×

از کارافتادگی

همه چیز درباره " از کارافتادگی "

از کارافتادگی

سلام علیکم : احتراما باستحضار می رسانم که اینجانب در سال هشتاد بعلت نیاز فوری به پول جهت مداوای دخترم و به پیشنهاد یکی از آشنایان که از مشتریان بانک ملت بودند جهت کمک به بنده توسط حساب جاری وی با در رهن بردن ملک خودم به عنوان وثیقه مبلغی وام از حساب ایشان دریافت نمودم بصورت مضاربه و طبق گفته های رئیس وقت بانک آقای اعتماد رستم پور تا پنج سال قابل تمدید می بود به همین منظور سند بنده را به مدت پنج سال در رهن بانک قرار دادند . پس از پایان دوره ( شش ماه ) اصل و سود وام فوق را بازپرداخت نمودم و طبق توافق و اعتمادی که به رئیس بانک به عنوان نماینده بانک و کارمند دولت داشتم قرار شد پس از گذشت چند روز مجددا وام فوق را دریافت نمایم با مراجعات بعدی که طی چند روز و با هماهنگی صاحب حساب به بانک داشتم آقای رستم پور با عنوان نمودن اینکه در انتظار دریافت اعتبار از سرپرستی هستند و دلایلی از این قبیل تمدید وام را به روزهای بعد موکول می کردند اینجانب هم به علت اعتماد کامل به بانک که یک نهاد دولتی است در انتظار بودم تا اینکه متوجه شدم مبلغی وام توسط برادر صاحب حساب از حساب وی می خواهند دریافت کنند با مراجعه به بانک دقیقا کلام رئیس بانک به بنده این بود که این وام به هیچ وجه به ضمانت شما ارتباطی ندارد و ایشان تعدادی سفته و یک قرارداد به بنده نشان دادند که دران قید شده بود سفته به عنوان ضمانت می باشد به همین منظور بنده ضمن مراجعه به سرپرستی خواهان آن شدم که اگر بتوانم وام را بگیرم و در غیر این صورت به فک ر هن نمودن ملکم اقدام نمایند و قرار بر این شد که از سرپرستی به پرونده رسیدگی کنند و بنده را در جریان بگذارند در مراجعات بعدی مطلع شدم که آقای رستم پور به علت تخلفات فراوان که پرونده بنده نیز از جمله تخلفات ایشان است از بانک اخراج شده اند . به علت پیری و از کارافتادگی بنده و اینکه بازنشسته سازمان تامین اجتماعی می باشم و با داشتن نود سال سن و باز هم اعتماد بنده به بانک و همچنین پادرمیانی ریش سفیدان و فامیل صاحب حساب که کتبا اقرار به موضوع کرده اند که پول را گرفته اند و شاهدین هم امضا کرده اند و قول و تعهد صاحب حساب و اطرافیانش برای حل این مشکل و اینکه به آنها فرصتی بدهم و عنوان کردن این موضوع که من کمی صبر کنم تا خودشان این موضوع را روشن کنند به ناچار در سال هشتادو شش از صاحب حساب و بانک به دادگاه شکایت نمودم و باز هم با مراجعه به سرپرستی و در جریان گذاشتن اجرای احکام سرپرستی به اتفاق مسوول اجرای احکام سرپرستی نزد رئیس سرپرستی رفته و ایشان موضوع را بیان داشتند و قرار بر این شد که بنده کپی از املاک صاحب حساب تهیه کنم و آنرا تحویل اجرای احکام دهم و فرمودند که در صورت بودن سفته در پرونده به سفته رجوع کنند در غیر این صورت به ملکی از آقای ترابی که بنده کپی آنرا تهیه کنم اقدام نمایند. باز هم با اعتماد به بانک کپی را تهیه نمودم و همچنان منتظر ماندم و از شکایت خود صرفنظر نمودم تا اینکه امسال از طرف اداره ثبت جهت قیمت گذاری به منزل بنده آمده و متوجه شدم ملک بنده را به اجرا گذاشته اند . خواهشمندم مرا راهنمایی کنید به کجا می توانم شکایت کنم و چه اقداماتی می توانم انجام دهم

با سلام بانک ها اخیرا وام های دیگر را که وام گیرنده قبلا سندی در رهن داشته با استناد به مقررات

مشاهده پاسخ کامل

قانون-مجازات-اسلامی-بخش-سوم

قانون مجازات اسلامی بخش سوم

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.