از مصادیق صریح عسر و حرج مصرح در ماده 1130 ق م
رای شعبه 30 دیوان عالی کشور
خلاصه جریان پرونده :
خانم الف 2 فقره دادخواست به طرفیت آقای ب به خواسته های
1 طلاق 2 سلب صلاحیت پد ردر امر حضانت 2 فرزند مذکور به نامان
هومن 13 ندالی 14 ساله و فرزند دیگر که 11 ساله و معلوم می باشد
زوجه به علت اینکه همسرش وی را مورد ایذاءواذیب قرارداده و به
وی تهمت زده است چاقوکشی نموده ، مردی است دو شخصیتی و غیره به
علت عسر وحرج درخواست طلاق می نماید باتعیین وقت رسیدگی با انجام
دادرسی زوجه خواسته های خود را تکرار و اظهار می دارد کارشناس در
پست و تلگراف 000 می باشد حقوقش را در طول مدت زندگی در اختیار
زوج قرار داده اکنون ناگزیر است جدا از همسرش زندگی نمایدادامه
زندگی را غیرممکن دانسته زوج ضمن تکذیب ادعای زوجه اعلام نموده
که فرزند مشترک هومن را نزد خود برده با توجه به سن وی که حضانت
با پدر است از تحویل به پدر خودداری می نماید نامه هائی از فرزند
مشترک که به دادگاه تقدیم شده فرزند مشترک ادعای مادرش راتایید
نموده است از مدرسه صفل نظریه خواسته شده مدرسه محل تحصیل طفل
با انعکاس مشکلات و نظرات وی که خلاصه از پدر شکایت داشته و
گرفتاری های خود را با اضطراب بیان می کند و از اینکه پدرش او را
و مادرش را کتک می زند گله داشت اضافه نموده یک بار هم او را با
چاقو تهدید نموده و شدیدا" از پدرش می ترسیده و به مادر خود
پناه می برد که مدرسه ازوالدین دعوت می نماید(گزارش ضمیمیه پرونده
است صفحه 51تا55) زوج لایحه ای در چند صفحه نوشته است و ضمن آن
علاوه از ایرادی که به صلاحیت دادگاه می نماید که پرونده در چند
صفحه نوشته است و ضمن آن علاوه از ایرادی که به صلاحیت دادگاه
می نماید که پرونده باید بدوا" در دادسرا و بازپرسی و000 مورد
رسیدگی قرار گیرد دادگاه محل اقامت سعادت آباد صالح است همسرخود
را قانون شکن و جاهل دانسته ومدارک دولتی معرفی اضافه شده
اتهامات زوجه بی اساس است باید از مشارالیها سئوال شود که حاضر
است به خانه شوهر برگردد در صورت عدم مراجعت و پاسخ منفی توجه
خواهد نمود انسانی ناپاک به انسانی پاک و منزه الهام واردنموده
و اینکه همسرش از12 سالگی به بیماری سرع مبتلی بوده ولی به
هنگام ازدواج اعلام نمی کند و با استفاده از داروهای سمی ضدبخش در
زمان حاملگی فرزند دومش معلول می باشد و مطالب دیگر ازجمله اینکه
خود را قاضی اداره کار و فردی متعهد و مفسر قرآن معرفی نموده و
حاکم محکمه رسیدگی کننده به پرونده را به دلیل اینکه از زوجه
طرفداری نموده مفسرو000 دادگاه ارجاع بند کار اجتماعی ودر خصوص
تحقیق درباره برادر زوجه که زوج وی را عقب افتاده معرفی واضافه
شده احتمال تجاوز و مرگ فرزندش که وسیله مادر و در این خانواده
نکهداری می شود می رود و دکتر مددکار اجتماعی پاسخ مساعدداده است
و همچنین تحقیق از شوهر زوجه ناراحتی زوجه را تایید نموده اند
ولی زوج شهود را به علت عدم عدالت و آشنائی با زوحه رد نموده
است سرانجام دادگاه با توجه به تحقیقات محوله وجامع محتویات
پرونده و به لحاظ گزارش مدرسه محل تحصیل فرزند که مشاور تشخیص
مشکلات آموزش و پرورش (مدرسه ) اظهارنظر نموده زن و بچه در کنار
این مرد احساس عدم امنیت دارند ترس زیاد باعث از هم پاشیدگی
خانواده گردیده است نیاز به حمایت های قانونی دارند درگزارش آمده
است است که فرزند مشترک بیان داشته که پدرش مشروب می خورد با
خانم های 000 تماس است خیلی پول دوست است همه چیز را باپول معامله
می کند000 بالاخره زوجه (خانم ) باید سه میلیون تومان بپردازد تا
طلاق بگیرد000 تجدیدنظرخواه که به حکایت پرونده کارمند(کارشناس )
اداره کار و امور اجتماعی است (مسئول هیئت تشخیص ) ولی خود را
قاضی مورد اعتماد نظام بشرحی که در پرونده آمد معرفی و اضافه
می نماید آدمی است مومن و حافظ 45% قرآن کریم که تفسیر نموده و
درخواست محاکمه قاضی رسیدگی کننده به پرونده را نموده درحالی که
اعتراضیه خود در مقام قضاوت حاکم محترم محکمه را در منصوب از
طرف مقام ولایت است مفسد فی الارض دانسته و حکم قضیه را هم صادر
نموده 0
سرانجام دادگاه با احراز عسر و حرج زوجه حکم طلاق را صادر و
دعوی خضانت ادعای عدم صلاحیت عقدی را با توجه به این که فرزندان
نزد مادر می باشد منتفی و از رسیدیگ امتناع می نماید با صدور حکم
زوج به حکم اعتراض نموده مطالبی در چند صفحه نوشته است که به
هنگام شور قرائت می شود با تبادل لوایح و تایید حکم پرونده به
دیوان عالی کشور ارسال داشته است 0
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس ازقرائت گزارش آقای 000
عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده جنین رای می دهند0
بسمه تعالی
اولا" در خصوص صدور حکم طلاق با توجه به تحقیقات معموله به ویژه
کزارش تکان دهنده مسئول مدرسه ای که هومن فرزند مشترک در آنجابه
تحصیل اشتغال داشته و نامبرده مطالبی درباره زندگی خودشان بیان
داشته اظهارات بی آلایش و معصومانه وخالی از هرگونه تحریکات و
تلقینات و شائبه نزد مسئول مربوطه مثبت ادعای زوجه بوده که زوج
در مقام تکذیب بر آمده مویدا" به لوایح تقدیمی زوج مضبوط در
پرونده امر و نسبت هائی که به همسر خود داده اصولا" بیان این
مطالب از جمله جاعل اسناد رسمی ناپاک بودن زوجه و منزه بودن
زوج در صورت عدم تمکین و یا دزدیدن بچه در حالی که به حکایت
گزارش معنونه این طفل را از راه مدرسه پدر را به دلائل مذکور در
گزارش ترک و به مادر خود پناه می برد و000 سایر مطالب مذکور در
لوایح وی که بار غرض صحت انشاء آنها دوام زندگی و فقر ممکن و
حکایت از عسرت زوجه در طول زندگی زناشوئی داشته و گزارش مددکار
اجتماعی و بالاخره اظهارات شهود هر چند زوج برای بی اعتباری
گواهان مطالبی نوشته است که همه و من حیث المجموع مویدصحت ادعای
زوجه بوده و چون از ناحیه تجدیدنظرخواه اعتراض موجه و مدللی که
از موارد مذکور در ماده 6 قانون تعیین موارد تجدیدنظر احکام باشد
به عمل نیامده است حکم صادره از جهت فوق (طلاق ) ابرام می شود0
ثانیا" در مورد حضانت اطفال با توجه به اینکه مادر مدعی است که
تجدیدنظرخواه صالح برای حضانت نوست و پدر با توجه به سن فرزندان
تحویل آنها را به خود تقاضا نموده لذا منتفی بودن دعوی با توجه
به اینکه فرزندان نزد مادر زندگی می کنند موجه نبوده نقض می گردد
هر چند از حیث سن ایجاب می کند که فرزندان به پدر تحویل شوند
ولی مادر وی را صالح ندانسته غبطه آنها ایجاب می نماید که به
موضوع رسیدگی شود با توجه به دلائل موجود در پرونده امرعنداللزوم
مصاحبه با فرزند با توجه به سن آنان و توجه به ادعای پدر و
اظهارات مادر در ثانی از این جهت انشاء حکم شود فلذا رسیدگی از
حیث حضانت فرزندان با توجه به موضوع پرونده به دادگاه همعرض
ارجاع می شود0
مرجع :
کتاب قانون مدنی درآئینه آراء دیوان عالی کشور حقوق خانواده
تالیف یداله بازگیر ، جلددوم ،انتشارات فردوسی ،چاپ گیتی / 78
چاپ اول
166
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 993
تاریخ تصویب : 1371/09/24
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
صدور حکم به تمکین با توجه به صدور حکم طلاق ، بلامحل است زوجه مدعی است زوج دو زن دیگر دارد و یک زن دیگر را فروخته است و می خواست مرا هم در زاهدان بفروشد سند ازدواج ندارم حاضر به زندگی نیستم ، (هر دو افغانی هستند)
