سمن ها و کاهش جرایم
نیروی انتظامی در راستای ماموریتهای قانونی و حفظ نظم و امنیت جامعه در صورتی موفق خواهد بود که از جانب آحاد مردم در انجام وظایف مربوطه، حمایت و پشتیبانی شود
نیروی انتظامی در راستای ماموریتهای قانونی و حفظ نظم و امنیت جامعه در صورتی موفق خواهد بود که از جانب آحاد مردم در انجام وظایف مربوطه، حمایت و پشتیبانی شود.
سازمانهای مردمنهاد از آنجا که قابلیت پیگیری اهداف غیرانتفاعی و غیرسیاسی را به صورت داوطلبانه و مسالمتآمیز دارند، میتوانند بسیاری از اهداف خیرخواهانه، مردمی و بشردوستانه را به ثمر برسانند. مصداق بارز افتخارآفرین سازمانهای مردم نهاد در ایران خیریهها هستند که برای ارائه خدمات عامالمنفعه فعالیت میکنند. در راستای تحقق اصل26 قانون اساسی، حمایت از مشارکتهای مردمی و پشتیبانی از موسساتی که اهداف عامالمنفعه و خیرخواهانه را پیگیری میکنند، مد نظر قرار گرفته است و همچنین ماده182 برنامه سوم توسعه به این مهم اشاره دارد. بنابراین حمایت از سازمانهای مردمنهاد و مشارکتهای مردمی میتواند در پیشبرد اهداف انقلاب تاثیر موثری داشته باشد.
نقش مشارکتی سمنها در پیشگیری از جرایم
تحقیقات گوناگونی در داخل و خارج از کشور پیرامون نقش مشارکتی سازمانهای مردم نهاد در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی انجام گرفته است. در این پژوهشها، نتایج مختلفی به دست آمده است،از جمله اینکه سازمانهای مردمنهاد گرایشهای عمیقی به مسائل حزبی و سیاسی دارند، همچنین در پیشگیری از جرایم زنان سرپرست خانواده نقش دارند، در برخی از آسیبهای خاص مانند اعتیاد، این سازمانها به صورت پررنگ ظاهر شدهاند، فعالیت بعضی از سازمانهای مردمنهاد همسو با ماموریتهای پلیس است و... در این تحقیقات متغیرهای متفاوتی بررسی شده و بعضی از عوامل فردی و اجتماعی مبنی بر گرایش این سازمانها به مشارکت و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سنجیده شده است.
نظریه لیپست
سیمور مارتین لیپست، جامعهشناس معاصر آمریکایی، از واقعیتگرایان و کارکردگراست که چون دیگر اصحاب حوزه واقعیت اجتماعی معتقد است که افراد در بطن نیروهای اجتماعی قرار دارند و رفتارشان متاثر از این نیروها و عوامل است. بعضی از عوامل که محیط اجتماعی فرد را میسازند عبارتند از: تعلیم و تربیت، شغل، درآمد، سن، نژاد، جنس، تحرک و محل اقامت. لیپست در کتاب «انسان سیاسی» تلاش کرده است تا این متغیرهای متعدد را در مدل کلی تنظیم کند و رابطه بعضی از این عوامل را با مشارکت تحلیل و بررسی کند. مدل لیپست که به طورعمده بر متغیرهای اجتماعی تاکید دارد و آشکارا جامعهشناختی است، برآن است که پدیده مشارکت سیاسی اقشار و گروههای اجتماعی را بر اساس چندین عامل کلی اجتماعی در فرآیندهای سیاسی نظیر انتخابات تبیین کند.
نظریه رابرت دال
رابرت دال آمریکایی معتقد است که انسان بهطورذاتی حیوانی سیاسی و اجتماعی است. قضایای او بدین شرح است: اگر مردم در ارزشیابیهای خود متوجه شوند پاداشی که از برخی درگیریهای اجتماعی به دست میآید از پاداش دیگر فعالیتها ناچیز است، آنها بیشک خود را کمتر در آن امور درگیر خواهند ساخت؛ هرگاه شخص بین شقوق روی خویش تفاوتهای بارز احساس نکند و بدانها اهمیت ندهند، کمتر در برخی امور اجتماعی و سیاسی مشارکت میکنند. هرگاه انسان فکر کند فعالیت و مشارکت او در امری بیاهمیت بوده است و نمیتواند منشأ تغییرات شود، هرگز وارد آن نمیشوند.هرگاه مردم معتقد باشند که بدون مداخله آنها برخی اقدامات و کارها بهدست دیگران رضایت آنان را تامین می کند، احتمال مشارکتشان در آن امور کمتر خواهد شد. هرگاه شخص فکر کند دانش او محدودتر از آن است که بتواند با داخل شدن در امور سیاست و اجتماع به کارایی کافی برسد، ترجیح خواهد داد کمتر در آن امور مشارکت کند. بالاخره هرچه مشکلات وارد شدن در برخی از فعالیتها بیشتر باشد احتمال مشارکت در آن کمتر خواهد بود که بر مشکلات موجود غلبه کند و حتی هزینه های آن را هم متحمل شود.
نظریه دیوید سیلز
دیویدسیلز اشاره میکند شواهد موجود در دموکراسی غربی حاکی از آن است که بعضی از ویژگیهای شخصیت پایه مثل یک دندگی، حساسیت بیجا درباره گناه، فروماندگی ناشی از ایهام و گیجی، تمایل متناوب به جنون و افسردگی و اضطراب، همبستگی زیادی با مشارکت ندارند. از این رو به لحاظ ویژگیهای مرتبط با شخصیت پایه، شرکتکنندگان در رایگیری با کسانی که در رایگیری شرکت نمیکنند تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. با وجود این، افراد بیعلاقه به رایگیری اندکی پرخاشگرتر و بدگمان تر از رای دهندگان هستند. به طور کلی مشارکتکنندگان فعال تر، کمتر از عامه مردم به بروز خصومت تمایل دارند. مگر در مواردی که فعالان به جنبش های افراطی تعلق داشته باشند.
نظریه دانیل لرنر
مفهومی که لرنر برای سنجش مشارکت بهکار میگیرد همدلی است. همدلی مفهومی روانشناختی-اجتماعی است و بنا به تعریف عبارت است از دو اقدامی در راستای ارتباط با دیگران به منظور درک منِ دیگر یا بهعنوان یک فرد دیگر و در جهت پیشبینی حدود و توانایی ها. همدلی یا قدرت انتقال فکر دو جنبه دارد: نخست برون فکنی به معنی قدرتی که انسان میتواند خود را در قالب هر آنچه غیر است، تصورکند.
با توجه به بررسی نظریات مختلف پیرامون سازمانهای مردم نهاد، به نظر میرسد که هم عوامل درونسازمانی و هم عوامل برونسازمانی بر میزان مشارکت سازمانهای مردمنهاد با پلیس موثر است. متغیرهای اعتماد اجتماعی، کیفیت اقدامات پلیس (رفتار پلیس)، مقوله جامعه محوری پلیس، مجهز بودن پلیس به امکانات مدرن، اطلاعات و آگاهی سمنها از پلیس، اهداف عامالمنفعه سمنها و احساس امنیت بیشتر، از عوامل مهمی است که بر میزان مشارکت سازمانهای مردم نهاد با پلیس موثر است و در نهایت ایـن امـر منجر به کاهش جرایم میشود و محرز است جلب مشارکت آحاد مردم و اقشار اجتماعی، بهویژه سمنها باید در دستور کار پلیس قرار گیرد؛ به ویژه سمنهایی که فعالیت های آن ها همسو با ماموریت های پلیس بوده که این امر می تواند به پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در سطح جامعه و در کاهش جرایم کمک شایانی کند.
منبع : روزنامه قانون
ثبت نام آزمون کارآموزی وکالت سال 1396 52 نفر قربانی قرص برنج در تهران