با سلام احتراما اینجانب مدیرعامل یک شرکت سهامی خاص می باشم این شرکت دارای دو ملک مجاور یکی با پلاک ثبتی 31 و دیگری با پلاک ثبتی 32 می باشد در سال 84 ودر زمان هیئت مدیره قبلی شرکت , ملک شماره 32 را طی قولنامه عادی به شخص (الف ) فروختند درهمین حین شخص (ب) با ارائه قولنامه عادی با تاریخ مقدم تر از قولنامه شخص (الف) به دادسرا علیه مدیران وقت شرکت اقامه دعوی کیفری کلاهبرداری وفروش مال غیر نمود وچنین عنوان کرد که مدیران همان ملکی را که قبلا به او فروخته اند مجددا به شخص (الف) فروخته اند - مدیران وقت شرکت در مقام دفاع در اوراق بازجویی خودعنوان کردند که اولا در مبایعه نامه استنادی (ب) عدد 31 به 32 جعل شده است ثانیا امضاهای متسب به خود را منکر شدند وگفتند که ما چنین قولنامه ای را امضا نکرده ایم (بعبارتی امضاهای ذیل قولنامه استنادی (ب) جعلی است که پس از آن دادسرا موضوع را به کارشناس خط ارجاع دادکه قرار کارشناسی بررسی این بود که آیا عدد 31 به 32 جعل شده یا خیر و در مورد امضا ها قرار کارشناسی صادر نکرد که کارشناس مربوطه پس از بررسی اعلام نمود که در قولنامه عدد 31 به 32 جعل شده است که بنابر نظر کارشناس که جعلی بودن شماره پلاک را تایید کرده بوددادسرا شکایت (ب) را رد وقرار منع تعقیب مدیران وقت را صادر نمود هم اکنون شخص (ب) بعد از گذشت 6 سال از موضوع فوق دادخواست حقوقی به طرفیت این شرکت مطرح نموده و خواهان الزام به انتقال ملک شماره 31 به خود شده است وچنین استدلال نموده که چون در دادسرا ودر پرونده کیفری چنین ثابت شده که عدد صحیح ملک در قولنامه 31 بوده پس ایشان ملک 31 را به من فروخته اند و خواسته دعوی ایشان الزام به انتقال ملک شماره 31 می باشد با توجه به موارد فوق خواهشمند است راهنمایی بفرمایید که در دعوی حقوقی مطرح شده چگونه دفاع نمایم آیا با یستی در دادگاه ادعای جعلی بودن امضای مدیران قبلی را نمود یا انکاروتردید نسبت به امضاها؟ ضمنا دردفاتر مالی شرکت هیچگونه آثاری از ثمن قولنامه فوق وفروش ملک 31 وجود ندارد؟ با تشکر
وکیل باسلام و احترام . پاسخ در مذاکره تلفنی بیان گردید در تاریخ 07/08/90
باسلام باستحضار عالی میرساند: برابر محتویات پرونده کلاسه 103/85/1155 ج شعبه محترم 103 دادگاه جزایی مرند آقای غلامحسین آشتن اسکویی حسب حکم دادنامه شماره 270 مورخ 25/6/86محکوم به پرداخت دیه در حق اینجانب از توجه به نظر قطعی پزشکی قانونی برآمده و حسب مقررات قانون نظر به اینکه خودروی متعلق به آقای اسکویی به مشخصات نیسان وانت شماره 19525 تبریز (اداری )نزد بیمه دانا شعبه تبریز مسئولیت مدنی بوده است لهذا بیمه مکلف به پرداخت کلیه حق و حقوق قانونی و مسلم اینجانب بوده است لیکن نظر به اینکه آقای رحمان اعلم علاوه بر اینکه وکالت آقای اسکویی را بر عهده داشته بعنوان مشاور حقوقی برق منطقه ای آذربایجان واز توجه به قانون حمایت کارکنان دولت و بموجب معرفی نامه شرکت برق منطقه ای (به جهت اشتغال اینجانب در شرکت مزبور )وکالت اینجانب را نیز بر عهده داشته است با وجود دادنامه مبحوث عنه از بیسوادی و عدم آشنایی به مقررات اینجانب سوء استفاده نموده وحق مسلم اینجانب را با کسر 20درصد از کل دیه متعلقه (یکفقره دیه کامل با 58 درصد دیه کامل مرد مسلمان)نسبت به پرداخت حق اینجانب اقدام نموده اند نظر به مراتب اعلام شده آقای اعلم هم وکالت اینجانب وهم متهم را برعهده داشته که این نقض صریح قانون و مقررات جاری میباشد وایشان فقط میتوانست داوری کرده و عدالت را مبین میساخت در حالیکه این خلاف وجدان کاری میباشد لهذا تقاضا دارم بنده را راهنمایی فرمایید تا بنده حق و حقوقم را دریافت کنم شایان ذکر است که من در برگه رضایت محضری به 20 درصد رضایت نداده ام بلکه انها از مریضی بنده سو استفاده کرده ودر یک برگه معمولی نوشته اند به هر جا خم نوشته ام گفته اند رضایت دادی در واقع بیمه و وکیل تبانی کرده و حق مرا ضایع کرده اند خواهشمندم راهنمایی بفرمایید که بنده چطور میتوانم رضایتنامه ثبتی را باطل کنم در واقع من اصلا در برگه ثبتی به بیست درصد رضایت نداده ام به هرجا هم شکایت کردم گفتند رضایت داده ای گفتم آخه برادر عزیز من در کجای برگه ثبتی به بیست درصد رضایت داده ام ایا اگر مادر شوهر پسر خود را دارای خانه مسقل معرفی کند و با همین وعده به خواستگاری بیاید اما بعد از عقد خانه ای در کار نباشد و یا این که به اسم شخص دیگه بزند- زن می تواند به دادگاه شکایت کند مبنی بر فریب- ابا می تواند زوج رو به این دلیل که خود را دارای خانه معرقی کرده بود . شکایت کرد و از او جدا شد - می توان او را مجیور به خریدن خانه کرد؟ ایا او و خانواده اش می توانند ادعا کنند که همچین وعدهای نداده اند؟در این صورت چه باید کرد؟ایا زوج میتواند با وعده داشتن خانه خانم را متقاعد کند که با او ازدواج کند اما بعد از ازدواج زوجه را مجیور به زندگی در خانه اجاره ای کند؟