×

اگرقتل با اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول صورت گرفته باشد در اینصورت محکومیت به قصاص جایز نیست

اگرقتل با اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول صورت گرفته باشد در اینصورت محکومیت به قصاص جایز نیست

اگرقتل-با-اعتقاد-به-مهدورالدم-بودن-مقتول-صورت-گرفته-باشد-در-اینصورت-محکومیت-به-قصاص-جایز-نیست

وکیل


11 قتل عمد
16/8/1370

بسمه تعالی
مقام محترم معاون اول دادسرای دیوانعالی کشور

احتراما" در پرونده پیوست حسب گزارش مورخه 16/8/70 پاسگاه انتظامی گرمه ح 0م 0 بر اثر ضربات چاقو از ناحیه ح 0 مجروح ومقتول می گردد0 پزشک درمانگاه گرمه ضمن اعلام جراحات وارده به مقتول علت مرگ مقتول را پارگی شریان گردنی مقتول اعلام داشته است 0 جریان واقعه از این قرار است 0 در زمانی که متهم در مسافرت بوده است مقتول در مورخه 22/7/70 در غیاب وی به منزل وی وارد موضوع ازطرف غ0ن 0 به پدرزن متهم اعلام نامبرده 0000 با دو نفر از فرزندانش به منزل دخترش مراجعه و متهم در زیرزمین خانه دخترش پیدا می کنند و او که به منزل همسایه بغلی قرار می کند در آنجادستگیر و مراتب را به بسیج محل اعلام و سپس به پاسگاه گزارش و نتیجتا" ح 0 مقتول که ظاهرا" بر اثر ضربات وارده دستش شکسته بوده به پاسگاه تحویل و پس از آن به دادگاه بخش مستقل جاجرم تسلیم و به اتهام ورودبه عنف به منزل غیر به قصد عمل منافی عفت با قرار کفیل یازده روز زندانی و بعدا" با معرفی کفیل آزاد می گردد0 مقارن مراجعت ح 0ن 0 مقتول نیز با معرفی کفیل آزادمی گردد0 مقارن مراجعت ح 0ن 0 مقتول نیز با معرفی کفیل آزاد می شود و به علت شیاع محلی دائر بروجود رابطه نامشروع فمیابین همسر قاتل ومتقول و آزادی مقتول از زندان و ظاهرا" بر اثر روبرو شدن آن دو با یکدیگر متهم تحریک می گرددو خود در مقام تلافی برمی آئد و مقارن ظهر 16/8/70 درحالی که مقتول به همراه دو نفر از دوستان خود به طرف منزل خود برای صرف نهار می رفته است از طرف ح 0ن 0 مورد حمله قرار می گیرد و بر اثر ضربات متعدد چاقو که یکی از ضربات موجب پارگی شریان گردنی شده بود فوت می شود0 آنچه از محتویات پرونده برمی آید آن است که روابطه نامشروع فمیابین مقتول وهمسر قاتل از مدتها قبل حتی قبل از ازدواج جریان داشته و این رابطه به حد شیاع در محل رسیده و یکبارنیز مقتول از طرف برادران همسر قاتل در شهریورماه آن سال در میدان فوتبال گرمه مودر کتک کاری قرارمی گیرد و سرانجام در مورخه 22/7/70 که به منزل متهم واردمی گردد از طرف پدرزن وبرادرزن متهم دستگیر پس از کتک کاری به پاسگاه تحویل می گردد0
متهم پس از حادثه خود به پاسگاه مراجعه وصراحتا" اعلام می دارد که ح 0م 0 را مورد حمله قرار داده ، و او را با ضربات چاقو مجروح ساخته است و درنزد آقای جانشین بازپرس و رئیس دادگاه بخش مستقل گرمه می گوید:
((من به خاطر ناموسم نمی توانستم سرم را جلو مردم بلندکنم هر چه توانستم چاقو به بدن مقتول زدم ))
پس از تحقیقات مقدماتی لازم در مورخه 3/10/70 پرونده منتهی به قرار مجرمیت و پس از صدور کیفرخواست شماره 151436/10/70دادسرای عمومی بجنورد به دادگاه کیفری یک تسلیم می گردد که دادگاه مرقوم پس از رسیدگی های لازم طی حکم شماره 1296/30147/10/71 متهم موصوف را به پرداختدیه قتل مسلمان محکوم می نماید اولیای دم به حکم صادره اعتراض می نمایند که دادنامه مرقوم در شعبه 28 دیوانعالی کشور مستقر در مشهد نقض و به دادگاه کیفری یک قوچان ارجاع می شودشعبه مذکور در مورخه 28/4/73 به اتهام متهم رسیدگی و با احراز قتل عمدی نامبرده را به قصاص نفس محکوم می نماید که حکم اخیردرشعبه 28 دیوانعالی کشور تایید و ابرام می گردد محکوم علیه به حکم صادره اعتراض و درخواست اعمال ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب را نموده است 0 اینک با بررسی و مطالعه اوراق پرونده بشرح آتی اعلام نظر می گردد0

نظریه
با توجه به محتویات پرونده شیاع محلی بر وجود رابطه فیمابین م0(همسر قاتل ومقتول ) درگیری برادران م 0 با مقتول و کتک کاری او در شهریورماه 70 به خاطر وجود رابطه بین م 0 و ح 0 (مقتول ) و ورود مقتول به منزل قاتل در مورخه 22/7/70 و دستگیری وی در محل بوسیله پدر و برادران م 0 و تحویل نامبرده به پاسگاه که منجر به تشکیل پرونده موضوع گزارش 281715/7/70 پاسگاه انتظامی گردیده است واظهارات 000 56 ساله مسئول بسیج محل و000 بشرح مندرج در پرونده که حکایت از رابطه مقتول با همسرقاتل دارد واظهارات 000 بشرح مندرج در پرونده و دیگر گواهانی که از طرف جانشین بازپرس جاجرم در انجام نظر دادگاه از آنان تحقیق گردیده است که تماما" حکایت از فساداخلاق مقتول و رابطه وی علیرغم داشتن زن وفرزند با همسر قاتل دارد، مراجعه قاتل پس از ارتکاب عمل به پاسگاه و معرفی خود به مرجع مرقوم و اظهارات وی در پاسگاه و جانشین بازپرس جاجرم علیهذا هرچند که محکوم علیه معترض بااصطلاح وعبارات قانونی مدعی مهدورالدم بودن مقتول نبوده به نظر می رسد عمل ارتکابی وی از مصادیق واقعی تبصره 2 ذیل ماده 295 قانون مجازات اسلامی بوده باشد خاصه که مراجعه فوری و بلافاصله وی به پاسگاه پس ازارتکاب قتل ومعرفی خود به مرجع مذکور و اقاریر واظهارت اولیه وی در پاسگاه و نزد جانشین بازپرس خود توجیهی است بر محق بودن وی در ارتکاب عمل خود و قانونی تصور نمودن عمل خویش بنا به مراتب تطبیق دادن عمل ارتکابی معترض با تبصره 2 ذیل ماده 295 قانون مجازات اسلامی به عدالت و نصفت نزدیکتر خواهد بود و لذا پرونده را به جهات مرقوم در فوق قابل طرح در دیوانعالی کشور دراجرای ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب می دانم 0
دادیار دادسرای دیوانعالی کشور

سلام علیکم احتراما" در مورد نظریه مورخه 22/10/74 حضرتعالی ، گرچه حسب محتویات پرونده خصوصا" اظهارات زوجه محکوم علیه ، مقتول بارها مزاحم همسر محکوم علیه شده و آخرین بار ظاهرا" به قصدانجام عمل منافی عفت وارد منزل مشارالیها گردیده که دستگیر وبه پاسگاه انتظامی و سپس دادگستری تحویل شده و با قرار کفالت آزادگردیده و صدور حکم قصاص معترض به نظر کمی دور ازانصاف است 0 لکن چون محکوم علیه به جای آنکه با توسل به قانون تا حدی رفع مشکل نماید، با ضربات متعدد(حدود15 ضربه ) چاقو اقدام به قتل نموده ، مشکل است بتوان به افراد عامی اجازه داد راسا" دیگران را مهدورالدم تشخیص و اقدام به قتل آنان نمایند0 بنا به مراتب مورد را منطبق با تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی نمی دانم 0 دادنامه قطعی مورد اعتراض هیچگونه مخالفت بینی با شرع یا قانون ندارد0 علیهذا معتقد به رد درخواست واعاده پرونده برای اجرای حکم قصاص با رعایت مقررات قانونی هستم 0
دادیار دیوانعالی کشور

بسمه تعالی
با توجه به اینکه قاتل تصمیم قبلی بر قتل نداشته بلکه در موقع اولین برخورد با متهم خصوصا" اینکه او مطلبی گفته که احتمال وجود حالت غیرعادی واقدام به قتل در آن حالت همانطور که دادگاه بدوی استدلال نموده وجوددارد با اعمال ماده 31 موافقت می شود0
مرتضی مقتدائی دادستان کل کشور

رای شعبه 000 دیوانعالی کشور

هرچندمحکوم علیه به لحاظ حفظ حرمت ناموس خو که صراحتا" این مطلب را بیان نداشته ولی از مجموع اظهارات وی و بستگان همسرش و اهالی محل استنباط می شودکه وی از وجود ارتباط نامشروع بین همسرش و مقتول در رنج و عذاب بوده و بعد از آزاد شدن مقتول از زندان خود در مقام انتقام جوئی بر آمده و درحقیقت بااعتقادبه مهدورالدم بودن مقتول او را مجروح کرده رای تجدیدنظر خواسته را نقض و رسیدگی به یکی از شعب دادگاه عمومی بجنور ارجاع می شود0

مرجع :
کتاب نظریات قضائی دادستانی کل کشوردراجرای مواد 18 و 31 قانون
تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب آراء جزائی 1375
جلداول تهیه وتدوین : محمدهاشم صمدی اهری انتشارات گنج دانش

135

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 11

تاریخ تصویب : 1370/08/16

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.