چنانچه ملکی قابل افراز نباشد وفق مواد 4 و 5 قانون افراز و فروش املاک مشاع مصوب سال 57 پس از قطعیت حکم دادگاه کلا فروخته می شود و وجوه حاصل بین مالکین تقسیم می گردد
کلاسه پرونده : 11/7474/25
شماره دادنامه : 477/25
تاریخ رسیدگی : 19/8/1372
فرجامخواه : آقای (الف ) با وکالت آقای (ب )
فرجامخوانده : آقای (ج )
فرجامخواسته : دادنامه شماره 72/25 صادره از شعبه اول دادگاه حقوقی یک 000
مرجع رسیدگی : شعبه 25 دیوان عالی کشور
هیئت رسیدگی : آقایان 000
خلاصه جریان پرونده : در تاریخ 28/7/69 آقای (الف ) به طرفیت آقای (ج ) دادخواستی به خواسته الزام به انتقال یک باب ساختمان مسکونی تجارتی مشاع و تقسیم ثمن آن به نسبت سهم بین شرکاء مقوم به مبلغ 000/010/2 ریال تقدیم و به استناد سند مالکیت و اینکه تقسیم ساختمان از نظر قانونی غیرممکن است تقاضای رسیدگی نموده است 0 متعاقبا آقای (ب ) به وکالت از خواهان وارد شده است و نامه اداره ثبت را بر غیرقابل افراز بودن ارسال داشته است 0 خوانده در جلسه دادرسی اظهار داشته است کارشناس بازدید کند یا به ایشان می فروشم یا از او می خرم 0 وکیل خواهان اظهار داشته است موکل حاضر به خرید سهم خوانده است و اگر نتوانست دادگاه اقدام کند به فروش و خوانده با این اظهارات اعلام موافقت کرده است و قرار ارجاع امر به کارشناس صادر و کارشناس انتخاب شده و پس از وصول نظریه کتبی او اخطار یک هفته ای صادر گردیده است سپس وکیل خواهان تقاضای فروش به وسیله دادگاه را تقدیم داشته و دادگاه در تاریخ 2/9/70 با ملاحظه اظهار نظر کتبی مشاور چنین انشاء نظریه کرده است :
(000 دعوی مطروحه 000 وارد به نظر می رسد و دادگاه حکم بر الزام خوانده به فروش سهم مشاعی خود از پلاک مورد نظر براساس نظریه آقای کارشناس به طریق مزایده صادر خواهد نمود 000)
و پرونده را با اعتراضنامه واصله به دیوان عالی کشور ارسال داشته که دادنامه 71/656 به این شرح از این شعبه صادر گردیده است :
(چنانچه ملکی قابل افراز نباشد وفق مواد 4 و 5 قانون افراز و فروش املاک مشاع مصوب سال 57 پس از قطعیت تصمیم متخذه به دستور دادگاه کلا فروخته می شود و وجوه حاصل بین مالکین تقسیم می گردد و دستور فروش دعوی تلق نمی شود تا تشریفات مربوط به آن نسبت به این دستور انجام گردد و محتویات پرونده دلالت براقدام طبق مواد یاد شده به نحو کامل ندارد0 حکم به فروش ملک خوانده هم فاقد جواز قانونی است و لذا نظریه دادگاه در وضع موجود نیز مورد تایید نیست 0 پرونده جهت اقدام قانونی اعاده می گردد0)
متعاقبا در تاریخ 29/1/72 به وقت فوق العاده دادگاه چنین انشاء قرار کرده است (000 با عنایت به مادتین 4 و 5 قانون افراز و فروش ملاک مشاع مصوب 22/8/57 قرارعدم استماع دعوی صادر می نماید0) که منتهی به تجدیدنظرخواهی شده است 0 اعتراض این است که قبلا به اداره ثبت مراجعه و مدرک عدم افراز ملک اخذ شده وبه عنوان تقاضای فروش مال مشاع به دادگاه تقدیم گردیده است و دادگاه بدون توجه مدارک و مستندات صادر نموده است 0 اعتراضنامه عینا هنگام شور قرائت می گردد0
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید0 پس از قرائت گزارش آقای 000 عضو ممیز و اوراق پرونده مشاور نموده چنین رای می دهند:
(بسمه تعالی 0اعتراض تجدیدنظرخواه که براساس مواد 4 و 5 قانون افراز و فروش املاک مشاع مصوب سال 57 و ماده 9 آیین نامه آن اقدام نکرده بر قرار مورد تقاضای تجدیدنظر وارد نیست و لذا قرار مزبور که از حیث نتیجه خالی از اشکال است تایید می شود بدیهی است در صورتی که نظر ثبت 000 موضوع نامه 8/10/69 مورد اعتراض نباشد می تواند با استناد به پرونده ثبتی وفق مقررات یاد شده دستور فروش کل پلاک واقدام در این زمینه را از دادگاه درخواست نماید0)
مرجع :
کتاب آرای دیوان عالی کشور درامورحقوقی 1
صلاحیت ، داوری ، خسارات ، امورحسبی ، وقف ، معامله فضولی ، تهاتروغصب
تالیف یدالله بازگیر، ازانتشارات ققنوس ، چاپ اول ، سال 1377
100
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 477
تاریخ تصویب : 1372/08/19
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
در استانهای مازندران و گیلان حق تصرفات یا دستارام یا کارافه در مقابل مالکین عرصه به رسمیت شناخته شده و قابل نقل و انتقال است به علت قابل تجدیدنظر نبودن دعوی اصلی دردیوان عالی به استناد ماده 254 ق 0 آ0 د0 م 0 و رای وحدت رویه شماره 555 - 70 2 10 قرار موصوف قابل طرح در دیوان نیست
