×

کفایت ادله بر احراز ارتکاب شرکت در قتل

کفایت ادله بر احراز ارتکاب شرکت در قتل

کفایت-ادله-بر-احراز-ارتکاب-شرکت-در-قتل

وکیل


رای شماره : 14 - 17/7/1375

رای هیات عمومی شعب کیفری دیوانعالی کشور (اصراری )
با توجه به اظهارات و اقاریر متهمن در مورد نحوه مداخله در قتل احمد000 و مخفی کردن جسد و کشف قطعاتی از آن اعتراض موثر نیست و به استناد بند(ج ) ماده 24 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب دادنامه شماره 6218/2/75 شعبه هجدهم دادگاه عمومی اهواز مبنی بر محکومیت تورج 000 به قصاص نفس با قیود اجرائی آن ( رعایت حقوق و سهم صغار و قاتلین در صورت قصاص ) با اکثریت آراء ابرام می شود0
هیات عمومی دیوانعالی کشور(شعب کیفری )

* سابقه *

رای اصراری کیفری 137514
کفایت ادله بر احراز ارتکاب شرکت در قتل

شماره رای : 1714/7/1375
شماره پرونده : 137521
شماره جلسه : 137521

علت طرح : اختلاف نظر شعبه بیست و ششم دیوانعالی کشور با دادگاههای عمومی اهواز

موضوع : شرکت در قتل عمد
کفایت ادله

در ساعت 11 روز سه شنبه مورخ 17/7/1375 جلسه هیات عمومی شعب کیفری دیوانعالی کشور(اصراری ) بریاست حضرت آیت الله محمدمحمدی گیلانی رئیس دیوانعالی کشور و با حضور جنابان آقایان قضات شعب دیوانعالی کشور و نماینده جناب آقای دادستان کل کشور تشکیل وبا اعلام ریاست جلسه رسمیت یافت 0
ابتدا دادنامه شماره 13192/4/1375 شعبه بیست و ششم دیوان هالی کشور بتصدی جناب آقای محمدعلی رازی زاده رئیس و جناب آقای سیدعطاءالله معنوی مستشار قرائت گردید0
خلاصه جریان پرونده :
بنا به گزارش مورخه 21/3/71 پاسگاه شماره 5 اهواز در حین گشت زدن در خیابان مولوی این شهرستان وانت تویوتای آبی رنگ رامشاهده می کند که دربش باز وفاقد سرنشین بوده است و بعضی از ساکنان این مکان گفقته اند که این وانت دو روز است که در اینجا پارک شده و در مورخه 25/3/71 آقای رجبعلی به پاسگاه اعلام کرده ک برادرش به نام احمد حدود50 ساله از مورخه 20/3/71 مفقود شده زیرادرروزمذکور ساعت 5/6 غروب با او بوده و قرار بوده است 7 یکدیگر را ملاقات کنیم که از او خبری نیست و با دیدن وانت گفته که متعلق به برادرش احمد است 0
بدنبال مفقود شدن آقای احمدپاسگاه به منزل اومراجعه وازهمسر نامبرده سئوالاتی کرده همسرش شهلا گفته حدود20 روز پش او را دیده است و شغل او کشاورزی است و همسر دیگری در اصفهان دارد به من گفته بود که می خواهم بروم اصفهان (برگ 7) من ازاو فرزندی ندارم 0 و از سوی دیگر شخصی بنام کریم به آگاهی گفته من برادرهای آقای احمد را می شناسم می دانم او(احمد) با زنی کولی ازدواج کرده و شنیده ام که گم شده است است و عده ای می گویند او را کشته اندضمنا" شهلا همسر احمد در مورخ 3/4/71 به آگاهی مراجعه کرده و گفته من فرزندی از احمد دارم بنام عیسی بعد از دینا آمدن فرزندم با شوهرم قرار گذاشتیم که اسم این فرزند را در شناسنامه مادرم وارد کنم و قبلا" به شما در این باره دروغ گفته بودم 0
در مورخه 4/4/71 پس از تحقیقات آگاهی از خانم شهلا(معروف به بیرنه ) نامبرده حاضر شده محل قتل شوهرش را نشان دهد که دراین رابطه به اتفاق تعدادیاز مامورین با راهنمائی شهلابه 20 کیلومتری جاده ار مهرمز رفته پس از طی کردن جاده خاکی در زیر بوته های محلی را که کاملا" چرب بوده نشان داده در برگ 19 ازقول اونوشته اند که گفته من خودم جسد را در همین محل دیدم و داخل پتو بوده وخالد من را تهدید کرده است که به کسی چیزی نگویم مامورین پس ازبررسی صحنه در اطراف آن تکه های سوخته شده پتو را دیده اند و با توجه به اینکه برادران مقتول قبلا" رنگ پتو را تعیین کرده بودند با همان رنگ تکه های پتو بافته شد پس از بررسی قسمتی از زیرپوش مقتول در حدود ده متری محل مزبور که کاملا" معلوم بوده وپیراهن و زیرپیراهن متقول مورد تائید برادرانش قرار گرفت و با گشتن مجددا" یک بشکه پلاستیکی حدودا" چهارلیتری در صحنه بوده که معلوم شد قاتل یا قاتلین از آن برای بردن بنزین استفاده کرده و پس از پاشیدن بنزین بر جسد آن را سوزانده بودند در بقیه این گزارش چنین آمده است و چنین متصور است که پس از سوزاندان جسد مقتول حیوانات درنده استخوانهای جسد را به اطراف برده بودند که دراین بررسیها استخوان چانه یا قسمتی از دندانهای انسانی ضبط شده است و در دیگر اطراف صحنه تعدادی از استخوانهای پا و دست مققتول مورد شناسائی قرار گرفت که جهت روشن شدن موضوع تمام استخوانها جمع آوری شده و هبمراه تکه لباس مقتول و تکه پتوی سوخته شده به آگاهی گسیل داده شده (برگ 18) کروکی محل سوزاندن و محل کشف استخوانها و لباسها کشیده شده ا ست 0
بدنبال این مساله مجددا" شهلا در برگ 21 گفته قبلا" خالد با من دوست بوده قبل از اینکه بچه به دنیا بیاوردم همدیگر را دوست داشتیم بعد متوجه شدم معتاد است و تزریق می کند از او دست کشیدم حتما" او شوهرم را کشته است و مجددا" در مورخ 6/4/71 در توضیح جریان قتل گفته با خالد رابطه نامشروع داشتم و در همین رابطه تصمیم گرفتم از شوهرم که سد راه ماست طلاق بگیرم ولی او مرا طلاق نمی داد و خالد با دو نفر از دوستانش به طرف احمد(شوهرش ) هجوم بردند و با ضرب گلوی وی پاره شده بود و بعدا" با همدیگر مشورت کردیدم جسد را در پتوی داخل مشاین پیچاندند و یک نفر از دوستان خالد هم بنام عبدالرضا بوده و بطرف جاده رامهرمز رفتیم وازجاده خاکی که رد شدیم خالد جسد را آتش زده است (خلاصه برگ 27و28)0
مامورین به دنبال خالد رفته ولی موفق به دستیگری او نشدند ضمنا" در این صفحات شرکت داشتن افراد خانواده خود را در این قتل بکلی منکر شده است و مجددا" شهلا در برگ 41 مورخ 8/4/71 گفته من وخالد و برادرم حسین ، احمد را در منزل خودمان کشتیم در منزل بودیم و در توضیح قتل در این صفلحه گفته با چوب و چاقو او را کشتیم خالد با چوب و حسین (حسین برادر شهلاست در زمان حادثه 22 ساله بوده ) با چاقو او را زد و در ادامه مسئله بردن جسدبه بیرون و آتش زدن را گفته است 0 و در صفلحه 56 نیز مجددا" همین مطالب را سرهم کرده است 0
برادر شهلا بنام حسین در مرحله اول بازجوئی چیزی از ماجرا بیان نکرده بود0 اما در این مرحله بدنبال اظهارات خواهرش پذیرفته و گفته یکشب بهمراه خالد به منزل خواهرم رفتیم احمد آنجا بود بعد از چند دقیقه نشستیم نمی داننم احمد برای چه کاری بلند شدکه خالد با چیری مانند چوب محکم زد توسی سر احمد چند بار این کار را تکرار کرد که احمد به زمین افتاد و من با چاقو توی شکم او زدم و بعدا" او را در پتو پیچیدیم و در ماشین خودش گذاشتیم وبه طرف رامهرمز بردیم (تا آخر جریان آتش زدن را گفته برگ 5248)در مورخ 9/4/71 مامورین با راهنمائی حسین به منزل مقتول رفته اند و محل قتل را نشان داد که در این گزارش چنین آمده است دو متهم در حضور بازپرس شعبه اول محل قتل را تشریح کرده و در بررسی که به عمل آمده معلوم گردید مقتول در همان منزل نشسته بوده که متهمین اقدام به کشتن وی کرده اند آثار خون در کف هال کاملا" مشهود بوده است مراتب صورتجلسه گردید)) برگ 54 ضمنا" درباره قطعات بدست آمده از جسد مرحوم احمد پزشکی قانونی اهواز در برگ 37 مورخ 6/4/71 چنین نوشته ((چند قطعه استخوان بازو فک تحتانی که دارای سه دندان که دارای سه دندان سمت راست و آخر می باشد و چندقطعه کوچک استخوان و مقدار تکه پارچه سوخته علت مرگ احتمالا" سوختگی تحقیقات قضائی کامل لازم است ))0
در گزارش مورخ 15/4/71 آگاهی اهواز اظهارات شهلا و حسین را منطبق با واقع تلقی کرده است (برگ 58) و در پی تحقیقات محسوس و غیرمحسوس آگاهی اسم شخصی بنام تورج برده شده و گفته شده نامبرده با شهلا رابطه نزدیک و ناشمروع داشته (برگ 63) و در صورت جلسه مورخ 17/4/71 با صحبت کردن با حسین وی گفته من واقعیت را نگفته ام و راستش اینکه مقتول بدست من و خواهرم و شخصی بنام تورج و یکی از دوستان تورج که اسمش را نمی دانم بتقل رسیده است برگ 73 و سپس جریان به آتش کشیدن جسد را گفته است و در ادامه بیان داشته چون تورج دویست هزار تومان بمن داد و گفت اسمی از او نبرم من اعتراف نکردم تو در برگ 76 گفته من با این پول عروسی کردم ( یکهفته بعد از کشتن مرحوم احمد، حسین عروسی کرده است ) و در این رابطه به دنبال دستگیری تورج در مورخ 19/4/71 نامبدره در برگ 84 درادامه اظهاراتش که گفته با شهلا رابطه داشته و از چگونگی آشنائی خودبا آنان که سوار تاکسی او شده بودند تا جائی که منتهی به ارتباط خیلی نزدیک او با این زن شده و در شب حادثه که جهت عمل نامشروع به منزل شهلا رفته بوده گفته من و حسین و شهلا مقتول را با طناب خفه کردیم 0 و در مواجهه حضوری بین تورج و حسین برای توضیح خصوصیات قتل تورج گفته من جهت ارتباط با شهلا به منزلش رفتم پس از ده دقیقه حسین و مقتول آمدند شهلا مرا برد به داخل حیاط خلوت بعد از چندی سر وصدا آمد من خیال کردم شوهرش از بودن من درخانه مطلع شده که قصد فرار از روی دیوار حیاط خلوت را داشتم ناگهان در باز شد شهلا به من گفت بیا تا کلک شوهرم را تمام کنیم من با بی میلی داخل هال شدم و به آشپزخانه رفتم و طنابی پیدا کردم که در همان حین حسین هم وارد هال شد و با چاقو به احمد هجوم کرد و من هم با طنابی که در دست داشتم بگردن او انداختم و کشیدم ) که با هم او را بقتل رساندیم همان موقع شهلا در حال حضور داشت وکمک می کرد و پاهای ا و را می گرفت بعد پتوئی آورد بعد از آن جسدرابا هم (من و حسین ) حمل کردیم در عقب تویوتا گذاشتیم و حسین در بین راه پیاده شد من و شهلا بطرف جاده راهمرمز رفتیم شهلا پیشنهاد کرد جسد را بسوزانیم و در ادامه گفته شهلا بنزینی را که درماشین بوده روی او ریخت و خودم کبریت به او دادم و خودش جسد را آتش زد و سریعا" محل را ترک کردیم (تا آخر جریان رفتن به اصفهان جهت عروسی پسرخاله اش را گفته است برگ 85)0
در برگ 92در مواجهه حضوری مورخ 23/4/71 بین حسین و تورج ،حسین گفته ابتداء من با چاقوی آشپزخانه چهار ضربه چاقو به احمدزدم و او را بقتل رساندم و سپس با همکاری تورج و خواهرم شهلا( جسد را بردیم بیرون سوزاندیم 0 جریان سوزاندن را بطور فشرده گفته وگفته آتش زدیم ) در این مواجهه تورج گفته من در منزل حضور داشتم وشاهد قضیه بودم دیدم حسین و خواهرش با چاقو او را از پا درآوردند و سپس آنها از من خواستند در حمل جسد به آنان کمک نمایم تا آخر مسئله سوزاندان از سوی آنان و حضور خود را مطرح کرده است و در مواجهه حضوری محدد بین آندو مورخ 25/4/71 حسین گفته من در حضور تورج و خواهرم با ضربات چاقو احمد را بقتل رساندم تاآخرسوزاندن جسد( در این مراحل حسین حرفی از شرکت تورج به میان نیاورده حتی مسئله آوردن طناب ) در این مرحله تورج گفته 80 درصد حرفهای حسین را قبول دارم من شاهد قتل نبودم بلکه وقتی وارد هال شدم چاقودر دست حسین بالای سر جسد ایستاده بود(برگ 7)
از سوی دیگر خالد دستیگر شده ( برگ 103 وازقتل اظهار بی اطلاعی کرده ولی اصل ارتباط نامشروع با شهلا را گاهی حدود 2 سال و گاهی 5/1 سال پذیرفته و بعدگفته من دیدم که با شخص دیگری دوست شده او را رها کردم 0 در صفحه 112 شهلا اینطور می گوید: حسین به شوهرم حمله کرد با چند ضربه چاقو او را از پا در آورد وقتی مطمئن شدیم که کشته شده من و حسین جسد را در پتو گذاشیتم و بعد درب حیاط خلوت را باز کردم و قضیه کشتن شوهرم را برای تورج تعریف کردم 0
در برگ 116 مورخ 29/4/71 مواجهه حضوری بین چهار نفر متهمین (شهلا حسین تورج خالد) از هشلا خواسته شد نقش تورج را که روبرویش نشسته شرح دهد او گفته (( در حدود یک هفته جلوتر ازقتل با برادرم حسین مشورت کردم که شوهرم را بکشیم تا اینکه همان شب (شب قتل ) تورج برای نزدیکی با من وارد شد و من درب را برای او باز کردم بعد از مدتی حسین آمد قبل از آمدن حسین تورج را داخل حیاط خلوت گذاشتم و درب را روی او قتل کردم حسین که داخل حیاط بود شوهرم آمد پس از صرف شام شوهرم خوابید در خواب حسین برادرم با چاقوئی که از قبل تهیه کرده بود و با خودش آورده بود بسوی شوهرم حمله کرد و با چند ضربه چاقو شوهرم را به قتل رسانده است و من خودم ناظر این قضیه بودم خطاب به شهلا واقعیت را بیان کنید و توضیح دهید که نقش تورج در قتل چه بوده است ؟ جواب راستش را بخواهی تورج در قتل شرکت داشته : تورج پس از اینکه مطمئن شد که شوهرم خوابید با حسین برای کشتن شوهرم هجوم بردند ابتدا تورج با بند گردن مقتول را گرفت و سپس برادرم بنام حسین با ضربات چاقو او را کشت )) بعدا" ماجرای حمل جسد و سوزاندن را گفته است و در آخر گفته من آنجا بودم برادرم بنزین روی جسد ریخته و کبریت زدو بدنبال آن حسین تمام اظهارات خواهرش را پذیرفته و گفته که او تمام جزئیات را گفته است و او حرفی برای گفتن ندارد اما تورج گفته من در کشتن نبودم من جهت نزدیکی بمنزل او رفتم بعد حسین آمد شهلا مرا داخل حیاط خلوت کرد بعد صدای شوهرش که لهجه اصفهانی داشت شنیدم بعد دیدم درب حیاط خلوت باز شد وقتی وارد هال شدم جسد احمد را دیدم ضمنا" تورج پس از دستگیری محل آتش زدن جسد را همانگونه که شهلا و حسین بطور جداگانه نشان داده بودند نشان داده است (گزارش مورخ 31/4/71) و در ذیل گزارش مدیر آگاهی اظهارنظر کرده که با عنایت به اینکه ماندن مدت یکساعت در حیاط خلوت که راه به بیرون دارد معقول نیست تورج هم با نقشه قبلی و هماهنگی جهت قتل وارد منزل گردیده و در قتل شرکت داشته و به احتمال زیاد بهمان شیوه ای که شهلا اخیرا" اعتراف نموده (واقع شده باشد)0
شهلا باز هم در مورخ 22/5/71 گفته بگردن او بند انداخت و حسین با چاقو زد در هال او را کشتند0 جسد را حسین و تورج آتش زدند و نقشه قتل را با توج و حسین کشیده ایم (برگ 136) و شهلا در برگ 173 گفته من و تورج او را کشتیم وتورج او را آتش زد(از این بعد شهلا در اظهاراتش سعی کرده به گونه ای برادرش را تبرئه کند و بی گناه جلوه دهد)0
در تعقیب شکایت اولیای دم و بر اساس تحقیقات انجام شده دادسرای عمومی اهواز طی کیفرخواست شماره 202093/10/71 تقاضای تعیین کیفر برای متهمین را نمود0
در جلسات دادگاه کیفری یک اهواز شعبه دوازدهم موضوع پرونده مورد رسیدگی قرار گرفته اولیای دم در این جلسات تقاتضای قصاص قاتلین را نمدند متهمین در جلسات دادگاه هر کدام منکر شرکت در قتل شده اند و خالد نیز منکر زنا شده است تورج ارتباط خود را با شهلا پذیرفته اما شرکت در قتل و جنایت بر جسد مرده را قبول نکرده است 0
دادگاه در رای شماره 30583/6/72 :
در مورد اتهامات شهلا او را به 5 سال حبس محکوم کرد و درباره اتهامات وارده بر حسین گفته شکرت در قتل عمد محرزنیست حکم تبرئه وی از این اتهام صادر می گردد و نسبت به ایراد جنایت بر میت به استناد ماده 494 قانون مجازات اسالمی به پرداخت 50 دینار محکوم می گردد و در مورد اتهامات منتسبه به تورج اهام را محرز دانسته و گفته هرچند نامبرده منکر ارتکاب قتل و ایراد جنایت بر میت است ولی با توجه به اقرار وی که در منزل مقتول حبضور داشته بنظر می رسد که جهت انجام مقاصد شوم خود مبادرت بقتل نموده و پس از انتقال جسد به بیابان بهمراهی حسین اقدام به سوزاندن جسد نموده است و دادگاه در این رابطه مستندا" به موادی او را به تحمل صد ضربه شلاق (حد زنا) و به اعدام محکوم نموده و اولیاءدم قبل از اعدام متهم باید سهم الدیه صغار با بحساب آنان واریز نموده و احتیاطا" یک دوم دیه نیز به متهم پرداخت نمایند و پس از انجام تشریفات مذهبی حکم قصاص نفس اجراء شود و همچنین او را به پرداخت 50 دینار بابت ایراد جنایت به میت محکوم کرد و متهم ردیف 4را به تحمل دو سال حبس بابت رابطه نامشروع با متهمه ردیف 1 محکوم نمود و در مورد زنای محصن به برائت وی رای صادر نمود0
رای صادره از سوی اولیاءدم و کیل آنها و محکوم علیه ردیف 2 و وکلای محکوم علیهم ردیف 1و3و4 مورد اعتراض قرار گرفته 0 دادگاه مزبور به نظر خوود باقیمانده پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و مالا" به شعبه بیست و ششم دیوان عالی کشور ارجاع گردیده و این شعبه طی دادنامه شماره 142507/9/72:
رای صادره را نقض نمود بدلیل اینکه اولا" متهم ردیف 2 صریحا" و مکرر اعتراف کرده که با ضربات چاقو به مقتول زده و در صفحه 97 گفته : به تنهائی او را بقتل رساندم 0 و یا حداقل با متهم ردیف 3 شرکت در قتل داشته و انگیزه قتل را وعده مالی که خواهرش به او داده بوده بیان کرده است ومشارالیها کولر و یخچال مقتول را به وی داده ، ثانیا" متهمه ردیف 1 اعترافاتی درباره زنا کرده هرچند با انکار بعدی رجم ساقط می شود ولی جرم او در حد جلد قابل احراز است و نسبت به سرقت مالی در محضر دادگاه اقرار کرده که باید اموال مسروقه مسترد گردد، با توجه به مندرجات بالا رای دادگاه نسبت به متهم ردیف 3 که وی راتنها قاتل شمرده و در عین حال احتیاط به دادن نصف دیه کامله به او شده قابل ابرام نیست و رای صادر نسبت به متهمین نقض و پرونده به شعبه همعرض عودت داده شد
بدنبال آن پرونده در دادگاه یکفری یک اهواز شعبه هفدهم مورد رسیدگی ماهوی واقع شدو این دادگاه طی دادنامه شماره 10868/7/73
متهم ردیف 1 را به تحمل 15 سال حبس بابت معاونت در قتل و تحمل 100 ضربه شلاق بابت زنا و تحمل سه سال حبس بابت سرقت وجوه نقدی و تحمل سه سال حبس بابت معرفی غیر بجای پدر ومادر واقعی فرزندش و متهمان ردیف 2و3 (حسین و تورج ) را به قصاص نفس بابت شرکت در قتل عمدی پس از پرداخت نصف دیه کامله به هرکدام و هر یک را بابت جنایت بر میت به پرداخت 50 دینار محکوم کرد وتورج را به صد ضربه شلاق بابت حد زنا محکوم نمود0
قابل ذکر است در اظهارات محکومین فوق چندانی پیدا نشده بلکه بعضی مانند تورج حتی حضور خودر را بکلی منکر شده و دیگر متمین هم هر کدام به گونه ای منکر اتهام شده اند و اهظارات قبلی خود را که در مراحل اولیه گفته اند با ذکر تمام خصوصیات و جزئیات بخاطر شکنجه وکتک اعلام کردند0 شعبه هفدهم دادگاه کیفری یک اهواز در دادنامه فوق الذکر درباره قتل چنین استدلال کرده است :
در مورد اتهامات حسین دائر بر شرکت در قتل عمد با توجه به اقاریر اولیه وی در مراحل تحقیق و بازپرسی و اینکه اظهارات وی توجه بنحوه وکیفیت قتل مقرون بصحت است و انکار اخیروی دردادگاه بجهت فرار از تحمل مجازات است و چنانچه اظهارات وی با سایر متهمان تطابق داده شود انگیزه وی از تقل کسب پول و لوازم منزل بوده که خواهرش یعنی همسر مقتول شهلا به وی وعده داده بود و با توجه به وجود آثار خون در محلی که مقتول به قتل رسیده و حسب صورتجلسه مندرج در پرونده تایید شده و نیز حسب گزارش مامورین انتظامی در کف خودروئی که مقتول با آن بخارج از شهر حمل شده قطرات خون مشاهده گردیده برای دادگاه محرز است که متهم همانگونه که در تحقیقات اولیه اقرار نموده پس از اینکه متهم دیگری یعنی تورج طناب را بر گردن مقتول انداخته وی نیز با چاقو بمقتول حمله نموده ضربات متعددی به مقتول وارد نموده است و آثار خون به جای مانده نیز موید این مطلب می باشد لهذا قتل مستند به عمل وی ونیز تورج می باشد اگرچه با توجه به سوزاندن جسد نمی توان تاثیر عمل وی ومتهم دیگر را دقیقا" مشخص نمود لیکن مستفاد از ماده 215 قانون مجازات اسلامی خواه اثر کار آنها مساوی باشد یا متفاوت دادگاه مرگ را مستند به قتل هرد متهم می داند و لهذا وی را(تورج ) نیز به قصاص نفس محکوم می نماید000
پس از ابلاغ حکم رای صادره مورد اعتراض وکلای محکوم علیهم قرار گرفته و در این رابطه پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و بدلیل سبق نظر به شعبه بیست و ششم دیوانعالی کشور ارسال گردید و شعبه مزبور طی دادنامه شماره 6612/9/73 :
رای صادره را نقض نموده بعلت اینکه اولا" در اکثر مراحل متهمان ردیف 1و2 گفته اند: متهم ردیف 2 با چاقو و خود متهم ردیف 2 نیز اعتراف کرده و واقعیت را گفته لذااحرازوقوع قتل بنحواشتراک از پرونده استفاده نمی شود و طبق گزارش در محل قتل و در ماشین مقتول آثار خون کشف شده که این امر دلیل وقوع جنایت از نوعی است که موجب جاری شدن خون می باشد و در اکثر مراحل حسین و شهلامتفقا" گفته اند که حسین با چاقو زد و در مواجهه های حضوری متعدد نیز چنین گفته اند در نیتجه زمینه احراز وقوع قتل بنحو اشتراک به گونه ای که حسین با چاقو زده باشد و همزمان تورج با طناب خفه کرده باشد از پرونده استفاده نمی شود و لذا رای دادگاه نقض می گردد ولی رای صادره نسبت به متهمان ردیف 1و2 یعنی شهلا و حسین قابل تصدیق است قابل ذکر است که درباره آتش زدن جسد جزء اخیر علت تامه سوزاندان پس از ریختن بنزین یا نفت تنها از سوی کسی انجام می گیرد که کبریت را روشن کند و به جسد نزدیک نماید در نتیجه سوزاندن بوسیله یکنفر انجام شده بنابراین رای صادره در مورد اشتراک در جنایت بر میت نیز نقص می گردد و پرونده به شعبه همعرض ارسال می شود0
پرونده در دادگاه عمومی اهواز شعبه بیستم مورد رسیدگی ماهوی واقع شده و این دادگاه :
با اجراء قسامه توسط اولیاءدم حسین و تورج را به قصاص نفس پس از پرداخت سهم الدیه صغار و پرداخت نصف دیه کامله به هر یک از آنها ومتهم ردیف 3 راب ه پرداخت 100 دینار بابت جنایت بر میت محکوم نمود0
که رای دادگاه مورد اعتراض متهم ردیف 3 قرار گرفته ، و شعبه بیست و ششم دیوان عالی ک شور طی دادنامه شماره 3054/1/74:
رای صادره را نقض نموده بخاطر اینکه اولا" متهم ردیف 2 حسین مکررا" می گوید به تنهائی او را کشتم و متهم ردیف 3 فقط اعتراف کرده که طناب به گردن مقتول اناخته و همزمان متهم ردیف 2باچاقو به سینه و شکم مقتول زده که وجود آثارخون در منزل مقتول و در اتومبیل حامل جسد موید این مطلب است 0 و در این صورت عمل متهم ردیف 3 در حد امساک خواهد بود و قتل توسط ضربات چاقوانجام گرفته و اگر بعد از ضربات چاقو متهم ردیف 3 فشار بر گردن راادامه داده باشد این کار بر شخص کالمذبوح انجام شده و موجب قصاص نمی گردد و قسامه نمی تواند واقعیت را دگرگون سازد لذا مجرمیت متهم ردیف 3 در حد امساک است 0 ثانیا" در مورد سوزاندن نیز متهم ردیف 3 طوزاندن را به متهمه ردیف 1 نسبت داده برگهای 90و96و86 و متهمه ردیف 1 در برگ 111 گفته خودم جسد را سوزاندام بنابراین رای دادگاه نقض و پرونده به شعبه همعرض ارجاع می گردد0
پرونده در یان مرحله در دادگاه عمومی ا هواز شعبه هجدهم مورد رسیدگی ماهوی قرارگرفته واین دادگاه طی دادنامه شماره 6218/2/75: با توجه به محتویات پرونده و گزارش مامورین و کشایت اولیاء دم و تحقیقات انجام شده و اعترافات متهمین و با توجه به اظهارات صریح متهم ردیف 3 در طی تحقیقات مقدماتی توسط ضابطین دادگستری در نزد بازپرس و همچنین در حضور ریاست محترم شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک اهواز مبنی بر حضور در محل قتل هر چند ک در جلسات دادرسی بعدی منکر حضور گردیده لیکن این انار موثر در مقام نبوده و با حضور وی در محل قتل محرز می باشد و چون متهم برای اثبات بی گناهی خویش یا عدم حضور در صحنه قتل بر برائت خود بینه وشهود ارائه ننموده بنظر دادگاه مورد با ماده 248 قانون مجازات اسلامی منطبق و لوث محقق می باشد و بستگان نسبی مقتول نیز درجلسه دادگاه با بیانی واحد بر اشتراک متهم ردیف 3 در قتل عمدی قسم خورده اند بنابراین با توجه به اجرای مراسم قسامه و فراری بودن متهم ردیف 3 پس از وقوع قتل و اقرار وی بر حضور در صحنه قتل و دستیگری وی در روستای کچوی اصفهان یعنی محلی غیر از اقامتگاه وی و اقرار به مشارکت در قتل بهمراه متهمر ردیف 2 بنحوی که طناب را بگردن مقتول انداخته و شریک جرم دیگر با ضربات چاقو او را از پا در آورده و نظریه پزشکی قانونی مبنی بر تائید امکان وقوع چنین قتلی بنحو اشتراک با توجه به وضعیت قتل و آثار بجای مانده از قتل یعنی خونریزی و پاشیدن خون بر دیوار می باشد لذا دادگاه بزهکاری متهم ردیف 3 را نسبت بشرکت در قتل عمدی مقتول بهمراه متهم ردیف 2محرز تشخیص داده ومستندا" به مواد42و206و212و213و215و294قانون مجازات اسلامی متهم ردیف 3 را نیز به قصاص نفس از جهت شکرت در قتل پس از واریز کردن سهم الدیه صغار بحساب آنان و پرداخت نصف دیه کامله به هریک از متهمان توسط اولیاءدم محکوم نموده و متهم ردیف 3 را نیز به پرداخت یکصد دینار بابت جنایت بر میت محکوم نمودضمنا"دادگاه خود را درباره رسیدگی به اتهام حسین بدلیل ابرام آن فارغ دیده است و متهمان ردیف 1و2 را از جهت جنایت بر میت به لحاظ فقدادله اثباتی تبرئه کرده است 0
رای دادگاه مورد اعتراض وکیل محکوم علیه ردیف 3 قرار گرفته قابل ذکر است دادرسی دادگاه اخیر قبل از جلسه آخری یعنی قبل از اجرای قسامه در پی دادنامه دیوانعالی کشور و در مورخ 2/8/74 از پزشکی قانونی خوزشتان چندین سئوال کرده : آیا در زمان واحد اگر فردی طنابی به گردن انسانی انداخته باشد و دیگری او رابا ضربات چاقو مضروب نماید آیا خونریزی وجود خواهد داشت ؟ آیا با این حالت خونریزی بنحوی خواهد بود که به دیوار پاشیده یا به نحو دیگری تماس حاصل نماید؟ آیا بعد از وارد کردن چند ضربه چاقو به یک انسان (مرد40الی 45 ساله ) نامبرده می توانسته است از جای خویش برخاسته به دیوار تکیه دهد؟ آیا امکان نجات وی بعد از خوردن ضربات وجود دارد یا خیر؟ یا اینکه ضربات مذکور بطور قطع و یقین منتهی به مرگ می شوند؟ آیا بعد از مرگ بوسیله خفگی و چاقو خوردن می بایست خونی از بدن خارج نشود؟ یا اینکه خونریزی تا زمانی می تواند ادامه داشته باشد؟ نتیجه را سریعا" ارسال فرمائید0 به دنبال پرسشهای مزبور پزشکی قانون اهواز در مورخ 8/8/74 چنین پاسخ داده است 0((سلام علیکم چنانچه طنابی به دور گردن انسانی باشد و به قصد خفه کردگی و شخص دیگری با چاقو یا شئی برنده دیگری ضرباتی وارد نماید خونریزی وجود خواهد داشت و برای تفکیک این خونریزی که زمان حیات بوه است یا در زمان مرگ (خونریزی زمان حیات با لخته خون و هم چنین خونمردگی لبه های زخم که در زمان مرگ این خصوصیات وجود نخواهد داشت ) خونریزی در اثر قطع شریان می تواند در اثر فشار به دیوار هم پرتاب شود ضربات درکدام قسمت بدن اصابت کرده باشد می تواند اظهارنظر ارگ در قلب وی یا گردن یا قسمتهای حساس دیگر برخودر نماید احتمال مرگ سریع وجود دارد ولی اگر در قسمتهای مهم و حیاتی نباشد شخص می تواندراه برود و حتی دفاع نماید این فرد در اثر خونریزی شدید و شوک ناشی ازآن فوت خواهد نمود0 اگر ضربات به قسمتهای حیاتی وی برخورد نکرده باشد و امکانت درمان (بیمارستانی ) و وجود جراح و بموقع رسیدن به جراح امکان نجات وی خواهد بود بعد از مرگ معمولا" ما خونریزی نداریم و تشرحات و خونابه از دهان و بینی خارج می شود در خاتمه اصابت ضربات در کجای بدن هم از نظر عمق و هم از نظر صدمات به احشاء و امعاء داخل بدن بایستی مشخص باشد تا نتیجه قطعی انجام پذیرد در ضمن گروه خون روی دیوار می تواند مشخص نماید که خون قاتل یا مقتول است )) تمام نوشته پزشک بدون کم و زیادی بدلیل اهمیت آن نوشته شد0 پس از ابلاغ رای اختیر که از سوی دادگاه عمومی شعبه هجدهم اهواز صادر شده بود وکیل محکوم علیه تورج به رای صادره اعتراض کرده و بدین جهت پرونده برای چندمین بار به دیوانعالی ارسال و بعشه بیست و ششم دیوان عالی کشوربشرح زیر اظهارنظر می نماید:
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای معنوی عضو ممیز واوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهند: با ملاحظه رسیدگی اخیر دادگاه و مراجعه مجدد به اوراق پرونده وبا عنایت به پرسشهائی که دادگاه از پزشکی قانون اهواز کرده است و با توجه به پاسخ موجود باید گفت :
برای شعبه همجنان اشتراک تورج در قتل مرحوم احمد مشکوک است زیرا هرجا حرف انداختن بند یا طناب به گردن مقتول به میان آمده هیچ جا و از هیچک حرفی از علائم و آثار انداختن طناب به میان نیامده ، در صورتی که اگر بر اثر کشیدن طناب خفتگی بوجود آمده بود حتما" همراه با علائمی می شد که متهمین در مراحلی که همه چیز راگفته اند (راست یا دروغ ) حرفی از این مطلب می گفتند واز سوی دیگر اگر چنانچه زدن ضربات متعدد چاقو همزمان با انداختن طناب بگردن مرحوم احمد بوده که از پرونده چنین امری استفاده می شود باید گفت در این صورت قبل از اینکه تورج قدرت کشیدن طناب جهت خفه کردن را پیدا کند باید مقتول را از اضطراب و دست و پا زدن وتقلا کردن برای فرار از مرگ کمترل می کرد و او را نگه می داشت ( وبدین جهت دیوان عالی در یکی از دادنامه جرم او را در حد امساک احتمال داده است ) زیرا هر نسانی ناخودآگاه جهت گریز از مرگ به هر چیزی و از هر چیزی کمک می گیرد0 در نهایت برای شعبه اصل تحقق قتل مرحوم احمد از سوی تورج حتی در حد اشتراک که منطبق بر ماده 215 مشکوک است و اگر چنانچه ضربات حسین به ریه مقتول اصابت کرده باشد از جاهای حیاتی است (طبق پاسخ پزشکی قانونی اهواز) این تردید قویتر می شود قابل ذکر است در عرف عادی مردم اگر چند ضربه به شکم زده باشند و یک ضربه با پائین سینه خورده باشد ازآن نیز تعبیر بشکم می کنند و جسد نیز کشف نشده تا زمانیکه احراز فراهم شود و استناد به لوث نیز در اینگونه موارد شبهه مصداقی است و تنها از راه کارشناسی باید مسئله حل شود بنابراین با عنایت به اینکه دادگاههای اخیر با اجرای قسامه نسبت به تورج اصرار به قصاص او دارند پرونده صلاحیت طرح در هیات عمومی دویانعالی کشور را دارد0 لذا پرونده به دفتر ریاست محترم دیوانعالی کشور ارسال شود تا در هیات عمومی مطرح گردد0
]شعبه بیست وششم دیوان عالی کشور[
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده جناب آقای مهدی ادیب رضوی نماینده دادستان محترم کل کشور مبنی بر:
نظر به اینکه حسین 000 و تورج 000 صریحا" و بطور مکرر نحوه ارتکاب قتل مرحوم احمد000 را بیان نموده اند و حسین 000 گفته است با ضربات متعدد چاقو به سینه وشکم مقتول زده و او را کشته است و انگیزه قتل را وعده مالی که خواهرش (همسر مقتول ) به او داده بیان کرده است و تورج 000 اعتراف کرده که او طناب به گردن مقتول انداخته و همزمان حسین 000 با چاقو به مقتول زده است که ازاظهارات آنان شرکت در قتل استفاده نمی شود بلکه عمل تورج در حدی بوده که مانع دست و پا زدن متقول و فرار وی از مرگ شده است ولی قتل توسط ضربات چاقوی حسین 000 انجام گرفته است و وجود آثار خون در محل قتل و در اتومبیل حامل جسد مقتول دلالت بر این دارد که قتل بر اثر ضربات چاقو صورت گرفته است ومتهمین در مورد اینکه بر اثر انداختن طناب به گردن مقتول و کشیدن طناب خفگی بوجود آمده باشد مطلبی نگفته اند0 بنابراین با توجه به مراتب مذکور رای شعبه بیست و ششم دیوانعالی کشور موجه بوده معتقد به تایید آن می باشم
مشاوره نموده و اکثریت (18 نفر از27 نفرحاضر در جلسه ) بدین شرح رای داده اند:

مرجع :
کتاب مذاکرات وآراء هیات عمومی دیوان عالی کشور سال 1375
دفترمطالعات وتحقیقات دیوان عالی کشور، چاپ اول 1377

128

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 14

تاریخ تصویب : 1375/07/17

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.