×

گفت‌وگو با خشایار الوند پیرامون نقش وکیل قهوه تلخ

گفت‌وگو با خشایار الوند پیرامون نقش وکیل قهوه تلخ

گفت‌وگو با خشایار الوند پیرامون نقش وکیل قهوه تلخ

گفت‌وگو-با-خشایار-الوند-پیرامون-نقش-وکیل-قهوه-تلخ وکیل 

وکیل نیست، کارچاق‌ کن است !

حمید قهوه‌ چیان

اعتماد - قهوه تلخ، کام برخی را تلخ کرده است. ماجرا از آنجا آغاز شد که شخصیتی از برنامه «قهوه تلخ» در نقش وکیل دادگستری کارهایی انجام می‌دهد که دون شأن وکالت بوده و گویا این روزها وکیل به‌مناسب‌ترین نقش موجود برای نقش بد فیلم‌ها بدل شده است. در این راستا با خشایار الوند یکی از نویسندگان قهوه تلخ به صحبت نشستیم اما بحث تنها به ماجرای وکیل کارچاق‌کن قهوه تلخ ختم نشد؛ در مورد چالش‌های حقوقی در سینما و مضامین حقوقی آثار نمایشی نیز مباحثی مطرح شد. خشایار الوند از ضرورت وصلت حقوق و سینما سخن گفت؛


اتفاقا خوب است که جامعه هنری ما با جامعه حقوقی وصلتی داشته باشند، تا در وهله اول از حقوق‌شان اعم از حقوق اجتماعی، تالیفی اطلاع داشته باشند و در هر مرحله بعدی راه‌حل دستیابی به حقوق را به دوستان هنرمند آموزش دهند. مورد بعدی این است که ما یک ژانرهایی را که در سینماهای غربی جا افتاده است در سینمایمان نداریم مثل درام‌های دادگاهی که خیلی فیلم‌های جذابی هم در این ژانر ساخته می‌شود. اما در ایران کم است مثل ‌«می‌خواهم زنده بمانم» قادری.


یکی از مباحثی که درباره قهوه‌تلخ مطرح است شخصیتی است که نقش وکیل را دارد یا کارهای وکیل دادگستری را انجام می‌دهد اما شخصیت این شخص نشانگر کل جامعه وکالت نیست.

وقتی شخصیتی‌ با شغل مشخصی در یک داستان نقش منفی را ایفا می‌کند دلیل بر این نمی‌شود که کل افراد شاغل در این حرفه به این شکل هستند. این مشکلی است که ما در همه کارهایمان داریم. مثلا گاهی با یک پزشک شوخی می‌کنیم و به جامعه پزشکان برمی‌خورد یا بقیه مشاغل. اگر بخواهیم به همه مشاغل این منطق را تسری بدهیم دیگر نمی‌شود کار کرد، چرا که همه یک شغلی دارند اما درباره این مورد خاص برای اینکه این سوءتفاهم برطرف شود، باید بگویم ایشان اصلا وکیل نیستند و هیچ‌گاه نمی‌تواند در پرونده‌هایی که ادعا می‌کندموفقیتی به دست آورد و بعدا خواهیم فهمید که اصولا ایشان کارچاق‌کن است و مانند افرادی است که دم دادگستری می‌چرخند تا مردم را تلکه کنند و به آنها می‌گویند من آشنا دارم و می‌توانم کارتان را انجام دهم. قبلا هم در دیالوگ‌ها این اشاره شده بود که من الان یادم نیست در کدام سکانس بود. البته بعدا هم به این موضوع اشاره خواهد شد که این شخص اصلا حقوق نخوانده بلکه کارچاق‌کنی است که در اکثر مواقع کاری هم از دستش برنمی‌آید.

در جامعه وکالت این موضوع حتی حساسیت‌هایی هم ایجاد کرده است. در وضعیت فعلی کشورمان شاهدیم تصویر مناسبی از وکالت ارائه نمی‌شود. باید قبول کنیم اسم وکالت هم اینجا به نوعی مورد حمله قرار می‌گیرد. می‌توان با هر شغلی شوخی کرد ولی گویا قهوه تلخ هم با جریان‌سازی تصویر سوء علیه وکالت همراه شده است.

این جریان موهومی که شما می‌گویید، اصلا من نمی‌دانم آیا واقعا وجود دارد یا خیر اما اگر منظور شما این است که یک جریان و افراد متعلق به آن با من تماس گرفته و گفته‌اند این وکیل را بکوبید یا شخصیتی منفی از آن نشان دهید، من قبول ندارم.

شما هیچ نقش مثبتی نمی‌بینید که از وکیل در برنامه‌های صدا و سیما ارائه دهند. اصولا مثل اینکه وکیل شیاد است، کلاهبردار است و....

در برنامه‌ ما مستشار نقش مثبت دارد. به غیر از این استاد تاریخ بقیه هم افراد ایرادداری هستند و ویژگی‌ کمدی آنها در همین است. این رسالت شاید بر عهده سریال‌های جدی است که باید تصویر دقیق و درستی نشان دهند. در کار طنز اصولا شخصیت‌هایی کاربرد دارند که نقطه ضعف‌هایی داشته باشند چرا که باید کمدی ایجاد شود. خود شما هم نمی‌پذیرید یک وکیل‌ خبره خیلی کار درست در این سریال وجود داشته باشد و از دانشش استفاده ‌کند تا مشکلات حقوقی افراد را حل کند. این را که جریانی وجود دارد که می‌خواهد وجهه وکیل را تخریب کند من قبول ندارم؛ اینکه عده‌یی نشسته‌اند و از فردا می‌خواهند به تمام نویسندگان بگویند که وکلا را بکوبید چرا که وکیل‌ها خلاف جناح ما هستند را قبول ندارم.

اینکه چرا وقتی می‌خواهند یک وکیل را ترسیم کنند می‌روند دنبال آن یک درصد ناصالح در قشر وکلا، این را من نمی‌دانم به علت بار نمایشی‌اش است یا این‌گونه وکلا به روند داستان کمک می‌کنند. ما اصلا در ایران درام دادگاهی نداریم که در آن یک وکیل صالح بخواهد درست کار خودش را انجام دهد. من دلیلش را نمی‌دانم اما این‌طور قضیه را توضیح می‌دهم؛ همان‌طور که شاه ما شاه نیست و جعلی است و اصالت ندارد، این نقش هم وکیل نیست بلکه کارچاق‌کن است؛ این در مورد توضیح کار خودمان است.اینکه چنین جریانی وجود دارد من قبول ندارم اما حتی اگر قبول داشته باشم باید بگویم این جریان نمی‌تواند با همه نویسندگان تماس بگیرد تا آنها چهره وکیل را ناسالم نشان دهند.

اجازه بدهید کمی موضوع را بازتر کنیم. شما به عنوان یکی از نویسندگان آثار نمایشی، فکر می‌کنید چه راه‌هایی وجود دارد تا ما در آثار خودمان اطلاع‌رسانی حقوقی مناسبی بکنیم تا مردم را با حقوق‌شان بیشتر آشنا کنیم؟

اولین وظیفه به عهده خود نویسنده است که وقتی می‌خواهد در مورد موضوع یا شخصیتی متنی بنویسد باید تحقیق کند. مثلا خود من وقتی با آقای ده‌نمکی سریالی می‌نوشتم به اسم دارا و ندار که طرحش مال من بود در آن یک مساله حقوقی وجود داشت در مورد ساختمانی که مالکش می‌خواست ساختمان را پس بگیرد، من و آقای قاسم‌خانی رفتیم پیش یکی از وکلای خوش‌نام که آقای آغاسی بودند، ایشان خیلی لطف کردند و ما رفتیم دایره اجرای احکام وایشان ما را با وظایف و روند کار آنجا آشنا کردند که اگر شخصی از خارج کشور برگردد و بخواهد یک آپارتمان پنج یا شش طبقه را تخریب کند، مستاجران چه باید بکنند. ما عین همین روند را در فیلمنامه گذاشتیم اما اینکه تا چه حدی این موضوع در روند فیلم جلو رفت بحث دیگری است. ما روند حقوقی این بحث را کاملا نشان دادیم. حالا اینکه در دادگاه‌های ما هم این روند اجرا می‌شود یا نه من کاری ندارم اما ما رفتیم تحقیق کردیم. اگر کسی بخواهد کار خوبی انجام دهد باید برود و تحقیق کند. از آن طرف دوستان و همکاران شما، وقتی کسی به آنها مراجعه می‌کند تا راهکار حقوقی و درست را بداند باید وقت بگذارند و البته اقدامات نمایشی را هم در نظر بگیرند. ما نمی‌توانیم در نمایش یک صفحه ‌بند و تبصره قانونی بگذاریم.

همین اطلاعات حقوقی می‌تواند در قهوه تلخ از سوی مستشار ارائه شود. این شخصیت نه ماده و تبصره، بلکه مضمون حقوقی یا اطلاعات کوتاه ولی موثر حقوق را بیان می‌کند.

شما بقیه ماجرا را که ندیدید. در ادامه داستان این شخص کارهایی می‌کند که مستشار مقابل او قرار می‌گیرد و در آنجا مستشار می‌گوید ایشان از اسم وکالت سوءاستفاده می‌کند و وعده و وعیدهایی می‌دهد. اگر این قسمت را ببینید احتمالا این سوءتفاهم‌ها حل خواهد شد. اینکه چگونه می‌توان آموزش داد، باید بگویم در این سریال ما از منطق ادب از که آموختی؛ از بی‌ادبان، استفاده می‌کنیم. ما از برهان خلف استفاده می‌کنیم. یکسری افراد نامرد و ناتو داریم که رفتارهایی نشان می‌دهند که به تماشاگر می‌گوید این رفتارها غلط است. اگر می‌خواهی چنین آدمی نشوی این کارها را نکن. حالا برخی آموزش مستقیم می‌دهند و به تماشاگر می‌گویند که مثلا این‌طور رفتار کن. اینکه می‌گویید چنین تصویری ساخته شده باید ابتدا نویسنده تحقیق کند، آن تحقیقات به صورت نمایش ارائه شود تا تصویر درستی ترسیم شود اما مثلا سریال زیر تیغ که پخش می‌شد، بخش زیاد از آن دادگاه بود. به نظر شما آن وکالت، آن محاکم و دادگاه به شکل درستی بود؟

من حرف شما را قبول دارم. بحث من این است که مثلا شما به عنوان نویسنده روی یکسری اطلاع‌رسانی غیرمستقیم کار کنید تا ملکه ذهن افراد شود. با این شیوه می‌توانیم در سناریوی قهوه تلخ یکسری مضامین مطرح کنیم که جامعه را قانون‌مند کند.

فرم ما به شکلی است که بدی و شر را نشان می‌دهیم و می‌گوییم اگر می‌خواهی خوب باشی این‌طور نباش. اینکه مستشار برخی مواقع مقابل این شخصیت می‌ایستد و نکاتی را می‌گوید، نکته‌یی که شما می‌گویید را انجام می‌دهیم. حالا در این فیلم هم جلوی وکیل می‌ایستد و هشدار می‌دهد که این وکیل نیست، کارچاق‌کن است. ولی مستشار نمی‌تواند بیاید و به تماشاگر به صورت مستقیم پیام‌هایی بدهد، پیام نو به این مشکل نیست. شاید هم کار طنز این ظرفیت را ندارد یعنی آن‌قدر پاستوریزه می‌شود که دیگر خنده‌دار نیست. من خودم یک‌بار مشاوره گرفتم. جناب‌ آقای آغاسی هم لطف کردند، وقت گذاشتند و مراحل قانونی را به من گفتند، توقعی هم نداشتند، حتی ما اسم‌شان را هم در تیتراژ متاسفانه فراموش کردیم بیاوریم. من هر جایی که باید مشاوره بگیرم حتما مشاوره می‌گیرم و راه‌حل درست را در نوشته‌ام به کار می‌گیرم. در قهوه‌تلخ هم اگر شما ادامه داستان را ببینید خواهید دید که ممکن نیست یک نفر به عنوان وکیل هرکاری خواست بکند و آدم خوبه داستان ما هیچ چیزی نگوید.

اگر بخواهم سوال کلی را از شما که دارای تجربه طولانی در این زمینه هستید، بپرسم این است که بین سینما و حقوق چه پیوندی را می‌توانیم برقرار کنیم؟

اتفاقا در این زمینه باید بحث مفصلی داشته باشیم که بازیگران و هنرمندان به حقوق خود واقف بشوند. حق مولف اینجا ادا نمی‌شود. باید ببینیم که چگونه می‌شود این حقوق را زنده کرد. مثلا یک نویسنده در هالیوود یک دستمزد بابت فیلمنامه و یک حق تالیف و حق معنوی بابت آن کار دارد و بدون اجازه او نمی‌توان از اثر او بهره دیگری ‌برد. اگر سود دیگری بابت اثر مترتب می‌شود درصدی به نویسنده برمی‌گردد. اما وقتی 20 دقیقه از نوشته کم می‌شود حق نویسنده ضایع می‌شود و این دیگر کار نویسنده نیست. هنرمندان یا این حقوق را نمی‌دانند یا راه استیفای آن را نمی‌دانند. اتفاقا خوب است که جامعه هنری ما با جامعه حقوقی وصلتی داشته باشند، تا در وهله اول از حقوق‌شان اعم از حقوق اجتماعی، تالیفی اطلاع داشته باشند و در هر مرحله بعدی راه‌حل دستیابی به حقوق را به دوستان هنرمند آموزش دهند. مورد بعدی این است که ما یک ژانرهایی را که در سینماهای غربی جا افتاده است در سینمایمان نداریم مثل درام‌های دادگاهی که خیلی فیلم‌های جذابی هم در این ژانر ساخته می‌شود. اما در ایران کم است مثل ‌«می‌خواهم زنده بمانم» قادری، صحنه‌یی که قسمت اصلی در دادگاه اتفاق بیفتد کم است و در ایران نهایتش این است که قاضی با چکش می‌زند روی میز که شما مثلا محکوم به اعدام یا تبرئه شدید، به هر حال ما صحنه دادگاه را نمی‌بینیم. من به ندرت یادم می‌آید که درام دادگاهی دیده باشم. هر دو می‌توانند به هم کمک کنند. فعلا که وکیل خانه سینما نمی‌تواند حقوق خانه سینما را استیفا کند و در خانه سینما را باز کند، با اینکه انحلالش غیرقانونی بوده و هم دیوان عدالت اداری اعلام کرده انحلال غیرقانونی است، وکیل ما نتوانسته این حکم را جاری کند ولی من امیدوارم این پیوند اتفاق بیفتد، هم ما از دانش حقوقدانان در کارمان بهره‌مند شویم و هم بتوانیم به حقوقدانان کمک کنیم.

در همین زمینه دوست دارم نظر شما را درباره توقیف‌هایی که اخیرا در سینما داشتیم که بعد از اکران فیلم به وقوع پیوست بدانم. شما این بحث را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من با خود فیلم‌ها،‌ اینکه فیلم‌های خوب یا بدی بودند یا اینکه دوستانی که به این فیلم‌ها معترضند راست می‌گویند یا نه کاری ندارم. من می‌گویم این بدعت که 20 یا 30 نفر جلوی سینما داد و بی‌داد کنند و فیلم در کل ایران پایین کشیده شود بدعت بدی است. ممکن است پس‌فردا برای یکی از فیلم‌های ارزشی این اتفاق بیفتد. مثلا می‌گویم اگر آژانس شیشه‌یی در حال اکران باشد و عده‌یی با بسیجیان و جانبازان و.... مشکل داشته باشند دلیل می‌شود بروند و بگویند فیلم را پایین بکشید؟ آن موقع دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. من فکر می‌کنم این دو فیلم اصلا از لحاظ هنری، ارزش این همه جنجال را نداشتند. شاید بعد از این جنجال‌ها مردم کنجکاو شدند تا بروند فیلم را ببینند. وزارت ارشاد باید پای پروانه ساخت این فیلم‌ها ایستادگی می‌کرد. یا این سینما ارث پدری معترضان که نیست چگونه می‌توان اعمال نفوذ کرد و فیلم را پایین کشید. به نظرم اگر دوستان هم مشکلی داشتند باید قانونی می‌رفتند و شکایت می‌کردند اما اینکه برویم جلوی سینما شعار بدهیم و شیشه بشکنیم و.... بدعت خطرناکی است.

برگرفته از روزنامه اعتماد - پنجشنبه 11/3/91
 

به نقل از: http://vokalayemelat.blogfa.com/post/663

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.