×

درصورتیکه برخلاف مندرجات رای ،محتویات پرونده افاده ارتکاب بزه از طرف متهم راننماید،ازموجبات فسخ رای محکومیت متهم به قتل خواهدبود

درصورتیکه برخلاف مندرجات رای ،محتویات پرونده افاده ارتکاب بزه از طرف متهم راننماید،ازموجبات فسخ رای محکومیت متهم به قتل خواهدبود

درصورتیکه-برخلاف-مندرجات-رای-،محتویات-پرونده-افاده-ارتکاب-بزه-از-طرف-متهم-راننماید،ازموجبات-فسخ-رای-محکومیت-متهم-به-قتل-خواهدبود
رای شماره 316-27/11/1350

رای اصراری اکثریت هیئت عمومی دیوان عالی کشور
نظربه اینکه دادگاه جنائی برمبنای اظهاردهبان محل به نقل ازداود کوهساری وطهماسب میرفندرسکی به اینکه فرجامخواه زنی منحرف بوده وبا ضمیمه نمودن این اظهاربه یک سلسله قرائن ضعیفه فرجامخواه راکه زنی 20 ساله وحامله بوده قاتل شوهرآن هم وسیله تبرکه منتهی به قطع قسمت اعظم گردن وچانه وی شده است تشخیص داده وحال هیچیک ازکسانی که بعنوان گواه ازایشان تحقیق شده وازآن جمله داودکوهساری وطهماسب میرفندرسکی مطلبی درخصوص انحراف فرجامخواه اظهارننموده واظهارات دهبان راتکذیب نموده اند بنابراین وبه کیفیتی که دررای شعبه ششم دیوان عالی کشوراستدلال شده وباتوجه به اینکه من حیث المجموع افاده ارتکاب بزه انتسابی به فرجامخواه رااز ناحیه وی نمی نماید دادنامه فرجامخواسته که موجه ومدلل صادرنگردیده است به اکثریت آراءنقض ورسیدگی مجددوفق ماده 8قانون محاکمات جنائی به دادگاه جنائی استان مازندران ارجاع می گردد.

* سابقه *
رای شماره 316-27/11/50هیئت عمومی

فرجامخواه :بانوعصمت انصاری فرزندعباس ردیف 2هیئت عمومی
فرجامخوانده :دادسرای استان مازندران
فرجامخواسته :دادنامه شماره 453-2/12/49صادره ازشعبه دوم دادگاه جنائی استان مازندران
تاریخ ابلاغ دادنامه به فرجامخواه :2/12/49
تاریخ وصول دادخواست فرجامی :2/12/49
مرجع رسیدگی :شعبه دیوان عالی کشور
هیئت شعبه :آقایان
خلاصه جریان پرونده :حسب اعلام پاسگاه ژاندارمری به دادسرای گنبدکاوس نادعلی میرشاهی مامورجنگلبانی درخانه اش به قتل رسیده است بازپرس به اتفاق پزشک به محل حادثه رفته وازجسدمقتول معاینه به عمل آمده وپزشک علت مرگ راجرح وارده به ناحیه گردن زیرچانه دانسته است که تاعمق وسط گردن راقطع نموده بطوری که شرائین کاروئیدوحنجره کاملابریده شده و شکاف بریدگی بطول بیست سانتی متروعرض ده سانتیمترمی باشدکه بایک ضربه بوجودآمده است وجسدهیچگونه عکس العملی ازخودنشان نداده وسایراعضاء سالم می باشدوپزشک نظرداده است که آلت قتل شیئی مانندتبربوده است آقای بازپرس درصورت مجلس معاینه جسدمتذکرشده بنظرمی رسدکه مجنی علیه موقعی که خوابیده بوده است به قتل رسیده است گروهبان اصلانپورمامورژاندارمری که درموقع معاینه حضورداشته اظهارداشته است دربازپرسی منزل تبری راداخل مستراح منزل مشاهده نموده پس ازارائه کردن به پزشک نامبرده گفته است که احتمالاآلت قتل همین تبربوده است وگروهبان مزبورگفته است که ردپای گل آلودی تاجلومستراح دیده وهمچنین لباسهای همسرمتوفی راهم درطشت آبی ملاحظه کرده وخیس بوده است شیرعلی انصاری که همسایه متوفی بوده اظهار داشته است درحدودساعت 5/8بعدازظهرزنم گفت سروصدائی می آیدازخانه بیرون آمدم دیدم عیال نادعلی دادوفریادمی کندکه شوهرم راکشتندومن به خانه آنهارفتم وقبل ازمن استاداسماعیل هم آمده ه بودمادهبان راخبرکردیم و نمی دانم قاتل چه کسی می باشد،علی اکبراحمدی همسایه دیگرگفته است که اوهم سروصدائی شنیده وبه خانه نادعلی میرشاهی رفته ودیده است که نامبرده در رختخوابش بقتل رسیده است ولی نمی داندقاتل کیست واضافه نموده که شنیده است بانوعصمت انصاری زن متوفی انحرافاتی داشته ومدتی قبل باچندنفر غریبه به جنگل رفته است .اسدالله نادرخانی هم گفته است که دراثرسروصدا به خانه نادعلی میرشاهی رفته ومشاهده کرده که نامبرده به قتل رسیده وتبری که ازمستراح منزل کشف شده به وی ارائه گردیده گفته است که این تبرمتعلق به نادعلی می باشدوروزقبل همین تبررادردست نادعلی دیده است عصمت انصاری گفته است که ذکریاخسروی وسلیمان خسروی ساکنین قریه گالکبش ودونفردیگر که اسامی آنهارانمی دانم ولی اگرببینم ازقیافه آنهاراخواهم شناخت با نقاب واردمنزل ماشدندسلیمان باچاقوبالای سرمن ایستادوگفت اگرصداکنی شکمت راپاره می کنم گفتم چشم وسه نفردیگرروی شوهرم رفتندوقبل ازآنکه شوهرم رابکشندمن دوبارگفتم نادعلی میرشاهی بلندشوواوبیدارشدوفقط گفت دیوث ودیدم که دستهای شوهرم راذکریاگرفت وسه نفری اوراکشتندومن نفهمیدم چطوراوراکشتندوبعدازآنکه شوهرم به قتل رسیدهرچهارنفربامن عمل منافی عفت انجام دادندوذکریاگفت اگرتایکساعت دیگرازاین اطاق بیرون بیایی مااینجاهستین وتوراباماشین خواهیم بردوسربه نیستت می کنیم صبح بگوچهارنفرزابلی آمدنداثاث راجمع کردندشوهرم بیدارشداوراکشتندو سلیمان خواست دست مراببنددالتماس کردم اگربچه ام بیدارشودغذاخواهد خواست مرانبندیداوهم منصرف شدومن لباسم راعوض کردم ودست وپای خودرا شستم ومدتی گوش دادم دیدم سروصدائی نیست ازاطاق بیرون آمدم فریادکردم که مردم جمع شدندبازپرس ازوی پرسیده چه ساعتی این اتفاق افتادجواب داده است ساعت ندارم نمی دانم (بازپرس درپرونده منعکس نموده دراطاق ساعت بوده وکارهم می کرد)ازوی سئوال شددرخانه تبردارندجواب داده است تبر ندارندودرخصوص تبری که درمستراح منزل پیداشده گفته است که شایدقاتلین انداخته باشندواضافه نموده است دوسال قبل که درگالیکش بوده اندبین ذکریاوشوهرش درخصوص تفنگی اختلاف شده وموقعی که شوهرش درخانه نبوده ذکریاوسلیمان به خانه آنهاآمده وبراثرسروصدای اوآنهافرارکرده اندو پرونده دراین خصوص تشکیل شده بوده است وحالابه قصدانتقام این اشخاص شوهرش رابه قتل رسانده اندبازپرس باتوجه به اینکه فاصله گالیکش تامحل حادثه 60کیلومتربوده وقرائن موجودبه عصمت عیال مجنی علیه مظنون شده و نامبرده راتوقیف کرده است حسن میرشاهی پدرنادعلی گفته است که عصمت انصاری همسرپسرم شوهرش (نادعلی )راکشته است ودلیل من این است که پسرم سرشب کشته شده واگرشخص خارجی اورامی کشت بایستی کسی اورراببیندوهمیشه ازاختلاف زنش اظهارنارضایتی می کردولی مثل اینکه خجالت می کشیدحقیقت رابگویدولی می گفت ناراحتم وچون پسرم مامورجنگلبانی بودمن کمتراورا می دیدم وتبری هم که کشف شده مال پسرم می باشد.
ازذکریاخسروی احدازمشتکی عنهم که تحقیق شده گفته است اظهارات بانوعصمت دروغ است سلیمان خسروی که عصمت گفته است همراه من بوده مدت 11 ماه است که ازکمرفلج شده ودربیمارستان فرح مشهدتحت عمل جراحی قرارگرفته وشش ماه بستری بوده است وبعدمرخص شده وحالاهم دربیمارستان بستری است و موضوع شکایت قبلی عصمت هم که پرونده علیه ماتشکیل شده به تحریک مخالفین مابوده ومربوط به سال 1354می باشد(بازپرس پرونده راملاحظه کرده ومنعکس نموده که سلیمان وذکریابه اتهام تهدیدباچاقودردادگاه جنحه تحت تعقیب می باشند)سرانجام بازپرس قرارمجرمیت بانوعصمت انصاری رابه اتهام قتل شوهرش صادرنموده ونسبت به متهمین قرامنع تعقیب صادرکرده است و پرونده باتنظیم کیفرخواست به دادگاه جنائی ارسال شده است .
درجلسه مقدماتی دادگاه نقائصی درپرونده دیده ازجمله آنکه تبرو لباسهای متهمه رابرای کشف خون به آزمایشگاه بفرستندوپرونده به دادسرا اعاده شده ونتیجه آزمایش ازاشیاءفوق الذکراین بوده که درطشت رختشوئی و بلوزعصمت مقدارکمی خون دیده شده ولی درتبرآثارخون ملاحظه نگردیده است و پرونده پس ازرفع نقص به دادگاه جنائی اعاده شده است ودادرسی بعمل آمده و بزهکاری متهمه احرازگردیده وطبق ماده 170قانون مجازات عمومی ورعایت ماده 44همان قانون به 12سال حبس بااعمال شاقه محکوم شده است .
براثرفرجامخواهی محکوم علیهاپرونده به دیوان عالی کشورارسال و رسیدگی به شعبه هشتم ارجاع گردیده ودراین شعبه به اکثریت بشرح زیردادنامه نقض شده است :
(دادنامه فرجامخواسته متضمن دلیلی که افاده اثبات قتل رابه متهمه بنمایدنیست وجهات وقرائنی که ضمن حکم مورداستنادواقع شده قانونا نمی تواندمثبت توجه اتهام قتل به متهمه باشدعلیهذادادنامه فرجامخواسته که موجه ومدلل صادرنگردیده نقض ورسیدگی مجددوفق ماده 8قانون محاکمات جنائی به دادگاه جنائی مازندران ارجاع می شودپس ازارجاع پرونده به شعبه دوم دادگاه جنائی مازندران ارجاع می شودپس ازارجاع پرونده به شعبه دوم دادگاه جنائی استان مازندران دراین دادگاه نیزبزهکاری متهمه احراز گردیده وطبق ماده 170قانون مجازات عمومی ورعایت ماده 44همان قانون به 7 سال حبس بااعمال شاقه محکوم شده است ورای به اکثریت صادرشده است ودونفر دادرس که دراقلیت بوده اندعمل متهمان رامعاونت درقتل تشخیص ودراین حدودقابل مجازات دانسته اند)محکوم علیهادرموقع رویت دادنامه درخواست رسیدگی فرجامی نموده وپرونده به دیوان کشورارسال وبرای رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است .
گزارش کارمطرح شد،چون اصراری تشخیص گردیدبرای طرح درهیئت عمومی بنظرریاست کل دیوان عالی کشوررسید.
به تاریخ روزچهارشنبه بیست وهفتم بهمن ماه یکهزاروسیصدوپنجاه هیئت عمومی دیوان عالی کشوربه ریاست جناب آقای عمادالدین میرمطهری ریاست کل دیوان عالی کشوروباحضورجناب آقای عبدالحسین علی آبادی دادستان کل کشوروجنابان آقایان روساومستشاران دیوان عالی کشوربشرح زیر:
شعبه اول :آقای کاظم بنان ،آقای محمدامینی ،آقای محمدصادق علمیه
شعبه دوم :جناب آقای تقی خستو،آقای ضیاالدین امیرخلیلی .
شعبه سوم :جناب آقای غلامرضاشریفی اقدس ،آقای محمدامینی ،آقای علی صفری ،آقای طمهاسب رفیعی ،آقای علی اکبرحاج مهینی .
شعبه چهارم :آقای جوادصادقی
شعبه پنجم :آقای ابوالقاسم اخوی ،آقای فتح الله یاوری
شعبه ششم :حناب آقای حسین اشرف سمنانی ،آقای حسین نجفی ،آقای حسن نیری ،آقای محمودناصح
شعبه هفتم :آقای محمدعلی فرهنگ ،آقای مصطفی ندیمی .
شعبه هشتم :جناب آقای وجیه اله فاضل سرجوئی ،آقای جعفررئیسیان .
شعبه نهم :جناب آقای ناصردولت آبادی ،آقای محمودنجفی فردوس ، آقای سیدمصطفی میرفخرائی ،آقای حسینعلی صفائی ،آقای علی ابهری .
شعبه دهم :آقای چنگیزباقرزاده ،آقای جوادحریرفروش ،آقای حسن عمادالدین علامه
شعبه یازدهم :جناب آقای علی صدارت ،آقای شمس الدین عالمی
شعبه دوازدهم :جناب آقای احمدفلاح رستگار،آقای غلامرضابیرشک ، آقای حسین فلسفی ،آقای یوسف رئیس سمیعی تشکیل گردیدپس ازطرح وبررسی اوراق پرونده وقرائت گزارش وکسب نظریه جناب آقای دادستان کل مبنی بر شرح زیرمشاوره نموده :
قبلالازم می دانم عین رای دیوان جنائی رانقل کرده سپس درمقام تجزیه و تحلیل آن برآیم .
"درساعت 22روز11/47به پاسگاه ژاندارمری اطلاع رسیده که درقریه نامتلوجنگلبانی بنام نادعلی میرشاهی به قتل رسیده است وباتوجه به مفاد صورت مجلس 12/8/47معاینات محل وجسدکه ازناحیه آقای بازپرس بعمل آمده وانعکاس وضعیت اطاق محل واقعه درصورت مجلس ومشاهده آثارخون پاشیده شده به دیوارهای اطراف ونحوه قرارگرفتن جسدوآثارجراحات وارده به گلوو بریدگی موجودزیرچانه مقتول ونظریه پزشکی رئیس بهداری محل مبنی براینکه ناحیه گردن اززیرچانه تاعمق وسط گردن قطع گردیده بطوری که شرائین کاروئید وژئولردحنجره کاملابریده شده است وعلت مرگ راخونریزی وقطع کاروئیدو ژئولردحنجره اعلام داشته وآلت جرح راشئی برنده نظیرتبرتشخیص داده است و باالتفات به اینکه ازداخل مستراح منزل مسکونی مقتول بوسیله گروهبان اصلانپورتبری کشف گردیده که درمقام بررسی آن بوده اندتبرباوضعیت جرح وارده به مقتول منطبق بوده است وهمچنین گواهی گروهبان مزبوربراینکه در لحظه ورودبه محل مشاهده نموده که بلوزوپیراهن عیال مقتول درطشت محتوی آب گل آلودمی باشدکه درصددتحقیق ازعلت شستشوی لباس متهمه اظهارنموده است لباسهایش کثیف بودعوض نموده است وهمچنین گروهبان موصوف مشاهده نموده که پای بانوعصمت گل آلودمی باشدوردپای وی راتامستراح منزل مشاهده کرده ازهمان مستراح بوده که بعدازبازرسی تبرمتعلق به مقتول بدست آمده است واظهارات متهمه مبنی براینکه بعاورفتن قاتلین به علت فاصله زیادی که باخانه های مجاورداشته نتوانسته است بلافاصله همسایگان رامطلع سازدتا درمقام شناسائی ودستگیری نامبردگان برآیندبرخلاف واقع وکذب محض است زیراباتوجه به مفادصورت مجلس معاینه محل که خانه مادربانوعصمت در فاصله سی متری ومنازل سایرهمسایگان درفواصل حدودده الی بیست متری منزل وی واقع است ومشارالیهابه راحتی می توانسته فورامردم راازواقعه مطلع سازد ونه تنهاهیچگونه اقدامی عاجلی دراین خصوص بعمل نیاورده است بلکه دونفر ازچهارنفراشخاص رانیزکه مدعی است به منزل وی واردگردیده وشناخته است بنام ذکریاوسلیمان خسروی هردوساکن گالیکش چندفرسخی قریه محل وقوع قتل بوده اندوسلیمان خسروی به حکایت اوراق پرونده وگواهی بیمارستان فرح مشهد ازتاریخ 13/6/47الی 23/7/47به علت ابتلاءبه دردکمردربیمارستان مزبور بستری بوده اظهارات ذکریاوسلیمان نیزدراین خصوص که درتاریخ وقوع قتل قادربه حرکت نبوده وباتوجه به گواهی های پزشکی مسلم می داردکه سلیمان در تاریخ 11/8/47بعلت عمل دیسک قادربه حرکت نبوده وباالتفات به نظریه اداره پزشکی قانونی درخصوص تائیدآثارخون روی بلوزسبزرنگ متعلق به متهمه ومشاهدات آقای بازپرس ازالبسه داخل طشت که پس ازشسته شدن دارای لکه های کمرنگ خون بوده است ونظربه مودای گواهی علی اکبراحمدی دهبان محل که دربدوامرصورت گرفته ومتهم راازجهات اخلاقی وعفتی منحرف اعلام داشته واظهارات مزبورظاهراخالی ازغرض وشائبه می باشدخصوصاکه حسین میرشاهی پدرمقتول نیزاین معنی رادرخصوص بانوعصمت عروسش تائیدنموده و نارضایتی فرزندش راازوی اعلام نموده وبانوعصمت راقاتل فرزندش معرفی می نمایدواظهارات اسدالله نادرخانی که باذکرجزئیات تعلق تبررابه مقتول تاییدکرده است وباالتفات به اختلاف گوئی های متهمه درمراحل تحقیق وطول دادرسی درخصوص مقاربت باوی وتعیین ساعت دقیق واقعه واینکه اساسا متهمه درمقام انکاردلایل عینی جرم حتی منکروجودفانوس آغشته به خون که مورد توجه آقای بازپرس قرارگرفته شده ونیزتعلق تبررابه شوهرش انکارنموده و ثابت نگردیده است که کسی غیرازمتهمه واطفالش درشب واقعه درمنزل آنها بوده یابه منزل آنهاواردشده باشدوباتوجه به وضع ظاهروقیافه متهمه که از وجاهت کامل منظروجسارت گفتاربرخورداربوده ومی توانسته موردتوجه مردان زیادی قرارگیردوباتفاوت سنی مبین که باهمسرش داشته وموجب اختلاف آنهاگردیده تاجائی که دورازوی درمنزل مادرش بسرمی برده وبا عنایت به اظهارات سایرهمسایگان ازجمله اسماعیل نجاتی ،شیرعلی انصاری ام البنین احمدی ،ماه جبین قره خانی وسعدالله انصاری وسایرقرائن وامارات موجوده درپرونده بنظراکثریت دادرسان محرزاست که متهمه باضربه تبر شوهرش رادرحالی که بخواب بوده است به قتل رسانده وبااحرازبزهکاری وی وانطباق عمل به ماده 170قانون مجازات عمومی ورعایت ماده 44همان قانون از لحاظ اینکه متهمه جوان است وازتربیت وآموزش صحیح برخوردارنبوده و تحت تاثیرمحیط ناسالم خودقرارگرفته وازطرفی فاقدسابقه کیفری می باشد ازهرجهت استحقاق استفاده ازمقررات مربوط به تخفیف مجازات رادارد لذامشارالیهارابااعمال دودرجه تخفیف مستندابه مواردمارالذکربه هفت سال حبس بااعمال شاقه بااحتساب ایام بازداشت گذشته محکوم می نمایدرای دادگاه بعدازابلاغ ظرف ده روزقابل رسیدگی فرجامی دردیوان عالی کشوراست "
اینک وارددرقضاوت مندرجات رای فوق می شوم ز
متهمه دربازپرسی چنین اظهارداشته :
"ذکریاخسروی وسلیمان ساکنین گالیکش به اتفاق دونفردیگرکه اسامی آنهارانمی دانم ولی اگرببینم ازقیافه آنان راخواهم شناخت بانقاب وارد منزل ماشدندسلیمان باچاقوبالای سرمن ایستادوگفت اگرصداکنی الان شکمت را پاره می کنم گفتم چشم وسه نفردیگرروی سرشوهرم رفتندوقبل ازاینکه شوهرم را بکشندمن دوبارگفتم نادعلی میرشاهی بلندشواوبیدارشدوگفت دیوث دیوث دراین موقع سه نفری روی سرش ریختندولی سلیمان مرانگذاشت تکان بخورم همینقدردیدم دستهایش راذکریاگرفت وروی پایش نشسته بوددیگرنفهمیدم چطوراورکشتندبعدهرچهارنفربامن عمل منافی عفت به عنف انجام دادندو ذکریاگفت تایکساعت دیگرازاین دربیرون بیایی مااینجاهستیم توراهم در ماشین می اندازیم می بریم سربه نیست می کنیم صبح بگوچهارنفرزابلی آمدند اثاثیه راجمع کردندشوهرم بیدارشدخواست آنهارابگیرداوراکشتندبعد سلیمان طناب آوردکه دستم راببنددگریه کردم وگفتم دست مرانبندیدشاید بچه ام بیدارشودآب ونان بخواهدبعددستم رانبستندورفتندمن گوش می کردم ببینم رفتندیانه چنددقیقه طول بعدآمدم این اطاق که شوهرم بوددیدم افتاده وازبدنش خون جاری است ابتداکمی بعدپشت درگوش کردم بعدکه مطمئن شدم کسی نیست بیرون رفتم وجیغ کشیدم کسی هم به دادم نرسیدبعدازچهارساعت مردم آمدنددیگرنفهمیدم چه شدبعدلباسهایم راعوض کردم ودست وپایم رالب جوی شستم "آیاراجع به مداخله ذکریاخسروی وسلیمان خسروی قرائنی وجوددارد؟آیا اظهارات متهمه دراین قسمت استواربرمبنائی می باشد؟
یکی ازقرائن صحت اظهارات متهمه وجودپرونده کلاسه 907/45شعبه دوم دادگاه شهرستان گنبدکاوس است که موردتوجه بازپرسی قرارگرفته آقای بازپرس دراین قسمت چنین نگاشته است :
به تاریخ 20/8/47پرونده کیفری کلاسه 907/45شعبه دوم دادگاه شهرستان گنبدکاوس تحت نظراست باتوجه به محتویات آن ملاحظه می شودکه درتاریخ 12/8/45عصمت میرشاهی شکوائیه ای به پاسگاه ژاندارمری گالیکش تسلیم نموده وطی آن ازذکریاوسلیمان خسروی شکایت کرده که درغیاب شوهرش نیمه شب به منزل آنهارفته ودراطاق وی رازده اندوقتی که دررابازنموده پرسیده با چه کسی کارداریدگفته اندرمضان خسروی اینجاست اودرجواب اظهارداشته رمضان دراینجاچکارمی کندمگرخانه اواینجاست شاکیه به آنهافحاشی کرده که درحیاط مردم چکارداریدآنهابرایش کاردکشیده اندکه اگرصدایت درآید تورامی کشیم ودراثرسروصدای شاکیه همسایگان بیدارشده اندوذکریاوسلیمان کفشهای خودرادرآورده اندوفرارکرده اندژاندارمری ازشاکیه ومتهمان و مطلعین تحقیق کرده ودرتاریخ 14/8/45پرونده به دادسرافرستاده که به شعبه اول بازپرسی ارجاع وبه کلاسه 451/45ثبت شده شاکیه دربازپرسی اظهارداشته درغیاب شوهرم نیمه شب ذکریاوسلیمان خسروی درمنزلم آمدندخواب بودم زنی بنام مدینه هم نزدم خوابیده بودبه صدای دراطاق بیدارشدم آن رابازکردم دیدم ذکریاپشت دراست یک نفردیگرکه سلیمان بودتوی سالن انتظارمی کشد پرسیدم چکارداریدذکریاگفت رمضان خسروی اینجااست من گفتم خیراین اطاق واین هم تووارداطاق شدلحاف راازروی مدینه پس زدبعدبه من فحاشی کردوچاقو کشیدوگفت اگرفریادکنی جگرت رادرمی آورم بعدمن رفتم بیرون صدازدم همسایگان رادرآن موقع هردونفرکفشهای خودرادرآوردندوفرارکردندبعد همسایه هارابیدارکردم ولی اینهارفته بودندمتهمان منکرشده اندودفاعا اظهارداشته اندچون بارمضان خسروی مخالفندشاکیه به تحریک اوچنین شکایتی نموده است پس ازاحضاربانومدینه ودونفردیگرکه ذیل استعلامیه محلی تنظیم شده وسیله مامورژاندارمری راانگشت مهرکرده اندوتحقیق نامبردگان مدینه اظهارداشته برای اینکه عصمت تنهانباشدنزداوبودم نیمه شب بصدای عصمت بیدارشدم دیدم ذکریاتوی اطاق است وسلیمان دربیرون اطاق توی سالن ایستاده ازترس فریادکردم وکمک خواستم آنهافراکردندواضافه کرده که چاقودردست آنهاندیده است دومطلع دیگرفقط اززبان عصمت نقل قول کرده اندکه گفته ذکریاوسلیمان به اطاقش رفته انددرتاریخ 22/8/45درموردمتهمان بعلت فقددلیل کافی قرارمنع تعقیب صادرشده وبه موافقت دادسرارسیده ودرتاریخ 2/9/45شاکیه دربازپرسی قراررارویت کرده وبه آن اعتراض نموده است پرونده برای رسیدگی به اعتراض مشارالیهابه دادگاه استان دوم ارسال شده و درتاریخ 24/9/45شعبه دوم دادگاه استان دلائل راکافی برای تعقیب متهمان دانسته وبافسخ قرارمنع تعقیب قرارجلب متهمان رابه رسیدگی صادرکرده است پرونده به بازپرسی اعاده شده وبراساس تصمیم دادگاه پس ازاخذآخرین دفاع ازذکریاوتفهیم اتهام واستماع دفاع وآخرین دفاع واخذتامین ازسلیمان باصدورقرارمجرمیت متهمان به اتهام تهدیدباچاقووصدورکیفرخواست شماره 1656-8/11/45به دادگاه شهرستان گنبدکاوس وبه شعبه دوم ارجاع شده که به کلاسه 905/45جنحه ثبت ودستورتعیین وقت وابلاغ به شاکیه ومتهمان صادر گردیده دراولین جلسه متهمان استشهادیه ای به امضاءچندنفربه ضمیمه لایحه ای به دادگاه فرستاده که مفاداحاکیست درشب واقعه درعروسی بوده اند(این دفاع راذکریادبازپرسی نیزکرده است واستنادبشهادت چندنفرنموده است ) دادگاه جلسه راتجدیدنموده وبه دفتردستورداده است که به متهمان اخطار کنندشهودخودرادردادگاه حاضرنمایندکه تاکنون چندین باربه جهات منعکس درصورت جلسات دادگاه وقت رسیدگی تجدیدشده ووقت دادرسی آینده برای روز 27/9/47ساعت 11صبح تعیین گردیده است ازاین گزارش مسلم می گرددکه ذکریا وسلیمان سابقه تهدیدباکاردوورودبه عنف به خانه عصمت رادارامی باشندو به همین جهت نسبت به آنهاکیفرخواست صادرشده است متهمان ازجهت ثابت کردن برائت خودهمان شیوه راکه دراین پرونده بکاربرده انددرآنجامتشبث شده اندوگفته اند"درشب واقعه درعروسی بوده اند"برای اثبات این ادعا به شهادت چندنفراستنادجسته اندوهیچگاه شهودخودراحاضرنکرده اندواز تاریخ 27/9/47ساعت 11صبح رسیدگی قضیه متوقف مانده است آیاقضیه مشمول مرورزمان گردیده است ؟معلوم نیست چرارسیدگی به چنین شکایت ساده از 8/12/45تابه حال منتج به نتیجه نشده است .
علاوه براین سابقه قرینه دیگروجودداردکه نامبردگان رادرمظان ارتکاب قتل میرشاهی قرارمی دهدزیراثابت شده که اظهارات ذکریاوسلیمان درباره اینکه سلیمان خسروی درشب وساعت وقوع قتل دربیمارستان بوده صحیح نمی باشدقتل میرشاهی درتاریخ 11/8/47واقع شده وسلیمان مطابق دوتصدیق پزشکی درتاریخ مزبوردرمریضخانه نبوده است ،دوتصدیق مزبوربشرح زیراست
"گواهینامه بیمارستان فرح راجع به بستری بودن سلیمان خسروی : بازپرس محترم دادسرای شهرستان گنبدکاوس ،بااحترام عطف به نامه شماره 1962-26/8/47باعرض معذرت ازتاخیراطلاع می رساندآقای سلیمان خسروی از تاریخ 13/6/47الی 23/7/47بعلت ابتلاءبه کمردرددراین بیمارستان بستری گردیده است "
"گواهی دیگر:شماره 46به تاریخ .../2/48گواهی می شودکه سلیمان خسروی فرزندنوروزساکن گالیکش بعلت عمل دیسک قادربه حرکت نمی باشدو بایستی استراحت ودرمان نماید.مسئول بهداری گالیکش - دکترسعادتی "
پس ازارائه شدن دوتصدیق پزشکی فوق همینکه آقای بازپرس تذکرمی دهد که مفادآن دوبااظهاراتشان درموردبستری بودن سلیمان دربیمارستان مزبور درتاریخ وقوع قتل تطبیق نمی کندمدعی می شوندکه سلیمان درمنزل علی رضائی نام درمشهدسکونت داشته است متاسفانه آقای بازپرس نسبت به این ادعای آنها تحقیقاتی نکرده درصورتی لازم بوده بااعطاءنیابت قضائی وکسب اطلاع ازعلی رضائی وافرادخانواده وی صحت وسقم ادعای آنهاروشن می گردیدبعلاوه برای روشن شدن ادعای عصمت وذکریاوسلیمان لازم بوده آنهاراباهم مواجهه می دادو معلوم نیست چراازاین امرغفلت شده است درمواجهه یک قاضی متفرس می تواندتاحدی واقعیت امررااستدراک نمایوطرزنگاه وگفتاروانفعالات حالات روحی ووظائف الاعضائی طرفین بسیارآموزنده است وصدق وکذب اظهارات طرفین راتاحدی فاش می سازد.مضافابه اینکه طبق اظهارات متهمه وگزارش پاسگاه ژاندارمری ومفادصورت مجلس معاینه محل وسیله آقای بازپرس این امرمسلم است که حین حادثه فرزندان متهمه نزدوی بوده اندوبه علت صغرسن قدرت کتمان مشاهدات خودرانداشته اندولی معلوم نیست چرااز آنان تحقیق بعمل نیامده وشایداگرازآنان دقیقاتحقیق می شدخیلی از ابهامات قضیه هویدامی گردید.
یکی ازشگفتی های طرزتنطیم این پرونده مفقودشدن گزارش اولیه است زیراپاسگاه ژاندارمری نامتلودرگزارش اولیه که وقوع قتل رابه اطلاع دادستان محل رسانیده تحت نامه مورخ 6/8/48نوشته که برگ بازجوئی رابه آقای بازپرس دادم ودرموردردپای متهمه به مستراح صورت مجلسی تنظیم نشده است "
ولی این صورتمجلس مفقودشده است ودیوان جنائی هم که متوجه آن شده موفق نشده آن راتحصیل کندمسلماصورت مجالس تنظیمی مامورین ژاندارمری که بلافاصله پس ازوقوع قتل تهیه گردیده درکشف واقعیت امرخیلی موثربوده است .
بااینکه دوتصدیق پزشک قانونی کذب اظهارات سلیمان وذکریارامسلم می داردمعذلک دیوان جنائی بانهایت شگفتی درحکم خودچنین نگاشته است :
"باتوجه به گواهی های پزشکی مسلم می گرددکه سلیمان درتاریخ 11/8/47 بعلت عمل دیسک قادربه حرکت نبوده "
دلیل دوم دیوان جنائی چنین ذکرشده است :
"نظربه مودای گواهی علی اکبراحمدی دهبان محل که دربدوامرصورت گرفته ومتهمه راازجهت اخلاقی وعفتی منحرف اعلام داشته واظهارات مزبور ظاهراخالی ازغرض وشائبه می باشدخصوصاکه حسن میرشاهی پدرمقتول نیزاین معنی رادرخصوص بانوعصمت عروسش تاییدنموده است "
اگربه بازجوئی که ازدهبان بعمل آمده دقت می شودمشاهده می گردیدکه یادشده اظهارات خودرامستندبه گفته میرطهماسب فندرسکی وداودکوهساری کرده که دربازپرسی ادعای اوراتکذیب کرده اندوبرای مخدوش بودن نظریه دیوان جنایی دراین قسمت لازم است عین اظهارات آنهارادرصفحات بازجوئی منعکس است نقل نمایم :
"اظهارات طهماسب فندرسکی :بنده ازداودکوهساری چیزی درباره اینکه عیال میرشاهی باافرادی به جنگل کردآبادمی رودنشنیدم وبه علی اکبر (دهبان )هم نگفته ام واظهارات علی اکبرراتکذیب می کنم .
"اظهارات هادی پسرطهماسب :سئوال ،اطلاعات ومشاهدات خودرا بگوئید،جواب :ازموضوع شهادت مستحضرشدم عرض می شودیکروزداوددردکان ماآمدوسراغ پدرم راگرفت گفتم نیست اوهم رفت ودیگرگفت وشنودی نکردیم و جزاین اطلاعی ندارم "
"اظهارات داودکوهساری دربازپرسی :بنده هیچگونه آشنائی بابانو عصمت ندارم وندیدم کسی اورابااتومبیل به جائی ببردحتمادهبان اشتباه کرده است وبنده اصلاچنین حرفی تاکنون نزده ام ازوضع رفتاربانوعصمت کاملا بی اطلاعم ".
آیامقتول به پدرخودگفته همسرم منحرف است برای نفی این توهم عین اظهارات پدرمقتول ذیلانقل می شود:
"پسرم ازاخلاق زنش اظهارنارضایتی می کردومثل اینکه خجالت می کشید حقیقت رابگویدفقط می گفت ناراحتم وچون پسرم مامورجنگلبانی بوداورا شایدسالی یکی دوبارمی دیدم ."
ازمسلمات است که یک زن منحرف نمی تواندباشوهرخودسازگاری داشته باشدوزوددرتمام ده ناسازگاری آنهامتشرمی گرددپرونده امرنشان می دهدکه هیچکس راجع به عدم سازش آنهاحرفی نزده وخودعصمت متهمه به کرات در بازجوئی اظهارداشته شوهرخودرادوست میداشته کمااینکه دریکی از بازجوئیهاچنین می گوید:
"من مدت هفت سال بودکه به عقدنادعلی درآمدم وازاودارای شش بچه شدم که سه نفرآنهاحیات دارندوروابط ماهمیشه حسنه بوده واختلافی باهم نداشتیم چون اقامتش درمحل اخیرماموریت "بندرگز"ثابت نبودمرابه همراه خودبه آنجانبردومن نزدمادرم درنامتلوبودم "
ماه جبین قره خانی یکی ازمطلعین درقبال سئوال بازپرس به اینکه "زن و شوهرباهم چطوربودند"پاسخ می دهد،همیشه ازاوتعریف می کرد"
دلیل سوم دیوان جنائی چنین است :
"باالتفات به نظریه اداره پزشکی قانونی درخصوص تاییدآثارخون روی بلوزسبزرنگ متعلق به متهمه ومشاهدات آقای بازپرس ازالبسه داخل طشت که پس ازشسته شدن دارای لکه های کمرنگ خون بوده است "
اگرمراجعه شودبه پرونده مسلم می گرددکه ضربه تبرطوری شدیدبوده که خون فوران کرده وآثارخون به دیوارهای اطراف پاشیده شده بوده است دراین صورت اگرعصمت مرتکب قتل شده بودبایدلباسهای اوغرق درخون بودوکمترآن دارای علامت بسیارناچیزی ازخون بوده است وبرای تشحیذاذهان هیئت عمومی لازم می دانم عین نظریه آزمایشگاه راکه به اداره پزشکی قانونی نوشته نقل کنم :
"ریاست محترم اداره پزشکی قانونی
2-ازلکه های زردرنگ وتیره رنگ روی ژاکت پشمی نیزآزمایش انجام گردیددرنتیجه دلیلی که وجودخون رادرلکه های برداشتی به ثبوت برساند بدست نیامد.
3-ازلکه های بلوزسبزرنگ نیزآزمایش تجسس خون بعمل آمددرنتیجه اثربسیارناچیزی ازخون درلکه های آن به ثبوت رسیده ولی بعلت کمی مقداراز انجام سایرآزمایشهاخودداری گردید.
4- درلکه های برداشتی ازروی روسری سه گوش قهوه ای رنگ وجودخون به ثبوت نرسید.
5- درلکه های طشت اثربسیارناچیزی ازخون وجودداردولی بعلت کمی مقدارازانجام آزمایشهاخودداری گردید.دکترصالحیان "
نتیجه آزمایشگاه گفته عصمت راراجع به اینکه پس ازکشته شدن همسراو مرتکبین قتل به اوتخطی کرده اندبه اثبات می رساندزیرالباسهای آنهاخونی بوده ودرموقع مواقعه لکه های ناچیزی به بعضی ازتکه های لباس عصمت ملصق شده است .
دلیل چهارم دیوان جنائی چنین نگاشته شده :
باتوجه به وضع ظاهروقیافه متهمه که ازوجاهت کامل نظروجسارت در گفتاربرخورداربوده می توانسته موردتوجه مردان زیادی قرارگیرد.
این استدلال مثبت صدق گفتارعصمت درخصوص هتک ناموس مرتکبین ازاو می باشدزیراذکریاوسلیمان ازلحاظ همین زیبائی مدتهابه اونظرداشته اندو وقتی واردمنزل اوشده اندمواکه بابیدارشدن شوهرعصمت گردیده اندوابتداء اورابه قتل رسانیده سپس به عصمت تجاوزکرده اندکمااینکه دونفرازآنها سابقابه همین نیت به منزل اورفته اندونسبت به ورودآنهابه عنف وکارد کشیدن کیفرخواست صادرشده است .
دلیل پنجم دیوان جنائی چنین مسطورگردیده است :
"باتوجه به مفادصورت معاینه محل که خانه عصمت درفاصله سی متری و منازل سایرهمسایگان درفواصلی حدودده الی بیست متری منزل وی واقع است مشارالیهابه راحتی می توانسته فورامردم راازواقعه مطلع سازد"
بادقت نظربه اظهارعصمت که ذیلامجددانقل می شود:
"ذکریاخسروی وسلیمان ساکنین گالیکش به اتفاق دونفردیگرکه اسامی آنهارانمی دانم ولی اگرببینم ازقیافه آنان راخواهم شناخت بانقاب وارد منزل ماشدندسلیمان باچاقوبالای سرمن ایستادوگفت اگرصداکنی الان شکمت را پاره می کنم گفتم چشم وسه نفردیگرروی سرشوهرم رفتندوقبل ازاینکه شوهرم را بکشندمن دوبارگفتم نادعلی میرشاهی بلندشواوبیدارشدوگفت دیوث دیوث دراین موقع سه نفری روی سرش ریختندولی سلیمان مرانگذاشت تکان بخورم همینقدردیدم دستهایش راذکریاگرفت وروی پایش نشسته بوددیگرنفهمیدم چطوراورکشتندبعدهرچهارنفربامن عمل منافی عفت به عنف انجام دادندو ذکریاگفت تایکساعت دیگرازاین دربیرون بیایی مااینجاهستیم توراهم در ماشین می اندازیم می بریم سربه نیست می کنیم ."
این سئوال پیش می آیدکه آیاممکنست عصمت باوضع رقت باری که دارد فریادبزندتادرسی متری صدای اورابشنوندچنین امری رانمی توان ازیک زن بیست ساله که درچنگال یک عده چاقوکش گرفتاراست انتظارداشت .
دلیل ششم دیوان جنائی چنین قیدشده است :
"عصمت ساعت دقیق کشته شدن شوهرش رامعلوم نساخته است ".
آیااگردرخانه ای چنین وقایع دهشتناکی رخ دهدصاحب خانه مضطرب بفکر این می افتدساعت رانگاه کندتاساعت دقیق رابتواندنقل کنداین توقع را نمی توان ازهیچکس انتظارداشت زیراشناختن ساعت دقیق تاثیری دردفع بلا ندارد.
دلیل هفتم دیوان جنائی این است :
"گروهبان موصوف مشاهده نموده پای عصمت گل آلودمی باشدوردپای وی را تامستراح منزل ملاحظه ومشاهده کرده ازهمان مستراح بوده متاسفانه دیوان جنائی ازهمین قسمت گل آلودبودن ردپاکه منتهی به مستراح می شده ویکی ازدلایل بی گناهی عصمت محسوب می شودنتیجه معکوس استنتاج کرده است توضیح آنکه تقریباهمیشه دردهات درزمستان کوچه هاچون دارای آسفالت نیستندبرای مدتی گل آلودمی باشنددرصورتی که درهمان اوان خانه هابواسطه فرش سنگی ویا آجری گل آلودنیستندعلت گل آلودبودن ردپابه مستراح این است متجاوزین که ازخارج آمده پای آنهاگلی بوده وپس ازارتکاب قتل یکی ازآنهابرای اینکه آلت جرم رامفقودکندبه مستراح رفته آن رادرسوراخ مستراح فروبرده است و عصمتت هم تاوقتی درخانه بوده پای اوگل آلودنبوده تااینکه باپای گل آلودبه مستراح برودوبه همین جهت پس ازاعلام کشته شدن شوهرش درکوچه چون پای او گل آلودشده درجوی پای خودراشسته است بنابراین این اظهاراودربازپرسی مبنی براینکه "من موقعی که رفتم مردم راصداکنم پایم گلی شدواصلابه مستراح نرفتم علتی نداشت که من شوهرم رابکشم وتبررادرمستراح ببرم "کاملابی گناهی اوراثابت می کندبعلاوه گروهبان پای عصمت رااندازه گیری نکرده تااظهار پوچ اوبرای دستگاه قضائی حجت تلقی شودازطرفی متذکرمی شوم که درگزارش پاسگاه ژاندارمری که عین آن فوقانقل شده چنین ذکرشده :
"درموردردپای متهمه به مستراح صورت مجلس تنظیم نشده است .
دلیل هشتم :دیوان جنائی یعنی آخرین دلیل مجرمیت عصمت چنین نقل شده :
"وباتفاوت سنی بینی که باهمسرش داشته وموجب اختلافات آنها گردیده تاجائی که مدتهادورازوی ودرمنزل مادرش بسرمی بردوباعنایت به اظهارات سایرهمسایگان ازجمله اسمعیل نجاتی ،شیرعلی انصاری ،ام البنین احمدی ،ماه جبین قره خانی وسعداله انصاری بنظراکثریت دادرسان محرزاست که متهمه باضربه تبرشوهرش رادرحالی که خواب بوده است به قتل رسانده "
برای اثبات مخدوشیت آخرین استدلال دیوان جنائی متذکرمی شویم که اولا درهیچیک ازصفحات پرونده سن مقتول ذکرنگردیده تااختلاف سنی بین آنها معلوم باشدودرثانی تمام شهودی که دیوان جنائی فوقااحصاءکرده به نفع متهمه شهادت داده وبرای اثبات صدق گفتارم عین آنهاراقرائت می کنم :
بازجوئی اززهراانصاری :سئوال آقای بازپرس :"ازقتل نادعلی میر شاهی چه می دانی بگو"
پاسخ :"من فقط شنیدم که نادعلی راکشته اندوجزاین اطلاعی ندارم چششم هم نمی بیند"سئوال بازپرس :دیگرچه اطلاعی داری .پاسخ :"اطلاع دیگری ندارم "
بازجوئی ازمادرعصمت :
سئوال آقای بازپرس :"میرشاهی آیاباکسی اختلاف داشت "
پاسخ :"نمی دانم .سئوال :"وقتی میرشاهی دربندرگزبودزنش کجابود" پاسخ :"نزدمن بودخودش هم هفته ای یکبارمی آمدسرکشی می کرد"سئوال :"در غیاب نادعلی دخترت به کجامی رفت "پاسخ :"هیچ جانمی روددرمنزل بود".
بازجوئی ازغلامعلی احمدی :سئوال آقای بازپرس :"میرشاهی آیاباکس اختلاف داشت "پاسخ :"والله نمی دانم ".سئوال :رابطه میرشاهی باعیالش چطوربود"پاسخ :"والله من ندیده بودم دعواکننددیگرنمی دانم "سئوال :"این تبردرکه ازمستراح منزل مقتول درآورده انددرکجادیده بودی "
پاسخ :"دست کسی ندیده بودم من که منزل میرشاهی نمی رفتم دست دیگران هم ندیده بودم "
بازجوئی ازسعداله انصاری :سئوال آقای بازپرس :"این تبرراکه از مستراح خارج کردندقبلادست کسی دیده بودی "
پاسخ :"من که رفت وآمدومعاشرتی بامیرشاهی نداشتم که به منزلشان بروم ودست دیگری هم آن راندیده ام "
سئوال :"ازوضع خانوادگی میرشاهی چه اطلاعی داری "
پاسخ :"اطلاعی ندارم ".سئوال :"آیابین میرشاهی باکسی اختلافی بود" پاسخ :"نمی دانم "
بازجوئی ازماه جبین قره خانی :سئوال آقای بازپرس :"میرشاهی باکسی اختلاف داشت " جواب :"من که خبرندارم سئوال :"زن وشوهر باهم چطوربودند" جواب :"همیشه زنش ازاوتعریف می کرد سئوال : "این تبرراقبلادرمنزلش دیده بودی " جواب :"خیرمن که از جزئیات زندگانی آنهاخبرندارم می رفتم لباس آب می کشیدم "
بازجوئی ازام البنین احمدی :سئوال :"بین میرشاهی باکسی اختلاف بوده جواب :"خیر سئوال :"چندوقت است که میرشاهی درنامتلواست "
واب :"درحدودیک ماه است که به نامتلوآمده ابتدااودراطاق زیرمادر زنش می نشست بعداورابیرون کردندآمداین اطاق راتعمیرکرد"
سئوال :"این تبرراکه ازمستراح خارج شده قبلادیده بودی "
جواب :"خیررابطه باآنهانداشتم وبه منزلشان نمی رفتم "
بازجوئی ازاسمعیل نجاتی بلوکی :سئوال :"شماکه همسایه واهل یک محل هستیدقبلاازمیرشاهی نشنیده بودیدباچه کسی اختلاف دارد" جواب :"خیر سئوال :"باهم رابطه خانوادگی نداشتید" جواب :"خیراواغلب در قسمتهای مختلفه این منطقه ماموریت داشت وکمتردرنامتلوبوداخیراپس از چهارماه مجددابه نامتلوآمده وچندروزی درمنزل مادرزنش بودندبعداین اطاقهاراتعمیرکرداین 2و3روزبودمی نشستند"
سئوال :"این تبرمال کیست که ازمستراح درآورده اند"
جواب :"نمی دانم "
بازجوئی ازشیرعلی انصاری :سئوال :"قاتل کیست "پاسخ :"نمی دانم "
سئوال :"آن موقع که رسیدی زن میرشاهی چه لباسی به تن داشت "جواب شب بودنفهمیدم سئوال :"اختلافی باکسی داشت "جواب :"نمی دانم " سئوال :"آیابازنش اختلافی نداشتند"جواب :"سالهای قبل بامادرزنش زیادرابطه خوبی نداشتندولی امسال خیلی خوب بودند"سئوال :"این منزل که می نشست مال کیست "جواب :"مال ورثه پدرزنش "
بازجوئی ازکلثوم انصاری :سئوال :"ازجریان زندگی میرشاهی چه اطلاعی داری "
جواب :"اطلاعی ندارم فقط می دانم که قبلادراطاق پائین مادرزنش بوددوسه روزبودکه رفته بودآن خانه " سئوال :"چرارفته بود" جواب :"نمی دانم گویامادرزنش گفته بوداین اطاق رابرای هیزم احتیاج دارد آنهاهم خالی کردند" سئوال :"دیگرچه اطلاعی داری پاسخ :"اطلاعی دیگری ندارم " سئوال :"باکی اختلاف داشت " پاسخ :نمی دانم سئوال :"بازنش چطوربودآیادرباره اختلاف ورفتارزنش چیزی شنیده ای که منحرف باشد" جواب :"نمی دانم وچیزی نشیندم "
آقایان ملاحظه می فرمایندتمام شهودبالابه نفع عصمت شهادت داده اند وازشهادت آنهامسلم می گرددکه عصمت همسرش رادوست می داشته وابداباهم اختلافی نداشته اندتامتهم کردن اوبه ارتکاب قتل شوهرش قابل قبول باشد بایدتوجه داشت که عصمت مادرچهارفرزندخردسال می باشدومانندسایر مادران دارای عواطف مادری نسبت به اولادخودمی باشددراین صورت آیا می توان قبول کردکه چنین مادری که ازهمسرش چهارفرزندخردسال داردوروابط آنهابایکدیگرحسنه بوده بخواهدنونهالان خودراباکشتن پدرشان به غرقاب بدبختی وذلت فروبردآیاکسی حاضرمی شودزنی که چهاراولادداردبعدازدست دادن شوهرش بااوازدواج کندیاتوهم رودشوهرش رابه قتل رسانده تادرحباله نکاح مردموردنظرش درآید؟
اظهارنظردیوان جنائی به اینکه عصمت شوهرش راباتبرکشته وجها من الوجوه صحیح نبوده ودورازعقل سلیم است .زیرابادرنظرگرفتن اینکه پس ازتطبیق محل جرح بالبه تبری که ازمستراح کشف شده طبق نظرپزشک جراحت وسیله همان تبرایجادشده ومقتول نیزفقط بایک ضربه کشته شده که حسب نظر پزشک به عمق 10سانتی مترقسمتی ازچانه وشریانهای گردن رابه شدت پاره نموده واین امرنشان می دهدکه ضربه بادست پرقدرتی واردگردیده وبعلاوه عامل به کیفیت استعمال تبرکه خودلازمه مهارت است آشنابوده بنابراین با توجه به حساسیت روحی زنانه ارتکاب چنین جنایت وحشتناکی راازطرف متهمه که حامله بوده مستبعدمی سازد.شخصی که باتبرضربت واردآورده بقدری قوی بوده که به مقتول مجال نداده ازخوددفاع نماید.
بنابمراتب بالاوباعنایت دقیق به حکم دیوان جنائی ملاحظه می فرمایند که محورمحکومیت عصمت قائم برفرض غلط منحرف بودن اومی باشد.
واین فرض غلط موجب شده که زن 20ساله ای که دارای چهارفرزنداست محکوم شودوبانصب شدن اتهام انحراف وشوهرکشی ازناحیه اوآتیه اوو فرزندانش تباه گرددودرنتیجه به بچه های اودراجتماع باحقارت نگریسته و مادرآنهابرای امرارمعاش وضع دلخراشی راپیداکندبچه های اوپس ازکبیر گردیدن وحائزگردیدن وحائزشدن موازنه عقلی بانظرنفرت به مادرخودخواهند نگریست ومادرآنهاکه محبت فرزندانش بایدعصای ایام پیری اوباشداز بزرگترین لذت مادی ومعنوی محروم خواهدشدآیامبناءوماخذانحراف این زن درنظرقضاوت دادرسان چه می باشد.
مبناءوماخذآن اظهاریک دهبان است که نقل قول ازدونفرکرده وآن دو نفردرحضوربازپرس ودرجلسه مواجهه تکذیب اظهارات اوراکرده اند.
اگرگفته ناصحیح دهبان راصحیح فرض کنیم آیاسوارشدن زنی دراتومبیلی که چندنفرسوارنددلیل انحراف وعدم عفاف اواست آیادهبان یقین داشته که مصاحبین عصمت به اونامحرم بوده اندآیاباوضع اجتماعی فعلی می توان مدعی شد که اگرزنی که آوازه انحراف داشته باشدشوهراونسبت به اوعکس العملی نشان نمی دهدآیاخودزن اگرعلاقه به شوهرخودنداشته باشدممکنست بامحبت با شوهرخودهفت سال زیست کندونزدزنانی که باآنهاانس داردازاوتعریف نماید.
متاسفانه این مبنای غلط موجب شده که قضات دیوان جنائی بار مسئولیت کشته شدن شوهرش رامتوجه اوکننددرصورتی که قرائن قویه که فوقا ذکرشداشخاص دیگررادرمظان اتهام قرارمی دهدیعنی اشخاصی که هم مرتکب عمل منافی عفت بایک زن شوهردارشده وهم مبادرت به قتل شوهراونموده اند.
برای اینکه مستشاران محترم بردسائس وتمویهاتی که برعلیه این زن بکاررفته استیناس پیدانمایندناگزیرم مندرجات دونامه که درپرونده ضبط شده تشریح نمایم .
مقدمتابایدمتذکرشوم که عصمت درزندان به واسطه دوری اوبستگان و اولادخودفوق العاده دررنج وتعب بوده وبرای نمونه دونامه اوراکه به آقای بازپرس نوشته ذیلامنعکس می نمایم :
نامه مورخ 3/12/47بشرح زیراست :
"حال مدت مدیدی است زندانی هستم وبه سختی تمام دراین گوشه زندان بسر می برم درست است اینجازندان است وبایدناراحتی های زیادوسختی های بسیار به چشم اماازجهت ملاقات بستگان وخویشان ملاقات منع می باشد"
درنامه مورخ 30/1/47دیگرچنین نگاشته شده :
"آقای بازپرس بخداقسم که بدون گناه دراین گوشه زندان ممنوع از ملاقات بسرمی برم "
پس ازذکراین مقدمه به اطلاع هیئت محترم می رسانم که درپرونده امر فتوکپی نامه ای دیده می شودکه باپست فرستاده شده وفرستنده آن امیرشاهی پدرمقتول معرفی گردیده که ازنامتلویکی رابه گرگان بعنوان دادستان ودیگری رابه ساری بعنوان دادگاه جنائی فرستاده است .
مضمون نامه فتوکپی بشرح زیراست :
"خدمت پسرخاله عزیزم ازگوشه زندان سلام بلندی عرض می کنم وپس از عرض سلام سلامتی شماراازدرگاه خداوندمتعال خواهان وخواستارم وامیدوارم که همیشه خوش وخرم باشی واگرجویای ازاحوال این دخترخاله ات عصمت خانم خواستاربوده باشی الحمدالله نعمت سلامتی حاصل جای نگرانی نیست تمام سرگذشت بیچاره گیم برسرتومی کشم اگرهم آزادبشوم به غیرازتوکسی راندارم نویسنده یوسف علی بنادر
بایددانست نامه هائی که اززندان برای اشخاص فرستاده می شودروی کاغذهای نمونه بایدنوشته شودقسمت بالای نمونه متضمن عبارات زیراست :
تاریخ اززندان شهربانی بابل
شماره عکس نام وشهرت فرستنده
نام پدر قرارشماره صادراز
می باشد.
قسمت ذیل نامه دارای عبارات زیرمی باشد:
مفادنامه ملاحظه شد افسرنگهبان زندان بابل به اتهام زندان شهربانی بابل جهت استحضاروهرگونه اقدام مقتضی به ارسال گردیه شماره تاریخ رئیس شعبه زندان
نامه فوق که ازروی نمونه زندان بابل فتوکپی شده فاقدجای انگشت عصمت است فقط آخرآن نوشته شده یوسف علی بنادروذیل آدرس هم اسم بانوعصمت قید گردیده است تمام قسمتهای بالای نمونه که بایدپرشودسفیداست نه امضای افسر نگهبان راداردونه امضای رئیس شهربانی بابل رانامه که به اسم امیرشاهی پدرمقتول فرستاده شده وفاقدجای انگشت اواست مضمون آن بشرح زیراست :
رمضان خسروی فرزندجمشیدفولی خسروی فرزندمحمداین خونخوارآدمکش دوسال قبل جنگلبانی رادرقریه نامتلوبه قتل رسانیده آگاه باشیدعصمت انصاری بادادن نامه ودستیاری این چندنفرشوهرش رابه قتل رسانده اند"
نامه ای که به اسم بانوانصاری نوشته شده برای این است که توجه مقامات قضائی معطوف ذکریاوسلیمان بشودبلکه قاتل میرشاهی راولی انصاری ورمضان خسروی وعصمت که مدعی هستندبه رمضان خسروی اظهارعلاقه کرده بدهند خوشبختانه جمله ذیل که درنامه عصمت درج کرده اند"اگرجویای ازاحوال این دخترخاله ات عصمت خانم خواستارباشی الحمدالله سلامتی حاصل وجای نگرانی نیست "بانامه هائی که عصمت به آقای بازپرس نوشته وحکایت ازمتاعب و مصائب اودرزندان می کندمغایرت دارداین نامه علاوه برتعارض چون فاقدجای انگشت عصمت وامضاءنگهبان زندان ورئیس زندان می باشددسیسه مرتکبین واقعی رابرعلیه این زن برگشته بخت ،مسلم می دارد.
نامه ای که به امیرشاهی نسبت داده شده علاوه براینکه جای انگشت اورا نداردمعارض بااظهاراتی است که اودربازپرسی کرده وبه همین جهت یکی دیگر ازنیرنگ مرتکبین واقعی قتل رابه منصه ثبوت می گذاردزیراپدرمقتول در بازپرسی بشرح زیرقاتل فرزندخودمعرفی کرده :
"عصمت انصاری پسرم رابه قتل رسانیده است ودلیلم اینست سرشب کشته اگرشخصی خارجی ازرامی کشت می بایست کسی ببیندوحال آنکه هیچکس ندیده که کسی غیربیاید"
مجدداپدرمقتول درنامه 14/8/47که به آقای بازپرس نوشته چنین نگاشته است "به کس دیگرهم مشکوک ومظنون نبوده ونیستم وقاتل اصلی پسر این جانب هم همین است "
این نامه رابه پدرمقتول نسبت داده اندبرای اینست که ذکریاوسلیمان که درمحیط ارتکاب قتل امیرشاهی هستندموردتوجه قرارنگیرندوتمام قضات دیوان جنائی به عصمت ورمضان وولی خسروی عطف شود.
بنابه مراتب فوق الاشعارتقاضای نقض حکم دیوان جنائی راکه برخلاف شواهدوقرائن پرونده امرصادرشده می نمایم .
دادستان کل کشور- عبدالحسین علی آبادی

موازین قضائی ،ازانتشارات حسینیه ارشاد(جلد 4) صفحه 332تا359
11

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 316

تاریخ تصویب : 1350/11/27

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.