×

زارع

همه چیز درباره " زارع "

زارع

با عرض سلام احتراما بعرض میرساند زمین کشاورزی به مساحت 25 هکتار از سال 88 با مسکن شهرسازی مورد اختلاف است.سوابق آن در اداره ثبت نشان میدهد که زمین فوق در داخل پلاک ثبتی است که اداره دارایی در سال 1335 از اداره ثبت تقاضای تحدید حدود نموده ولی به دلیل اعتراض شهرداری وقت و متصرفین آن مورد اعتراض واقع شد و به دلیل اختلاف تحدید حدود نشد. در سال 1366 امور اراضی استان بنا به درخواست پدر اینجانب در محل زمین حاضر و صورت جلسه مبنی بر صدق تصرفات از سال 1330و وجود چاه مجاز کشاورزی، حدود اربعه مشخص به مساحت 25 هکتار، گواهی سال 1349 اصلاحات اراضی،قبوض بهره مالکانه 1340 و شهادت شوری و امام جمعه وقت و غیره اراضی مصوف را احیا و ریشه کنی نموده است را تایید وبرای تعین تکلیف به سازمان امور اراضی کشور فرستاد که آقای جعفر ساعدی مسئول وقت گفت متصرف، زارع صاحب نسق است و مورد از موارد باقی مانده اصلاحات اراضی است و سند باید به کشاورزی و سپس به متصرف داده شود. زمان انجام اقدامات سند اداره ثبت شهرستان زیر بار نرفت چرا که با ارتباطی با شهرداری محل داشت و نامه شهرداری که شاید پلاک فوق در محدوده شهر قرار گیرد(در آینده) و طبق مکاتبات تا سال 1386 جواب نداد که در محدوده شهر هست یا نه. لذا سند صادر نگردید. سازمان مسکن و شهر سازی در لایحه خود نوشت پلاک فوق را به ساحت 109 هکتار که زمین ما هم به مساحت 25 هکتار در دل آن است بر اساس بند (و) از ماده 5 اساسنامه ملی زمین و مسکن و محدوده شهر و اراضی مستحدثه ساحلی (انفال) در سال 88 از امور اراضی تحویل گرفته و سند را بنام مسکن و شهر سازی زده است و براساس تبصره یک ماده 3 قانون مستحدثه ساحلی هیچگونه حقی برای ما قائل نیست. حال باتوجه به مسائل فوق و مدارک غیر قابل انکار که تصرفات و احیا زمین را حداقل از سال 1330 مقامات کشاورزی ، امام جمعه ، شوری شهر و شوری کشاورزی سابق و... تائید دارند (مستند). ایا دیوان عدالت حقی برای ما قائل میشود و چگونه؟ از راهنمایی و یا فرصت مشاوره کمال تشکر را دارم.

پاسخ داده شده در ساعت 14

مشاهده پاسخ کامل

به نام خداوباسلام افتخاردارم برای دفعه ی چهارم ازمحضرشمااستفاده می کنم درسال 88به دعوت یکی ازدوستان به کارکشاورزی دعوت شدم وایشان یک قطعه زمین داشت وشفاهی مقرر کردیم بنده به عنوان همکاری باوی کارکنم وماهانه حق الزحمه ی مرابدهدودراین مدت دوفقره وام به نام خودم گرفتم به ایشان دادم که طبق تعهدنامه وسازش نامه ی شورائ حل اختلاف پرداخت اقساط به عهده ی ایشان است وهیچ گونه قراردادی مبنی برشراکت بین ما نمی باشدوتمام امور کشاورزی مانند اجیرکارگروکشت محصولات وبه کارگیری تجهیزات به دستورایشان بوده وپس ازده ماه پیشنهادشراکت به من دادکه من به دلایلی نپذیرفتم وباتوافق وی ازایشان جداشدم وقرارشدحق الزحمه ی مراهم بدهدالآن پس ازیک سال برعلیه بنده دادخواستی به دادگاه ارائه داده باعنوان فسخ قراردادشراکت ودرآن مطرح نموده که با من {خوانده} اقدام به عقدقراردادشراکت نموده به طوریکه زمین ازخواهان {وی} واجیرکارگروتجهیزات وکودوبذروسم به عهده ی خوانده است وخوانده پس ازده ماه کارکشاورزی را رهانموده است وتقاضای دریافت ازخوانده راداردوضمنایک استشهادمحلی باامضائ چندکارگرکه باایشان همکاری دارندتنظیم نموده وقیدکرده که بنده شریک ایشان می باشم وبااخذ کارگراقدام به کشت محصولات نموده ام وقبل ازبرداشت زمین رارهاکرده ام . سوالات: 1- باتوجه به عدم وجودقراردادشراکت فی مابین ما،وانجام تمام امورکشاورزی به دستورایشان آیابنده بایدبرای رددعوی ،من هم استشهادنامه تنظیم کنم واگرجواب مثبت است چه مطالبی قیدنمایم؟ 2-من حاضرم برای ردتمام موارددعوی ایشان سوگندبخورم درچه موقع این کارلازم است؟آیااین کارلازم است؟ 3-آیاجهت توجیه شهودخواهان ،باشهودخواهان صحبت کنم وآنهارانسبت به شهادت غیرواقع آگاه سازم ؟ 4-اگر بنده شاهدی نیافتم تکلیف چیست؟وبنده محکوم می گردم؟ باتشکر

با سلام دوست محترم درخصوص سوال شما شرایط متفاوت است بدین شرح که 1-آیا شما شراکت را قبول دارید؟2-آیا به عنوان مشارکت فعالیت نموده اید؟

مشاهده پاسخ کامل

سلام. سال ها پیش در دوران پهلوی در روستای ما شهرک سازی شد و زمین پدرم را بدون رضایت او تصرف کردند. اما این شهرک سازی به صورت کامل انجام نشد و روی زمین پدرم هیچگونه ساخت وسازی انجام ندادند و فقط دیوارکشی اطراف زمین را که چند ردیف بود خراب کردند و دو اطاق چوبی (کپر) که روی زمین بود را ویران کردند.پدرم در آن وقت خارج از کشور بود.در آن زمان در روستای ما هیچ کدام از زمین ها سند نداشتن و قاعدتا زمین ما نیز سند نداشت و هر چه بود سنتی بود و پدرم سواد لازم برای پیگیری موضوع را نداشت و به تصور او زمین را بردند که بردن و دیگر دنبال زمین نرفت.زمین هم دست نخورده ماند تا اینکه چند سال بعدش انقلاب شد و در سال 64 یک نفر از شوراها و یک نفر از اهالی روستا قسمتی از زمین را طی صورتجلسه ای ساده و به زبان ساده و تقریبا غیر قابل فهم به سپاه پاسداران برای اجرای برنامه تحویل دادند.که کارشناس اداره ثبت اسناد اعلام کرد که در آن صورتجلسه فقط 68 متر از زمین را به سپاه تحویل داده اند در حالی که کل زمین 4643.15متر می باشد.سپاه نیز به استناد همین صورتجلسه باطل بعد از بیست و خردی سال در سال 84 طی برنامه چهارم توسعه کل ملک را به نام خود سند کرد. الان یک سال میشود که ما از سپاه شکایت کردیم(در دادگاه اعلام کردیم که زمین ارثی می باشد) که عمویم نیز با طمع وارد جریان شد و به عنوان مدعی دوم شکایت کرد.پرونده در شعبه دوم دادگاه تحت پرونده تصرف عدوانی دایر بود و سپاه با ارائه سند از خودش دفاع کرد و پرونده مختومه شد.ما در شعبه اول دادگاه دادخواست ابطال سند ارائه نمودیم عمویم نیز به صورت جداگانه دادخواست ابطال سند ارائه نمود.دادرس پرونده به ما اعلام کرد که شما اول خود به صلح برسید و سپس شکایت کنید بهتر است ما نیز از طریق ریش سفیدان سعی به سازش با عمویمان کردیم ولی نتیجه ای نداد و ما از عمویمان ناامید شدیم.دادگاه نیز با توجه به ماده 22 قانون ثبت و 1292 قانون مدنی قرار بر رد دعوی ما صادر کرد.این درحالی بود که مراحل قانونی برای خرید و تملک زمین برای اجرای برنامه های عمرانی و امنیتی مصوب سال 1358 از طرف سپاه رعایت نشده بود و در این منطقه اراضی ملی زیادی که میتوان از آن استفاده کرد وجود دارد و ما این را در دادگاه اعلام کردیم و طبق نظریه کارشناس ثبت اسناد فقط 68 متر از زمین به سپاه تحویل داده شده. نماینده سپاه در دادگاه در مورد قوانین ارث و وراثت نیز قوانینی بیان کرد که قاضی آنها را رد کرد.ما برای این پرونده دو نفر شاهد را که از افرادی بودند که دیوار کشی زمین را انجام داده بودند به دادگاه بردیم و آن ها شهادت دادند که زمین مال پدر بنده است و آن ها در زمان پهلوی روی زمین ساخت و ساز انجام داده اند ما در دادگاه اعلام نمودیم که چنانچه عمویمان با ما سازش نکند ما حداقل به اندازه سهم خودمان مدعی زمین هستیم و سهم خود را میخواهیم.عمویم نیز متاسفانه دو نفر شاهد را به دادگاه برده که یکی از آن ها برادر زن او بود و دیگری را به دروغ و حیله راضی به شهادت کرده اند.در اواخر مراحل دادرسی پرونده بودیم که سپاه یکی از بسیجیان روستا را تحریک کرد تا او نیز بیاید و دادخواست ابطال سند بدهد او نیز ادعا کرد که زمین ارثی می باشد و مدعی شد در حالی که پدرش زنده است.حال دادگاه دادخواست را رد کرده است و بنده برای اعتراض به رای و درخواست تجدید نظر به راهنمائی شما احتیاج دارم. رای را رئیس دادگاه صادر کرده و دادرس پرونده در این زمان به علت فوت برادرش در مرخصی بود

با سلام/مطابق مواد 35 و 36 قانون مدنی تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است به شرطی که ناشی از سبب قانونی و ناقل قانونی باشد /به این نکات دقت کنید / در خصوص بسیاری از نقاط روستایی

مشاهده پاسخ کامل

با سلام و با تشکر از تقبل زحمات شما . ملکی که داری سند به نام مالک می باشد برای مدت نامعلومی به دست زارع که از بستگان مالک است سپرده شده است پس از فوت مالک تا مدتی زارع مقدار ناچیزی از زرع را به صورت سالانه به 1حد از وراث داده و پس از آن به مدت پنجاه سال برای خود کشت نموده البته ده سال قبل با یکی از وراث تعهدی مبنی بر انتقال بصورت شفاهی منعقد میکند و مبلغی به او میدهد با این شرط که در صورت پرداخت مابقی ثمن ملک به نام او شود در غیر این صورت مبلغ داده شده به عنوان ارش زمین تلقی گردد که مابقی را پرداخت نمی کند 1-.حقوقی که برای مالک وجود دارد چیست ؟ 2-چه حقی برای زارع وجود دارد ؟ 3-آیا زارع میتواند به استناد تصرف و مدت پنجاه سال کشت ادعای مالکیت کند ؟نوع دعوی مالک برای باز پس گرفتن ملک چیست؟ با تشکر

با سلام زارع در صورت اثبات اذن در تصرف زمین، فقط می تواند حق کرد مطالبه نماید نه چیز دیگر. در صورت معامله

مشاهده پاسخ کامل

مراحل مختلف قانون اصلاحات ارضی را اعلام فرمایید

با سلام از آنجا که برداشت من از پرسش های جنابعالی این است که خود اطلاعات نسبی از علم حقوق دارید و از طرفی سوالات را به صورت دقیق و موردی بیان نمی نمایید ، به شما پیشنهاد می کنم در اینخصوص به فصل 3 ، مواد 7 الی 13 قانون اصلاحات ارضی مراجعه نمایید. در صورتی که منظور شما از این پرسش مراحل صدور اسناد زارعین اصلاحات ارضی می باشد مراحل و اقدامات آن بدین شرح می باشد :

مشاهده پاسخ کامل

تعرفه-دستمزد-کارشناسان-رسمی-دادگستری

تعرفه دستمزد کارشناسان رسمی دادگستری

تعرفه-دستمزد-کارشناسان-رسمی-دادگستری

تعرفه دستمزد کارشناسان رسمی دادگستری

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.