با سلام و احترام. همسر اول شوهر من از بنده به دلیل فحاشی و هتک حرمت و توهین شکایت کرده اند و برای آن به چند کلمه ای که در اس ام اس های دو سال قبل از ازدواجم با همسر ایشان به ایشان داده ام آن هم در جواب فحاشی های ایشان استناد کرده اند. بنده در جواب فحش های ناموسی آن خانم که مرا هنوز نمی شناخت سه کلمه ی خفه شو آشغال کثافت داده ام. و البته با خطی موبایلی که به نامم نبود. اگر آن خانم آن زمان مرا می شناخت حتی همان ها را هم نمی فرستادم. بنده برای پاسخ گویی باید به شورای حل اختلاف بروم. اگر ممکن است راهنمایی بفرمایید که چگونه می توانم دلیل بیاورم که تبرئه شوم. من متاسفانه پیامک های فحاشی دو سال پیش او را ندارم اما فحاشی های او را از شش ماه پیش تا کنون دارم که هنوز ادامه دارد و در حد فحش های ناموسی به خودم و پدر و مادرم و همین طور تهمت هرزگی و فاحشگی به من است با همان کلمه هایی که خود می دانید. این بار دوم است که مزاحم جنابعالی می شوم. بسیار سپاس گزارم و امیدوار به راهنمایی شما.
وکیل با درود رفتار شما مصداق ماده608 قانون مجازات اسلامی و توهین ساده است . پیش از هر چیزی سعی کنید که با مصالحه و سازش مسأله را فیصله دهید. در غیر اینصورت از آنجایی که خط تلفن متعلق به شما نبوده است موضوع را انکار نمایید. پیروز باشید
با سلام پدر بنده زمینی داشتند که با فردی مشارکت در ساخت نمودند.اما چیزی به نام ایشان نکردند.یعنی در حال حاظر 6 دانگ زمین به نام ایشان است.اما در این جریان پس از انجام مقدار ناچیزی از کارهای ساختمان پدر به ایشان اعتماد کرده و افراز نامه ای تنظیم نمودند که طی آن قرار شد پس از ایفای تعهدات سازنده طبقات دوم و چهارم به ایشان و اول و سوم به ما تعلق گیرد.آقایی که قرار بود ساختمان را بسازد یعنی همان شریک پدرم ساختمان را نیمه کاره رها کرد و فراری شد.(این آقا کلاه بردار بزرگی است که البته ما اطلاع از کلاه برداری ایشان نداشتیم) پدرم به دادگاه مراجعه کرده و پس از تامین دلیل و گرفتن حکم الزام به ساخت ایشان به دلیل فراری بودن ایشان اقدام به ادامه ساخت کردند(بدون مراجعه به اجرای احکام به دلیل نا آگاهی).پس از اتمام کار با سختی فراوان و البته اخذ وام روی زمین ملک مذکور وکیل مدنی آن آقا به ما مراجعه کرد و توافق نامه ای تنظیم کرده بود مبنی بر اینکه بعد از ایفای تعهدات و استرداد خسارت اجازه فروش طبقه دوم را از ما بگیرد و پدر من پای این موافقت نامه را امضا نمودند.پس از مدتی متوجه شدیم که آن آقا دو واحد دوم و چهارم را به طور صوری به یکی از همدستانش فروخته و آن خریدار صوری علیه ما و شریک ما شکایت نموده.ما شریک خود را در دادگاه کیفری به فروش مال غیر متهم کردیم اما حکم برائت ایشان را دادند.ولی در دادگاه تجدید نظر حکم به حقوقی بودن ماجرا دادند.در دادگاه حقوقی حکم بدوی این بود که شریک ما پایان کار بگیرد.تفکیک سند کند و سپس ما تنظیم سند نماییم.ما در خواست تجدید نظر کردیم و رای بدوی تایید شد.اما ما در جریان دادرسی اشاره به موضوع حق فروش این آقا نکردیم.حال مه رای تجدید نظر هم آمده چون مسئولین قضایی از کلاه بردار بودن این آقا با خبر بودند اما قانون دستشان را برای حمایت از ما بسته ما را راهنمایی کردند که با گرفتن حکم شرعی یعنی ارائه استفتائ نامه دوباره درخواست تجدید نظر کنیم.به مکارم شیرازی مراجعه کردیم و حکم ایشان این بود:در صورتی که ملکی متعلق به دو یا چند نفر باشد هیچ یک از شرکا حق هیچگونه تصرف در ملک مذکور رابدون توافق طرفین و رضایت آنها ندارد.حال سوال من اینست که اولا به نظر شما این آقا حق فروش داشته؟با توجه به اینکه ما در افرازنامه هم حق فروش را به ایشا نداده ایم و قید شده بدون توافق هیچ یک حق فروش ندارند.در ضمن ملک در رهن بانک است و طی نامه ای از سوی بانک هیچکس حق هیچگونه معامله با ملک مذکور را ندارد.دوما: با توجه به اینکه ما تا به حال به موضوع حق فروش در دادرسی ها اشاره نکردیم حالا حق همچین اداعی داریم؟اگر محبت کنید راهنماییم کنید ممنون میشم.در ضمن خواهش دارم اگر صلاح می دونید وکیلی به ما معرفی فرمایید که ما را در جریان دادرسی یاری کنند.چون نتیجه یک عمر زحمت پدر من داره به تاراج میره. با تشکر سلام استاد. یکی از نزدیکان به دلیل اینکه با ناتوانی جسمی از ناحیه پا روبرو میباشد.فلج کامل پای راست در بحث ارثیه با برادر و خواهرانش اختلاف پیدا کرد و مدعی سهم بیشتر شد و چون با مخالفت بقیه روبرو شد به دادگاه مراجعه کرد میخواستم بدونم ایا به خاطر ناتوانیش مستحق سهم بیشتر از خود میباشد و ایا این درخواست از دادگاه در کشور ما رویه ی اجرایی داره.ممنون