×

لازم بوده است که دادگاه در خصوص حضور محکوم علیه درمحل به هنگام نزاع از همه متهمین و شهود و اهل محل تحقیق مینمود

لازم بوده است که دادگاه در خصوص حضور محکوم علیه درمحل به هنگام نزاع از همه متهمین و شهود و اهل محل تحقیق مینمود

لازم-بوده-است-که-دادگاه-در-خصوص-حضور-محکوم-علیه-درمحل-به-هنگام-نزاع-از-همه-متهمین-و-شهود-و-اهل-محل-تحقیق-مینمود
ایراد ضرب و جرح با چاقو
13/7/1369

بسمه تعالی
ریاست محترم دادسرای دیوان عالی کشور
احتراما" در پرونده ارجاعی مورد رسیدگی به موجب برگ شماری پرونده چنین اعلام گردیده ... از طرف و به دستور افسر نگهبان وقت جهت نزاع که در خیابان راه آهن به محل اعزام طرفین نزاع به نامهای ا.ز. که از ناحیه سر با چاقو مورد ضرب و جرح قرار گرفته بودتوسط اهالی به بیمارستان اعزام شده بود و طرفین متشاکی 1 ص .م .
2 ا.م . و خ .م . که با مینی بوس یکی از بستگان م . سوار شده به سمت ... راهی شدیم که در بین راه خ .م . به راننده گفت که برو به بیمارستان شهید رجائی بنده اعتراض کردم و گفتم اول بایستی برویم کلانتری و نامه بگیریم خ .م . به بنده توهین کرده و گفت به شما ربطی ندارد هرچه من می گویم بایدعملی شود و چون مینی بوس یادشده مال یکی از فامیلهای متشاکی بوده همگی به هواخواهی خ . برخواسته می خواستند من و پلیس وظیفه را بزنند که بنده کوتاه آمدم و آنها ما را به زور به بیمارستان بردند و آنجا ص .م . که ازناحیه بازوی سمت چپ مورد ضرب و جرح قرار گرفته بود پانسمان شد و مجددا"سوار مینی بوس شدند و من گفتم لااقل ما را به کلانتری ببرند و آنهاراتا درب شهربانی آوردم و نامبردگان ازآمدن به کلانتری خودداری می نمودند و آقای ص .م . به بنده گفت به هم می رسیم آقا بهر کلکی بود آنهارا به شهربانی آوردم ضمنا" از ز. شاکی پرونده که از ناحیه سرچاقو خورده بود به علت خرابی حالش به تهران اعزام شد لذا به علت توهین به سازمان شهربانی و لباس مقدس پلیس و انیجانب و پلیس وظیفه ج . از خ .م . شکایت دارم مراتب به عرض می رسد ضمنا" یکی از فامیلهای از م . اظهار داشت که اگر طرف ما را بگیری پانصدتومان به شما می دهم ... گزارش به امضاء پلیس وظیفه ج . و سرپاسبان ج .ن . می باشد. در تاریخ 13/7/69 ح .ش . فرزند ع . ضمن بازجوئی درشهربانی قزوین اظهار داشته از ص . و ا.م . دو برادر شکایت دارم چون ما را کتک زده اند به پزشکی قانونی می رویم و خ . با پرسنل درگیر شد:
اظهارات ر.ز. فرزند ا. بچه های همسایه در زمین فوتبال مجاور منزلم بازی می کردند و دو نفر تماشاچی برادر کوچکم ح . زدندبرادرم به من گفت دو تا پسر را اذیت می کنند گفتم به آنها چرا برادرم را اذیت می کنند گفتند خوب کاری می کنیم در حالی که آن دونفرمی رفتند ص.و ا.م . و یکی از بستگان که سبیل زردی داشت به حمایت آن دونفر مشاجره کردند سپس دائیم م .ب . آمد آن سبیل زدر به دائیم فحاشی کرد و با کارد به دائی من حمله و دائیم فرار کرد پسرخاله ام ح .ش . آمد آن دو نفر و کسی که سبیل زد داشت و فعلا" متواری است دونفری او را کتک زدند و سبیل زد با دسته کارد به پیشانی طرف چپ من زد که معلوم است که در حین نزاع پدرم رسید نفهمیدم کدام یک ازآن دو پدرم را با کارد مضروب کردند که به علت شدت جراحات وارده می خواهند او را به تهران اعزام کنند آن سبیل زد عمدا" رفیقش ص .م .را با چاقو از ناحیه بازوی راست مضروب نمود با چاقو که وانمودکند رفیق او را با چاقو زده اند به ما حمله کرد و پدرم را مضروب کرد و از آنها شکایت دارم به پزشک قانونی می روم ص .م . هم با مشت مرا زده شکایت دارم پزشک قانونی می روم ص .م . هم با مشت مرا زده شکایت دارم . در اظهارات س . فرزند... وقتی ... را با چاقو زدندمن رسیدم دامادم ر. من و دخترم را بامشت ولگد کتک کاری نمود ازاوشکایت دارم پزشکی قانونی می روم . ا.ب . فرزندا. اظهار داشته شخصی چاق اندام و دارای سبیلهای بور با چاقو شوهرم را مجروح کرد درحالی که دستم را روی زخم سرش گذارده بودم با مشت ولگد من ومادرم س .و را مضروب کرد شکایت دارم از او وبه پزشکی قانونی می روم ( اظهارات ح.ب . : ا.م . دروغ می گوید من با او فحاشی نکرده ام مامور کلانتری نزد ما بود اگر او گواهی بدهد قبول دارم .((اظهارات ا.م .فرزند م.م . : بعد از جریان دعوی به محل رسیدم دیدم مامورین کلانتری حضور دارند و برادرم ص .م . از ناحیه بازوی دست راست خون آلود است فقط برادرم را به اتفاق مامور و تنی چندازاقوام خود به بیمارستان رساندیم کسی را نزدم و کسی نیز مرا نزده است شکات دروغ می گویند آنها رانزدم . در مورد شخص 25 ساله که دارای سبیل زرد هست که شکات می گویند آنها را کتک کاری و ق .ز. را با چاقو مضروب نموده من اصلا" ندیدم وخبری از دعوا ندارم و نمی دانم آن شخص چه کسی است . من از ح.ب . که به من فحاشی ناموسی کردشکایت دارم . ((خ .م . فرزندا.اظهار داشته وقتی دیدم پسر عمویم ص .م . از ناحیه بازوی راست خونی است و چاقو خورده است مامورین شهربانی هم رسیده بودندبه اتفاق مامورین پسر عمویم را به بیمارستان بردیم مامورین خواستندابتدا به شهر بانی مراجعه کنیم عرض کردم چون مریض ما اورژانسی است اول باید به بیمارستان برویم پس از مداوا به اتفاق به کلانتری آمدیم گزارش مامورین کذب محض است . اظهارات ح .ش . را در مورد اهانت به مامورین قبول نداریم اهانت نکردم . ((اظهارات ص .م . فرزند م .م .: سروصدای بچه های زمین فوتبال محل را شنیدم که برادرزاده و بچه من هم جزء آنها بودند آمدم بیرون به جوانی به نام ح .ش . گفتم ببخشید اگر بچه های ما مقصر هستند بچه خود و برادرم را به طرف منزل آوردم از پشت سر شخص ناشناسی که او را ا. می نامندمرا از ناحیه بازوی راست مضروب نمود بلافاصله متواری شد از او شکایت دارم از کس دیگری شکایت ندارم به پزشکی قانونی می روم و اظهار بی اطلاعی از شخصی که دارای سبیل زد هست کرده است .((در بیمارستان از ا.ز. که چاقو خورده بود مامور جهت تحقیق رفته بود مجروح اظهار داشته از کسی که بازویش زخمی شده شکایت دارم . گزارش مورخ 13/7/69 سرپاسبان س . ((طبق گواههای پزشکی قانونی شهرستان قزوین 1 س .و.(( کبودی روی ساق پای چپ دو ضربه دیدگی شکم ... دردناک است 5 روز مدت درمان دوم ح .ش . 1 کبودی روی پشت کمر و سینه طرف چپ 2 کبودی روی هر دو ران پا مدت درمان دوازده روز سوم ا.ب . خراشیدگی روی آرنج دست چپ 2 خراشیدگی همراه با قرمزی روی باسن طرف چپ مدت درمان دوازده روز سوم ر.ز. 1 تورم روی گونه طرف چپ 2 شکایت دردسر و سرگیجه دارد مدت درمان ده روز چهارم ا.م . آثار ضرب ، جرح ندارد پنجم خ . آثار ضرب و جرح ندارد ششم ا.س . که ازتاریخ 13/7/69 لغایت 19/7/69 در بیمارستان آسیا تهران تحت درمان بوده ازتاریخ ترخیص به مدت سه هفته طول درمان دارد. هفتم ص .م . بریدگی روی بازوی راست چهارده روز طول درمان دارد((در تاریخ 13/8/69 آقایان 1 ا.ز
2 ر.ز 3 ش . فرزند ع . 4 م .ب . 5 ح .ب و 6 س .و. 7 ا.ب درمورد درگیری و کتک کاری علیه آقایان 1 ص .م . 2 ا.م . که شکایت داشتند طرفین از شکایت خود جزائی و حقوقی منصرف و عدم تعقیب قضیه را خواستار شدند 8 صورتجلسه به امضاء حاضرین رسیده است . درتاریخ 13/8/69آقای خ .م . در مورد شکایت آقای ا.ن . عذرخواهی کرده است ((آقایان ا.ن . و ج .ج . مامورین انتظامی نیز از شکایت خودنسبت به خ.م . وا.م . گذشت کرده اند ((در تاریخ 13/3/7. آقای بازپرس شعبه دوم دادسرای قزوین با توجه به گذشت شکات به مورخ 13/8/69 قرار موقوفی تعقیب آنان را صادر کرده است ((آقای دادیار اظهارنظر دادسرای قزوین در21/2/7. نسبت به اتهامات دیگر پرونده را جهت رسیدگی به بازپرسی اعاده داده اند و هم چنین در مورد احداز شکات به نام ح .ش . که گذشت نکرده ونسبت به احد از متهمین (ضارب با چاقو) اعلام گذشت نموده است اقدام قانونی معمول دارند از طرف آقای بازپرس مراتب به پاسگاه اعلام ودستور قضائی صادر گردیده ((در تاریخ 11/12/7. آقای ح .ش . در مورد شکایت خود اعلام کرد از ص.م و ا.م . س .ح . که به من زده اند و دارای طول درمان هستم و برای من کارد و چاقو کشیده و قدرت نمایی کرده است وکارت سبزاسارتم را سرقت کرده شکایت دارم ((در تاریخ 4/2/71 ا.م . در بازپرسی اظهار داشته اتهام را قبول ندرام و شکایت شاکی کذب محض است ((ص .م . اظهار داشته اتهام را قبول ندارم شکایت شاکی کذب است . ا. وص .م . در شناسایی ب .ح . اظهار عدم اطلاع کرده اند ((م .ز.و ا.ز.از ر.م . متهم به ایراد ضرب با چاقو به خودشان شکایت کرده اند((در تاریخ 14/5/71 ح .ش . فرزند ع . اظهار داشته عذر مرا بپذیرید در اشتباه در مورد اسم ب .ا. که به غلط بوه و ر.ا. مورد نظر من بوده وفراری از دست قانون می باشد(( در تاریخ 15/5/71 ر.م . گفته های ا.ز.وم .ز و ح .ش . را تایید نکرده (( در تاریخ 13/5/71 مرا به شهربانی بردند آنها به همراه ب . شهربانی آمدند خودشان گفته اند ب . ما را زده است و من هیچ اطلاعی از جریان ندارم . گفته اینها علیه من دروغ است . در تاریخ 18/5/71 بین شکات و متهم مواجه داده شد وبازپرس اظهار داشته اند از شخص حاضر در بازپرسی به نام ر.م . شکایت داریم . از متهم آ[رین دفاع اخذ شده اظهار داشته دفاعی ندارم . متهم با تشدید قرار اعزام به زندان شده است متهم ر.م . فرزند ف .به قرار بازداشت اعتراض کرده دادگاه شعبه نهم کیفری دو قزوین قرار باز داشت را تایید کرده است آقای ا.ا. وکیل پایه یک دادگستری را به وکالت از ر.م . فرزند ف . معرفی کرده است در تاریخ 31/5/71 قرار بازداشت موقت آقای ر.م . به قرا روثیقه ملکی به ارزش مبلغ پنج میلیون ریال تبدیل و فک شده است ((در تاریخ 15/6/71 آقایی شهادت داده : من راننده تراکتور بودم برای ف . پدر ر. شب شام را در ف. بودم ف . از قزوین آمد گفت ما عروسی بودیم در قزوین دعوائی شد و به نظر می رسد دائی ر. نام ص .م . و ا.م . در آن شرکت داشته اند و آن روز ر.م . پیش ، در قریه بوده در نزد ما و دو نفر کارگر نیز در آنجا بود این بود گواهی و شهادت من ((ع .گ . فرزندم . نیز اظهار داشته ر. آن روز نزدما بود و آبیاری می کرد قسم یاد می کنم که ر. ابدا" در قزوین نبود(( در تاریخ 27/7/71 ر.م . فرزند ف . اظهار داشه هیچیک از اتهامات را قبول ندارم ((در تاریخ 5/8/72 آقای بازپرس ... در ایراد ضرب و جرح به شاکی کلا" به لحاظ فقد دلیل عقیده به منع پیگرد دارم اما در خصوص اتهام متهم ر.م . فرزند ف . مبنی بر ایارد جرح عمدی ا.ز. و م .ز. و ایراد ضرب عمدی به ح .ش . و سرقت کارت سبز آزادگی مشارلیه عقیده به مجرمیت متهم موصوف دارم در تاریخ 29/8/72 دادسرا با قرار صادره موافقت کرده است به موجب کیفرخواست صادره شماره 99/3.2/8/72 ر.م . فرزند ف . به اتهام ایراد جرح عمدی ا. و م .ز. و ایراد ضرب عمدی به ح .ش . و سرقت کارت سبز اسارت او مواد18.و181و184 درخواست تعیین کیفر متهم ازدادگاه کیفری دو شهرستان قزوین پرونده به شعبه دهم کیفری دو قزوین جهت رسیدگی ارجاع گردیده . وکیل متهم ر.م . در دفاع از موکل خوداظهار داشته در تاریخ 13/7/69 منازعه بین آقایان ا.و ص .م . و م .ب .و ا. و ر.ز. و ح .ش . و بانوان س .ا. و غیره انجام گرفته که درتاریخ 13/8/69 طرفین نسبت به همدیگر اعلام گذشت نموده و بازپرس محترم قرار موقوفی تعقیب را در تاریخ 13/3/7. صادرمی نمایدوآقای دادیار نسبت به اتهامات اخلال در نظم و غیره ایراد کرده اند چون هیچگونه دلیل شرعی و قانونی بر وقوع بزه از ناحیه موکل وجود نداردواصل بر برائت است و نسبت به آقایان ص . و ا.م . آقای حسن ش . به عنوان ایراد ضرب و جرح شکایت نموده که به لحاظ گذشت طرفین قرار موقوفی بعض صادر شده واسمی از موکل و شخص دیگری به میان نبوده بنابراین شکایت بعدی نامبرده از موکل غیر قابل استماع است و فاقد دلیل و عاری از حقیقت می باشد از طرفی آقای ر.ز. از ص .م . شکایت کرده که بوسیله او کتک کاری شده با صدور قرار موقوفی تعقیب ادعای نامبرده علیه موکل وجهه قانونی ندارد بالاخره در تاریخ 2/3/72 دادگاه پس از رسیدگی اعلام ختم دادرسی را نمده و به موجب دادنامه 2324/3/72 دادگاه پس از رسیدگی اعلام ختم دادرسی را نموده و به موجب دادنامه 2324/3/72 چنین رای داده که : در خصوص اتهام ر.م . فرزند ف .دایر به ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به شکات پرونده با توجه به شکایت شکات و گواهی های پزشکی قانونی و گواهی گواهان ... و کیفرخواست دادستان ... مسلم شده مرتکب جرح وارده شده علیهذا جرم محرز است و برابر ماده 186 وبند4 از قانون دیات اسلامی مصوب سال 61 متهم به پرداخت چهار نفر شتر محکوم در حق آقای ا.ز. و به مجب ماده 191 قانون مذکور به پرداخت ، دو هزار تومان به عنوان ارش و در حق آقای ح .ش . طبق ماده 19. قانون مذکور و ماده 484 بند ب ودال از قانون مجازات اسلامی مصوب سال 7. به پرداخت شش دینار محکوم می گردد و در مورد سرقت کارت سبز آزادگی آقای ح .ش . دلیلی مشهود نیست حکم بر برائت نامبرده صادر و رای را در مورددیات قطعی ودر خصوص برائت قابل تجدیدنظر اعلام کرده است . محکوم علیه آقای ر.م . به دادنامه اعتراض و تجدیدنظر خواهی کرده است پرونده جهت رسیدگی به دادگاه شعبه ششم عمومی قزوین ارجاع گردیده این دادگاه پس از جری تشریفات قانونی و دعوت طرفین جهت رسیدگی وتشکیل جلسه دادرسی در تاریخ 2./4/74 با حضور شکات ومتهم واستماع اظهارات شکات و مدافعات متهم و رسیدگی واعلام ختم دادرسی دادگاه به موجب دادنامه شماره 2.345/4/74 چنین رای داده که : در خصوص اعتراض نسبت به دادنامه شماره 2324/3/73 شعبه دهم دادگاه کیفری دو قزوین از جانب وکیل محکوم علیه آقای ر.م . با توجه به اینکه محکومیت نامبرده به پرداخت دیه نسبت به مصدومین کمتر از خمس دیه کامل می باشد به همین سبب رای رات قطعی اعلام کرده اند فلذا موردی برای رسیدگی نبوده و مرجع تجدیدنظر از این جهت فارغ از رسیدگی می باشد. ولی با التفات به اظهارات خود مصدومین و با رعایت بند دو ماده 18 از قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب متذکر می گردد که آقای م .ز. احد از شکات ... در جلسه دادگاه بیان می دارد آقای ص .م . درکتک کاری او شرکت داشته است منتهی به وی رضایت داده و همچنین آقای ح.ش . یکی دیگر از مصدومین اظهار می دارد خیلی ها مرا کتک کاری کرده اند (زن ومرد) از جمه محکوم علیه که نسبت به همه گذشت خود را اعلام داشته به جز مشارالیه وآقای ا.ز. اظهار داشته که اصلا" خود ضارب را ندیده است . بنابراین با توجه به مراتب مذکور بر فرض ثبوت اتهام نامبرده اولا" می بایستی نسبت به میزان ضربات وصدماتی که وارد کرده است پس از مشخص شدن رای صادر می شد ثانیا" در مورد مصدوم ردیف سوم پس از احراز حضور محکوم علیه در صحنه نزاع لوث محقق می شد که با قسم مصدوم به اثبات می رسیده است . علی ایحال پرونده جهت ملاحظه و هرگونه تصمیم مقتضی به نظر ریاست محترم دادگاه شعبه دهم ارسال می گردد. در تاریخ 2./4/74 پس از اعاده پرونده به دادگاه شعبه دهم آقای رئیس محترم دادگاه مرقوم داشته دفتر پرونده ملاحظه شد اقدام قانونی ملاحظه نمی گردد اعاده گردد. پرونده محاکماتی 21153174/4/74 شعبه ششم عمومی قزوین برگشت می شود در تاریخ 24/4/74 آقای رئیس دادگاه دستور ارسال آن را به اجرای احکام می دهد. طی شماره 74/26./256/4/74 به اجرا فرستاده می شود. جهت اجرای حکم طرفین حسب دستور رئیس اجرای احکام شهرستان قزوین مورخ 31/4/74 اخطار به حضور می شوند. در تاریخ 5/6/74 شکات تقاضای دریفات دیه ودرصورت عدم پرداخت بازداشت محکوم علیه را می نمایند. آقای ا.ا. وکیل محکوم علیه طی شماره 186.8/1./74به حکم دادگاه شعبه دهم عمومی قزوین اعترا ضو درخواست رسیدگی ازمعاونت قضائی دادگستری شهرستان قزوین کرده و متذکر گردیده که دادنامه در مرحله تجدیدرسیدگی و خلاف قانون تشخیص داده شده است ودادگاه شعبه دهم بدون اظهارنظر مجدد پرونده را به اجرای احکام ارسال نموده است و با استفاده از وحدت ملاک ماده 18 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب درخواست راسال پرونده را به دادسرای دیوان عالی کشور کرده است . در تاریخ 18/1./74 دستور عدم اجرای حکم داده شده در تاریخ 21/1./74 درخواست ارشاد و هرگونه اتخاذازحضور دادستان معظم کل کشور شده است طی شماره 74/241.88/1./74 شرحی که از طرف قاضی مسئول اجرای احکام دادگستری قزوین به مورخ 24/1./74 شرحی که از طرف قاضی مسئول اجرای احکام دادگستری قزوین به مورخ 23/1./74 به حضور مبارک دادستان محترم کل کشور نوشته شده به دادسرای کل ارسال و به شماره 1.4614/11/74 ثبت دفتر دادسرای کل کشور کرده است و سپس با ارجاع به اینجانب محتویات پرونده به شرح بالا منعکس و گزارش آن معروض گردیده اینک به شرح ذیل اظهار نظر می نماید.

نظریه
با ملاحظه و مداقه در محتویات پرونده محاکماتی دادنامه صادره از دادگاه شعبه دهم عمومی قزوین به شماره 2324/3/73برخلاف موازین قانون اصدار یافته و در مرحله تجدیدنظر هم در شعبه ششم دادگاه عمومی رسیدگی با عنایت به بنددو از ماده 18قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب مراتب به قاضی صادرکننده حکم بدوی اعلام و پرونده جهت رسیدگی اعاده گردیده و قاضی محترم صادر کننده دادنامه بدوی به نظر خود باقی بوده و پرونده را به اجرای احکام ارسال داشته و با اعتراض وکیل محکوم علیه در مرحله اجرای حکم پرونده از طرف مسئول اجرای احکام دادگستری قزوین جهت هرگونه اقدام مقتضی و ارشاد به حضور مقام محترم دادستان کل کشور ارسال شده با توجه به مراتب بالا مورد از موارد مشمول ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب نمی باشد لکن به علت اینکه حکم دادگاه شعبه دهم بر خلاف قانون می باشد مور مشمول بند سوم ماده 466 قانون آئین دادرسی کیفری تشخیص می شود و در صورت موافقت جناب دادستان کل کشورعقیده به اعاه دادرسی و استدعای رسیدگی در دیوانعالی کشور دارم مراتب را جهت صدور دستور قانونی از لحاظ مبارک آن جناب می گذراند.
دادیار دیوان عالی کشور

جناب آقای ...مقام معاونت محترم اول دادسرای دیوان عالی کشور

به تاریخ 18/11/74 پرونده تحت نظر است با بررسی اوراق پرونده با تایید نظر همکار محترم جناب آقای فاطمی اعلام نظر می گردد وبا اجراء ماده 18 بند2 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب موافقت می گردد.
دادیار دادسرای دیوانعالی کشور

بسمه تعالی
با اعمال بند2از ماده 18 موافقت می شود.
مرتضی مقتدائی دادستان کل کشور
رای شعبه ... دیوانعالی کشور

با توجه به محتویات پرونده صرفنظر از اینکه شکات به شرح صورتجلسه سازشی تنظیم شده بوسیله مامورین انتظامی حسب ظاهر به نحو اطلاق اعلام گذشت و رضایت نموده اند اساسا" نظر به اینکه متهم ر.م . اظهار داشته به هنگام نزاع در محل نبوده و سه نفر گواه معرفی نموده که از دو نفر آنها تحقیق شده و شهود تعرفه شده اظهار داشته اند بر اینکه ر.م . در روز نزاع در روستا مشغول برداشت و آبیاری بوده است و نظر به اینکه بعضی از شکات از ابتدا نسبت به معرفی و ذکر هویت ضارب خود اظهارعجز کرده اند و بعضا" درتحقیقات انجام شده اعلام کرده اندتوسط چندین نفر موردایراد ضرب و جرح قرار گرفته اند و لازم بوده در خصوص حضور یاحضور ر.م . در محل به هنگام نزاع از همه متهمین و شهود و اهل محل تحقیق می گردید و در صورت احراز حضور در ثانی نسبت به موضوع کسب دلیل ومیزان دخالت و مباشرت نامبرده در ایراد ضرب و جرح مشخص و مجازات ودیه متناسب معین می گردید که چنین اقدامی نشده است و به لحاظ اینکه شکات در تحقیقات اولیه شخص دیگری را به عنوان ضارب معرفی کرده و سپس اعلام گذشت کرده اند واخذ توضیح از شکات ومتهمین در خصوص چگونگی سازش وتنظیم صورتجلسه سازشی ضروری بوه است و لذا بنا به مراتب و جهات اشعاری با پذیرش درخواست وکیل محکوم علیه و دادگستری قزوین مستندا" به بند2 از ماده 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب با نقض آن قسمت از دادنامه شماره 2.345/4/74 صادره از شعبه ششم دادگاه عمومی قزوین که اشعار به تایید رای مرحله بدوی در پرداخت دیه بوسیله متهم به شکات دارد پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه دیگر دادگاه عمومی قزوین ارجاع می شود.

مرجع :
کتاب نظریات قضائی دادستانی کل کشوردراجرای مواد 18 و 31 قانون
تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب آراء جزائی 1375
جلداول تهیه وتدوین : محمدهاشم صمدی اهری انتشارات گنج دانش

138


نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 59

تاریخ تصویب : 1369/07/13

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.