×

دراتهام ایرادضرب منتهی به فوت ،بین عمل متهم وفوت متوفی باید رابطه سببیت وجودداشته باشدوصرف فوت متوفی درچندماه بعدازایراد ضرب ،دلیل انتساب اتهام نیست ومتهم ازاین جهت تبرئه میشود

دراتهام ایرادضرب منتهی به فوت ،بین عمل متهم وفوت متوفی باید رابطه سببیت وجودداشته باشدوصرف فوت متوفی درچندماه بعدازایراد ضرب ،دلیل انتساب اتهام نیست ومتهم ازاین جهت تبرئه میشود

دراتهام-ایرادضرب-منتهی-به-فوت-،بین-عمل-متهم-وفوت-متوفی-باید-رابطه-سببیت-وجودداشته-باشدوصرف-فوت-متوفی-درچندماه-بعدازایراد-ضرب-،دلیل-انتساب-اتهام-نیست-ومتهم-ازاین-جهت-تبرئه-میشود

وکیل


رای شماره 136-20/9/47

رای اصراری هیئت عمومی دیوانعالی کشور
(اعتراضات فرجامی دادسرای استان باملاحظه محتویات پرونده ودلائل و جهاتی که مستنداستنباط دادگاه جنائی بربی تقصیری وبرائت فرجامخوانده ازارتکاب بزههای انتسابی بوده موجه نیست وچون ازحیث رسیدگی ؟رعایت اصول وقواعددادرسی وجهات دیگرنیزاشکالی موجب نقض بنظرنمی رسدحکم فرجام خواسته مبرم است ).

* سابقه *
رای اصراری شماره 136-20/9/47
پرونده شماره 24/5945

فرجامخواه :دادسرای استان نهم .
فرجامخوانده :(ع )
فرجامخواسته :دادنامه شماره 451/5-2/10/44شعبه 2دادگاه جنائی
استان نهم .
جریان کار:(ح )درتاریخ 3/2/38به ژاندارمری قوچان شکایت می کندکه (ع )درتاریخ 2/2/38اورامضروب ومجروح ساخته ودرخواست تعقیب متهم مزبوررامی نمایدوژاندارمری قوچان درتاریخ 4/2/38به بهداری قوچان می نویسدکه شاکی رامعاینه ونتیجه رااطلاع دهدوبهداری محل درهمان تاریخ آثارضرب رادرپشت دست چپ وران چپ شاکی راگواهی نموده واضافه می کندفعلا مدت معالجه 17روزاست واداره ژاندارمری پرونده تنظیم شده رادرتاریخ 9/4/38به دادسرای قوچان ارسال ورسیدگی به دائره بازپرسی ارجاع می گرددو بازپرس ماموررسیدگی درتاریخ 9/4/38شاکی راجهت تکلیف صلح احضاروطبق مندرجات پرونده احضاریه مورخ 12/4/38درتاریخ 21/4/38به رویت (ح ) می رسدوپرونده حکایت داردکه بعدازرویت احضاریه به دایره بازپرسی مراجعه نکرده است تاآنکه (الف )فرزند(ح )درتاریخ 3/7/38شرحی به دادستان شهرستان قوچان می نویسدکه پدروی براثرایرادضرب (ع )پانزده روز قبل درگذشته است ونامه اوبه دایره بازپرسی ارسال و(الف )فرزند(ح )در همان تاریخ 3/7/38برای ادای توضیحاتی دردایره بازپرسی حاضرشده ومی گوید آمده ام که فوت پدرم رااعلام کنم ودلیلی ندارم براینکه پدرم براثرایراد ضرب (ع )مرده باشدوچنانچه درنامه وی چنین مطلبی قیدشده (مردن پدراودراثر ایرادضرب )عریضه نویس خودش نوشته وبنده ازکسی شکایت ندارم وبازپرس به استحضارازفوت (ح )در18/8/38شرحی به ژاندارمری می نویسدکه دراطراف فوت (ح )وضربات وارده به اوتحقیقاتی نموده وپرونده ای که تنظیم می شودبه دایره بازپرسی بفرستدواداره ژاندارمری پس ازانجام تحقیقات لازمه پرونده رادرتاریخ 4/10/38به دایره بازپرسی قوچان ارسال واضافه می نماید که مطلعین قضیه گفته اندمبنی براینکه (ح )پس ازمضروب شدن مدتی بستری شده وبعدافوت می کندو(ع )نیزهفتصدریال به رئیس پاسگاه ژاندارمری رشوه داده که به اوکمک شودومبلغ هفتصدریال رانیزبه دایره بازپرسی می فرستدبازپرس ماموررسیدگی درتاریخ 8/10/38از(ع )دراطراف اتهامات اوتحقیقاتی نموده وشخص مزبورمنکرایرادضرب به (ح )ودادن رشوه به مامورژاندارمری است وبازپرس در18/10/38ازرئیس بهداری قوچان دراطراف گواهی نامه پزشکی مورخ 4/2/38تحقیقاتی نموده وپزشک بهداری پاسخ می دهدچون ازتاریخ معاینه (ح )تاروزفوت اومتجاوزازچهارماه گذشته است نمی توان اظهارنظ قطعی نمودکه فوت اومربوط به عارضه ضرب یاعلت وکسالت دیگری بوده است و(الف )فرزندمتوفی درتاریخ 11/12/38ضمن ادای توضیحاتی می گوید(ع )پدرم رادراردیبهشت 38بوسیله چوب مضروب وپس ازچندماه به قریه آمدم دیدم پدرم مریض است ومبتلابه مرض اسهال شده وضمن صحبت می گفت که براثرایراد ضرب (ع )خواهدمردوسن اونیزدرحدود75سال وچندروزقبل ازفوت به مرض اسهال شده بودویکی ازمطلعین می گویدکه (ح )درزمان حیات خودگفته است کاغذی بیاوریدوبرای من وصیت نامه ای تنظیم کنیدکه اگرمردم براثرکتکی بوده که از(ع )خورده ام به یکی ازگواهان نیزموضوع ایرادضرب راازناحیه (ع )به (ح )گواهی داده وبالاخره بازپرس پس ازتکمیل پرونده قراربزهکاری (ع )رادقسمت ایرادضرب منتهی به فوت ودادن رشوه به ماموردولت صادرو دادسرای شهرستان قوچان به استنادقسمت اول ماده 171قانون مجازات عمومی وماده 142همان قانون وماده 2الحاقی به قانون اصول دادرسی کیفری درخواست تعیین کیفراوراازدادگاه جنائی استان نهم می نمایدوشعبه یک دادگاه جنائی باانجام تشریفات قانونی اوراازبزههای انتسابی تبرئه کرده وبراثر درخواست فرجامی دادسرای استان شعبه 11دیوان عالی کشوردادنامه فرجام خواسته باتوجه به محتویات پرونده واظهارات شخص متهم وگواهی گواهان نقض ورسیدگی رابه شعبه دیگردادگاه جنائی استان نهم ارجاع وشعبه 2دادگاه جنائی باانجام تشریفات قانونی وصدورقراررسیدگی درجلسه مقدماتی سه نفری دادرسی رادرجلسه علنی انجام ومتهم فوق الذکرراازاتهامات مذکوردر کیفرخواست تبرئه می نمایدودادسری استان ازبرائت اودرهردوقسمت درخواست رسیدگی فرجامی کرده وفرجامخوانده لایحه ای تسلیم وجناب آقای دادستان کل درحاشیه گزارش آقای دادیاردیوان عالی کشورنوشته اندکه برای طرح درهیئت عمومی طبق مقررات اقدام شودوپرونده به شعبه 11ارجاع گریده است .
چون رای دادگاه اصراری محسوب شده پرونده به هیئت عمومی دیوان عالی کشورفرستاده شده است .
به تاریخ روزچهارشنبه بیستم آذرماه یکهزاروسیصدوچهل وهفت هیئت عمومی دیوان عالی کشوربه ریاست جناب آقای عمادالدین میرمطهری ریاست کل دیوان عالی کشوروباحضورجناب آقای عبدالحسین علی آبادی دادستان کل کشوروآقایان روساومستشاران شعب دیوان مزبورتشکیل گردید.
پس ازطرح وقرائت گزارش پرونده واوراق لازم وکسب نظریه جناب آقای عبدالحسین علی آبادی دادستان کل بشرح زیر:
"باتوجه به جریان بازپرسی که ذیلاشرح داده می شودحکم برائت (ع ) مخدوش بوده تقاضای نقض آن رامی نماید.
اظهارات مقتول (که قاتل خودراع وقضیه رابه قیامت موکول نموده است ).
(بنده توی باغم مشغول کاربودم وضمنایک اصله درخت سفیدراکه خشکیده بودفشاردادم وچون خشک بودافتادقصدکردم آن رابیاورم دراین بین (ع )ساکن محل مزبوررسیده وبدون مقدمه بنای حرفهای نامربوط نسبت به من کرد سپس مراسخت کتک زدکه براثرکتک کاری حاجی نامبرده افتاده وازخودرفتم بعدامرابارالاغ کرده ونزددکترقانونی بردندومدت چندروزمعالجه برای جراحت بدنم نوشته بطوری که هنوزهم زخم دستم وعلائم ضرب دربدنم معلوم است )
درپاسخ این سئوال که دموقع کتک کاری چه کسی حضورداشت وباچه وسیله کتک زدمی گوید(نمی دانم علف درویاکاردبه دست داشته بدنم رامجروح و مضروب نموده بعدابامشت ولگدکتک زده درثانی چنانچه قربان فرزند عبدالحسین نرسیده بودخدامی داندمراحاجی کشته بودحالیه نمی دانم قربان شهادت می دهدیاخیر؟)
اظهارات قربان اصغرزاده که ناظرواقعه بوده ومقتول راکه درزیر ضربات قاتل دست وپامی زده ازچنگ اورهانیده (درپاسخ اینکه شماازموضوع نزاع وزدوخورد(ع )و(ح )درششماه قبل چه اطلاعی دارید؟)جواب می دهد(درشش ماه قبل ازباغ می آمدم دیدم (ع )(ح )راانداخته زمین وکتک می زندوبالگددارد به شکمش می کوبدولی نفهمیدم دردست اوچه بودتنهادیدم سرتاپای (ح )خونی شده ماننددهان ودستهایش وپاهایش همگی خونی شده است حلجی مشغول زدن است بنده باالاغ می آمدم پائین شدم (ح )راازدست (ع )گرفتم وخلاص کردم بعد عقب الاغ دویدم که مشغول رفتن بوددیگرنفهمیدم چگونه شدبازهم مجددا(ع )او راکتک زدیاخیر)درپاسخ این سئوال که فوت (ح )باکتک خوردنش چه ارتباطی داشت وشمااتزاین موضوع چه اطلاعی حاصل کردید؟می گوید:(تقریبایک ماه الا یک ماه ونیم بعدازکتک خوردن (ح )فوت کردومسلماروی دردی بودکه ازکتک خوردن برداشته بودوفوت کردیعنی (ح )پیرمردپنجاه وپنج ساله ای بود مع الوصف باهمان پیری وضعیفی ازماجوانهابیشترکارمی کردوزحمت می کشید پس ازاینکه (ع )اوراکتک زدابتدابردندبه قوچان چندوقت آنجابستری شد بعدآوردندبه قلعه دیگرنمی توانست کارکندودربسترخوابیده بودوهمیشه ازدردپهلویش ناله می کردوضمناخود(ح )هم دائم می گفت هرگاه بمیردباعث خون من (ع )است )
اظهارات عبدالحسین اصغرزاده :
(درحدودششماه قبل برادرم به من خبردادکه (ع )(ح )رادرباغ به زمین انداخته ولگدش می زدوتمام بدن (ح )خونی شده بودومن به زحمت اوراازدست (ع )گرفتم آن موقع من درمحل حضورنداشتم بعدیک روزرفتم ازاواحوالپرسی کنم دیدم درحالت فوت است وتامرادیدبناکردبه گریه کردن من سبب گریه را پرسیدم گفت که (ع )چندی قبل مراکتک کاری کردوبراثرضربات اومن می میرم و نامبرده حال حرکت هم نداشت وازکارافتاده بودتقیبانیم ساعت هم نکشید که فوت کردوبنده حضورداشتم که (ح )قبل ازفوت گفت افسوس که می میرم وکسی راندارم که خون مرااز(ع )قاتل بگیردوازپسرم (الف )که آدم بی کارومعتاد است امیدی ندارم موقع شستشودادن هم خودبنده حضورداشتم وپای راستش خدائی اوساعدتازانوبکلی زخم وکبودشده بودوپهلوی راستش هم بکلی سیاه شده بود که آدم ازدیدن آن متنفربودوتاآخرکفن ودفنش بنده شخصاحضورداشتم که بعرض رسانیدم )
ودرپاسخ این سئوال که چه جورآدمی بودوتقریباچقدرسن داشت وآیاقبل ازبستری شدن قادربکاررکردن بودیانه ؟می گوید:
(تقریبا50الی 55سال عمرداشت ولی مرتبادرباغ کارمی کردوزحمت می کشیدوشایدبیشترازجوانهاکارمی نموداماپس ازاینکه از(ع )کتک خورد وبستری شددیگرنتوانست ازجایش حرکت کندتااینکه فوت کرد)
اظهارات حیدرحاصل طلب (درجواب سئوال که ازموضوع نزاع "ع "و"ح " چه اطلاعی دارید؟)می گوید:
(بنده درقلعه بودم تقریباششماه قبل یکدفعه آمدندوگفتند(ع )(ح )را کتک زده بطوری که ازهوش رفته وجنازه اش راآورده اندبخانه من رفتم دیدم (ح )درازکشیده وناله میکندومی گویدبس که (ح )زده تمام بدنم دردمی کندضمنا دست وپای (ح )هم خون آلودبودبعدمردم جمع شدندوبه پسراوبنام (الف )اصرار که پدرت رابردارببرقوچان واوهم ناچارشدپدرش رابه قوچان بردومدتی در بهداری خواباندتامعالجه شدپس ازآن هم آوردبه قلعه بنده رفتم به احوالپرسی دیدم توی بسترخوابیده چندروزدیگرگفتند(ح )قضاکرد)
ودرپاسخ اینکه (ح )چندسال داشت وچطورآدمی بودآیاکارمی گردیااز کارافتاده بود؟می گوید:
(ح پیرمردریش سفیدی بودبسیارضعیف وکوچک ولی تاروزی که کتک نخورده بودبهترازماجوانهاکارمی کردومامی دیدیم مرتب درباغ زحمت می کشیدپس ازاینکه کتک خوردوبستری شددیگرنتوانست کارکندوباهمان درد هم مردولی وقتی که بنده رفتم احوالپرسی ازدردپهلویش ناله می کردومی گفت پهلویم را(ع )ناکارکرده اگربمیرم خونی من (ع )است )
اظهارات محمدعلی خانجانی (ازوی پرسیده می شودازموضوع نزاع (ع )و (ح )چه اطلاعی دارید؟)می گوید(تقریبااواخربهاروموقع زردآلوبودکه شنیدم (ع )(ح )رازده بطوری که مشرف به موت شده وپس ازآنکه ازقوچان برگشت به عیادتش رفتم (ح )خوابیده بودوحالش هم بدبودموقعی که ازوی احوالپرسی گفت (ع )مراازپهلویم لگدزده وازکارانداخته اگریک وقت بمیرم خونی من و قاتلم (ع )است وخودش هم آن موقع که دررختخواب خوابیده بودنفس نفس می زد وازدردپهلویش ناله می کرد)درجواب این سئوال که چندسال داشت وچگونه امرارمعاش می کردوآیاقادربه کارکردن بودیانه ؟می گوید:
(تقریبانزدیک به شصت سال داشت یعنی سنش به حدنصاب نرسیده بود تاپسرش موقع احضاربه سربازی کفیل اوشودوخودش هم مرتبادرباغ کارمیکرد وزحمت می کشیدومخارج پسرش وعائله اش راخودش فراهم می کرد)
اظهارات کربلائی علی اکبرروحی :(مازارعیم دربیابان بودیم به قلعه که برگشتیم شنیدم (ح )از(ع )کتک خورده وبعدازده ماه کمتریابیشترشنیدم درگذشت ومن هم درکفن ودفن ومجلس عزاداری اوشرکت کردم )
ازوی سئوال می شودموقع کفن ودفن وعزاداری کسی صحبتی راجع به این موضوع نکرد؟پاسخ می دهد:
(چندنفری ازاهل قلعه می گفتندکه مرگ (ح )بعلت کتکی است که از(ع ) خورده ولی ازپسرش چیزی نشنیدم ونیزمی گویددرعیادتی که از(ح )کردم پرسیدم عمو(ح )حالت چطوراست ؟جواب دادمریضم مدتی است که رنجورم بنده گفتم که شنیدم با(ع )دعواکرده ای )گفت چندروزقبل ازاین حاجی مراکتک زده ورفته ام به دادسراشکایت کرده ام حالاهم کارماباحاجی بماندبه قیامت وگفت مریضم و ازاین مرض می میرم )
اظهارات حسین فرزندقنبر:(ازوی سئوال می شود(ع )درسال 38به وزارت کشورعلیه شماوچندنفردیگرشکایت ومدعی است که شماوآن عده دیگرتعدادی درخت قریه اوراقطع نموده وتعدادی گوسفندانش راسرقت وخانه اش را تقریباخراب نموده ایدموضوع وحقیقت آن چیست ؟)می گوید:
"درسال 38براثرکتک کاری "ع "و"ح "که پس ازمدتی فوت نموده قبل از فوت او(ح )چندفقره شکایت که پرونده آن دردادسرای قوچان ونیزبعدازفوت پسرش ودخترش لیلابه دادسرای مشهدوقوچان شکایت داده وپس ازفوت "ح " (مامورین درسال 38)به قریه سیاقی مراجعه وازقضیه فوت "ح "ونزاع آنان قرآن دربین گذاشته که عین حقیقت راگواه خواسته اندواینجانب وچندنفردیگر گواه داده ایم وازآن مدت تابحال چندوهله به بنده اظهارداشته اگربعدازاین آب نات سیاقی رادرخوردیددرست است چرااکه شماهادرباره نزاع وفوت "ح " گواهی داده ایدروی این اصل چنین شکایت کذب وکلاهسازی برای بنده وسایرین درست می نمایدوحتی درسال گذشته هم برعلیه شخص دیگرشکایت قطع نمودن چند اصله درخت داده بودواین چطوردرخت قره آقاج وغیه درقریه سیاقی داشته که تا به حال مردم سیاقی این قدردخت اوراقطع نموده اندوتابحال کسی ندیده وثابت نشده ودرخت حاج آقاهم تمام نشده ).
پرسیده می شودشایدعده ای دیگرازرفقای شماگوسفندان اورابرده و درختانش راقطع نموده باشند؟پاسخ می دهد:
(اگرچندنفرآدم بی غرض وعندالله بگویندقبول است ).
بیانات قشم علی حسین پور:"ع "وبرادرش زمین موقوفه گل صنم درسیاقی رابه زورمتصرف وبه باغ تبدیل کرده وبنده هم که وکیل فرزندصاحب ملک بودم شکایت کردم وبالاخره آن ملک راتحویل موقوفه داده اندوروی این اصل برای من کلاهسازی می نمایدوبه من نسبت دزدی گوسفندان وقطع درختانش رامی دهد).
ازوی سئوال می شود"ع "دادخواهی نموده که ازتعدیات شماوچندنفردیگر بستوه آمده ونمی توانددرآنجازندگی کندوحتی سال قبل که "ح "به اجل خودش مرد شاکی راقاتل قرارداده وتحت تعقیب قرارداده ایدعلت اجحاف به "ع "را بگوئیدپاسخ میدهد(روی سوابق قبلی این نسبتهارامی دهدوادعایش کذب است زیراپارسال "ح "که با"ع "شریک ملک بوده روی ملک نزاع کرده بعدازیک ماه ازدردپهلوفوت نموده وهمان موقع پسرمقتول شکایت کرده مامورجهت رسیدگی آمدبه قلعه وقرآن گذاشت جلوماوقسم دادوماهم حقیقت راگفتیم که براثر ضربات وارده به "ح "ازطرف "ع "فوت نموده وحالابرای فرارازجرم وتلافی شهادت مامبادرت به تقدیم دادخواست کذب می نمایدومنظورش این است در این موقع سال وفصل کاروزحمت ماهارااززحمت کشی خودمان بازداشته و خانواده ماراازگرسنگی بکشدوماهیچکدام حریف اونیستیم که بااودست و پنجه نرم کنیم پارسال "ح "راعلنازدوکشت ودادگاه هم اوراسردادوحال جری تر شده خیال نابودی همه مارادارد)
گزارش شماره 6693-9/4/38"ح "به این واحدتظلم نموده ومدعی است روز 2/2/38من درباغ خودیک اصله درخت راقطع کردم وتصمیم داشتم آن رابمحل ببرم "ع "رسیدچون روز24/1/38علیه اوبه دادسراتظلم کرده بودم ازروی بغض وکینه مرابه سختی مجروح کرده باچاقومرامضروب نموده ومتهم شکایت شاکی رامنکر گردیداز"ح "معاینه پزشکی بعمل آمدومدت 17روزمعالجه تعیین شدواستنباط می شودشکایت شاکی درموردمجروح شدن مقرون به صحت بوده وعلیهذاعین دادخواست وبرگ معاینه پزشکی وغیره راارسال می دارد)
گزارش شماره 1534-1/10/38گروهبان شمس تبریزی که واقعه راتشریح و رشوه قاتل راضمیمه پرونده کرده است :
(به منظوررسیدگی دراطراف قتل "ح "شخصابه محل عزیمت کرده وازیازده نفرضمن سوگندکلام الله مجیدبازجوئی نموده واظهارمی دارندکه "ع "روی مرافعه که با"ح "داشته اورادرپنج شش ماه قبل درباغ کتک زده وداثرضربات وارده "ح "ازحال رفته وپس ازیک ماه فوت می نمایدوقبل ازفوت هم همیشه از دردپهلویش که مدعی بوده "ع "صدمه زده است می نالیدوبه همان دردنیزازبین رفته سپس "ع "رااحضارومراتب به وی ابلاغ گردیدمشارالیه چندنفرازریش سفیدان قریه رابنام شهودحاضرومعرفی نموده چون موضوع سوگندبه قرآن واظهار حقیقت بودنامبردگان ضمن ابرازمعذرت ازدادن بازجوئی خودداری ومتفرق گردیدندو"ع "جهت اغفال این جانب ومامورین واینکه درتنظیم پرونده به وی کمک نمایم مبلغ هفتصدریال به بنده دادوبه وی ابلاغ گردیدتاخاتمه اقدامات ازقلعه خارج نشودولی وی ازموقع استفاده نمودوبه سمت قوچان متواری ومخفی و می شودوتااینکه دستگیرمی گرددواینک برگ بازجوئی وهفتصدریال بعنوان رشوه تقدیم ومتهم راجهت تعقیب قانونی اعزام ومعرفی می نماید)
گزارش شماره 22320-4/10/38(که گزارش شماره 1534-1/10/38را عیناتائیدمی نماید)
(گزارش شماره 686-27/3/39گروهان متبوعه واوراق بازجوئی ازحاج "ع "وچندنفردیگرحاکی است "ع "مدعی است اهالی سیاقی پنجاه اصله درخت قره آقاج اوراقطع وتعدادی گوسفندان اورابسرقت برده اندوناودانهای خانه اش رادرغیاب وی خراب نموده وبرداشته اندکه بدین وسیله خانه اش خراب وموجب خسارت برای اوگردیده جهت تحقیقات ماموری اعزام وچنین گزارش می دهدمتهمان ادعای "ع "راتکذیب نموده وقطع درخت اووسرقت گوسفندان وغیره اظهاربی اطلاعی نموده اندوبیان می دارندکه "ع ""ح "شریک ملک خودراروی طرفین ملکی کتک زدومشارالیه دراثرضربات وارده پس ازیک ماه فوت نمدوآنان براثرسوگندبه قرآن حقیقت راگفتندروی این اصل "ع "با این اشخاص طرف شده وبرای پامال نمودن خون "ح "وفرارازجرم وگرفتن انتقام ازآنهابوسیله شکایت کذب مزاحمت فراهم نموده است وماموراعزامی اضافه نموده که ازباغ شاکی که مدعی است درختهای قره آقاج اورامشتکی عنهم قطع و برده اندبازدیدشده که تعداد15-16اصله نهال کوچک ازجاکنده شده که قابل بحث نبوده وشاکی نیزدلیلی ارائه ننموده که ختمااینهانهالهارادر آورده اندودرموردسرقت گوسفندان هم دلیلی دردست نداردوبرداشتن ناودانهاهم صحیح نیست آنچه ازمفاداظهارات طرفین برمی آیدادعای "ع " روی سوابق قبلی باآنهابوده وبرای مرعوبساختن آنان مبادرت به تقدیم دادخواست نموده وادعایش بکلی کذب وعاری ازحقیقت است وچون عده ای از اهالی سیاقی سال گذشته شهادت فوت "ح "رابراثرضربات "ع "داده اندشکایت مزبورانموده تابدین وسیله مردم رامرعوب سازد.)
باتوجه به گواهی گواهان وگزارشهای ژاندارمری وحقایق دیگری که از مجموع محتویات پونده استنباط می شودمسلم می باشدکه "ع "مرتکب ایراد ضرب منتهی به فوت "ح "شده است بعلاوه اگرمنتهی شدن عمل ضرب وجرح به فوت مجنی علیه درنظردادگاه مشکوک باشدآیاضرب وجرح ساده اتکابی متهم نیز قابل مجازات نمی باشد؟
دادستان کل کشور-عبدالحسین علی آبادی
مشاوره نموده بشرح زیربیان عقیده می نماید:

مرجع :
موازین قضائی ،ازانتشارات حسینیه ارشاد(جلد 1) صفحه 215تا225
2

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 136

تاریخ تصویب : 1347/09/20

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.