×

باانتقال منافع عین مستاجره توسط مستاجر، منتقل الیه طرف قرارداد اجاره محسوب می شود

باانتقال منافع عین مستاجره توسط مستاجر، منتقل الیه طرف قرارداد اجاره محسوب می شود

باانتقال-منافع-عین-مستاجره-توسط-مستاجر،-منتقل-الیه-طرف-قرارداد-اجاره-محسوب-می-شود
به تاریخ :1/10/71
شماره دادنامه :709-694
مرجع رسیدگی :شعبه 85دادگاه حقوقی دوتهران
خواهان :آقای ثروت باوکالت آقای کریم
خواهان واردثالث :شرکت ساختمانی
خوانده :آقای سیدرضا
خواسته :پرونده بدوی تخلیه ،خواسته واردثالث :تنظیم سنداجاره رسمی
رای دادگاه
آقای کریم به وکالت ازطرف آقای ثروت دادخواستی به طرفیت آقای رضا تقدیم ومدعی شده که موکلش خانه خودراطبق اجاره نامه رسمی شماره 60044 26/7/61درسال 61جهت سکونت خوانده دعوی به اجاره واگذارنموده است وچون خوانده بعداتصمیم به تشکیل شرکتی درمحل موصوف می گیردموافقت موکلش را به شرح نامه مورخ 2/12/64تحصیل می دارد.بعدازمدتی خوانده ازخواسته قبلی خودعدول نموده وبرابرتعهدنامه مورخ 13/7/70قانوناوشرعاتعهدمی نماید که ازمحل مورداجاره فقط به منظورسکونت استفاده نمایدلذاباتوجه به انقضای مدت اجاره تقاضای صدورحکم به تخلیه مورداجاره رانموده است .در جریان رسیدگی به این دعوی آقای نعمت اله به وکالت ازطرف شرکت ساختمانی وتاسیساتی ....بامسئولیت محدودبامدیریت آقای سیدرضاباتقدیم دادخواست ورودثالث به طرفیت آقایان ثروت وسیدرضادردعوی اصلی وارد وادعانموده که خواهان دعوی اصلی حسب اقرارخودمورداجاره موضوع اجاره نامه فوق الذکرراکه قبلابه عنوان مسکونی دراختیارخوانده ردیف دوم قرارداده بوده طی رضایت نامه مورخ 20/12/64جهت دفترکاردراختیارشرکت موکلش قرارداده است وبه این ترتیب رابطه استیجاری خوانده ردیف دوم که یک شخص حقیقی بوده بامورداجاره وموجرقطع وبین شرکت موکلش باموجر (خوانده ردیف اول )رابطه استیجاری برقراروچون مورداجاره محل کارشرکت موکلش بوده تبعاازشمول قانون حاکم براماکن مسکونی خارج وقانون اماکن تجاری برآن حاکم بوده وهرگونه اقدام خوانده ردیف دوم به عنوان شخص حقیقی درامورشرکت موکلش بلااثروفاقداعتبارقانونی است واستنادخواهان دعوی اصلی به تعهدمستاجرسابق خللی به حقوق قانونی شرکت موکلش واردنمی سازد، لذادرخواست رددعوی تخلیه خواهان اصلی وتقاضای صدورحکم به محکومیت خوانده ردیف اول رابه حضوردردفتراسنادرسمی وتنظیم سندرسمی اجاره نسبت به مورداجاره دعوی به نام شرکت موکلش نموده است که بنابه مراتب فوق الذکروعنایت به مجموع محتویات پرونده هرچندخواهان دعوی اصلی که مالک وموجرساختمان مورداجاره بوده به موجب موافقت نامه مورخ 20/12/64 موافقت نموده که مستاجرساختمان مورداجاره یعنی آقای سیدرضاازمورد اجاره جهت دفترشرکت استفاده نمایدوبه این ترتیب مورداجاره ازوضعیت مسکونی که دراجاره نامه مقررشده به محل دفترکارشرکت مذکورتبدیل گردیده است ولی چون همان مستاجرسابق یعنی آقای سیدرضا.....به دلالت روزنامه رسمی پیوست پرونده خودمدیرعامل شرکت بوده وانجام کلیه امورشرکت حتی انعقادقراردادهای تعهدآوربه عده وی بوده است وبعدازاینکه رابطه استیجاری بین مشارالیه به عنوان یک شخص حقیقی وموجربه انتقال مورداجاره به شرکت قطع گردیده رابطه بعدی بین مشارالیه وموجردرخصوص همین مورد اجاره درواقع رابطه بین شرکت وموجربوده است وبه این ترتیب آقای سیدرضا مدیرعامل شرکت دردوزمان مختلف به دوشخصیت مغایرظاهرشده است یعنی بدوابه عنوان یک شخص حقیقی درمقام انعقاداجاره باموجربرآمده ومورد اجاره رابه تصرف استیجاری خوددرآورده وپس ازاینکه مورداجاره رابا موافقت موجربه محل کارشرکت که خودسهامدارومدیرعامل آن بوده درآورده ازآن تاریخ به بعدشخصیت حقیقی وی تغییریافته وبه عنوان نماینده قانونی یک شخصیت حقوقی ظاهرشده که مجازبوده برابراساسنامه شرکت متبوع خود کلیه اموراین شرکت حتی قراردادهای تعهدآورراانجام وامضانمایدوبر اساس این اختیارات قانونی خودمی توانسته درخصوص ساختمان مورداجاره هم هرگونه قراردادی راباموجرمنعقدوهرتعهدی راازجانب شرکت متبوعش قبول نماید.بنابراین تعهدمشارالیه به موجب تعهدنامه مورخ 13/7/70 که اصالت آن موردتاییدشرکت ...قرارگرفته مبنی براین که ازساختمان مورداجاره به صورت مسکونی استفاده نمایددرحقیقت تعهدخودشرکت بوده که اعلام این تعهدوقبول آن فقط به وسیله نامبرده به عنوان مدیرعامل این شرکت میسوربوده است واستدلال وکیل شرکت به اینکه این تعهد،تعهدیک شخص حقیقی بوده ونمی تواندخللی به حقوق شرکت موکلش که یک شخص حقوقی بوده واردآوردویک احتجاج باطل می باشد،چه آنکه پس ازانتقال مورداجاره به شرکت وقطع رابطه استیجاری بین موجروآقای سیدرضایعنی مستاجری که دارای شخصیت حقیقی بوده دیگرآقای سیدرضابه عنوان یک شخصی حقیقی نفعی درمورد اجاره نداشته تااین امرانگیزه ای به وجودارتباط بین وی وموجربوده وعلتی برای قبول یک چنین تعهدی باشدومعقول هم نیست که موجردرخصوص ساختمان خودکه درتصرف استیجاری شخص دیگری بوده باشخص بیگانه ای مذاکره نموده و قراردادی منعقدنمایدپس درتنظیم تعهدنامه مورخ 13/7/70باورطرفین بر این بوده که این تعهدازجانب شرکت صورت گرفته وآقای سیدرضابه عنوان مدیرعامل این شرکت ذیل تعهدنامه راامضانموده است وبه علاوه ازآنجائی که استفاده ازمورداجاره به عنوان محل مسکونی مختص اشخاص حقیقی بوده وفقط اشخاص حقیقی به اعتباروجودحقیقی خودونیازبه مسکن می توانندازمورد اجاره به عنوان محل سکنی استفاده نمایندوذاتااشخاص حقوقی به لحاظ اینکه وجودآنهااعتباری بوده نه حقیقی نیازی به مسکن ندارندبنابراین در تعهدنامه مورخ 13/7/70شرکت توسط مدیرعامل قانونی خودضمن قبول وتعهد اینکه ازمورداجاره به صورت مسکونی استفاده نمایدباتوجه به سیاق عبارت مفهوماقبول کرده که استفاده ازمورداجاره به صورت مسکونی به توسط همان مدیرعامل یعنی سیدرضا(خوانده دعوی اصلی )انجام شودودرواقع براساس این تعهدنامه ،مورداجاره جهت استفاده مسکونی به خوانده دعوی اصلی منتقل گردیده است .بنابراین نظربه اینکه بشرح مراتب اشعاری تعهدنامه مورخ 13/7/70،تعهدنامه خودشرکت خواهان واردثالث بوده که به موجب آن تعهد نموده که ازمورداجاره به صورت مسکونی استفاده نمایدودرمقام انجام این تعهدخود،مورداجاره رادراختیارخوانده دعوی اصلی که مدیرعاملش بوده قرارداده ودرواقع عملامنافع آن رابه خوانده مذکورمنتقل نموده است وبه این ترتیب قانونامتصرف مورداجاره محسوب نبوده ورابطه استیجاری بین وی وموجرباانتقال منافع مورداجاره به خوانده دعوی اصلی عملاقطع شده است و بازایل شده رابطه استیجاری موجبی برای تنظیم سندرسمی ازناحیه موجرنخواهد بودبناعلیهذادادگاه دعوی شرکت خواهان واردثالث رابه لحاظ عدم وجود رابطه استیجاری بین وی وموجروعدم مالکیت وی درمنافع مورداجاره فاقد وجاهت قانونی تشخیص وحکم به رددعوی وورودثالث صادرواعلام می نمایدو امادرخصوص دعوی اصلی نظربه اینکه مالکیت خواهان درساختمان مورداجاره وتصرف خوانده دراین ساختمان به دلالت فتوکپی مصدق سندمالکیت ابرازی و مراتب اشعاری سابق الذکرثابت ومدلل است ونظربه اینکه حسب مدلول ماده 494قانون مدنی اجاره عقدلازمی بوده که به محض انقضای مدت برطرف می گرددو پس ازانقضای مدت اجاره ادامه رابطه استیجاری بین طرفین منوط به موافقت ورضایت موجرخواهدبودودرخصوص موردازآنجائی که مدت اجاره ازتاریخ 1/8/61یکسال بوده که قبل ازاقامه این دعوی منقضی گردیده وخواهان هم به شرح دادخواست تقدیمی مخالفت وعدم رضایت خودرابه ادامه تصرفات خوانده در مورداجاره اعلام داشته بدین لحاظ تصرفات فعلی خوانده درعین مستاجره فاقدمجوزشرعی وقانونی می باشدوچون ازطرف خوانده درقبال دعوی خواهان مدافعات موثروموجهی به عمل نیامده ودلیل ومدرکی که حاکی ازجوازقانونی تصرفات فعلی وی درمورداجاره باشداقامه وابرازنشده است بنابراین دادگاه دعوی خواهان اصلی راواردوموجه تشخیص وبه استنادمواد1و15قانون روابط موجرومستاجرمصوب سال 1362وماده 494قانون مدنی حکم به محکومیت خوانده دعوی اصلی به تخلیه ازیک دستگاه ساختمان مسکونی به پلاک ثبتی شماره 6933به نفع خواهان صادرواعلام می نماید.رای صادره حضوری است .
رئیس شعبه 85دادگاه حقوقی دوتهران - عباسیان

کتاب :گزیده آرای دادگاههای حقوقی مجموعه دوم - نشرحقوقدان چاپ اول 1357 صفحه 23-26

36

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 709

تاریخ تصویب : 1371/10/01

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.