×

عدم کفایت دلایل بر عمدی بودن قتل

عدم کفایت دلایل بر عمدی بودن قتل

عدم-کفایت-دلایل-بر-عمدی-بودن-قتل
رای شماره : 18 - 9/10/1376

رای هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور(اصراری )
با توجه به اینکه متهم در کلیه مراحل رسیدگی منکر عمدی بودن قتل شده ودلیلی نیز بر عمدی بودن قتل اقامه نشده و اصولا" کیفیت شلیک گلوله منتهی به مرگ بطور قطعی معلوم نیست صدور حکم به قصاص نفس برخلاف مقررات قانون است ، بنابراین دادنامه شماره 20304/3/76 شعبه شانزدهم دادگاه عمومی تهران که متضمن محکومیت محسن 000 به قصاص نفس می باشد به استناد بند(ج ) ماده 24قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب به اکثریت آراء نقض و رسیدگی مجدد به دادگاه دیگری از دادگاههای عمومی تهران ارجاع می شود0
هیات عمومی دیوان عالی کشور(شعب کیفری )

154
* سابقه *

رای اصراری کیفری 137618

شماره رای : 918/10/1376
شماره پرونده : 137625
شماره جلسه : 137628

علت طرح : اختلاف نظر بین شعبه بیستم دیوانعالی کشور با دادگاههای عمومی تهران

موضوع : قتل عمدی
قتل غیرعمدی

در ساعت 9 صبح روز سه شنبه 9/10/1376 جلسه هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور بریاست حضرت آیت الله محمدمحمدی گیلانی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور جنابان آقایان قضات دیوان عالی کشور ونماینده جناب آقای دادستان کل کشور تشکیل و باتلاوت آیاتی چند از کلام اله مجید رسمیت یافت 0

رئیس : دادنامه شماره 6616/8/1376 شعبه بیستم دیوان عالی کشور بتصدی جناب آقای سیدمهدی پیشنمازی رئیس و جناب آقای امیر خان سپهوند عضو معاون مطرح است 0 جناب آقای سپهوند دادنامه شعبه را قرائت فرمایند0
طبق مندرجات اوراق پرونده محسن 000 معروف به حسن فرزند قدرت الله به اتهام قتل عمدی مرتضی 000 تحت تعقیب قرار گرفته 0 اولیای دم که عبارتند از والدین مقتول ، علیه متهم شکایت و تقاضای قصاص نفس کرده اند و در توضیح شکایت خود به استناد اظهارات شهود مدعی شده اند که متهم پس از مواجه شدن با فرزندشان باشلیک گلوله او را بقتل رسانده ومتواری شده 0 متهم پس از تفهیم اتهام وقرائت کیفرخواست می گوید اتهام را قبول دارم ولی قصد کشتن نداشته و نمی داندگلوله چگونه شلیک شده اسلحه نزدش امانت بوده ، علت فرار را ترس از پدرش ذکر نموده و گفته که نمی دانسته که مرتضی تیرخورده و با مرتضی دوست صمیمی بوده و قسم یاد کرده که هیچگونه انگیزه ای برای قتل نداشته 0 وکیل تسخیری از اتهام وارده دفاع نموده 0 متهم در آخرین دفاع اظهار داشته کاش خودش کشته می شد و تقاضای عفو و بخشش کرده 0 یکی از شهود عینی گفته که نشسته بودیم محسن 000 آمد گفت دستها بالا و حدود 78 متر فاصله داشت و پس از شلیک گلوله متوجه شده که به مرتضی اصابت کرد وافتاد و محسن 000هم باخونسردی اسلحه را به کمر گذاشت و رفت 0 دادگاه پس ازاستماع شکایت اولیای دم و دفاع متهم و وکیل وی و اظهارات شهود و در خاتمه رسیدگی :
باستناد شکایت اولیای دم ، شهادت شاهد عینی ، اقاریر واعترافات صریح و دفاعیات غیرموجه متهم جرم انتسابی و مجرمیت متهم را در مورد قتل عمدی احراز وباستناد مواد209207206205و بندهای 1و2 ماده 231و261مجازات اسلامی متهم موصوف رابه قصاص نفس محکوم نموده 0
محکوم علیه نسبت به حکم صادره اعتراض و درخواست تجدیدنظرکرده و رسیدگی به این درخواست به شعبه بیستم دیوان عالی کشور ارجاع گردیده این شعبه پس از بررسی لازم با این استدلال که :
بندهای 1و2 ماده 231 مربوط به اقرار متهم است و بقتل عمدی اقرار نشده و بند الف ماده 237 شامل شهادت دو مرد عادل می باشدکه منتفی است از طرف عبارات : ثابت ومسلم و یقینی مندرج درحکم دادگاه ظهور در حصول علم دارد ولی دادگاه به بندهای 1و2 استناد کرد نه بند4 از ماده یاد شده 0
دادنامه صادره را نقض و رسیدگی را به دادگاه دیگری ارجاع نموده است 0 شعبه 123 دادگاه کیفری یک تهران که متعاقب نقض حکم دادگاه قبلی عهده دار رسیدگی شده بشرح منعکس در دادنامه شماره 11585/10/73 محسن 000 را به پرداخت یک فقره دیه کامله محکوم نموده 0 وکیل اولیای دم نسبت به حکم صادره اعتراض و درخواست تجدیدنظر کرده و پرونده مجددا" به شعبه بیستم دیوان عالی کشور ارجاع گردیده و به این شرح :
بطوریکه اوراق پرونده دلالت دارد متهم با سلاح کمری جنگی که همراه داشته و از قبل آن را تهیه ومخفی نموده با مواجهه با دو همکلاسان خود به اسامی مجتبی ومرحوم مرتضی با شلیک گلوله و اصابت آن به سر مرتضی مرتکب قتل شده و سپس متواری گردیده است 0 متهم نزد بازپرس با شرح چگونگی امر اظهار داشته وقتی می خواستم اسلحه را نزد فروشنده بگردانم با دو نفر همکلاسان فوق الذکر برخورد کردم اسلحه را نشان دادم خواستم طرز کار آن را به او یاد بدهم ناگهان تیرخالی شد و به او اصابت کرد0 مدعی است قصدقتل نداشته و اختلافی هم با مقتول نداشته است 0 در مقابل تفهیم شهادت مجتبی جواب داده عرض کردم ناگهان شلیک کردم وقصد تیراندازی بسوی دوستم مرتضی را نداشتم 0اولیای دم مکرربا عمدی دانستن قتل تقاضای قصاص نموده اند0 در محضر دادگاه دلیل عمدی بودن را این دانسته اند که با مواجه شدن با فرزندشان گفته دستها بالا و شلیک کرده و پابه فرارگذاشته 0 به شهادت شاهد عینی (مجتبی ) نیز استناد نموده اند0 راجع به انگیزه قتل ، بسیجی بودن فرزند خود و شرور بودن متهم رادلیل خودمی دانند0 متهم در این مرحله در قبال کیفرخواست اظهار داشته اتهام راقبول دارم ولی قصد کشتن نداشتم اصلا" نفهمیدم چگونه شلیک شد و شهادت مجتبی را دروغ دانسته ، منحصر شاهد عینی شهادت داده مانشسته بودیم محسن آمد به ما گفت دستها بالا اول اسلحه را رو بمن کرد وقتی رویم را برگرداندم صدای شلیک را شنیدم دیدم گلوله به مرتضی اصابت کرده و او افتاد و محسن رفت 0 دادگاه قتل عمدی را محرز تشخیص داده واجرای قسامه را ضروری تشخیص نداده با قید اینکه بزه انتسابی ثابت ومسلم و یقینی است بر طبق بندهای 1و2 از ماده 231 و مواد دیگر از قانون مجازات اسلامی حکم به قصاص نفس صادر کرده که با تجدیدنظرخواهی محکوم علیه حکم تجدیدنظرخواسته از جهت اینکه استدلال در طریق اثبات جرم ایراد داشته نقض
000 و رسیدگی به شعبه دیگر ارجاع شد دادگاه مرجوع الیه با انجام محاکمه نهایتا" مورد را با بند الف ماده 295 منطبق و حکم به پرداخت دیه صادر کرده است 0
((با توجه بمراتب فوق ومفادتجدیدنظرخواهی آقای دادیاردادسرای دیوان عالی کشور و لایحه اولیای دم به حکم دادگاه ایردات زیروارد است و صدور حکم راجع به نگهداری سلاح غیرمجاز که درصلاحیت دادگاه انقلاب است صورت قانونی نداشته ، با نقض دادنامه رسیدگی به این قسمت را به دادگاه انقلاب ارجاع می نماید حکم تجدیدنظرخواسته که مورد را با بند الف ماده 295 قانون مجازات اسلامی انطباق داده به این معنی که جانی نه قصد جنایت نسبت به مجنی علیه را داشته و نه قصد فعل واقع شده براو را بااظهارات متهم در مراحل تحقیق و محضر دادگاه که بیان داشته ناگهانی شلیک کردم و قصد تیراندازی نداشتم ، اتهام را قبول دارم ولی قصد کشتن نداشتم قابل انطباق نیست زیرا به دلالت اوراق پرونده ومراتب فوق الذکر در قصد فعل که همانا فشار به ماشه اسلحه می باشد تردیدی وجود ندارد خاصه اینکه طبق پرونده ادعائی بر اینکه هدفش چیز دیگر یا طرف دیگر بوده بیان نشده و بفرض ادعا به اثبات نرسیده است 0 بعلاوه این نظریه دادگاه با استدلال در ادامه حکم در سطور آخر صفحه 11 به اینکه خواسته نحوه مسلح شدن را یاد بدهد شلیک اسلحه را در دست خود قبول دارد مغایر به نظر می رسد0))
حکم صادره را نقض و رسیدگی را به دادگاه دیگر ارجاع نموده 0 پرونده به شعبه هفدهم دادگاه عمومی تهران ارجاع و این دادگاه بشرح منعکس در دادنامه شماره 7276/4/74 به این خلاصه :
((با توجه به شکایت اولیای دم ، گزارش و تحقیقات انجام شده ، صورتمجلس گزارش جسد و علت مرگ ، اظهارات شهود عینی ، متواری شدن متهم پس از ارتکاب جرم واقرار وی پس از دستگیری به اینکه اسلحه را مقابل صورت مرحوم مرتضی 000 نگهداشته وماشه را کشیده اما نمی دانسته اسلحه آماده شلیک است و این قسمت از مدافعات مدلل نیست به این کیفیت متهم خود را از قتاله بودن آلتی که در دست داشته آگاه بوده واسلحه در اختیارش قرار داشته واگر آماده شلیک بوده ، ناشی از عمل دارنده اسلحه بوده ، نه شخص دیگری ، تعمد در نگهداری اسلحه غیر مجاز و تعمد در پر کردن اسلحه وتعمد در قرار دادن اسلحه مقابل صورت مقتول و تعمد در کشیدن ماشه محرز بوده نامبرده به اتهام قتل عمد به اعدام (قصاص نفس ) محکوم می شود0))
حکم صادر نموده 0 نسبت به حکم صادره از ناحیه وکیل محکوم علیه اعتراض ودرخواست تجدیدنظر شده و پرونده به شعبه بیستم دیوان عالی کشور ارجاع گردیده 0این بار نیز حکم صادره از شعبه هفدهم دادگاه عمومی به جهات واستدلال زیر:
((اولا" با توجه به اینکه حکم شماره 14916/10/72 شعبه چهارم دادگاه کیفری یک شهرری مبنی برقصاص نفس که با تجدیدنظرخواهی محکوم علیه مطرح گردیده نقض شده و دادنامه شماره 11585/0/73شعبه 133 دادگاه کیفری یک تهران دائر بر خطئی بودن قتل و پرداخت دیه به درخواست نماینده محترم دادستان کل کشور مخدوش اعلام و ابرام نگردیده و درخواست تجدیدنظر محکوم علیه از حکم شماره 17376/4/74 شعبه هفدهم دادگاه عمومی تهران که متضمن محکومیت مشارالیه به قصاص نفس است تجدیدنظر برای بار دوم محسوب نمی شود تا بموجب تبصره ماده 19 قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب باشد0 ثانیا" از این جهت که چگونگی شلیک گلوله ای که به مرتضی 000اصابت ومنتهی به مرگ وی شده بطور قطعی معلوم نیست و متهم نیز در کلیه مراحل رسیدگی منکر عمدی بودن قتل شده واظهار داشته که شلیک گلوله عمدی نبوده ، باتوجه به محتویات پرونده دلیلی برعمدی بودن شلیک گلوله اقامه نگردیده ، محکومیت به قصاص نفس برخلاف موازین شرعی ومقررات قانونی است 0))
حکم صادره رانقض و رسیدگی به دادگاه دیگری از دادگاههای عمومی تهران ارجاع شده است 0 متعاقبا" شعبه شانزدهم دادگاه عمومی عهده دار رسیدگی شده و پس از استماع مدافعات متهم و وکیل وی ، درخواست اولیای دم و وکیل آنان قتل را عمدی تشخیص و محسن 000رابه قصاص نفس محکوم نمود0 این حکم بعلت نقص تحقیقات و رسیدگی نقض و ادامه کار به شعبه شانزدهم دادگاه عمومی ( دادگاه صادر کننده حکم منقوض ) تهران ارجاع گردیده ، شعبه شانزدهم مجددا" بشرح منعکس در دادنامه شماره 19204/3/76 محسن 000 را به قصاص نفس محکوم کرده نسبت به حکم صادره اعتراض و درخواست تجدیدنظرشده است 0
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید، پس ازقرائت گزارش آقای سپهوندعضو ممیز واوراق پرونده ونظریه کتبی آقای عسگری دادیار دیوان عالی کشور اجمالا" مبنی بر تقاضای صدورحکم شایسته وقانونی ، با بررسی اوراق پرونده و دادنامه شماره 19204/3/76 تجدیدنظر خواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد:
بسمه تعالی
با توجه به اصرار دادگاهها بر قتل عمد و قصاص در مقابل ایرادات این شعبه به حکم مزبور پرونده اصراری است جهت طرح در هیات عمومی ارسال می شود0

رئیس : جناب آقای سیدعبدالله رضائی
درباره چگونگی امر اولا" عرض می شود بنده موقعی دراین پرونده دخالت کردم که پنج رای از ناحیه دادگاهها صادر ونقض گردیده بود0 بنابراین به ناچار من بایستی با یکی از آقایان درباره رای آخر اظهارنظر می کردم 0 من اعتقاد دارم که در رای اولیه این شعبه خیلی صریح به دادگاه گفته نشده که باید چکار کند قصاص راکه نپذیرفتند و اظهارنظر به غیرعمد بودن هم نکرده اند باید می گفتند تحقیقات ناقص است وباید تحقیقاتی انجام بشود0 دادگاه بعدی رای به پرداخت دیه صادر کرده ونقض دومی هم خیلی مبهم بوده ، بناچار گفتیم که هیات عمومی تعیین تکلیف کند که رای دادگاه صحیح است یاخیروباید نوع دیه آن هم مشخص باشد که به هیچ کدام از اینهادرآراء شعبه محترم اشاره ای نشده ولی از فحوای نقصها این طور استنباط می شودکه قتل را عمد نمی دانستند و جانی را به دیه محکوم نموده اندکه بنده اعتقادم این است که قاتل دراین موردبایدبه پرداخت دیه محکوم شود0

رئیس : جناب آقای سپهوند
چون گزارش به نحوی بود که خیلی برای آقایان ایجاد ابهام کرده که این همه نقض وبالا وپایین بالاخره به چه نتیجه ای منتهی شده و جناب آقای رضائی هم که فرمودند موقعی دخالت کرده اندکه ناچار بوده اند یکی از دو رای را قبول داشته باشند0 توضیح جریان ضروری است ، موضوع این است که دو نفر جوان با هم برخودر و درگیرشده اند گلوله ای از اسلحه شلیک شده و به دیگری اصابت کرده و کشته شده حالا آیا این گلوله واقعا" عمدا" همان طوری که ملاحظه فرمودید ادعا شده با نشانه گیری ، با اراده کشیدن ماشه شلیک شده یانه ، در اثر درگیری وبی توجهی ، مساله مهم این است دادگاه اول عمدی تشخیص داده و حکم به قصاص صادر نموده جهاتی را هم مطرح کرده به موادی نیز استناد شده ، شعبه محترم بیستم جناب آقای پیشنمازی و جناب آقای فرهی به درخواست تجدیدنظر رسیدگی فرموده اند ایرادکرده اند که در حکم جهات مختلفی مطرح شده به موادی استناد و بندهائی از ماده استناد شده که شامل اقرار است 0
به بند دیگری استناد شده که مربوط می شود به شهادت شهود که منتفی است وبند دیگر مورد استناد و ماده دیگری که به علم مربوط است وبالاخره معلوم نیست که دلیل اثبات اتهام چیست ؟ اقرار است ؟ شهادت شهود است ؟ یاعلم است ؟ و به این لحاظ، نه اینکه دراصل اشکالی داشته باشد، ایراد منحصر به مستندات است که درحکم مستند معلوم نیست ، حکم را نقض و ارجاع کرده اند به دادگاه دیگری ضمن عذرخواهی از همکاران بزرگوار و گرامی خودم 0
اگر واقعا" در ماهیت ایرادی نداشته اند به نظر من قابل نقض نبوده با یک استعلام از دادگاه به اینکه بالاخره مستند شما چیست نیازی به نقض نداشته ولی به هر حال نقض فرموده اند وارجاع شده به دادگاه بعدی ، دادگاه بعدی قتل را غیرعمدی تشخیص داده و حکم به پرداخت دیه صادر نموده 0 محکوم علیه درخواستی نداشته اولیاءدم تقاضا کرده اند چون اولیاءدم نمی توانستند مطابق ماده 34 قانون تشکیل دادگاههای کیفری یک و دو به غیر از برائت درخواست تجدید نظر داشته باشند و مطابق تبصره ماده 44 همین قانون نماینده دادستان کل به این لحاظ که اگر در موارد عمومی درخواستی داشته باشد می توان راجع به موارد خصوصی هم درخواست تجدیدنظربکند آقای دادیار دادسرای دیوان عالی کشور به نمایندگی از دادستان کل درخواست تجدیدنظرکرده وشعبه هم به استناددرخواست نماینده دادستان کل حکم رانقض کرده 000 به هر حال محکوم علیه تسلیم شده 000اولیاءدم حق اعتراض نداشته اند و قابل طرح هم نبوده کاملا" صحیح است منتهی آقایان دادیاران دادسرا وقتی درخواست تجدیدنظرکرده و به استناد تبصره ماده 44 موضوع را قابل طرح تشخیص داده اند، وارد شده اند، حکم نقض شده و ارجاع شده به دادگاه دیگری ، دادگاه بعدی محکوم کرده به قصاص و این زمانی بوده است که حاج آقای پیشنمازی درمرخصی تشریف داشته اند بنده دخالت کرده ام 0
جناب فرهی نظرشان به قصاص بوده ظاهرا" یا غیرقابل طرح بودن ، ولی من قابل طرح می دانستم و گفته ام که تحقیقات راجع به چگونگی شلیک گلوله ناقص است ، تحقیقات کافی نشده متهم هم از ابتداء منکر عمدی بود قتل است 0 دلیل کافی وقطعی هم بر عمدی بودن ارائه نشده نظر من غیرعمدی بودن قتل است وناقص بودن تحقیقات 0
حاج آقا مصباح مداخله فرموده اند ایشان با نظر بنده موافق بوده اند و حکم به جهت نقص تحقیقات نقض وارجاع شده به همان دادگاه که بالاخره آن دادگاه نیز حکم قصاص صادر کرده ، بنده هنوز هم تحقیقات را ناقص تشخیص داده ام و به ناقص بودن تحقیقات نظرداده ام ومتذکر شده ام که راجع به چگونگی شلیک گلوله بایدبیشترتحقیق بشود0
در حال حاضر جناب فرهی به این جهت که تجدیدنظر برای بار دوم است قابل طرح نمی داند جناب پیشنمازی اصراری می دانند0
جناب رضائی با نظر حاج آقا پیشنمازی موافقت کرده و به این ترتیب پرونده در هیات عمومی مطرح شده 0
نظربنده این است که تحقیقات ناقص است وموضوع قابلیت طرح ندارد0

رئیس : جناب آقای مفید
بنده نظرم این است که درهرحال این پرونده بارفت و برگشتهای مکرر که به دیوان عالی کشور و دادگاهها داشته واظهارنظرهای مفصلی که شده است ونهایتا" منتهی به دو رای قطعی شده است یک رای بر قصاص نفس وعمدی بودن قتل و یک رای بر غیرعمد بودن وپرداخت دیه 0 اگر بخواهید این پرونده را مجددا" برگردانید برای اینکه نواقصی که در نظر آقایان بود رفع شود با وصف اینکه آقایان رای داده اند بر اصراری بودن آن کاری نمی توانند بکنند مضافا" اینکه با توجه به استدلال هائی که در آراء دادگاهها آمده است دادگاهها هم تسلیم فرمایشات آقایان نخواهند شد لذا به نظر بنده پرونده قابل طرخ است و در ماهیت امر هم ایراد عمده شعبه محترم دیوان این است که این شخص شلیک کرده است اما قصد قتل نداشته یا اقرار به عمدنکرده است که این ایراد وارد نیست چون طبق بندب ماده 206 قانون مجازات اسلامی مواردی که قاتل عمدا" کاری را انجام دهد که نوعا" کشنده باشد هر چند قصد کشتن شخص را نداشته باشد این قتل ، قتل عمد است 0
این آقا طبق کیفرخواست اتهام قتل را قبول دارد یعنی می گوید من کشته ام ولی با او رفیق بودم قصد کشتن او را نداشتم 0 شاهد عینی می گوید نشسته بودیم محسن 000 آمد به ما گفت دستها بالا حدود 78 متر فاصله داشت پس از شلیک گلوله متوجه شدم گلوله به مرتضی اصابت کرده است و افتادو محسن 000 هم با خونسردی اسلحه را به کمر گذاشت ورفت 0
اگر در شهادت هم خدشه کنیم آنچه مسلم است متهم هیچ جاانکار نکرده که بگوید من نکشته ام بلکه می گوید اسلحه را کشیدم به طرف مقتول و زدم فقط می گوید قصد کشتن نداشتم ، طبیعی است هرکسی جنایتی مرتکب شود عذری می آورد از راه دیگری نمی تواند انکار کند می گوید قصد کشتن نداشتم 0 همان طور که عرض شد، طبق صراحت قانون اینگونه قتل ، قتل عمدی است بنا به مراتب معتقد به تایید رای دادگاههاهستم و با اعاده پرونده موافق نیستم چون به جائی نمی رسد0

رئیس : جناب آقای عامری
طبق گزارشی که در اختیار قرار گرفته وتوضیحاتی که داده شد جوانی مسلح رفیقش بنام مرتضی را مورد هدف قرار داده واو را به قتل رسانیده است و به قتل هم اقرار داردمنتها عمدیت قتل راانکار می کند، دادگاهها که به پرونده رسیدگی کرده اند نوع قتل راعمدی تشخیص داده اند(بعضی از دادگاهها هم قتل را غیرعمدی دانسته اندکه فعلا" محل بحث نیست )0 پرونده سرانجام به هیات عمومی اصراری کیفری دیوان عالی کشورآمده است 0 آنچه ازمحتویات گزارش تنظیمی واظهارات شخص متهم استفاده می شود آن است که اگرچه مدعی است که قصد قتل نداشته اما از مقدمات عمل که به طرف مقابل گفته دستهابالاواینکه گفته (بردم اسلحه را نزدیک گوشش ) و000 استفاده می شود که قصد شلیک و فعل را داشته ولو اینکه امکان دارد قصد قتل او را نداشته باشد اما قصد فعل داشتن از مجموع اعمال وی استفاده می شود وطبق بندب ماده 206 قانون مجازات اسلامی که جناب آقای مفیدهم اشاره فرمودند، این نوع از قتل ، عمدی است و قتل عمدی هم مکافات وجزایش قصاص است 0
بنابراین با دادگاههائی که حکم قصاص نفس متهم راصادرکرده اند موافق هستم نه با شعبه دیوان عالی کشور0

رئیس : جناب آقای پیشنمازی
توضیحاتی داده شد خلاصه در این پرونده چیزی نیست که انسان مطمئن بشود که متهم مقتول را هدف قرارداده وماشه را هم فشارداده باشد ممکن است شوخی می کرده مزاح می کره همین طورکه تفنگ دستش بوده ناگهان انگشتش به ماشه فشار داده شده باشد و تیردررفته واتفاقا" خورده به آن شخص ، بله اگر هدف قرار داده باشد مقتول را، چون آلت قتاله است چه قصد کشتن داشته باشد چه نداشته باشد قتل عمداست ، ولی هدف قراردادنش روشن ومعلوم نیست 0 دادگاه شعبه 133 قتل را خطئی گرفته و ما آن را رد کرده ایم به خاطر همین که شوخی کردن در یک محیطی که افرادی هستند با یک سلاح قتاله ، مزاح کردن به وسیله آن و بالا و پائین کردن آن خلاف احتیاط است وکار خلاف احتیاط در حکم شبه عمد است 0
خلاص دلیلی که ما را قانع کند که متهم طرف را هدف قرارداده درپرونده نیست و لذا به اعتقاد ما قتل عمد نیست وشبه عمداست 0

رئیس : جناب آقای آموزگار
بنده ضمن اینکه می خواستم عرض کنم که شعبه محترم بیست همان باراول که حکم قصاص صادر شد نمی بایست به عقیده من پرونده رانقض می کرد چون طبق گزارش واقعا" کاملا" دلائل موجود است که نشان می دهد این قتل عمدی بوده است و با یک ایراد و چندتا شبهه و اینها حکم را نقض کرده اند بعد به دردسر افتاده اند و گرفتاری پیش آمده است 0 الان من معتقدم محتویات پرونده و ریزه کاریهای پروند را که خبر نداریم این مقداری که برای ما گزارش شده وتنها شاهدی که درصحنه بوده ، من از این ، اینطور برداشت می کنم این جوان اسلحه دستش بوده آمده دو نفر آنجا نشسته بوده اند یا ایستاده ، آمده آن را به طرف اینها گرفته هدف گیری کرده که جناب آقای پیشنمازی می فرمایند:
هدف گیری یعنی چی آخر هدف گیری یک زمان است که 5 نفر با هم نشسته اند من هدف می گیرم یک شخص مشخصی را از میان این 5نفر، دقیقا" با آن استادی خاصی که باید داشته باشم به یک یاز این 5 نفر که مقصود من است وسط جمعیت این را هدف می گیرم این طور هدف گیری است ولی یک طور دیگر هدف گیری این است که اسلحه را به طرف جمعی می گیرم به طرف جماعتی که نشسته اند یا ایستاده اند اسلحه را به طرف آنها می گیرم و با علم به اینکه این آلت نوعا" قتاله است و اقرار هم دارم که من ماشه را چکاندم فشار دادم واقرارهم دارم که به طرف آنها گرفته ام ، به طرف این دونفر، گواینکه قصدکشتن این شخص مقتول را به خصوص فرض کنید که نداشته باشم اماچند تاکار به اختیار خودم کرده ام آلت قتاله است خودم این اسلحه رابه طرف اینها گرفته ام نمی گویم به هدف ، آخر این تعبیری است که ایشان می فرمایند ((هدف گیری نکرده )) این کم لطفی است آدمی وقتی می خواهد قضاوت کند خودش را من همیشه عرض می کنم باید در کفه ترازو بگذاردببیند اگر فرزند من بود و این طور مورد هدف قرار می گرفت آیا این طور قضاوت می کردم باید آدم قضاوت که می کند من دارم استدلال می کنم می گویم این آقا اسلحه را طبق گزارش به طرف آنها گرفته شکی نیست ، آن را به طرف ما گرفت و گفت دستها بالا و بعد هم خودمتهم قبول دارد می گوید من ماشه را چکاندم اما قصد کشتن نداشتم خوب آیا اینجابا همین حرف می شود گفت و قبول کرد که قصد کشتن رانداشتم 0
شارع مقدس اسلام برای حفظ دماء مسلمین ما را متعبد کرده است چون جان مردم مسلمان پیش خدا خیلی ارزش دارد ما را متعبد کرده است که اگر کسی کاری کرد که نوعا" کشنده باشد هرچند قصد کشتن هم نداشته باشد قتل عمدی است یعنی به عبارت دیگر می خواهم عرض کنم که قوت محتمل قوت احتمال می آورد0 شارع مقدس از باب اهمیتی که به نفوس مسلمانان قائل شده است 0 فرموده است که اگریک شخص قصد کشتن هم نداشته باشد اما عملش نوعا" کشنده بوداین قتل عمدی است از من نیست ، شارع اینطور می گوید بنابراین من معتقدم که این دادگاهی که رای به قصاص صادر کرده کاملا" صحیح است 0

رئیس : جناب آقای عروجی
در تایید فرمایش جناب آموزگار عرض می کنم که اینجامساله عدالت اصلا" جای بحث و تردید نیست عرض بنده در تایید فرمایش جناب آقای پیشنمازی وهمچنین آقایان دیگری که فکر می کنم با این عرض بنده و فرمایش ایشان موافق هستند این است که واقعیت اینکه اگر یک چنین حادثه ای برای خود ما رخ می داد آقائی سلاحی در دست گرفته بالغ و آگاه وهوشیار هم هست دونفر آنجا ایستاده اند یا نشسته اند به طرف آنها اشاره می کند دستها بالا، انگشت روی ماشه می گذارد شلیک هم می کند و خودش هم همه جا به شلیک کردن اقرارکرده یعنی گفته است این سلاح را از کجا آورده ام و شلیک هم کرده ام وبه طرف اینها هم شلیک کرده ام همه جا گفته است قبول دارم تنهاچیزی که این آقا در مراحل بعدی بنابر آن چیزی که ما از گزارش مجمل استفاده کردیم این است که این آقا در مراحل بعدی مدعی شده است که من نمی دانستم که این سلاح پر است 0
عرض بنده این است که حاج آقا پیشنمازی خود حضرت عالی عنایت داشته باشید که اگر به این صورت صحنه را ما ترسیم کنیم که خود قاتل ترسیم کرده است چگونه ما می توانیم بگوئیم این قتل ، قتل غیر عمدی است آیا به صرف اینکه آن طرف را بشخص هدف قرارنداده است از این جهت ما می گوئیم غیرعمدی است ؟ مگر در بکارگیری اسلحه به طرف جمعی هدف شخصی ونشانه شخصی ملاک است سلاح نوعا" کشنده است آقا هم قبول دارد، شلیک کرده عمدا" هم شلیک کره هیچ شکی هم ندارد اگر نشانه خاصی را مورد هدف قرار نداده است این دلیل بر غیرعمدی بودن نمی شود0 پس حضرت عالی به عنوان رئیس محترم شعبه و سایر اعضاء محترم شعبه همه با دادگاهها اتفاق نظر دارید که قتل واقع شده ، در عمدی و غیرعمدی بودن بحث است 0
حضرت عالی می فرمائید چون نشانه نگرفته این غیرعمدی است آیا در شلیک کردن به طرف جمعی نشانه گرفتن ملاک است ؟ من فکر می کنم با توجه به محتوای همین گزارشی که به نظر من مجمل هم تهیه شده است به ویژه در مورد حرفهای خود متهم عمدی بودن این قتل جای هیچگونه شک وتردیدی نیست لذا طبق ضوابط ومقررات قانونی ومبانی فقهی بنده معتقدم این قتل عمدی است و دادگاهها راه درست را انتخاب کره اند و حرف دادگاهها هم درست است وتایید می کنم 0

رئیس : جناب آقای افشاری
عرض من این است که در مقام تایید، اظهارنظر شعبه را ما تایید می کنیم وقبول داریم به دو جهت ، یکی اینکه برابرآنچه که در گزارش خوانده شد هیچ انگیزه ای برای ارتکاب قتل عمد در پرونده مطرح نیست از قبیل عداوت فی مابین قاتل و مقتول ، جهت دوم اینکه برادرهااشاره کرده اند به بند(ب ) ماده 206 قانون مجازات اسلامی که بله مساله آلت ، آلت قتاله است و قصد در اینجا لازم نیست از آن طرف هم تبصر ماده 295 قانون مجازات اسلامی را هم داریم درمواردی که به هر حال طرف به علت عدم رعایت یک سلسله ضوابط ومقررات مربوط و امثال ذلک مرتکب یک چنین کار ولو با آلت قتاله هم بشود در حکم شبه عمد است و لذا حکم به قصاص در این پرونده منطبق با موازین نیست نتیجتا" بنده هم نظر به این دارم که به اصطلاح قتل شبه عمد است نتیجتا" با نظر شعبه موافق هستم 0

رئیس : جناب آقای فرج الهی
آقایان استحضار دارید اسلحه یک وسیله کشنده است شکی درآن نیست ولی برای بکار گرفتن اسلحه در مقررات پاسداری و آئین نامه نگهبانی مقررات خاصی وضع شده از جمله این مقررات اولین آموزشی که به یک نظامی ، به یک سرباز، به یک دانشجوی نظامی که وارد یک محیط نظامی می شود می دهند این است که چگونگی حمل اسلحه و بکار بردن آن را یاد بگیرد، اولین حرفی که یاد می دهند این است که به محض اینکه اسلحه را در دست گرفت سراسلحه را رو به بالا نگهدارد هیچگاه اسلحه را به طرف کسی شلیک نکند حتی اگر مطمئن باشد که خالی است اگر خواست هم شلیک کند رو به بالا بگیرد و سه بار شلیک کند موقعی که می خواهد شلیک کند تازه بعد از این که شلیک کرد و دیدکه تیری در نرفت انگشت سبابه را که در جان لوله به اصطلاح فرو کند که ببیند فشنگی درآن نیست بنابراین اسلحه برای خودش مقرراتی دارد وبه کار گرفتن این مقررات برای یک فرد نظامی ضروری است 0
با تکشیل بسیج 20 میلیونی و آموزش همگانی مردم ولزوم شرکت در انقلاب و جنگ اسلحه دست همه مردم افتاد، مخصوصا" نیروهای بسیج ، نیروهای بسیج نوعا" آموزش کافی نمی بینند این برادر، این آقائی که اسلحه دستش است رفیق این آقای بسیجی است و جوانی است 16 ساله مقررات بکارگیری اسلحه را مطلقا" نمی داند، هرچند همانطوری که آقایان فرمودند تحقیق نشده که آیا قبلا" اسلحه را که خریداری کرده خشاب به آن وصل بوده یا نه ، بعد خشاب را جدا کرده رو به هوا چکانده بعد به طرف کسی گرفته است ، اینکه بدون قصد وبدون اراده و وجود خصومت قبلی وصرفا" به قصد شوخی و بدون توجه به اینکه فشنگ در آن است ممکن است دستش برود روی ماشه گلوله شلیک بشود این کار را کرده است 0 آقایان این را حمل بر اینکه قصد فعل دارد نکنند0
ما در شعبه مرتب با این مسائل که در پادگانها و در میان نیروی بسیج اتفاق می افتد برخورد داریم که جوانها می آیند فراموش می کنند که قبلا" اسلحه را مسلح کرده اند اسلحه را به سمت طرف می گیرند و شلیک می کنند یک دفعه می بینید که تیراصابت کردبنابراین به نظر بنده با توجه به اینکه این جوان آموزش نظامی ندیده بوده نیروی نظامی نیست نیروی شبه نظامی هم نیست با اسلحه آشنائی نداشته حتی توجه نداشته که آیا اسلحه پر است یانه ،البته تحقیق نشده که بیینیم آیا اطلاع داشته پر است یا نه ، اسلحه در ضامن است یا نیست چون کلت ضامن داردمشخص هم نشده که کلت کالیبر25 است یا کالیبر37 است هیچکدام از اینها مشخص نشده 0 صرفا" به قصد شوخی به طرف رفیقش گرفته که نه قصد فعل کشنده داشته و نه قصد نتیجه 0 بنابراین عملش طبق تبصره 3ماده 295 قانون مجازات اسلامی قتل در حکم شبه عمد است که مقررات مربوط به امر نگهداری اسلحه را رعایت نکرده بنده تقاضا دارم که یک مقداری برادرها به این قسمت و آموزش ندیدن این متهم توجه داشته باشند آنوقت به این نتیجه خواهند رسید که رای شعبه درست است 0

رئیس : جناب آقای عروجی
اینکه جناب آقای فرج الهی فرمودند درست است برای اینکه حضرتعالی قبل از طرح فرمایش ایشان مطرح فرمودید بنده این را می خواهم عرض کنم اگر جناب فرج الهی به عنوان یک فرد از عرف و جامعه عرضه کند، آیا مخ ومغز و ذهن این عرف و جامعه می پذیرد که این آقا چون بسیجی نبوده و آموزش نظامی ندیده بود چون هیچگونه آشنائی نداشته ، اتفاقا" یا عمدا" اسلحه ای بدست آورده و آمده جلوی دو نفر را گرفته و گفته دست بالا، بالاخره چون وارد نبوده و آشنائی نداشته دست روی ماشه هم گذاشته شلیک هم شده آیا عرف و جامعه شما نسبت به این قضیه چگونه قضاوت می کند؟ آیا از نظر عرف این قتل چه نوع قتلی است ؟ آیا عرف و جامعه می گویند این قتل ،قتل شوخی است بازی بوده این آقا اشتباه کرده عوض اینکه چوب دستش بگیرد و اسلحه را خیال کرده چوب دستی است گرفته دستش وآمده و مزاحی هم خواسته بکند دستی هم روی ماشه گذاشته بالاخره شلیک کرده وتمام شده ورفته دنبال کارش ، اینکه بسیجی نبوده که ما بگوئیم چرا رعایت مقررات و ضوابط را نکردی پس نتیجه بگیریم که این قتل قتل عمدی نیست ؟ من فکر نمی کنم همانطور که حضرت عالی اشارتا" فرمودید و به حق هم فرمودید عرف و جامعه این قضیه را به این صورت توجیه کند0 اگر ما این طور برخوردکنیم لایستقرحجرعلی حجر0

رئیس : مذاکرات بحد کافی بعمل آمدجناب آقای ادیب رضوی نظریه جناب آقای دادستان محترم کل کشور را قرائت فرمائید:

والدین مقتول که به عنوان قتل عمد از متهم شکایت نموده اند و نظربه اینکه مجتبی که همراه با مقتول در محل حضور داشته وخود ناظر جریان تیراندازی به طرف مقتول بوده ماوقع را تشریح نموده است و اینکه متهم توضیح داد اسلحه همراه داشته وبامشاهده مرتضی و مجتبی بااسلحه به طرف مرتضی تیراندازی کرده ولی قصد کشتن نداشته است ، چون این مدافعات متهم موجه نمی باشدزیرااوبااسلحه ای که در اختیار داشته و آماده شلیک بوده مبادرت به تیراندازی به طرف مقتول نموده است و قتل وسیله اسلحه ناریه صورت گرفته و عمل متهم در اقدام به تیراندازی به طرف مقتول نوعا" کشنده می باشد بنابراین آراء دادگاهها مبنی بر قصاص نفس متهم موجه بوده معتقد به تایید آن می باشم 0

رئیس : آقایان در اوراق رای لطفا" آراء خود رامرقوم فرمایند0

رئیس : آقایان به نتیجه آراء توجه فرمایند: اعضاء محترم حاضر در جلسه 30 نفر اکثریت 19 نفر رای شعبه بیستم دیوان عالی کشور و اقلیت 11نقر رای شعبه شانزدهم دادگاه عمومی تهران راتاییدنمودند0

مرجع : کتاب مذاکرات وآراء هیات عمومی دیوان عالی کشور
سال 1376 ، دفترمطالعات وتحقیقات دیوان عالی کشور، چاپ اول
تهران 1378 ، چاپ روزنامه رسمی کشور
صفحه 527 تا 542
154

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 18

تاریخ تصویب : 1376/10/09

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.