×

اثبات مالکیت

همه چیز درباره " اثبات مالکیت "

اثبات مالکیت

سلام ؛ خانه مسکن مهر ، حدود سه سال از فردی خریداری نمودم شخصی دیگر شرکت سازنده این ساختمان را شکایت و شرکت را محکوم نموده ، حال دادگاه به من ابلاع نموده با توجه به اینکه ملکی که شما در آن ساکن هستی فروش مال غیر صوت گرفته ظرف مدت ۱۵ روز تخلیه نمایید در حال حاضر من برای به تعویق انداختن این ابلاغیه چه کاری انجام دهم؟ و در مر حله بعد چه اقدامی را پیشنهاد می کنید؟ باتشکر

با توجه به اینکه موضوع فروش مال غیر یک مال غیرمنقول بوده لابد شاکی قبلا یا بعدا و حین شکایت فروش مال غیر که علیه شرکت و مدیریت آن مطرح شده

مشاهده پاسخ کامل

با سلام مدت 30 سال است که کل املاک موروثی و باغات در یک روستا توسط محمد (یکی از وراث) کشت و نگهداری می شود چون بقیه وراث اصلا در روستا زندگی نمی کردند. در سال 94 یکی از ورثه به نام اصغر درخواست تقسیم ترکه کرد و پس از ارجاع امر به کارشناس رسمی، دادگاه گزارش اصلاحی صادر کرد و گفت زمینهایی اندازه گیری شده توسط کارشناس رسمی به صورت توافقی بین طرفین تقسیم شود و تکلیف یک زمین اختلافی 500 متری با ارائه یک دادخواست جداگانه مشخص شود. حکم صادره به اجرای احکام ارسال شد ولی اصغر حاضر به تقسیم نشد و درخواست دستور موقت در خصوص کلیه زمینها داد که دادگاه دستور موقت را در قبال 10 میلیون تومان صادر کرد و محمد به دستور صادره اعتراض کرد و با واریز 20 میلیون تومان دستور موقت به نفع محمد لغو شد. در خصوص این زمین 500 متری که محمد یک گاوداری در بخشی از آن احداث کرده بود یک سند عادی به نام پدر وراث وجود داشت و همه ورثه در سال 84 شکایت اثبات مالکیت کرده بودند و دادگاه با تنفیض این سند عادی، مالکیت را تایید کرد. ( آیا شکایت همه ورثه در سال 84 حکایت از اذن بقیه ورثه برای ساخت گاوداری به محمد نمی باشد) اصغر با استناد به این حکم درخواست خلع ید این قطعه زمین را داد و محمد در دادگاه اعلام کرد که حاضر است قسم بخورد که با اذن تمامی ورثه گاوداری را احداث کرده و نیز آماده تقسیم این زمین و سایر زمینها است ولی دادگاه بدوی حکم خلع ید مشاعی داد. چه لایحه ای باید به دادگاه تجدید نظر داد تا اولا حکم دادگاه بدوی رد شود و ثانیا در صورتیکه نتوان حکم بدوی را باطل کرد از خلع ید و تعطیلی گاوداری جلوگیری به عمل آورد. ثالثا در صورت عدم رخداد هیچ یک از دو حالت قبل، اگر محمد از اجرای حکم خلع ید سر باز زند چه عواقبی خواهد داشت؟ ممنون

از ظاهر قضیه این بر می اآید که پس از گزارش إصلاحی محکوم له با قرار منع فروش و وا گذاری ملک را از خرید و فروش متوقف مرده بود و به دلیل پرداخت خسارت

مشاهده پاسخ کامل

با سلام متن سوال به شرح زیر است : اینجانب در سال 1387 زمینی را طبق سند رسمی به صورت چهارو نیم دانگ مشاعی اینجانب و 1/5 دانگ سهم شریک خریداری نمودم. بدون قرارداد کتبی و فقط با توافق شفاهی پروانه ساخت ساختمان چهار طبقه دریافت شد و سه طبقه سهم اینجانب و یک طبقه سهم ایشان در نظر گرفته شد، مخارج پروانه و ساخت تا پایان اسکلت و سقف ها نیز طبق اسناد پرداختی به صورت سه به یک بود ، در این مرحله با هبه نامه عادی ایشان قدر السهم خویش را به برادرشان هبه کردند توسط برادرشان اقدا م به تصرف طبقات سه و چهار نمودند ( یک طبقه اضافه بر توافق ) و عملیات ساختمانی با عدم تمدید قرار داد نظام مهندسی متوقف شد . اینجانب ابتدا برای اثبات مالکیت در طبقات یک و دو وسه شکایت حقوقی مطرح کردم که به علت ایراد شکلی رد شد. در دادگاه تجدید نظر درخواست الزام به رسیدگی مجدد همزمان با درخواست فروش ملک مشاع غیر قابل افراز توسط اینجانب مطرح شد و در شعبه دیگر به علت اثبات نشدن حصه طرفین در اعیان عدم قابلیت استماع اعلام شد. در شعبه تجدید نظر دستور فروش به شکل پنجاه پنجاه صادر شد (نه حکم و نه قرار، صرفا یک دستور غیر قابل تجدید نظر خواهی) . در جریان رسیدگی ، شریک اینجانب یک برگ کپی از نقشه همراه با پانویس ذیل آن (که اینجانب نوشته بودم) به این مضمون که « طبق توافق بعمل آمده طبقه یک و دو اختصاص به اینجانب و طبقه سه و چهار متعلق به شریک نمی باشد» ارائه نمود و اظهار اینجانب به قاضی فروش این بود که این مدرک کپی است و هر چند به خط اینجانب است ولی تحریف شده و از توضیح پشت برگه هم کپی ارائه نشده و باید اصل ارائه شود. اصل این بود که طبقات یک، دو وسه متعلق به اینجانب می باشد و طبقه چهار به شریک اختصاص یابد و مابه التفاوت آن نیز محاسبه شود. اصل مدرک بعلت اینکه کلمه می باشد به نمی باشد تغییر یافته وتوضیح آن در ظهر برگه بصورت طبقات یک و دو سه به من و چهار به ایشان داده شده ارائه نشده است. دادگاهی که برای رسیدگی به اثبات سه چهارم سهم اعیان اینجانب در هر طبقه تشکیل شد با تشخیص قاضی مبنی بر اینکه هر گاه کسی اقرار به امری نماید که دلیل ذی الحق بودن طرف او باشد دلیل دیگری برای اثبات لازم نیست حکم به رد دادخواست داده ، با این توضیح که بدیهی است که این رای مانع احقاق حقوق خواهان از حیث مالکیت بر اعیانی طبقات بشرحی که بین آنان مقرر بوده نخواهد بود . در ضمن وکیل خواهان با دعوی جرح علیه شاهدین ادعای خصومت نمود. دادگاه علی رغم آن شهادت گواهان را استماع کرد دو روز بعد از جلسه وکیل خواهان ، در لایحه مجددا ادعای جرح ، خویشاوندی ، مشارکت مالی شاهدان و اقرار به مفاد دست خط و ارزش استنادی آن نمود . دادگاه سه روز بعد رای صادر نمود و لایحه و کیل اینجانب چند روز بعد وصول نشد، در خواست تجدید نظر تقدیم شد. حال سوال من این است که آیا جرح شاهدان که پس از تقدیم استشهاد نامه و معرفی گواهان به داد گاه صورت گرفته ارزش دارد ؟ با توجه به اینکه اصل مدرکیه ارایه نشده ، آیا اظهار مشابهت خط اینجانب لزوم ارایه اصل را منتفی می کند و توضیح طبقات یک و دو سه به اینجانب و چهار به شریک ، اقرار تلقی می شود ؟ و نحوه محاسبه درصد مالکیت (نه مشارکت ادعائی) به چه صورت خواهد بود ؟

اصولا جرح شاهد باید پیش از ادای شهادت صورت گرد مگر موجبات جرح بعدا معلوم شود از موارد جرح هم عدم انتفاع شخصی و رفع ضرر

مشاهده پاسخ کامل

پدر بزرگ بنده در سال 1330 فوت نمودند و دارای یک پسر و سه دختر بودند سال بعد مادر بزرگ بنده مجددا ازدواج نمودند و از همسر دوم صاحب یک پسر ویک دختر میباشند.پس از قانون اصلاحات ارضی زمین هایی که پدر بزرگ بنده روی ان کشت مینمودند از طرف دولت به نام پدر اینجانب یعنی پسر شوهر اول ندصادرگردید.البته از مقدار حدودا 6 هکتار زمین سه هکتار سند صادر گردیدعمه های اینجانب تقاضای ارث نموده اند و البته پدر بنده حدودا 20 سال پیش به هر کدام از سه خواهر تنی خود مقدار 5000 متر زمین واگذار نمود ودررسید ارایه شده عنوان نمود که این زمین ها را واگذار نمودم به خواهرانم با گذشت حدود 20 سال اکنون عمه های تنی و عموی ناتنی با ارایه شکایت خواستار دریافت ارث شده اند.سوال بنده این است که با توجه به تارخ فوت پدر بزرگ و سندی که به نام پدراینجانب صادر گردیده است انها قادر خواهند بود این سند را باطل نمایندو همچنین ایا عموی ناتنی نیز ارث بگیر خواهد شد.البته وکیل انها اعلامنموده است که سند را باطل خواهد نمود لطفا راهنمایی نماییدممنونم.... سوال دوم یکی از عمه های اینجانب در روز عروسی خود سندی امضا نموده است که با توجه به اینکه برادر اینجانب خرج جهیزیه من را تقبل نموده است دیگر هیچ ادعایی نسبت به ارث ندارم.البته سن عمه در تاریخ ثبت این سند 17 سال بوده است ایا این سند اعتبار دارد

با سلام اگر سند اصلاحات ارضی فقط به نام پدر شما باشد وراث پدر بزرگ حق مطالبه سهم الارث از زمین مذکور را ندارندچرا که مطابق ضوابط قانون اصلاحات ارضی سند زمین مستقیما به نام

مشاهده پاسخ کامل

با سلام و وقت بخیر درباره یک مشکل ملکی سوال داشتم و به توصیه دوستم ترجیح دادم از خدمات مشاوره شما استفاده کنم و امیدوارم که راهنمایی خوبی بفرمایید. مشکل را در ادامه شرح می دهم و تلاش می کنم تا کامل و بدون ابهام باشد تا در ارائه راه حل کمک کند. برای افراد مطرح شده در ذیل نام مخفف خانم مریم الف ( به عنوان مالک اصلی) و آقای م. ر( به عنوان ساکن ملک) استفاده شده است. در دهه 40 خانم مریم الف که کارفرمای آقای م. ر بوده ملکی را به نام خود و برای کمک به آقای م. ر خریداری می کند و قرار بر پرداخت اقساطی ارزش ملک به مالک اصلی می شود. در چند سال بعد وقتی اقساط ملک تمام می شود مالک(خانم مریم الف) اقدام به انتقال سند برای آقای م. ر نمی کند. چون کار دوستانه بوده هیچ سندی نوشته نشده بوده است تنها ملک به نام خریدار اصلی با سند رسمی خریداری شده بوده است و یک کپی از آن در اختیار آقای م.ر بوده. بنابراین مدرکی بر پرداخت اقساط یا مالکیت آقای م. ر نبوده است. با گفتگوی مجدد قرار به حضور در دفترخانه و انتقال سند می شود اما مالک اول به دلیل انقلاب و سفر به خارج حاضر نمی شود در این فاصله اقای م.ر هم فوت می کند و خانم مریم.الف هم بعد از بازگشت دیگر مراجعه نمی کند. از آن زمان تا کنون همسر و فرزندان آقای م. ر در آن ملک ساکن بوده اند و با وجود آنکه خانم مریم الف در همان شهر ساکن بوده هیچ وقت مراجعه نمی کند. در طول این سال ها با جستجو مشخص شده ایشان (خانم مریم الف) و فرزندانشان فوت کرده اند و هیچ آدرس یا نشانی از آنها نیست که امکان پیگیری باشد. در واقع از ابتدای خریداری ملک آقای م.ر در آن ساکن بوده اند و اهالی قدیمی و معتبر محل آنها را به عنوان مالک می شناسند. در طول این سالها نبود سند و مالک مشکل ساز بوده است. تنها مدارکی که خانواده آقای م.ر دارند یک کپی از سند، و استشهاد محلی یا محزری است که اهالی قدیمی شهادت به حضور 45 ساله آنها می دهند یا مدارکی مثل ثبت نام های مدارس، پرداخت قبوض، خط تلفن به نامشان، دفترچه بسیج اقتصادی( مربوط به دهه 60) ، پرداخت عوارض شهرداری، حق انشعاب فاضلاب و غیره که نشان می دهد این افراد در طول این سال ها ساکن آن ملک بوده اند. سوال: فرزندان آقای م.ر چگونه می توانند برای دریافت سند و ثبت مالکیت خود اقدام کند؟ با توجه به قوانین جدید خصوصا آیین‌نامه اجرایی قانون «تعیین‌تکلیف املاک بدون‌سند» که در تیرماه 91 توسط قوه قضاییه ابلاغ شده می توان کاری کرد؟ و یا آنکه ممکن است دولت این ملک را بدون صاحب قلمداد کند و تصاحب نماید یا خیر؟ خواهشمندم راهنمایی جامعی بفرمایید. با نهایت تشکر

سلام،اگر سند بنام خانم مریم بوده پس نمی توان گفت عدم وجود سند مالکیت.از طرف دیگر تداوم حضور ساکنین در مدت زمان طولانی و عدم مخالفت مالک می تواند

مشاهده پاسخ کامل

با سلام و احترام من با دو شخص به صورت شراکتی زمینی را سه نفری خریدیم و قبل از خرید سهم هر یک و ساخت آپارتمان توافق شد ولی به خاطر اعتماد بینمون چیزی کتبی نشد. ولی بعد از مدتی دو شریک بر خلاف میل باطنی من تصمیم به کاهش سهم بنده و فروش قسمتی از زمین شدند . آیا این موضوع که باعث متضرضر شدن بنده میشود از نظر حقوقی درست است. توضیح اینکه هنوز سند زمین به نام ما نخورده است.

با درود دوست عزیز شما در پرسش خود روشن نکرده اید که زمین خریداری شده که به موجب مبایعه نامه عادی است اسم شما هم به عنوان یکی از خریداران در قرارداد خرید مشارکتی زمین درج شده است یا خیر؟اما به طور کلی در خصوص سوال شما باید گفت در "مواد 22، 47 و48 قانون ثبت اسناد واملاک "ثبت شرکت نامه به طور کلی الزامی شناخته شده است و ضمانت اجرای آن هم عدم پذیرش "سند عادی" در مراجع قضایی و ادارات است. اما وجود مواد فوق هیچ گاه مانع از آن نمی باشد که در دادگاه دلایل و مدارکی را که ممکن است برای اثبات انجام معامله ابراز می گردد پذیرفته نشود.بنابراین شما می توانید با ارائه دلایلی(مانند 2 شاهد ) دادخواست اثبات مالکیت نسبت به حصه خود به طرفیت شرکاء به دادگاه تقدیم نمایید ضمن آن هم می توانید درخواست ابطال معامله فضولی(اگر بیش از سهم خود فروخته باشند) ویا در غیر این صورت الزام شرکاء به پرداخت حصه از سهم فروخته شده را بنمایند.پیروز باشید

مشاهده پاسخ کامل

با سلام وباتشکرازارسال پاسخ، در خصوص سوال باکد21222517با توجه به اینکه حکم تخلیه بعلت نیاز شخصی مالک باتعیین مبلغ حق کسب وپیشه صادر و قطعی گردیده است ودر هنگام صدور حکم و تجدید نظرسرقفلی رسیدگی نشده و درنظر گرفته نشده است، اینک ما در حین تخلیه ، داخواست اثبات مالکیت سرقفلی داده ایم .خواهشمند است لطفا بفرمایید در جهت اثبات سرقفلی به کدام مواد قانونی اشاره و چه مستنداتی ارائه دهیم . با تشکر مجدد

مشاوره تلفنی انجام شده در تاریخ 1390-10-15

مشاهده پاسخ کامل

ملکی را با توافق در حضور 5 داور مالک شده ام و شخص مالک اول با سوء نیت و استفاده از 2 داور ملک را فروخته به برادرش و صرف شکایت برادرش از اینجانب به اتهام تصرف عدوانی ٬ اینجانب نیز از مالک اصلی شکایت فروش مال غیر کرده ام حال بازپرس به شکایت اینجانب ترتیب اثر نداده و قرار منع پیگرد صادر کرده چرا که سند مالکیت به نام خوانده می باشد و خوانده نیز مدعی است که هیچگاه ملک را نفروخته است و توافق نیز مشروط و معلق است و اجازه فروش را از دو داور کسب کرده چون در توافق اینچنین ذکر گردیده است که در مقابل تعهد پرداخت سه فقره وام ملک به تصرف مهدی (خواهان) قرار گرفت و مهدی متعهد گردید که تا تاریخ 89/12/20 سند آقای محمد (خوانده) را از رهن بانک خارج نماید و اگر موفق به این کار نشد حکمین باید نسبت به فروش ملک اقدام نمایند و مهلت تعیین شده تا 90/01/20 است و چون خواهان به تعهدش عمل نکرده در رابطه با بند فک رهن حکمین که به دو نفر اتلاق می شود اقدام به فروش ملک کرده اند به برادر اینجانب(خوانده) حال لازم به ذکر است که اینجانب مهدی به تعهدات خود عمل کرده ام و در رابطه با آزاد کردن سند نامبرده پس از مهلت قانونی خود در تاریخ 90/01/18 با اطلاع 4 داور به بانک مراجعه کرده ام و نسبت به بدهی سند با ریختن مبلغ بدهی به حساب بانک نامه فک رهن را دریافت و به 4 داور اطلاع داده ام این 4 داور طی صورت جلسه ای قبول کرده اند که اینجانب به تعهد خود عمل کرده ام و با تسلیم نامه بانک به دفتر خانه در تاریخ 90/01/28 سند ایشان با حضور نماینده بانک آزاد شد. با وجود صورت جلسه 90/01/18 یکی از همین داوران صورتجلسه و داور غایب صورتجلسه در تاریخ 90/01/22 بدون اطلاع بنده و دیگر داوران اقدام به فروش ملک کرده اند و دلیلشان نیز این است که چرا در 90/01/28 سند آزاد شده در صورتی که اینجانب در آزاد کردن سند مقصر نبود ه ام نماینده بانک در تاریخ 90/01/28 در دفتر خانه حاضر شده است حال اینجانب پس از گذشت 6 ماه با شکایت برادر خوانده متوجه فروش ملک خود گردیده ام و ملک نیز در تصرف اینجانب است و با توجه به مشکلات پیش آمده به 3 داور دیگر مراجعه کرده ام و داوران اقدام به صدور رای کردن به محکومیت خوانده مبنی بر انتقال سند به نام اینجانب که رای صادره توسط دادگاه حقوقی به خوانده ابلاغ گردیده . جناب آقای وکیل آیا اینجانب می توانم با تقاضای صدور قرار اناطه جهت اثبات مالکیت خود که در دادگاه حقوقی در حال ابلاغ و اجرا است اعتراض به صدور قرار منع تعقیب نمایم و برای اثبات تخلف 2 داور و فروشنده به کدام قوانین کیفری باید استناد کرد و آیا از نظر قانون این آقایان متخلف هستن یا خیر خواهشمندم با نظرات خود اینجانب را یاری فرمائید

سلام حضور شما عرض شود بله با توجه به شرایطی که در متن بدان اشاره کرده اید در صورت تحقق و ایفای تعهدات خود در زمان مقرر امکان فروش و فسخ بیع نامه برای مالک اولیه میسر نبوده و

مشاهده پاسخ کامل

با سلام.پدر اینجانب مرحوم شده و وراث وی عبارتند از همسر و 6 دختر و یک پسر. پدرم سرقفلی مغازه ای را داشت.با توجه به انحصار وراثت اینجانب اقدام به خرید سهم 3 دختر کردم که با سهم خودم از مغازه سهم اینجانب از کل سرقفلی بیش از 56درصد یعنی بیش از 3 دانگ می باشد.آیا می توانم اقدام به اخذ سند 3 دانگی سرقفلی کنم؟در اینصورت آیا بازهم یکی از وراث می تواند اقدام به طرح شکایت و درخواست فروش سرقفلی کند؟توضیح این نکته لازم است که قبلا هم پدرم مغازه 3 دانگی داشت و بعدا تبدیل به 6 دانگ شد.یعنی از نطر فعالیت صنفی مانعی ندارد و اگر بتوانم سند 3 دانگی بگیرم روی این 3 دانگ اقدامی نمی شود.چون کسبه دیگری هم در آن محل وجود دارند که به صورت 3 دانگی کار می کنند.جهت اخذ سند 3 دانگی به دادگاه مراجعه کنم یا مالک؟سهم 3 خواهرم را به صورت محضری خریداری کرده ام. سؤال دوم اینکه بعد از فوت پدرم خانه نیمه ساز یک طبقه را من تکمیل نموده ام.با رضایت ورثه اقدام به ساخت طبقه فوقانی آن برای خود کردم.از ورثه 6 نفر موافق انتقال طبقه دوم به اینجانب هستند و یکی از دختران مخالفت می کند.حال باید به چه طریق عمل کنم؟ آیا تا زمانی که یکی از ورثه خریدار سهم الارث دیگران باشد،امکان انتقال به غیر وجود دارد؟ به طور مثال منزل پدری

1- انتقال سرقفلی از دارنده سرقفلی به وراث ، با عنایت به غیر ارادی بودن انتقال و به تعبیری دیگر قهری بودن انتقال ولو اینکه فیمابین

مشاهده پاسخ کامل

با سلام: من سالها قبل به صیغه مردی که متاهل بود درامدم پس از ۸سال باردار شدم سپس با او در سال ۸۵ ازدواج کردم به دنبال فشارهای زندگی‌ و تهدیدهای همسر و فرزندانش در سال گذشته بدون اطلأع همسرم با پاسپورت قانونی به کشوری دیگری فرار کردم در این مدت همسرم شکایتهایی که او را منتفع سازد انجام داده است که در جریان جزییاتش نیستم اما من هیچ اقدامی تاکنون نکردم حالا می‌خواهم بدانم با توجه به این که همسرم کارمند و مالکیت چند دستگاه آپارتمان را دارد منجمله منزلی که مشترکا با هم خریدیم اما او بدون داشتن مدارک یا وکالتی از من آن را اجاره داده است چگونه میتوانم حقوقم را دریافت کنم و اصلا حسب شرایطم چه حق یا حقوقی خودم و پسر ۳ سالم داریم. با تشکر از راهنمایی‌ شما

با سلام کاربر محترم ؛ 1) نسبت به اجاره منزل مشترک در صورت اثبات مالکیت شما، عمل شوهر شما مشمول عنوان

مشاهده پاسخ کامل

آئین-نامه-اجرای-قانون-جنگلها-و-مراتع-کشور

آئین نامه اجرای قانون جنگلها و مراتع کشور

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.