هنگام معامله بایع مالکیتی در مبیع نداشته و موضوع مشمول لوازمات بیع فضولی است
تاریخ رسیدگی 21/6/72
شماره دادنامه 327/72/19
مرجع رسیدگی شعبه 9 دیوانعالی کشور
خلاصه جریان پرونده : 69/500و69/227
آقای (ج) علیه آقای (ش و ب) به خواسته حدود ثالث در پرونده 69/300ح 1 اسلام آباد و الزام خواندگان به حضور در دفترخانه و انتقال یکدستگا و ماشین پیکان سورای مدل 57 به تنظیم سند انتقال و خسارات دادخواست تقدیم کرده و توضیح داده نظربه اینکه درپرونده مطروحه بین خواندگان تامل به حق برای خود هستم مستندا" به ماده 370 قانون آئین دادرسی مدنی و قوانین دیگر در دعوی وارد می شوم عرض می کنم (آقای ش) با مراجعه بنگاه بر طبق قولنامه معتبر مورخ 11/12/68 یکدستگاه پیکان 57 با مشخصات مندرج در سند که در اصل متعلق به آقای موسوی مذکور بوده به اینجانب با اخذ مبلغ دویست و سی هزار تومان فروخته ماشین را تحویل داده و ملزم گردیده است که در 19/12/68 در دفتر حاضر شده و سندانتقال تنظیم نماید و سی هزار تومان مانده ثمن را دریافت دارد با وجود مراجعات مکرر بهانه های مختلف از انجام تعهد خودداری کرده اند نظر به اینکه (ب) به انتقال ماشین و آقای (ش) موظف است نتیجتا" من قائم مقام آقای (ش) هستم با استفاده از قاعده ضمان می توانم الزام مالک اولیه (موسوی) را به انجام تعهد بخواهم نظر به اینکه مسروقه بودن ماشین و حتی محکومیت کیفری آقای (ش) رافع تکلیف نیست و حضور آقایان در محضر در توان آنها می باشد لذا به عنوان ثالث باتقدیم این دادخواست الزام و محکومیت خواندگان به حضور درمحضرو انتقال رسمی پیکان مورد معامله مستندا" به مواد 220و221 قانون مدنی و توام شدن این پرونده با پرونده اصلی را تقاضا دارم آقای (ش) دفاع کرده من یک دستگاه نیسان با پیکان معاوضه کردم آقای (ب) اظهار داشته من پیکان را به آقای (ش) فروخته ام در قبال نیسان ولی نیسان مسروقه است سند معامله عادی در قبال نیسان بوده است مادامی که به جای نیسان پول و مابه التفاوت قمیت به من اعاده نشود حاضر به انتقال ماشین به نام کسی نیستم دادگاه ح 3 در وقت احتیاطی پرونده استنادی را ملاحظه و خلاصه آن را منعکس و سپس مبادرت به صدور قرار عدم صلاحیت به استناد ماده 270 قانون آئین دادرسی مدنی نموده و پرونده را به دادگاه حقوقی یک اسلام آباد ارسال داشته است پس ازاستماع اظهارات خواهان و کسب نظر مشاوردادگاه خ 11اسلام آباد مبادرت به صدور نظریه به دین خلاصه کرده است (درخصوص دعوی مطروحه نظر به اینکه معامله بین خواندگان ردیف 2و3 طی حکم شماره حقوقی یک اسلام آباد باطل اعلام و رای صادره با تایید در شعبه 19 دیوان کشور قطعیت یافته وکاشف از اینست که هنگام معامله بایع مالکیتی در مبیع نداشته و موضوع مشمول لوازمات بیع فضولی است و مالک اصلی پس از اطلاع بیع و تنفیذ نکرده بناء علیهذا مفاد بیع محرز است مستندا" به ماده 348 قانون مدنی و لحاظ ماده 247 همان قانون خواسته خواهان غیر موجه بوده عقیده به رد آن دارد) به تاریخ 22/7/1371 دادگاه در وقت فوق العاده مبادرت به صدور حکم به رد دعوی خواهان به لحاظ عدم اعتراض به نظریه در موعد قانونی نموده است نسبت به رای صادره شماره 71859 تجدیدنظرخواهی شده در این رابطه پرونده در شعبه 19 دیوانعالی کشور مطرح شده است .
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش عضو ممیز و اوراق پرونده و لوایح واصله و دادنامه شماره 71/859تجدید نظر خواسته مشاوره نموده چنین را یمی دهد.
بسمه تعالی
تجدیدنظرخواهی نسبت به دادنامه شماره 71/859 دادگاه حقوقی یک اسلام آباد به نحوی نیست که بارکان آن خللی وارد آورد و مشمول هیچیک از شقوق ماد6 قانون تعیین موارد تجدیدنظراحکام دادگاهها نمی باشد لذا با رد اعتراضات دادنامه فوق الاشعار تایید و ابرام می شود.
مرجع :
کتاب قانون مدنی در آیینه آراء دیوان عالی کشور - عقود وتعهدات
به اهتمام یدالله بازگیر- انتشارات فردوسی - چاپ اول - چاپ دریا
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 327
تاریخ تصویب : 1372/06/21
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
با توجه به محکومیت جزائی خوانده به اتهام انتقال مال غیر، وبه لحاظ عدم تنفیذ از ناحیه مالک رای به ابطال سند رسمی صادر میشود عدم امضاء ذیل قرارداد مستند دعوی توسط تجدیدنظرخواه و نیز با توجه به ارسال اظهارنامه توسط تجدیدنظرخواه پس از اطلاع از ماجرا و اعلام عدم رضایت خود در رابطه با قرارداد
