×

دراتهام قتل عمدی ،وجوددلایل اثباتی لازم است و در غیراینصورت متهم برائت حاصل مینماید

دراتهام قتل عمدی ،وجوددلایل اثباتی لازم است و در غیراینصورت متهم برائت حاصل مینماید

دراتهام-قتل-عمدی-،وجوددلایل-اثباتی-لازم-است-و-در-غیراینصورت-متهم-برائت-حاصل-مینماید

وکیل


رای اکثریت هیئت عمومی دیوان عالی کشور
اعتراضات فرجامی دادسرای استان باتوجه به محتویات پرونده واصول وکیفیاتی که دادگاه جنائی مستنداستنباطخودبربرائت فرجامخوانده قرار داده موجه نیست وچون ازحیث رعایت اصول وقواعددادرسی نیزاشکالی موجب نقض بنظرنمی رسدحکم فرجام خواسته به اکثریت ابرام می شود.

* سابقه *
رای شماره 07115/07/1347 هیات عمومی

فرجامخواه :دادسرای استان دهم
فرجامخوانده :(ع )30ساله اهل وساکن رفسنجان
فرجامخواسته :دادنامه شماره 44/238دادگاه جنائی استان دهم
جریان کار:(ع )به اتهام قتل بانو(م )وسرقت اموال اوومزاحمت بانو (الف )درسال 38موردتعقیب واقع شده وجانشین بازپرس رفسنجان قراربزه کاری اوراصادرودادسرای شهرستان کرمان به استنادمواد170و226قانون مجازات عمومی وماده 3لایحه قانونی مجازات حمل چاقوبارعایت ماده 2 الحاقی به قانون آئین دادرسی کیفری درخواست تعیین کیفراوراازدادگاه جنائی استان هشتم می نمایدودادگاه مزبورباانجام تشریفات قانونی وصدور قراررسیدگی درجلسه مقدماتی پنج نفری دادرسی رادرجلسه علنی انجام واورا ازبزه مزاحمت بانو(الف )وسرقت اموال بانو(م )مقتوله تبرئه کرده وبا احرازاتهام اوبه قتل بانوی یادشده به استنادماده 170قانون مجازات عمومی رعایت ماده 25همان قانون به لحاظ داشتن یک فقره پیشینه محکومیت کیفری موثروماده 45مکررقانون مجازات عمومی وی رابه حبس دائم بااعمال شاقه محکوم می نمایند(ع )درخواست رسیدگی فرجامی کرده وشعبه 11 دیوان عالی کشورازجهت اینکه تکمیل دادگاه جنائی به دستورماده 2قانون تشکیل محاکم جنائی صورت نگرفته وبعلاوه نسبت به سابقه محکومیت وی توجه کامل به تاریخ قطعیت حکم واتمام مدت مجازات وتاریخ وقوع جرم اخیرنشده دادنامه فرجامخواسته رانقض ورسیدگی مجددرابه دستورماده 8قانون تشکیل محاکم جنائی به دادگاه جنائی استان هشتم ارجاع وریاست دادگستری استان مزبورشرحی به وزارت دادگستری نوشته که قضات دادگاه استان وشهرستان کرمان ازنظرسبقاقدام برای رسیدگی صالح نمی باشندووزارت دادگستری در این زمینه شرحی به جناب آقای دادستان کل نوشته که موضوع درشعبه مربوطه طرح تانسبت به ارجاع پرونده اتهامی (ع )به نزدیکترین حوزه قضائی تصمیم اتخاذ گرددوشعبه 11دیوان عالی کشورنیزباتوجه به نامه ریاست دادگستری استان هشتم به حوزه قضائی استان اصفهان (استان دهم )تجویزوبعدادادگاه جنائی استان دهم باانجام تشریفات قانونی درجلسه علنی پنج نفری به اتهام (ع )رسید گی وبه اکثریت آراءچنین رای داده است :درخصوص اتهام متهم به قتل (م ) دلیل دادسرای شهرستان کرمان درکیفرخواست شماره 293-31/3/38علیه متهم قرائن وامارات قویه واظهارات مطلعین مبنی براین که متهم اغلب اوقات مزاحم مقتوله بوده وچندمرتبه مقتوله راکتکزده است واظهارات اولیه متهم دربرگ شماره 7مبنی برملاقات مقتوله ورفتن به منزلش وبااطلاع ازوجودوجوه وطلاوغیره درنزد(م )معلافی گردیده که باتوجه به دفاعیات متهم درمراحل تحقیقاتی ومحضردادگاه جنائی استان دهم ودرنظرگرفتن دفاعات وکیل وئچون ازشهادت شهودچه مجتمعاوچه منفردااستنباط نمی گرددکه آنها درموقع کشته شدن بانو(م )وسیله متهم حضورداشته باشندومراوده متهم با مقتوله ووجودطلاوغیره نزد(م )باامکان اطلاع سایراشخاص دراینقسمت وطمع به بردن آن دلیل کافی شناخته نمیشودوازطرف دیگربرای اثبات امورجزائی خصوصااتمرجنایت آن هم قتل وجوددلیل کافی واثباتی لازم است وازمحتویات پرونده چنین دلائلی که وجدان دادگاه رارضایت بخشدعلیه متهم استنباط نمیگردددرنظردادگاه ثابت ومحرزنیست که به حیات بانو(م )وسیله (ع ) متهم پرونده خاتمه داده شده باشدعلی الخصوص اینکه بانو(ر)بشرح سندرسمی منضم درپرونده عدم مداخله (ع )رادرقتل (م )عنوان نموده .
لذابادرنظرگرفتن مراتب فوق واماره واینکه قرینه موجب حصول قطع و یقین درامرجنائی نمیباشدازنظرعدم حصول یقین دراینقسمت به لحاظ فقد دلیل کافی برای اثبات حکمبائت متهم ازبزه انتسابی صادرواعلام میگردد) دادسرای استاندهم نسبت به برائت وی ازبزه انتسابی (قتل )درخواست رسیدگی فرجامی کرده وشعبه 11دیوان عالی کشوردرتاریخ 30/6/42دادنامه شماره 157-7/9/40دادگاه جنائی استان دهم رانقض ورسیدگی راطبق ماده 8 قانون تشکیل محاکم جنائی به دادگاه جنائی استان دهم ارجاع ودادگاه یادشده باانجام تشریفات قانونی درجلسه علنی پنج نفری دادرسی راانجام وبه اکثریت آراءاوراتبرئه کرده ودادسرای استان هم رسیدگی فرجامی راخواستار وجناب آقای دادستان کل بافرجامخواهی دادسرای استان 10موافقت نموده و پرونده به این شعبه ارجاع شده است .
حکم دادگاه جنائی اصراری محسوب وپرونده قابل طرح درهیئت عمومی دیوان عالی کشوراست .
به تاریخ روزیکشنبه هفتم مهرماه یکهزاروسیصدوچهل وهفت هیئت عمومی دیوان عالی کشوربه ریاست جناب آقای سیدمحمدصدرکفیل دیوان عالی کشورباحضورجناب آقای عبدالحسین علی آبادی دادستان کل کشوروروساو مستشاران شعب دیوان مزبورتشکیل گردیدپس ازطرح وقائت گزارش پرونده و ملاحظه اوراق لازم وکسب نظریه جناب آقای دادستان کل بشرح زیر:
برای اثبات مجرمیت (ع )لازم می دانم قراربازپرس راکه متضمن یک قسمت مهم دلائل اتهام می باشدعینانقل کنم (باتوجه به مجموع محتویات پرونده واینکه بموجب اظهارمطلعین (ع )نامبرده اغلب اوقات مزاحم بانو (م )بوده وحتی چندمرتبه اوراکتکزده است وباتوجه به اینکه (ع )متهم در اظهارات اولیه خودبشرح برگ شماره 7پرونده که اظهارداشته نیم ساعت به غروب به (م )رسیدم به خانه اورفتم وهنوزچراغهاروشن نشده بودبیرون آمدم و رفتم بمنزل خوابیدم واظهارات دیگری که بعداادانموده است تعارض گوئی های زیادی نموده وبعلاوه درموردشب وقوع قتل هم که (ع )اظهار داشته حدودغروب به خانه خودرفته وتاصبح خوابیده است گواهان ومطلعین دیگر(حتی مادرخود(ع )که اظهارداشته (ع )حدوددوساعت ازشب گذشته بخانه رفته است )خصوصااظهارات (ب )پاسبان بشرح برگ 19پرونده وهمچنین اظهارات (ی )پاسبان و(الف )و(ف )پاسبان که بموجب آن نامبرده درحدود نصف شب واقعه درهمان کوچه محل وقوع خانه (م )بودهاست وخود(ع )موضوع فوق رابه نامبردگان بیان نموده وباتوجه به اینکه بموجب اظهاربانو(ر)واقعه قتل درحدودساعت یک بعدازنصف شب مذکوراتفاق افتاده است اینکه (ع ) نامبرده قبل ازاینکه موضوع قتل کشف شوددرموردوقوع واقعه ای درخانه (م ) به پاسبان مذکوراظهاراطلاع ونگرانی می کرده است ونظربه اینکه بموجب اظهارمادر(ع )نسبت به اینکه پیراهنی راکه خونابه درروی شانه وآستین آن دیده شده ومتعلق به (ع )بوده است مشارالیه قبل عید(یعنی قبل ازوقوع قتل ) ازتن خودخارج نموده درحالیکه طبق اظهارات خود(ع )مشارالیه پیراهن را بعدازعیدازتن خودخارج کرده است واینکه بطری محتوی عرق واستکانی که پهلوی آن بوده ودرطاقچه اتاق محل جنازه دیده شده است بموجب اظهاررقیه پیناسیان عیال یوسف حکیمی وخودیوسف شمولیان وصغری شمولیان دختریوسف متلعق به (ع )متهم بوده که عصروقوع قتل ازخانه نامبرده گان گرفته شده است وانکار (ع )ازتعلق بطری عرق واستکان مذکوربه خودوهمچنین انکار(ع )متهم نسبت به اینکه خونابه ای که درروئپیراهن مشارالیه بدست آمده خون است واین که بموجب نامه شماره 2704-21/2/38پزشکی قانونی لکه های مذکورخون انسان بوده که قبلاشسته شده بوده است وازلحاظ گروههای اصلی خون باخون (م )مقتول تطبیق کرده است ومجموع دلائل ومحتویات پرونده بزه منتسبه محرزبنظر رسیده "اظهارنظربرمجرمیت مشارالیه می نمایدعلاوه بردلائل فوق توجه هیئت محترم عمومی رابه نکات ذیل جلب می نمایم .
1- متهم غالبامزاحم مقتوله بوده ولی چون یکی ازچاقوکش هاواشرار معروف محلی بوده بانو(م )قدرت شکایت رسمی رانداشته است دراین زمینه در صفحه 4بازپرسی چنین نگاشته شده است :
"بطوریکه رمضان بافتی وعلی جهانگیری که ازهمسایگان بانو(م ) بوده انداظهارداشتند(ع )متهم با(م )نامبرده بیشترارتباط داشته وسابقه گفتگوداشته است ونیزآقای جهرمی هم (رئیس آگاهی )اظهارداشتندکه این (م )تاکنون چندمرتبه باهمان (ع )مرافعه نموده وحتی بعنوان شکایت از(ع ) به آقای جهرمی مراجعه نموده است ولی حاضربه شکایت رسمی نشده است وبطوری که آقای جهرمی اظهارداشتند(ع )به عناوین مختلفه حتی اخذوجه مزاحم بانو(م ) بوده است "
2-درصفحه 35بازپرسی راجع بعلت پیدایش لکه های خونی رنگ آقای بازپرس سئوال می نمایدمتهم چنین پاسخ می دهد"من یادم نیست نمی دانم چطور شده است چرک است یاکسی دندان گرفته است "درصورتی که متهم درصفحه 40 علت راچنین ذکرکرده است :
"چندی پیش لاشه گوسفندی برای علیخان قصاب پشت کرده ام وآستین پیراهنم خونی شده است "
مکذب اظهارفوق متهم نامه شماره 218-16/2/38دکترصالحیان رئیس آزمایشگاه پزشکی قانونی بشرح زیرمی باشد(عطف به مرقومه 504-23/3/38 موضوع آزمایش محتویات بسته ارسالی ازداگاه بخش رفسنجان محترمانتایج حاصله راکه درآزمایشگاه پزشکی قانونی انجام شده بشرح ذیل اعلام می دارد:
لفاف شماره 1-محتوی قطعه ازپیراهن متهم که درروی آن لکه های کوچکی دیده می شودلکه هائی که باتست بندیذین مثبت بوده واجه خون می باشد.
لفاف شماره 2-محتوی آستین پیراهن سفیدمتهم لکه های درآن دیده می شود که باآزمایش شیمیایی وجودخون درآن محرزگردید.
لفاف شماره 3-محتوی آستین چپوقسمتی ازشانه پیراهن متهم که درآن لکهائی دیده می شودکه بنظرمی آیدآنهاراقبلاشسته بودندولی باآزمایش بندپذین وجودخون درلکه هاثابت گردید.
لکه های مختلفه بخصوص لکه های بزرگی که درآستین چپ وقسمتهای دیگر پیراهن متهم مشهودبودباخون مقتول ازنظرگروههای اصلی خون موردآزمایش قرارگرفت وپس ازیک سلسله آزمایش های مختلفی که نتایج آن درپرونده مربوطه بایگانی است لکه های خون روی لباس متهم باخون مقتول ازلحاظ گروههائاصلی خودتطبیق می نماید).
3-درصفحه 40دربازپرسی درضمن معاینه بدن (ع )چنین نگاشته شده است "عباس لخت شدمعاینه گردیدروی شانه راست اوخراشهای پوستی دیده میشدکه زخم نشده بودفقط یک خراش که کمی زخم شده بوددیده شدکه تازه بود"
باتوجه به طرزکشته شدن مقتوله همانطوری که متهم راجع بعلت خونی بودن پیراهنش اظهارداشته ممکن است کسی دندان گرفته باشداحتمال قوی میرودکه (م )مقتوله درحین مقاومت ناگزیرشده بادندان شانه (ع )راگاز بگیردخراشپوست دراثرفشاردندان مقتوله وخون آستین مستندبه خونی است که ازدهان مقتوله به پیراهن متهم سرایت کرده است .
مویداین حقیقت معاینه جسدمقتوله است که درصفحه 3بازپرسی بشرح ذیل نگاشته شده است "زبان ازدهان خارج شده ودندانهادرآن فرورفته بودوازمحل آن خون کمی جاری بوددرروی گردن ابتدالچک باپارچه چین خورده وجودداشت که به کنارزده شده ودرزیرآن یک شیاربعرض شش تاهفت میلیمتردرسرتاسر گردن مشاهده میشدکه به احتمال قوی مرگ دراثرخفگی بعلت فشارروی گلوحادث شده است وقتی که به گردن فشارواردمی آیدالبته عروقی که دربالای آن است پر خونترمی شودولی چون دیده شده که دندانهادرزبان فرورفته وخون ازآن جاری بوده بیشترخون مروبوط به آن است وهمچنین ممکن است مقداری خون نیزاز بینی ولب خارج شده است ".
آیاباوجودهمه این دلائل که بشرح ذیل مختصرااحصاءمی شود:
1-مزاحمت متهم متقوله راواخاذی ازاو.
2-پیداشدن بطری محتوی عرق واستکانی که پهلوی آن بوده درطاقچه اتاق محل جنازه که طبق اظهارمالکین آن متهم شب وقوع قتل ازآنان دریافت داشته .
3-ثبوت کذب اظهارات اودرتعیین تاریخ ساعت ورودبه منزل مادرش .
4-نگرانی متهم قبل ازکشف قتل .
5-خونی بودن یراهن او
6-تطبیق خون روی پیراهن اوباخون مقتوله ازلحاظ گروههای اصلی خون .
7-دندان گرفتن مقتوله شانه راست متهم رادرحالیکه برای خفه نشدن خود مقاومت می کرده است .
آیامی توان حکم برائت متهم راازارتکاب قتل (م )ابرام نمود.اگر مقررشودکه تنهامرتکبین جرائم مشهوده به کیفربرسندوسایرمجرمین باوجود دلائل کافیه به تعذرمشهودنبودن جرم تبرئه شوندچنین اجتماعی دارای عاقبتی وخیم خواهدبودوبزودی درغرقاب فسادفروخواهدرفت متهم فعلی درعداد جنات بالفطره بشمارآمده ودارای ذاتی ناپاک زمجمع فساداخلاقی (شرارت ، اخاذی ،چاقوکشی ،سابقه کیفری ،قتل ،اعتیادبه استعمال الکل )است وچنانچه آزادشوددرآنیه نزدیک خبث ضمیرش اورابه ارتکاب جرائم مهیب تری سوق خواهددادچون آقایان عظام حافظ ومسئول نظم اجتماع هستندبه کیفررساندن چنین جانی بالفطره که زنیبرگشته بخت رابه اشدشکنجه به قتل رسانیده طبق آیه شریفه ولاتاخذکم بهمارافته فی دین الله یکی ازفرائض قضائی است .
دادستان کل -عبدالحسین علی آبادی
بیان عقیده می نمایند

مرجع :
موازین قضائی ،ازانتشارات حسینیه ارشاد(جلد 1) صفحه 104تا109
2

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 115

تاریخ تصویب : 1347/07/07

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.