×

فرزندان

همه چیز درباره " فرزندان "

فرزندان

تابعیت-در-قانون-مدنی

تابعیت در قانون مدنی

[...]

با سلام و خسته نباشید و تشکر از سایت خوبتون بنده در سال 91 در آزمون استخدامی وزارت نیرو شرکت کردم و برای شغل نگهبانی برق منطقه ای ک جزو مشاغل کارگری بود پذیرفته شدم. وزارت نیرو با کلیه قبول شدگان قرارداد پیمانی 5ساله بست جز نگهبان ها ک قرارداد کارگری ماده 124 بستند ک ماهیت نامشخصی داشت ( میتوانست قرارداد دائم کارگری باشد ) این رو هم بگم در بدو استخدام تعهد محضری 10 ساله و مدارک گرفتند همچنین فرآیند گزینش هم انجام شد مثل بقیه مشاغلی ک پیمانی شدند و ظلمی آشکار در حق ما ها بود.در طی این 4 سال فرزندان شهدا و فرزندان جانبازان رو هم رسمی کردن. و فقط ما ک با آزمون وارد شده بودیم قراردادن کارگری موقت ماده 124 باقی موندیم . ک هیچ راهی برای پیگیری نداشت شرکت هم زیر بار قرارداد دائم نمی رفت. امسال یه بخشنامه جدید اومده در قالب اجرای بند (ذ) ماده 87 برنامه ششم توسعه ک متنش در سایت ایثارگران صنعت آب و برق موجود هست. و این بند (ذ) ماده88 در واقع دستگاه های اجرایی رو مکلف میکنه ک با مشمولین ماده 21 قانون خدمات رسانی به ایثارگران قرارداد دائم و یا رسمی ببنده پس از گذشت سه ماه از استخدام. بنده هم به عنوان فرزند رزمنده داری سابقه حداقل 6ماه در جبهه مشمول این بخشنامه جدید میشوم. حال سوال و مشکل من این هست ک با وجود اینکه به صراحت در ماده 21 قانون خدمات رسانی به ایثارگران نوشته شامل رزمندگان و فرزندان آن ها میشود. در تماسی ک با دفتر ایثارگران وزارت نیرو داشتم گفتن ک شامل فرزند رزمنده نمیشود. حال بر اساس بخشنامه ها و مستندات اگر از طریق دیوان عدالت اداری پیگیر این موضوع شوم نتیجه میگیرم یا خیر ؟؟؟

خیر،استخدامی ماده۲1ـ کلیه دستگاههای موضوع ماده (۸) این قانون مکلفند حداقل بیست و پنج درصد (۲۸۴) از نیازهای استخدامی

مشاهده پاسخ کامل

سلام خانم وکیل روز شما بخیر حدود دو سال پیش به دلیل مریضی مادر بزرگم تمام فرزندان ایشان دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند تا مراقبت از مادر به عهده یکی از فرزندان باشد. دخر بزرگ خانواده این مسئولیت را پذیرفت و باقی فرزندان بدون هیچ گونه رسید و صورت جلسه ایی تمامی دارایی نقد و طلاهای مادر را به ایشان سپردند که این مبلغ حدود 80 ملیون پول نقد و بالغ بر 60 ملیون طلا بوده است. همچنین مادر یک منزل مسکونی در منطقه جمهوری تهران داشته که با تنظیم قولنامه ایی به نام مادر خانه به مبلغ 65 ملیون تومان رهن کامل به مستاجر اجاره داده شد همچنین یک خانه در منطقه گیشا برای مادر اجاره گردید به مبلغ 85 ملیون تومان که قولنامه این منزل به نام دختر بزرگ (کسی که سرپرستی را قبول نموده است) تنظیم گردید. همچنین مادربزرگ بنده دارای دو حقوق بازنشستگی همسر مرحوم و پسر مورد کفالت خود بوده است که این حقوق نیز به صورت ماهانه نزدیک به دو ملیون پانصد هزار تومان میشود . همچنین برای ایشان یک پرستار 24 ساعته نیز استخدام نموده اند. حال بعد از دو سال دختر بزرگ با ادای این مطلب که کلیه پول های نقد مادر به اتمام رسیده است و همچنین به دلیل اینکه دیگر فرزندان در نگهداری هیچ کمکی نکرده اند بنابراین کلیه طلاهای مادر نیز مزد نگهداری من می باشد بیان نموده که دیگر توانایی نگهداری از مادر را ندارد. و باید مسئولیت به کس دیگری واگذار گردد. همچنین کلیه مدارک مادربزرگ بنده اعم از شناسنامه، قولنامه هر دو خانه شناسنامه عموی تحت کفالت مادربزرگم و ... در اختیار عمه بوده و ایشان از باز پس دادن مدارک نیز امتناع می ورزد. برای بازپس گرفتن مدارک یک نامه رسمی از جانب مادربزرگم به عمه با امضا و اثر انگشت ایشان نیز تنظیم گردیده است اما ایشان باز هم از پس دادن مدارک امتناع می ورزند. آیا راه قانونی برای بازپس گیری مدارک و تغییر قولنامه دوم منزل به نام مادربزرگم وجود دارد؟ آیا ایشان در امانت خیانت نموده اند؟ مسئله ایی که الان ذهن همگان رو درگیر کرده این است که چون قولنامه منزل مسکونی مادربزرگم به نام خود ایشان اما قولنامه منزل اجاره ای ایشان به نام عمه بنده هست امکان دارد ایشان پول رهن منزل دوم را گرفته و از پس دادن پول رهن منزل ملکی مادربزرگم به مستاجر امتناع نماید. همچنین ممکن است با داشتن آشنا و در دست داشتن کلیه مدارک برای به نام زدن منزل مسکونی مادربزرگم دست به عمل غیرقانونی بزند. برای جلوگیری از این موارد چه راه قانونی وجود دارد؟.

مشاهده پاسخ کامل

عرض سلام و احترام سوال بنده درباره حق ارث فرزند از پدر می باشد. ماجرا از این قرار است که مادر بنده از پدرش تقاضای مشخص کردن حق ارث خود را نموده است و پدر ایشان گفته تا زمانی که زنده هستم درباره این قضیه صحبت نکن و پس از مرگم حق ارث شما داده خواهد شد.( پدرش وضع مالی بسیار خوبی نیز دارد و در این زمینه مشکلی ندارد) این در حالی است که ایشان حق ارث بقیه فرزندان و حتی همسرش را مشخص کرده و به آنها داد(حتی حق ارث یه دختر عقب مانده ذهنی خودش را) ولی به مادر من چنین می گوید. این در حالی است که مادر بنده از همسر اول ایشان است و بقیه فرزندان از همسر دومش. حال سوال من این است که گفته پدر بزرگ من از نظر قضایی و شرعی درست است یا نه؟ آیا اگر شکایت خود را در مراجع قضایی مطرح کنیم مادرم می تواند به حق و حقوق خود برسد؟ آیا پدر می تواند فرزندش را از ارث محروم کند؟

طبق ماده 867 قانون مدنی ارث با فوت مورث تحقق می یابد. بنابراین شکایت شما

مشاهده پاسخ کامل

با سلام من یک استاد دانشگاه هستم و از زمانی که پدر و مادر همسرم فوت نموده اند بعلت دخالت های برادر های همسرم در زندگی ما با همسرم اختلاف پیدا کرده ام. اگر چه در زمان ازدواج همسرم رعایت مسایل شرعی را مینمود ولی اکنون نماز نمی خواند – تمکین نمیکند– بدون اجازه صبح از منزل خارج میشود و عصر برمیگردد و وقتی از او سوال میکنم شروع به فحاشی میکند و در تربیت فرزندان مانع میشود. او علیرغم عدم علاقه به ادامه زندگی با این خیال که نیمی از اموال من را تصاحب نماید حاضر به درخواست طلاق نیست.. دو پسر دارم که پسر دوم من 25 سال دارد و دارای اضطراب شدید است بدون نظر پزشک دارو مصرف میکند و کاملا به خود درمانی عادت کرده است و وقتی به این کارش اعتراض میکنم همسرم شروع به حمایت از او میکند. پسرم نیز به باج گیری عادت کرده است و هر وقت به درخواست باج او جواب مثبت ندهم نامه هایی مینویسد و برای همکارانم ارسال میکند و اخیرا که من در مقابلش مقاومت کردم دو نفری (همسرم و پسرم ) من را مورد ضرب و شتم قرار دادند. پسرم حاضر نیست فقط با مجوز روان پزشک دارو مصرف کند و یا بهمراه من پیش روان پزشک برود. من همه نوع نیاز های آنها را تامین میکنم ولی باز هم دونفری از من باج میگیرند بطوری که تصمیم گرفته ام جدا از آنها زندگی کنم. اکنون چند سوال از شما دارم. 1- اول این که با توجه به عدم تمکین همسرم آیا من موظف به پرداخت هزینه های او هستم یا نه؟ اگر آری ، چقدر؟ 2- پسرم اگر چه دانشجو است ولی بعلت این که رعایت دستورات پزشکان را نمیکند و بعلت دخالت های همسرم و گمراه کردنهای او ، بیماری اش ادامه دارد و پیشرفت تحصیلی نیز ندارد. آیا من موظف به تامین هزینه های او هستم؟ چقدر و تا کی؟ لطفا بفرمایید چگونه رفتار کنم که این جدا زندگی کردن عواقب سویی برای من نداشته باشد.

پاسخ سوال اول :خیر نفقه به ایشان تعلق نمی گیرد به شرط اثبات عدم تمکین ایشان پاسخ سوال دوم

مشاهده پاسخ کامل

با سلام من یک استاد دانشگاه هستم و از زمانی که پدر و مادر همسرم فوت نموده اند بعلت دخالت های برادر های همسرم در زندگی ما با همسرم اختلاف پیدا کرده ام. اگر چه در زمان ازدواج همسرم رعایت مسایل شرعی را مینمود ولی اکنون نماز نمی خواند – تمکین نمیکند– بدون اجازه صبح از منزل خارج میشود و عصر برمیگردد و وقتی از او سوال میکنم شروع به فحاشی میکند و در تربیت فرزندان مانع میشود. او علیرغم عدم علاقه به ادامه زندگی با این خیال که نیمی از اموال من را تصاحب نماید حاضر به درخواست طلاق نیست.. دو پسر دارم که پسر دوم من 25 سال دارد و دارای اضطراب شدید است بدون نظر پزشک دارو مصرف میکند و کاملا به خود درمانی عادت کرده است و وقتی به این کارش اعتراض میکنم همسرم شروع به حمایت از او میکند. پسرم نیز به باج گیری عادت کرده است و هر وقت به درخواست باج او جواب مثبت ندهم نامه هایی مینویسد و برای همکارانم ارسال میکند و اخیرا که من در مقابلش مقاومت کردم دو نفری (همسرم و پسرم ) من را مورد ضرب و شتم قرار دادند. پسرم حاضر نیست فقط با مجوز روان پزشک دارو مصرف کند و یا بهمراه من پیش روان پزشک برود. من همه نوع نیاز های آنها را تامین میکنم ولی باز هم دونفری از من باج میگیرند بطوری که تصمیم گرفته ام جدا از آنها زندگی کنم. اکنون چند سوال از شما دارم. 1- اول این که با توجه به عدم تمکین همسرم آیا من موظف به پرداخت هزینه های او هستم یا نه؟ اگر آری ، چقدر؟ 2- پسرم اگر چه دانشجو است ولی بعلت این که رعایت دستورات پزشکان را نمیکند و بعلت دخالت های همسرم و گمراه کردنهای او ، بیماری اش ادامه دارد و پیشرفت تحصیلی نیز ندارد. آیا من موظف به تامین هزینه های او هستم؟ چقدر و تا کی؟ لطفا بفرمایید چگونه رفتار کنم که این جدا زندگی کردن عواقب سویی برای من نداشته باشد.

مطابق قانون علیت عمومی این شرایط معلول حوادثی در گذشته است و ناگهانی ایجاد نشده است .تامل نمایید چه کرده اید که منتج به این رفتارها شده است .شیوه رفتاری خود را تغییر دهید و با آزمون و آزمایش سیاست های رفتاری گوناگون سررشته زندگی را بدست آورده و با پشتکار و صبر قانون خود را در خانواده تثبیت نمایید .در صورت امکان از

مشاهده پاسخ کامل

بسمه تعالی مرحوم پدرم در تابستان 1361 فوت می¬کنند. مرحوم دو منزل مسکونی به ارث می گذارند . یک منزل که مغازه ای هم دارد و قابل سکونت است و منزل دیگر که غیر مسکونی و مخصوص نگهداری احشام است . بعد از فوت پدرم، برادر بزرگم با زن و بچه و مادرم به همراه من و برادر مجرد دیگرم ویک خواهر مطلقه در این منزل سکونت داشتیم. سرپرستی بازماندگان با دو برادر بزرگم بود که در مغازه پدر قصابی داشتند و در منزل دیگر احشام را برای کشتار نگهداری می کردند وتا سال 1366 سرپرستی ما را به عهده داشتند.در سال 1366 بعد از حدود پنج سال از فوت پدر من جهت تقسیم ارث اقدام کردم. وراث جهت کمک به برادران سرپرست تصمیم می گیرند که منازل را به آنها بفروشند. در نشستی با حضور همه فرزندان، منزل احشام به برادر بزرگ فروخته می شود و جهت کمک به ایشان یک سوم حق سهم میت از قیمت منزل کسر می شود وایشان تقبل می کنند به اندازه سهم پدر خیرات کنند. همه صورتجلسه را امضا ء می کنند وقرار می شود با اعتمادی که به برادر بزرگ خانواده داریم ایشان سهم همه را بدهد. منزل دیگر را به برادر دیگرم می فروشیم و سرپرستی بازماندگان به او واگذار می شود.برادربزرگترم در پرداخت سهم ارث اهمال می کنند. از جمله تحت عنوان اینکه از سال 1361 تا 1366 خواهر مطلقه و مادررا سرپرستی کرده و برای ایشان هزینه کرده است ، از دادن سهم ارث ایشان خودداری می کنند .بعد از 3 سال از تقسیم ارث وعدم نگهداری مادر وخواهرم توسط ایشان و برادر دیگرم ، من جهت خرید خانه و رپرستی مادر و خواهرم درخواست سهمم رااز برادر بزرگ می کنم و ایشان عنوان می کنند که شما سهمی ندارید چرا که مخارج دانشگاه شما را در سال های 1362 تا 1366 من داده ام. البته من با پول خود و مقداری قرض یک منزل مسکونی می خرم وتا حدود 10 سال ( تا زمان فوت مادر) سرپرستی مادر و خواهر مطلقه را خود به عنوان وظیفه به عهده می گیرم بالاخره برادرم بدون جلب رضایت وراث(ندادن ارث دو خواهرو مادر ومن ) فوت می¬کنند. ایشان وصیت مکتوبی نمی¬کنند و فرزندانش نقل قول می¬کنند که گفته یک سوم خانه مال پدرم است و برای ایشان خیرات انجام نشده است بعد از فوت برادرم دختربزرگ ایشان که مطلقه است ویک دختر دارد ودختر دیگربرادرم هر سه در خانه بزرگ مذکور زندگی می¬کنند، تحت حمایت کمیته امداد هستند و فامیل هم مخارج ماهانه آنها را متقبل شده است. با وصف اوضاع و احوال این خانواده مسائل زیر مطرح است :1-در زمان سرپرستی خواهر وتحصیل من ، هر دو منزل و مغازه و مانده دارایی پدرتا قبل از تقسیم ارث حدود 5 سال (1361 تا1366 ) و حتی حدود سه سال بعد در اختیار مرحوم برادربزرگم بوده است و بدون اخذ رضایت از فرزندان متوفی از آنها بهره برده است . لذا تامین مخارج سرپرستی خواهر و مادر و من با بهره گیری از دارایی پدر بوده است. از طرفی تقبل بیشتر هزینه ها بعد از فوت پدرم توسط برادر دیگرمان در آن ایام، انجام شده است واین برادر بر حسب وظیفه وجدانی به مادر ، من و خواهر کمک کرده است و ادعایی هم نداشته است. با این اوصاف آیا من و خواهرم سهم ارث طلب داریم یا نه ؟ 2- وضعیت سهم یک سوم پدرمان از خانه که باید خیرات شود،آیا به علت وضع نامناسب مالی فرزندان برادرمرحومم و نداشتن سرپرست شرعا می تواند به آنها برسد؟ و در این صورت آیا رضایت ما بازماندگان لازم است؟ 3- به منظور تامین سهم وراث و جلب رضایت آنها وپرداخت بدهی مرحوم برادرم آیا می شود اقدام به فروش خانه مرحوم برادرم کرد؟البته با شرط تامین مسکن کوچکتردیگر برای فرزندان برادر از طریق سهم ارث ایشان و احیانا کمک دیگر وراث و بخشیدن یک سوم سهم پدر ؟ باتشکر-

شما در صورتی از میزان سهم الارث پدر خود ارث طلبکارید که دلیلی مبنی بر اینکه مخارج شما به عنوان سهم الارثتان پرداخت شده وجود نداشته باشد . اما درخصوص منازل مذکور شما

مشاهده پاسخ کامل

با سلام، آیا وجود یک سند عادی (دستنویس روی کاغذ معمولی) مبنی بر واگذاری یک ملک به فرزند با این شرط که اجاره آن ملک تا زمان حیات پدر متعلق به پدر است در صورت وجود تنها یک شاهد که وی نیز از نزدیکان فرزند مدعی است، وجاهت دارد؟ آیا سایر وراث (با توجه به فوت پدر) میتوانند اقدامی نمایند؟ چون با توجه به شواهد موجود (عدم بیان چنین موضوعی از سوی پدر، اقدام پدر برای فروش آن ملک و دادن قول آن ملک به یکی از فرزندان در حضور چند شاهد و نیز ناراحت بودن پدر از فرزند مدعی) این دست نویس بشدت مورد تردید ماست. روال قانون در این گونه مسایل چیست؟

در این خصوص این نوشته می تواند نوعی عقد صلح باشد و به موجب قانون ثبت عقد صلح باید رسمی باشد . واگر نوشته ای غیر رسمی باشد اول باید

مشاهده پاسخ کامل

سلام.من پدر ومادرم را در سال۶۸ از دست دادهام که هر دوبازنشته بوده اند.خودم متولد۶۴هستم وباجنسیت مذکر در حال حاضر تحصیل میکنم(البته این ترم به خاطر آسیب دیدگی از ناحیه گردن وکتف در منزل بسر میبرم.میخواستم بدانم راهی برای وصل مجدد حقوقم دارم یانه؟ضمنا یک برادر بزرگتر ازخودم که او هم دارای یک فرزند پسر ۱۰ساله میباشد هم دارم .ممنون میشم اگر منو راراهنمایی کنید.

در صورتی که والدین مرحوم شما بیمه بازنشستگی خود را از سازمان تأمین اجتماعی دریافت می کردند طبق قانون تأمین اجتماعی فرزندان ذکور در صورتی که به تحصیل اشتغال داشته باشند یا به علت

مشاهده پاسخ کامل

با سلام در سال 90 پدر اینجانب ملکی را بنام من در محضرخانه منتقل کرد و شاهد این انتقال نیز 3 برادر من بودند خواهر بنده در سال 92 با علم به این انتقال و بیماری پدر با تبانی منشی پزشک معالج و بر اساس گواهی جعلی و با مخفی کاری کامل و بدون اطلاع احدی از فرزندان اقدام به دریافت محجوریت پدر نمود و با همان مخفی کاری اقدام به دریافت حجر دادگاه سرپرستی از سال 90 را نمود وبا توجه به این مخفی کاری رای نیز پس از 20 روز قطعی شد و ایشان اکنون دادخواست ابطال سند را داده اند اما ما پس از اطلاع ازاین موضوع و آگاهی از مفاد پرونده به سراغ دکتر معالج رفتیم و علت صدور این گواهی را جویا شدیم که مشخص شد این گواهی بدون آگاهی دکتر از مطب خارج شده است که بلافاصله اقدام به صدور گواهی اصلاحی نمود و برای دادگاه ارسال نمود با این گواهی اینجانب ورود ثالث به پرونده نمودم و دادگاه نیز تمام مدارک را جهت بررسی به کمیسیون پزشکی ارجاع نمود و رای کمیسیون پزشکی نیز همین اواخر به دادگاه اعلام و تاکید شده است شروع معالجه از سال 91بوده و سال 90 بر اساس مدارک جعلی بوده است حالا با توجه به اینکه هنوز دادگاه اعتراض ثالث من در اداره سرپرستی برگزار نشده است و ایشان با این روند درخواست ابظال سند را نموده من چه کاری می توانم بکنم و آیا اصلا" با توجه به مدارک فوق و مواد 1290 و 1305 دادگاه رای به رد دعوی و می نماید یا سند باطل یا غیر نافذ میشود. با تشکر

نخست اینکه ماده 423 قانون ایین دادرسی مدنی مقرر می دارد:در صورت وصول اعتراض طاری از طرف شخص ثالث چنانچه دادگاه تشخیص دهد حکمی که در خصوص اعتراض یاد شده صادر می شود موثر

مشاهده پاسخ کامل

پدرم سه قطعه زمین داشت ودرسندی مکتوب در خرداد ماه سال 83 اعلام می دارد که زمین اولش را دوسهم برای پسر و یک سهم برای دختر(همگی عاقل وبالغ) تقسیم می نماید. همچنین اعلام می دارد قسمتی از زمین دوم را مانند زمین اول دوسهم برای پسر و یک سهم برای دختر تقسیم می نماید و برای قسمت باقی مانده از زمین دوم می گوید با نظارت وصی وناظر نمازوروزه وثلث پرداخت شود و بین ورثه تقسیم شود(در سه جای سند از فرزندان به عنوان وارثان یاد می کند).برای قطعه سوم می گوید تازمان حیات در اختیار شخص دیگری باشد و پس از فوتش بین وارثان فوق تقسیم شود.در انتهای سند می گوید تا زمانی که زنده است کلیه زمینها در تصرف خودش می باشد و خود و وارثان حق فروش و واگذاری به غیر را ندارند.درانتها سند نام فرزندان ذکر شده و به عنوان وارثان این سند را امضاء می کنند.(در لحظه تنظیم سند فرزندان وی تنها وارثانش می باشند) قطعه اول تنها بصورت کروکی برروی کاغذ به قطعاتی تقسیم می شود که بر روی قطعات تقسیم شده هیچ اشاره ای به نام فرزندان منتفع از قطعات نمی شود و صرفا ترسیمی از پلاک ها به ابعاد مشخص می باشد.کروکی به امضای فرزندان از جمله اینجانب رسیده است.(زمین عملا تقسیم نمی شود) سه ماه پس از تنظیم سند فوق (شهریور83)، پدرم زمین اولش را به اینجانب مبایعه می کندواینجانب در سال های 85 و86سابقه تصرف نیز دارم. 9سال بعد(تابستان 92) خواهران اینجانب مجددا زمین اول را به ابعادی متفاوت از مندرجات تقسیم نامه فوق تقسیم می کنند و همزمان از اینجانب به دلیل قطع درختان باعنوان تصرف عدوانی شکایت می کنند.پدرم در دادسرا یکبار منکر فروش و یکبار اقرار به فروش به اینجانب نمود. همچنین پدرم در آذر امسال اقرار محضری به خواهرانم داد که زمین را در سال 83 بین فرزندانش به پیوست کروکی فوق الذکر تقسیم وبه فرزندانش تحویل نمود ولی به این شرط که تا پایان عمر در اختیارش بماند(که توضیحات لازم در خصوص آنچه عملا در موردنحوه تقسیم و تملیک فرزندان اتفاق افتاد به استحضار رسید) ضمن قدردانی از زحمات شماسوال اینجانب: 1- آیا فروش زمین اول از طرف پدر وخرید اینجانب قانونی است ؟ 2- برداشت شما از کلمه و نوع تقسیم ذکر شده دراین سند و نوع مالکیت احتمالی شاکیان چیست؟

البته ابهاماتی در توضیحات فوق وجود دارد مثلا اگر تقسیم صورت گرفته به قوت خود باقی بوده پس چگونه سه ماه بعد قطعه ای از آن را به شما فروخته است؟ لکن

مشاهده پاسخ کامل

قانون-آیین-دادرسی-کیفری-(مصوب-سال-1392)بخش-اول

قانون آیین دادرسی کیفری (مصوب سال 1392)بخش اول

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.