×

کسی که در مقام دفاع مرتکب جرم شود قابل مجازات نیست

کسی که در مقام دفاع مرتکب جرم شود قابل مجازات نیست

کسی-که-در-مقام-دفاع-مرتکب-جرم-شود-قابل-مجازات-نیست-
رای شماره : 4 - 16/2/1376

هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور(اصراری )
با توجه به اینکه متهم ضمن اقرار به قتل اظهار داشته که شکار000(مقتول ) نیمه شب در گاراژ در بسته قصد تجاوز به وی را داشته و با در دست داشتن چاقو و تهدید با آن از خارج شدن او از گاراژ جلوگیری نموده و در جریان دفاع مرتکب قتل شده و محتویات پرونده نیز موید صحت مدافعات مشارالیه است و طبق ماده 61قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 کسی که در مقام دفاع مرتکب جرم می شود قابل تعقیب ومجازات نیست و بر این اساس محکومیت به قصاص نفس بر خلاف قانون می باشد، لهذا اعتراض وارد است 0 بنابراین دادنامه شماره 18524/7/75 شعبه 144 دادگاه عمومی تهران به استنادبند(ج ) ماده 24 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب باکثریت آراء نقض و رسیدگی مجدد به دادگاه دیگری از محاکم عمومی تهران ارجاع و متذکر می شود که چون با وجود مسلم بودن دفاع حسب اوضاع و احوال قضیه تجاوز از حدود دفاع محرزاست متهم ضامن پرداخت دیه می باشد0
هیات عمومی دیوان عالی کشور(شعب کیفری )

151
* سابقه *

رای اصراری کیفری 13764

شماره رای : 164/2/1376
شماره پرونده : 13761
شماره جلسه : 13766

علت طرح : اختلاف نظر بین شعبه یازدهم دیوان عالی کشور با دادگاههای عمومی تهران

موضوع : قتل عمدی
قتل غیر عمدی
دفاع مشروع

در ساعت 9 روز سه شنبه مورخ 16/2/1376 جلسه هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور بریاست حضرت آیت الله محمد محمدی گیلانی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور جنابان آقایان قضات دیوان عالی کشور و نماینده جناب آقای دادستان کل کشور تشکیل و با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید رسمیت یافت 0

رئیس : دادنامه شماره 481 شعبه یازدهم دیوان عالی کشور بتصدی جناب آقای سیدجعفر شبیری رئیس و جناب آقای رحمت الله عروجی مستشارمطرح است 0 جناب آقای عروجی دادنامه شعبه راقرائت فرمایند0
پیرو گزارش و دادنامه شماره 409/711/9/74 این شعبه که طی آن دادنامه بشماره 1489/9/73 صادره از شبعه 143 دادگاه کیفری یک تهران مبنی بر قصاص نفس آقای محرم نقض و پرونده به شعبه 144 دادگاه عمومی تهران ارجاع گردیده است شعبه مذکور هم همانند دادگاه قبلی متهم را به قصاص نفس محکوم نموده و پرونده در اثر اعتراض محکوم علیه به رای صادره به دیوان عالی کشورارسال وبنابر سابقه به این شعبه ارجاع شده است 0 قضیه به این شرح است که به دنبال مجروح شدن آقای شکار بوسیله چاقو وانتقال او به بیمارستان سینا و اطلاع امر به نیروی انتظامی ، مامور انتظامی به بیمارستان اعزام و از مجروح تحقیق نموده است 0 شکار نگهبان گاراژ سانترال اظهار داشته اینجانب در ساعت 22 شب مورخ 10/4/72 از شخصی بنام محرم حدودا" ده هزار تومان طلب داشتم و قبلا" در قهوه خانه بغل گاراژ کار می کرد به من مراجعه کردو گفت چون من در چلوکبابی کار می کنم در دو سه هفته دیگر بدهکاری که به شما دارم می دهم و رفت که بعدا" در ساعت 1 همین شخص (محرم ) ازبالای درب ورودی گاراژ سانترال که خودم نگهبان هستم وارد شد و من در خواب بودم که ایشان با چاقو به من حمله ور شد و شش جای بدن من را با چاقوزد0 از دو نفر بنامان حسین ومهدی که مجروح را به بیمارستان انتقال داده بودند تحقیق شده که آنها از مجروح نقل کرده اند که گفته شخصی بنام محرم مرا با چاقو زده است (ص 5و4) فردی بنام حمید 49 ساله راننده سازمان گوشت اظهار داشته شکار مانند فرزند خویش از محرم نگهداری می کرد و تمام خرج و خوراک محرم را می دادو ساعت 22 مورخ 10/3/72 محرم خودش به گاراژ وارد شد و پس ازاحوالپرسی محرم وشکار با هم شام خوردند و شکار به محرم شماره تلفن داد و گفت چرا به من سر نمی زنی که تا ساعت 24 شب جاری با هم بودیم و بعد از آن نمی دانم چه اتفاقی افتاد(ص 1) از فردی بنام شاهپور تحقیق شده که او شکار را پدرخوانده خود معرفی نموده و گفته ازدو سال قبل مادرم را عقد کرده است او اطلاعات خود در مورد قتل شکار را از اهالی و کسبه محل نقل کرده و در پاسخ به اینکه چرا محرم شکار را کشت گفته فقط می دانم ده هزار تومان به شکار بدهی داشته است 0(ص 15)
در تحقیق از اولیاءدم آنها ازمحرم بعنوان قاتل پدر خودشکایت نموده ، تقاضای صدور حکم بر قصاص را کرده اند0 پزشکی قانونی تهران پس از معاینه جسد و تعیین محل و کمیت و کیفیت بریدگیها بوسیله جسم برنده ، علت مرگ شکار را آسیب احشاء و عروق داخل اعلام کرده است 0(ص 31)
در تحقیق از شخصی بنام زاهد19 ساله و محصل ، گفته : روزعاشورا ساعت 5/8 الی 9 شب بود که محرم به گاراژ آمد نزد شکار بعد از احوالپرسی و صرف شام و صحبت کردن شماره تلفن باطریسازی علی را از مقتول گرفت و حدود ساعت 5/12 تا یک نیمه شب بودکه بگفته مقتول در گاراژ را بستم و سپس قفل کردم و من رفتم داخل اطاق روی بالکن خوابیدم محرم هم روی تخت بغل مقتول داخل محوطه گاراژخوابید و صحبت می کردند حدود یک ساعت بعد من از سر وصدابیدارشدم بلافاصله بیرون آمدم محرم را دیدم توی راهرو گاراژ ایستاده بود و مقتول نیز ایستاده بود و حدود سه متر با هم فاصله داشتندد مقتول خون زیادی از او سرازیر بود و به من گفت محرم را بگیر که بلافاصله محرم از در گاراژ بالا رفت که من به دنبال او دویدم و پایش را گرفتم که پای دیگری را توی صورتم زد و رفت بالای در و متواری شد او در پاسخ به این سئوال که به غیر از تو محرم و شکار فرد یا افراد دیگری هم داخل گاراژ بودند گفته خیر چون تعطیل بود0
محرم در شهرپارس آباد دستگیر شده و در نخستین تحقیق مورخ 18/5/72 در دایره اول اداره آگاهی تهران ضمن معرفی خود به عنوان محرم 19 ساله اهل مشکین شهر و اعتراف به ایراد جرح با چاقو به شکار در مورد انگیره درگیری با نامبرده چنین گفته ((من حدود ساعت 19 روز10/4/72 به خیالان هلال احمر جلولی گاراژ سانترال مراجعه و جلوی گاراژ علی (زاهد) را دیدم که اولین بار بود با علی روبرو شدم ضمن احوالپرسی به اتفاق علی رفتیم داخل محوطه روی تخت نشستیم حدود نیم ساعت بعد مرحوم شکار به ما ملحق شد و علی با شکار مشغول شام خوردن شدند و به من تعارف کردند چون شام خورده بودم من با آنها شام نخوردم و حدود ساعت 21 چون خسته بودم و دچار خواب گرفتگی شدم بصورت طاقبار روی تخت دراز کشیدم وشکار با علی (زاهد) لبه تخت نشسته بودند که حدود ساعت 22 بود درحالیکه به صورت روی شانه خوابیده بودم متوجه شدم که دستی روی شورت من است و قصد دارد پائین بیاورد که ناگهان از خواب بیدار شدم دیدم شکار لب تخت کنار من نشسته بود و چون دیدم شلوار وشورتم مقداری پائین کشیده شده ازجای خود بلند شدم رفتم دستشوئی وشورت وشلوارم بالا کشدیم و در حین برگشت از دستشوئی البته قبل از اینکه از دستشوئی بیرون بیایم صدای شکار وعلی (زاهد) را می شنیدم که شکار می گفت علی بیا کمی باش حال کنیم که دچار وحشت شدم ودوباره گفتم شاید شوخی کند از دستشوئی که بیرون آمدم دیدم شکار و علی جلوی اطاق دفتر گاراژ که لامپ آن روشن بود ایستاده اند و علی رفت داخل اطاق یک چاقوی کارد مانند دسته چوبی که رنگ دسته آن قهوه ای بود و قبلا" هم در همان اطاق دیده بودم آورد به دست شکار داد من که این وضعیت را دیدم ترسیدم و برگشتم به سمت درب خروجی گاراژ که محل را ترک کنم علی در حالی که لخت و فقط یک شورت در پا داشت دوید آمد جلو در بسته در مقابل من ایستاد و دستهایش را به کمرش زد در همین حین شکار هم با چاقو که علی در اختیار وی قرار داد به من نزدیک شد و چاقو را در پهلوی قسمت پشت من گذاشت ولی فرو نکرد و علی هم به من پیچید که من از خود دفاع کردم و در همین لحظه شکار و علی مرا محاصره کرده بودند و من چاقو را از دست شکار با زور گرفتم به او حمله ور شدم و دیگر نمی دانم چند ضربه به او خورده و چاقو را به زمین انداختم و فرار کردم به محوطه گاراژ که علی با صندلی مرا دنبال کرد و سپس ضمن اینکه فریاد می کشیدم خود را به جلوی در خروجی گاراژ رساندم و از بالای در گاراژ بالا رفتم وبه پائین پشت در پریدم که حتی دکمه های پیراهنم کنده شد و فرار کردم 0
او در پاسخ به اینکه شکار پول از شما طلب داشت گفته ((مبلغ ده هزار تومان قبلا" به من داده است که در ایام نوروز مبلغ پنج هزار تومان به او دادم و پنج هزار تومان دیگر از من طلب داشت که آن شب خودم به عمو (شکار) گفتم انشاءالله به این زودی بقیه پول را پس می دهم ))0
سئوال : آقای عمو صحبت از ده هزار تومان طلب که از شمابگیرد آن شب حادثه نکرد؟
جواب : خیر اصلا" چنین صحبتی نبوده است 0
س : چند ضربه چاقو به شکار زدی ؟
ج : پس از گرفتن چاقو از دست او من فقط یک چرخ زدم و اصلا" متوجه نشدم که چاقو به او خورد یا نه و در حالیکه فرارکردم شکار سرپا ایستاده بود0
س : آقای قبلا" هم مرحوم شکار تقاضای چنین عملی ازشماکرده بود؟
ج : خیر اصلا"0
س : آیا باافراد دیگری چنین کاری کرده ؟
ج : من ندیده بودم و از دیگران شنیده بودم که چنین عملی با بعضیها می کرده 0
س : از چه افرادی شنیدی ؟
ج : از شخصی بنام داود که قهوه خانه جنب گاراژ را اجاره کرده بود0
س : حاضری با داود مواجه شوی ؟
ج : بله
در مواجهه حضوری زاهد معروف به علی موضوع قصد تجاوز خود و شکار به محرم را تکذیب کرد و محل خواب خود را داخل اطال ومحل خواب شکار و محرم را به فاصله 15 متری در داخل محوطه گاراژ اعلام نموده است 0
محرم در تاریخ 10/5/72 در نزد بازپرس ضمن شرح ماوقع (بمثابه مرحله قبل ) به ایراد جرح با چاقو به شکار اعتراف کرده و زاهد (علی ) نیز با بیان این مطلب که مدتی که محرم بیدار بود با من و شکار صحبت می کرد هیچگونه درگیری واختلافی بین شکار و محرم و من پیش نیامد)) ادعای محرم مبنی بر قصد تجاوز او و یا شکار به نامبرده را تکذیب کرده است 0 محرم در دفاع مجدد گفته من قبول دارم که با چاقو به طرف شکار حمله کرده ام و ممکن است چاقو به او خورده باشد ولی قصد کشتن او را نداشتم 0 آقای بازپرس با صدور قرار بازداشت موقت در مورد متهم و دستور تحویل او به آگاهی جهت تحقیق و بازسازی صحنه ، دستور تحقیق از اخلاق مجنی علیه را که آیا انحرافات اخلاقی داشت یا خیر داده و به اعتراض متهم به قرار باز داشت موقت هم رسیدگی و قرار صادره تایید گردیده متهم در تحقیق آگاهی ، در مورد رابطه خود با شکار چنین پاسخ داده :
س : میزان رفاقت خودت با شکار را بگو؟
ج : صمیمی شده بودم و شوخی می کردیم 0
س : شوخی از جانب تو بود یا شکار؟
ج : همیشه از جانب شکار شوخی شروع می شد0
س : به چه نحوی شوخی می کرد؟
ج : بیشتر سعی داشت به من نزدیک شده و سرو گردنم را می گرفت مرتب مرا دستمالی می کرد حتی ویدئویی داخل انبار داشت و باجوانها آنجا می رفت و فیلم تماشامی کردند0
س : اهالی و کسبه در مورد شکار چه می گفتند:
ج : می گفتند بچه باز است و مواظب خودت باش او هرچه درمی آورد خرج بچه ها می کند0
س : با شاهپور(دوست محرم ) هم مسئله ای داشت ؟
ج : می گفتند، حتی ویدئو را برای شاهپور خریده بود وحتی فیلم سکسی به نام ((نینا)) می آوردند و تماشا می کردند0
متهم با بیان مجدد موضوع قصد تجاوز شکار به او پائین کشیدن شلوار او و بیدار شدن وی و رفتن به دستشوئی در مورد روآوری شکار با چاقو گفته : دیدم شکار چاقو در دست دارد به طرف من آمد و با شوخی به پهلوی من گذاشت و می خندید و مرا می بوسید و گاز می گرفت من عصبانی شدم چون مرتب مرا فشار می داد من چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم 0
س : بالاخره انگیزه تو از کارد زدن به شکار چه بوده است ؟
ج : چون او مرتب با من ور می رفت و می خواست به من تجاوز کند و من کارد رااز او گرفتم چون خیلی عصبانی بودم باکارداورازدم 0
س : این قضیه را در تهران و روستا به چه افرادی درمیان گذاشتی ؟
ج : بله با صاحب کارم به نام حسین در میدان راه آهن درمیان گذاشتم ولی او اعتنائی نکرد0
از چند نفر در مورد اخلاق شکار تحقیق شد آقای م 46 ساله شغل راننده گفته من طی مدت 15 سال است که مرحوم شکار را می شناسم جز خوبی چیزی از ندیده ام ولی مردم می گفتند او انحراف جنسی دارد و بچه باز هست ولی من به چشم خودم چیزی ندیدم 0 آقای جعفر52 ساله گفته در محیط کار در طی 24 سال شخصا" چیزی از وی جز خوبی ندیدم 0 آقای غلامرضا53 ساله شغل مکانیک گفته حدود ده سال هست که در این مکان کار می کنم و تا قبل از فوتش چیزی جز خوبی ندیده و نشنیده بودم ولی پس از فوتش مردم می گفتند بچه باز است و غیره 0آقای ا610 ساله بازنشسته گفته مدت 40 سال است که مرحوم شکار را می شناسم چیزی بجز خوبی از او ندیده بودم ولی مردم پشت سراو زیاد حرف می زدند که بچه باز است و غیره (ص 9093) از شاهپور19ساله درتاریخ 24/5/72 تحقیق شده که او در پاسخ به سئوال از تهیه یک دستگاه ویدئو توسط شکار که شما در این مکان استفاده می کردید گفته است بله یک دستگاه ویدئو سونی برایم خریده بود که از آن در گاراژ در انباری تراشکاری استفاده می کردیم و فردی به نام علی که در اینجا تراشکاری داشت فیلم می آورد0
س : چه کسانی جهت دیدن فیلم اینجا می آمدند؟
ج دوستان علی تراشکار0
س : قضیه فیلم نینا چیست ؟
ج : فیلم سوپر بود(ص 94)
در تحقیق مورخ 24/5/72 از آقای حسین ( که محرم مدتی دررستوران او کار کرده بود) تحقیق شده که : محرم در خصوص چاقو زدن به یکنفر و نزاع با شما صحبت کرده است 0 نامبرده جواب داده : بله صحبت کرده بود به من گفت فردی را با چاقو زده است و او را بیمارستان سینا برده اند0
س : نگفت چرا به آن فرد چاقو زده است ؟
آنطوری ک خودش تعریف می کرد یک شب رفته بود که نزد آن فرد بخوابد آن فرد قصد تجاوز به وی را داشته است که او هم طرف را کشته است (ص 97) در مورد سوءپیشه متهم بررسی شده و فاقدسوءپیشینه بودن او اعلام شده است (ص 99)0
پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه 143 دادگاه کیفری یک تهران ارجاع شده است 0 متهم در جلسه مورخ 23/8/73 که اولیاءدم حضور داشتند با تشریح قضیه واینکه بعد از فهمیدن منظور مرحوم شکار قصد فرار داشته ولی دربسته بود و بااشاره به تعقیب نامبرده محرم را در حالی که چاقو در دست داشته و بی فایده بودن استمداد او، فرار کرده که چاقو از دست شکار گرفته ولی نفهمیده که اوزده یا خود شکار به خودش چاقو زده است 0 متهم در پاسخ به سئوال اینکه چرا در نوبت اول از در فرار نکردی گفاته است خواب آلود بودم 0 متهم آخرین دفاع را به وکیل خودواگذار کرده است (ص 166)0
وکیل متهم طی لایحه تقدیمی از موکل خود دفاع کرده ونماینده دادستان طی اظهاراتی که به خط خود نوشته با قطعی خواندن قتل شکار توسط متهم قتل عمدی بودن را جای تامل دیده و دلائل خود را به این شرح بیان کرده : متهم در دفاع از خود اظهار نموده است که مقتول قصد لواط با او را داشته و برای این منظور شلوار او را پائین آورده و با کارد او را تهدید کرده است اگرچه ممکن است این مسائل ساخته و پرداخته ذهن او باشد لکن با توجه بااینکه اهالی محل مقتول را شخصی بچه باز ودارای انحراف جنسی می دانسته اند طبیعی است که هر حرکت مشکوک مقتول این ذهنیت را برای متهم ایجاد می کرده که مقتول قصد لواط با وی را داشته و علی الاصول سابقه مقتول علت ایجاد چنین ذهنینی گردیده است 000 لذا خواب آلودگی متهم و قفل بودن در و خوابیدن مقتول و متهم در یک تخت مزید بر علت است برای ایجاد ذهنیت متهم ، حتی بر فرض اشتباه بودن چنین ذهنیتی بموجب فتوی امام خمینی (رض ) در تحریرالوسیله ج 1 ص 469 ذیل مساله 14، متهم گناهکار نبوده بلکه ضامن است سپس نماینده دادستان با اشاره به ضد و نقیض بودن اظهارات زاهد( تنها شاهدقضیه )احضار او و تفهیم این تناقض گوئیها در کشف حقیقت درخصوص ادعاء متهم مبنی بر حمله مقتول به وی به قصد لواط را موثر دیده ، همچنین اخذ سوابق مقتول از دائره تشخیص هویت را موثر در کشف واقعیات اعلام کرده است (ص 168و167)0
قاضی محترم در نهایت طی دادنامه بشماره 1489/9/73 :
با توجه به اقاریر متهم در مراحل مختلف و اظهارات دیگران و مقرون به حقیقت ندیدن ادعاء متهم وامکان فرار او از صحنه ، بزهکاری وی را محرز دیده و استنادا" به مواد206(بندب ) و207و219 از قانون مجازات اسلامی محرم را به قصاص نفس محکوم نموده 0
که در اثر تجدیدنظرخواهی محکوم علیه پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده بود0 این شعبه طی دادنامه بشماره 409/711/9/74 با این استدلال :
وکیل تسخیری متهم در دفاع از موکل خود اقدامی اساسی نکرده و گویا خود را موظف به دفاع نمی دانسته ( به دلیل عدم حضوردر جلسات بدون ذکر علت و مفاد لایحه چند سطری ) ولی با توجه به نظر موجه و مستدل نماینده محترم دادستان در دو صفحه اعتراض تجدیدنظرخواه وارد است 0
رای معترض علیه را نقض و رسیدگی به شعبه دیگر همعرض احاله نموده است 0
با اجراء قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب پرونده به شعبه 144 دادگاه عمومی تهران ارجاع شده است 0 اولیاءدم با تقدیم لایحه ای تقاضای صدور حکم بر قصاص نفس متهم را کرده اند احدازآنها در جلسه دادگاه حضور یافته و تقاضای خود را مجددا" مطرح نموده است متهم مدعی شده که تنها یک ضربه به دست شکار زده ولی اظهارات خود در مراحل قبلی را پذیرفته است وکیل متهم با تکیه به نظریه نماینده دادستان تقاضای احضار او و اخذ توضیحات از وی و سپس صدور حکم شرعی و قانونی را کرده است 0 قاضی محترم در جلسه بعد مورخ 16/7/75 اظهارات اولیاءدم و دفاعیات متهم را استماع کرده او به صراحت به ایراد جرح با چاقو اقرار کرده ولی گفته 3 ضربه زده و انگیزه وی برای قتل نبوده است 0 متهم در آخرین دفاع گفته دفاعی ندارم اتهام را قبول دارم قاضی محترم با اعلام ختم رسیدگی و طی دادنامه شماره 18524/7/75 :
با توجه به اقاریر متهم در مراحل مختلف و در جلسات دادگاه و بی دلیل بودن ادعای او در مورد قصد تجاوز شکار واستنادا" به مواد 206 (بندب ) و207و219 قانون مجازات اسلامی محرم را به قصاص نفس محکوم نموده است 0
در اثر اعتراض محکوم علیه به رای صادره پرونده جهت رسیدگی به تجدیدنظرخواهی او به دیوان عالی کشور ارسال و بنابر سابقه به این شعبه ارجاع شده است 0
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای رحمت الله عروجی عضو ممیز واوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمد قاسمی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا" مبنی بر طرح درهیات عمومی دادنامه شماره 18524/7/75 تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد:
با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه دادگاه اخیر(شعبه 144 دادگاه عمومی تهران ) مانند دادگاه اول شعبه 143دادگاه کیفری یک تهران برخلاف نظر این شعبه بر قصاص نفس متهم اصرار کرده ومورد مشمول مقررات بندج ماده 24 قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب است مقرر می گردد دفتر پرونده را از آمار کسر و جهت طرح درهیات عمومی اصراری دیوان عالی کشور به نظر ریاست محترم دیوان عالی کشور برسد0
]شعبه یازدهم دیوان عالی کشور[

رئیس : جناب آقای عروجی چنانچه توضیحی دارید بفرمائید0
عنایت دارید که از نظر ما قصد تجاوز آقای شکار به این آقای محرم لاریب فیه بوده و از اینکه مقدماتی انجام داده و چاقو هم دست گرفته و آقای محرم روی سوابق و آشنائی و ارتباطی که با جعفر داشته است خالی و بدون هر سلاح وارد این محل شده و آن آقا هم آن شب با علی نامی آنجا مشول شام خوردن بودند که محرم وارد شده آنها تعارف کردند محرم شام نخورده ودر کنار آنها نشسته آنها شامشان را خورده اند و علی یا زاهد نام در وقت خوابیدن در فاصله 15 متری و در خارج از محوطه ای که جعفر با محرم خوابیده بودند خوابیده یعنی طوری نبوده است که جلوی چشم علی باشد ومراحل مقدماتی تجاوز آقای شکار نسبت به محرم را ببیند0 شکار در دل شب خلوتی شب بنابرآنچه آشنایان ومرتبطین نسبت به سوابقه این آقا گفته اند دیده زمینه تجاوز هست عنایت دارید زن شکار قبلا" مرده و چند سال بوده که او در این گاراژ بسر می برده و باصطلاح حالت مجردی هم داشته و آن سوابق هم (بنابه گفته اهل اطلاع ) حکایت از این دارد که این آدم روبراه و در صراط مستقیم در قضیه نبوده ودر نتیجه قصد تجاوز داشته است این بنده خدا(محرم ) بلند می شودمی رود دستشوئی برای بالا کشیدن شلوارش و بر می گردد می بیند چاقو در دست آقای شکار است و به علی هم می گویدکه بیا با او حال کنیم خلاصه محرم را تقعیب می کنند عنایت داشته باشید آیا نامبرده از دربسته قفل شده راه فرار داشته و می توانسته بیرون برود که خودش رانجات بدهد چگونه می توانسته در حالی که چاقو در دست طرف بودن جوان دیگری که هر آن خودش را آماده برای تجاوز کرده بوده دوتائی دست به دست هم داده بودند که آن شب بالاخره به تعبیر خودشان حال کنند این بیچاره هم راهی جز این ندیده است که بالاخره دست و پا کند و چاقو را از دست طرف بگیرد و برای دفاع از خود و جلوگیری ازتجاوز به خودش به کسی که قصد تجاوز داشته حمله ور شود و چاقو بزند0 نماینده دادستان هم نظر به غیرعمدی بودن قتل داشته که ما دیدیم نظریه او منطبق بر واقعیت بوده و نظر خودمان همان بودلذا نظریه آن را هم آوردیم ما در حقیقت این قتل را هرگز قتل عمدی موجب قصاص نمی بینیم 0

رئیس : جناب آقای سپهوند
بنده در مورد طرح موضوع عرض داشتم حالا آقایان که نظرشان این است که قابل طرح است بنده هم عرضی ندارم 0 ولی در ماهیت پرونده با کیفرخواست دادستان در دادگاه مطرح شده و شعبه محترم 11 دیوان عالی کشور هم نقض حکم قصاص دادگاه را مبتنی کرده است بر نظریات نماینده دادستان در دادسرا0
زمانی که دادسراها برقرار بود در جریان رسیدگی ، اصولی وجود داشت که این اصول رسیدگی عبارتند از اصل وحدت ، اصل استقلال ، اصل استقلال ، اصل سلسله مراتب که هر کدامشان اقتضائی دارند0
از لحاظ اصل وحدت هر تصمیمی که مقامات دادسرا اتخاذنمایند غیراز بازپرس که ذوجنبتین بود از یک جهت ، ضابط دادگستری ومرئوس دادستان از جهت دیگر قاضی بود ومی توانسته با دادستان اختلاف نظر داشته باشد سایر مقامات دادسرا مکلف بودند از نظر دادستان تبعت بکنند، اصل وحدت این بود0
اصل استقلال این که ، درست که دادسراها در معیت دادگاههاتشکیل می شد ولی مستقل بودند و اصل سلسله مراتب اینکه مقامات دادسرا، دادیارها وقتی که کیفرخواست صادر می شدحق نداشتند خلاف کیفرخواست مطلبی بنویسند این دادسرا و ترتیبات از حقوق فرانسه اقتباس شده و قبلا" هم مدتهادادسراهارا پارکه می گفتندمانندفرانسه 0فرانسویها یک اصطلاح دارند که من آن اصطلاحش را عرض می کنم به این ترتیب است که : ((اگر قلم برده است ، زبان آزاد است 0)) یعنی مقامات دادسرا همانطوری که عرض کردم حق ندارند برخلاف کیفرخواست مطلبی بنویسند این آقا متخلف است اگر حالا جناب افشاری بعد به ما ایراد بکند مقامات دادسرا حق ندارند مطلبی خلاف مطالب دادستان بنویسند اما زبان آزاد است قلم برده یعنی دادیاری که در محکمه حضور پیدا می کند حق ندارد چیزی بنویسد که برخلاف کیفرخواست باشد0
دادستان گفته است عمدی است من تقاضای قصاص دارم ، آن مطلب کان لم یکن است از نظر قانون ، اما کسی که به نمایندگی دادستان شرکت می کند حق دارد شفاها" بگویدآقای رئیس دادگاه ، من مکلف هستم از کیفرخاست دفاع بکنم 0 اما نظر من این است که مثال " این دفاع مشروع است 0
دوم اینکه آقای دادیار مشخص نکرده که چه می خواهد بگوید، از نظر آقای دادیار اصولا" یک تحقیقاتی لازم است مبنا را برد روی ذهنیت گفت اینکه می گوید فلان خصوصیت را دارد و مطالبی که شنیده بود یک ذهنیت را برایش ایجاد کرده و خودش می گوید این ذهنیت ممکن است اشتباه باشد یعنی این ذهنیت که هر حرکتی که این آقا می کرده او تصور می کرده قصد تجاوز دارد برای روشن شدن حقیقت و اینکه باصطلاح مدافعات متهم صحیح است یا نه ایشان می گوید سوابق مقتول را بایستی استعلام کنیم ببینیم آیا واقعا" مقتول سوابقی در این زمینه دارد یا ندارد این دومین دلیلی بود که اصولا" آقای نماینده دادستان با وجود تخلف از مقررات قانونی و اصول ، مطلب قطعی بیان نکرد که بالاخره این قتل عمدی است یا غیرعمدی ؟ آنجاکه استنادمی کنند به فتوای حضرت امام رحمت الله علیه که ضمان می گوید، نمی گویدکه مقصود از ضمان چیست ؟ دیه باید بدهد؟ قتل است اصولا" شبه عمد است ؟ مطلبی بیان نکرده 0
بنابراین وقتی شعبه ایراد کرده اند به اینکه چرا وکیل دفاع نکرده وکیل در پرونده گفته : من تشخیصم این است که نماینده دادستان کیفرخواست را پس گرفته پس من دفاعی ندارم پرونده را مطالعه بفرمائید وکیل ایرادش این است می گوید وقتی آقای نماینده دادستان به این ترتیب بیان عقیده کرد به مفهوم استرداد کیفرخواست است ، وقتی ادعا نیست دفاعی هم معناندارد بنابراین از جهت استناد به نظر نماینده دادستان که به هیچ وجه با مقررات قوانین مطابقت ندارد نقض حکم دادگاه خلاف قانون است 0
سوم اینکه از مدافعات متهم به خوبی مشخص است والا تناقض دارد گاهی می گوید به من حمله کرده ، چاقو را از آن آقای علی 000گرفت و حمله کرد و می خواست تجاوز بکند در مواردی می گوید من خیلی عصبانی شدم چاقو را از دستش گرفتم و به او ضربه زدم و جائی می گوید من عصبانی شدم ولی نمی دانم او به خودش چاقو زد یا من به او چاقوزدم یعنی به هر حال متهم آدم صادقی نیست 0 حقیقت لایتغیر است 0 دروغ است که تغییر پیدا می کند0 وقتی که کسی واقعیتی را بیان بکند این واقعیت همیشه یکسان است ممکن است عبارات تفاوت پیدا بکند ولی محتوی و مفاد تفاوتی ندارد ما به این لحاظ روی اظهار این شخص هم نمی توانیم استناد بکنیم واعتباری برای اظهارات یک چنین شخص قائل شویم علاوه بر آن وقتی می گوید من چاقو را از دست این شخص گرفتم و چاقو زدم دیگر مساله حمله منتفی است تا ما بگویئم دفاع 0
ماده 61 قانون مجازات اسلامی این است که دفاع در مقابل تجاوز فعلی و یا خطرقریب الوقوع تجویز شده و مجاز است حالا با آن شرایط بنظر من از دو جهت که عرض کردم ، به خصوص از جهت اولی و جهت دوم اینکه به هیچ وجه پرونده نشان نمی دهد که این شخص در مقام دفاع مرتکب قتل شده باشد حکم دادگاه صحیحا" صادر شده و متهم قابل قصاص است 0

رئیس : جناب آقای عامری
آنچه که به نظر بنده هم آمده بود جناب آقای سپهوندبیان فرمودند و مطالبی را که فرمودند مورد قبول بنده هم هست می خواستم به بعضی از آنها اشاره کنم 0 در اینجا آنچه که از مجموع این گزارش استفاده می کنیم این است که قتلی واقع شده مسلما" و این قتل هم بوسیله ضربات چاقو و آلت قتاله انجام شده نوع قتل عمدی است فکر نمی کنم کسی در این مورد شبهه ای داشته باشد که نوع قتل عمدی است 0 دادگاهها روی همین اصول حکم قصاص قاتل راصادرکرده اند آنچه که در ذهن می آید و استفاده می شود آن است که متهم دفاع از عرض کرده باشد این هم حرفهائی است که در این زمینه زده البته اصل اقرار به قتل و چاقو زدن قبول است اما این اقراهائی که به نفعش هست ومی خواهد خودش را نجات بدهد قبول نیست چون اظهاراتش متناقض هست و یکنواخت نیست ، اگر او دفاع کرده از اول تا آخر بگوید دفاع کردم و چاقو زدم بعد می بینیم در مراحل بعدی اظهاراتش را عوض می کند و نوع دیگری حرف می زند و سوابق این قاتل هم مشخص نیست 0
در پرونده گفته شده ببینید سوابق قاتل چیست ، دقیق مشخص نیست آیا پرونده ای داشته یا نداشته ، چه طور آدمی بوده ، علی کل حال آنچه که مسلم است این شخص چاقو زده و شکار را کشته حالا مدعی شده که او می خواسته او به من تجاوزکند اما حرفهایش مشکوک است فکر نمی کنم محکمه پسند باشد لذا بنظر من هم رای دادگاهها درست است و شعبه محترم دیوان عالی کشور هم در زمینه اینکه عمل متهم دفاع بوده و دیه باید داده شود آیا دفع تجاوز کرده آیا قتل واقع شده شبه عمد است یا قتل خطائی است یا نه اصلا" هیچ مجازاتی ندارد مسکوت عنه گذاشته اند، از این نظر هم پرونده اشکال دارد که می خواستیم راجع به طرح آن صحبت کنیم که ریاست محترم فرمودند نه ، راجع به طرح صحبت نشود تا پرونده ختم گردد لذا من رای دادگاهها را تایید می کنم 0

رئیس : جناب آقای مفید
همانگونه که آقایان فرمودند متهم مسائل مختلف و متناقضی را عنوان کرده است 0 یک جا می گوید اینطور جلو درایستاده اندیامی گوید ایستاده بود به من چاقوزد، بعد می گوید آنجا چاقورابغل پهلوی من گذاشت و با من ملاعبه می کرد، مرا می بوسید و از اینگونه مطالب 000 موضوع دیگر اینکه ما هرچه در این گزارش داریم همه صحبتهای خود این شخص قاتل است و حاضر در صحنه جز آن آقای زاهدکسی نبوده که او هم همه را منکر شده است و استدلالی که شعبه محترم دیوان عالی کشور دارد که این شخص چون در معرض یک چنین جنایتی قرار گرفته و بعقیده خودش می خواستند با او لواط کنند چاقو کشید وکشت برای اینکه دفاع کند بنظر صحیح نیست چون می گوید همین قدر که دست گذاشت به من متوجه شدم و بلند شدم رفتم 000 بعد هم فرارکردم 0 وقتی که بلند شد و فرار کرد دیگر خطر لواط وجود ندارد چه دفاعی می خواسته از خودش بکند0 خطر آنجائی است که فرضا" یکی دستش را بگیرد یکی پایش را بگیرد و خلاصه کار به جائی برسد که می خواهد عمل انجام شود0 ولی جائی که این دارد می رود آنها دارند می روند و او هم آنقدر جوان و قوی بوده که می گوید چاقو را من از دست شکار گرفتم یعنی چاقو دست شکار بود من توانستم چاقو را بگیرم و با هر دو آنها مقابله کنم و هر دو را زدم 0
اما انگیزه نزاع چه بوده است ؟ احتمالا" همان مساله اختلاف آنها بر سر بدهکاری بود، چون اینها معمولا" آدمهای سالم وصالحی نیستند و با مختصر چیزی دعوی می کنند، چاقو می کشند و یکدیگر را می کشند0 می گوید آمدم پهلویش خوابیدم 000 همیشه با هم بودیم ، خلوت می کردیم ویدئو می دیدیم چنین آدمی آنقدر متعصب و غیرتی نیست که گفته شود صرفا" برای دفاع از خودش باصطلاح غیرتش به جوش آمد و زد و کشت و قبول این مطالب مشکل است 0 لذا با توجه به اینکه قاتل اقرار کامل به اینکه من چاقو زدم ، آلت قتاله بوده طرز زدن بگونه ای بوده است که واقعا" کشنده بوده و کشته است همه اینها دلیل بر این است که این شخص قاتل است و دفاع به این صورت جا نداشته و به نظرحقیر رای دادگاهها درست می باشد0

رئیس : جناب آقای آموزگار
آنچه از مجموع گزارشات وتحقیقات از حال مقتول به عمل آمده بنده اینجا تقریبا" اطمینان پیدا کرده ام که این مرد شخص مقتول واقعا" آدم فاسدی بود و قصد داشته به این آقا تجاوز کند ومنتها این آقای متهم روز اول در تحقیقات اولیه این مساله را گفته که می خواسته به من تجاوز کند ولی مساله اینه چاقو دست متقول بوده من از دست او گرفتم و بعد به او زدم این را روز اول نگفته ولی مع ذلک انسان تقریبا" مطمئن می شود که این آقا قصدی داشته واینکه برادران عزیر می فرمایند که باید صبر کند تا ببیند که عمل با او انجام بشود یا فلان آنوقت دیگر دیر شده و موردی ندارد این اولا" واز مجموع روایات از جمله ما یک روایت داریم درباره یک زنی که می خواست مورد تجاوز قرار بگیرداستفاده می شود که قصد تجاوزکافی است که انسان بخواهد از خودش دفاع کند و این دفاع اگر منجر به قتل هم شد این بری الذمه است منتها چون در ابواب مختلف روایات مختلف وارد شده و فقهای ما رضوان الله تعالی علیهم آمده اندجمع بین روایات کرده و ماحصل جمع این روایات بابی به نام باب دفاع شده که در تحریرالوسیله هم آمده و مرحوم امام (قدس سره ) مسائلی را از باب الاهم فالاهم عنوان کرده اند جمع بین این روایت این طور شده بنده عرض می کنم که این آقا مسلما" می خواسته از خودش دفاع کند الا اینکه دفاعش نامتناسب بوده من این را می پذیرم دفاعش نامتناسب بوده من این را می پذیرم دفاعش نامتناسب بوده و راسا" چاقو را زده به جاهای حساس این آقا و می توانست به دستش بزند به جاهای دیگر بزند و لذا من معتقدم این یک قول دیگری است و غیراز این معتقدم که قصاص ندارد و او فقط ضامن دیه است این نظرمن است این الان نظر ثالثی می شود0

رئیس : جناب آقای شبیری
مطالبی را که آقای عروجی فرمودند یا مقدار توضیح بیشتری عرض کنم ما صحبت دادستان را نه به عنوان حجت شرعی که بگوئیم که قولش سند است و چون ایشان گفته قولش مانند بینه است و باید پیروی کرد بلکه از باب طریقیت می گوئیم همان ترتیبی که ایشان استدلالی کرده اند و استدلالشان موجه است ما هم استدلالمان همان است منتها نخواستیم در رای 2 صفحه را بیاوریم و در رای بگنجانیم ما بطور خلاصه گفتیم مطلب همان است ما هم همان سبک استدلال را قبلو داریم نه به عنوان اینکه چون نماینده دادستان گفته پس حجت است ، از این نظر نبود0
و حالا اینکه آیا نماینده دادستان حق داشته برگردد، برنگردد، تخلف کرده با نکرده اثری در این جهت نخواهد داشت فعلا" درباره رای دادگاه بنظرمان رسیده که رای دادگاه این اشکالاتی را که نماینده دادستان ذکر کرده دارد و از طرفی این طوری که آقای سپهوند فرمودند که وکیل تسخیری بیان کرده نماینده دادستان در حقیقت کیفرخواست را پس گرفته این طور نیست چندین جلسه دعوت شده در هیچ یک از جلسات شرکت نکرده ، در یک جلسه اعلام شده که این وکیل تسخیری به مکه مشرف شده اما در سه جلسه دیگرنوشته اند وکیل در دادگاه حضور ندارد نماینده دادستان حضورندارد، در روز23/8/73 جلسه دادگاه تشکیل شده بعدش در25 یا26/8/73 یعنی 3 روز بعد نماینده دادستان آمده نظرش را نوشته ، در دادگاه نبوده ، بعد از جلسه دادگاه آمده نظریه را نوشته البته در جلسه اخیر دادگاه وکیل تسخیری حضور داشته 0 آقای بادامچی به عنوان وکیل تسخیری متهم اظهار داشته لایحه ای تنظیم و تقدیم دادگاه می نمایم دردادگاه هیچگونه دفاع شفاهی نکرده نماینده دادستان در روز26/8/73 نظریه را نوشته و وکیل تسخیری یک روز قبل ، قبل از اینکه نماینده دادستان این مطالب را بنویسند نوشته اند: ((احتراما" به عنوان وکیل تسخیری متهم با توجه به اظهارات متهم در خصوص نحوه قتل و توجه به اینکه به هر حال تقدیر خون مسلمان محترم است استدعای صدور حکم شرعی با توجه به عنایت به اینکه متهم هیچگونه سابقه کیفری ندارد و جوان ونادان است و مواجه با حمله مقتول شده است دارد0))
وکیل تسخیری تمام دفاعش این است و بنظرم نماینده دادستان بهتر از متهم دفاع کرده اما نماینده دادستان مطالبی را که بیان کرده اند و همین طوری که آقای آموزگارفرمودند شواهدواین چیزهائی را که نقل کرده اند علم آور است مثلا" می بینید که یکی دیگر از آن بچه هاکه 19 ساله است می گویدبرای من یک ویدئو خریدآن وقت فیلمهای مستهجن را می گذاشته ، ویدئو برای بک بچه 19 ساله ، این آدم برای چه خریده این یک حسابهائی است دیگران هم می گویندچنین چیزی (شایعه فساد متهم ) شایع است اینهائی که گفته اند هیچگونه اختلافی بین متهم و مقتول نبوده و آن شب هم علی وارد شده ، همچنین چندنفر دیگر می گویند اینها آمدند نشستند و باهم شام خوردند اختلافی نبوده ، نصف شب با سر وصدا آن هم از دیوار با آن کیفیت فرار می کند فقط آن علی اختلاف در بیان داشته و آن قهری بوده ،چون متهم است به اینکه می خواستند با مقتول به متهم تجاوز کنند طبیعی است که او بخواهد انکار بکند حرف این متهم را و اقرار نکند، اما آن مقداری که خود او اظهار داشته که این در حیاط ایستاده بودخون از آن می آمد از آن طرف هم سابقه اختلافی باهم نداشتنداینهاراهم بیان کردند اما اینه این شخص (متهم ) می توانسته نیاید پهلوی این شخص بدنام صحیح است ولی فکر نمی کرده که با او چنین کاری انجام بدهد خیلی ها هستند با افراد بندنام رفیق هم هستند ولی فکر نمی کنندکه آلوده بشوند اما نصف شب می گوید که احساس کردم دست به شورت من زد پا می شود برود که چراغ روشن بکند یعنی من اهل این کارهانیستم دیگر دست بردارید می رود دستشوئی بازمی آید جلو راه رامی گیرد(این طور که این ادعا کرده ) شواهد نشان می دهد برای انسان علم آور است که این حرفهایش بی خود و بی ربط نیست جلو راهش را بازهم می گیرند اول فکر کرده بود که نجات پیدا کرد امامی بیند جلویش را گرفتند اینها در پرونده هست حالا من این چیزهائی را که نماینده دادستان نوشته می خوانم چون در حقیقت ما این را قبول کردیم گفتیم دلیل ما هم همین است این نماینده دادستان خطاب به رئیس شعبه کرده می گوید :
((حسب محتویات پرونده واقرارمتهم در کشته شدن متقول به دست متهم محرم هیچ شبهه ای وجود ندارد لیکن در اینکه قتل عمدی باشد جای تامل است زیرا متهم در دفاع از خود اظهار نموده که مقتول قصد لواط با او را داشته است و برای این منظور شلوار اوراپایئن آورده و با کارد او را تهدید کرده است اگرچه ممکن است این مسائل ساخته و پرداخته ذهن او باشد لکن با توجه به اینکه اهالی محل مقتول را شخص بچه باز و دارای انحراف جنسی می دانستند طبیعی است که هر حرکت مشکوک مقتول این ذهنیت را برای متهم ایجاد می کرده است که متقول قصد لواط با وی را داشته و علی الاصول سابقه مقتول علت ایجادچنین ذهنیتی گردیده است و باعنایت به اینکه حسب اظهارات متهم و گواهی زاهد متهم قبل از مقتول در ساعت 10الی 11خواب رفته است و بعد از خوابیدن او مقتول روی همان تختی که او خوابیده است می خوابدو به دستور مقتول درب گاراژ توسط زاهد قفل شده (ملاحظه می کنید راههاهم بسته و معلوم می شود ک توطئه ای در کار است که در را قفل می کنند و راهها را می بندند) احساس خطر برای خودش می کند که اگر من اینجا یک مقداری کوتاه بیایم دو نفری به من حمله می کنند ولو من زوم به یکی از آنها برسد به هر دوی آنها نخواهد رسیدلذا خواب آلودگی متهم و قفل بودن ودر و خوابیدن مقتول و متهم در یک تخت مزبور علت است برای ایجاد ذهنیت متهم حتی برفرض اشتباه بودن چنین ذهنیتی به موجب فتوای امام خمینی (رضوان تعالی علیه ) در صفحه 469 جلد اول تحریرالوسیله ذیل مساله 14 قسم دوم فصل دفاع ، متهم گناهکار نبوده بلکه ضامن است ، البته زاهد که تنها شاهدقضیه بوده است در اوراق مختلف پرونده اظهارات ضد ونقیض دارد مثلا" در باز جوئی اولیه اش در برگ 34 پرونده می گوید محرم مقتول را با چاقو زد ولی موقعی که فرار کرد من چاقو را در دست او ندیدم ودربرگ 63 برخلاف اظهار اولیه خود در پاسخ به این سئوال که چاقوئی مشاهده کردی یا خیر می گوید: خیر(البته متهم خودش گفته من موقعی که آمدم فرار کنم چاقو را پرت کردم وفرار کردم ) در برگهای 34 و63 می گوید من شکار را به بیمارستان بردم و در برگ 75 می گوید کس دیگری متقول (شکار) را به بیمارستان برد، در برگ 63 می گوید ساعت 10 شب قبل از متهم و مقتول خوابیدم و در برگ 64 می گوید من ساعت 30/12 بعد از متهم ومقتول خوابیدم اظهارات مشارالیه و توجه به این ضد و نقیضها می تواند در آشکار شدن حقیقت در خصوص ادعاهای متهم مبنی بر حمله مقتول به وی به قصد لواط موثر باشد لیکن به علت طولانی شدن دادرسی آن را توصیه نمی کنم اخذ سوابق مقتول از تشخیص هویت نیز موثر در کشف واقعیت است علیهذا تقاضای صدور تصمیم قانونی وشرعی دارم ))0
با توجه به اینها برای ما علم آور بود یعنی همین طوری که آقای آموزگار فرمودند پرونده سرتاپا نشان می دهدکه این طور نبوده که برای خاطر ندادن پولی که خودش هم اقرار دارد می گوید من 5 هزارتومان دیگر بدهکارم قتل را انجام داده باشد او ادعا می کند برای پول آمد و از دیوار آمد اما تمام ایها معلوم می شود دروغ بوده روی این حسابها ما به نظرمان رسید که رای دادگاه درست نیست 0

رئیس : جناب آقای محمد سلیمی
بنده به دلائلی عرض می کنم نظر شعبه دیوان عالی کشوررا صحیح می دانم 0
موضوع از این قرار است که قاتل به مقتول بدهکار بوده به محل زندگی او که یک گاراژ بوده و متقول مجرد در آن زندگی می کرده مراجعه و شب مهمان مقتول بوده است و در مورد بدهی که داشته اظهار داشته به موقع خواهد پرداخت طرفین درموردبدهکاری اختلافی نداشته اند و لااقل در این زمینه چیزی عنوان نشده است 0
مقتول در بیمارستان گفته قاتل ساعت ده شب محل گاراژ را ترک و ساعت 1بعدازنیمه شب از دیوار داخل شده او را زده است 0 اماقاتل موضوع را چنین عنوان کرده که با مقتول رفاقت داشته و شب پیش مقتول رفته ودر آن محل می خوابد از خواب بیدار می شودمشاهده می کند شلوار او پائین کشیده و قصد عمل لواط با وی دارد به دستشوئی رفته و در مراجعت مواجه با مقتول و دوست او که چاقو در دست داشته اند می شود که می خواسته اند با او به زور لواط کنند واوچاقو را گرفته و به طرف مقتول حمله کرده منجر به مجروح شدن و قتل شده است چون :
1 سابقه اختلاف بین قاتل و مقتول نبوده 0
2 چاقو توسط مقتول و دوست او به صحنه آورده شده ومتهم در مقام دفاع از آن استفاده نموده است 0
3 مقتول و دوستش دو نفری قصد لواط با او داشته اند که ظاهرا" متهم چاره غیر از این راه برای دفاع ازخود نداشته است 0
4 تشخیص الاسهل فالاسهل در اینگونه موارد و رعایت مقررات مربوط به مراتب دفاع در این حالات بسیار مشکل است 0 بنابراین متهم مستحق قصاص نمی باشد در نتیجه با رای شعبه دیوان عالی کشور موافق بوده وآراء دادگاهها را صحیح نمی دانم 0

رئیس : جناب آقای تدین
مطالب بنده کشکول وار و پراکنده است 0 برای اینکه بعضی از مطالب مورد نظر را آقایان محترم بیان فرمودند و نیازی به تکرار آن مطالب گفته شده نیست 0 مطلبی را که جناب آقای سپهوندفرمودند به جای خود درست است 0 فرمودند اگر زبان آزاد قلم بسته است 0 اصطلاح خارجی آن را هم بیان کردند0 این موضوع درست است ولی درمورد دادسرا اینطورنیست ، در سابق که تنظیم کیفرخواست با دادسرابود، بعد از تنظیم کیفرخواست آقایان دادیاران دادسراملزم وملکف بودند که از کیفرخواست دفاع کنند، لکن در پاره ای موارد قانونا" مجاز بودند که کیفرخواست خود را اصلاح نموده و یا حتی مسترد کنند و این موضوع مربوط به دادسرا و دادیاران دادسرا بوده وارتباطی به کار و وظائف دادگاه نداشت 0 دادگاه با وصول کیفرخواست دادسرا به موضوع رسیدگی می کرد ولی در اتخاذ تصمیم آزاد بود0 ممکن بودمتهم را محکوم کند واین احتمال هم وجود داشت که متهم را تبرئه کند و گاهی نیز ماده استنادی دادسرا را رد می کرد و به ماده دیگری استناد و متهم را محکوم می نمود0 بنابراین دادگاه ماخوذه به کیفر خواست ومکلف به تبعیت از کیفرخواست نبود و دادگاه کار خودش را انجام می داد0
اما در اصل قضیه ، اگر کمی موضوع را بررسی کنیم ، می بینیم واقعه قتل در روز عاشورای حسینی اتقاف اقتاده که روز تعطیل عمومی است و عموما" همه مردم از محل کار خارج می شوندوکار خودرا تعطیل می کنند0 محل وقوع قتل نیز گاراژ و تعمیرگاه عمومی است و در آنجا گاراژدار ودالان دار ومکانیک و صافکار ونقاش و راننده حضور ندارند0
اقوی دلیل وتنها دلیل بر ارتکاب قتل عمدی انتسابی به متهم فقط اعترافات و اظهارات متهم نگون بخت است 0 متهم به قتل از اول اعتراف نموده من زدم و او را کشتم وچگونگی جریان قتل رامشروحا" بیان کرده است در اصل قتل هیچ بحث نیست 0 متهم زده و متقول را کشته دو ضربه یا سه ضربه یا چهار ضربه هم هیچ تاثیری در قضیه ندارد، دفعه اول زده یا دفعه دوم یا دفعه سوم آن هم هیچ تاثیری نمی کند0 در اینکه متهم زده ومقتول را کشته ، هیچکس نمی گوید نزده و شکی هم نیست 0 اما اینکه اقرا راین بنده خدا را می گیریم وتجزیه می کنیم آنجائی که اقرارش به ضرر اومی باشد قبول می کنیم وآن قسمت از اقرارش که به نفع اوست قبول نمی کنیم این درست نیست 0 درمحل قتل فقط سه نفر بوده اند یکی مقتول و یکی هم متهم به قتل و یک نفر دیگر بنام زاهد و مشهور به علی ، و به غیر از این سه نفر هیچکس دیگر در محل نبوده است 0
علی تنها ناظر واقعه ، نحوه درگیری و قتل را بیان کرده و چون خودش با مقتول در موضع تهمت بوده و با مقتول در حمله کردن به متهم برای ارتکاب فعل حرام لواط شریک بوده از گفتن همه حقایق انکار می کند و می گوید من نبودم در حالیکه واقعا" اینطور نبوده و اظهارات متهم به قتل که می گوید، متقول به علی گفت درب گاراژ را ببند و او هم در را بست و من ناگزیر از بالای درب گاراژ فرار کردم صحیح است 0
نکته دیگر اینکه در اینجا کسی نگفته اعترافات متهم در مورد قتل قبول است و در مورد دفاع مشروع قبول نیست وموردی ندارد که بیائیم اقرار متهم را تجزیه کنیم آنجائی که به ضررش است علیه او حجت قرار دهیم و برای دادگاه سندیت داشته باشد ولی آن قسمتی که به نفع متهم است بعنوان اینکه دفاع مشروع کرده را قبول نکنیم دلیلی برای تجزیه اقرار نداریم و در پرونده هم قرائنی وجود ندارد که تجزیه اقرار متهم موجه باشد0
نکته دیگر اینکه مقتول مجرد بوده وهمسرش فوت کرده واستهشادیه به این معنی داشته است و هرچند بعض از شهود گفته اند که شهرت مقتول به بچه بازی خبری نداشته اند، ولی بعضی از شهود گفته اند مردم می گویند مقتول اهل اینکارها بوده است 0 معنای این گفته شهود این است که در حد شیاع مقتول به فساداخلاق اشتهار داشته است و چه اشکالی دارد که ما بگوئیم این پولی که مقتول به متهم داده اصلا" زمینه سازی برای همین منظور بوده که او راآماده کند همچنان که مقتول برای نوجوان دیگری رفته ویدئو خریده ، ویدیو برای چه خریده ؟ در کجا معمول است که در گاراژ و تعمیرگاه ویدئوبیاورندو فیلم سوپر وسکسی نشان بدهند؟ همه این قرائن نشان می دهدکه مقتول اهل این کار بوده ومتهم به قتل در دفاع از عرض و آبرویش زده و مقتول را کشته است 0 حالا اگر متهم اختلاف گوئی دارد و اظهاراتش متفاوت است این تفاوت اظهارات مربوط به این است که متهم فرد عامی و بیسوادی است و گرفتار این مشکل و عقوبت شده و در زندان است و ممکن است اختلافگوئی کند و دادگاه رسیدگی کننده باید قضیه را با قانون انطباق بدهد و حق را تشخیص دهد0 همچنان که شعبه محترم دیوان عالی به همین جهت قضیه را کشف کرده است 0 به نظر حقیررای و نظریه شعبه محترم 11 دیوان عالی کشوردرست و منطبق با واقع است و آنرا تایید می کنم 0

رئیس : جناب آقای نیری
عمده مطالب را سروران عزیر فرمودند من فقط به دو، سه نکته اشاره می کنم ، اینجا قتلی اتفاق افتاده و آقای محرم بعنوان قاتل شناخته شده و شواهد نشان می دهد که عالما" و عامدا" باآلت قتاله زده وطرف را کشته ما بیاد دلیل موجهی داشه باشیم براینکه مقتول مهدورالدم بوده تا قاتل از قصاص نجات پیداکند، از ناحیه خود او جز اظهاراتش دلیل دیگری اقامه نشده و این هم که علم آورنیست این آقای قاتل ادعا کرده که مدتها بوده با هم رفیق بوده اند و رفت و آمد داشتند و اگر این مسائلی که مطرح کرده ، انگیزه انجام جنایت شده است صحیح بوده نمی بایست مجددا" به آن محل برود و از اینکه با توجه به این سوابق (برفرض صحت ) رفته است معلوم می شود که طرح این مساله غیر موجه می باشد0 علاوه بر این وقتی متوجه مساله شده است می بایست فرار کند همانطور که بعد از ارتکاب بزه اقدام به فرار کرده است 0 از نظر دادگاه هم که مهدورالدم بودن مقتول محرز نگردیده تا موجبی برای منع قصاص باشد0 در پرونده هم که دلیلی بر اثبات آن وجود ندارد آنچه ذکر شده شایعاتی است که مقتول با افراد کم سن وسال برخورد دیگری داشته است (در حد ملاعبه وریبه ) آنهم که موجب مهدورالدم بودن نمی شود0 آیا این حد ازشایعه دلیلی است بر اینکه مقتول مرتکب لواط می شده و آن عمل شنیع را انجام می داده که دادگاه به مهدورالدم بودن او رسیده باشد0 بنظرمی رسد که رای دادگاهها درست است با توجه به اینکه اولیاءدم درخواست قصاص کرده اند قاتل مستحق قصاص است 0

رئیس : مذاکرات کافی است 0 جناب آقای ادیب رضوی نظریه جناب آقای دادستان کل کشور را قرائت فرمایند0
برابر رسیدگیهای انجام شده محرم متهم پرونده جریان قتل شکار تشریح و در کلیه مراحل اظهار داشته شب به گاراژ سانترال که مقتول نگهبان آن بوده برای دیدن او رفته و تا پاسی ازشب درآنجا بوده و بعدا" در حالی که خوابیده بوده متوجه شده شکار قصدتجاوز به او را دارد و در آن شب علی مشهور به زاهد هم در آنجا بوده که علی به دفتر گاراژ رفته کاردی آورده و آن را به شکار داده شکار هم کارد را به پهلوی او گذاشته و فشار داده که ناچار در مقام دفاع کارد را از شکار گرفته وضرباتی با همان کارد به اوواردآورده سپس از بالای درب گاراژ به پائین پریده وفرار کرده است 0
باتوجه به اینکه از عده ای مطلعین تحقیق به عمل آمده اظهار داشته اند مقتول یعنی شکاردارای فساد اخلاقی بوده و با تهیه ویدئو ونشان دادن فیلمهای متبذل جوانها را به گاراژ می برده است از جمله شاهپور نام گفته است که شکار ویدئو را برای اوخریداری کرده است 0 با توجه به مراتب مذکور چون در آن شب درب گاراژ بسته بوده و مقتول قصد لواط با متهم را داشته ومتهم در مقام دفاع از خود بوده مقتول را مورد اصابت ضربات چاقو قرار داده است بنظرمی رسد این عمل متهم دفاع متناسب بوده لکن از باب احتیاط نامبرده ضامن دیه خواهد بود0 بنابراین رای شعبه 11 دیوان عالی کشور موجه بوده معتقد به تایید آن می باشم 0

رئیس : آقایان در اوراق رای ء آرای خود را مرقوم فرمایند0

رئیس : اعضای محترم حاضر در جلسه 28 نفر که اکثریت 19 نفر رای شعبه 11 دیوان عالی کشور را تایید و اقلیت 9 نفر رای دادگاه را تایید نموه اند0

مرجع : کتاب مذاکرات وآراء هیات عمومی دیوان عالی کشور
سال 1376 ، دفترمطالعات وتحقیقات دیوان عالی کشور، چاپ اول
تهران 1378 ، چاپ روزنامه رسمی کشور
صفحه 125 تا 146

151

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 4

تاریخ تصویب : 1376/02/16

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.