×

خشونت خانگی همچنان میان زنان قربانی می گیرد

خشونت خانگی همچنان میان زنان قربانی می گیرد

یکی از اصیل ترین رفتارهای اجتماعی انسان تشکیل خانواده و تلاش برای حفظ و بقا است

خشونت-خانگی-همچنان-میان-زنان-قربانی-می-گیرد

یکی از اصیل ترین رفتارهای اجتماعی انسان تشکیل خانواده و تلاش برای حفظ و بقا است.

نگاهی اجمالی به تاریخ تمدن بشری نشان می دهد که با وجود اختلافات بسیار در آداب و رسوم جوامع گوناگون و تغییرات چشمگیر آنها در بستر زمان، ازدواج ( مقالات مرتبط با ازدواج - سوالات مرتبط با ازدواج ) یکی ازمراسم منحصر به فردی است که همواره با بشر همراه بوده است.

تاهل یکی از پیچیده ترین و دشوارترین مراحل انتقالی در دوران زندگی است و مشکلات زناشویی و خانوادگی به طور بالقوه قادر به تهدید کانون گرم خانواده بوده و می تواند زیربنای اولیه لغزش در زندگی مشترک را بسازد.

خانواده و سرنوشت آن به دلیل نقش کلیدی در سازندگی نسل آینده، حساس و همواره مورد توجه بوده است.

خانواده نا به سامان قادر به ارائه فرزندان سالم به جامعه نخواهد بود. واقعیت این است که همیشه عواملی با منشا درونی و بیرونی، روابط دو فرددر سیستم ازدواج ( مقالات مرتبط با ازدواج - سوالات مرتبط با ازدواج ) را تحت تاثیر قرار داده و موجب به هم خوردن تعادل اولیه در این رابطه می گردند.

عشق و خشونت دو واژه متداول اما متفاوت به لحاظ احساس عاطفی و عقلانی و رفتاری در ازدواج همواره مطرح بوده اند.

یکی از چالش های نو در زمینه ازدواج و روابط بین زوجین که آثار فرهنگی و روان شناختی مخربی را بر بافت جامعه و نهاد خانواده وارد می سازد و می تواند به عنوان یک بحران مطرح شود افزایش آزار، پرخاشگری و خشونت در خانواده است.

افزایش آمار خشونت در خانواده ها 

خشونت خانگی

چیستی و چرایی

به طور کلی سو»رفتار خانگی زمانی میان زوج ها روی می دهد که یکی از آنها سعی می کند تا بر دیگری اعمال کنترل کند. سو»رفتاری که شامل خشونت جسمی (بدنی) باشد به خشونت خانگی موسوم است.

ضارب با استفاده از ترساندن دیگری با تنبیه یا تهدید یا با خشونت بدنی تلاش می کند تا همسر خود را مطیع و مهار سازد. قربانی یک سو»رفتار خانگی می تواند زن یامرد باشد، اما بررسی ها نشان می دهد که زنان 5 تا 8 بار بیشتر از مردان قربانی سو»رفتار می شوند.

به طور کلی همسرآزاری دارای علل و عوامل گوناگونی است که می توان از عوامل فرهنگی همچون عدم شناخت، مسوولیت ها و وظایف، عوامل روان شناختی مانند تنهایی، افسردگی، توهم و... و عوامل اجتماعی از قبیل دخالت دیگران، نارضایتی خانوادگی و خشونت نام برد. براساس پژوهش های مختلفی که در این مورد در نقاط مختلف جهان انجام می شود این زنان هستند که قربانی سو»رفتارها و خشونت های خانگی قرار می گیرند.

به طوری که اگر سری به منابع مختلف بزنیم با آمار و ارقام گاه تاسف برانگیزی مواجه می شویم، به عنوان مثال در یک بررسی در سال 2003 در فیلیپین در حدود 2/16 میلیون زن یا 9 درصد زنان بالای 18 سال این کشور گفته اند توسط دیگران مورد سو»رفتار جسمی و بدنی قرار گرفته اند که این افراد اکثرا همسران یا دوست پسران آنان بوده اند. در این بررسی 66 درصد زنان گفته اند که شوهرانشان آنان را بیش از یک بار کتک زده اند یا در بررسی دیگری که در سال 1994 در آمریکا صورت گرفته است مشخص شده که درهر 12 ثانیه مردی زن فعلی یا سابقش را کتک زده است.

در کشور ما هم بررسی های پزشکی قانونی نشان می دهد در طی یک دوره 2/5 ساله بیش از نیم میلیون نفر از مجموع 2 میلیون و 253 هزار زن مراجعه کننده به پزشکی قانونی که مورد ضرب و جرح قرار گرفته اند، قربانی خشونت خانگی بوده اند.

خشونت عامل بزهکاری اطفال 

به طور کلی خشونت خانگی شکل های بسیار و مختلفی دارد، خشونت والدین نسبت به نوجوانان یا برعکس، خشونت خواهران و برادران نسبت به یکدیگر، خشونت زن به شوهرش و...، اما بدون شک یکی از عمده ترین و اصلی ترین شکل های خشونت خانوادگی، خشونت علیه زنان است.

این شکل از خشونت گسترش زیادی در جوامع دارد و نکته قابل تامل آن است که به هیچ روی مختص به جوامع در حال توسعه یا طبقاتی خاص نیست، بلکه در همه جوامع اعم از غنی و فقیر و در بین همه اقشار و طبقات کم یا زیاد دیده می شود.

انواع سو»رفتارهای خانگی

در منابع علمی، شش نوع سو»رفتار خانگی مطرح شده است که عبارتند از:

سو»رفتار بدنی یا جسمی (خشونت خانگی)، سو»رفتار کلامی یا غیرکلامی (روان شناختی، عاطفی یا ذهنی مانند فحاشی، تحقیر زوج و...)، سو»رفتار جنسی، سو»رفتار تعقیب گرایانه، مجازی و... مانند تهیه عکس و فیلم از زندگی خصوصی افراد، تعقیب زنان و ایجاد مزاحمت برای آنان، سو»رفتار اقتصادی یا مالی، سو»رفتار معنوی.

اگرچه زنان هدف عمده سو»رفتار هستند اما خشونت همچنین می تواند علیه کودکان و دیگر اعضای خانواده نیز به کار برده شود.

در روابط زناشویی سو»رفتار با همسر یک مشکل جدی است که خطوط قرمز فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را زیر پا می گذارد و می تواند تاثیر اساسی برسلامت جسمی و روانی خانواده داشته باشد.

براساس یک تحقیق که با بررسی نمونه ای از زنان متاهل شهر تهران انجام شده، «9/87 درصد زنان از همسرآزاری روانی و 9/47 درصد از همسرآزاری جسمی رنج می برند که این میزان برای زنان شاکی به ترتیب برابر با 5/99 و 91 درصد است.»

براساس این بررسی، با افزایش سن زوجین و مدت زمان ازدواج، میزان همسرآزاری افزایش می یابد.

همچنین میزان همسرآزاری درمردانی که زنان آنها دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر هستند به طور معنی داری کمتر از میزان همسرآزاری در مردانی است که زنان آنها دارای تحصیلات پایین تر هستند.» از سوی دیگر «میزان همسرآزاری در مردان بی سواد یا دارای تحصیلات پایین تر از دیپلم به طور معنی داری بالاتر از مردانی است که دارای تحصیلات بالاتر هستند. براساس این تحقیق بین میزان همسرآزاری در شوهرانی که مواد مخدر استفاده می کنند بیشتر از شوهرانی است که مواد مخدر استفاده نمی کنند.» هسته مرکزی سو»رفتار با زنان را خشونت و پرخاشگری تشکیل می دهد و بر این اساس به انواع زیر تقسیم می شود:

1- سو»رفتار اجتماعی: به معنی استفاده اکثر مردان از قدرت خود درجامعه برای کنترل زنان و سو»استفاده از آنان.

2- سو»رفتار جسمی: هرگونه اقدام نیز یکی برای آسیب رساندن، ترساندن یا کنترل روی همسر برای مثال سیلی زدن، ضرب و شتم، پرتاب کردن اشیا به سمت همسر، سوزاندن اندام ها و...

3- سو»رفتار روان شناختی مثل تحقیر، اهانت و فحاشی، تمسخر، محدود کردن روابط همسر با محیط بیرونی منزل مخصوصا اعضای فامیل و...

4- مسامحه یا غفلت: کوتاهی در برآوردن نیازهای فیزیولوژیک، سرپناه، امنیت و... .

خشونت علیه زنان فقط با قانونگذاری حل نمی شود 

موانع ترک خانه

از سوی زنان کتک خورده

بررسی ها نشان می دهد که بسیاری از زنانی که مورد خشونت و همسرآزاری همسرانشان قرار می گیرند و قربانی کتک های بی رحمانه همسرانشان می شوند ترجیح می دهند به جای متارکه و جدایی از همسرانشان در خانه بمانند و دم برنیاورند.

هر یک از این زنان برای این عمل خود دلایلی می آورند که بخشی از این دلایل وابسته به فرهنگ و عرف جامعه شان است، اما برخی از این زنان تحت تاثیر باورها و افکار خود ماندن را بر رفتن از خانه و خاتمه بخشیدن به تحقیر و آزار همسرانشان ترجیح می دهند که بخشی از این دلایل را می توان این گونه نام برد:

1- ترس از انتقام شوهر

2- احساس گناه در این مورد که نکند خود او مقصر است و همچنین نگرانی پیرامون سرنوشت فرزندان

3- امید به بهبودی شوهر در صورت ماندن در منزل و محبت نمودن به او

4- ترس از عدم حمایت های قانونی و اجتماعی

5- ترس از تنهایی و بی سرپرستی و مشکلات اقتصادی

6- انکار خشونت و کتک خوردن و کتمان آن

7- احساس شرم و گناه نسبت به جدایی

8- وابستگی مالی به شوهر و... .

بنا بر آمار و ارقام مختلفی که هر از چند گاه از سوی منابع مختلف منتشر می شود بیشتر زنانی که در خانواده هایشان مورد آزار و اذیت جسمی و روانی قرار می گیرند به مراجع مختلفی که برای رسیدگی به این نوع موارد پیش بینی شده است مانند پزشکی قانونی مراجعه نمی کنند.

بسیارند زنانی که معتقدند هرگونه شکایت و اعتراض قانونی یعنی نمایان شدن ناسازگاری آنها و بنابراین پایان زندگی مشترک. متاسفانه بعضی فرهنگ ها کتک خوردن زن ازمرد را پذیرفته و حتی آن را به نوعی حق مرد می دانند; زیرا همیشه این تصور وجود داشته است که زن جزو مایملک مرد است بنابراین او حق دارد و می تواند هرگونه که بخواهد با زن رفتار کند.

از سوی دیگر بسیاری از زنان ایرانی از حقوق قانونی خود ناآگاهند و نمی دانند که بنابر قوانین خانواده، کتک خوردن و آزارجسمی نوعی عسر و حرج است که حق زن را برای گرفتن طلاق هموار می کند.

ترس از طلاق، مسائل اقتصادی و نداشتن سرپناه و بنیه مالی در صورت جدایی و از همه مهمتر مسائل فرهنگی و معضلات اجتماعی زنان بعد از طلاق از دیگر مواردی است که زنان را واداشته تا در مقابل هرگونه خشونت و آزار از سوی همسرانشان سکوت کرده و دم نزنند.

اما اگر بخواهیم از لحاظ قوانینی که در مورد همسرآزاری در ایران پیش بینی شده است به این موضوع نگاه کنیم باید بگوییم که هر چند در بحث مقررات خانوادگی یک امتیاز برای زن در نظر گرفته شده و آن این است که اگر زنی مورد ضرب و جرح و کتک کاری از سوی همسرش قرار گیرد و در معرض عسر و حرج نیز باشد می تواند از مرد تقاضای طلاق کند اما در قوانین و مقررات خود، قانون خاصی برای همسرآزاری نداریم، هرچند در مواردی مرد در صورت ضرب و جرح، فحاشی، کتک کاری، توقیف کردن، بازداشت کردن در منزل یا غذا ندادن، زن خود را مورد آزار و اذیت قرار دهد به طور قطع عمل او قابل تعقیب خواهد بود اما تمام این موارد در حیطه خصوصی و صریح شخصی افراد اتفاق می افتد که راه های اثبات آن از سوی فرد آزاردیده مشکل است.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که با توجه به اینکه در قانون مدنی ایران، مرد رئیس خانواده محسوب می شود و در راستای این ریاست، تمشیت امور با اوست، زن تابع مرد انگاشته می شود و ملزم به اطاعت از اوست; که این نکته با توجه به گفته بسیاری از کارشناسان حقوقی می تواند از دلایل مهم طبیعی بودن همسرآزاری از سوی مردان باشد. هر چند با تضعیف فرهنگ سنتی و دگرگونی ارزش ها و ساختارهای خانوادگی و همچنین حاکمیت ارزش های مادی و حضور زن در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و...

همپای مردان کمی راه و روش زندگی زنان و مردان دچار تغییر و تحولاتی شده اما باز هم با توجه به اینکه قانون یکی از مهمترین نهادهای تاثیرگذار بر زندگی زنان و مردانی به شمار می رود که اثرات آن را آشکار و پنهان بر زندگی خود احساس می کنند و گاهی اوقات این تاثیرها نه تنها برای آنها مثبت نیست بلکه ساختارهای نهادی زندگی خانوادگی آنان را دگرگون می کند.

پی نوشت :

نویسنده الناز محمدی

منبع : معاونت حقوقی و امور مجلس

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.