوی تقابل اظهارداشته اند خوانده ردیف دوم دادخواست آنان بنیاد علوی می باشد که در دادخواست اشتباها" بنیادمستضعفان قید شده است و درخواست کرده اند که از بنیاد علوی برای جلسه رسیدگی آینده دعوت به عمل آید در جلسه رسیدگی مورخ 21/10/71ابتدا طرفین هر دو دعوی بشرح دادخواستهای اصلی وتقابل درخواست رسیدگی و صدور حکم به نفع خود نمودند و سپس نماینده اداره ثبت خلاصه ای از پرونده ثبتی بیان کرده که در صورت جلسه منعکس شده و ضمنا" وکیل خواهان دعوی اصلی به پرونده کلاسه 288/71 کیفری 2 شعبه دهم گرگان استناد نموده است در پایان جلسه دعوی دادگاه قرار ملاحظه پروند کیفری استنادی وکیل خواهان و پرونده دادسرای انقلاب گرگان به کلاسه 737/61 را صادر کرده است در جلسه رسیدگی مورخ 23/4/72 که پرونده کلاسه 737/61دادسرای انقلاب گرگان واصل گردیده بوده خلاصه ای از آن در صورت جلسه منعکس شده است سپس در پایان جلسه دادگاه قرار معاینه محلی با جلب نظر کارشناس صادر و کارشناس انتخاب کرده قرار صادره در جلسه رسیدگی مورخ 15/9/72 به مورد اجرا گذاشته شده و توسط آقای مدیر دفتر دادگاه از محل مورد دعوی بازدید به عمل آمده و مشخصات آن در صورتجلسه منعکس گردیده و کروکی آن ترسیم شده وکارشناس برای اظهارنظر کارشناسی درخواست مهلت کرده است نظریه کارشناس در تاریخ 18/10/72 واصل گردیده و به موجب آن اعلام شده که حدود و مشخصات سند با محل مطابقت داشته و در ضلع شرقی قطعه زمین کوچه 6متری به خیابان ده متری تبدیل گردیده در نتیجه به عرض 4/2 تا80/2 متر در طول 60/35 مترازقطعه زمین در تعریض کوچه قرار گرفته و زوایای قطعه زمین فوق درمحل با نقشه ثبتی نیز مطابقت می نماید نسبت به نظریه کارشناس احد از خواندگان آقای (س ) اعتراض کرده و سرانجام دادگاه در جلسه رسیدگی فوق العاده مورخ 5/12/72 با اعلام ختم رسیدگی مبادرت به صدور رای کرد که قسمت پایانی رای مزبور پس از ذکر دعوی ومدافعات طرفین به شرح زیر می باشد(000دادگاه ضمن ملاحظه سوابق ثبتی در جلسه مورخه 21/10/71 بشرح اوراق صورت مجلس در پرونده که ملاحظه می شود قطعه زمین مورد ادعای دارای پلاک 88/12 فرعی مجزی شده از یک اصلی بخش 4 گرگان به مساحت 60/2968 مترمربع که حدود و مشخصات آن دربرگ صورت مجلس انعکاس داده شده است به موجب سند شماره 1118836/2/52 به نام خواهان انتقال قطعی مشتمل بر رهن گردیده که در تاریخ 11/2/52 ذیل ثبت 519ص 71 جلد سوم دفتر املاک به نام وی سندمالکیت صادر که به موجب سند شماره 262508/12/70 دفترخانه شماره 15 گرگان از ملک مرقوم فک رهن به عمل آمده است ضمنا" پرونده کلاسه 737/61 کیفری استنادی خواندگان از دادسرای انقلاب اسلامی گرگان و مورد معامله (ظاهرا" کلمه مطالعه صحیح است ) قرار گرفت که به شرح اوراق صورت مجلس ملاحظه می شود آقای (س ) احد از خواندگان درتاریخ 12/8/58 شکوائیه ای به طرفیت سرلشگر مزین نماینده شاه معدوم در کمیته وقت انقلاب اسلامی نموده که پس از تحقیق به لحاظ حقوقی بودن و اینکه پرونده سرلشگر مزین اعتبار امر محکوم بهاراداشته پرونده مختومه می گردد که پرونده نیز ضمیمه می باشد سپس دادگاه با توجه به درخواست وکیل خواهان و اینکه انجام معاینه محلی کارشناسی در جهت اتخاذ تصمیم دادگاه ضرورت داشته مبادرت به صدور قرار معاینه محلی وکارشناسی نموده که در جلسه مورخ 15/9/72 با حضور خواندگان معاینه محل و کارشناس انجام که ابتدا زمین مورد ادعا توسط عضو مجری قرار بشرح اوراق صورت مجلس در پرونده معاینه و کروکی اجمالی تنظیم که در پرونده می باشد و سپس آقای کارشناس به موجب نظریه ای که به شماره 187638/10/72 ثبت دفتر شده و در پرونده می باشد اعلام داشت که شش دانگ قطعه زمین موردادعای خواهان به مساحت 60/2968 مترمربع دارای پلاک 188 فرعی از12 اصلی مفروز و مجزی شده از یک فرعی از اصلی اراضی قادرآباد بخش چهارثبت گرگان که سند فوق با موقعیت مکان مطابقت دارد متعلق به (پ ) فرزند(غ ) خواهان می باشد نظریه کارشناس به طرفین ابلاغ که از ناحیه طرفین اعتراض موجهی به نظریه کارشناس به عمل نیامده است مضافا" اینکه وکیل خواهان حسب لایحه ای به ضمیمه فتوکپی دادنامه های کیفری استناد به کلاسه 288/71 کیفری 2 شعبه دهم گرگان که قبلا" نیز توسط وکیل خواهان بدان استناد گردیده حکم قطعی صادر و به لحاظ لازم الاتباع بودن احکام دادگاههای کیفری در پرونده های حقوقی درخواست رسیدگی و صدور حکم بشرح خواسته را نموده است که ملاحظه می شودحسب دادنامه شماره 201423/10/71 صادره از شعبه دهم دادگا کیفری دو گرگان (س ) احد از خواندگان که پدر چهار نفر از خواندگان دیگر می باشد به اتهام واگذاری مال غیر از واگذاری زمین خواهان به فرزندانش به لحاظ شکایت (ف ) کردمحله وکیل (ن ) از نامبرده بشرح استدلال مندرج در دادنامه مذکور محکوم به یکسال حبس و ردزمین شده است که ازدادنامه مذکور محکوم علیه (س ) تجدیدنظرخواهی کره که پس از رسیدگی پرونده در دادگاه کیفری یک گرگان حسب دادنامه شماره 31964/11/72دادنامه موردتایید قرار گرفته که فتوکپی دادنامه های مذکور به ضمیمه لایحه وکیل خواهان در پرونده می باشد دادگاه با عنایت به موارد مذکورو اینکه خواهان در زمین دارای سند مالکیت می باشد که فتوکپی مصدق آن ضمیمه دادخواست می باشد با توجه به ملاحظه سوابق ثبتی ومعاینه محل و کارشناسی انجام شده و اینکه کارشناس حسب نظریه ای که در پرونده می باشد ادعای خواهان راتایید نموده است همچنین باعنایت به دادنامه های کیفری بشرح مذکور و اینکه احکام قطعی دادگاههای کیفری علی الاصول در پرونده های حقوقی لازم الاتباع می باشد همچنین نظر به اینکه از ناحیه خواندگان ایراد و دفاع موثری نسبت به ادعای خواهان به عمل نیامده است لذا دادگاه دعوی خواهان را به شرح موصوف واردتشخیص و با استناد به ماده 72 قانون ثبت اسناد و املاک و ماده 308و311و323قانون مدنی حکم بر محکومیت خواندگان به خلع ید از زمین مورد ادعا و قلع وقمع بنادر زمین موصوف بشرح خواسته صادرو اعلام می دارد ضمنا" خواندگان محکوم به پرداخت مبلغ 98500 ریال بابت هزینه دادرسی و دستمزد کارشناس از بابت هزینه دادرسی ودستمزد کارشناس از باب تسبیب در حق خواهان می باشد در خصوص ادعای (ح ) و فرزندانش به نامان (ض ) (م ) و(ب )و(ع ) (خواندگان پرونده اصلی به طرفیت (ن ) (خواهان اصلی ) و بنیاد علوی درپرونده کلاسه 252/71 مدنی که ضمیمه پرونده اصلی بوده و نامبردگان به عنوان دعوی تقابل طرح و درخواست ابطال سند مالکیت اصلی و دعوی وی را نموده اند صرف نظر از اینکه دعوی نامبردگان به لحاظ آنکه بعد از جلسه اول دادرسی مطرح و عنوان تقابل محسوب نمی شود گذشته ازموارد یاد شده با توجه به اقدامات و رسیدگی های به عمل آمده در پرونده اصلی بشرح مذکور و اینکه هچیگونه دلیلی رد جهت اثبات ادعای خود ارائه نکرده اند لذا دادگاه دعوی نامبردگان را به لحاظ فقد دلیل اثباتی در پرونده کلاسه 252/71 مدنی غیر وارد تشخیص حکم برد آن صادر و اعلام می دارد000) دادنامه شماره 572957/12/72 موضوع رای فوق مورد تجدیدنظرخواهی خواندگان دعوی اصلی قرار گرفته که البته ذیل دادخواست تجدیدنظر و لایحه پیوسته آن در ذیل نام تجدید نظرخواه ردیف یک آقای (س ) امضاء یا اثرانگشت دیده نمی شوداعتراضات تجدیدنظرخواهان در لایحه اعتراضیه عینا" تکرار مدافعات مرحله بدوی است پس ازتکمیل تبادل لوایح پرونده که وکیل تجدیدنظرخوانده به شرح لایحه جوابیه ابرام دادنامه را خواستار شده پرونده جهت رسیدگی تجدیدنظربدیوان عالی کشور ارسال شده و پس از وصول و ثبت به کلاسه 21/7925 به این شعبه ارجاع شده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس ازقرائت گزارش آقای ... عضو ممیز و بررسی اوراق پرونده نسبت به دادنامه شماره 958957/72 5/12/72 تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رای می دهند0

رای
از ناحیه تجدیدنظرخواهان در این مرحله از رسیدگی هیچگونه ایراد و اعتراض موجه وموثری که با یکی از شقوق ماده 10 قانون تجدیدنظرآراء دادگاهها مصوب مردادماه 1372 منطبق بوده و نقض دادنامه موردتجدیدنظر را ایجاب نماید به عمل نیامده است نظر به اینکه دادنامه تجدیدنظرخواسته با توجه به جمیع اوراق پرونده و رسیدگی های انجام شده موجها" و مستدلا" اصدار یافته و ازجهت رعایت اصول و قواعد دادرسی هم فاقد اشکال موثر است لهذا دادنامه مزبور مستندا" به ماده 3 و بند یک ماده 5 قانون فوق الذکر ابرام می شود0

مرجع :
کتاب سقوط تعهدات - ضمان قهری - به اهتمام یداله بازگیر
انتشارات فردوسی - چاپ اول 1379 - چاپ دریا

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 395

تاریخ تصویب : 1373/06/31

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.