×

مشاور خانواده

همه چیز درباره " مشاور خانواده "

مشاور خانواده

با سلام خدمت خانم حاج کاظمی بنده از تاریخ 20/11/1390 عقد کردم و از ابتدا متاسفانه تحقیقات لازم را در خصوص خانواده همسرم انجام ندادم، بعد از چند روز از عقد بنده با همسرم به دلیل های مختلف با خانواده ایشان و خود ایشان وارد تنش شدم ، به عنوان مثال چند نمونه را ذکر می کنم : 1- همسرم با جاری اش مشکل داشت مسائل را به خانواده اش کشاند و آن ها با بی احترامی و توهین به بنده در همان روزهای اول عقد مرا از خود راندند، چرا به خاطرا اینکه نخواستم در مسائل کوچک خانم ها بی مورد دخالت کنم 2- بعد از دریافت عقدنامه از محضر به همراه هدیه عقدنامه را به خانواده همسرم تحویل دادم ولی به خاطر اینکه ، به خاطر مسائل و حرف های قبلی که بنده به همسرم زدم (به شوخی روز قبل بله برون گفتم که یک هفته عقب بندازیم چون میخوام برم جای دیگه خواستگاری)، هرکاری کردم اعتمادشان جلب نشد و عقدنامه را برای گرفتن وام ازدواج به من ندادند، خلاصه اعتماد ایشان به خاطر حرف های بنده که به دخترشان زدم صلب شد و نتوانستم مجدد اعتمادشان را جلب کنم هم دانشگاهی بودیم و ترم آخر به ایشان از طریق واسط درخواست ازدواج دادم، از عید امسال تا کنون بی احترامی های زیادی از خانواده همسرم دیدم و وقتی می دیدم که همسرم در مقابل بی احترامی های پدر و مادرش سکوت می کند، با او بداخلاقی می کردم خلاصه در اواخر تیر ماه امسال با ایشان که به تازگی همکارم هم شده بود بر سر رفتن به عروسی برادرم به مشکل خوردیم و بنده هم به ایشان توهین کردم و از آن روز تا الان رفت که رفت ، تلفن همراهش را خاموش کرده ،‌ به منزل ایشان رقتم راهم ندادند، با منزلشان تماس گرفتم جواب تلفن بنده و خانواده را ندادند از 1/7/1391 تا الان هم دایی پدر زنم که وکیل دادگستری هست واسط کارهای بنده و ایشان شده که ماه عسل صحبت بنده با ایشان این بود: 1- تاریخ 01/07/1391 تماس گرفتند و گفتند می خواهد طلاق توافقی بگیرد و بعد از توافق اولیه قرار شد مراحل کار را آماده کنند و به بنده اطلاع دهند 2- در تاریخ 20/07/1391 با تماس برادرم ایشان گفتند که با خانواده خانمم صحبت کردند و گویا دختر خانم میل به طلاق ندارد و این خواسته پدر و مادرش است و قرار شد کمی صبر کنیم تا به ما اطلاع دهند 3- در تاریخ 10/08/1391 با تماسی که با ایشان داشتم گفتند مثل اینکه بنده به خانمم در مشاجره روز آخر دیدارمان گفتم که میخواهم مهرش را بدهم و خانواده دختر خانم پیغام دادند بسم الله می خواهند ببینند این قدر مردش هستم که مهر ایشان را بدهم که بنده در جواب گفتم خیر این قدر مردش نیستم 4- در تاریخ 20/08/1391 در تماسی که با آقای وکیل داشتم ، به ایشان گفتم که با هم مشکلاتی که در این ایام مطرح شده ایشان بزرگتری کنند و موجب عمل خیر شود که برویم سر خونه و زندگی مان که ایشان هم قبول کرد و گفتند تلاش خود را میکنند و در انتها دو روز قبل گفتند که خود دختر خانم و خانواده حرفشان طلاق توافقی است خانم حاج کاظمی لطفا صحبت های بنده را تحلیل فرمائید و راهکاری مناسب را به بنده بدهید چون واقعا فکرم مشغول است با تشکر

در پاسخ به نظر می رسد : اولاْ : شما می بایست به مشاور خانواده مراجعه فرمایید ثانیاْ : ضرورت دارد

مشاهده پاسخ کامل

با سلام و خسته نباشید.به استحضار می رساند که بنده 3 سال است که ازدواج کردم و در طول این 3 سال بنده رنگ زندگی را به چشم ندیده ام . پدر زنم و ماادر زنم بین من و زنم تفرقه و بدبینی ایجاد کرده اند . که این امر باعث فرار ناگهانی همسر بدون اطلاع از خانه شده . من هم که از شدت ناراحتی حدود 8 ماه است به روانپزشک و روانشناس مراجعه می کنم و قرصهای مسکن قوی می خورم . از جمله متادون که باعث شده من به این قرص اعتیاد پیدا کنم شما بفرمایید من چه کار کنم .

ا سلام/وپوزش از تاخیر در جواب شما.دوست عزیزم انسان باید از اصول بهداشت روانی در ناملایمات زندگی بهره بگیرد و الا روانش بیمار می شودکلید سلامت روان در علم بهداشت روانی سازگاری ومدارا

مشاهده پاسخ کامل

بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام من دختری هستم که سه سال پیش عقد کردم خانواده من ساده هستند و همین سادگی است که این پسر با ما این کاره ها را می کند ولی شوهرم با اینکه مذهبی است به دروغ به خانواده ما گفته بود سر کار می روم - در دوران عقد هم سرکار یک ماهی که ما قانع بشویم می رفت ولی بعد از که عقد شد سر کار نرفت و همه اش دنبال رفیق بود - در موبایش بیش از صد شماره تلفن از رفقایش داشت بعد ها از طرف فامیل هایشان فهمیدیم همیشه این حالت را داشته حتی دربانک و شرکتها برای او کار پیدا کردیم اما قبول نمی کرد و می گفت دوست ندارم - بعد از یک سال که گفتیم برای عروسی قدمی بگذارند- گفت من کار پیدا نکرده ام دو سال به همین شکل گذشت و همه اش دنبال رفیق بازی بود تا اینکه برای او شکایت کردیم و گفت من از اول هم به تو علاقه نداشته ام و حتی آمد در محضر که من را طلاق دهد حتی پیش مشاور خانواده رفتم و مشاور را مسخره می کرد و در جلساتش شرکت نمی کرد ولی من برای او شکایت کردم و پیش قاضی به دروغ گفت من کار میروم و بحث مهریه که شد گفت ندارم و طلاقت هم نمی دهم مگر از مهریه بگذری - وکیل گرفتم و پیش قاضی تعهد داد سر کار برود و خانه ای اجاره کند - من پول نفقه ام را به او دادم که کمکش کرده باشم پول پیش خانه بدهد - پدرش گفت به من ربطی ندارد وهمینطور مادرش-مادرش مشکل اخلاقی دارد لذا من از قاضی خواهش کردم که به او بگوید برای من خانه اجاره کند و پیش مادرش که او هم اجاره نشین هست نروم- بعد از اینکه من پول نفقه را دادم و قاضی گفت تا دو هفته باید با زنت عروسی کنی - شش ماه طول کشید حتی پدر و مادرش خودشان را کنار کشیدند- الان 4 ماه هست سر خانه بخت رفته ام اما سر کار مدتی می رفت و الان سر کار نمی رود همه اش دنبال رفیق هایش است حتی ساعت 2 یا 1 نصف شب به منزل می آید اخلاق خوبی با من ندارد اما دست بزن هم ندارد از صبح تا عصرمی خوابد بعد هم که بیدار می شود دنبال رفیق بازی است رفقایش می گویند از این هیئت به آن هیئت می رود تا دیر وقت - مردی به تفاوت و بی خیال است و احساس مسولیت نمی کند- حتی بیشتر شبها تنها در خانه سپری می کنم مثلا روزهایی شده ساعت 10 رفته ساعت 12 شب به خانه آمده حتی یک شماره تلفن هم به من نمی زند که از حال من مطلع شود و من فقط با او تماس تلفنی می گیرم که کجا هستش- الان اعصابم خورد شده نزد دکتر اعصاب می روم و قرص ضد افسردگی مصرف می کنم - تمام ماه محرم دنبال هیئت ها بود و کار موقتی هم که پیدا کرده بود رهایش کرد - الان پرونده من پیش قاضی دادگستری خمینی شهر باز است و خانواده من به او هشدار داده اند تا یک ماه به تو وقت می دهیم سر کار بروی و اوضاعت را درست کنی وگرنه راه قانونی قبلی را ادامه می دهیم عذر می خواهم طولانی شد اما من واقعا از ته دل از شما کمک می خواهم: چند سوال از شما دارم. 1- چطور می توانم زود از او طلاق بگیرم؟ 2- با اوضاع احوال اومی ترسم دوباره پیش قاضی تعهد دهد و بعد دو باره همین او ضاع را پیش بگیرد و بعد که بچه دار شدم در به در شوم. 3- با پرونده ای که نزد قاضی دارم - می توانم بدون اجازه او- خودم تنها یا به همراه برادر یاپدرم به خانه پدرم بروم و ازبرادر و پدرم بخواهم راه قانونی را پیش بگیرند برای طلاق- یا اینکه حتما باید در خانه او باشم و راه قانونی را برای طلاق پیش بگیرم؟ با کمال تشکر لطفا جواب سه سوال من را فوری فوری بدهید با کمال تشکر از شما موید باشید.

با سلام سوال شما بسیاری طولانی است و از اینرو شاید دوستان حوصله مطالعه و پاسخ را نداشته اند! با این حال باید عرض کنم که اولا

مشاهده پاسخ کامل

با سلا وخسته نباشید من یک زن 27 ساله که با مردی 41 ساله که هردوی ما ازدواج دوممان هست ازدواج کردم این آقا یک پسر 8 ساله دارد که حضانتش دست مادرش است که ماهی 250 تومان این آقا برای بچه اش پرداخت میکند ولی بر خلاف این که من قبل ازدواج صحبتهایی کرده بودم وبع از ازدواج با زن قبلی ایشان ولی هر دو این ها هم شوهر من وزن قبلیش به بهانه بچه با هم صحبت میکنند و به بهانه بچه از این شوهر من پول میگیرد این آقا دارای درامد متوسطی هست وباعث میشود که در خانه اختلاف ایجاد شود شو هر من هر موفقع با بچه یا این خانم صحبت میکند وقتی منزل میاید اختلاف ایجاد میکند و میگوید من نمیتونم زندگی کنم جدا شیم هر موقع بچه اش را میرود ببیند همین مشکل را داریم ولی نمی رود طلاق بدهد سر هر مشکلی به من می گوید من تورودوست ندارم نمی تونم زندگی کنم داره من را خسته میکنه که حق وحقوقم را ببخشم لطفا راهنماییم کنید من چگونه میتوانم مهریهام را از این آقا بگیرم وازش جدا بشوم در ضمن من از زندگی اولم ماهیانه مهریه ام را میگیرم وقتی از این آقا جدا شوم دیگر مهریه اوللم بهم تعلق نمی گیرد ؟ با تشکر

با سلام ابتدائا شما را به صبوری وتلاش در جهت حفظ زندگی مشترکتان توصیه می نمایم .با شوهرنان صحبت نمائید وسعی کنید مشکلتان را خودتان حل کنید.طلاق گرفتن آخرین راه حل می باشد.پس سعی کنید راههای دیگر در جهت رفع اختلافات را امتحان کنیداگر به نتیجه نرسیدید آنموقع اقدام نمائید تا در آینده برایتان پشیمانی به بار نیاورد.حتی اگر می توانید هم شما وهم همسرتان نزد مشاور خانواده نیز بروید.درخصوص مهریه نیز باید به عرض برسانم

مشاهده پاسخ کامل

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.