×

رضایت باکره به زنا مسقط مهرالمثل بوده ولی مسقط ارش نیست

رضایت باکره به زنا مسقط مهرالمثل بوده ولی مسقط ارش نیست

رضایت-باکره-به-زنا-مسقط-مهرالمثل-بوده-ولی-مسقط-ارش-نیست

وکیل


تجاوز - 60

بسمه تعالی
ریاست محترم دادسرای دیوانعالی کشور

احتراما" در پرونده ارجاعی مورد رسیدگی به موجب پرونده کلاسه 72/4ع /1 دادگاه عمومی خوانسار حسب شکوائیه وارد شماره 2796 10/8/73 آقای ق 0ش 0 فرزند مرحوم م 0 نامبرده شکایت کرده که پسری به نام ش 0س 0 به دخترش ل 0ش 0 شانزده ساله تجاوز کرده و تقاضای رسیدگی کرده است 0 ل 0ش 0 اظهار داشته مرا فریب داده که می خواهدبا من ازدواج کند و عکس خود را به من بدهد که مرا به زوربه خانه شان برد و مورد تجاوز قرار داد0 ل 0ش 0 به پزشکی قانونی اعزام شده و پزشک قانونی عطف به شماره 2/2/72/10401/8/73 چنین نظر داده که : پس از معاینه ایشان توسط دو پزشک متخصص زنان موارد زیر محرز گردید: پراگی پرده بکارت در ساعتهای 7و9 که در این محل بقایای پرده بکارت به صورت چین های نامنظم در مدخل واژن باقیمانده است که مدت زمان آن به حدود یکسال قبل می رسد ضمنا" عمل دخول به دفعات متعدد انجام شده بطوری که نمای بکارت نمای غیرعادی (نمای زنانه ) پیدا کرده است 0 ل 0ش 0 شاکیه اظهار داشته یازده الی دوازده بار ش 0 مرا به منزلشان برده و مورد تجاوز قرار داده و اظهار داشته می خواهم با تو ازدواج کنم 0 تمام مشخصات منزل متهم ش 0س 0را اعلام کرده است 0 ایضا" ل 0ش 0 بیان نموده که باران آمده بودلباسهایم خیس شده بود، اول رفتیم منزل ایشان کنار بخاری ایستاده بودم آمد شوخی کرد و مرا بوسید و گفت باتو یک کار دام و شلوارم رادرآورد و با آلت تناسلی من بازی کرد و بعد آلت خود را دخول کرد احساس درد کردم و دیدم خون آمد بعد رفتم دستشویی و آلت خود را شتستم از او شکایت دارم چون مرااغفال کردو گفت پای همه چیز ایستاده ام و تو را می گیرم 0 ش 0س 0 فرزند ت 0 اظهار داشته من با ل 0 ارتباط ناشمروع داشتم اول به صورت تلفنی بود بعد در آبان ماده 72 که جهت اخذ عکس متعلق به خودم وی را به منزل دعوت کردم باوی شوخی کردم و سپس عمل زنا را انجام دادم و پدره بکارت خانم ل 0ش را من برداشتم و حاضرم با وی ازدواج کنم و بعد هم بین دو نفر مواجهه داده شد و اظهارات قبلی خود را تایید کرده اند در تاریخ 14/8/73 قبل از رسیدگی طرفین سازش نمودند و پدرش 0 و پدر ل 0 و خودش و ل 0 حضور داشتند اظهرا نمودند، حاضر به ازدواج این پسر و دخترهستیم و خودشان اظهار تمایل نمودندو متعهد و ملتزم شدند که ظرف 48ساعت به دفاتر ازدواج مراجعه و صیغه ازدواج را جاری کرده در صورت توافق پسر و دختر من به عنوان ناظر بدون هیچ دخالتی در مراسم شرکت می کنم در تاریخ 16/8/73 ل 0ش 0 شکایت نموده مرا اغفال کرده و عمل زنا انجام داده و قرار شد با یکدیگر ازدواج کنیم که دفترخانه قبول نمی کندو تقاضای پرداخت دیه به علاوه مجازات قانونی برای او از نظر ارتکاب زنا دارم دادگاه پس از رسیدگی واعلام ختم دادرسی به موجب دادنامه شماره 4108/10/73 انشاء رای نموده که : درخصوص اتهام آقای ش 0س 0و خانم ل 0ش 0 دائر به ارتکاب زنای غیرمحصن وغیر محصنه با یکدیگر دادگاه با توجه به محتویات پرونده واقرار صریح و کاشف از حقیقت متهمین ملاحظه گواهی پزشکی قانونی و حصول علم به وقوع بزه به طریق مذکور بزه انتسابی به نامبردگان هر یک از متهمان را به تحمل یکصد ضربه تازیانه به عنوان حد شرعی محکوم می نماید و در مورد شکایت خانم ل 0ش 0 دائر به مطالبه دیه ازاله بکارت با توجه به اینکه عمل زنا با رضایت نامبرده انجام گرفته رسیدگی جزائی نبوده و به لحاظ حقوقی بدون موضوع رای بر برائت مشتکی عنه صادر وو رای را قابل تجدیدنظر اعلام داشته است 0 محکوم علیها خانم ل 0ش 0 از دادنامه صادر از دادگا عمومی خوانسارتجدید نظرخواهی کرده پرونده جهت رسیدگی به شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استاناصفهان ارجاع گردیده 0 این دادگاه پس ازجری تشریفات قانونی جهت تعیین ارش البکاره مراتب را از پزشکی قانونی خوانسارخواسته 0 اداره پزشکی قانونی طی شماره 61653/7/74 می توان ارش البکاره را ده میلیون ریال تعیین کرده با توجه به اینکه تمام حیثیت یک دختر و وضعیت اجتماعی و فرهنگی خانواده ایشان از بین رفته و دادگاه پس از رسیدگی و اعلام ختم دادرسی به موجب دادنامه شماره 15552/8/74 چنین رای داده که 000 با عنایت به محتویات پرونده و نظریه پزشکی قانونی و اینکه عمل مکرر انجام شده عنوان عنف و اکراه مصداق ندارد رای از لحاظ محکومیت نامبرده تایید و در مورد ارش هم چون فعل حرام با رضایت انجام شده ارش بدان تعلق نمی گیرد و رای را تایید نموده است محکوم علیهاخانم ل 0ش 0 به دادنامه های صادره از دادگاه عمومی خوانسار و دادگاه شعبه دوم تجدیدنظر استان اصفهان اعتراض و به موجب لایحه وارده شماره 2115265/9/74 به دفتردادسرای کل کشور از مقام محترم دادستان معظم کل کشوردرخواست اعمال ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب را کرده است واعتراض نموده که از نظر موازین فقهی ومصرحات قانونی بکارت واجد ارزش است و ارزش آن منتفی نمی باشد با ارجاع پرونده به اینجانب نظر به اینکه ملاحظه پرونده محاکماتی ضرورت داشت حسب التقاضا خواسته شد وپس از ملاحظه و بررسی محتویات آن و انعکاس خلاصه از مندرجاتش اینک به شرح ذیل اظهارنظر می نماید:

نظریه
با مداقه و بررسی در مجموع محتویات پرونده محکوم علیهاخانم ل0ش 0 مورد فریب واغفال آقای ش 0س 0 در جهت ازدواج قرار گرفته و بوسیله مشارالیه از او ازاله بکارت شده و بااحراز بزه ازاله بکارت از ناحیه آقای ش 0س 0 حسب اقرار صریح او با توجه به (کتاب الدیات ) تحریر وسیله حضرت امام خمینی (ره )مسئله السابع عشر خانم ل0ش 0 مستخق دریافت دیه وارش الکباره می باشد علیهذاعقیده به اعمال ماده 31 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب از جهت مخدوش بودن احکام صادره می باشد لذا مراتب را جهت صدور دستور قانونی ازلحاظ مبارک دادستان معظم کل کشور می گذراند تا در صورت موافقت مقرر فرمایند پرونده در دیوانعالی کشور مطرح و رسیدگی مجدد شود0

دادیار دیوان عالی کشور

با نظر همار محترم جناب آقای 000 با مطرح بودن رسیدگی مجدد قضیه در دیوان عالی کشور نتیجتا" موافقم 0
دادیار دیوان عالی کشور

بسمه تعالی
با اعمال ماده 31 موافقت می شود0
مرتضی مقتدائی دادستان کل کشور
رای شعبه 000 دیوان عالی کشور

تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه (ل 0ش 0) از محضر جناب دادستان محترم کل کشور در اجرای ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب نسبت به دادنامه 5552/8/74 صادره از شعبه دوم دادگاه تجدیدنظراستان اصفهان که در تاریخ 30/2/75به موافقت جناب دادستان کل رسیده است موجه به نظر می رسد زیرا صرف نظر از اینکه تجدیدنظر خواه مدعی فریب واکراه از ناحیه تجدیدنظرخوانده است و از این حیث به بررسی بیشتری نیاز است صرف مطاوعت و رضایت باکره به زنا گرچه به موجب لامهر لبغی مستقط مهرالمثل است لیکن با عنایت به اطلاق ماده 367 قانون مجازات اسلامی و عبارت مرحوم صاحب جواهررحمه الله علیه در جلد42 صفحه 276 کتاب شریف جواهرالکلام درموردمطاوعه البکر که می فرماید بناء علی ان الاذن فی الجنایه من المجنی علیه لایسقط ارشها موجب سقوط ارش نمی شود و رای دادگاه به برائت متهم از پرداخت ارش البکاره متکی به دلیل و موجه نمی باشد علیهذا دادنامه تجدیدنظرخواسته در اجرای ماده 31 قانون تشکل دادگاههای عمومی و انقلاب نقض و رسیدگی مجدد آن به شعبه دیگر دادگاه تجدید نظر استان اصفهان محول می شود0

مرجع :
کتاب نظریات قضائی دادستانی کل کشوردراجرای مواد 18 و 31 قانون
تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب آراء جزائی 1375
جلداول تهیه وتدوین : محمدهاشم صمدی اهری انتشارات گنج دانش

138

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 60

تاریخ تصویب : 1373/08/10

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.