چون محتویات پرونده دلالتی بر بزهکاری محکوم علیه نداشته ویقینی بر بزهکاری وی حاصل نمی گردد لذا حکم صادره نقض میشود
45 ایراد ضرب و جرح عمدی
12/6/1374
بسمه تعالی
ریاست محترم دادسرای دیوانعالی کشور
در این پرونده به موجب دادنامه شماره 12217/6/74صادره دادگاه عمومی بخش ایوانکی در پرونده کلاسه 44/ک /73 عده ای از جمله آقای 00 (متقاضی ) به شرح بین الهلالین محکومیت کیفری پیدا کرده اند (رای دادگاه در خصوص اتهام آقای 000 فرزند000 دائر بر ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو نسبت به آقای 000، اتهام آقایان دائربر تهدید و معاونت در ایرادب ضرب وجرح عمدی نظر به شکایت شاکی گزارش نیروی انتظامی شهادت شهود اظهارات سایر متهمین بره انتسابی در خصوص متم ردیف 1 به نظر دادگاه محرز است لذا دادگاه مشارالیه را بهاستنادتبصره 2 ماده 269 قانون مجازات اسلامی از باب اخلال در نظم و بیم تجری متهم و به استناد بند4 ماده 480 قانون فوق الذکر با رعایت ماد481 همان قانن به تحمل 6ماهحبس و پرداخت دوصدم دیه دست در حق مجنی علیه محکوم می نماید و در خصوص اتهام متهمین ردیفهای 2و3 نظر به شکایت شاکی واظهارات شهود و نحوه دفاعیات متهمین بزه انتسابی محرز است لذا دادگاه متهم ردیف 2رابه استناد تبصره 1 ماده 269 قانون مجازات اسلامی به تحمل هشت ماه حبس محکوم می نماید و متهم ردیف 3 را باستناد ماده فوق الذکر به تحمل شش ماه حبس محکوم می نماید و در خصوص اتهام سایر متهمین به لحاظ فقد دلیل کافی صرفنظر از گذشت شاکی در خصوص بعضی از آنها رای بر برائت نامبردگان صادر و اعلام می گردد رای صادره در خصوص متهم ردیف اول غیابی و ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی دراین دادگاه و پس از آن ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه تجدیدنظراستان است 0 رئیس دادگاه عمومی بخش ایوانکی 0) سپس برابر محتویات پرونده از رای صادره موصوف آقایان 000 یعنی محکوم علیهمای ردیفهای 2و3 تجدیدنظرخواهی نموده اند مرجع تجدیدنظر(شعبه دوم دادگاه تجدیدنظراستان سمنان )به موجب دادنامه شماره 24488/7/74 در پرونده کلاسه 2/74316 با آن استدلال که چون دلیلی که موجب نقض دادنامه صادره باشد تقدیم نگردیده است و به رای صادره در مورد تجدیدنظر خواهانها اشکال وایرادی به نظر نمی رسد با رد تجدیدنظر خواهی آنان حکم صادره نسبت به ایشان را عینا" تائید و استوار نموده است 0 سپس محکوم علیه (آقای 000) طی شرحی که به شماره 12209 9/8/74 در دفتر دادسرای دیوانعالی کشر ثبت شده درمهلت قانونی درخواست تجدیدنظر در رسیدگی و نقض احکام موصوف و نتیجتا" اعمال ماه 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب رانموده است ومتعاقب آن وکیل نامبرده آقای 000 طی مشروحه مفصل ومبسوطی به دادنامه های صادره ایراد نمده تقاضای نقض آنها را به سود موکل خویش نموده است 0 پرونده محاکماتی موضوع حسب محتویات پرونده حسب نظرمعاونت اول محترم دادسرای دیوانعالی کشور وسیله دفتردادسرای دیوانعالی کشور مطالبه و به نظر اینجانب رسیده است که با گزارش موضوع و ذکر خلاصه ای از جریان امر اینک ذیلا" اعلام نظر می نماید0
نظریه
نظر به اینکه آقای 000 در تمامی مارحل اعم از مرحله بازجوئی و تحقیقات دادسرای سابق و نیز در محضر دادگاه قوقا" منکرارتکاب بزه و اتهامات انتسابی بوده و نظر به اینکه گزارش مامورین انتظامی هم دلالتی بر توجه اتهام به نامبرده ندارد و نظربه اینکه اظهارات گواهان به ویژه آقای 000 که خود احد از متهمین پرونده و یکی از محکوم علیهم می باشد و به نحوی که ادا شده نمی تواندمبین ارتکاب بزه معاونت در ایراد ضرب و جرح عمدی و تهدید از ناحیه آقای 000 باشد چه آنکه برابر مندرجات پرونده هنگام مواجهه آقای 00 با آقای 000 ضمن آنکه آقای 000 اعلام نموده اظهارات آقای 000راقبول ندارم و000 دروغ می گوید آقای 000 هم صراحتا" اعلام نموده ((من گفتم که آقای 000 آن شب به اتفاق آقای 000آمدندمنزل مادروغ گفتم )) و نظر به اینکه به حکایت مندرجات پرونده شاکی در تاریخ 19/2/74 در مقام توجیه شکایت خویش اظهار نموده ((شما تحقیق کنید حقیقت روشن شود تا من بدانم مقصر اصلی کیست در آن صورت من نسبت به تمام آنها گذشت خواهم کرد)) و قبلا" هم در تاریخ 29/6/73به حکایت مندرجات پرونده در مقام شکایت خویش از آقای 000 اعلام می نماید0 بنابر اظهارات آقای 000 محرک آقای 000 می باشد که روی هم براساس اظهارات آقای 000 شاکی شده است علیهذا قطع نظر از اینکه نوع اتهام با قسمت ذیل تبصره 2 ماده 269 قانون مجازات اسلامی منطبق بوده نه با تبصره 1 آن ماده قانون به نحوی که در دادنامه صادره از دادگاه عمومی بخش ایوانکی قید شده است اساسا" چون محتویات پرونده دلالتی بر بزهکاری آقای 000 نداشته و یقینی بر بزهکاری وی حاصل نمی گردد دادنامه های صادره از دادگاه عمومی بخش ایوانکی و شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان سمنان در قسمتی که مشعر برمحکومیت کیفری نامبرده می باشند با توجه به اصل برائت واجد اشکال و ایرادشرعی و قانونی تشخیص می گردند از این جهت با قبول تقاضای متقاضی معتقد به اعمال ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب و نقض دادنامه های موصوف در قسمت محکومیت آقای 000 با طرح پرونده در دیوانعالی کشور می باشم 0
دادیار دیوان عالی کشور
با توجه به استدلال همکار محترم جناب آقای 000 در نظریه مورخ 14/10/74در خصوص اتهام آقای 000 در احکام معترض عنه محکومیت حاصل نموده نظر به اینکه رای صادره درباره ایشان واجد اشکال و ایراد شرعی تشخیص گردیده با نظر معظم له مبنی بر طرح پرونده دردیوان عالی کشور براساس قاعده اصل برائت موافقم 0 دفتر پرونده جهت اتخاذ تصمیم شایسته خدمت جناب آقای 000 معاونت محترم دادسرای دیوان عالی کشور ارسال گردد0
دادیار دیوان عالی کشور
بسمه تعالی
با اعمال ماده 31 موافقت می شود0
مرتضی مقتدائی دادستان کل کشور
رای شعبه 000 دیوان عالی کشور
نظر به مندرجات پرونده و کیفیات منعکس در آن همان طوری که دادسرای دیوانعالی کشور بیان عقیده نموده است صرف نظر از اینکه نوع اتهام انتسابی به متهم با قسمت ذیل تبصره 2 ماده 269 قانون مجازات اسلامی منطبق بوده نه با تبصره 1 قانون مجازات اسلامی وچون اساسا" محتویات پرونده دلالتی بر بزهکاری متهم (آقای 000) نداردو یقینی بر بزهکاری وی حاصل نمی گردد لذا دادنامه های صادره از دادگاه عمومی بخش ایوانکی و شعبه دوم دادگاه ، تجدیدنظراستان سمنان در قسمتی که مشعر بر محکومیت متهم نامبرده می باشددراجرای ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 15/4/73که مورد موافقت آقای دادستان محترم کل کشور قرار گرفته نقض می شودوپرونده جهت رسیدگی مجدد در این قسمت به دادگاه همعرض ارجاع می گردد0
مرجع :
کتاب نظریات قضائی دادستانی کل کشوردراجرای مواد 18 و 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب آراء جزائی 1375
جلداول تهیه وتدوین : محمدهاشم صمدی اهری انتشارات گنج دانش
137
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 45
تاریخ تصویب : 1374/06/12
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
محکوم علیه در مقام شکایت به ریاست داگستری مطالبی رامطرح نموده بدون اینکه سوءنیت و قصد تشویش اذهان عمومی را داشته باشد لذا محکومیت نامبرده به تحمل حبس درموردنشراکاذیب وجاهت قانونی ندارد دادگاه فقط می تواند مجازاتهای تعزیری و یابازدارنده راتخفیف دهد یا تبدیل به مجازات دیگری نماید نه حد شرعی
