×

دادگاه عمومی

همه چیز درباره " دادگاه عمومی "

دادگاه عمومی

با سلام بنده در سال 1370 دارای زمین زراعی بودم که اداره برق اقدام به تیرگذاری بصورت رایگان نموده است و بنده نیز در سال 1385 با توجه گسترش شهر اقدام به تفکیک زمین نمودم و چون تعداد 4 تیر برق داخل قطعات تفکیکی افتاده جهت جابجایی تیرهای برق به اداره برق مراجعه نمودم که ایشان نیز اعلام داشتن هزینه جابجایی بر عهده شهرداری می باشد که پس از مراجعه به شهرداری ایشان نیز اعلام داشتن طبق بند ماده 18مصوب 19/4/1346 سازمان برق د ر صورتی مالک بخواهد تغییری در ملک ایجاد نماید بطوریکه تیر برق مانع باشد بایستی اداره برق مجانی اقدام به تغییر نماید حال اینجانب در تفسیر این ماده از شما سوال دارم که هرکدام از ادارات فوق به نفع خود تعبیر می نمایند و اقدام به پرداخت هزینه نمی کنند و اگر ماده یا تبصره ای دارد که بنده بتوانم هزینه جابجایی را بگیرم لطفا مرا راهنمایی بفرمائید.

شما میتوانید با مراجعه به دادگاه عمومی (حقوقی) الزام شرکت برق منطقه ای مربوطه به برداشتن تیر برق و جابجایی آن به محل دیگر را با تقدیم دادخواست تقاضا نمایید و اگر نسبت به جا به جایی اقدامی صورت گرفته نظر به اینکه سوال ابهام دارد، باید نسبت به دریافت هزینه از شرکت برق از طریق دادگاه اقدام نمایی

مشاهده پاسخ کامل

بسمه تعالی چند سال قبل برای ساخت یک مجتمع مسکونی با تعدادی از افراد دیگر بطور شراکتی یک قطعه زمین خریداری کردیم و با توجه به سهم هر فرد بر مبنای صد سهم این زمین بطور محضری به شرکا واگذار گردید. سپس به چند نفر وکالت کاری داده شد تا جهت کسب مجوز ساخت مجتمع اقدام کنند و زمانی که تقریبا نیمی از سفت کاری انجام شد یک موسسه بنام مجتمع مسکونی به ثبت رسید و زمین بعنوان محوطه مجتمع ذکر گردید و هدف آن انجام کلیه امور اعم از ساخت و گرفتن پیمانکار و مشاور- اداره و تامین امور و نگهداری- تامین و کنترل هزینه های مشترک مربوط به موسسه ذکر گردید و سهام آن بر حسب میزان سهم هر فرد در زمین به آن فرد واگذار گردید و پس از مدتی بخشی از سهام این موسسه و نیز بخشی از سهم هر فرد در زمین طی قراردادی به یک شرکت دیگر واگذار گردید تا ساخت این مجتمع را به اتمام برساند. اکنون در حالی که هنوز کار ساخت به پایان نرسیده است هیئت مدیره تصمیم گرفته است واحد های مجتمع را بین سهامداران تقسیم کند و طبق قراردادی که با شرکت سازنده امضا نموده است سه طبقه به شرکت سازنده و هفت طبقه را به سهامداران اولیه واگذار نماید لذا سهامداران را ( با توافق و یا بدون توافق آنها) به هفت گروه تقسیم و این طبقات را با قرعه کشی بین آنها تقسم نموده است و از آنها خواسته است برای تقسیم واحد های طبقه خود با هم تفاهم نمایند . اکنون خواهشمند است به سوالات زیر پاسخ دهید: 1- هیئت مدیره ضمن تعیین قیمت برای هر واحد، ضریب مرغوبیت هر طبقه نسبت به طبقه زیرین را بدون ارجاع به کارشناسی یک درصد تعیین شده است و به تصویب اکثریت رسانده است. آیا این تصمیم قانونی است و کسی حق اعتراض ندارد؟ اگر امکان اعتراض وجود دارد چگونه 2- چون هر طبقه به تعدادی از سهامداران واگذار گردیده است اگر آن تعداد از سهامداران با هم توافق نکنند چه میشود؟ 3- در حال حاضر هنوز ساختمان به اتمام نرسیده است ولی هیئت مدیره از کلیه سهامداران خواسته است چنانچه قیمت واحد آنان بیشتر از سهم آنها میباشد میبایستی بر مبنای قیمت نهایی تعیین شده آن واحد ( بطور کامل) با مجتمع تصفیه حساب کنندو چنانچه این تصفیه صورت نگیرد میبایست ماهانه سه درصد جریمه بابت جبران خسارت پرداخت نمایند.آیا این مطلب قانونی است. میزان پیشرفت کار حدود 80 در صد است 4- شرکت سازنده متعهد بوده است که تا پایان مهرماه 93 کار ساخت را به اتمام برساند و متعهد بوده است چنانچه قادر به این کار نگردید به ازای هر سه ماه تاخیر یک درصد جریمه پرداخت نماید ولی بعدا هیئت مدیره بدون تشکیل مجمع عمومی یک اصلاحیه ای را با شرکت سازنده امضا و جریمه دیرکرد اتمام ساخت را برای یکسال بخشیده است.آیا هیئت مدیره قانونا مجاز به این کار بوده است.در اساسنامه مجتمع چنین اختیاری به هیئت مدیره داده نشده است.

اگرمقصود و نظر شما اعتراض به تقسیم است و همچنین نسبت به نحوه تعیین مرغوبیت که بنظر ربطی به قانون

مشاهده پاسخ کامل

با عرض سلام .اینجانب حدود یک سال پیش نسبت به احداث بالکنی درفضای اختصاصی داخل مغازه خود اقدام کردم و پس از پرداخت هزینه ای هنگفت موفق به دریافت پایانکار از شهرداری گردیدم پس از مراجعه به اداره ثبت و درخواست خود مبنی بر اصلاح سند مطابق با پایانکار جدید و اضافه نمودن مساحت بالکن مذکور به سند خود متاسفانه مسئولین اداره ثبت با استناد بر قانون «دستورالعمل آپارتمانها» و با دلیل واهی «افزایش قدرالسهم از عرصه» !! بر ارائه رضایتنامه محضری از کلیه همسایگان تأکید کردند که این امربدلیل تعداد زیاد همسایگان و عدم شناخت اینجانب از آنها عملا غیر ممکن است. و این در حالیست که مطابق با کلیه قوانین مرتبط از جمله «دستور العمل آپارتمانها» و«قانون تملک آپارتمانها» در احداث بالکن مورد اشاره هیچگونه تعرضی در مشترکات ،مشاعات و عرصه که نیازمند موافقت سایر مالکین باشد، صورت نگرفته است و در قوانین مذکور هیچگونه مبحثی در خصوص افزایش قدر السهم از عرصه ناشی از ایجاد بالکن نیز وجود ندارد. طی یکسال گذشته بارها و بارها به مقامات اداره ثبت نامه نگاری نموده ام ولی متأ سفانه به نتیجه ای نرسیدم و آنها همچنان بر ارائه رضایتنامه محضری از سایر همسایگان و یا ارائه حکم دادگاه ( عمومی) تأکید دارند. چگونه میتوانم مشکلم را حل کنم.؟چگونه میتوانم از طریق دادگاه عمومی اقدام کنم و آیا در نهایت به نتیجه میرسم ؟ خواهشمندم راهنمایی فرمائید

مشاهده پاسخ کامل

با سلام صاحب ملکی بصورت زمین در داخل شهر یزد میباشم و اخیرا توسط شهرداری به دلیل نامه نگاری همسایگان برای ایجاد پارکینگ ,قسمتی از این زمین آسفالت شده آیا امکان شکایت از این نهاد دولتی و اثبات هدف این نهاد بر کالم یکن کردن قسمتی از ملک اینجانب و گرفتن خسارتی به میزان 3 برابر ارزش قسمت آسفالت شده و همچنین دستور برداشت آسفالت مذکور امکان پذیر است ؟ آیا شما در این امر مرا یاری میکنید؟

در صورتی که از محل بصورت پارکینگ شهر داری استفاده میشودمی توانید با مراجعه به دادگاه عمومی دادخواست

مشاهده پاسخ کامل

درود عرض ادب . موضوع مشاوره در رابطه با ارث پدری و مادری در تاریخ 5/9/1390 پدرم فوت کردند و در خرداد سال بعد توسط خودم کارهای حقوقی در مورد انحصار وراثت را انجام دادم. و سهم نامه ها را به وراث تحویل دادم . پدرم دارای دو همسر بوده و من و برادرم از زن دوم هستیم و از زن اول هم سه 3 دختر که همگی ازدواج کرده اند . تا این جا مشکلی حادی نداشتیم . ولی بعد از گذشت مدت طولانی هنوز موفق به فروش 2 خانه باقی مانده از پدرم با وجود سهم نامه و اتمام مراحل قانونی نشده ایم و دلیل آن سنگ اندازی خانواده به روشهای مختلف است مثال: از قیمت کارشناسی خانه ها بیشتر میخواهند یا برای معامله نمی آیدند و بهانه هایی این چنینی. سوال و راهکار :به چه شکل امکان فروش این دو ملک وجود دارد.آیا از طریق قانون و راههای حقوقی امکان مهر و موم 2 آپارتمان وجود دارد که در اختیار قاضی قرار گیرد و به مزایده یا چیزی شبیه این موضوع گذاشته شود ؟که همه وراث را وادار به فروش کند یا خرید سهم من ؟ وراث:4 دختر 1 پسر و 2 همسر . که یکی از همسران که مادر من بود قبل از سال نو 93 فوت شده اند. و در واقع مشکل اصلی که زندگی من را به چالش کشیده است و از حالت عادی خارج کرده است مسله مرگ مادرم که خود دردسر های فراوانی داشته و دارد چرا که در بیمارستان کشته شده و شکایت قتل غیر عمد نسبت به پزشک و بیمارستان... در حال جریان است اما موضوع موردبحث و در خواست مشاوره و مهمترین مشکل من . اموال منقول و غیر منقول باقی مانده از مادرم میباشد . یک آپارتمان 140متری یک دستگاه خودرو پرشیا سال -مقادیری طلا و نقدینگی و حسابهای بانکی . بنده قبل از فوت مادرم عقد انقطایی جهت آشنایی بیشتر برای زندگی با همسرم انجام دادم ولی اکثرا پیش مادرم زندگی میکردم . بعد از فوت مادرم: برادرم که متولدسال1370 میباشد به تحریک خانواده مادری 1:من را از منزل بیرون کرد 2:تمامی مدارک و اسناد و طلا ها و خودرو را از خانه خارج کرد و قفل آپارتمان را نیز تعویض کرد تا من نتوانم وارد منزل شوم . بنده در برخورد اولیه به رهنمایی های همسر آینده ام با پلیس 110 تماس گرفتم و مراحل قانونی ...ساعت 11 همان شب موفق به دستور باز کردن و شکستن قفل منزل با نظارت مامور نیروی انتظامی شدم و در حضور مامور پاسگاه حدود لوازم منزل را صورت جلسه کرد و مدیر ساختمان را نیز به عنوان شاهد استفاده کردم . اما گاو صندوق و مدارک را برده بودند . بعد از تماس با دایی هایم که میدانستم محرک داستان بوده اند. دایی ها و برادرم را به خانه کشانده فیلم ورود به منزل و حکم قضایی را رویت کردند و مقادیری طلا و مدارک را برای صورت جلسه آوردند که من اطلاع ندارم کامل هستند یا نه تنها چیزی که مطمین هستم چندین فقره چک حامل از مردم که چند نقری از دوستانم میباشند در این مدارک وجود نداپشت . مادرم وصیت نامه رسمی ندارد فقط یک دستنوشته به عنوان وصیت دارد که قبل از رفتن به عراق برای زیارت نوشته بود که در مورد خانه قید کرده به صورت قانونی و اسلامی در مورد طلا ها نصف نصف ما بین دو فرزند و برادرم را .وصی جهت بخشیدن ثلث اموال به نیازمندان قرار داده. وراثی طبقه اول 2فرزند و مادر جمعا 3 نفر . 1دختر که خودم هستم 1پسر بردارم و مادر بزرگم خلاصه شرح حال را نوشتم . در خواستم برای مشاوره: به چه شکل میشه بدون درگیری انحصار وراثت انجام داد و آپارتمان را مهر موم کرد تا زمان فروش و همچنین خوردو و اموال با ارزش. خودم میخواستم اقدام کنم که به علت نداشتن مدارک (فتو مدارک را دارم حتی شناسنامه ها) این کار را انجام ندادم البته دیگر توانایی ندارم بیش از این درگیر شوم . ناگفته نماند که تهدید های بچه گانه ای از طرف دایی و برادرم دارم و در حال حاضر من به اجبار پیش خانواده شوهرم سکونت دارم چون خانه مادریم برایم خطر آفرین است و جدا میترسم .سپاس

با سلام و عرض ادب خدمت شما بایستی به عرض برسانم در مورد اموال غیر منقول در صورت اختلاف بین وراث در مورد ثمن واقعی ملک موصوف با معرفی پلاک ثبتی طی درخواستی بایستی تقاضای

مشاهده پاسخ کامل

با سلام خدمت کارشناسان بزرگوار سایت با توجه به فصل هشتم قانون آیین دادرسی مدنی و نص ماده ۱۶۰ قانون آیین دادرسی مدنی، به نظر می‌رسد ایجاد مزاحمت برای متصرف آپارتمان که ملک غیر منقول می‌باشد، زیرمجموعه دعاوی تصرف بوده و در صلاحیت دادگاههای عمومی باشد اما از طرفی برخی این دعاوی را در صلاحیت شوراهای حل اختلاف می‌دانند. ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید که اولاً مزاحمت همسایه در آپارتمان در کدام مرجع قابل پیگیری می‌باشد؟ ثانیاً حداکثر مجازات و ضمانت اجرایی که با توجه به قوانین موجود برای فرد مزاحم در نظر گرفته شده چیست؟ آیا در موارد مزاحمت عامدانه و با سوء نیت، فروش منزل و اخراج او را شامل میشود؟ ثالثاً، آیا امکان طرح همزمان دعوای کیفری در دادسرا به موازات دعوای مدنی وجود دارد یا خیر؟ در خاتمه، آیا امکان صدور دستور موقت وجود دارد و در صورت امکان شامل چه مواردی می باشد؟ مبلغ حق المشاوره متعاقبا پرداخت خواهد گردید// ممنون از راهنمایی شما عزیزان

تصرف از نظر حقوق مدنی عبارت است از اینکه مالی اعم از منقول یا غیر منقول تحت اختیار کسی باشد و او بتواند نسبت به آن مال در حدود قانون یا عدوان تصمیم بگیرد حال ممکن است در مواردی این تصرفات

مشاهده پاسخ کامل

سلام من خانمی هستم مالک یک ساختمان 3 واحدی که خود به همراه پسرم در یکی از آنها ساکنم و در یکی از واحدها هم پسر دیگرم و خانواده اش. واحد سوم را نیز سال پیش توسط یک مشاور املاک به مرد جوانی (به همراه همسرش) یک ساله اجاره دادم (به همراه مبلغی به عنوان ودیعه). چکی هم بابت پشتوانه اجاره نامه یک سال از مستأجر دریافت کرده ایم. تا پایان مدت قرارداد مشکلی نداشتیم. پس از آن قرارداد را با افزایش مبلغ اجاره برای یک سال دیگر در همان بنگاه قبلی تمدید کردیم. توضیح اینکه این بنگاه متأسفانه ابتدا امضاء را بر روی 3 نسخه قرارداد دریافت می کند و پس از پر کردن فرم های قرارداد (و اخذ حق دلالی) نسخ دو طرف اجاره را تحویل می دهد! قرارداد سفید تمدید مذکور (به جز مبلغ جدید اجاره که قید شد) به امضاء من و پسرم (به عنوان شاهد) رسید. مستأجر هم امضاء کرد، ولی در این قرارداد جای یک امضاء خالی ماند (این بار او تنها به بنگاه آمده بود، بر خلاف قرارداد قبل که با همسرش بود و به عنوان شاهد دوم امضاء کرده بود.). قبل از اتمام مدت اجاره قبلی، اختلافاتی بین من و مستأجر پیش آمده بود که بیان آن به اصل موضوع ربطی ندارد و باعث اطاله این نوشته می شود، ولی به هر حال به حدی نبود که من نخواهم قرارداد را تمدید کنم. پس از تمدید قرارداد، مستأجر با سوء استفاده بسیار شدید از اختلافات مذکور، به جز ماه اول، در ماه های بعد از پرداخت اجاره خودداری نمود و گفت که می خواهد واحد را تحویل دهد و مبلغ این چند ماه را با ودیعه تهاتر نماید. از طرف دیگر برای دادن چک جدیدی بابت پشتوانه اجاره یک سال به بنگاه (جهت تحویل به ما، با پس دادن چک پشتوانه سال قبل) هم خودداری نمود. بنگاه هم به این بهانه نسخ قرارداد هیچ یک (از جمله نسخه متعلق به من) را تحویل نداده است. البته بنگاه توقع دریافت حق دلالی از دو طرف را هم برای این کار داشت (و دارد) که فعلاً هیچ یک پرداخت نشده است. البته خود من هم به دلیل همان اختلافات شدت یافته از سوی مستأجر پس از تمدید قرارداد، هیچ تمایلی به ماندن وی نداشتم، اما به خاطر قرارداد حاضر بودم تا انتهای مدت قرارداد صبر کنم. ضمن این که ودیعه وی هم اصلاً بایستی همزمان با تخلیه به او داده می شد و ربطی به اجاره ماهیانه نداشت. به علاوه در اجاره نامه قید شده که به ازاء هر روز تأخیر در پرداخت اجاره ماهیانه، مبلغ مشخصی به عنوان خسارت بایستی به مؤجر پرداخت شود. و بالاخره مبالغ مربوط به بدهی قبوض برق، تلفن، گاز و آب او هم که باقی می ماند. با این ترتیب وی مبلغی هم بدهکار می شود. البته آن موقع من برای اینکه زودتر از شر او خلاص شوم، اصراری بر دریافت مبلغ دیگری از او نداشتم. به هر حال وی بیست روزی مانده به پایان اتمام مبلغ ودیعه (فقط در برابر اجاره های معوقه، بدون احتساب سایر موارد از جمله خسارت تأخیر) واحد را تخلیه کرد، بدون اینکه واحد را به من تحویل داده و من بتوانم وضعیت واحد را از نظر عدم تخریب ببینم و بررسی کنم و یا تسویه حسابی صورت گیرد (که وی طبعاً بدهکار هم می شد). ضمناً او قبل از آن، بدون اطلاع به من اقدام به تعویض قفل واحد نموده بود. پس از آن من نیز چون دیگر هیچ اطمینانی به وی نداشتم، و با توجه به دسترسی آسان به سایر واحدها پس از ورود به ساختمان، اقدام به تعویض قفل در اصلی ساختمان کرده ام، البته وی پس از تخلیه واحد که نزدیک به یک ماه از آن می گذرد دیگر هیچ مراجعه ای نکرده یا تماسی نگرفته است. تنها تماس های من هم با او مشخصاً از طریق کسی است که می گوید عمویش است (گویا پدر و مادرش سالها پیش از دنیا رفته اند). عموی وی دو هفته پیش، پس از تماس های ما جهت تعیین تکلیف به بنگاه مراجعه نمود و برای تحویل واحد خواهان بازپرداخت کل مبلغ ودیعه بود! ضمن اینکه در تماس تلفنی قبلی، با استناد به اینکه ورود من به واحد تخلیه شده «تصرف عدوانی» است (!) به من گفته بود که حق ورود به واحد تخلیه شده را ندارم! به نظر می رسد قصد مستأجر، بیشتر اذیت کردن است یا فکر می کند که با تحت فشار گذاشتن من می تواند به نوعی اخاذی کند، یا لااقل حتی لفظاً هم مبلغی را که به من بدهکار می شود (و گفتم که حاضرم از آن بگذرم) مطرح نکنم. هر چند حالا با این نحوه عمل بسیار نامناسب او به نظر می رسد جایی برای بخشش مبلغ مذکور باقی نمی ماند. با مراجعه ای که به شورای حل اختلاف داشتم، گفتند ابتدا باید مبلغ ودیعه را به حسابی بریزم تا پس از صدور حکم اقدام شود. اما من با این تصور که دیگر ودیعه را می توانم خرج کنم، قسمتی از آن را خرج کرده بودم، ولی بیش از نیمی از آن باقی است. البته چک پشتوانه قرارداد قبلی (و قرارداد قبلی) هم نزدم هست، ولی بیش از یک سال از تاریخ مندرج در آن می گذرد. بنگاه همچنان از دادن قرارداد جدید خودداری می کند ولی با توجه به این که در جریان امور است، حاضر به همکاری با من است. قبل از تعویض قفل در اصلی با بنگاه در مورد این کار مشورت کرده بودم (ولی هنوز انجام تعویض قفل مذکور را نه به مستأجر و نه به بنگاه اطلاع نداده ام). ممنون می شوم مرا جهت اقدامات لازم جهت تحویل گرفتن قانونی واحد و تسویه حساب با مستأجر راهنمایی فرمایید. با احترام

برای اقدام قانونی جهت تحویل ملک ابتدا شما به قرارداد نیاز دارید بنابراین توصیه میشود ابتدا نظر بنگاهدار را برای تحویل نسخه مربوط به شما جلب نمایید. سپس همزمان دو دادخواست

مشاهده پاسخ کامل

سرکار خانم افقهی با سلام بنده در خصوص یک چک برگشتی به مبلغ یک صد و پنجاه میلیون تومان که در همان روز موعد چک به بانک مراجعه نمودم و به علت نبود موجودی،آن را برگشت زدم، اقدام به بستن قرارداد با وکیل نمودم. عصر همان روز چک برگشتی را به و کیل تحویل دادم و نصف مبلغ حق الوکاله را هم در تاریخ 30 اردیبهشت نقدا پرداخت کردم. ضمنا همان ابتدا از وکیل خواستم با شخص مورد نظر مصالحه کند. اما ایشان گفتند: "چنین افرادی اهل مصالحه نیستند" و اقدامی برای مصالحه نکردند و گفتند "شکایت کیفری می کنیم و خسارت پولت را هم به این شکل می گیریم و نهایتاٌ مبلغ حق الوکاله و هزینه ی دادرسی را هم از متهم می گیریم و به شما برمی گردانیم." از آن تاریخ تا هفته ی گذشته، من به صورت تلفنی روند کار پرونده را از وکیل می پرسیدم، معمولاً دو هفته ای یک بار تماس می گرفتم. ایشان 11 خرداد بود که گفتند "ابلاغیه اول را فرستادیم متهم نیامد، ابلاغیه دوم را فرستادیم نیامد، حالا ابلاغیه سوم را می فرستیم" و ضمنا از همان 2،3 روز اول بنا به درخواست بنده، وکیل اظهار کرد که متهم را ممنوع الخروج کرده. (متهم تمکن مالی بسیار خوبی دارد و در طول سال ها بارها به خارج از کشور سفر می کند) در مرداد ماه بود که وکیل اطلاع داد متهم خود را به دادسرا معرفی کرده. و از شهریور ماه هر بار تماس گرفتم، ایشان گفتند: "کار پرونده ات در دادسرا تمام شده و پرونده عازم دادگاه شده" و اول آبان که تماس گرفتم، گفتند: "چون تا نیمه ی آبان قاضی رأی را در دادگاه صادر می کند، شما الان باید قسمت دوم پول حق الوکاله را در قالب یک چک بدون تاریخ بیاوری که ضمیمه ی پرونده کنیم" من هم چک را بردم. و ضمنا از منشی ایشان خواستم وکیل را ببینم، که وقتی با اصرار زیاد چند دقیقه ای به من وقت دادند، گفتند: "ممکنه در دادگاه رأی نگیری، مثلاً ممکنه {متهم} ادعا کنه که امضای پای چک، امضای خودش نیست." هفته ی گذشته که به نیمه ی آبان نزدیک شده بودیم، پسر بنده به تهران آمد و با توجه به این که وکیل در این مدت- پنج ماه و نیم- هیچ وقت ملاقاتی -به جز برای وصول حق الوکاله - به من نداده بود و هیچ مدرکی هم ارائه نمی داد، پسرم خواست تا وکیل را ببیند. بعد از تلفن های مکرر به منشی ایشان،- که گفتم پسرم آمده و می خواهد شما را ببیند- بالاخره چهارشنبه ی هفته ی گذشته نزد ایشان رفتیم. پسرم از وکیل چندین بار درخواست کرد، پرونده را ارائه دهد ولی ایشان از این کار امتناع کرد. پسرم از ایشان خواست شماره ی ارسالی ممنوع الخروجی متهم به دادستانی کل را بگوید، مجدداً ایشان پاسخ سربالا داد. پسرم پرسید: "وقتی متهم خودش را به دادسرا معرفی کرد، چه قرار تأمینی گذاشت؟" ایشان گفتند: " کفیل آورد" پسرم نام و نام خانوادگی کفیل را جویا شد ولی ایشان از پاسخ طفره رفت. و به هر گونه سؤال دیگر پسرم هم به همین شکل نامشخص پاسخ داد. دست خالی برگشتیم و پسرم 3 روز پیش، به دادسرای خارک مراجعه کرد و متوجه شدیم که پرونده خالی است و وکیل به جز ثبت شکوائیه -آن هم در تاریخ 13 آبان 92، یعنی هفته ی گذشته پس از تماس های تلفنی مکرر من که گفتم پسرم می خواهد شما را ببیند- وکیل اقدام دیگری نکرده بود و وقت نظارت برای این پرونده 16 دی 92 تعیین شده بود. 1.بنده در حال حاضر برای شکایت از این وکیل به کجا بروم؟ 2.آیا می توانم با توجه به دروغ های متعدد ایشان در 6 ماه گذشته و این که پرونده را خوابانده، ثابت کنم با متهم تبانی کرده؟ 3.بسیار برایم مهم است که اگر این جرم وکیل ثابت شود، مجازاتش چیست؟ 4.اگر دلایل و اسناد کافی برای اثبات جرم تبانی وکیل با متهم محرز نشود، بابت چنین مسامحه ای - که 6 ماه بنده را با ادعاهای دروغین فریب داده ولی اقدامی نکرده بوده- که هم به بنده ضرر مالی هم ضرر معنوی وارد کرده، قانون ایشان را به چه حرمی متهم می کند و معمولاً چه مجازاتی برای ایشان در نظر می گیرد؟ 5.دفتر وکالت ایشان در تمام قسمت ها مجهز به دوربین مداربسته بود، آیا می توانم از مراجع قانونی درخواست کنم، آن فیلم ها را به عنوان شاهدی بر ادعایم- که وکیل در جلساتش سلسله وار ادعاهای دروغ مطرح می کرده- بررسی کنند؟ 6.ضمنا با توجه به برگه ی قرارداد، این وکیل، وکیل تهران نمی باشد، اما نشانی دفترش را در تهران داده و کار خود را در تهران تمرکز داده، مجازات این جرم از نظر کانون وکلا چیست؟ 7. اگر نتوانم از فیلم های دفتر ایشان به عنوان شاهد دروغ ها و فریب های ایشان استفاده کنم، آیا شهادت پسرم مورد قبول واقع می شود؟ بنده بسیار سر در گم هستم. متهم سرمایه ی بازنشستگی و کار یک عمر مرا به عنوان این که در کاری سودآور به کار ببرد،از بنده گرفت و متأسفانه مشخص شد کلاهبردار بوده، در نتیجه به قانون پناه بردم، اما وضعیت همان طور که ملاحظه می کنید، بسیار پیچیده تر شده. بدون شک راهنمایی و مشاوره ی شما برایم بسیار مفید خواهد بود. با احترام مریم و.

باسلام بدوا به شما توصیه می کنم که به وکیل خود مراجعه و از ایشان توضیح عمل ارتکابی را بخواهید . اگر نتیجه لازم را اخذ نکردید از طریق

مشاهده پاسخ کامل

با سلام من از سال1381 تا کنون در دانشگاه آزاد اسلامی شاغل هستم(از طریق آزمون استخدامی) یعنی حدود10 سال، اولین حکم کارگزینی من بصورت آزمایشی صادر گردیده است و الان با گذشت 10 سال هنوز هم آزمایشی هستم و الان که در خواست تبدیل وضعیت به رسمی قطعی کرده ام به من گفته اند احکام صادر شده تا کنون اشتباه بوده و باید احکام کارگزینی من به قرارداد مدت معین یعنی قراد داد یکساله اصلاح گردد. در حالیکه من هیچوقت قرارداد یکساله با دانشگاه امضا ننموده ام. حال میخواستم بدانم این کار دانشگاه وجهه قانونی دارد یا خیر؟

در خصوص سوال طرح شده پیگیری کار بستگی به نوع رابطه استخدامی شما با دانشگاه دارد اگر شما تابع قانون کار باشید

مشاهده پاسخ کامل

سلام بنده ایمیل شما را دریافت کردم و بابت کمک کردن به من خیلی ممنون می باشم. حال اعتراض نامه ای نوشته ام که گفتم قبل از اینکه تحویل دادگاه بدهم برای شما ایمیل بزنم و اگر غلطی یا کمی و کاستی داشت برای این بنده حقیر درست کنید چون من عین ایمیلی که شما بعد از خواندن متن به من میدهید را به دادگاه می دهم. با تشکر از زحمات شما : بسم تعالی ریاست مترم و اعضای شعبه دادگاه های تجدید نظر استان آ-غ به استحضار ریاست محترم شعبه 102 دادگاه عمومی جزایی مهاباد محترماً در نهایت عرض ادب و سلام در خصوص پرونده کلاسه 9109984433600090 مبنی بر تقاضای تجدید نظر اینجانب بهروز عبدل فرزند رحمان موضوع دادنامه شماره 9109974432700108 مورخه 1391/2/3 صادره از شعبه 102 جزایی دادگستری مهاباد مطالبی را جهت تبیین موضوع در آتی به کمال شرف عالی میرساند. بنده فاقد سوابق کیفری، مجرد و دانشجو می باشم و آشنایی با قوانین اساسی حقوقی ندارم، بنده در روز زمان وقوع حادثه برای پرسیدن سوال به درب منزل متهمه رفته و جرایانات رخ دادن،بنده هیچ نوع رابطه ای با متهمه نداشته و حتی درد دادگاه ثابت شد که حتی متهمه را لمس ننموده ام و رابطه در حد مصاحبت بوده و اینک به استناد ماده 637 از قانون مجازات اسلامی به تحمل پنجاه ظربه شلاق تعریزی در محل وقوع بزه (مهاباد فلکه دوم مکریان) محکوم گردیده ام . بر فرض احراز بزه رابطه نامشروع، به هیچ وجه متعارف نیست و در رویه قضایی هم سابقه ندارد که برای چنین جرمی، اجرای حکم شلاق در منظر عام باشد و این موضوع نه تنها با اصول حقوقی سازگاری ندارد که با رافت اسلامی نیز مغایر است و پر واضح است که در نظر گرقتن اجرای حکم شلاق در ملا عام، و آن هم در جرمی رابطه نامشروع، و باز خود آن هم در حد صحبت!!!!، ناشی از خروج قاضی محترم بدوی از عدالت و شخصی انگاشتن موضوع است. چه اینکه حتی در قوانین موضوعه، در جرایم منافی عفت، تحقیق هم شکل و شیوه خاص دارد .بر فرض پذیرش اتهام، دادگاه محنرم مراعات ماده 22 قانون مجازات اسلامی را ننموده و برای بنده که فاقد سابقه کیفری بوده، جوان، مسلمان،دانشجو هستم و واجد بسیاری از بندهای تخفیف در مجازات می باشم، بنابراین تعیین چنین مجازات سنگینی ضربه بزرگی به شخصیت و باعث تزلزل اعضای خانواده واقوام من میشود و چنانچه قضات شریف و شایسته دادگاه تجدید نظر به فریاد مظلومیت من گوش فرا ندهند در واقع در آتشی خواهم سوخت که بنده به عنوان طعمه ای قرار گرفته ام لذا محض رضای خدا و با توکل به عدل الهی و توسل به شرافت قضایی قضات از این رو تقاضای اعمال ماده 22 قانون مجازات اسلامی و تبدیل مجازات شلاق به جزای نقدی و یا لا اقل اجرای مجازات در غیر ملا عام را دارم. یاری کردن بنده حقیر که قضاوت علی گونه شما باعث خواهد شد که برگ زرین دیگری به کتاب عدل علی بیفزایید. با احترام تجدید نظر خواه بهروز عبدل من منتظر متن اصلاحی شما هستم و عیناً متن شما را پرینت میگیرم و به دادگاه می برم. متن حکم من و جواب قبلی شما در این لینک است : http://www.vekalatonline.ir/index.php?ToDo=ShowQuestions&CodeID=18024152

بسیار خوب است فقط سعی به متن من و نحوه نگارش آن بسیار نزدمیک تر شوید..... زیرا بر مبنای سلسله مراتبی منطقی

مشاهده پاسخ کامل

قانون-آیین-دادرسی-کیفری-(مصوب-سال-1392)بخش-4

قانون آیین دادرسی کیفری (مصوب سال 1392)بخش 4

قانون-آیین-دادرسی-کیفری-(مصوب-سال-1392)بخش-3

قانون آیین دادرسی کیفری (مصوب سال 1392)بخش 3

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.