×

احراز رابطه سببیت حالفان بامدعی به عهده دادگاه است

احراز رابطه سببیت حالفان بامدعی به عهده دادگاه است

احراز-رابطه-سببیت-حالفان-بامدعی-به-عهده-دادگاه-است

وکیل


تاریخ رسیدگی: 25/12/80
شماره دادنامه : 1302
تجدید نظرخواهان : 1_ حسین بیگ نژاد فرزند عباس 2_ عباس بیگ نژاد فرزند حسی
تجدید نظر خواسته: دادنامه شماره 179/1295 _ 29/8/80 صادره از شعبه ششم دادگاه عمومی سبزوار
مرجع رسیدگی شعبه 31 دیوانعالی کشور
هیئت شعبه آقایان: محمد سلیمی رئیس _ رضا فرج اللهی عضو معاون
خلاصه جریان پرونده:
1_ حسین بیگ نژاد فرزند عباس 2_ عباس بیگ نژاد فرزند حسین به اتهام مشارکت در قتل مرحوم یحیی بلند تحت تعقیب دادگاه عمومی سرزوار قرار گرفته اند.
؟ قضیه و سیر جریان پرونده در گزارش مورخ 3/11/79 منعکس شده و نیازی به تکرار آن نمیباشد, بعد از نقض دادنامه شماره 126/656 شعبه چهارم دادگاه عمومی سبزوار, به علت وجود پنجاه نفر از اقربای نسبی مدعی و آمادگی آنان برای ادای سوگند و اکتفاء کردن دادگاه به سوگند چند نفر از آنان و توزیع سوگند بین عده حاضر سبب رسیدگی به شعبه دیگر دادگاه عمومی سبزوار محول شده است. شعبه ششم دادگاه عمومی شهرستان مرقوم عهده دار رسیدگی شده, ابتدا از مدعی خواسته شده که اقربای نسبی خود را برای ادای سوگند در اجرای مراسم قسامه حاضر کند, مدعی پنجاه نفر از اشخاصی را که حاضر به سوگند یاد کردن بوده اند در دادگاه حاضر کرده, چهل نفر از آنان رابطه خویشاوندی خود را با مقتول(در حالیکه باید با مدعی دارای رابطه نسبی باشند) بیان کرده اند,اسماعیل مشکاتی فرزند اکبر شغل کفاش رابطه خویشاوندی خود را بیان نکرده و دادگاه در این مورد از وی تحقیقی نکرده است, مختار مشکاتی فرزند حیدر نیز بیان داشته فامیل او هم ابراهیم مشکاتی فرزند علی نیز اظهار داشته فامیل دور او هستم و نوع قرابت آنان مورد تحقیق واقع نشده است. متهمان لیستی از اقربای نسبی خانواده مقتول ؟ نوع رابطه خویشاوندی به دادگاه ارائه کرده اند.
؟ با علم بهنوع رابطه از آنان تحقیق و اداء سوگند نمایند بر اثر اعتراض متهمان, دادگاه مجدداً از سیزده نفر از اقربای وی که نوع رابطه خویشاوندی خود را بیان کرده اند, تحقیق کرده و با قسم به لفظ جلاله سوگند یاد کرده اند که حسین و عباس ؟ در قتل یحیی بلند شرکت داشته اند. دادگاه از متهم و وکیل مدافع وی و وکیل مدافع اولیاء دم تحقیق کرده است. دادگاه در خاتمه رسیدگی با توجه به وجود اختلاف شدید چندین ساله بین دو قبیله بیگ نژادها و بلند نظرها که حسین سردسته بیگ نژادها بوده و یحیی سردسته بلند نظرها و قتل عمدی فردی بنام فضل در اواخر سال 72 که از طایفه بیگ نژادها بوده است و متهم ردیف اول پیگیر پرونده او وقاتل فراری بوده است و با توجه به اینکه متهمان حضور خود را در محل قتل انکار کرده اند ولیکن مدعی شده اند به محض رسیدن آنان, تیراندازی شروع شده و آنان فرار کرده اند ردیف اول میگوید من به پسرم گفتم که هدف اینها, کسانی که تیراندازی میکنند, ما هستیم در حالیکه اکثر کسانی که در مل بوده اند از طرفداران متهمان بوده و نتیجتاً هم طرف آنان به قتل رسیده است و بعید به نظر میرسد که عده ای به قضیه قتل متهم به محل درگیری بیابند و در نهایت مخالف چندین ساله او را به قتل برسانند و با توجه به اظهارات کسانی که در صحنه قتل بوده اند که در اولین بازجوئیها اعلام کرده اند, متهمان به صورت دسته جمعی بهمحل درگیری آمدند و هدف آنان یحیی بلند نظر بوده و با توجه به اینکه متهمان بعد از وقوع قتل بلافاصله مخفی شده اند و نظریه پزشکی قاننی که ملا موید یک فقره شکستگی جمجمه در ناحیه چشم راست تا کناره گوش و سوراخی که در عمق شکستگی جمجمه مشاهده شده که مبین ورود گلوله بوده و ورود ان به نسخ مغزی منتفی نبوده و اینکه مدعی نفر از پستگان خود را به دادگاه معرفی کرده و بعد از ایراد متهمان به سوگند سیزده نفر از آنان, مجدداً سیزده نفر دیگر معرفی شوند وی با توجه به قسامه بزهکاری متهمان را وارد دانسته به استناد موارد 205 و 212 و 214و 215 و 231و 239 و 244و 248 و تبصره های ذیل آن و 250 قانون مجازات اسلامی حکم به قصاص نفس هر دو متهم با اذن ولی فقیه و ولی امر مسلمین صادر کرده پس از ایداع نصف دیه برای هر یک از قاتلان و پرداخت سهم یکی از اولیاء دم بنام زینب ؟ نظر از نسف دیه که نسبت به عباس بیگ نژاد اعلام گذشت کرده است, اولیاء دم متهمان را قصاص نمایند.
محکوم شدگان با ارسال لایحه ای به رای دادگاه اعتراض کرده و با لیست کردن اسامی نوزده نفر از حالفین مدعی شده اند ؟ رابطه نسبی با مدعی نداشته اند و سوگند آنان اعتبار نداشته و تقاضای تجدید نظر کرده اند. پرونده به دفتر دیوانعالی کمتر ارسال و به این شعبه ارجاع شده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای رضا فرج اللهی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای مسعود کریمپور دادیار دیوانعالی کشور اجمالا مبنی بر تقاضای اتخاذ تصمیم شایسته براساس موازین شرعی وقانونی دادنامه شماره 80/179/125 تجدید نظر خواسته مشاوره نموده چنین رای میدهد.
رای
با توجه به اینکه احراز رابطه سببیت حالفان بامدعی به عهده دادگاه است و دادگاه به این نظر قایل شده اعتراض محکوم شدگان را وارد ندانسته دادنامه تجدید نظر خواسته رابا اضافه کردن بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامی به مستندات رای که مستدلاً و مستنداً به مواد قانونی صادر شده و از لحاظ رعایت تشریفات دادرسی فاقد ایراد واشکال است, ابرام مینماید.
رئیس شعبه _ محمد سلیمی عضور معاون _ رضا فرج اللهی
-------------------------------
شماره تجدید نظر 34/7552_ 31
تاریخ رسیدگی: 3/11/79
شماره دادنامه 1196
موضوع: اعلام اشتباه در رای
تجدید نظر خواسته : دادنامه شماره 126/656 صادره از شعبه چهارم دادگاه عمومی سبزوار
مرجع رسیدگی: شعبه 31 دیوانعالی کشور
هیئت شعبه آقایان: محمد سلیمی رئیس _ رضا فرج اللهی عضو معاون
خلاصه جریان پورنده:
آقایان حسین بیگ نژاد فرزند عباس و عباس بیگ نژاد فرزند به بزه قتل عمدی مرحوم یحیی بلند نظر به موجب رای شعبه رای چهارم دادگاه عمومی سبزوار براساس قسامه و وارد دانستن قضیه در باب لوث به استناد مواد 205و 212و 215 و 231و 244و 248 قانون مجازات اسلامی له قصاص نفس پس از ابداع نصف دیه هر یک از قاتلین و ( تضمین) سهم الارث دو نفر اولاد صغیر مقتول بنام زهرا و مریم از طرف ورنه کبیر وی محکومیت حاصل کرده اند. دادنامه صادر شده درشعبه 28 دیوانعالی کشور مستقر در مشهد ابرام شده است.
تقاضای استیذان قاضی اجرای احکام دادگاه عمومی سبزوار با ایراد نقض مشاور وقت قوه قضائیه مواجه و پس از رفع نواقض مورد نظر و کسب نظر مشاور عالی ریاست محترم وقت قوه موضوع به نظر ایشان رسیده در هامش آن مرقوم فرموده اند. برابر نظر فقهی مقام معظم رهبری در قسامه پنجاه قسم توزیع شده مورد شبهه است و کافی نیست, باید قسم خورندگان پنجاه نفر باشند و هریک یک قسم یاد کنند و پیشنهاد میشود با مصالحه و دیه موضوع را ختم کنند, قاضی اجرای احکام برای این مصالحه اقدام کند, اقدام قاضی اجرای احکام برای مصالحه و سازش منتج به نتیجه مثبت نشده و اولیاء دم اعلام کرده اند حاضر اند صد نفر از ذکور نسبی خود را برای اجرای مراسم قسامه به دادگاه معرفی کنند, موضوع به استحضار ریاست محترم قوه قضاییه رسیده , اعلام فرموده اند صد نفر لازم نیست اگر پنجاه نفر حاضر شدند و مراسم قسامه با پنجاه نفر قسم خورده اند انجام شد امکان اجرای قصاص هست پس از ارسال نظر مذکور قاضی اجرای احکام پرونده را به دادگاه صادر کننده ارسال داشته , دادگاه علیرغم فراغ از دادرسی تشکیل دو جلسه رسیدگی داده در جلسه اول 22 نفر و در جلسه دوم 32 نفر از بستگان نسبی ذکوره سوگند یاد کرده اند که حسین و عباس بیگ نژاد مشترکاً یحیی بلند نظر را به قتل رسانیده اند در همین اثناء یکی از اولیاء دم بنام خانم زینب بلند نظر از یکی از محکوم شدگان بنام عباس بیگ نژاد ( که همسر اوست) اعلام گذاشت کرده است, مراتب مجدداً برای استیذان به قوه قضائیه اعلام , مشاور عالی حضرت آیت الله سید ابوالفضل موسوی تبریزی, قسامه اول در جلسه دادرسی را طبق فتوی مقام معظم رهبری محل شعبه و مراسم قسامه بعد از صدور را نیز به لحاظ اینکه بعضی از قسم خوردگان شرایط لازم را نداشته اند از جمله رابطه نسبی آنان با مدعی مورد شبهه است, نظر بر مصالحه داده اند و حل مساله با پرداخت به رای مقرون به احتیاط دانسته اند. بهر حال موضوع بنظر ریاست محترم قوه قضاییه حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی رسیده , کسب نظر جناب آقای عقیقی را خواستار شده اند, ایشان پرونده محاکماتی را مطالبه پس از بررسی آن, صرفنظر از فتوای فقهی مقام معظم رهبری با دو ایراد ماهوی و شکلی بر دانامه آن را مخدوش و محمول بر اشتباه بین دانسته است در بخش ماهوی با توجه به نظریه پزشکی قانونی تهران که علت نامه مرگ را در اصابت جسم سخت لبه دار نیز به جمجه و شکستگی چند قطعهای جمجمه وعوارض ناشی از آن اعلام شده و وسیله جارحه جسم سخت لبه دار تیز سنگین, مانند تبر کوچک یا گوشه ای از بیل ذکر شده از سیاق آن ظهور منای شکستگی با یک ضربه را استنباط کرده است و این ظهور را در تعارض با محکومیت دو نفر متهم دانسته و ان را موجب خروج قضیه از باب لوت تلقی وبا این وصف دادگاه فقط در مورد یکنفر باید مراسم قسامه را انجام و بر اساس آن حکم صادر کند. در بخش ایراد شکلی چون دادگاه در جلسه مورخ 21/4/66 (مراسم اجرای قسامه بعدی در تاریخهای 3/7/78 و 16/9/78 بوده است) بدون مشخص کردن سن قسم خوردگان و عدم قید صیغه قسم بوده و مقسم به ومخالفت استماع سوگند حالفین پس از صدور رای که فاقد فراغ دادرس و تردید در نسبت قسم خوردگان با مدعیان (نه مقتول) اظهار نظر بر اشتباه بودن رای کرده با توجه به ابرام آن در شعبه دیوانعالی کشور, تخدیش در حکم شعبه 28 دیوان نموده.
که مورد موافقت ریاست محترم قوه قضائیه واقع شده و پرونده به دادستری سبزوار اعده به شعبه چهارم ارجاع شده است. شعبه رای خود را صحیح دانسته به شعبه 28 دیوانعالی کشور ارسال شده به هر دو ایراد و شبهه وارد شده را پاسخ داده است. مجدداً پورنده به قوه قضائیه ارسال جناب آقای عقیقی دادیار دیوانعالی کشور مامور در حوزه معاونت اول قوه پیشنهاد ارجاع پرونده به یکی دیگر از شعب دیوانعالی شکور غیر از شعبه ایرام کننده را نموده است. پرنده به دیوانعالی کشور ارسل و معاونت اول محترم دیوانعالی شکور مرقوم دانسته اند با توجه به سپری شدن مدت پنجسال از تاریخ وقوع قتل و صرفنظر از اظهار نظر و این همه کشمکش به وجود آمده ان را به این شعبه ارجاع کرده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای فرج اللهی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای کرمی پور علم دادیار دیوانعالی کشور اجمالا مبنی بر تقاضای اتخاذ تصمیم شایسته در خصوص دادنامه شماره 126/656 فرجامخواسته مشاوره نموده چنین رای میدهد.
رای
گرچه ایراد ماهوی مشاور محترم قوه قضائیه استنباط شخصی ایشان از نظریه پزشکی قانونی تهران است که آن را مبین ضربه واحد و نتیجتاً ارتکاب قتل توسط یک نفر دانسته است در حالیکه ضربات وارده به جمجمه مقتول متعدد و به عبارت پزشکی قانونی چند قطعه بوده که دلالت بر تعدد ضربات و ضاربان مینماید. اما چون قسامه بعد از فراغ که به دستور محترم وقت قوه قضائیه انجام شده مبین آنست که مدعی دارای پنجاه نفر بستگان نسبی بوده و حاضر به قسم خوردن بوده اند ولی دادگاه بر خلاف نص ماده 249 قانون مجازات اسلامی در این مورد اقدام نکرده و پنجاه سوگند را بین چند نفر توزیع کرده است فلذا دادنامه صادر شده را به علت عد رعایت مقررات مواد 248 و 249 قانون مرقوم نقض و رسیدگی به شعبه دیگر دادگاه عمومی سبزوار محول مینماید.
----------------------------------------
رئیس شعبه _ محمد سلیمی عضو معاون _ رضا فرج اللهی
تاریخ رسیدگی: 8/8/79 کلاسه پرونده : 350 _ 79/28 شماره دادنامه : 396/28 _ 8/8/79
موضوع رسیدگی : اعمال ماده 235 قانون ائین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب
مرجع رسیدگی : شعبه 28 دیوانعالی کشور مستقر در مشهد
هیئت شعبه: آقایان سید علی اصغر حسنی رئیس و سادات حسنی مستشار
خلاصه جریان پرونده: پیرو گزارشهای قبلی در مقدمه نامه شماره 401/28 _ 30/10/75 وشماره 1/28 _ 10/1/77 دیوان عالی کشور مستقر در مشهد که تفصیل ماجرا در گزارش نخستین قید گردیده است آقایان عباس بیگ نژاد فرزند حسین و حسین بیگ نژاد فرزند عباس بموجب رای شماره 126/656 _ 21/4/76 شعبه چهارم دادگاه عمومی سبزوار با قید اینکه موضوع را از باب لوث تشخیص و با اقامه قسامه اولیاء دوم باستناد مواد 205و212و215و231و244و248 قانون مجازات اسلامی هر دو متهم به قصاص نفر از جهت شرکت در قتل عمدی مرحوم یحیی بلند نظر بر از پرداخت نصف دیه به هر یک ازمتهمان و پرداخت سهم دو نفر صغیر مقتول از ناحیه متقاضیان قصاص, محکوم گردیده اند دیگر متهمان فعلاً مطرح نمیباشد با تجدید نظرخواهی وکلای آنان پرونده بهدیوانعالی کشور شعبه 28 مستقر در مشهد ارجاع که پر از رسیدگی بشرح دادنامه دادنامه شماره 1/28 _ 10/1/77 قصاص نفر متهمان ابرام گردیده است پر از جری تشریفات دیگر پورنده بجهت استیذان به محضر ریاست معظم قوه قضائیه تقدیم معظم له پرونده را جهت بررسی به آقای محمد رضا عقیقی دادیار محترم دیوانعالی کشور مامور بخدمت در حوزه معاون محترم اول قوه قضائیه ارجاع و مشارالیه با تهیه گزارش شماره 1207 _ 28/3/79 در مورد سیر قانونی پرونده در نظریه خود نسبت به حکم صادره مبنی بر قصاص متهمان عباس بیگ نژاد و حسین بیگ نژاد هم از نظر ماهوی و هم شکلی ایراد وارد دانسته است از نظر ماهوی اجمالاً قید گردیده است مرکز پزشکی قانونی تهران بالصراحه علت مرگ را اصابت جسم سخت لبه دار تیز به جمجه و شکستگی چند قطعه ای جمجمه و عوارض ناشی از آن تعیین و اضافه گرددیه جراحات وارده به سر و صورت توسط جسم سخت لبه دار تیز سنگین ایجاد و باعث شکستگی جمجمه گردیده است که میتواند چاقوی سنگین, تیز کوچک یا گوشه ای از بیل باشد علت مرگ فوق است و در آخر اضافه گردیده است سیاق عبارت در گزارش مرکز پزشکی قانونی ظهور در این دارد که شکستگی چند قطعه ای جمجمه در اثر اصابت یک ضربه با جسم سخت لبه دار تیز سنگین به وجود آمده است و این ظهور... بعنوان قرینه قویه ای با انتساب قتل مقتول به دو نفر, تعارض پیدا می کند, زیرا اگر فرضاً بیل آلت جارحه باشد نمیتوان شرکت دو نفر را در گرفتن بیل به دست و زدن ضربه با آن (؟) به سر مقتول تصور و قبول کرد و بدین ترتیب قرینه مذکور موجب بطلان انتساب قتل بهبرد و محکوم علیه و خروج از باب لوث ... میشده است و از نظر شکلی نیز اجمالاً اشکالاتی از قبیل اینکه سن سوگند خورندگان مشخص نگردیده و صیغه قسم را قید نفرموده اند تا روشن گردد آیا قسم به ذات جلاله الله یا صفات مختمه خداوند یکتا... بوه است یا خیر ذکر گردیده و اینکه دو جلسه قسامه بیش از پنجاه نفر پس از صدور و ابرام آن در دیوانعالی کشور استماع گرددیه اولاً مخالف قاعده فراغ بوده است و ثانیاً چون اولیاء دم قبلاً اظهار داشته اند غیر از کسانیکه در آن جلیه برای اقامه قسامه معرفی گردیده اند, بستگان نسبی دیگری ندارند بنابراین در نسب و خویشاوندی افرادی که غیر از سوگند خورندگان قبلی... جداً شک و تردید باقی خواهد بود و در نهایت رای صادره از شعبه چهارم دادگاه عمومی بسبزوار را مخدوش دانسته و پیشنهاد اجرای تبصره های 1و4 ماده 235 قانون ائین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب و ارسال پرونده نزد قاضی صادرکننده حکم قصاص را نموده است که این پیشنهاد مورد موافقت ریاست معظم قوه قضائیه قرار گرفته است و در نتیجه پرونده بنظر قاضی صارکننده حکم رسیده است و نامبرده به شرح اظهار نظر مورخ 30/4/79 ضمناینکه از ایرادات آقای محمدرضا عقیقی دادیار محترم دیوانعالی کشور مامور بخدمت در حوزه معاون اول قوه قضائیه جواب گفته است اشتباه در حکم را نپذیرفته است و پرونده را پس از اظهار نظر به دبیرخانه دیوانعالی کشور ارسال که معاون اول محترم قضائی دیوانعالی کشور علیرغم توصیه آقای عقیقی پورنده را بهاین شعبه دیوانعالی کشور ارجاع نموده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای سید حسین سادات حسینی عضو ممیز واوراق پرونده و نظریه کتبی آقای سید علی ایزد پناه شهری دادیار دیوانعالی کشور اجمالاً مبنی بر
بسمه تعالی
بر حکم تجدید نظر خواسته شماره 126/656 _ 21/4/76 صادر از شعبه چهارم دادگاه عمومی سبزوار ایرادی وجود ندارد _ ایرادهای مذکور از ناحیه دادیار محترم دیوانعالی کشور مامور بخدمت در حوزه معاون اول قضائیه اعم از ماهوی یاشکلی مردود بنظر میرسد زیرا در خصوص ایراد ماهوی با مراجعه به گزارشهای معاینه جسد در پزشکی قانونی سبزوار یا مرکز پزشکی قانونی تهران و امعان نظر در آن مشخص می شود صدمات متعدد در قسمت سر وصورت قید شده که تعدادی دیگر آثار گوشه بیل است در گزارش معاینه جسد توسط مرکز پزشکی قانونی تهران که بیشتر مورد نظر دادیار محترم دیوانعالی کشور است جراحتهای متعدددی قید گردیده است استخوانهای جمجه شکستگی چند قطعه ای دارد که امتداد آن بطرف چپ جمجمه میباشد. در روی پیشانی طرف راست به بریدئگی بشرح زیر وجود دارد, بریدگی مایل بطول 5/1 سانتی متر سطحی است و ؟ دیگری همراه با شکستگی جمجمه است در طرف چپ پیشانی, در زیر ابروی چپ بریدگی بطول 5/2 سانتی متر و به عمق یک سانتی متر وجود دارد, استخوان بینی متحرک است و ظاهراً شکستگی دارداینکه در علت مرگ قید گردیده است اصابت جسم سخت لبه دار تیز به جمجمه و شکستگی چند قطعه ای جمجمه هرگز به معنای اصابت (یک ضربه) جسم سخت نیست که ایشان مرقوم فرموده اند... نمیتوان شرکت دو نفر را در گرفتن بیل به دست و زدن ضربه با آن (متفقاً) به سر مقتول تصور و قبول کرده بلکه مقصود بیان جنس است که جسم سخت باشد نه (عدد) آن والا در ادامه گزارش قید (جراحات وارده به سروصورتتوسط توسط جسم سخت لبه دارد تیز ...) بصورت جمع چه معنائی دارد؟ بعلاوه که در خاتمه گزارش مرکز پزشکی قانونی تهران قید شده علت مرگ (موارد فوق) است با یک ضربه بودن متعارض است و در خصوص ایراد شکلی مذکور در نظریه ایشان باتوجه باینکه قاضی رسیدگی کننده به تکلیف خود و اینکه صغیر نمیتواند قسم یاد کند یا اینکه قسم باید بخداوند متعال باشد واقف است, مرتفع م شود حال قسم بخدا چه به اسم جلال باشد یا سایر اسماء وصفات مختمه بخداوند متعال, البته سوگند به اسم جلاله مستحب است و اگر تردیدی نیست که قسم بخداوند متعال کافی است , مضافاً باینکه در قوانین موجود تشخیص این امور کهشوگند خورندگان صغیر نباشند یا قسم بنحو صحیح اداء شود بعهده قاضی رسیدگی کننده گذاشته شده است و از باب حمل مسلم بر صحت تا موقعی که اشتباه معلوم نباشد, در آن نمیتوان خدشه ای کرد اما سایر اشکالات شکلی مذکور در نظر مبارک ایشان بر دادگاه صادرکننده حکم از دستور ریاست معظم سابق قوه قضائیه ناشی شده است از بیان ایراد حکم صادره در مقام استیذان و درخواست اجرای حکم , خط مشی صحیح قانون در دستور معظم له تعیین نگردیده و قاضی صادرکننده حکم فقط در این قسمت اغراء بجهل شده است ولی این اشتباه که بعد از قطعیت حکم حادث گردیده در حکمی که قبلاً صحیح صادر گردیده تاثیری ندارد نمیتواند انرا از اعتبار بیاندازد بنا به مراتب دادنامه معترض عنه با توجه به قوانین موجود مصون از تعرض است و باستناد تبصره 4 ماده 235 قانن آئن دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب ابرام می گردد, و الامر الیکم دفتر مقرر است پرونده اعاده گردد.
رئیس شعبه: سید علی اصغر حسنی مستشار شعبه: سادات حسینی
------------------------------------------
تاریخ رسیدگی : 30/10/75 کلاسه پرونده 280_ 75 _ 28 شماره دادنامه : 401/28 _ 30/10/75
موضوع رسیدگی: تجدید نظر خواهی
مرجع رسیدگی: شعبه 28 دیوانعالی کشور مستقر در مشهد
هیئت شعبه آقایان سید اصغر حسنی رئیس و سادات حسینی مستشار
خلاصه جریان پرونده: بدنبال نزاع و درگیری در روستای واقع در 57 کیلومتری مسیر جاده سبزوار قوچان شخصی بنام یحیی بلند نظر فرزند عباس به قتل رسیده است و قاتل یا قاتلین پس از ارتکاب قتل متواری گردیده است از آقای مشکانی فرزند عباس معروف به مغنی تحقیق اظهار کرده است ساعت 3 بعد از ظهر روز 2/2/74 من با علی فرزند علی اصغر با موتور وی به سر زمین یحیی بلند نظر رفتیم من کارگر هستم و میخواستم آب بگیرم پس از گرفتن آب یحیی بلند نظر و سید غلامعلی مشکانی در چند قدمی من با هم صحبت می کردند که گل محمد مشکانی و عباس پسر حسین بیگ نژاد با موتور سیکلت یا ماها 400 آمد گل محمد راکب و عباس ترک نشین ان بود عباس یک کیسه دستش بود بمن گفت کاری ندارم من می روم آب شما قطع می کنم دو نفره بطرف یحیی بلند نظر رفتند پست سر آنها یک تراکتور آمد که راننده آن علی اصغر مشکانی فرزند حسن و سرنشینان آن حسین بیگ نژاد الهوردی و حسن معروف به لاشخور آمدند حسین بیگ نژاد اسلحه ژ3 دستش بود که با قنداق ان بسر من زد من افتادم و چند قدم فرار کردم حسن لاشخور با اسلحه کلت بمن شلیک کرد در این اثناء همگی دنبال بلند نظر کردند و گل محمد و بیگ نژاد با موتور تریل از یک سو بقیه پیاده بطرف شمال و مینهای مزروعی دنبال بلند نظر کردند من ترسیدم بسمت روستای دهنه رفتم و یک اسب گرفتم نزدیک غروب به رستای مشکان آمدم و جریان را به خانواده بلند نظر گفتم اضافه نموده که افرادیکه اسلحه داشتند حسین بیگ نژاد اسلحه ژ3 داشت حسن معروف به لاشخور اسلحه کلت کربلائی الهوردی اسلحه تک لول و همچنین بیگ نژاد با اتومبیل سیمرغ خود به سر موتور آبش در بالای راه دهنه شور آمد و سپس با تراکتور به سرزمین مزروعی بلند نظر آمد از سید غلامعلی مشکانی فرزند سید علی تحقیق اظهارنموده است ساعت 3 یا 5/3 روز 2/2/74 ؟ یا بلند نظر در سرزمینهای مزروعی او بودیم اولین نفر که آمد عبدالعلی پسر حسن قصاب با تراکتورش آمد و هیچ نگفت بعد از او عباس بیگ نژاد با گل محمد با موتور یا ماها 400 آمدند گل محمد راکب و عباس ترک نشین آنها در چهار متری ما ایستادند و پس از ان یکدستگاه تراکتور رومانی که حسن لاشخور راننده و علی اصغر پسر حسن قصاب و علی اصغر پسر کربلائی غلامعلی و کربلائی الهوردی بودند امدند و بالاتر از مادر فاصله300 متری حسین بیگ ناد با رحیم پسر حاج محمد و محمد رضا پسر حاج محمد امدند پسر بیگ نژاد یعنی عباس به بلند نظر حرف نامربوط زد در همان لحظه بلند نظر پایه فرار گذشت در این هنگام افرادی که باتراکتور حسن لاشخور امده بودند همگی دنبال بلند نظر کردند همه انها اسلحه داشتند و من خودم دیدم که عباس بیگ نژاد اسلحه تک لول دستش بود البته تک لول از گل محمد است علی اصغر پسر کربائی غلامعلی هم اسلحه ژ 3 داشت بقیه اسلحه کمری داشنند همگی تیراندازی می کردند و چون ان مرحوم فرار کرد حسین بیگ نژاد به گل محمد گفت بروموتور را بیاور گل محمد موتور یاماها تریل 400 را آورد و حسین بیگ نژاد در ترک موتور نشست انها از سمت چپ و بقیه از سمت راست او رادنبال کردند و در نزدیکی راه ابتداء گل محمد و حسین بیگ نژاد رسیدند وبیقه ازدنبال بلند نظر را محاصره کردند او را بزمین انداختند منهم تریدم با اسب به مشکان فرار کردم از گل محمد مشکانی فرزند حسین تحقیق اظهار کرده است من با عباس بیگ نژاد به سرزمین های مزروعی بلند نظر رفتم با موتور سیکلت یا ماها 400 تریل عباس راکب و من ترک نشین بودم ماها دو بیل داشتیم و در یک طرف خورجین گذاشته بودیم و طرف دیگری یک اورکت آرتشی وبد و از رودخانه که رد شدیم دهقان بلند نظر یعنی حسین را دیدیم عباس گفت شما فحش داده ای حسین پاسخ داد خیر از او جدا و بطرف بلند نظر رفتیم و تراکتور حسین پسر شیخ هم پشت سر ما آمد و حسین بیگ نژاد را من دیدم که پیاده می آمد و یک اسلحه بلند در دستش بود و فشنگهای که در دستش من دیدم قسمت پائین آن زرد و بالای آن مشکی و بلند بود پوکه های مکشوفه به او نشان داده شده است اظهار داشت پوکه اسلحه تک لول است و پس از آن تراکتور حسین شاه محمد آمد و بعد هم تراکتور حسن لاشخور در همین حین تیر اندازی شد پس از تیراندازی عباس با پدرش حسین بیگ نژاد با موتور خود به طرف رودخانه فرار کردند من متوجه نشدم که اولین نفر چه کسی تیراندازی کرد در تاریخ 3/2/74 از آقای سید غلامعلی مشکانی فرزند سید علی تحقیق اظهار کرده است حدود ساعت 3 بعد از ظهر بود که به من با آقای یحیی بلند نظر روی مرز نشسته بودیم حدود یک ساعت با هم صحبت می کردیم و نزدیک ساعت 4 بود که عبدالعلی پسر حسن قصاب آمد جلو یحیی ولی چیزی نگفت و در ان لحظه چیزی دستش نبود و بعد پسر بیگ نژاد بنام عباس با گل با یکدستگاه موتور سیکلت تریل 400 به نزدیک یحیی بلند نظر آمدند در حالیکه لوله اسلحه تک لول در خورجین موتور مشهد بود که عباس بیگ نژاد خطاب به یحیی گفت چه کسی گفته شما جوی ما را ببندید و هنوز جوی هم آب نداشت و یحیی گفت بعد از یک ساعت آن به من است من بسته ام میخواهم آب بگیرم و بعد از حرفهای بلند نظر عباس خطاب به گل محمد گفت اسلحه را بیاور و گل محمد هم یک اسلحه تک لول از خورجین موتور در آورد و در حالیکه آقای یحیی بلند نظر فرار می کرد و حدود مد الی صدو پنجاه متر فاصله داشت عباس شروع کرد به تیراندازی کردن و علی اصغر یک قبضه اسلحه ژ 3 داشت که هر چهار نفر دنبال یحیی بودند که عباس و علی اصغر از همه جلوتر می رفتند و چون فاصله حدود یک کیلیومتر شد من متوجه نشدم و یحیی بلند نظر تیر خورد یا نه ولی چندین بار دیدم که بزمین خورد و بلند شد فرار کرد و دورادور دیدم که یحیی بلند نظر را گرفتند و من از ترس خودم به اسب سوار شدم آمدم روستا در مودر چهار نفر که باجه وسیله ای بودنداظهار نموده است یکدستگاه موتور 400 که دست عباس بیگ نژاد بود یکدستگاه تراکتور رومانی که راننده آن را نشناختم ولی تراکتور مال حسن معروف به لاشخور بود و یک تراکتور دیگر متعلق به علی اصغر حسن قصاب بود و خود علی اصغر هم راننده آن بود اضافه کرده من خودم اصلاً حسین بیگ نژاد را ندیدم ولی از قول مردم و شایعات شدیم که حسین بیگ نژاد با ماشین نفرات خودش را آورده ودر موتور علی اصغر پیاده کرده و دورادور نظاره گر قضیه بوده است آقای کل محمد مشکانی فرزند حسن در تحقیقاتی که از روی بعمل آمده اظهار کرده است م با عباس بیگ نژاد رفتیم بیابان و در راه دهنه شور که وصل به رودخانه میباشد ایستادیم و با چند نفر که در آنجا کرده است من با عباس بیگ نژاد رفتیم بیابان و در راه دهنه شور که وصل به رودخانه میباشد ایستادیم و با چند نفر که در آنجا بودند صحبت کردیم ولی در راه عباس بیگ نژاد به من گفت که تراکتور ما را دهقان یحیی بلند نظر زده ضمناً افرادی که آنجا بودند صفدر غلمعلی و میرزا لطفعلی و مجید حسین شیخ محمد و از آنجا بپائین رفتیم در راه دهقان یحیی بلند نظر را دیدیم و عباس بیگ نژاد با او صحبت کرد و گفت حسین برای چه فحش دادهای ولی حسین گفت من فحش ندادم و از آنجا بپائین حرکت کردیم رفتیم پائین که یحیی بلند نظر روی تپه بود و عباس بیگ نژاد در پائین تپه بود که در رودخانه میباشد و یحیی بلند نظر از تپه بطرف مشکان فرار کرد و من طرف غرب رودخانه بودم که حسین بیگ نژاد از من به بالاتر بود که در دستش یکعدد اسلحه تک لول در دستش بود و وقتی که یحیی بلند نظر بطرف مشکان فرار کرد تیراندازی شد و من فرار کردم بطرف غرب از آنجا به بالا رفتم ولی عباس بیگ نژاد با پدرش به موتور سوار شدند و به بالا فرار کردند و در آنجا که فرار کردم آمدم به دهنه شور باموتور رحمان آمدیم به روستا ولی خیلی نفر در پائین تر از یحیی بودند و بالا هم بودند اسم آنها اصغر فرزند حسن سید غلامعلی سید حبیب یا سید علی عین اله محمد علی کمی از آنها پائین تر با تراکتور بود ولی من با عباس بیگنژاد که می آمدیم تراکتور حسین شیخ محمد از عقب یتیم سید غلامعلی سید حبیب یا سید علی عین اله محمد علی کمی دور تر از صحنه بود که سید غلامعلی سید حبیب یا سید علی بطرف داری یحیی بود من دست بیگ نژاد یک اسلحه تک لول دیدم صدای تیر زیاد بود ولی نمیدانم اسلحه دست چه کسانی بوده است در آخر اضافه کرده است حقیقت این است که وقتی که ما رفتیم مندر رودخانه پیاده شدم عباس آمد روی عمیق و برگشت چای من و من سوار شدم کمی پائین رفتیم عباس اسلحه را درست کرد و رفتیم به پائین و وقتی که عباس به من گفت اسلحه را بیاور من رفتم اسلحه را ورداشت به طرف یحیی رفت نوع اسلحه تک لول بود روی اسلحه نشانه که داشت یک شگ یا گرگ بود و بعد تیراندازی که شد من فرار کردم و عباس و پدرش بیگ نژاد موتور را سوار شدند بطرف بالا رفتند در ضمن عباس رانندگی می کرد و حسین بیگ نژاد در پشت عباس بود در روی موتور بطرف بالا فرتند و من از آن طرف دهنه شور آمدم به بابا کسی را ندیدم حسین مشکانی فرزند عباس اظهار کرده است گل محمد با عباس بیگ نژاد باموتور سیکلت یاماها 400 امدند راکب گل محمد و ترک نشین عباس بود نزد من ایستادند از موتور پیاده نشدند عباس بمن گفت من بتو کاری ندارم اضافه کرد امروز آمدم مخصوص یحیی بلند نظر منهم در پاسخ گفتم من کارگر او هسیتم او با گل محمد بطرف یحیی رفت این دو به یحیی رسیدند موتور پیاده شدند دو نفره به سمت یحیی رفتند در همین هنگام یک تراکتور که راننده اش علی اصغر مشکانی بود(فرزند حسن) حسین بیگ نژاد کربلائی الهوردی و حسن لاشخور که اینها بمن رسیدند و توقف نمودند آنموقع حسین بیگ نژاد از تراکتور پیاده شدند و دستش اسلحه 3 بود چند تا فحش تامربوط داد و با قنداق اسلحه چند تا به سر من زد کربلائی الهوردی با حسن لاشخور با هم از تراکتور پیاده شدند که کربلائی الهوردی هم با قنداق تک لول به سر من زد حسن لاشخور هم با تیغه بیل به من زد من بصورت سینه خیز فرار کردم پشت سر حسن لاشخور بطرف من شلیک کرد و حسین بیگ نژاد خم یک تیربطرف یحیی زد من ؟ کردم دیدم رحیم الهوردی علی اصغر مشکانی و حسن لاشخور عبدالعلی و گل محمد و عباس بطرفیحیی که فرار می کرد می دویدند وقتی که دیدند انها به یحیی نمی رسند گل محمد با حسین بیگ نژاد با موتور از جلو یحیی (داخل رودخانه رفتند) منهم به دهنه ؟ رسیدم به منطل پسر قربان رفتم عباس داماد یحیی است به دختر یحیی هم گفتم دنبال پدری کرده اند صد در صد او را می کشند عباس گفت موتور که ندارم تراکتورم هم روشن نمی شود خودم رفتم با اجازه همسر غلامرضا حبیب اسب او را گرفتم و از داخل جلگه بطرف مشکان رفتم اضافه کرده است من به پشت سر خود نگاه می کردم دیدم کسی بدنبال من نمی آید اما دنبال یحیی می دویدند به صورت هجومی دنبالش افتادند و تا سه خاکریز من آنها را دیدم دیگر متوجه نشدم از متهم آقای حسین بیگ نژاد فرزند عباس تحقیق اظهار کرده است من خودم هم اتومبیل سیمرغ استیشن سوار شدم عباس پسرم هم با موتور سیکلت قرمز رنگ سوار شد خودش تنها بود که از جلو پاسگاه رد شدیم و در همانجا بنزین زدیم به آب رودخانه رفتیم آب سیل زیاد بود من ماشین را کنار راه سرچاه علی اصغر فرزند حسن گذاشتم بعد سوار تراکتورحسن لاشخور شدم صدمتر به آنها مانده بودیم که یک مرتبه اینها تیراندازی شروع کردند من خودم را از تراکتور انداختم و به عباس پسرم گفتم موتور را روشن کن چون اینها قصد کشتن ما را دارند عباس راکب من پشت سرا و سوار شدم در همین حین بهرام تیراندازی کرد و به دست من خورد چون سروصدای من ببلند شد هول شد و موتور را انداخت مجدداً موتور را بلند کردیم و سوار شدیم و رفتیم به دهنه و به نظر آباد از پشت ظلم آباد پیچیدیم و آمدیم جاده مشکان و از آنجا به خانه آمدیم و ساعت 5 تا 6 بعد از ظهر از جاده آمدیم و مستقیماً بهمنزل خودم رفتیم و شب را در منزل خودم خوابیدم و شب در منزلم بغیر از خودم زن و بچه هایم یوسف بود و زوجه ام بنام سرور حسینی و معصومه و سعادت بیک نژاد بودند من در اطاق کوچکی که پنجره اش به داخل حیاط می باشد خوابیدم و زن و پسران و دخترانم در اطاق کوچک سمت به لاخوابیدند اولین اطاق که وارد می شویم طبقه فوقانی سمت چپ) و روز بعد صبح برای نماز حرکت کردم که سروصدا پیچیده بود که یحیی فوت کرده و من در منزل بودیم که مامورین به روستا که آمدند من بخاطر اینکه احتمالاً مراهم بپاسگاه ببرند در منزل خودم و از این اطاق به آن اطاق می رفتیم تا دو روز ادامه داشت که بعد من شخصی را بنام حمید فرستادم نزد جناب بقائی و گفتم من منتظر هستم تا گوسفندانم را که روبراه کردم خودم را تسلیم کنم در خصوص آثار ضرب و جرح در دستش اظهار کرده است دست چپم براثر ساچمه میباشد که براثر تیراندازی بهرام صورت گرفته و دست راستم وقتی که سر و صدا کردیم. زیر موتور آمد عباس پسرم و حسن لاشخور و علی اصغر با من در آنجا بودند کسی دیگر با ما نبودند در مورد آمدن مامورین بهمنزل وی جهت دستگیری او اظهار کرده است من در وقت آمدن مامورین در همان زیرزمین مخفی بودم در گزارش قید نشده است در مورخه 7/2/74 سرگرد هاشمی راد به همراه یک نفر دیگر به ستاد مراجعه نمودند وبا متهم حسین بیگ نژاد و فرزندش عباس ملاقات نمودند بعد از رفتن قرار بود که همراه سرگرد هاشمی راد بود مقداری دارو برای شستشوی دست متهم بیاورد در ساعت 2230 دقیقه داروها در داخل پلاستیک سفید بود به دژبان داد بو خودش رفت توسط سرباز دژبانی دارو تحویل ستاد گردید که بررسی شد در داخل پلاستیک نوشته شده بود (عباس نیست و نمی آید یک نفر کار دو تومان تمام می کند چه می گوئی) مشخصات فرد ملاقات کننده از متهم سوال شد اظهار داشت حمید مشکانی فرزند غلامحسن خواهر زاده امام میباشد در مرحله دیگری از آقای حسین بیگ نژاد تحقیق شده است اظهار کرده است وقتی قدری پائین تر رفتیم یعنی حدود 200 متر که پائین رفتیم و صدمتر به عده اینها که منظور همان بلند نظرها که قبلاً ذکر کردم میباشد صد متر فاصله داشتیم که اینها (بلند نظرها) بسوی تراکتوری که من و حسن کربلائی حسین سوار بودیم تیراندازی کردند و اسلحه ای که با آن تیراندازی کردند یک لول دو لول بو که دست بهرام بلند نظرفرزند علی اصغر بود که بهرام شلیک کرد و بقیه افراد بلند نظرها اسلحه کمری داشتند که آنها هم شلیک میکردند و تعداد کسانیکه شلیک می کردند یکی بهرام بلند نظر دیگری نعمت بلند نظر بهمن بلند نظر علی بلند نظر و حسین و حسین فرزندان وبچه های عباس مقتی بودند که همگی همانطور که گفتم اسلحه داشتند و بسوی ما که دو نفر بودیم و سوار تراکتور بودیم تیراندازی می کردند و اضافه کرده است که پسرم بنام عباس هم باموتور و نزدیک تراکتورهای ما بود که بسوی عباس پسرم هم شلیک کردند که من فوراً خودم را از تراکتور انداختم پائین و عباس پسرم گفتم فرار کنیم که اینها (بلند نظرها) قصد کشتن ما را دارند و صحبت آب نمیباشد و منظور آنها کشتن ما بوده است بعد وقتی که خودم را از تراکتور انداختم سوار موتور پسرم عباس شدم و قصد فرار داشتم که در حین حرکت موتور یک ساچمه شلیک تفنگ دولول بهرام بدست من خورد و بدست چپم خورد وانگشت شستم اصابت کرد و گفتم آخ پسرم یکهو موتور را انداخت و دست دیگر من بزمین آمد تقریباً یک نیمه افتادنی بود که ما فوراً (منظور از ما من و پسرم) موتور را حرکت دادیم و سورا موتور شدیم و از راه دهنه و نظر آباد و ظلم آباد خودمان را به جاده رساندیم و بعد از طریق جاده آمدیم روستای مشکان و رفتیم منزل خودمان و شب تا صبح در خانه بودم البته پسرم بنام عباس شام خورد و رفت منزل خودش از وی سوال شده با اینکه دستت تیر خورده بود از جلو پاسگاه هم رد شدی چرا شکایت نکردی بلکه مخفی شدی؟ جواب داده است من ساعت هفت شب بود که ازصحرا آمدم و خسته بودم و مریض بودم گفتم فردا می روم و بپاسگاه اعلام میکنم و صبح که پیچیده که مامورین به مشکان آمده اند منصرف از شکایت نشدم ولی گفتم اول برنامه گوسفندان را پروبراه کنم بعد بروم شکایت کنم عباس هم که بپاستگاه مراجعه نکرد چون خسته بودیم بپاسگاه نرفیتم از وی سئوال شده شما از زمان وقوع قتل و درگیری تا زمان دستگیری مجا بودید؟ جواب داده است بنده در روستای مشکان بودم و جائی نرفتم و مواظب گوسفندان بوده ام وقتی مامورین درب منزل بنده امدند من خودم رامخفی می کردم و خانه های دو؟ می فرتم ضمن بازرسی از منزل آقای عباس بیگ نژاد بنا به گزارش همسر وی مبنی بر صورت برداری از اثاثیه منزل نامبرده در حین بازرسی تعداد 3 عدد فشنگ ؟؟؟ کلت کشف گرددیه است ولی در صورتجلسه دیگری در تاریخ 8/2/74 قید گردیده است از آقای حسین مشکانی فرزند عباس مقنی تحقیق اظهار کرده است بلند نظر ایستاده بود و گفت حسین برو آب را جمع کن ما رفتیم از بالا آبها را که دو سنگ سهم ما بود جمع کردیم پسر آقای بیگ نژاد بنام عباس آمد باگل محمد فرزند حسن آمدند با موتور تریل قرمز رنگ چهار صد که راننده آن گل محمد بود و عباس در ترک بود آمدند پهلوی من گفت حسین من با تو کار ندارم عباس گفت من فقط با بلند نظر کار دارم وقتی عباس از مارد شد حسین بیگ نژاد رسید بلند نظر همینجا نشسته بود روی دیواره رودخانه (کرت زمین زراعی) حدود سیصد ؟ بلافاصله, که رسیدند حسین بیگ نژاد از تراکتور پیاده شدند حسین بیگ نژاد و کربلائی الهوردی با تک لول بود حسین بیگ نژاد ژ3 و العوردی تک لول داشت خسن لاشخور کلت کمری داشت و از روی آن گلنگدن کشیده را ما کتک کاری کردند یک قدری سینه خیز رفتیم و حسین بیگ نژاد با ژ3 بطرف یحیی بلند نظر شلیک کر و بلند نظر بطرف شرق رودخانه فرار کرد حسین بیگ نژاد با گل محمد از جلو یحیی بلند نظر رفتند و او را گرفتند و کشتند بنده فرار کردم بطرف دهنه شور رفتم با اسب غلامرضا را برداشتم و برگشتم به آبادی تا بپاسگاه اطلاع دهم واز پائین رفتم عباس و همراهانش دنبال یحیی می کردند و رفتیم به ده خانه بلند نظر گفتم و به همسرش خبر دادم که بپاسگاه برود و خبر بدهد همان شب بامامورین امدیم ولی جنازه را پیدا نکردیم تاریک بود درگیری در ساعت ؟ شروع شد که بدنبال یحیی بلند نظر بودند قبل از آب بلند نظر آب حاج محمد بود آب دست رحیم بود که داماد حسین بیگ نژاد است از پشخ خاک ریز تیراندازی می کردند آنها الهوردی و عباس و گل محمد پیاده دنبال بلند نظر کردند حسین بیگ نژاد نهایتاً باموتور با گل محمد رفتند جلو بلند نظر را گرفتند آقای سید غلامعلی مشکانی فرزند سید علی اظهار نظر کرده است تقریباً ساعت 2 بود که آقای یخیی بلند نظر با شریکش بنام حسین مغنی آمدند همان خاکریز که بعداً درگیری شروع شد و من هم آنجا بودم و کسی دیگری بغیر از ما سه نفر آنجا نبود بعداً همانجائی که ایستاده بودیم بعد از یک ساعت بود که با آقای بلند نظر درهمان محل نشسته بودیم و آقای بلند نظر به شریکش گفت ساعت 4 آب ما میباشد برو آب را از جوی بالا بیند از بیاید پائین و حسین مقنی حدود سیصدو متر رفت و به محل آبگیری رسید و ما هم (منظور بنده با یحیی بلند نظر نشسته بودیم و صحبت می کردیم اضافه می نمایم آب همانروز تا ساعت 4 مال حاج علی اصغر بود که از اول انقلاب در شهر زندگی می کند و بعد از 4 حدود 5 الی 6 ساعت یحیی بلند نظر با شریکش آب دادند که نوبت آنها از ساعت 4 به بعد بود و حدود ساعت نزدیک به چهار ساعت آبگیری یحیی بلند نظر و شریکش بود که دیدم یک موتور چهار صد که یک ترک نشین هم داشت آمدند دو روبر کال درست روبروی ما با موتور ایستادند و همان لحظه یک تراکتور رومانی هم آمد و اشخاص هم آمدند که سوار موتور بودند یکی عباس بیگ نژاد بود و دیگری گل محمد فرزند حسن قصاب بود و سوار تراکتور اولین کسی که پیاده شد علی اصغر کربلائی غلامعلی بود و دومی علی اصغر فرزند حسن قصاب و سومی عبدالعلی فرزند حسن قصاب پیاده شدند و یکی دیگر هم بود بنام حسن فرزند کربلائی حسین معروف به لاشخور بود تراکتور نامبردگان امد روبروی ما و داخل کال ایستاد و کال تقریباً به لفظ خودمان دو سنگ آب داشت یعنی خیلی نبود و آب قراری بود و چهار نفر که نام بردم روی تراکتور بودند بعد در حالیکه افراد سوار تراکتوردر حال پیاده شدن بودند یحیی بلند نظر پا به فرار گذاشت چون اول عباس به یحیی فحاشی کرد و گفت زن قحبه شما آمده اید هنوز امشب آب بگیرید و تا تراکتور رسید یحیی بلند نظر پابه فرار گذاشت و به محض فرار یحیی بلند نظر ؟ تیر بلند شد و من خودم دست عباس بیگ نژاد گل محمد فرزند حسن قصاب علی اصغر فرزند کربلائی غلامعلی اسلحه بزرگ دیدم دست گل محمد تک لول بود دست عباس بیگ نژاد یک اسلحه بزرگ بوده و سیاه هم بود ولی من تشخیص ندادم که چه نوع اسلحه ای بود دست علی اصغر کربلائی غلامعلی یک ژ3 بود و خودم دیدم و بقیه مسلح بودند و آیا اسلحه کمری داشتند یا غیر من زیاد متوجه نشدم و لی همگی بسوی بلند نظر شلیک می کردند و وقتی که یحیی فرار کرد من دیدم که سه نفر به غیر از 6 نفری که من نام بردم و مشغول تیراندازی به سوی یحیی بلند نظر بودند سیصد متر آن طرف یعنی جائی که شریک یحیی بلند نظر بنام حسین مقتی بود ؟؟ را کتک کاریمی کردند و آن سه نفر یکی الهوردی فرزند حاج عبدالحسین و یکی آقای حسین بیک نژاد بود و یکی هم رحیم حاج محمد بود که داشتند حسین مقنی را می زندن رحیم با بیل می زد به حسین مقنی الهوردی یک اسلحه بزرگ داشت که قنداق آن چوبی بود می زد به سر حسین مقتی که شریک یحیی بلند نظر بود و آقای حسین بیگ نژاد هم یک اسلحه بزرگ در دست داشت نمیدانم چه بود و با همان اسلحه می زد به حسین مقنی البته آن لحظه شلیک نمی کردند و فقط با قنداق اسلحه و بیل که در دست رحیم فرزند حاج محمد بود حسین مقنی را کتک کاری می کردند و بعد که آقای بلند نظر پاره فرار گذاشت 6 نفری که با موتور چهار صد تقریباً نارنجی و تراکتور رومانی امده بودند و دنبال یحیی بلند نظر کردند و بدنبال وی بودند و سه نفر دیگر که دیددند یحیی بند نظر فرار می کند آنها هم حسین مقنی را ول کردند و بطرف یحیی بلند نظر رفتند و دنبال یحیی که به در حال فرار بود کردند و آقای بیک نژاد و سایرین بسوی بلندنظر تیراندازی می کردند و در همان تعقیب و گریز گل محمد فرزند حسن قصاب پس از صد متر تعقیب اسلح و خودش را که یک ؟ لول بود داد به عباس بیگ نژاد فرزند حسن و عباس بیگ نژاد بدنبال یحیی بلند نظر بود گل محمد امد موتور چهار صد را سوار شد و ان لحظه تنها بود و بعد از لحظه تی حسین بیگ نژاد آمد کال و سوار موتور شد و گل محمد رانندگی می کرد و یک موتور تگ اگزوز بود که دست رحیم حاج محمد بود او هم سوار موتور و پشت سر موتور گل محمد که حسین بیگ نژاد هم سوار موتور وی بود حرکت مردند و رفتند راه دهنه شور رسیدند و از همانجا برگشتند به سمت ده و ز همان طرف که یحیی بلند نظر فرار می کرد بسوی جاده همان دو تا موتور منظور موتور گل محمد فرزند حسن قصاب که حسین بیگ نژاد نشین آن بود و موتور تک اگزوز قرمز رنگ که دست رحیم فرزند حاج محمد بود به سوی یحیی بلند نظر میامدند که جلوی یحیی بلند نظر را بگیرند و درست روبروی یحیی بلند نظر بودند و یحیی که داشت از جاده باریک خودش ر به جاده اصلی می رساند ناجاراً خودش را به کشتزار زد و آنها هم با موتور رسیدند و صدای گلوله هم پی در پی میامد و از پشت سرکه پنج نفر بودند بطرف یحیی بلند نظر می زدند و الهوردی هم که جز و سه نفری که اول گفتمی در حال کتک کاری حسین مقنی بودند بدنبال پنج نفر و در تعقیب بلند نظر بود از جلو هم سه نفر به اسامی گل محمد فرزند حسن قصاب حسین بیک نژاد رحیم حاج محمد که با موتور چهار صد تریل و تک اگزوز قرمز بودند بطرف یحیی بلند نظر امدن و خلاصه صدای شلیک
گلوله خم میامد و من انقدر دیدم که با موتور که رسیدند زدند به یحیی بلند نظر و او را انداختند وقتی که با موتور زدند یحیی بلند نظر را انداختند بفیه که از پشت, در تعقیب یحیی بلند نظر بودند رسیدند و روی یحیی را گرفتند و من متوجه نشدم چه کسی زد و چه کسی کشت چون فاصله من با محل افتادن یحیی بلند نظر حدود هشتصد متر بود و اضافه می نماید از همان اول عباس بیگ نژاد و حسین بیگ نژاد سعی در کشتن یحیی بلند نظر حدود هشتصد متر بود و اضافه می نماید از همان اول عباس بیگنژاد و حسین بیک نژاد سعی در کشتن یحیی بلند نظر داشتند یعنی بقیه افراد دراخیتار همین دو نفر بودند و هر چه آن دو نفر یعنی حسین وعباس بیگ نژاد می گفتند بلافاصله عمل می کردند و بطوری که در ده بعداً شایع شده قبل از درگیری میگفتند حسین بیگ نژاد گفته اسلحه را برداریم و یحیی بلند نظر را بگشین و دست یحیی بلند نظر فقط یک بیل بود و من چیز دیگری دست وی ندیدم در گزارش معاینه جسد در تاریخ 3/2/74 توسط پزشکی قانونی سبزوار قید گردیده است درفاصله سی سانتی متر جسد (متعلق به یحیی بلند نظر) یک بیل کشاورزی قرار دارد بقایای خون دلمه بسته در ناحیه صورت وزیر سر مشاهده می شود بجز کلاه و قسمت پشتی او رکت بقیه البسه تمیز میباشد جسد دارای جمود نعشی بوده لیکن بدلیل قرار گرفتن زیر نور آفتاب قسمتهای عریان گرم بقیه سرد میباشد بر روی سر سوراخی به دهانه 5/1 سانتی متر که در لمس شکستگی استخوان جمجمه مشهود است (بدون روئیت نسج مغزی) و اطراف آن سوخته بنظر میرسد (بالای ابروی راست) بریدگی با دهانه 5/2 سانتی متر در گیجگاه راست استخوان زیر ؟ له شده است و پرده مغز قابل روئیت است ابعاد استخوان خرده شده از ناحیه بالای چشم راست تا کناره گوش چپ و از آنجا در قسمت خلف تا محل اتصال آن به استخوان اهیانه میباشد بریدگی کوچکی با دهان یک سانتی متر در بالای سوراخ ابروی راست مشاهده می شود بردیگی 5/2 سانتی متری لبه های منظم منطبق براثر جسم برنده و تیز دارد حلقه سوختگی اطارف دو سوراخ ناحیه راست پیشانی می تواند اثر گلوله تلقی شو بررسی پشت جسد کبودی نعشی منطبق بر طرز قرار گرفتن وجود دارد بررسی پشت و سمت چپ سر سالم است بر روی صورت تورم و خونمردگی همراه با بریدگی قاعده ابروی چپ اصابت جسم سخت در زمان حیات تعدادی کبودی در اطراف همین چشم مشهود است شکم قفسه صدری دستگاه تناسلی سالم است معاینه دستها تورم و کبودی پشت دست راست (در گلوله ساچمه ای داشت) بریدگی منظم به عمق نیم سانتی متر در کف همین دست دارد دست دست چپ مختصر خراشیدگی انگشت 2و5) دارد بر روی پاها تعدادی خراش خون دهنده پشت ساق پای راست که با بریدگیهای کوچک شلوار هم خوانی داشت در گلوله ساچمه ای مشاهده و تعدادی خارج گردید در مجموع 1_ گلوله ساچمه ای در اندام تحتانی داشت 2_ اثر احتمالی گلوله نوع دیگر در سر 3_ بردیگی عمیق سرپائینی برنده 4_ شکستگی و خورد شدگی جمجمه بدنبال اصابت جسم سخت تمامی بدن جهت یافتن گلوله بررسی شد ولی بجز گلوله ساچمه ای چیزی مشاهده نشد جسد بررسی موارد زیر به تهران ارجاع شد 1_ آیا سوراخها باله سوخته ناحیه پیشانی می تواند دال بر اصابت باشد 2_ آیا گلوله وارد نسج مغز گردیده و خارج شده یا کمانه کرده است (درصورت اصابت) 2_ آیا غیر از گلوله سایر آلات نیز مطرحند 4_ احتمالاً چه وسیله ای باعث مرگ وی شده است گلوله با جسم سخت مثل بیل و یا چاقوای برنده و در گزارش معاینه جسد بتاریخ 12/2/74 قید گردیده است در حضور کارشناسان اسلحه معاینه گردید جسد متعلق به مردی است حدوداً 55 ساله با قد 170 سانتی متر و وزن 80 کیلوگرم با موهای جوگندمی سرو پوست سبزه و سبیل جو گندمی که در قسمت سرو صورت زخهای متعدد وجود دارد آثار خفگی کردگی در گردن ندارد آثار ضرب و جرح در روی سینه و شکم وجود ندارد در روی شکمسبز شدگی ناشی از شروع فساد نعشی دیده می شود آثار تزریقات در دستها ندارد انگشتان کاملاً سیاموزه میباشد در اندامهای فوقانی و تحقانی شکستگی وجود ندارد در قسمت طرف راست بریدگی بطول 4 سانتی متر مشهود است که توسط پزشکی قانونی سبزوار ایجاد شده است زیر بریدگی فوق استخوانهای جمجمه شکتگی چند قطعه ای که امتداد ان بطرف چپ جمجمه میباشد مشهود است در روی پیشانی طرف راست 3 بریدگی بشرح زیر وجود دارد بریدگی مایل بطول 5/1 سانتی متر که تا داخل استخوان راه یافته است بالای ابروی راست بریدگی بطولهای 3و2 سانتی متر مشهود است که بریدگی 2 سانتی متری سطحی است و بریدگی دیگری همراه با شکستگی جمجمه است در طرف چپ پیشانی کبودی و خونمردگی زیر پوست به قطر 5/2 سانتی متری وجود دارد زیر ابروی چپ بریدگی بطول 5/2 سانتی متر و به عمق یک سانتی متر وجود دارد سائیدگی در گونه چپ دارد سراسر بینی کبودی و سائیدگی دارد استخوان بینی متحرک است و ظاهراً شکستگی دارد کبودی اطراف چشم چپ مشهود است سائیدگی و تورم در لب بالائی وجود دارد دندانهای نامبرده مصنوعی است و در جای خود قرار دارد دندان نیش بالائی طرف راست شکستگی دارد در اندام فوقانی راست در کف دست بردیگی بطول 5/1 سانتی متر وجود دارد که توسط پزشکی قانونی سبزوار ایجاد شده است پشت دست راست تورم و قرمزی دارد سائیدگی های جزئی در ساعد و دست چپ مشهود است در پشت زانوی راست یک زخم گرد به قطر 3 میلی متر و در پشت ران راست 3 سائیدگی کنار هم وجود دارد در قسمت قدام هر دو زانو پوست رفتگی بعد از مرگ دیده می شود ساچمه ارسالی توسط کارشناسان محترم اسلحه گردید با توجه به شرح معاینه جسد علت مرگ اصابت جسم سخت لبه دار تیز به جمجمه و شکستگی چند قطعه ای جمجمه و عوارض ناشی از آن تعیین می گردد جواز دفن بنام وی صادر گردید جراحات وارد بر سرو صورت توسط جسم سخت لبه دار تیز سنگین ایجاد باعث شکستگی جمجمه گردیده است که میتواند چاقوی سنگین تیز کوچک یا گوشه ای از بیل باشد علت مرگ موارد فوق است ساچمه های ارسالی 2 عدد و ساچمه موجود در زانو که در آورده شده مربوط به تفنگ شکاری ساچمه زنی است و عامل مرگ نمیباشد از آقای عبدالعلی مشکانی فرزند حسن تحقیق اظهار کرده است من در دعوا نرسیدم و یک کیلومتر بالاتر بودم من ندیدم چه کسی زده است علی اصغر مشکانی فرزند حسن اظهار کرده است شصت نفر بوده اند من وقت آب گرفتن بودم اگر شاهد ها قسم بخورند قبول دارم چون من را می زدند از این جهت فرار کردم آقای حسن مشکانی فرزند حسین اظهار کرده است من موقع نزاع نبودم و آب می گرفتم وکلت از من نیست آقای حسین مشکانی فرزند عباس معروف به حسین مقنی اظهار کرده است , خلاصه عباس و گل محمد با هم رفتند بطرف بلند نظر و من همانجا تنها بودم و داشتم می رفتم بطرف یحیی بلند نظر و بلافاصله حسین بیگ نژاد با تراکتور ب ام و ول بود آمد که حسین بیگ نژاد کربلائی الهوردی راننده تراکتور علی اصغر مشکانی فرزند حسن قصاب لاشخور فرزند کربلائی حسین سوار تراکتور بودند که تراکتور بهمن رسید آنموقع ایستاد حسین بیگ نژاد از تراکتور پیاده شد و شروع کرد نسبت به من فحاشی کردن و با پشت قنداق یک ژ 3 پشت سر من زد و کربلائی الهوردی هم دستش یک تک لول بود که او هم با قنداق تفنگش که چوبی بود که به سر من زد و قنداق تفنگ وی بر اثر اصابت به سر من شکست و علی اصغر فرزند حسن قصاب راننده تراکتور بود حسن لاشخور فرزند کربلائی حسین یک کلت داشت که بعداً هم فشنگهای کلت وی را پیدا کردیم و به فرمانده پاسگاه دادیم از همان فاصله که میامدم حسین بیگ نژاد پس از کتک کاری بنده بطرف یحیی بلند نظر که در حال فرار بود با ژ3 تیراندازی کرد چون عباس قبلاً به یحیی بند نظر رسیده بود یحیی پا به فرار گذاشته بود و عباس و گل محمد دنبال وی بودند و حسن لاشخور دو یا سه تیر با کلت کمری بطرف من زد و خلاصه من فرار کردم و آنموقع که من فرار کردم و از آنها سوا شدم عده بیگ نژاد باتفاق رحمی فرزند حاج محمد عبدالعلی فرزند حسن قصاب و علی اصغر کربلائی قربانعلی که با تراکتور رسیدند و بطرف یحیی بلند نظر رفتند وی را تعقیب می گردند چون یحیی بلند نظر در حال فرار بود یحیی بلند نظر فقط یک بیل داشت که با بیل خودش فرار می کرد و بعداً بیل در کنار جنازه اش پیدا شد و من بیل وی را می شناسم چون با هم کار میکردیم اضافه کرده است تراکتور از عده بیگ نژاد بطرف یحیی بلند نظر رفت و در فاصله 250 متری الی 300 متری محل استادند خلاصه پس از افراد یحیی بلند نظر و تعقیب وی توسط عده بیگ نژاد دیدند از پشت به بلند نظر نمی رسند گل محمد برگشت موتور عباس بیگ نژاد را برداشت و حسین بیگنژاد هم پشت سر وی سوار شد و رفتند بطرف جاده و از جلوی بلند نظر آمدند چون یحیی بلند نظر داشت بطرف جاده فرار می کرد آنموقع من فرار کردم و به دهنه شور و چیز دیگری ندیدم آقای حسین مشکانی فرزند عباس معروف به مقنی اظهار کرده است همانروز درگیری ساعت حدود 3 بعد از ظهر علی اصغر مشکانی فرزند حسن معروف به بلدوز با تراکتور که همراه او حسین بیگ نژاد و کربلائی الهوردی وحسن مشکانی فرزند کربلائی حسین معروف به لاشخور به محل آمدند اصغر پشت فرمان بود که پیاده نشد ولی سه فقره دیگر پیاده شدند و مرا به پشت قنداق اسلحه ژ3 و کربلائی الهوردی تک لول داشت کتک کاری نمودند که من فرار کردم حسن لاشخور با کلت کمری پشت سر من چند تیر اندازی نمود سپس بطرف یحیی بلند نظر با همان تراکتور رفتند لیکن در موجهه حضوری آقای علی اصغر مشکانی اظهار کرده است من گفته های وی را قبول ندارم کذب است من قسم یاد می کنم که من با تراکتور بهمحل فوق نرفته ام آقای سید غلامعلی مشکانی فرزند سید علی هم در مواجهه حضوری با علی اصغر مشکانی اظهار کرده است روز درگیری اول اصغر با تراکتور بی ام حدود ساعت 3 بعد ظهر به محل آمد چون جلوتر از این عباس بیگ نژاد و گل محمد و عبدالعلی حسن دنبال یحیی بلند نظر نمودند و از محل رفته بودند علی اصغر حسن معروف به بلدوز درترک موتور رحمیم مشکانی فرزند حاج محمد سوار شد و به راه دهنه شور رفت و جلویحیی بلند نظر را گرفت دیگر متوجه آنها نشدم که علی اصغر بلدوز اظهار داشته است که من اظهارات وی را قبول ندارم من آنروز در محل درگیری نبودم دو کیلومتر جلوتر مشغول آبیاری بودم که مراتب عیناً صورتجلسه گردیده است آقای حسین مشکانی معروف به مقنی عین همین اظهارات را مبنی بر حضور متهم در محل نزاع درباره حسن مشکانی فرزند حسین معروف به لاشخور نموده اند که حسن لاشخور اظهار کرده است قبول ندارم من درموقع درگیری در محل نبودم اداره کل تشخیص هویت در خصوص استعلام فرماندهی منطقه انتظامی اعلام داشته است 1_ تعداد تیراندازی از فشنگهای جنگی ارسالی دارای لیبر 62/7 میلی متر بوده ومعمولاً مورد استفاده تیراندازی بوسیله تفنگهای جنگی ژ3 از همین کالیبر قرار گرفته و تعداد و نیز دیگر از فشنگهای ارسالی دارای کالیبر 9 میلی متر بوده و معمولاً مورد ایتفاده تیراندازی بوسیله سلاحهای کمری نیمه اتوماتیک از همین کالیبر قرار می گیرد 2_ تعداد و عدد از پوکه های ارسالی دارای کالیبر 12 گیج بوده و آثار سوزن خوردگی بر روی آنها مشهود است فشنگ متعلق باین گونه پوکه ها معمولاً مورد استفاده تیراندازی بوسیله فتنگهای شکاری از همین کالیبر قرار می گیرد آثار سوزن خوردگی و پیشانی جنگی موجود بر روی این دو عدد پوکه با یکدیگر مورد مقایسه میکرو سکوپی قرار گرفته از نظر وجود آثار اختصاصی دارای تشابه بوده و در نتیجه بنظر میرسد دو پوکه که مذکر از سلاح واحدی خارج گردیده باشند 3_ تعداد دو عدد دیگر از پوکه های ارسالی دارای کالیبر 9 میلی متر بوده و آثار سوزن خردگی بر روی آنها نیز مشهود است فشنگ متعلق به این گونه پوکه ها معمولاً مورد استفاده تیراندازی بوسیله سلاحهای کمری نیمه اتوماتیک از همین کالیپر قرار می گیرد آثار سوزنخوردگی موجود بر روی دو عدد پوکه مذکور با یکدیگر مورد مقایسه میکروسکپی قرار گرفت دارای تشابه بوده در نتیجه بنظر میرسد دو عدد پوکه فوق از سلاحهای کمری نیمه اتوماتیک از همین کالیپر قرار میگرد آثار سوزنخوردگی موجود بر روی دو عدد پوکه مذکور با یکدیگر مورد مقایسه میکروسکپی قرار گرفت دارای تشابه بوده و در نتیجه بنظر میرسد دو عدد پوکه فوق از سلاح کمری واحدی شلیک گردیده اند 4_ تعداد دو عدد دیگر از پوکه های ارسالی دارای کالیپر 65/7 میلی متر بوده و آثار سوزن خوردگی بر روی آنها مشهود است فشنگ متعلق باین گونه پوکه ها معمولاً مورد استفاده تیراندازی بوسیله سلاحههای کمری نیمه اتوماتیک از همین کالیپر قرار میگیرد آثار سوزن خوردگی و پیشانی جنگی موجود بر روی دو عدد پوکه مذکور نیز با یکدیگر مورد مقایسه میکروسکپی قرار گرفت از نظر وجود آثار اختصاصی تشابهی مشاهده نگردید در نتیجه بعید بنظر میرسد دو عدد پوکه یاد شده از سلاح کمری واحدی خارج گردیده باشند 5_ تعداد یک عدد پوکه ارسالی دیگر نیز دارای کالیبری در حدود 9/7 میلی متر بوده و آثار سوزن خوردگی بر روی ان مشهود است فشنگ متعلق باین گونه پوکه ها معمولاً مورد استفاده تیراندازی بوسیله تفنگهای جنگی با کالیپری در حدود 9/7 میلی متر(نظیر برنو) قرار می گیرد اینک به همراه ده تیر فشنگ و هفت عدد پوکه ارسالی اعاده میگردد بدنبال پی گیری مقامات قضائی و تجسس مامورین انتظامی آقای عباس بیگ نژاد در تاریخ 24/5/74 دستگیر گردیده است از وی تحقیق بعمل آمده است اظهار کرده است از تاریخ 2/2/74 تا کنون در روستای مشکان در منزل پدرم بوده ام روز 2/2/74 من بمنزل پدرم رفتم چون میخواستم هندوانه خربزه بکاریم تراکتور مان را روبراه نمود و به راننده مهدی بهبوت دادیم که برود به سرزمین تراکتور که رفت من بمنزل خودم رفتم همسرم گفت به شهر برویم چونکه من روز یکشنبه امتحان داشتم گفتم فردا می روم تا ساعت 5/10 در منزل بودم و بعد بمنزل پدرم رفتم و سه نفر آمده بودند که گوسفند بخرند با همان افراد به بیابان رفتیم و برگشتیم چون معامله ما نشد آنها رفتند کهتراکتور ما آمد و راننده گفت حسین مقنی و اطرافیان بلند نظر تراکتور را شکسته اند من بمنزل خودمان رفتیم و برگشتی دیدم پدرم تراکتور علی اصغر مشکانی و حسن لاشخور پسر عمومی همدیگر هستند و بآن دو نفر به سرزمین رفته اند و پدرم هم با ماشین خودش رفته بود منهم موتور خود را موتور یاماها ترل 400 قرمز رنگ) خود را برداشتم در بالا سر روستا دیدم گل محمد با بیل خود از آب گرفتن امده بود او را هم من سوار موتور نمودم و به سمت دهنه حرکت کردیم به سر موتور علی اصغر که رسیدیم دیدیم پدرم با ماشین خود انجا می باشد پدرم سوار موتور من شد و علی اکبر برادر گل محمد و حسین رحمت و علی اکبر موذن و برات غلامرضا عبدالعلی و حسن لاشخور و گل محمد بطرف جنونوب به سمت زمینهای مشکان حرکت کردیم چند تراکتور جلو بردند و چند تا عقب وقتی که من با پدرم به محل زمینهای خودمان رسیدمی پدرم گفت دور بزن چون عده زیاد است و هدف ما هستیم وقتی که مادور زدیم صدای تیر آمد من کسی را ندیدم پدرم آهی کشید و دیدم که از انگشتر خون مییاد به او گفتم چه شد گفت چیزی نیست میخواستم ببینم دستش چطور شده که هر دو نفر افتادیم من با پدرم بطرف دهنه رفتیم و از آنجا به نظر آباد ظلم از آنجا مستقیماً به روستا آمدیم حدود اذان شب بود که به روستا رسیدیم و بمنزل پدرم رفتیم و شب عروسی دختر عمویم رفتیم چون دیوقت شده بود در منزل غلامحسن علی خوابیدیم و صبح که ما بیدار شدیم مامورین اطراف منزل پدرم بودند زن غلامحسن گفت که یحیی بلند نظر فرار کرده چون شایعه بود که او مرده است تا شب همانجا بودیم شبانه من نزد پدرم خبر آمد که فرزندان یحیی بلند نظر شاکی هستند من با پدرم مشورت کردم پدرم گفت ما سفارش می کنیم که مامورین بیایند و ما را به سبزوار ببرند شب را مندر منزل غلامحسن حاج رمضان خوابیدم مامورین که آمده بودند پدرم خودش را معرفی کرده بود و من در اطراف روستا منزل بستگان بودم اضافه کرده است گل محمد مشکانی را باین دلیل با خودم بردم چون برادرش در سرزمین ها آبیاری می کردند او هم آمد در خوردجین ترک موتور خودم فقط بیل داشتیم با گل محمد مشکانی با اینکه اظهار کرده خصومتی ندارم و او پسر عموی پدرم میشود گفته اظهارات گل محمد را قبول ندارم چون او با پسر عباس مقنی یکی بودند و قبلاً یا ما طرف بودند در این مدت چهار ماه از اول درگیری در منطل بودم فقط بیست روز اول را نبودم بقیه اش را در منزل پدرم بودم و اولیاء دم که دو نفر صغیر هم در میانشان وجود دارد از آقایان حسین بیگ نژاد بعنوان قاتلین اصلی مرحوم یحیی بلند نظر اعلام شکایت کرده اند و از بقیه به عنوان کمک کنندگان به این دو تن اعلام شکایت کرده اند آقای علی اصغر صدرائی بعنوان وکیل مدافع متهمان آقایان حسین و عباس بیگ نژاد معرفی گردیده است که در دادگاه طی دفاعیات خود لایحه ای در 6 صفحه در جهت دفاع از موکلین خود حسین و عباس بیگ نژاد به دادگاه تقدیم کرده است و آقای حسن نعمت شاهی بعنوان وگیل مدافع آقایان رحیم فرزند محمد علی اصغر فرزند قربانعلی و علی اصغر فرزند حسن و عبدالعلی فرزند حسن و حسن فرزند حسین و گل محمد فرزند حسن و الهوردی فرزند عبادالحسین شهرت همگی مشکانی تعیین گردیده است که دفاعیاتی کرده است و آقای محمد مقدس بعنوان وکیل اولیاء دم تعیین گردیده است که دفاعیاتی کرده است و آقای محمد مقدس بعنوان وکیل اولیاء دم تعیین گردیده است و سپس آقایان عباس و حسین بیگ نژاد آقای لطف اله نیک بین را بعنوان وکلی خود تعیین کرده اند شعبه 5 دادگاه عمومی سبزوار بموضوع رسیدگی و بشرح رای شماره 51/839 _ 11/6/75 پس از تشخیص لوث و اجرای مراسم قسامه از ناحیه اولیاء دم بدون درخواست بینه از متهمان دادگاه آقایان حسین بیگ نژاد فرزند عباس و عباس بیگ نژاد فرزند حسین را به استناد مواد 205 و 207 و 212 و 215 قانون مجازات اسلامی به قصاصا نفس محکوم که پس از پرداخت نصف دیه بهریک از آنان و پرداخت سهمیه صغار مرحوم یحیی بلند نظراز طرف اولیاء دم حکم قصاص اجراء گردید و هر یک از آقایان گل محمد مشکانی فرزند حسن و علی اصغر و عبدالعلی مشکانی فرزندان حسن و حسن مشکانی فرزند حسین و علی اصغر مشکانی فرزند قربانعلی و الهوردی مشکانی فرزند عبدالحسین و رحیم مشکانی فرزند حاج محمد را بعنوان معاونت در قتل باستناد ماده 207 به تحمل سه سال حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم گردیده است و آقای حسین بیگ نژاد از اتهام ایراد صدمه به آقای حسین مقنی و آقای بهرام بلند نظر فرزند علی اصغر را از اتهام ایراد صدمه عمدی نسبت به آقای حسین بیگ نژاد تبرئه کرده است و در خصوص اتهام عده ای از متهمان مبنی بر مخفی کردن و فراری دادن متهمین پرونده را مفتوح نگهداشته است و در خصوص اتهام عباس بیگ نژاد مبنی بر نگهداری سه عدد فشنگ ژ3 و دو عدد فشنگ کلت و غلامحسن مشکانی فرزند علی مبنی بر نگهداری 5 عدد فشنگ ژ3 بطور غیر مجاز قرار عدم صلاحیت خود را باعتبار صلاحیت دادگاه انقلاب سبزوار صادر و اعلام کرده است سپس رای صادره در تاریخ 12/6/75 به متهمان آقایان حسین و عباس بیگ نژاد ابلاغ گردیده و نیز از تاریخ 12/6/75 رای صادره به آقایان گل محمد مشکانی فرزند حسن و علی اصغر مشکانی فرزند حسن و حسن مشکانی فرزند حسین و علی اصغر مشکانی فرزند قربانعلی و الهوردی مشکانی فرزند عبدالحسین و رحیم مشکانی فرزند حاج محمد و عبدالعلی مشکانی فرزند خسن ابلاغ گردیده که متهمان به قصاص نفس آقایان حسین و عباس بیگ نژاد و محکومین به سال حبس از جهت معاونت در قتل عمدی در مهلت قانونی مبادرت به اعتراض و درخواست تجدید نظر نموده اند که پرونده جهت تجدید نظر به دیوانعالی کشور و باین شعبه ارسال گردیده است هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش سادات حسینی عضو ممیز اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای سید علی ایزدپناه شهری دادیار دیوانکشور اجمالاً مبنی بر (نقض رای شماره 51/839 _ 11/6/75 شعبه 5 دادگاه عمومی سبزوار بلحاظ عدم رعایت مفاد ماده 244 قانون مجازات اسلامی مشاور نموده چنین رای میدهد.
بسمه تعالی
نظر باینکه طبق ماده 244 قانون مجازات اسلامی قسمت دوم آن اول باید از متهمان درخواست بینه کرد که با اقامه بینه از طرف متهمان لوث مسکن است زایل گردد و اگر آنان اقامه بینه نکردند آنوقت نوبت ؟ قصاصاه از طرف شکات فرا میرسد و باستناد بند دال ماده 23 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب نقض میگردد و رسیدگی مجدد به شعبه دیگر دادگاه عمومی محول میگردد مقررات دفتر پرونده اعاده گردد.
رئیس شعبه: سید اصغر حسینی مستشار: سادات حسینی

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 1302

تاریخ تصویب : 1380/12/25

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.