×

بیکار

همه چیز درباره " بیکار "

بیکار

سلام . من مدیر یک داروخانه هستم. پرسنلی داشتم که به مدت هفده سال در این داروخانه مشغول و بیمه بوده است. مدت دو سال هست که این داروخانه تغییر مدیریت داشته و من مدیر ان هستم . اما تغییر پرسنلی نداشته ام. اخیرا این پرسنل با سابقه با بنده درگیری لفظی داشته و تهدید به ترک کار کرده است و من نیز او را اخراج کردم. و با اصرار او حاضر به بازگشتش به داروخانه نشده ام. حالا وی ادعا میکند که برای دریافت بیمه بیکاری باید از من شکایت کند تا بیمه برقرار شود‌. ضمن اینکه ایشان همزمان خود کارفرمای یک نانوایی بوده اند. و اخیرا برای دریافت بیمه بیکاری کارفرمایی واحد نانوایی خودش را به شخص دیگری واگذار کرده است. از من تقاضا دارد تارخ اخراجش را قبل از تاریخ تفویض کارفرمایی خودش نزنم تا بتواند بیمه بیکاری بگیرد. خواستم از شما بپرسم که اگر چنین کاری بکنم عواقبی برای من ندارد و اینکه چه هزینه هایی به من متحمل می شود. سپاسگزارم.

با سلام در صورتی که کارگر خود ترک کار کند هیچی بوی تعلق نمی گیرد و در صورتی که به نحوی دیگر بیکار شود

مشاهده پاسخ کامل

با سلام و احترام خانم بنده مدت ۴ سال در کارخانه سیمان بخش آزمایشگاه شیمی مشغول بکار بوده است مدت زمان دو سال و نیم به صورت قرار داد با پیمانکار و حدود یکسال و نیم اخیر به صورت قرار دادی با کارخانه، مدتی پیش مشکلی تنفسی برای ایشان پدید آمد که پرشک عموم کارخانه (همزمان پیمانکار اصلی کارخانه) به متخصص داخلی معرفی که ما به متخصص ریه مراجعه و ایشان پس از انجام اسکن و معاینه وضعیت ایشان را بحرانی تشخیص دادند، زمانی که مدارک به پرشک کارخانه ارجاع شد و درخواست انتقال از بخش داده شد ایشان به همسرم گفتند مدیر داخلی با انتقال موافت نمیکند و ایشان باید استعفا دهند. ممنونم اگر در زمینه نحوه شکایت واینکه چه حقوقی خواهند داشت و اینکه آیا با توجه به وجود نیروی انبوه کار به نظرتان بهترین تصمیم چیست راهنمایی بفرمایید. متشکرم

اگر قرارداد کاری تنظیم شده رو به پایان است

مشاهده پاسخ کامل

با سلام. من بعنوان خریدار، یک قرارداد خرید خودرو با قیمت 9 میلیون تومان رو با فروشنده منعقد کردم و در ابتدا 2 میلیون تومان پرداخت کردم. ولی بعد از 2 سال به دلایلی این قرارداد با شکایت از طرف فروشنده و البته رضایت بنده در شورای حل اختلاف فسخ شد و خودرو و تمام مدارک تحویل شد. الان فروشنده از من شکایت کرده که ادعای طلب خسارت کرده که برای 2 سالی که ماشین دست من بوده علاوه بر اون 2 تومنی که اول گرفته، 7 ملیون دیگه هم میخواد. شاکی علیرغم داشتن آدرس و تلفن من، در شکایت خودش من رو مجهول المکان معرفی کرده که من در دادگاه فرصت دفاع نداشته باشم. تازه الان به من زنگ زده و حکم اجراییه دادگاه رو فرستاده و تهدید کرده که یا 7 تومن بهش بدم و یا حکم جلب منو میگیره. من کاملا قبول دارم که باید یه مبلغی بهش بدم. ولی نه 7 تومن. نهایتا 2 تومن. الان که اجراییه صادر شده قاعدتا باید این مبلغ رو پرداخت کنم. ولی 3-4 ماهه که بیکارم و از لحاظ مالی صفر هستم. از دوستان یه چیزایی در مورد اعسار شنیدم. ولی دقیقا نمیدونم چیه. به یه وکیل نیاز دارم. و یا تگه از دست خودم بر میاد نیازمند راهنمایی شما هستم. با تشکر

مشاهده پاسخ کامل

با سلام اینجانب مهدی هاشمی متولد 1362 دارایی 1فرزند2 ساله پسر میباشم .بنده 8سال زندگی مشترک را با زنی که دارایی مشکلات زیر میباشد را تحمل کرده ام . و هم اکنون به جایی رسیدم که حاضر به مرگ خود میباشم . 1 اینکه بدون هیچ جهیزه به خانه من آمد . 2 اولین شرطم برای ازدواج. زندگی با پدر و مادرم بود که چون تک پسرم و سن پدر و مادر بالاست به او کردم . که لازم به ذکر است که نه پدر و نه مادرم هیچگونه بد رفتاری و دخالت در زندگیش نمیکنند 3 چند مورد دست کجی از زنم گرفتم که با وجود گرفتن تعهد شاید خیلی بهتر شد ولی کماکان رویت شد 4 بسیار دروغگو در تمامی زمینها 5 هر مشکل بین ما پیش بیاد بصورت دروغ به خانواده به خصوص مادرش که بسیار بی منطق و بی فرهنگ است گزارش میده 6 سر از خود و بی اهمیت نسبت نظر من در برابر تیپ و آریشهای زشت و گاهی زننده 7 بدون مشورت و با وجود تاکیید من دست به تعویض وسائل شخصیش میزند 8در هر جا که بتواند به دروغ از بد رفتاریهای من سخن میگوید 9بسیار بسیار ولخرج 10و بی ارزش بودن من در خانواده اش با گفتن نیمی از مشکلات ایشان لازم به ذکر است بنده 3ماه بیکار شدم و ایشان ماه پیش با ارسال پول از طرف پدر و بدون رضایت بنده به شیراز سفر کرد به بهانه ازدواج برادر . منم بخاطر جشن هفته بعد رفتم ولی به دلایلی جشن به 1ماه بعد موکول شد .منم بلیط با مشورت زنم هرچند بی تمایل به برگشت بود گرفتم . و اما شروع بدبختر شدنم 4 5 ساعت قبل پرواز گفت نمایم .که بماند چه بر خوردای با من کرد خانواده زنم و من تنها مجبور به برگشت شدم . فرداش که دلیل نیامدنش خواستم . گفت میخام دور باشم و من چون علاقه شدید به پسرم دارم گفت پسرتم بیا ببر که مجبور به رفت و برگشت 2 ساعته شدم . ولی چون نمیخاستم بچم عذاب بکشه اسرار به اومدن خودشم شدم که با بی تفاوتی و شروط مواجه شدم 1 بیکار بودنم که خودش میدنست تا 1 2ماه دیگه حل میشد 2خانه جدا کردنم که زیرسر خانوادش بود بازم گفتم بخاطر بچم و 1خونه پیدا کردم ولی بازم گفت نمیام و رفته از من شکایت جهت حزانت بچه رو کرده . لازم به ذکر که ازلحاظ ظاهری کاملا سرترم البته اینه واسه شما که باید از همه لحاظ براورد کنید بیان میکنم و در ضمن ازطرف خانواده من همه از در دوستی ازش خواستن بیاد ولی از طرف خانواده اون همه تحریک .

سوال شما حقوقی نمی باشد در صورت نیاز با شماره 09128304909 تماس حاصل فرمایید

مشاهده پاسخ کامل

با سلام و خسته نباشید زنی هستم 40 ساله که شش سال پیش با مردی ازدواج کردم که ازدواج دومش بود و یک پسر 14 ساله داشت او بیماری تالاسمی داشت ولی در آن دوره که ارتباط خانوادگی داشتیم قبل از نامزدی حالشان خوب بود و شاغل هم بودند و درآمد خوبی هم داشتند بعد از شناخت کافی ما به عقد ه درآمدیم و من هیچ مهریه ای نخواستم بجز تمام جلدهای کتاب دهخدا را از آنجا که معتقد ب مهریه پول و سکه نیستم این مهریه را برای خود انتخاب نمودم هر چند که مورداعتراض خیلی ها بود و چون از نظر ظاهری هیچ مشکلی نداشتم و سالم بودم و ازدواج اولم هم بود همه معتقد بدند باید مهریه سکه می گرفتم. جشن عروسی برگزار شد و سرخانه امان رفتیم ولی هنوز یکسال نشده متوجه شدم که خیلی به سرکار نمی رود و خانه می ماند تا اینکه شرکتشان تعدیل نیرو کردند و ایشان بیکار شد از آنجا بود که تازه فهمیدم ایشان + تالاسمی بیماری افسردگی هم دارند که به من نگفتند البته این بیماری ها ریشه در خانواده ابشان داشت. ما در کل هیچ رابطه زناشویی با هم نداریم چون ایشان توانایی این کار را ندارند و بخاطر بیماری تالاسمی هم نمی توانیم بچه دار شویم بعد از بیکار شدن ایشان من که قبل از ازدواج با ایشان شاغل بودم و بعد از ازدواج در خانه ماندم طبق گفته خودشان مجبورشدم دوباره دنبال کار بگزدم. و با شاغل شدن من ایشان خیالشان راحت شد و به اصرار من دنبال کار می گشتند و همین الان هم باز همین منوال را دارند به اصطلاح یک خط در میان سر کار می روند و به همان اندازه هم حقوق میگیرند که خیلی کم است. سال پیش به دلیل اینکه صاحبخانه به کاریه خانه امان اضافه نمود و پول پیش می خواست ایشان به من پیشنهاد دادند که با خواهر (که ازدواج نکرده اند و در واقع پسر ایشان را بزرگ کرده اند) یک واحد آپارتمان بزرگ بگیریم و من هم چون میدیدم تحت فشار است قبول کردم روزهای اول خوب بود و بعد از یک مدتی شروع شد خواهر ایشان سرهر چیزی به من گیر می دهند و دعوا راه می اندازند. تا بحال چندین بار با ایشان صحبت کرده ام که بیاییم از هم جدا شویم چون واقعاً خسته شده ام من دختری بودم (قبل از ازدواج) بذله گو شاد و پر تحرک که حالا من نیز مثل خودشان دچار بیماری افسردگی شده ام و بخاطر بیماری ایشان هیچ جا نمی توانم بروم ایشان راضی به طلاق نیستند و هر بار که اسم طلاق می آید ایشان به التماس می افتند و سرشان را به دیوار یا زمین می کوبند در عین حال مانده ام که زیاد به من هم توجه نمی کنند. نمی دانم چرا حس دلسوزیم گل می کند و نمی توانم به ایشان نه بگویم خانه پدر و مادرم در ورامین است(البته بعد از ازدواج ما رفتند بخاطر بیمار آسم مادرم) و من نمی دانم بعد از ترک ایشان من حتماً باید به خانه پدرم بروم یا نه میتوانم به خانه خواهرم که یکسال از من کوچکتر است بروم ایشان ازدواج کرده اند و ما با هم ارتباط بسیار خوبی داریم اگر می شود مرا راهنمایی کنید که چطور می توانم بدون دردسر مراحل قانونی را طی کنم من هر روز از ورامین نمی توانم بیایم تهران بروم سرکار و اینکه ایشان خیلی آدم عصبی هستند و بعد از ترک من حتما روی دنده لجبازی می افتند و اذیت و آزارهایشان شروع می شود اینکه بیاید محیط کارم و آبروریزی راه بیندازد. کلاً خیلی در شک و تردید هستم و نمی دانم قانون چقدر می تواند از من حمایت کند و البته این را هم بگویم که تا بعد از مراسم نامزدی من نمی دانستم ایشان پسر به این بزرگی دارند.(خانواده من فرم صورت و بدنشان طوری است که نصف سن اصلی خودشان را نشان می دهند هم اکنون هر کسی که بیرن مرا با این آقا می بیند فکر می کند که پدر من است. باتشکر و سپاس فراوان بخاطر پاسخ ارزشمندتان.

در صورتیکه شوهر شما در امر زناشویی ناتوان باشد و بعد از ازدواج حتی یکبار هم عمل زناشویی را نتوانسته انجام دهد به این امر در اصطلاح عنن میگویند

مشاهده پاسخ کامل

با سلام! ضمن آرزوی شادکامی به استحضار می رساند:بنده از دوران کلاس 2-3 ابتدایی,در مغازه پدرم کار کرده ام.فقط دوران دبیرستان در شهر دیگری بوده ام.یعنی از سال 69 تا سال76 پیشش نبوده ام.دوباره اول سال1377 در مغازه اش کار کرده ام و از ادامه تحصیل منصرف شدم,تا 5 برادر و3 خواهرم به جایی برسند.در این مدت از هیچگونه کار وخدمتی کوتاهی نکرده ام و آنها با هزینه از محل درامد همان مغازه,همگی به دانشگاه رفته و شاغل شدند.ضمنا در سال 79 ازدواج کرده ام و دارای 2 فرزند هستم.در این سالها به پدرم می گفتم که حداقل مرا بیمه کن,اما گوش نداد.روز هایی بود که از 7 صبح تا اواخر شب کلا در دکان بوده ام.روزهای جمعه هم باز است.هیچگاه حقوق ثابتی نداشتم.مایحتاج ضروری منزل از مغازه تامین می شد.پدرم فقط 37 قسط وام صندوق مهر را -که جهت ابتیاع وانت پیکان گرفته بودم-پرداخت و من از یارانه خانواده ام 8 قسط دیگر را دادم و بقیه آ« مانده است-حدود 1200000 تومان- برج تیر امسال طبق نقشه یکی از برادرانم-که شاغل و دبیر هم هست!!-بین همسرم و والدینم مشاجره ای در گرفت و از ان روز دیگر نگذاشتند که من هم در مغازه کار کنم و همان برادرم در ساعات بیکاری کمک پدرم در مغازه است!! اکنون حدود 5 ماه است که بیکار هستم و خانه نشین .این همه سال در خدمتشان بودم و حتی بهتر از پدرم در حق همه شان پدری کردم و دم نزدم. -فرزند ذکور کبیر پدر هستم- اکنون حتی همسر و دخترم هم با ناراحتی می گویند که اگر این همه سال حتی اگر دستفروشی مستقل هم بودم,وضعمان بسیار بهتر از اکنون بود. خانم وکیل اکنون ماندها م که چه کنم؟به چه صورت احقاق حقم را بنمایم...یکبار به اداره کار جهت موضوع بیمه این سالها رفتم.آنها میگفتند:چون حالت کارگاه خانگی را دارد,ما نمی توانیم کمکی بکنیم!!؟؟اما اگر به جز تو شخص ثالثی انجا شاغل وبیمه بود,می شد که برایت کاری بکنیم و تو میتوانی در دادگاه محل خودتان اقامه دعوی بنمایی!! اکنون ملتمسانه مستدعی است که کمکم کنید.البته دو خواهرم چون شما فارغ التحصیل حقوق هستند که یکیشان هم وکیل است,چشم دیدن آن ناسپاسان را هم ندارم,چون در حق همه شان ایثار کرده بودم,اما.....افسوس!! با سپاس از لطفتان

متاسفانه همانگونه که در هیات های تشخیص اداره کار به جنابعالی گفته اند طبق ماده 188 قانون کار کارگاههای خانوادگی که انجام کار آنها منحصرا توسط صاحب کار و همسر و خویشاوندان نسبی درجه یک

مشاهده پاسخ کامل

با سلام خواهرم بعد از یکسال که از عقد رسمی ان گذشت شوهرش حاظر به زندگی نشدوازاز و اذیت می کرد تا مهریه اش راخواهرم ببخشدو بعد از طرح دعوی در دادگاه محکوم به پرداخت مهریه شد و چون بیکار بود و چیزی هم به نامش نبود و باید اقشاطی مهریه را میداد ولی متواری و راری شد و ما ماهانه حکم جلب می گرفتیم بعد با گرفتن وکیل برای فرار از مهریه طرح دوشیزه نبودن زوجه را عنوان کردکه چون خواهرم یک هفنه قبل از اردواج گواهی سلامت گرفته بود و شوهرش دو و نیم سال بعد از ازدوج این مطلب را گفته بود ادعایشرد شد و دوباره هم درخواست تجدید نظر کرد که ان هم رد شددر دادگاه خواهرم چون دید بلاتکلیف هست و چیزی هم دستش را نمی گیرد درخواست طلاق غیابی کرد که بعد از سه دفعه روزنامه در خواست طلاق غیابی صادر شدو در شناسنامه اش ثبت شد که بعد از 5روز از این حکم چون شوهرش فهمیده بود و خواهرم مهریهاش را بخشیده بود و از نظر مهریه تحت تعقیب نبود خودش را نمایان نمودو غافل از این بود که ما به خاطر اتهام تدلیس در ازدواج(دوشیزه نبودن زوجه)که به خاطر فرار از پرداحت مهریه زده بود جلبش کرده بودیم که بعد با گذاشتن سند ازاد گردید و باید در رابطه به اتهامی که زده در دادسرا حاضر شود حالا از جنابعالی 2 سوال دارم.ایا بعد از طلاق غیابی که تا حالا14روز گذشته خواهرم میتواند مهریه ای را که بخشیده دوباره مطالبه کند2-در رابطه با اتهام ناروایی که زده و 2 دفعه هم در دادگاه رد شده و حالت کیفری دارد بدون نیاز به وکیل می توان حکم شلاق و سو پیشینه برایش دادگاه حکم کند در ضمن برای دادخواس اتهمش استشهاد محلی هم تهیه کرده بوده که داماد و برادر داماد و شوهر عمه اش هم ان را امضا کردند که خواهرم و شوهرش بعد از عقد هر کدام در خانه پدریشان بوده اند و عروسی هم نگرفته اند تا با این اشتشهاد دوشیزه نبودن زوجه را غیر از ازدواج در نظر بگیرند سوال اخرم هم این هست که ایا علیه شاهدین هم که یکی از انها (داماد)کارمند هست می تئانم شکایت کنم چون در دادگاه حضور داشته ولی به مرحله سوگند پیش قاضی نرسیده چون قضیه اتهام شوهر بعد از دو و نیم سال از زندگی و گواهی سلامت 7 روز قبل ار ازدواج دیگر نیاز به حضور شاهد نداشت و رد شده بود خواهشمندم مرا راهنمایی کنید تا بهترین را مناسب را انتخاب کنم چون خواهرم اسیب روحی شدیدی دیده است بسیار ممنون وسپاسگزارم خواهم بود

در خصوص سوال اولتان پاسخ منفی است زیرا وقتی کسی از مهریه اش گذشت کند و بر مبنای ان حکم طلاق صادر شود

مشاهده پاسخ کامل

در سال 1357 پدرم مغاره ای را در طبق زیرین یک ساختمان با مسحت حدودی 200متر به مبلغ 300 هزار تومان خریداری نمود اما بعلت اینکه آن مالک ورشکست نموده و نتوانسته بدهی خود را به مالک اصلی بده رفت زندان و مالک اصلی در سال 1362دادخواست تخلیه را صادر نمود که با دفاعیات وکیل پرونده که مالک در طول مدت این 5 سال اطلاع داشته که طرف قرار داد او مالک را به پدرم واگذار نموده و حتی چند بار هم در طول این سال ها برای عکس برداری مراجعه نموده نتوانست حکم تخلیه را مبنی بر عدم انتقال بغیر بگیرد و بقیه ساختمان را تخلیه نمود وکیل مالک با دلیل اینکه نمی خواهد حق ما از بین برود در سال 1362 طی اجاره نامه خطی 3 ساله پدرم یک باب مغازه در طبقه زیرین یک ساختمان را جهت کار عکاسی با مشخص نمودن 3 میلیون تومان سرقفلی امضاء نمودن و در اجاره نامه ذکر شده بود در صورتی که مستاجر سر قفلی (3 میلیون تومان )را پرداخت نمایید از مبلغ اجاره نامه کسر می شود و بدلیل اینکه مالک در آن زمان حتی قرار محضر هم گذاشتن برای اجارنامه رسمی سرقفلی امامالک بدلیل اینکه پایان کار ساختمان نداشت نتوانست در محضر حاضر شود و برای همین هم پدرم سه میلیون تومان را پرداخت نکرد . در سال 1365 مالک تقاضای تامین دلیل کرد و اعلام نمود ملک را بدلیل نیاز شخصی می خواهد اما دادگاه با مشخص نمودن 3میلیون 600 هزار تومان در آن سال بعنوان حق کسب و پیشه رای به تخلیه داد اما مالکین این مبلغ را نپرداخته و مورد اجاره را تخلیه نکردن. از آن سال به بعد هر 3 سال یکبار مالکین طبق قانون تعدیل اجاره نموده و تمامی هزینه های دادرسی و تعدیل اجاره را دریافت نموده اند. در سال 1383 پدرم دادخواست تجویز انتقال سر قفلی را در دادگاه تعدیل اجاره داد(دادخواست تقابل ) و دادگاه نیز به آن رای مثبت داد اما از آن زمان نتوانستیم ملک را به شخص دیگری واگذار نمایم بدلیا اینکه این ملک نه اجاره نامه رسمی محضری دارد و نه پایان کار تجاری و مالک کلی به شهرداری نیز بابت تجاری بودن مغازه بدهکار است. در سال 1387 از طرف اجرای احکام شهردای مبنی بر ماده صد 100 بودن مغازه فوق بعلت بدهی مالک به شهرداری برای تجاری بودن مغازه که مالک در همان سال 1365 هم نتوانسته بود به صورت اجاره نامه رسمی در دفترخانه حاضر شود با حکم اجرای احکام شهرداری مغازه جوش و پلمپ شدو مغازه تعطیل و کارمندان آن بیکار شدن. در هنگام تعدیل اجاره در سال 1388 همزمان در دادگاه اول تقاضای تقابل از طرف وکیل داده شده مبنی بر ملزم نمودن مالک به تنظیم اجاره نامه رسمی در دفتر در سال 1357 پدرم مغاره ای را در طبق زیرین یک ساختمان با مساحت حدودی 200متر به مبلغ 300 هزار تومان خریداری نمود اما بعلت اینکه آن مالکی که خود مستاجر بوده ورشکست شد و نتوانسته بدهی خود را به مالک اصلی بده رفت زندان و مالک اصلی در سال 1362دادخواست تخلیه را صادر نمود که با دفاعیات وکیل پرونده که مالک در طول مدت این 5 سال اطلاع داشته که طرف قرار داد او ملک را به پدرم واگذار نموده و اعتراضی نکرده و حتی چند بار هم در طول این سال ها برای عکس گرفتن به عکاسی مراجعه نموده نتوانست حکم تخلیه را مبنی بر عدم انتقال بغیر بدون اطلاع مالک بگیرد و بقیه ساختمان را تخلیه نمود وکیل مالک با دلیل اینکه نمی خواست حق ما از بین برود که این ملک را یکبار خریده بودیم در سال 1362 طی اجاره نامه خطی 3 ساله پدرم یک باب مغازه در طبقه زیرین یک ساختمان را جهت شغل عکاسی باحدود 200متر و مشخص نمودن 3 میلیون تومان سرقفلی امضاء نمودن که طی آن پدرم سه فقره چک یک میلیون تومانی داد و در اجاره نامه ذکر شده بود در صورتی که مستاجر سر قفلی (3 میلیون تومان )را پرداخت نمایید از مبلغ اجاره نامه کسر می شود و بدلیل اینکه مالک در آن زمان حتی قرار محضر هم گذاشتن برای اجارنامه رسمی سرقفلی در دفتر خانه تنظیم شود و مالک سه میلیون توامن خود را بگیرد امامالک بدلیل اینکه پایان کار تجاری برای ساختمان نداشت نتوانست در محضر حاضر شود و برای همین هم پدرم سه میلیون تومان را پرداخت نکرد . و مبلغ اجاره افزایش پیدا کرد طوری که از مبلغ اولیه 12500 تومان هرماه به 350 هزار تومان حاضر رسیده است در سال 1365 مالک تقاضای تامین دلیل کرد و اعلام نمود ملک را بدلیل نیاز شخصی می خواهد اما دادگاه با مشخص نمودن 3میلیون 600 هزار تومان در آن سال بعنوان حق کسب و پیشه رای به تخلیه داد اما مالکین این مبلغ را نپرداخته و مورد اجاره را تخلیه نکردن. از آن سال به بعد هر 3 سال یکبار مالکین طبق قانون تعدیل اجاره نموده و تمامی هزینه های دادرسی و تعدیل اجاره را دریافت نموده اند. در سال 1383 پدرم دادخواست تجویز انتقال سر قفلی را در دادگاه تعدیل اجاره داد و دادگاه نیز به آن رای مثبت داد اما از آن زمان نتوانستیم ملک را به شخص دیگری واگذار نمایم بدلیل اینکه این ملک نه اجاره نامه رسمی محضری دارد و نه پایان کار تجاری و مالک کلی به شهرداری نیز بابت تجاری بودن مغازه بدهکار است. در سال 1387 از طرف اجرای احکام شهردای مبنی بر ماده صد 100 بودن مغازه فوق بعلت بدهی مالک به شهرداری برای تجاری بودن مغازه که مالک در همان سال 1365 هم نتوانسته بود به صورت اجاره نامه رسمی در دفترخانه حاضر شود با حکم اجرای احکام شهرداری مغازه جوش و پلمپ شدو مغازه تعطیل و کارمندان آن بیکار شدن. در هنگام تعدیل اجاره در سال 1388 همزمان در دادگاه اول تقاضای تقابل از طرف وکیل داده شده مبنی بر ملزم نمودن مالک به تنظیم اجاره نامه رسمی در دفتر خانه و پرداخت بدهی مالک به شهرداری و اخذ پایان کار شهرداری ملزم شود به دادگاه داده و دادگاه به آن رای داد. حکم صادره ابلاغ و درخواست اجرای حکم شد که از طریق اجرای احکام مدت 10 روز به مالکین زمان داده شد که حکم را اجرا نمایند . اما مالکین در مدت زمان مشص شده نتوانسته اند این کار راانجام دهند و الان بیش از سه ماه است که از زمان اجرای احکام آنها می گذرد. تعدیل اجاره را در زمان قانونی خودشان و با دریافت هزینه های دادزسی از سال 1387 دریافت کرده اند حتی کارشناسان رسمی دادگستری در گزارش بازدید خود ضمن عکسبرداری از محل مغازه و موقعیت آن و نیز درج اینکه بعلت بدهی شهرداری ملک مورد نظز جوش و پلمپ شده نتوانسته اند از داخل ملک بازدید کنند حتی یکی از کارشناسان هم بعلت اینکه مستاجر نمی تواند از این ملک بهر برداری نماید تعدیل اجاره را قبول نکرد و کار به کارشناسان سه نفره رسید آنها هم با تاکید بر بسته بودن مورد اجاره یک رقم ناچیزی به اجاره بها اضافه نمودن و دقیقا ذکر کردن که ملک مورد اجاره بعلت بدهی بسته شده است.سوال من اینست: 1- از زمان بسته شدن مغازه توسط حکم شهرداری هر ماه مالکین اجاره خود را دریافت نمودن حدو د سه سال است و این مغازه با داشتن چند کارمند بیمه شده ماهیانه بیش از دومیلیون تومان ضرر و زیان دیده است و امرا معاش در آن مقدر نبوده و در ضمن اگر اجاره را نپردازیم مالکین حکم تخلیه رامی گیرند برای همین دارند اصرار می کنند که بدهیشان را به شهرداری نداده و مستاجر چاره ای نداشته باشد تا اینکه بدون اینکه حق کسب و پیشه خود را در این مدت حدود سی سال نگیرد و ملک را بدون دریافت حق کسب و پیشه تخلیه نماید این مبلغ ضرر و زیان چگونه می توان در خواست نمود و درصورتی که دادخواست داد شود آیا واقعا طبق قانون امیدی هست که قاضی در این موارد رای مثبت دهد و ضرر و زیان ما را در نظر بگیرد (طبق چه ماده و تبصره ای) امکان دارد.؟ و بهتر این زمان درخواست به دادگاه چه زمانی می باشد؟آیا در زمان تعدیل اجراه دادخواست بدهیم و یا زمان مهم نیست/؟ 2-بدهی مالکین به شهرداری برای حدود 200 متر تجاری حدو 800 میلیون تومان است که بعید است مالکین این مبلغ را پرداخت نمایند و توان اقتصادی دارن و چندین ملک دارن حتی دو طبقه بالای این ساختمان را هم دارن اجاره میگیرن که جهت کار داروخانه و مطب پزشکان حال پس از ابلاغ اجرای حکم چه باید بکنیم؟ خودمان هم توان پرداخت بدهی به شهرداری را نداریم؟ 3- این بسته شدن مغازه آیا سبب این میشود در صورتی که بخواهیم حق کسب و پیشه را واگذارنماییم مقدار زمان بسته شده مغازه بعلت بدهی مالک از مبلغ حق کسب و پیشه کم شود؟یا مالکین بعلت بسته بودن مغازه درخواست تخلیه نمایند؟ چندین بار هم ما اعلام کردیم حاضریم طبق نظر کارشناس رسمی دادگستری و مبلغ اون ملک را به مالکین پس بدهیم و حتی درخواست خرید ملک را هم داده ایم که هیچ کدام را قبول نمی کنند. در ضمن طبق رای دادگاه هم ما می توانیم حق کسب و پیشه خود را واگذار نمایم اما کسی نیست که مغازه بسته شده با نداشتن پایان کار و اجاره نامه رسمی را بخرد. شما راهنمایی کنید تا ما این مشکل خودر ار رفع نمایم؟ با تشکر از صبر و حوصله اتان

با توجه به توضیحات حضرتعالی اولا شما میتوانید دادخواست مطالبه خسارات 3 ساله از زمان پلمپ ناشی از عدم پرداخت جریمه موضوع را بطرفیت موجر با جلب نظر کارشناس مطالبه نمائید یا اینکه خسارات موضوع ناشی از

مشاهده پاسخ کامل

با سلام خواهشمندم مرا درمورد روش احقاق حق از سازمان تامین اجنماعی و یافتن وکیل باسابقه در این موضوع خاص در دیوان عدالت راهنمایی فرمایید. ریاست شعبه 6 تامین اجنماعی اخیرا مدعی دریافت مبلغی از شرکت تحت مدیریت من شده که باعث تعطیلی کارخانه وبیکاری39 نفروزیان شرکت خواهد شد. این شرکت اخیراً با نظر ریاست محترم شعبه 6 جناب آقای گورابی از شمول ماده 103 خارج گردیده است. بعلاوه آن شعبه طی 2 فقره اعلام بدهی ما به التفاوت حق البیمه دو سال گذشته این شرکت از بابت ماده 103 را مطالبه نموده است حال آنکه اگر آن ریاست این موضوع را 2 سال پیشتر ابلاغ می نمود من هرگز این کارخانه را راه اندازی نمی کردم. تاریخجه و مذاکرات من تامین اجنماعی به شرح زیر است. تاریخچه شرکت تکال گستر این شرکت در تاریخ 9 تیرماه 1380 تاسیس گردیده است. جهت فعالیت در تهران همان سال ابزار آلات تولید یک کارگاه ریخته گری با مجوز فعالیت صنعتی شماره 2912 به تاریخ 18/11/1373 به نام آقای هراند یوسفیان را خریداری می نماید که ایشان نیز در قبال آورده خود سهامدار این شرکت شده و همچنین جزو اعضای هیت مدیره انتخاب می گردند. متاسفانه در سال 1382 به علت ورود رقبای چینی به بازار بناچار این شرکت جهت کاهش هزینه تمامی پرسنل خود را تعدیل می نماید و فعالیت آن به عملیات آرایش و مونتاژ و بسته بندی تقلیل می یابد، بطوریکه در گزارش بازرسی بیمه در سال 1383 ولیست بیمه تحویل شده به شعبه6 مشخصاً درج گردید که بجز مالکین کارگاه فقط یک نفرکارگر در آن محل مشغول به کار بوده است. در اواخر سال 1383 اینجانب مدیریت شرکت را عهده دار گردیدم و بلافاصله اقدا م به تحقیق جهت طراحی وساخت محصول جایگزینی نمودم . بعلت نامعلوم بودن نتیجه کارهای تحقیقاتی و عدم امکان استخدام پرسنل اداری ، حسابداری، کارگزینی، صندوقدار وغیره...... به یکی از شرکتهای تامین نیروی انسانی نزدیک محل کارگاه مراجعه نمودم و طی قراردادی چند نفر کارگر خود را از آن طریق بیمه نمودم. توضیح اینکه شرکت تامین نیروی انسانی آزاد مهر یک کد مستقل به نام پروژه شرکت تکال گستر بصورت ردیف پیمان ایجاد کرده و پرسنل شرکت را در آن قرارداد. البته به همین بهانه شعبه 6 اجازه استفاده از ماده 103 را در آن زمان به این کارگاه نداد. پس از گذشت 11 ماه ، تحقیقات این شرکت به نتیجه رسید و منجر به ثبت اختراع محصول کف کاذب جدید در تاریخ 4/10/84 گردید. سپس این شرکت شروع به طراحی و ساخت خط تولید لازم نمود که مرحله به مرحله تا سال 87 طراحی ، ساخت، و نصب وراه اندازی و رفع اشکال گردید. در همین حین به علت ورشکستگی و تعطیلی کارگاه همسایه واقع در همان ملک استیجاری محل کارگاه این شرکت ، در تاریخ 06/05/86 مالیکن تصمیم به فروش آن ملک را گرفتند و این شرکت ناچار به جابجایی گردید. اینجانب در همین دوران یکی از ماشینهای مستهلک از کار افتاده آن کارگاه را خریداری نموده و طی 9 ماه بازسازی کامل نمودم . لازم به توضیح است جهت تامین هزینه های تحقیق و ایجاد خط تولید فوق و همچنین حضور در نمایشگاههای مختلف و تبلیغات محصول جدید و یافتن مشتری ، اینجانب منزل شخصی خود را فروختم و در حال حاضر مستاجر هستم. متاسفانه یک ماه پس از راه اندازی آزمایش دستگاه ریخته گری فوق مالک جدید در خواست تخلیه قطعی کارگاه را ابلاغ نمود. علی رغم مشکلات دوران تحقیق، طراحی و ساخت و راه اندازی ، با اجاره مکان جدید و تقبل هزینه های سنگین جابجایی و راه اندازی مجدد ماشین آلات در اسفند 87 این شرکت فعالیت خود را در محل جدید ادامه داد. سپس حفظ فعالیت سابق خود، بادریافت اولین سفارش فروش تولید انبوه این محصول جدید نیزقطعی گردید و از فاز آزمایش خارج شد. این شرکت فوراً نیروی انسانی لازم را در کد بیمه شرک تکال گستر از طریق دفاتر کاریابی استخدام نموده و از 20 فروردین 88 رسماً فروش این کالا را آغاز نموده و تاکنون بطور موفق ادامه کار داده است. خوشبختانه طی سال 88 فروش شرکت از مرز چهارصد میلیون تومان گذشت و برای سال 89 پیش بین می گردد که از مرز هفتصد میلیون تومان نیز بگذرد. این درحالی است که به علت وجود رقبای خارجی شرکت با حاشیه سود کمی فعالیت می نماید. در همین حین پس از خروج شرکت از شرایط ناپایدار و تثبیت بازار محصول جدید و با استخدام پرسنل اداری این شرکت قرارداد خود را با شرکت آزاد مهر تهران در زمینه خدمات نیروی انسانی قطع نمود و در حال حاضر کد پیمان شرکت تکال گستر در شرکت آزاد مهر فاقد فعالیت است . قسمت دوم شرح سوالات و ایرادات مطرح شده توسط ریاست شعبه 6 آقای گورابی و پاسخهای پذیرفته نشده این شرکت به ایشان: 1- آیا شرکت تکال گستر دارای مجوز صنایع است؟ پاسخ : بلی و مجوز این شرکت مربوط به کارگاه آن بوده که به نام آقای هراند یوسفیان عضو هیت مدیره این شرکت است.البته رونوشت آن را شخصاَ به مسئول پرونده خانم چالیان تحویل نمودم که در حال حاضر مفقود گردیده است. 2- آیا در مجوز فعالیت تعداد مجاز کارگر درج گردید؟ پاسخ:خیر و همانگونه که در پاسخ نامه آن شعبه وزیر محترم صنایع جناب آقای مس فروش کتباً اعلام نمودند و با توجه به نوآوری انجام شده در حال حاضر وزارت صنایع قادر به تشخیص و اعلام تعداد نفرات نمی باشد. لازم به توضیح است این جانب که مخترع این محصول هستم نیز نمی دانستم دقیقاً چه تعداد نیروی انسانی برای تولید آن لازم است ولی مطمئناً پس از 18 مورد بازرسی انجام شده توسط نمایندگان بیمه در 19 ماه گذشته و تایید رویت پرسنل در حال کار این شرکت و همچنین لیست بیمه اسفند 1383 آن ریاست محترم می توانست به حقیقت مطلب واقف گردد. بعلاوه ارائه جواز تاسیس با درج تعداد پرسنل برای کارگاه هایی امکان پذیر است که از سال 1384 به بعد فعالیت خود را آغاز نموده اند ولی جواز این کارگاه صادره در تاریخ 18/11/1373 است 3- چرا 23 نفر نیرو از گروهی معرفی شده است ؟ برای شمول ماده 103 بایستی ابتدا یک نفر در لیست قرار می گرفت و سپس افزایش می یافت. پاسخ :همانگونه که توضیح داده شد آن یک نفر خود اینجانب بودم که کارفرما هستم و نیازی به خدمات بیمه نداشتم . ولی در هر صورت افزایش فعالیت این شرکت در سال 1388 مبتنی بر تجهیزات بازمانده از یک کارگاه تعطیل شده در سال 1386 و نیروی انسانیی بوده است که از سال 84 تا 88 در تحقیقات ودستیابی به موفقیت ، اینجانب را یاری نمودند. بنابر این بنده قسمتی از افرادی را که استخدام نمودم در شادآباد ساکن بودند واز قبل می شناختم. یا در زمانی که در شرکت خدماتی آزاد مهر بودند برای من کار کرده اند. ولی در هر صورت هنگام استخدام در شرکت تکال گستر بیکار بوده از طریق اداره کار دوباره به من معرفی شده بودند. علاوه بر این ماده 103 قانون محدودیتی در زمینه نحوه استخدام گروهی درج نگردیده است و این ادعا به نظر من بی پایه است. 4- آیا قبل از سال 1388 شرکت تکال گستر فعال بوده است؟ پاسخ : بله . همانگونه که توضیح داده شد فعالیت آن در سطح آرایش ، مونتاژ و بسته بندی کاهش یافته بود. ولی از ابتدای تاسیس تا کنون همواره فعال بوده است. صحت این موضوع را می توان از مالیات پرداخت شده به دارائی جنوب تهران و قبضهای گاز و برق مصرفی بررسی کرد. 5- چرا پرسنل استخدام شده همه در شرکت تامین نیروی انسانی آزاد مهر تهران سابقه دارند ؟ این احتمالاً یک تبانی بین شما و ایشان است. پاسخ: همانگونه که مطلع هستید این شرکت نیروی انسانی تاکنون بیش از هزار نفر استخدام نموده که ساکنین شاد آباد می باشند. یعنی اغلب نیروی کار منطقه شاد آباد ممکن است در شرکت آزاد مهر تهران سابقه داشته باشند. شرکت تکال گستر نیز از همین نیروهای محلی بکار گرفته ولی زمانی که آنها را بکار گرفته بیکار بوده و به اداره کار مراجعه کرده بودند. 6- چرا بین استخدام شما و محل کار قبل پرسنل شما فاصله وجود ندارد؟ پاسخ : اولاً این مطلب برای کلیه پرسنل صحت ندارد. ثانیاً همانگونه که توضیح داده شد هنگام راه اندازی کارگاه می توانستم از پرسنل بدون سابقه بیمه استخدام نمایم ولی به علت تعهد اخلاقی بوجود آمده در اثر حمایت آنها در راه اندازی ماشین آلات در کارگاه جدید سعی نمودم برای آنها هنگام استخدام ارجحیت در نظر بگیرم. 7- بنابراین هنگام استخدام این اشخاص برای شما کار میکردند و شما برای استفاده از ماده 103 اقدام به" لیست به لیست کردن " پرسنل نموده اید. پاسخ: البته ممکن است این طور نیز برداشت نمود ولی این دلیلی بر واقعیت برداشت آن ریاست محترم نمی باشد. همانگونه که توضیح داده شد این پرسنل در ابتدای ابلاغ ماده 103 بیکار بوده اند وصرفاٌ کار آفرینی اینجانب موجبات اشتغال آنها را ایجاد نموده است. حال در این مرحله مسئله را به دو صورت می توان تعبیر کرد : حالت اول: شعبه 6 معتقد است که این پرسنل در دورانی که در ردیف پیمان شرکت آزاد مهر قرارداشته اند نیز در واقع در استخدام شرکت تکال گستر بودند و این موضوع "لیست به لیست کردن" است. بنابراین شعبه 6 اعتراف می نماید که استخدام این پرسنل در شرکت تکال گستر از سال 1384را قبول نموده است ولی در آن زمان به دلایل فنی مانع از استفاده این کارگاه از معافیت ماده 103گردیده و حق مسلم این شرکت را از آن زمان پایمال نموده است. حالت دوم: شعبه 6 معتقد است که این پرسنل در شرکت آزاد مهر تهران مشغول بوده اند و با هماهنگی به شرکت تکال گستر انتقال داده شده اند. در این صورت نیز علاوه بر اینکه بایستی 18 بار بازرسی انجام شده توسط بیمه را نامعتبر اعلام نماید. این سوال پیش می آید که کارگرهای ریخته گری و تولید و غیره در یک دفتر شرکت تامین نیروی انسانی مشغول به چه کاری بوده اند که حقوق گرفتند؟ بنابراین فرضیه " لیست به لیست کردن "در هیچ حالتی واقعیت نداشته و در صورتی که شعبه 6 به پذیرش این فرضیه پا قشاری نماید .بایستی تاریخ شمول ماده 103 برای این شرکت از سال 84 را نیز بپذیرد. 8- حرف آخر این است که بررسی واقعیت از حوصله این شعبه خارج است وآن شرکت مابه التفاوت 394.887.402 ریال مربوط به تخفیف ماده 103 سال 88 و 89 را بایستی به این شعبه عودت دهد. پاسخ آخر: اگر تامین اجتماعی و اداره کار حوصله تحلیل مسائل و پروسه تحقیق و تولید یک محصول صنعتی را ندارند. بنابراین با بیانی دیگر وساده تر اعلام می نماید این شرکت محصولات خود را با توجه به تخفیف درج شده در ماده 103 تولید نموده وفروخته است و این مبلغ دروافع نزدمشتریان این شرکت است. این بدین معنا است که منفعت ناشی از ماده 103 در قیمت تمام شده کالا در نظر گرفته شده و محصولات با قیمت نازلتر به ارگانهای دولتی برای تجهیز سایتهای ایمن کشور فروخته شده است. لذا این شرکت امکان وصول چنین مابه التفاوتی را از مشتریان 2 سال گذشته ندارد . بعلاوه به علت وجود رقبای خارجی امکان افزایش قیمت محصول و تامین این مابه التفاوت در آینده را نیز ندارد. و همچنین این شرکت با مسئولیت محدود بوده و فاقد هر گونه دارائی منقول قابل فروش است، حال اگر عده ای سود جو از این قانون سوء استفاده نموده اند ویادولت در پرداخت سهم تامین اجتماعی تاخیر نموده است ، این شرکت توان تحمل تبعات آن را نداشته و بناچار بایستی فعالیت خود را کاهش داده ویا کلا کارگاه خود را تعطیل و نیروی انسانی را تعدیل نماید. در صورتی که اینجانب از ابتدا می دانستم که مشمول ماده 103 نمی باشیم و تعیین این موضوع توسط ریاست شعبه6 دوسال به طول نمی انجامید، با توجه به وجود رقبای خارجی هرگز اقدام به راه اندازی این خط تولید نمی نمودم. بنا بر این در صورت بروز زیان این شرکت جهت احقاق حق خود از طریق دیوان عدالت اداری اقدام خواهد نمود در هر صورت این اطمینان خاطر وجود دارد با حمایت سازمان تامین اجتماعی و دولت از نیروی انسانی بیکار، در صورت تعطیلی کاخانه، کلیه کارگران با دو سال سابقه بدست آورده ، بدون درآمد نمانده و خواهند توانست از حقوق بیکاری خود استفاده نمایند. این پایان مداکرت من با مسئولین تامین اجتماعی است .

باسمه تعالی سلام علیکم .برای اظهارنظرانجام مذاکره ودریافت اطلاعات تکمیلی ضروری بنظرمیرسددرصورت تمایل باشماره09121013111 تماس حاصل فرمائیدموفق باشید

مشاهده پاسخ کامل

قانون-بودجه-سال-92-بخش-2

قانون بودجه سال 92 بخش 2

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.