×

ارتکاب قتل عمدی با اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول و ثبوت آن بر دادگاه به منزله خطاء شبه عمد است

ارتکاب قتل عمدی با اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول و ثبوت آن بر دادگاه به منزله خطاء شبه عمد است

ارتکاب-قتل-عمدی-با-اعتقاد-به-مهدورالدم-بودن-مقتول-و-ثبوت-آن-بر-دادگاه-به-منزله-خطاء-شبه-عمد-است
رای شماره : 20 - 28/11/1376

رای هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور(اصراری )
حسب محتویات پرونده محرز است که مقتول به اتفاق مادر متهم در خانه خواهر متهم خلوت کرده اند و حتی درب خانه را روی خود بسته بودند و خلوت کردن آنان در سابق نیز به گونه ای بوده که متهم کرارا" آن دو را با یکدیگر مشاهده کرده که با این اوصاف ارتکاب زنا توسط آنان برای متهم ثابت بوده و بر این اساس متهم بااعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول مرتکب قتل وی گردیده است 0 در نتیجه قتل ، شبه عمدتشخیص و قاتل وفق تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی مستوجب پرداخت دیه می باشد و دادنامه 301451/11/1375شعبه بیستم وچهارم دادگاه عمومی کرج که بر خلاف مقررات و موازین اصدار یافته به اتفاق آراء نقض و رسیدگی مجدد به دادگاه دیگری از دادگاههای عمومی کرج ارجاع می شود0
هیات عمومی دیوان عالی کشور(شعب کیفری )

154
* سابقه *


رای اصراری کیفری 137620

شماره رای : 2820/11/1376
شماره پرونده : 137628
شماره جلسه : 137631

علت طرح : اختلاف نظر بین شعبه دوم دیوانعالی کشورو دادگاههای عمومی کرج

قتل
مهدورالدم بودن مقتول
موضوع : قتل شبه عمد
تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی

در ساعت 10 روز سه شنبه 28/11/1376 جلسه هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور بریاست حضرت آیت الله محمد محمدی گیلانی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور جنابان آقایان قضات دیوان عالی کشور و نماینده جناب آقای دادستان کل کشور تشکیل و با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید رسمیت یافت 0

رئیس : دادنامه شماره 6220/7/76 شعبه دوم دیوان عالی کشور بتصدی جناب آقای سید عبدالله رضائی رئیس و جناب آقای موسی سیف امیرحسینی مستشار مطرح است 0 جناب آقای امیرحسینی دادنامه شعبه را قرایت فرمایند0
خلاصه جریان پرونده :
متقاضی تجدیدنظربه اتهام قتل عمدی آقای محمود000فرزندعلی اکبر با سلاح سر(چاقو) تحت تعقیب قرار گرفته و بموجب کیفرخواست شماره 11935/6/73 دادسرای عمومی کرج از دادگاه کیفری یک کرج تقاضای تعیین مجازاتش شده است 0 شعبه یازدهم دادگاه عمومی کرج بموضوع رسیدگی با اعلام ختم دادرسی چنین رای داده است :
30932/7/74 ((در خصوص اتهام آقای علیرضا000 فرزند فیض الله بقتل عمدی مرحوم محمود000، ماحصل جریان این است که خانواده محمود000 با خانم مهری 000 مادر متهم رابطه خانوادگی داشته متهم به انگیزه ارتباط نامشروع بین مادرش و مقتول در صدد قتل وی برآمده تا اینکه در روز موعود او را در منزل خواهرش (خواهرمتهم ) که شخص مقتول به آنجا رفته بود با چاقو به قتل می رساند که با توجه به شکایت اولیاءدم که با علم و جزم از شخص متهم بعنوان قاتل فرزند خویش یادنموده و در خواست قصاص نفس وی را نموده اندو نیز اظهارات همسر مقتول در رابطه با شکایتی که از متهم داشته و گزارش پاسگاه انتظامی چندار و گواهی پزشکی قانونی که بموجب آن علت مرگ اصابت جسم نوک تیز برنده به جلو قفسه صدری و پارگی قلب تشخیص گردیده ، اقرار متهم ((دایر به ورود بخانه ودرگیری بامقتول که در نتیجه آن نامبرده مجروح وبه قتل رسیده است و همچنین دیگر قرائن وامارات قویه موجود در پرونده بالاخص اظهارات متهم درمورد کیفیت احوال قضیه که تشریح چگونگی صحنه قتل واقرار بدان در تحقیقات مقدماتی خود نیزاماره قضائی موجه در جهت حصول علم و قطع برای دادگاه بمنظور احراز مجرمیت متهم در قتل مورد بحث می باشد زیرا، نامبرده هم قصد قتل را داشته و هم قصد نتیجه آن فعل را چه ، وسیله ای که بکار رفته عادتا" کشنده بوده نوع فتل نیز از افعالی بوده که غالبا" کشنده می باشند و همین دو اماره که کیفیت فعل قاتل و وسیله ای که بکارگرفته خود موید تحقق قتل عمد محض و از ناحیه مشارالیه می باشد، علیهذا با عنایت به مراتب یاد شده قتل عمدی مذکور، نظر به اقرار متهم و علم و قطعی که برای دادگاه حاصل شده ثابت تشخیص می گردد و با انطباق مورد با بندهای الف و ب ماده 206و مواد221،257،264 قانون مجازات اسلامی و اینکه هر جائی که موجب رد است واجب است دیه را رد نموده سپس استیفاء قصاص نمایند واولیاءدم نیز به رد سهم صغیر مقتول قبل از اجرای قصاص تعهد نموده اند بنابراین رای به محکومیت متهم یادشده به قصاص نفس پس ازرد(تعهد و تضمین ) سهم صغیر در حق وی صادرواعلام می نماید0))
با تجدیدنظرخواهی محکوم علیه پرونده به دیوان عالی کشورارسال و جهت رسیدگی به شعبه دوم ارجاع گردیده است هیات شعبه پس ازرسیدگی چنین رای داد است :15247/5/75:
بسمه تعالی نظر به مراتب ذیل رای دادگاه مخدوش است :
1 برخلاف ادعای دادگاه دلیل کافی برای اثبات اینکه متهم قصد قتل او را داشته است وجود ندارد و جرح وارده بنحوی بوده که مجروح به بیمارستان منتقل و تحت معالجه قرار گرفته است 0
2 دادگاه اصولا" به دفاعیات متهم توجه ننموده وانگیزه ارتکاب فعل را نه بیان کرده و نه ملاک عمل قرار داده است 0
3 بنابر آنچه که در گزارش اشاره شد و در پرونده به تقصیل بیان شده وجود رابطه نامشروع بین مهری 36000 ساله (مادرمتهم ) و بین مقتول بدون تردید و غیرقابل انکار است و بترتیبی که افراد متعدد حتی شیاع محلی بیان کرده رابطه آنان مدتهای زیادی ادامه داشته و بترتیبی خلوت می کرده اند که عرفا" عادتا" می توان استنباط کرد که هر دو نفرمرتکب زناهای مکرر شده اند0 در حالیکه هردو نفر مزدوج و دارای همسر دائم بوده اند که اگر دادگاه در این قسمت وارد تحقیقات می شد و به کسب دلیل می پرداخت مهدورالدم بودن مقتول قطعا" قابل اثبات واحراز بود و بر این فرض موردمشمول 226 قانون مجازات اسلامی و موازین فقهی (تحریرالوسیله 2/523 الشرط السادس ) است ک قصاص قاتل جایزه نیست 0
4 این موضوع نیز ثابت ومسلم است که مقتول به اتفاق مادرمتهم در خانه خواهر متهم خلوت کرده اند و حتی در خانه را روی خودبسته بودند و خلوت کردن آنان هم سابقه داشته و هم بنحوی بوده که خواهر متهم وقتی صحنه را مشاهده کرده غش می کند در حالیکه خلوت کردن آنان قبلا" وسیله متهم کرارا" مشاهده و حتی تذکر داده شود و با این اوصاف ارتکاب زنا توسط آنان برای متهم ثابت بوده کمااینکه محتویات پرونده مثبت این موضوع می باشد و براین اساس مورد مشمول موازین فقهی (تحریرالوسیله 491م 27و28) است که در آن حال قتل هردو نفر آنان برای متهم جایزه بوده و حتی تعزیر هم ندارد0
5 بر فرض اینکه اثبات زنای آنان فاقد دلیل باشد و متهم نتواند این ادعا را ثابت کند این موضوع غیرقابل انکار است که متهم حتی در ادعا را ثابت کند این موضوع غیرقابل انکار است که متهم حتی در تحقیقات اولیه مطرح کرده که بعنوان دفاع از عرض اقدام به ایراد حرج نیست به طرف کرده است که در این صورت نیز وفق موازین فقهی (تحریرالوسیله 2/554 م 6و غیره ) مورد ملحق به شبیه عمد است که قاتل صرفا" باید دیه مقتول را بپردازد خلاصه با توجه به نظر بعی از فقهای عطام (جواهر41/190و219و189و218 وسائل الشیعه روضه المتقین 10/229 که قاعده (الحدودتدره باشبهات ) را در قصاص هم جاری می دانند و در اینگونه موارد بالشبهات ) را در قصاص هم جاری می دانند و در اینگونه موارد قصاص مرتکب قتل به هیچوجه جایز نیست و حداکثر می توان او را ضامن دیه دانست و به این ترتیب رای تجدیدنظر خواسته مخالف مقررات فقهی وقانونی صادر شده وفق بندد ماده 22 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب با پذیرش تجدیدنظرخواهی و نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته پرونده جهت رسیدگی مجدد به دادگاه همعرض همان محل ارجاع می گردد0
پروند پس از نقص فرجامی جهت رسیدگی مجدد به شعبه بیست وچهار دادگاه عمومی کرج ارجاع شده دادگاه اخیرالذکر به موضوع رسیدگی بااعلام ختم دادرسی و رد موضوع دفاع مشروع با همان استدلال دادگاه قبلی (شعبه یازدهم ) حکم به قصاص نفس مهم بشرح مندرج درحکم دادگاه پیشین صادر و اعلام می نماید0
با تجدیدنظرخواهی محکوم علیه و وکیل وی پروند به دیوان عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده لایحه اعتراضیه متهم و وکیلش هنگام شور قرائت خواهد شد0
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای موسی سیف امیرحسینی عضو ممیز و اوراق پرونده ونظریه کتبی آقای رامزی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا" مبنی بر اتخاذتصمیم شایسته در خصوص دادنامه شماره 301451/11/75(فرجامخواسته ) مشاوره نموده چنین رای می دهد:

بسمه تعالی
نظر باینکه رای شعبه بیست وچهارم دادگاه عمومی کرج همانند رای شعبه یازدهم دادگاه عمومی کرج مبنی برمحکومیت متهم به قصاص نفس می باشد موضوع اصراری تشخیص پرونده در اجرای ماده 46قانون آئین دارسی کیفری و بندج ماده 23 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب جهت طرح در هیات عمومی (شعب کیفری ) دیوان عالی کشور به دبیرخانه آن دیوان ارسال گردد0
]شعبه دوم دیوان عالی کشور[

رئیس : جناب آقای کاظمی
اساس استدلال شعبه دوم در نقض پرونده نقص تحقیقاتی می باشد لذا در شعبه سوم در مقام استدلال به دادگاه بدوی چنین تذکر داده است ((که اگر دادگاه در این قسمت وارد تحقیقات می شد و به کسب دلیل می پرداخت مهدورالدم بودن مقتول قطعا" قابل اثبات و احراز بود0)) لذا به موجب قانون لازم بود پرونده پس از نقص به شعبه صادرکنند ارجاع می شد تا نقص دادگاه نیز راجع به نقص تحقیقات اقدام وافی و کافی ننموده است 0 لذا ارسال پرونده به شعبه همعرض با توجه به استدلال دیوان عالی کشور موجه نمی باشدبنابراین پرونده قابل طرح در هیات عمومی اصراری نیست 0

رئیس : جناب آقای سپهوند
همان طوری که آقای کاظمی اشاره فرمودند در صورتی که حکم دادگاه به علت نقص تحقیقات نقض گردد0 طبق بند(ب ) ماده 23 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب پرونده بایستی به دادگاه صادر کننده حکم منقوض ارجاع شود0
ارجاع به دادگاه همعرض برخلاف مقررات قانون است واصولا" این دادگاه صلاحیت رسیدگی ندارد0 و آراء دادگاهها در صورتیکه من جمیع جهات با مقررات قانونی مطابقت داشته باشد در هیات عمومی مطرح می شود0 اما رای شعبه دوم دیوان عالی کشور، نقض به لحاظ نقض تحقیقات نیست 0
شعبه مزبور اشاره نموده که اگر تحقیقات انجام می شداحتمالا" مهدورالدم بودن مقتول ثابت می گردید0 و در رای این شعبه گفته نشده است که تحقیقات لازم برای روشن شدن وضعیت مقتول در مورد مهدورالدم بودن وی انجام گردد0 به این لحاظ موضوع قابلیت طرح در هیات عمومی دیوان عالی کشور را ندارد0

رئیس : جناب آقای سیف امیرحسینی
با توجه به اظهارات آقایان مرتضی 000 مغازه دار و محمدتقی کارمند آموزش و پرورش و گزارش استوار ناصر وشیاع رابطه نامشروع بین مقتول مادر متهم وجود داشته 0
اظهارات آقای علی اکبر000 پدر مقتول و بانو نرگس 000مادرمقتول و باو آمنه همسر مقتول نیز موید وجود رابطه نامشروع بین مقتول و بانو مهری 000می باشد0اولیاءدم در بازجوئی های اولیه گفته اند اول از بانو مهری 000 شکایت داریم که آقای محمود000 مقتول را از راه راست منحرف کرده است دوم از علیرضا000 با این وصف اقدام متهم به قتل منحصرا" انگیزه دفاع ناموسی داشته است 0

رئیس :جناب آقای مفید
مطالبی که به عرض می رسد باتوجه به گزارش موجود است که در اختیار است وقرائت شد که ظاهرا" با عنایت به اهمیت موضوع کافی به نظر نمی رسد و رای شعبه محترم دیوان عالی کشور اشکالاتی به نظر می رسد مگر اینکه در خلال بحث و بررسی پرونده موضوع روشن شود0 اما اشکالات وارده اول اینکه شعبه محترم اولین ایرادی که به رای دادگاه فرموده اند این است که برخلاف ادعای دادگاه دلیل کافی برای اثبات اینکه متهم قصد قتل او را داشته است وجود ندارد و جرح وارده به نحوی بوده که مجروح به بیمارستان منتقل و تحت معالجه قرار گرفته است که این ایراد وارد نیست چون شعبه دیوان دراستدلال خود انگیزه قتل را رابطه نامشروع مقتول با مادر متهم دانسته است که قهرا" حاکی از این است که متهم قصد قتل متهم را داشته است 0 مضافا" اینکه طبق بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامی مواردی که قاتل عمدا" کاری را انجام دهد که نوعا" کشنده باشد هر چند قصد کشتن شخص را نداشته باشد قتل عمد محسوب است 0 و اینکه فرموده اند جرح وارده کشنده نبوده است با توجه به گواهی پزشکی قانونی که علت مرگ را اصابت جسم نوک تیز برنده به جلو قفسه صدری وپارگی قلب تشخیص داده است و اظهارات متهم ، تردیدی باقی نمی ماندکه ضربه کشنده بوده است و اگر به بیمارستان هم منتقل شده است بدیهی است معالجات موثر نبوده است 0 پس این ایراد هم وارد نیست 0
ایراد دیگر دیگر شعبه محترم دیوات این است که وجود رابطه نامشروع بین مادر متهم و مقتول بدون تردید و غیر قابل انکار است ومی توان استنباط کرد که هر دو نفر مرتکب زنا مکرر شده اند و مهدورالدم بودن مقتول قطعا" قابل اثبات بوده است 0 و مورد مشمول ماده 226 قانون مجازات اسلامی و موازین فقهی است که قصاص قاتل جایز نیست 0
ماده 226 قانون مجازات اسلامی استنادی شعبه می گوید قتل نفس در صورتی موجب قصاص است که مقتول شرعا" مستحق کشتن نباشد و اگر مستحق قتل باشد قاتل باید استحقاق قتل او را طبق موازین در دادگاه اثبات کند0
مساله فقهی مورد استناد از جلد دوم تحریرالوسیله صفحه 523 هم همین است که می فرماید: الشرط السادس ان یکون المقتول محقوم الدم فلوقتل من کان مهدورالدم کالساب للنبی صلی الله علیه وآله فلیس علیه القود0
در ماده فوق استحقاق قتل از نظر قاتل باید بنحوی محرزباشد که بتواند آن را در دادگاه اثبات کند0 در پرونده امر قاتل هیچ گاه مدعی نبوده که مقتول را به عنوان مهدورالدم کشته است حتی به طوری که شعبه محترم دیوان بیان داشته او قصد قتل نداشته است مضافا" اینکه نحوه استدلال شعبه به شرح منعکس در گزارش ، گفتن افراد، شیاع محلی و غیره کافی برای اثبات زنا نیست چون شرایط اثبات زنا معلوم است که در ماده 68 قانون مجازات اسلامی به بعد بیان شده است 0 لذا این اشکال هم با توجه به گزارش موجود واردبه نظر نمی رسد و اما استدلال دیگر شعبه دیوان به مساله 27و28جلد یکم صفحه 491 تحریرالوسیله که می فرماید لووجد مع زوجته اواحدقرابته من ولده اوبنته اوغیرهما من ارحامه من ینال منه الفاحشه ولودون الجماع فله دفعه مراعیا" للایسرفالا یسرمع الامکان ولوادی الی قتل و یکون هدرا" که طبق این فتوی در مثل مورد بر فرض ثبوت رابطه و خلوت کردن مادر متهم با مقتول و صحت ادعای متهم ، وی مجاز به دفاع بود ولی مراعیا" للایسرفالایسر که با وجود حضور خواهرش و امکان استمداد از دیگران معلوم نیست راه دفاع منحصر به قتل بوده است که این جهت نیز از گزارش موجود استفاده نمی شود و امامساله بیست وهشتم (لووجدمع زوحته رجلا" یزنی بها و علم بمطاوعتهاله فله قتلهما، فلااثم علیه ولافود000) مربوط به موردی است که دریابد مردی با زوجه اش در حال زنا است و علم دارد که زوجه مطاوعتا" بدون اکراه واجبار تن به زنا داده است که می تواند هر دو رابقتل برساند0 یعنی حکم مخصوص به زوجه است که شوهر او را در حال انجام عمل زنا ببیند و عمومیت ندارد0 بنابراین با توجه به گزارش شعبه دیوان که خوانده شد ایرادهائی که عرض شد به رای شعبه وارد است و بنده رای دادگاهها را تایید می کنم 0

رئیس : جناب آقای آموزگار
لازم است که دو سه مطلب را در این جلسه به استحضار همکاران محترم برسانم : مطلب اول آن است که احکام صادره از محاکم عمومی باید در چهارچوب قانون بررسی شود0 طبق قانون اساسی وقانون آئین دادرسی کیفری و بعضی قوانین دیگر قاضی مکلف است حکم هر قضیه را از قانون یافته و طبق آن حکم صادر نماید و اگر در قانون مدون چیزی نبود آنگاه باید حکم قضیه را طبق فتاوای معتبر صادرنماید، این یک مطلب و در این رابطه مطالبی که آقای مفید یا شعبه دوم مطرح کردند از قبیل اینکه آیا قاعده الحدود تدراء بالشبهات به قصاص سرایت می کند یا خیر این یک مساله فقهی است که علاوه برآنکه بعضی از فقهاء شیعه از قدیم و جدید قائل به آن بوده اند بعضی از فقهای اهل سنت نیز قائل به آن هستند و در قوانین موضوعه بعضی از کشورهای اسلامی با استناد به فتاوای بعضی از مذاهب اهل سنت قائل به آن شده وتدوین شده است 0
ولی در مذهب شیعه این یک فتوای مشهور نیست و به نظر اینجانب این قاعده در باب قصاص ساری وجاری نمی باشد0
مطلب دوم اینکه آقای مفید اینجا مساله دفاع از ناموس و جواز قتل متجاوز را از فتوای امام قدس سره نقل کردند و نیز مساله (لو وجدرجلا" فی فراشه مع زوجته 000) نقل کردند و نیز شعبه محترم دوم دیوان مساله دفاع را مطرح کرده اند باید متذکر شوم که آن مساله باب دفاع از ناموس که در جلد اول تحریرالوسیله در باب دفاع و امر به معرف مذکور است ربطی به پرونده امروز ندارد، زیرا شخصی که مشاهده می کند متجاوز قصد تجاوز به حریم ناموس اوداردمی تواند از تجاوز او جلوگیری و دفاع نماید0 حسب مراتب الایسرفالایسر واما اگر دید که شخصی در فراش او با همسرش جمع شده می تواند هر دو یا یکی از آنها را حسب موارد مذکور در فقه به قتل برساند این یک حدی از حدودالله است که حسب روایات و فتاوی در فقه اسلام تشریع شده است بازهم ربطی به این پرونده ندارد واینطور تصور می کنم که شعبه محترم در مقام نقض رای دادگاه بدوی مقصودش از مساله دفاع مشروع همان مساله اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول است ونه مساله دفاع مشروع که ربطی به اینجا ندارد0
مطلب سوم این است که دیوان عالی کشور رسیدگی شکلی می کند و رسیدگی ماهوی به عهده شعبه دادگاه است و هر دو شعبه بدوی اولی و مرجوع الیه استدلال کرده اند که متهم هم قصد کشتن داشته و هم با آلتی که نوعا" قتاله است اقدام به ایراد جرح مقتول نموده ، از گزارش امر استفاده می شود که متهم طوری صحبت کرده که هر دودادگاه به مطلب فوق الذکر رسیده اند و اگر متهم واقعا" مقتول را مهدوالدم می دانسته این مطلب حتما" در رای دادگاه منعکس می شد، اینک این قسمت از متن رای دادگاه بدوی را قرائت می نمایم : (بالاخص اظهارات متهم در مورد کیفیت احوال قضیه که تشریح چگونگی صحنه قتل واقرار بدان در تحقیقات مقدماتی خود نیز اماره قضائی موجه در جهت حصول علم وقطع برای دادگاه به منظور احراز مجرمیت متهم در قتل مورد بحث می باشد زیرا نامبرده هم قصد قتل را داشته و هم قصد نتیجه آن فعل را، چه وسیله ای که بکار رفته عادتا" کشنده بوده 000) در مقابل این استدلال دادگاه وعدم ابراز مساله مهدورالدم وامثال آن شعبه محترم دیوان در مقام نقض حکم استدلال صحیحی نکرده است و مرقوم داشته برخلاف ادعای دادگاه دلیل کافی برای اثبات اینکه متهم قصد قتل او را داشته است وجود ندارد و جرح وارده بنحوی بوده که مجروح به بیمارستان منتقل و تحت معالجه قرار گرفته و دیگر آنکه دادگاه اصولا" به دفاعیات متهم توجه نکرده وانگیزه ارتکاب فعل را نه بیان کرده و نه ملاک عمل قرار داده است 0 این استدلال بدون آنکه مواردی از دفاعیات متهم را در گزارش شعبه دیوان ذکر نماید و مثلا" بگوید که متهم در فلان صحنه پرونده گفته است که من مقتول را مهدورالدم و جائزالقتل می دانستم و صرفا" با این ادعا که دلیل کافی 000 الخ وجود ندارد حکم را نقض نماید قابل قبول نیست و این در حالی است که شعبه محترم دیوان وجود رابطه نامشروع را بین مقتول و مادر متهم ثابت دانسته و اضافه کرده که ارتکاب زنا برای متهم محرز بوده است 0 مع ذلک شعبه محترم دیوان عدم جواز قصاص را از باب دفاع مشروع دانسته در حالی که این استدلال ضعیف است و شعبه دیوان در یک کلام می توانست اینطوراستدلال کند که چون متهم به هر حال مقتول را مهدورالدم می دانست ،(البته پس از ذکر مواردی به استناد گفته های متهم اگر واقعا" چنین گفته باشد،) لذا مورد از موارد ماده 90 قانون حدودوقصاص است تاآخر000 بنابراین اینجانب با توجه به ضعف استدلال شعبه دیوان معتقدم که رای شعبه دادگاه بدوی صحیح و قابل تایید است 0

رئیس : جناب آقای ابراهیمی
تصور من این است که اگر جناب آموزگار پرونده را دقیقا" مطالعه کرده بودند اینطور اظهار نظر نمی فرمودند و نظرشان چیز دیگر می شد، اما آنچه که واقعیت دارد و مطرح شدن آن ، اظهارنظر و تصمیم گیری را تسهیل می کند این است که پدر متهم درمیدان افریقا کارگر شرکت است محل مسکونی او درکردان کرج است ، پسری دارد که در دوم ریاضی در کرج درس می خواند0 هنگام روز، از کردان به تهران می آید و پس از کردان به کرج می رود ومقتول باپدر متهم نسبت دارد و پسردائی او است 0 زمانی که بیکار بوده از پدر متهم خواسته که به او پناه دهد و یکی از اتاقهایش در اختیار او بگذارد0 پدر متهم قبول می کند0 مدت 8 ماه با همدیگر در زیر یک سقف زندگی می کنند در این مدت متاسفانه مقتول با مادر متهم رابطه برقرار می کند و موضوع در محل می پیچد0 اطرافیان پدر متهم راوادارمی کنند تا عذر او را بخواهد و از خانه اش بیرون کند0 همین کار هم می شود مقتول در همسایگی پدر متهم مسکن تهیه می کند و با کمال تاسف باز هم به ارتباط خودش با مادر متهم ادامه می دهد0 وقتی جرم واقع می شود متهم در اولین مرحله بازجوئی خود در نیروی انتظامی ضمن اقرار صریح به کشتن محمود000 می گوید که مقتول با مادرش رابطه داشته و به این خاطر او را کشته است و اضافه می کندکه در چهار مرحله شاهد این روابط بوده است و موارد را یک به یک در اظهارات خودش مشخص می کند0 خواهر متهم در کنار منزل آنها خانه دارد با شوهرش به مشهد رفته 0 کلید خانه را به مادرش داده تا از آنجا مراقبت نماید0 متهم که همواره نگران وضع بد مادرش بوده می دانسته که مادرش از غیبت او و پدرش استفاده می کند و با محمود خلوت می کند0 یک روز یعنی در روز واقعه درساعت 10 یعنی در وقت غیر متعارف از مدرسه فرار می کند و به خانه بر می گردد در را می زند می بیند مادرش در خانه نیست 0 از صاحب الکتریکی همسایه سراغ مادرش را می گیرد او می گوید که نیم ساعت قبل از جلو مغازه الکتریکی رد شده 0 به منزل خواهرش می رود در را می زند اما کسی در رابازنمی کند شیشه منزل مشجر بوده و متهم شبحی را در پشت شیشه می بیندو اینطور استنباط می کند که مادر بازهم با محمود در خانه خواهرش که به مشهد رفته اند خلوت کرده 0 می رود پسرعمویش را هم صدا می کندو دو تائی در فاصله ای دورتر از در ورودی می ایستند بعد ازمدتی می بیند که مادر متهم از آنجا خارج شد و در رابست 0 پسرعموی متهم در آنجا می ماند0 متهم پشت سرمادرش به تنهائی راه می افتدوازمادرش می خواهد تا کلید خانه خواهرش را به او بدهد، مادرش جواب می دهد که کلید ندارد0 متهم دوباره به محل قبلی بر می گردد و با پسرعمویش منتظر می ماند تا محمود از آنجا خارج شود0 در همین لحظه خواهر متهم و دامادشان از مشهد می رسند و باکلیدی که همراه داشته اند در راباز می کنند0 متهم و پسرعمویش نیز با آنها وارد می شوند و محمود000را در داخل منزل می بینند، متهم در همان لحظه کارد را از آشپزخانه خواهرش برمی دارد و محمود را به سختی مجروح می کند، پدر محموددر بازجوئیهای خود گفته که همه فتنه ها زیر سر مادر متهم است مادر مقتول گفته است خانم (م ) بافرزند اورابطه داشته 0 عیال مقتول گفته است شوهرش سه سال است که با مادر متهم رابطه دارد، شورای اسلامی محل اعلام کرده است که رابطه نامشروع مقتول با مادر متهم درمنطقه پیچیده و مادر متهم چندین بار در اتومبیل مقتول دیده شده 0 آقای بازپرس وقت کرج در مقام اخذ آخرین دفاع این پاسخ را از متهم شنیده که من بر اساس وجدان محمود000 را کشتم و هر کس دیگری هم به جای من بود این کار را می کرد و به این کیفیت اعتقاد خودش را به مشروعیت عملش ابراز می کند و در تمام مراحل بازجوئی نیزبه این مطلب تکیه دارد0 پایه جرم قصد مجرمانه است 0 وقتی مشروعیت آن برای مرتکب احراز شد و مرتکب آن را به عنوان فعل مجاز و غیر ممنوع انجام دهد0 محکومیت فاعل توجیه حقوقی نخواهد داشت 0

رئیس : جناب آقای آموزگار
پس ازسخنان جناب آقای ابراهمی معاون قضائی دیوان که مواردی از پرونده را گزارش دادند مبنی بر اینکه متهم دقیقا" اشاره به اعتقاد خود به مهدورالدم بودن متقول نموده 0 منتها نه بااین الفاظ ولی مثلا" گفته است که من کشتم وهرکسی که جای من هم بود او را می کشت و لذا اینجانب با توجه به توضیحات ایشان عقیده ام راعوض کرده و معتقد شدم که در نهایت رای شعبه دیوان صحیح است لیکن استدلال شعبه دیوان را قبول ندارم ولی چون موردازموارد ماده 295 فوق الذکر می دانم رای شعبه دیوان را در نتیجه می پذیرم واگر متهم مهدورالدم بودن مقتول را ثابت کند باید حداقل محکوم به پرداخت دیه شود0

رئیس : مذاکرات کافی است جناب آقای ادیب رضوی نظیه جناب آقای دادستان محترم کل کشور راقرائت فرمائید:
با توجه به رسیدگی های انجام شده و به طوریکه ازمندرجات پرونده امر استنباط می شود بین مقتول بنام محمود000 ومادر متهم خانم (م ) رابطه نامشروع وجود داشته و این رابطه مدتهای زیادی ادامه داشته است و رابطه به نحوی بوده که آنها اغلب با یکدیگرخلوت می کرده اند و دیده شده که آنها در خانه خواهر متهم با هم بوده اند و خواهر متهم و خود متهم رابطه نزدیک بین مادرشان و مقتول را در حالی که با یکدیگر بوده و خلوت کرده بودنده اند مشاهده کرده اند و از طرفی شیاع محلی و اظهارات عده ای از مطلعین محلی نیز دلالت بر وجود رابطه بین مادر متهم و مقتول دارد ومی توان گفت با وضعی که وجود داشته برای متهم قطع و یقین حاصل شده که ارتباط نامشروع بین آن دو وجود دارد و در روزیکه مادر با مقتول درخانه خواهرش خلوت کرده بودند با انگیزه دفاع از ناموس و عرض با مقتول درگیر شده و او را مجروح می نماید، چون بنا به مراتبی که ذکر گردید متهم اعتقاد به مهدورالدم بودن محمود000 داشته است عمل او قتل شبه عمد تشخیص می گردد او باید دیه مقتول را بپردازد0 بنابراین رای شعبه دوم دیوان عالی کشور موجه بوده و معتقد به تایید آن می باشم 0
رئیس : لطفا" آقایان آراء خود رادربرگهای رای مرقوم فرمایند0

رئیس : اعضاء محترم حاضر در جلسه 35 نفر بودند اکثریت 32 نفر رای شعبه دوم دیوا نعالی کشوررا صحیح تشخیص و اقلیت به تعداد 3 نفر رای دادگاهها را تایید نموده اند0

مرجع : کتاب مذاکرات وآراء هیات عمومی دیوان عالی کشور
سال 1376 ، دفترمطالعات وتحقیقات دیوان عالی کشور، چاپ اول
تهران 1378 ، چاپ روزنامه رسمی کشور
صفحه 569 تا 580
154

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 20

تاریخ تصویب : 1376/11/28

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.