×

آمریت درقتل عمدی

آمریت درقتل عمدی

آمریت-درقتل-عمدی
کلاسه پرونده : 363617
شماره دادنامه : 246/20
تاریخ رسیدگی : 31/3/71
تجدیدنظرخواهان ...
تجدیدنظرخواسته : دادنامه شماره 23364/9/1370 صادره ازشعبه 134 دادگاه کیفری یک ...
مرجع رسیدگی : شعبه 20 دیوان عالی کشور
هیات شعبه : آقایان ...

خلاصه جریان پرونده :طبق مندرجات اوراق پرونده ساعت چهاروبیست دقیقه روز دهم تیرماه 1370 مامورین گشت در خیابان جمال زاده به دو دستگاه اتومبیل پیکان که یکی به رنگ سفید و دیگری قهوه ای بوده مشکوک شده و آنها راتعقیب کرده اند. اتومبیل قهوه ای رنگ فرارکرده اما سفید رنگ را پس از عبور از خیابانهای متعدد درخیابان فاطمی غربی و جلوی سفارت پاکستان متوقف و دو نفر به اسامی مجید وعادل که در وسیله نقلیه مزبور بوده اند دستگیر شده اند. از نامبردگان نزد مامورین گشت اقرارکرده اندکه (وسایل داخل اتومبیل واتومبیل را از پاساژ واقع در خیابان ... سرقت (کرده ایم ) و دست و پای نگهبانان پاساژ را بسته ایم. )
مامورین به اتفاق افراد فوق الذکر در پاساژ حاضر شده و در ورودی را فقل شده مشاهده کرده اند و پس از بازکردن در به اتفاق و راهنائی مجید در طبق همکف پاساژ یک نفر را که دست و پایش و سرش را با پارچه پیچانده بوده اند مشاهده کرده اند. در موقع معاینه ، بدن شخص مزبور را سرد و او را بدون حرکت یافته اند و از ناحیه سر ضربدیدگی و خونریزی مشاهده نموده اند. در طبقه اول پاساژ یک نفر دیگر از نگهبانان را که دست وپایش بسته اما زنده بود مشاهده کرده اند. درهای شش باب از مغازه های پاساژ به اسامی : پخش مستقیم صوت امین ، اشکان ناسیونال ، مرکزی ، شماره 42 و جزیره شکسته و کالا و اشیاء آنها به سرقت رفته است.
در صورتجلسه کشف اموال مسروقه و دستگیری دو نفر از متهمین وسایل کشف شده داخل اتومبیل پیکان شماره ... مشخصات اموال قید گردیده و ضمن اشیاء مزبور به کشف دو عدد اسلحه قلابی مشکی رنگ و دو عدد کار دسته قهوه ای اشاره گردیده است. با اعلام موضوع به دادسرای عمومی آقای بازپرس شعبه 19 از محل کشف جسد معاینه و مشاهدات خود را در صورتجلسه تنظیمی درج و دستورات لازم جهت انجام تحقیقات صادرکرده اند.
در صورتجلسه معاینه محل قید شده که : از محل کشف جنایت واقع در خیابان ... در طبقه همکف جنازه مردی که در پاگردان افتاده حدود پنجاه وپنجساله که دستها و پاهایش محکم بسته شده اند ودهان و سرش با پارچه هائی بسته شده مشاهده گردیده است.
نگهبانی که مصدوم گردیده جریان واقعه ودستبرد به پاساژ و مصدوم شدن خودش را تشریح کرده و گفته است : (مدت دو روزاست که نگهبان پاساژ شده ام به اتفاق ... نگهبان دیگر در پاساژ بودیم. تا ساعت 21 پاساژ باز بود و مردم هم بودند و من و ... در پاساژ دور می زدیم. ساعت 21 مغازه ها تعطیل شد. و مرادی در پاساژ را قفل کرد. به اتفاق قسمتهای مختلف را بررسی کردیم در حدود ساعت 45:.. بود که آقای ... در طبقه همکف خوابید. من نیز در کنارش نماز می خواندم که از سجده برخاستم ناگهان ازعقب کسی باآجربه شقیقه ام زد من افتادم و آنها با طناب دست و پایم را بستند و دور سرم را نیزا موکت پوشاندند و بازهم مراکتک کاری کردندتابیهوش شدم. )
متهمین دستگیر شده جریان سرقت و قتل و ضرب و جرح را جداگانه و مشروحا" توضیح داده اند. مجید فرزند. .. ،16 ساله می گوید(ده روز پیش عارف به من پیشنهاد کرد که پاساژ ... عین هلو و حلوا خوردنی است ، حاضری برای سرقت آنجا دست بکار شویم. قبول کردم. نحوه باز کردن قفلها را به من یاد داد. حتی یکی دو بار قفل مغازه خوراکه در همان پاساژ ... است باز کرد و به من نشان داد و کلیه اطلاعات وضعیت مغازه ها ونگهبانان را در اختیار من گذاشت من با حمید نیز دوست هستم و عارف با ما دو فر رفاقت دارد و موضوع را در داخل مغازه اش برای دو نفر ما مطرح کرد. ابتدا پاساژ یک نفر نگهبان داشت و موقعی که تصمیم به سرقت گرفتیم نگهبانها دو نفر شدند. من گفتم چون نگهبانها دو نفر شده اند بایستی یک نفر دیگربه تعداد ما اضافه شود. بنابراین به در منزل عادل که دوست حمیدبود رفتیم و موضوع را با او در میان گذاشتیم. قوبل کرد وق رار گذاشتیم. من کلیه لوازم آلات مربوط به بستن دست و پا و دستکش چکش و کارد و جوراب را تهیه کردم. حدود ساعت 17 به اتفاق عادل وارد پاساژ شدیم و رفتیم به مغازه عارف و او را با عادل آشنا کردیم. دوباره عارف شروع به آموزش دادن نموده و عارف شیشه حاوی اتر راکه قبلا" تهیه کرده در اختیار ما گذاشت. به محض اینکه حمید به ما ملحق شد به اتفاق به زیر پله آخرین طبقه پارکینگ رفتیم و آنجا مخفی شدیم و عراف پس از اندکی توقف محل را ترک نمود و حدود ساعت یک ربع به ساعت یک بود، پس از پوشیدن جوراب و مجهز شدن به تجهیزاتی که در اختیار داشتیم از طریق راه پله در حالی که من شیشه اتررا در دستداشتم به طرف نگهبانان در همکف پاساژ رفتیم. آنان خواب بودند. من پارچه آغشته به اتر را جلو صورت مقتول مرادی گذاشتم. وی بیدار شد به طوری که انگشت من در دهان او قرارگرفت ، با تمام فشار انگشت مرا مجروح کرد. همزمان نگهبان بعدی بیدار شد عادل و حمید او را با چوب زدندو بیهوش کردند و دست و پا و دهان او را بستند. در همین حین من با ... درگیر بودم و عادل به کمک من شتاف و با مشت به شکم مقتول زد و او از تلاش افتاد و من و عادل شروع به بستن دست و پا و دهان او کردیم و عادل پای مقتول را گرفت به طرف کریدور کشید و عادل بالای سر مقتول ایستاد ومن وحمید جهتتهیه اتومبیل به پارکینگ رفتیم. حمید به من گفت نیازی برای شما نیست با پیچ گوشتی برو قسمت بالا0 منظورقسمت پاساژبود. موقعی که برمی گشتم صدای زدن شنیدم. آمدم پیش عادل از او علت را سوال کردم. گفت چون تقلا می کرد زدم آرامش کردم. عادل بالا سرمقتول ماند من رفتم پاساژ مشغول بازکردن قفلها شدم. عادل به سراغم آمد و گفت من باید بروم که به حمید کمک کنم تااتومبیل آماده شود و چوبدستی را به من داد. من رفتم بالای سر مقتول دیم هیچ گونه حرکتی ندارد و ضربان قلب او به گوش شنیده می شد. مرتبا" بابازکردن قفلها به نگهبانان سرکشی می کردم. مغازه را خالی کردیم و به داخل اتومبیلهای داخل پارکینگ ریختیم. )
عادل جریان اقدامات و نحوه مداخله خود را چنین شرح داده است. (حدود ساعت 17 بعدازظهر مجید بااتومبیل پیکان سبزرنگ به در منزل ما مراجعه و مرا سوار اتومبیل کرد و به اتفاق به چهارراه ... آپدیم وی از مغازه ای سه جفت دستکش و جوراب زنانه خرید. بعد نزد عارف در پاساژ ... رفتیم. بعد از آنشائی با عارف ، مجید از داخل مشمعی مشکی رنگ چهار عدد گونی به اضافه دو قبضه کارد(یکی کوتاه ودیگری بلند) درآورد و از من خواست به اتفاق او از طریق آسانسور به طبقه پارکینگ پاساژ برویم. رفتیم و در زیر پله ماندیم. بعدا" حمید و عارف هم آپدند و بعد از مدتی حمید نزد ما ماند و عارف رفت. بعد از مدتی نگهبانان پاساژ را در همکف در حال خواب دیدیم. کلیدهای اتومبیل را از داخل اتاق نگهبانی برداشتیم مجددا" به اتفاق به سراغ نگهبانان رفتیم. ابتدا حمید گفت بیایید او را بزنیم و چوبدستی ای که در دست داشت به سر شخصی که زنده است زد و این عمل موقعی انجام شد که مجید پارچه آغسته به اتر راروی صورت مقتول گذاشت. همزمانبا بیییدار شدن وی حمید با چوبدستی به آن شخص زد. من دست و پای او را بستم چون ... (مقتول ) مرتب سرو صدا می کرد مجید سر او را محکم به زمین می کوبید. پس از آن مقتول را به طرف راهرو کشیدیم و دست و پای او را نیز بستیم. من به اتفاق حمید دهان و دست و پای او را بستیم. )
عارف ... ضمن قبول تحریک وتشویق متهمین به ارتکاب سرقت و طرح نقشه گفته است که سال قبل هم با استفاده از اتر در خیابان ... شخصی را بیهوش کرده ، اما چیزی از او سرقت نکرده (است.) حمید هم به ترتیب بیان شده از ناحیه متهمین دیگر جریان را توضیح داده است.
در گزارش معاینه جسد یکی از نگهبانان به نام حسین قید شده است : (ساییدگی در کتف راست ، کبودی در اطراف چشم چپ ، خونریزی از بینی و دهان ، زخم در اطراف لبها و مخاطه بینی ، کبودی و تورم شدید در بازوی راست ،خراشیدگی در کتف راست ، مختصر ساییدگی بر روی هر دو زانو، اثر فشار شدید به صورت ، وجود شیاری که عمق آن کبود است بر روی مچ دست ها، زخم سطحی در جلو سر، کبودی وسیع در ناحیه چپ و شقیقه چپ ... کبودیهای پراکنده در ناحیه بالا و جلو و عقب پوست سر، تورم مغز، پرخونی حلق و حنجره خون مردگیهای پراکنده در مخاط زبان و بر روی عضلات زبان وسقف دهان ، کبودی در ناحیه دنده های چهارم ونهم سمت راست ، کبودی وسیع در زیر دنده های پنجم و ششم سمت چپ ، کبودیهای متعدد در قسمت فوقانی شکم ،خونریزی داخلی کبد در ناحیه قدامی و تحتانی (مشاهده شده که ) در دوناحیه پاره شده و نسج کبد له گردیده (است )، پارگی خیلی وسیع نیست ،ولی در حدی است که می تواند سبب خونریزی تدریجی و مرگ در مدت نسبتا" کوتاهی بشود. با توجه به شرح فوق علت مرگ خونریزی داخلی ( پارگی کبد در اثر اصابت و فشار جسمی سخت به شکم و قفسه سینه ) تعیین می شود. ضمنا" ضربه وارده به سر، مخصوصا" در ناحیه گیجگاه چپ شدید بود. می توانسته است عامل اصلی یا شتدیدکننده مرگ باشد. بنابراین خونریزی داخلی و پارگی کبد و ضربات وارده به قفسه سینه و سرجمعا" سبب مرگ متوفی شده اند که ظاهرا" خونریزی داخلی مهمتر از بقیه است ، یادآوری می شود که فشار وارده به دست وپاهاو زخمهای موجود در دهان و بینی به هر علتی باشد عامل مرگ نبوده اند. )
در گواهی پزشکی مربوط به حسن ساییدگی متعدد در هر دو آرنج ساییدگی کف سر، تورم و کبودی لاله گوش راست و گونه چپ ، تورم لب پآئین ، کبودی و پارگی پشت آن مورد تایید قرار گرفته ومدت دوهفته طول درمان جهت صدمات مزبور تعیین گردیده است.
مصدوم و اولیای دم مقتول که شش فرزند وی (هستند) و کلیه آنان کبیر می باشند علیه متهمین طرح شکایت و درخواست صدور حکم به قصاص نفس در مورد قتل کرده اند. کسانی که اموال و اشیاءمتعلق به آنان سرقت شده نیز شکایت و صدور حکم مقتضی رادرخواست کرده اند. اموال مسروقه مکشوفه به صاحبان آنها تحویل و مسترد گرددیه (است.)
در تاریخ دهم تیرماه 1370 آقای رضا جریان واقعه را برای آقای بازپرس شعبه 19 دادسرای عمومی تهران به این ترتیب توضیح داده است : (من و مجید و عادل در ساعت یک بامداد وارد محلی که در طبقه اول حسن و ... (مقتول ) خوابیده بودند رفتیم. منو عادل بالای سر حسن رفتیم و مجید بالای سر ... (متقول ) رفته و پارچه آغشته به اتر را جلوی دهان وی گرفتند. ولی اثر نکرد و ... بیدار شد وشروع به داد و بیداد کرد. حسن هم به صدای او بیدار شد. وقتی بیدار شد من یک چوب زدم بر سر حسن و حسن حرکتی نکرد. پاهایش را من بستم با سیم تلفن و دستهایش را هم عادل بست.امامجیدروی سینه ... (مقتول ) نشست و به سرو کله او مرتبا" با مشت می زد و اینقدر زد که او را از حال انداخت پاهای ... (مقتول ) را عادل بست ودستهایش را خود مجید و در هنگام بستن چون ... (متقول ) باز هم فعالیت می کرد عادل سه تا مشت به سر (او) زد. من بسته شدن سر ... (مقتول ) را ندیدم. ولی دیدم که مجیدزیرپیراهنی ... (مقتول ) را کشید بالا و روی سر او0)
عادل و مجید هم مجددا" نزد آقای بازپرس جریان اقدامات خودرا تشریح نموده اند ومضروب و مصدوم شدن ... (مقتول ) را تاییدکرده اند درتاریخ 12/4/70 عادل نزد آقای بازپرس اقرار کرده که سه ضربه با مشت به شکم. .. (مقتول ) زده است و می گوید که مجیدازقبل روی سینه ... (مقتول ) نشسته بوده و به سینه اش می زده و حسن را حمید زده است. پس از تفهیم اتهام مبنی بر شرکت در قتل عمدی و سرقت ، مجید می گوید: ( من اتهام خود را دایر بر شرکت در قتل قبول دارم ، یعنی قبول دارم که آن مرحوم را من و عادل زده ایم ومرده است. البته قصد کشتنش را نداشتیم. من روی سینه او نشسته بودم بازانو یغنی نشسته بودم روش شکمس و به او مسلط بودم و با دستم هم جلوی دهانش را گرفته بودم. )
رضا که به عنوان معاونت در قتل و ایراد ضرب و شرکت در سرقت به وی تفهیم شده گفته است خود را در قتل بیگناه می داند و دست به ... (متقول ) نزده (است ) (سیتم را می خواست ، من دادم. آن موقع مرده بود. اما اتهامات دیگر را قبول دارم. )
عارف روز بعد از تفهیم اتهام می گوید: پیشنهاد سرقتها را من دادم و جاهایشان را هم نشان دادم و معاونت و کمک من در همین حد بوده یعنی در مورد سرقت قبول دارم ، اما در مورد قتل وضرب و جرح خودم را بیگناه می دانم. )
در خاتمه تحقیقات آقای بازپرس در مورد عادل تحت عنوان شرکت در قتل عمدی شرکت در سرقت مغازه و اتومبیل ، مجید شرکت در قتل عمدی ، شرکت در سرقت ، رضا معاونت در قتل ، ایراد و ضرب و جرح و شرکت در سرقت و عارف معاونت در قتل عمدی معاونت در سرقت از شش باب مغازه و دو دستگاه اتومبیل قرار مجرمیت صادر کرده است.
آقای دادیار ... با قار مجرمیت در مورد معاونت در قتل عمدی نسبت به عارف موافق نبوده واتهام مزبورراقابل انتساب به نامبرده ندانسته (است.) با حدوث اختلاف در اصل تقصیر و عدم تقصیر بین آقای بازپرس و دادسرا پرونده جهت حل اختلاف به محاکم کیفری ارسال گردیده و شعبه 163 دادگاته کیفری ... 2 نظریه آقای بازپرس را مبنی بر بزهکاری عارف در زمینه معاونت در قتل عمدی تایید کرده است و متعاقبا" به صدور کیفرخواست مبادرت (کرده ) و از دادگاه کیفری یک ... خواسته شده که درباره عارف از بابت معاونت در قتل عمدی و معاونت در سرقت ، عادل شرکت در قتل عمدی و شرکت در سرقت ،مجید شرکت در قتل عمدی و شرکت در سرقت و رضا معاونت در قتل عمدی و شرکت درسرقت و ایراد ضرب کیفرمتقتضی تعیین و مورد حکم قراردهد.
شعبه 134 دادگاه کیفری یک ... حسب ارجاع به موضوع رسیدگی کرده است. در این مرحله از رسیدگی آقای ... با ارائه وکالتنامه به وکالت از مجیداعلام آمادگی برای شرکت دردادرسی نموده وبرای متهمان ردیف اول و دوم کیفرخواست آقای ... وب رای سوم و چهارم آقای ... به عنوان وکیل تسخیری تعیین شده اند. درجریان دادرسی در دادگاه اولیای دم با طرح شکایت تقاضای صدور حکم به قصاص درباره قاتلین نموده و اعلام داشته اند که دیه مقرر در قانون را به قاتلین می پردازند. شکاه سرقت نیز در دادگاه حاضر شده و شکایت خودرابه شرحی که در صورتجلسات دادگاه منعکس است مطرح نموده اند. پس از تفهیم اتهام و قارئت کیفرخواست در دادگاه عارف گفته است معاونت در سرقت را قبول دارد. عادل اتهام را پذیرفته ، اما گفته است که قصد قتل نداشته فقط قصدش سرقت بوده . مجید ضمن قبول اتهام می گوید: (فقط به سرقت رفتم چون بهخ پولش احتیاج داشتم ) و رضاگفته است که معاونت در سرقت را قبول دارد و ایراد ضرب نیز مورد قبول وی است ، اما معاونت در قتل را قبول ندارد. علاوه بر مراتب مرقوم متهمین به شرح منعکس در صورتجلسات دادرسی ضمن اقرار به ارتکاب جرائم انتسابی به ترتیب فوق جریان اقدامات و نحوه مداخله خودرا تشریح نموده اند.
آقایان وکلای مدافع متهمین نیز مدافعات لازم را مطرح و به شرح مندرج در اوراق دادرسی درخواست مقتضی کرده اند. پس از استماع مدافعات متهمین و وکلای مدافع آنان و اعلام ختم رسیدگی ضمن تشریح جریان با صدور دادنامه شماره 232264/9/70 و با احراز مجرمیت و مستندا" به مواد 8و10و 1و14و50 قانون حدود وقصاص به اولیای دم. .. (مقتول ) اذن داده شده تا شخصا" و یا با توکیل غیر پس ازرد پنج هزار درهم به هر یک از شرکت کنندگان در قتل عمدی احراز شده مجید و عادل که شرکای در قتل عمدی تشخیص داده شده اند قصاص نمایند.
عارف را از بابت معاونت در قتل عمدی به حبس ابد و رضارا نیز از بابت معاونت در قتل عمدی تعزیرا" به ده سال حبس و در مورد ایراد ضرب و جرح بابت ساییدگی آرنجها از نوع حارصه به استناد ماده 187 جمعا" به پرداخت سه شتر، ساییدگی سردو شتر،تورم و کبودی لاله گوش راست و گونه چپ تقدیرا" و حکومتا" به استناد ماده 190 ده دینار، تورم لب حکومتا" سی درهم ، کبودی و پارگی پشت لب ازنوع وامیه دویست درهم در حق حسن و در خصوص شرکت در سرقت ومعانونت در آن به این جهت که مجازات معاون و مباشر در جرائم تعزیری یکسان است وس رقتهای انجام شده به این لحاظ که اموال مسروقه قبل از شکایت در اختیار صاحبان آنها قرار گرفته و کسی هم صراحتا" اجرای حد را درخواست ننموده و کلیه مجرمین از بابت شرکت و معاونت در سرقت مستوجب تعزیر می باشند، طبق ماده 108 قانون تعزیرات هریک از نامبردگان را به تحمل هفتا ضربه شلاق محکوم کرده است.
محکوم علیهم اصالتا" و آقایان ... به وکالت از مجید. .. و با معرفی خود به عنوان وکیل مشارالیه نسبت به حکم صادره اعتراض و درخواست تجدیدنظرنموده اند و پرونده با اعلام نظر آقای قاضی محترم صادرکننده حکم جهت رسیدگی به درخواست تجدیدنظربه دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده (است.) لازم به توضیح است که آقای ... فقط خود را به عنوان وکیل معرفی کرده و لایحه اعتراضیهتقدیم نداشته (است.)
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید و پس از قرائت گزارش آقای ... عضو ممیز و ارواق پرونده و نظریه کتبی آقای ... دادیار دیوان عالی کشور اجمالا" مبنی بر نقض حکم صادره مشاوره نموده چنین رای می دهد:
(بسمه تعالی. اولا" با توجه به محتویات پرونده در خصوص محکومیت مجیدو عادل مبنی بر قصاص نفس با رعایت ترتیبات معین شده و از بابت شرکت در قتل عمدی و محکومیت رضا به دو سال حبس تعزیری و پرداخت دیه صدمات اعتراض موثری که نقض حکم تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید به عمل نیامده و از حیث احراز مجرمیت و تطبیق با مقررات و تعیین کیفر و از نظر رعایت قواعد و ترتیبات رسیدگی ایرادی مشهود نیست. بنابراین اعتراض مردود اعلام و حکم تجدیدنظرخواسته از جهات مذکوره تایید می شود ثانیا" در مورد محکومیت عارف مبنی بر حبس ابد از جهت آمریت در قتل عمدی علاوه بر اینکه حسب محتویات پرونده دلیلی قطعی و یقین آور بر اثبات رابطه مزبور بین مشارالیه و قاتلین قابل ارائه و استناد نیست و هرچند که در مقام توجیه محکومیت نامبرده در حکم صادره به وجود قصدقتل درمورد قاتلین اشاره و استدلال گردیده ، اما از این حیث که مستند مجرمیت در مورد قتل بند(ب ) ماده 2 قانون حدود و قصاص اعلام شده و مقررات مزبور شامل موردی است که عمل نوعا" کشنده می باشد و قاتل قصد ندارد و به این کیفیت آمریت در قتل عمدی در موردی که قاتل قصد قتل ندارد فاقد توجیه قانونی است و ثالثا" با توجه به گواهیهای پزشکی و محتویات پرونده سرقت ارتکابی از نوع مقرون به آزار و تهدید است و با ماده 108 قانون تعزیرات قابل تطبیق نمی باشد اعتراض از جهات مزبور نتیجتا" وارد است و حکم تجدیدنظر خواسته دردو مورد اشاره شده نقض و رسیدگی مجدد به دادگاه دیگری از محاکم کیفری یک ارجاع می شود. )
* * *
مرجع :
کتاب قتل عمد، جلداول ، تالیف یداله بازگیر،ازانتشارات ققنوس چاپ اول ،چاپ دیبا، سال 1376

72

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 246

تاریخ تصویب : 1371/03/31

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.