×

درموردادعای شاکی برای اثبات سابقه تصرف خودردرگارگاه تولیدی ، دادگاه بایداستعلام های لازم راازمراجع قانونی واداری بعمل آورد

درموردادعای شاکی برای اثبات سابقه تصرف خودردرگارگاه تولیدی ، دادگاه بایداستعلام های لازم راازمراجع قانونی واداری بعمل آورد

درموردادعای-شاکی-برای-اثبات-سابقه-تصرف-خودردرگارگاه-تولیدی-،-دادگاه-بایداستعلام-های-لازم-راازمراجع-قانونی-واداری-بعمل-آورد
قلب حقیقت
26 - 9/8/1374

بسمه تعالی
ریاست محترم دادسرای دیوانعالی کشور

احتراما" عطف به مرجوعه مورخ 9/8/74 و پیرو نظریه و تصمیم مورخ 17/8/74 با وصول پرونده و ملاحظه آن به استحضار می رساند:
در تاریخ 22/11/71 آقای 000 مدیرعامل شرکت تولیدی و صنعتی 000 به دادسرای عممی شهریار شکایت می نماید حدود یک هفته قبل به شرکت خود مراجعه نموده و صاحب ملک او به نام آقای 000از ورودش به محل کارش جلوگیری و ادعا می کند حقی در این محل ندارد وکلیددفتر وی را از سرکارگر او گرفته و اسناد و مدارک و اجاره نامه ومقداری چک متعلق به او و اشخاص ومقداری وجه نقد از دفتر شرکت واقع در کارخانه خارج نموده است 0 شکوائیه جهت رسیدگی های مقدماتی وتحقیقات به پاسگاه انتظامی ارسال و سپس با دستورات بعدی درتکمیل تحقیقات آن مرجع فرستاده می شود0 اظهارات تمامی کارگران وکارکنان شرکت شاکی باسامی 000 این است که برای شاکی کار می کرده اند و از او حقوق می گرفته اند، در تاریخ 13/12/71 توسط آقای 000کارگاه تعطیل شده و به آنها گفته از روز یکشنبه بیایند سرکار و برای او کار کنند کلید کارگاه معمولا" تحویل آقای 000 دفتردار آقای 000 می شده ، متهم در تحقیقات معمولی کارگاه را متعلق به خود اعلام نموده اندو اظهار داشته آقای 000 سال قبل به وی مراجعه واظهارداشته کارگاهش را در وردآورد را مالک به علت ندادن اجاره بسته و دستگاه جوش و ابزار او را توقیف نموده بنا به التماس و درخواست ایشان باتفاق شرکاء تصمیم به تاسیس کارگاه ساخت ماشین های صنعتی گرفتیم وایشان را30 درصد در کارگاه شریک نمودیم و ماهیانه مبلغ پانصدهزار ریال برای ایشان حقوق تعیین کردیم و ماشینهای لازم را تهیه کردیم و محل کارگاه را در قسمتی از انبار شرکت همباف که شرکتی است متعلق به خود معین نمودیم و چون آقای 000 و000 در خرید استیال مبلغ ششصدهزار ریال با او حساب نموده و بعد متوجه شده کارخودشان بوده به علت عدم اعتماد بایشان کارگاه را تعطیل نموده وحساب وکتاب و مسائل مالی در دفتر مرکزی شرکت همباف بوده و گفته های شاکی دروغ می باشد، دستور توقف عملیات و فعالیت آقای 000 در کارگاه 000 صادر و به موقع اجراء گذارده می شود، تحقیقاتی در خصوص شراکت و دخالت آقای 000 در کارگاه موضوع شکایت از کارکنان کارگاه به عمل می آید که اظهار می دارند از آقای 000حقوق دریافت می کرده اند و نمی دانند آقای 000 حقی در کارگاه دارد یا خیر و نیزدر خصوص دلائل مربوط به شرکت 000 و شرکاء شرکت با تحقیق از شاکی بررسی به عمل می آید دلائل و مدارک تقدیمی ایشان حکایت از آن دارد که شرکت در سال 66 تاسیس شده و شرکاء شرکت خود و عیال و دو فرزندش می باشند، از وسائل وابزار شرکت و نیز اوراق و مدارک موجود در دفترکارگاه صورت برداری و ضمیمه می شود، شاکی در تحقیقات هرگونه شراکت آقای 00 را تکذیب و در مورد دریافت حقوق ماهیانه که نام اودرلیستهای بیمه ای و حقوقی شرکت 000بعنوان حقوق بگیر درج می باشد اظهارمی دارد از سال 56 تا حال مدیر فنی شکرت همباف بوده و از شرکت همباف به مدیریت آقای 000 حقوق می گرفته و کارهای تعمیراتی شرکت همباف را انجام می دهد و مشاور شرکت می باشد0 محل فعلی شرکت 000 را از اول سال 71 از آقای 000 اجاره کرده و ماهیانه سی هزارتومان مال الاجاره می پرداخته و تنها قبض رسید و قرارداداجاره در دفتر بوده که توسط آقای 000 ضبط شده است 0 در تحقیقات بعدی آقای 000 توضیح داده ایشان تکنیسین برق شرکت همباف بوده سپس کارخانه را ترک و برای خود مشغول به کار شده در قلعه حسن خان و وردآورد شرکتی بنام 000 تاسیس نمود قبل از سال 71 به وی مراجعه نمود وگفت کارگاه اورادروردآورد بسته اند به علت عدم پرداخت مال الاجاره با توجه به سابقه کارایشان و تخصص وی قسمتی از انبار شکرت همباف را جدا نموده وماشین آلات خریداری و قرار می گذارند در سال 71 ایشان ماهیانه 50 هزارتومان حقوق دریافت و30درصد در سود شریک باشد وبا همان نام 000 فعالیت را ادامه دهند، در اسفند71 در خردی استیل سوءاستفاده نمودند0 هر کیلو600 تومان خریداری ولی گفتند صد هزار تومان خریده اند بایشان گفته بیائید حساب 30درصد را بکنند و دیگر ادامه کار با وی جایز نیست و ایشان بعد از 8 روز به پاسگاه مراجعه و شکایت نموده و در مورد حضور برای رفع مزاحمت پاسخ داده با توجه به سوء استفاده و مواردی که اتفاق افتاده ادامه کار باایشان ممکن نیست و باید حساب ایشان تسویه شود0 در تاریخ 22/1/72 آقای 000باارائه وکالتنامه از متهم نزد آقای دادیار توضیحاتی در خصوص دفاع از موکل خود اظهار نموده ، درباره متهم قرار آزادی به قید کفیل صادر و با معرفی کفیل آزاد می شود و تقاضا در تاریخ 28/1/72 در خصوص اتهام آقای 000 به ایجاد مزاحمت و ممانعت از حق ، قرار مجرمیت و در مورد شکایت شاکی مبنی بر سرقت مدارک و اسناد و تهدید وفحاشی به لحاظ فقد الده کافی قرار منع تعقیب توسط آقای دادیار صادر و پرونده کیفرخواست به دادگاه کیفری 2 شهریارارسال می گردد0 پرونده در دادگاه کیفری 2 ظهریار مطرح آقای 000 شاکی طی لایحه ای اعلام می نماید آقای 000 مجددا" اقدام به خروج ماشین آلات ساخت وی ازمحل شرکت نموده است و با توجه به اینکه محل قبلا" پلمپ شده درخواست صورت برداری مجدداز ماشین آلات شرکت داده که پرونده جهت اجرای تبصره ذیل ماده 134 قانون تعزیرات به دادسرا اعاده و اقداماتی صورت می پذیرد و طرفین هریک لوایحی تقدیم می دارند0 باوصول پرونده به دادگاه وقت دادرسی برای 12/10/72 تعیین می گردد، درجلسه دادرسی توضیحات و شکایت شاکی و مدافعات وکیل متهم استماع شاکی تصویر اجاره نامه مورخ 1/1/71 منعقده بین شرکت وی و متهم راجع به یک قسمت از سالن سوله با متراژ250مترمربع و یک دفتر به متراژ10متر مربع را تقدیم و توضیح می دهد اصل آن در دفتر بوده که متهم ازید او خارج کرده ، متهم امضاء ذیل قرارداد را انکار و دادگاه باصدور قرار ارجاع به کارشناس نسبت به موضوع اقدام و با وصول نظریه کارشناس که اجمالا" با استدلالات مندرج فتوکپی را فاقد اصالت لازم بعنوان سند اعلام داشته دادگاه در تاریخ 13/11/72 با اعلام پایان دادرسی تحت شماره 134819/11/72 با توجه باظهارات طرفین ودفاعیات متهم بر اینکه فتوکپی قرارداد اجاره استنادی شاکی اصالت نداشته و شاکی حقی در شرکت 000 نداشته تا موجب جلوگیری و یا مزاحمت و ممانعت متهم واقع گردد و اینکه مدارک استنادی شاکی حسب نظریه کارشناس که اعلام داشته با عنایت به رابطه غیرمتعارف متن وامضاء مورد نظر و اینکه امضاء ابتدائا" ذیل متن الصاق و الحاق و سپس فتوکپی اخذ گردیده فاقد اصالت لازم است واینکه شاکی دلیل دیگری دال بر اثبات ادعای خود به دادگاه ارائه ننموده است وبا استناد به اصل اصالت البرائه و نظریه کارشناس و دفاعیات موثر متهم و فقد ادله شرعی و قانونی حکم به تبرئه متهم از بره انتسابی صادر و اعلام می نماید0
رای صادره مورد تجدیدنظرخواهی شاکی قرار می گیرد و نامبرده با استناد به یک سلسله مدارک مربوط به شرکت 000و مجوزات صادره و مکاتبات سازمانهای مربوطه با شرکت و لیست حق بیمه کارگران شرکت که در دریف اول نام خود او قید شده و بامضاء وی ومهر شرکت می باشد0 و فاکتورهای مربوطه تجدید ماشین آلات و استشهادیه محلی که کلا" دلالت بر تعلق شرکت به او شرکایش دارد خواستار رسیدگی می شود که در تاریخ ابلاغ (21/11/72) و تاریخ اعتراض (16/1/73) تجدیدنظرخواهی وی خارج ازمهلت مقررتشخیص وتحت شماره 23914/8/73 قرار رد آن صادر و اعلام می گردد0
از این رای آقای 000 به وکالت از شاکی تجدیدنظرخواهی ورسیدگی به آن در شعبه یازدهم دیوانعالی کشور انجام و به موجب دادنامه شماره 246/3011/5/74 با این استدلال که از ناحیه تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موثری که نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید به عمل نیامده با رد اعتراض دادنامه معترض عنه ابرام می گردد0
دادنامه دیوانعالی کشور در تاریخ 12/7/74 به وکیل شاکی ابلاغ و شخص شاکی به عنوان مدیرعامل شرکت 000 در تاریخ 6/8/74 به آن مقام متوسل و باتقدیم لایحه ای که به تفصیل تنظیم گردیده نسبت به آراء صادره اعتراض وخواستار اعمال ماده 31قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب شده که اجمال گزارش پرونده بشرح فوق تهیه و دیلا" اظهارنظر می شود:

نظریه
قطع نظر از اعتراضاتی که شاکی در مورد تاریخ تقدیم تجدیدنظر چه در مرحله مراجعه به دیوانعالی کشور و چه در این مرحله نموده و مدعی است تجدیدنظرخواهی مورخ 8/1/73 وی که به زحمت از ناحیه دادرس محترم پذیرفته شده تعمدا" تا تاریخ 16/1/73بلااقدام گذارده شده و سپس در آن تاریخ مورد دستور قرار گرفته تا تجدیدنظرخواهی خارج از مهلت تلقی گردد، در ماهیت دادنامه صادره ازدادگاه کیفری 2 شهریار علیل و مخالفت محتویات پرونه و در نتیجه خلاف قانون است زیرا احکام دادگاهها حسب اصل یکصد و شصت وشش قانون اساسی وماده 29 قانون تشکیل دادگاههای کیفری 1و2 باید جامع ومستندبه محتویات پرونده و دلائل امر باشد، در حکم صادره تحقیقات معمولی ازکارگران وکارکنان شرکت 000 که حکایت واشعار دارد شرکت و کارگاه متعلق شاکی و در تصرف و اختیار او بوده و آنان کارگران او بوده اندوهر یک ظرف مدتی که کار می کرده اند حقوق خود را از شاکی دریافت می کرده اند و آقای 000در شرکت و کارگاه حقی نداشته و در تاریخ 13/12/71 شرکت وکارگاه را تعطیل و آنان را به مدت 15 روز مرخص نموده و اظهارات آقای 000 که معترف به جرم و تصرف کارگاه و قفل نمودن و تعطیل کارگاه می باشد و در خصوص ادعای خود دائر بر تعلق کارگاه به وی دلیلی ابراز وارائه نکرده و اعتراف وی که شاکی را حداقل به میزان 30درصد شریک اعلام نموده و اوراق مربوط به ثبت شرکت 000 تعلق شرکت را به شاکی و عیال و فرزندان او اثبات می کند و اظهارات آقای 000 که در تحقیقات معمولی از جمله اظهارات مورخ 21/1/72 صریحا" اعلام کرده حاضر نیست دست از ممانعت و جلوگیری شاکی از ورود به کارگاه بردارد و دلالت کافی بر مالکیت شاکی نسبت به کارگاه و ممانعت آقای 000 از حق دارند مورد توجه و نظر ایشان و حکم قرار نگرفته است و دادگاه در رای خود صرفا" به موضوع اجاره نامه که فتوکپی آن در اختیار شاکی بوده و بنا به ادعای وی اصل آن را مشتکی عنه ضبط و تصرف نموده رسیدگی نموده است 0 علیهذا به لحاظ عدم رسیدگی دادگاه به دلائل استنادی متقاضی موجردرپرونده و مخالفت بین عمل دادگاه با بند4 ماده 10 قانون حاکم (قانون تجدید نظر آراء دادگاهها) واصل و ماده فوق الاشعار عقیده باعمال ماده 17 قانون تجدیدنظرآراء دادگاهها نسبت دادنامه شماره 134819/11/72 دادگاه کیفری 2 سابق شهریار دارم 0
دادیار دیوانعالی کشور

جناب آقای 000 معاونت محترم دادسرای دیوان کشور

با احترام عطف با ارجاع مورخ 5/11/74 در مورد اعتراض مدیر عامل شرکت 000(آقای 000) از صدور رای شماره 72/4819 مورخ 13/11/72 دادرس دادگاه کیفری دو شهریار که موردبه همکارمحترم جناب آقای 000 ارجاع و به موجب اظهارنظر مورخ 30/10/74 معظم له عقیده به طرح مورد در دیوانعالی کشور و اعمال مقررات ماده 31( ماده 17) ابرازگردیده است 0
اینک اینجانب نیز در قبال ارجاع پرونده جهت اظهارنظردوم ضمن تائید کامل و مطلق عقیده همکار محترم و موافقت با آن اضافه می نماید0
1 بی دقتی به حقوق طبیعی و مکتسبه شاکی و منجمله سهام نامبرده که رسما" فتوکپی معترض آن ابراز گردیده است و میزان حق 30% از جانب مشتکی عنه نیز مورد تایید واقع گردیده است 0 در رای اصداری سهوی است که موجب نهایت تاسف می باشد0 کوچکترین دقت در مدارک و شکوائیه های مستندتقدیمی حقانیت شاکی (متقاضی ) را احراز و اثبات می نماید0
2 با تحریف ودر مبحث انطباق رای با نظریه کارشناس خط که به علت ارائه فتوکپی از اظهارنظر صریح و قاطع امتناع و به حدس و گمان بسنده کرده است آشکارا قلب حقیقت شده و حدس وگمان کارشناس خط و اعلام نهائی وی مبنی بر اینکه از درک واقع و اظهارنظر صریح و منجز عاجز می باشد0 در رای صادره منتقل ازقول کارشناس به ایقان و اعتقاد تبدیل گردیده است که صدور چنین آرائی جای بسی تاسف است 0
لذا اینجانب نیز درخواست طرح مورد اعتراض و شکایت معنونه در دیوانعالی کشور و اعمال مقررات ماده 17 قانون تجدیدنظر از آراء محاکم را می نماید0
دادیار دادسرای دیوان کشور

بسمه تعال ی
با اعمال ماده 17 موافقت می شود
مرتضی مقتدائی دادستان کل کشور

رای شعبه 000 دیوان عالی کشور

تجدیدنظرخواهی مجدد000 مدیرعامل شرکت 000 نسبت به دادنامه شماره 23914/8/73 صادره از شعبه پانزدهم دادگاه کیفری یک کرج که به موجب دادنامه شماره 246/3011/5/74 صادره ازشعبه یازدهم دیوانعالی کشور ابرام گردیده ، به استاد ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی ، که این درخواست در تاریخ 13/2/75 به موافقت جناب آقای دادستان کل کشور رسیده موجه به نظر می رسد، زیرا همان طوری که در گزارش آقای دادستان کل کشور رسیده موجه به نظر می رسد، زیرا همان طوریکه در گزارش آقای دادیار دیوانعالی کشور منعکس شده نظر به انیکه کارگران کارگاه همگی تائید کرده اند که از شاکی حقوق دریافت می کرده و کارگر او بوده اند و کارگاه در ید وتصرف شاکی بوده و000 در محل کار آنها سمتی نداشته و از او حقوقی دریافت نکرده اند و نظر به اینکه 000 به شرح اظهارات ولوایح تقدیمی خود به هر حال اقرار نموده بر اینکه شاکی در محل کارگاه اشتغال به کار داشته اند و سی درصد سود حاصل از کار در آن کارگاه به او تعلق داشته هرچند دلیلی بر ادعای شرکت خود با شاکی ابراز نکرده لکن این اقرار متضمن نوعی تصرف شاکی در محل مورد اختلاف می باشدو متهم ماخوذ به این اقرار خود می باشد و نظر به اینکه به منظور احراز واقع و کشف حقیقت اقتضاء داشته از اداره ثبت شرکتها در خصوص تاریخ و نحوه چگونگی تغییر محل شرکت 000 و از اداره کل بهره برداری وزارت صنایع در خصوص چگونگی احداث و راه اندازی کارگاه و نحوه صدور کارت شناسائی و از ادارات کار وتامین اجتماعی درمورد تاریخ ونحوه فعالیت شرکت در محل مورد اختلاف واستعلام نام ومشخصات کارفرما ونام پرداخت کننده حق بیمه کارگران و از شهرداری محل در مورد چگونگی وضعیت و مشخصات پرداخت کننده عوارض شهری و ازاداره امور اقتصادی ودارائی در موردچگونگی وهویت پرداخت کننده مالیات کسبی وایضاء از اعضای هیئت مدیره شرکت 000در خصوص اظهارات شاکی و متهم و از مسجلین استهشادیه پیوست لازم بوده استعلام و تحقیقات لازم انجام می گردید و ایضا" ضروری بوده از متهم در مورد ادعای شرکت با شاکی کسب دلیل و تحقیقات کافی انجام می شد که چنین اقداماتی به عمل نیامده و لذا با پذیرش درخواست شاکی و با نقض شماره 134819/11/72 صادره از دادگاه کیفری 2 شهریار و نقض قرار شماره 23914/8/73 صادره از شعبه 15 داادگاه کیفری یک کرج ودادنامه شماره 246/3011/5/74 به شعبه یازده دیوانعالی کشور(باستنادماده 17 قانون تجدیدنظرآراء دادگاهها و ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب ) پرونده جهت رسیدگی مجدد به یکی از شعب دادگاه عمومی شهریار ارجاع می شود0

مرجع :
کتاب نظریات قضائی دادستانی کل کشوردراجرای مواد 18 و 31 قانون
تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب آراء جزائی 1375
جلداول تهیه وتدوین : محمدهاشم صمدی اهری انتشارات گنج دانش

136

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 26

تاریخ تصویب : 1374/08/09

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.