چنانچه تحقیقات دادگاه درزمینه احرازسن متهم ناقص باشدازموجبات نقض رای خواهدبود
رای شماره : 6249-27/12/42
رای اصراری هیات عمومی دیوان عالی کشور
ازناحیه محکوم علیه فرجامخواه ایرادواعتراضی بیان نشده تامورد توجه ورسیدگی فرجامی واقع شودودرخواست فرجام دادسرای استان درمورد تبرئه اسدالله ومحمدمربوط به ماهیت امروخدشه برنظرواستنباط دادگاه می باشدکه موردرسیدگی فرجامی واقع نمی شودلیکن تقاضای فرجام ماهوی جناب آقای دادستان کل نسبت به متهمان نامبرده باتوجه به محتویات پرونده موجه می باشدوهمچنین اعتراض آقای دادستان برعدم تطبیق بزه منتسب به پرویزبا ماده 171ناظربه ماده 170قانون کیفرعمومی واردبنظرمی رسدزیراازکلیه محتویات پرونده واظهارات کسان وبستگان طرفین وگواهی گواهان وبیانات متهمین چنین مستفادمی شودکه هرسه نفرمتهم درایرادضرب وجرح منتهی به فوت حسن دخالت داشته وبزه منتسب به آنان قابل تطبیق باماده 175مکررقانون کیفرعمومی می باشد.اعتراض دیگرجناب آقای دادستان کل مبنی براینست که : (تحقیقات واقدامات دادگاه جنائی راجع به تشخیص سن پرویزناقص است ." صحیح است زیراحسب حکایت اوراق پرونده متهم درتحقیقات بدوی خودرا متولد1320ودارنده شناسنامه شماره 11صادراززنجان ودربازپرسی 19ساله معرفی وهیئت دادگاه جنائی قبلی نیزقدرمتیقن سن اورا19ساله تعیین نموده اند،مع الوصف دادگاه جنائی براثراعتراضات وکیل مدافع متهم تشخیص سن متهم رابه کارشناس ارجاع وپس ازمعاینه ،سن مشارالیه راحین ارتکاب کمتراز18سال تعیین نموده ،چون حسب دلالت برگ استشهادیه تقدیمی وکیل مذکوروگواهی عده ای شناسنامه شماره 11پرویزمتعلق به برادربزرگترش که قبل ازتولدپرویزدرگذشته وشناسنامه اوراپدرش اختصاص به پرویزداده است واین بیان مخالف بااظهارات پرویزدرتحقیقات بدوی است که خود دارنده شناسنامه شماره 11معرفی نموده بناءعلیه وباتوجه به جهات مذکوره تحقیقات پرونده راجع به سن متهم ناقص ودادگاهبادرنظرگرفتن بیان متهم که شناسنامه خودرادرزندان گم کرده ،مکلف بوده به سوابق امردراداره آمارو ثبت احوال محل مراجعه ومعلوم نمایدکه شناسنامه شماره 11دراثراظهارو اعلام چه شخصی برای پرویزصادرشده ونیزکیفیت اظهارواعلام تولدمتهم رادر اداره آمارروشن نموده ورونوشت شناسنامه مذکوررااخذوپیوست پرونده نماید،همچنین راجع به دوران تحصیلی متهم دردبستان وغیربه پرونده وبه سوابق موجوددراداره فرهنگ محل ومدارس مربوطه مراجعه ومعلوم نمایدچند سال مشغول تحصیل وچه مدت به کسب اشتغال داشته ،بهرتقدیرتحقیقات پرونده نسبت به نکات وجهات مذکورناقص ومادام که تحقیقات مذکورانجام نگردد صدورحکم برمحکومیت متهم به استنادماده 36صحیح نمی باشدبنابراین چون دلائل وشواهدوقرائن موجوددرپرونده نسبت به تبرئه اسدالله ومحمدمخالف اصول وکیفیاتی است که دادگاه مستنداستنباط خودبربرائت مشارالیهما قرارداده است لذابه دستورمواد430و430مکررقانون آئین دادرسی کیفری حکم فرجامخواسته درهرسه موردمذکور(1- تطبیق اتهام منتسب به پرویزبا ماده 171،2- تبرئه اسدالله ومحمد،3- نقص تحقیق به سن پرویز)نقض و رسیدگی به دادگاه جنائی گیلان ارجاع می گردد.
* سابقه *
ایرادضرب منتهی به فوت درغیرموردمنازعه
مصداق جرم
1- پرویزکه سن اودرکیفرخواست 19ساله قیدشده ،2-اسدالله 33ساله 3- محمد29ساله ،درسال 39متهم اول به اتهام ایرادجرح عمدی منتهی به فوت حسن وسیله چاقوومتهم دوم وسوم به اتهام معاونت درجرح عمدی منتهی به فوت تحت تعقیب دادسرای لاهیجان واقع وبه استنادقسمت اخیرماده 171ناظربه ماده 170قانون مجازات عمومی درباره پرویزوشق 3ازماده 28قانون مجازات عمومی ناظربه ماده 171قانون مزبوروماده 29ورعایت ماده 170قانون مجازات عمومی درباره متهمان ردیف دوم وسوم تقاضای مجازات آنان بعمل آمده است .
دادگاه جنائی استان گیلان پس ازرسیدگی :به استنادوجودسابقه عدوات ودشمنی پرویز(متهم )وحسن (مجنی علیه )که موردتصدیق متهم بوده وحضورمتهم دربازاروقدم زدن وگردش قبل ازواقعه بامجنی علیه ورفتن بااوواقرارمتهم درژاندارمری ونزدبازپرس مبنی براینکه مجنی علیه درهمان لحظه گفته است ، پرویزمراکشت وگواهی ژاندارم علی وحاجی قهوه چی ودونفردیگرکه بلافاصله درمحل واقعه حاضرشده اندوگواهی گواهان که درمحل واقعه قبلاحضورداشته و دیده اندکه متهم بامجنی علیه قدم میزده وبعدازدورشدن صدای داده وفریاد مجنی علیه راشنیده اندومجنی علیه رادیده اندکه کمرخودراگرفته وخمیده راه می رفت بطوری که چاقودرپشت وستون فقرات فرورفته بودومیگفت که پرویز مرازدوگواهی گواهان که ازمجنی علیه شنیده اندکه گفته پرویزمرازده است و دلائل مشروح ومفصل دیگرمندرج دردادنامه 31-28/1/40بزه انتسابی به متهم را درحدودماده 171ناظربه ماده 170قانون مجازات عمومی محرزدانسته و مشارالیه رابه حبس ابدبااعمال شاقه محکوم کرده است ودرقسمت اتهام اسدالله ومحمدبه معاونت درقتل عمدی باتوجه به اینکه ژاندارم علی وسایر گواهان گفته اندکه مجنی علیه گفته که پرویزبه تحریک این دونفراورازده ولی براثبات تحریک ومعاونت درپرونده امردلیلی دیده نشده وپزشکان آثاری که حاکی ازگلاویزی باشددربدن دونفرمزبورندیده اندآنان راازبزه اتهام به معاونت تبرئه کرده است .
دراثرفرجامخواهی متهم ودادستان استان شعبه 11دیوان عالی کشوربه موضوع رسیدگی و،ازدلائل وشواهدموجوده درپرونده بالخصوص گواهی پزشکان مبنی بروجودجراحات متعدده درپشت وکمرمجنی علیه استنباط کرده که پرویز منفردامرتکب ایرادجراحات منتهی به مرگ حسن نبوده بلکه متهمان نامبرده نیزدرایرادجرح دخالت داشته اند،ازاین روحکم فرجامخواسته رابه موجب دادنامه شماره 5460-7/12/40مستندابه ماده 430و430مکررقانون آئین دادرسی کیفری نقض ورسیدگی رابارعایت ماده 8 قانون تشکیل محاکم جنائی به دادگاه جنائی گیلان ارجاع نموده است .
دادگاه مزبورپس ازاجرای تشریفات قانونی وتشکیل جلسه مقدماتی در تاریخ 26/12/41بادرنظرگرفتن نظریات پزشکان درباب سن متهم وانجام دادرسی به شرح دادنامه 173-10/5/41وادله مشروح ومفصل مندرج درآن ،پرویز نامبرده رامنحصراقاتل حسن دانسته وباتطبیق عمل برماده 171ناظربه ماده 170قانون مجازات عمومی ورعایت ماده 36قانون مجازات عمومی ازلحاظ اینکه کمیسیون پزشکی گیلان سن متهم رابین 18تا19تشخیص داده وتاریخ ارتکاب 21/6/39بوده است مشارالیه رابه چهارسال وشش ماه حبس در دارالتادیب محکوم واسدالله ومحمدراازبزه معاونت تبرئه کرده است .
متهم ودادستان استان ازبرائت دونفراخیرواینکه عمل هرسه نفربا ماده 175مکررقانون مجازات عمومی قابل انطباق بودورعایت ماده 36در باره پرویزبی موردبوده است فرجامخواسته اند.
حکم فرجامخواسته درباره اسدالله ومحمدوپرویزاصراری تشخیص شده است ،موضوع درهیئت عمومی دیوان عالی کشورطرح گردیده واکثریت به شرح زیرارای به نقض حکم موردتقاضای فرجام داده اند:
مرجع :
آرشیوحقوقی کیهان
مجموعه رویه قضائی صفحه 11 تا 14
آراءهیات عمومی دیوان عالی کشور
سال 1342 چاپ 1343
14
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 6249
تاریخ تصویب : 1342/12/27
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
مصالحه طرفین پرونده کیفری درختم دعاوی خود،مانع ازطرح هرگونه دعوی حقوقی وضرروزیان میشود اتهام ایرادضرب وجرح منتهی به فوت چنانچه مقرون به دلایل کافی نباشد موجب برائت است
