×

جشن

همه چیز درباره " جشن "

جشن

کارت-شرکت-در-آزمون-وکالت-1400-منتشر-شد

کارت شرکت در آزمون وکالت 1400 منتشر شد

[...]

سلام و تشکر بابت وقتی که برای ما اختصاص میدین، بنده در سال ١٣٩٠ باتفاق همسرم به یک ظاهرا موسسه تشریفات مجالس برای برگزاری جشن عروسی مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومان پرداختیم، چند ماه بعد یک هفته مانده به موعد عروسی ، از برگزاری عروسی به دلیل اینکه سالن برگزاری که به ما گفته بود مجوز دارد، تحت نظر پلیس هست سر باز زدند و مبلغ مذکور را به من بازنگرداندند، این موضوع علاوه بر صدمات روحی به بنده و همسرم ، باعث به تعویق افتادن یکساله ی جشن عروسی ما نیز شد، من قراردادی از ایشان ندارم و پرداختها نیز بصورت کارت به کارت بوده اما از طریق سه کارت مختلف به نام سه نفر مختلف، که از دوستانم بودند و بعنوان قرض به بنده این مبالغ را پرداختند،این مسئله کماکان برای بنده و همسرم یک گره روحی است، آیا میتوانم کاری انجام دهم و آیا در حیطه علائق کاری شما میگنجد و آیا حق الوکاله ای که باید بپردازم از این مبلغ بیشتر است ؟

شما می توانید از طریق شورای حل اختلاف دادخواست مطالبه ی وجه خود به انضمام خسارات وارده را مطرح نمایید . دلایل استنادی شما هم

مشاهده پاسخ کامل

سلام، من ٢ ماهه عقد کردم و از روز عقد من و همسرم خونه مادر من زندگی میکردیم البته به خودش راضی بود یعنی خودش ازم خواست، تو این مدت ما باهم خیلی خوب بودیم و همدبگرو خیلی دوست داشتیم همسر من ادمی بود که طاقت نداشت ١٠ دقیقه از من بی خبر باشه، مشکل ما خانواده همسرم هستش که مدام سعی میکنن تو کارای ما دخالت کنن و همسرم هم میگه نه من نمیتونم به خانوادم بی احترامی کنم و زمانی که میگفتم بی احترامی نیست فقط بگو ما خودمون باید تصمیم بگیریم یه جوری میشد من نمیفهمیدم که از خانوادش میترسه که اون شب که شوهرمو بردن خونشون متوجه شدم، میدونین مشکل ما اینه که مامانش میگه باید هر روز بیای بهم سر بزنی و هر مهمونی برای ما اومد باید بیای اونجا من که گفتم بایدی در کار نیست و من هر موقع دوست داشته باشم میام گفت پسرم باید بیاد لازم به ذکر که شوهر من یه راننده اژانسه و چون باباش گفت که کمکت نمیکنم برای جشن عروسی من گفتم من جشن نمیخوام تو کار کن میریم یه خونه رهن میکنیم میریم سر زندگیمون، خب با این وضعیت شغلی و توقع خانوادش که ما صد سال دیگه هم نمیتونیم خونه رهن کنیم، بعدش یه شب خانواده شوهرم اومدن خونه ما درمورد این مسائل حرف زدیم که من به پدر شوهرم گفتم پسرتونم اینطور زوری راضی نیست که بیاد اونجا چون خودش این حرف و بهم زده بود که بعد یکمی حرف زدن اینا خواستن برن خونشون شوهرمو به بهانه جا به جا کردن کمد با خودش برد که شوهرم راضی نبود بره بعد که رفت من هرچی زنگ میزدم گوشی و به شوهرم نمیدادم منم رفتم خونه پدر شوهرم وقتی رفتم میخواست منو بیرون کنه خلاصه اونجا کلی بحث و دعوا شد اجازه نمیدادن شوهرم بیاد خونه تا من حالم بد شد پدر شوهرم ماشین شوهرمو ازش گرفت گوشیش و هم که خاموش کرده بود همون اول مارو رسوند خونه اومدیم خونه شوهرم گفت بابام منو زده وقتی هم که من اونجا بودم به زور بهش گفت ماشینتو باید بفروشی و بعدشم شوهرم گفت باشه میترسه از خانوادش، اون شب گذشت فردا صبح پدر شوهرم اومد در خونه ما دنبال شوهرم به بهانه کارای ماشین بهش گفت مدارکت و بردار و بیا شوهرم به من گفت نترس زود میام بهت قول میدم ولی از اون موقه ٣/4 روز میگذره که نیومده خونه گوشیش خاموشه پدر شوهرم هم اول گفت پسرم گفته نمیخوام زندگی کنم بعد که باز زنگ زدم گفت نمیدونم کجاست دیگه زنگ نزن نمیدونم باید چیکار کنم مشاوره رفتم گفت برو درخواست طلاق بده چون مردی مه نمیتونه حرفشو بزنه و دفاع کنه از خودش بع درد زندگی نمیخوره. الان من مهریه ام ٨١4 تا سکه و یه سفر ١٠ روزه به ترکیه هستش و تو سند ازدواجم قید شده حق سکونت با منه و لی اون شب پدر شوهرم گفت باید بیای خونه ما زندگی کنی زندگی پسرم باید زیر نظارت من باشه، حالا من بلا تکلیفم اگه اصلا خودشو نشون نده من مهریمو چطور باید بگیرم خواهش میکنم کمکم کنین

شما باید به دادگاه مراجعه کنید دادخواست مهریه تون رو بدین و حکم شوهرتون را بگیرید

مشاهده پاسخ کامل

با سلام٬ احتراماْ من حدود 5 سال است که ازدواج کرده ام و با همسرم در محل کارمان آشنا شده ام. البته در زمان معاشرت قبل از ازدواجمان همسرم می دانست که من با کسی قبل از او دوست بوده ام و قرار ازدواج داشته ایم. همچنین ایشان میدانست که من در زمان ازدواجمان باکره نیستم و این مساله برایشان مهم نبود. مساله از اینجا شروع میشود که من خیلی پیش از آشنایی با ایشان (حدود 16سال پیش) طی شرایط خاصی ناخواسته باردار شده و بچه را برای فرزندخواندگی به خانواده ای سپردم که از همان زمان نه از آن خانواده و نه از بچه اطلاعی ندارم. درضمن به دلیل اینکه شرایط هیچگونه عرفا و شرعا طبیعی نبود٬ دکتر در آن زمان با لطف زیادی که به من داشتند شرایط را به گونه ای مهیا کردند که حتی افراد خانواده ام فکر می کردند من برای عمل کیست تخمدان به بیمارستان رفته ام و حتی اگر واقعیت را می دانستند به روی من نیاوردند. به همین دلیل احتمالا هیچ پرونده ای هم در بیمارستان نباید وجود داشته باشد. تنها تحت شرایط اضطراری دکتر به خواهر بزرگتر من جهت هماهنگی ها اطلاعات را دادند. مشکل از اینجا شروع شد که خواهرم پس از اینکه ازدواج کرد تحت شرایط روحی خاصی این مورد را برای همسرش که پزشک هم هستند تعریف می کنند. الان پس از 12 سال زندگی مشترک خواهرم و شوهرخواهرم در حال جدایی از هم می باشند که درگیری های فراوانی دارند. از جمله فرار از دین شوهر خواهرم برای پرداخت نکردن مهریه و یا حضانت بچه. حالا شوهر خواهرم تا به حال چندین بار با فرستادن ایمیل هایی به طور مستقیم به من و خواهرم (و آخرین بار کپی به پدرم) داستان آن زمان را وسط کشیده و اصرار دارد که همسرم باید حقیقت را در مورد من بداند. البته ایشان چندین بار ایمیل هایی را خطاب به خواهرم به طور مستقیم٬ پدرم ٬ همسرم و من در کپی فرستاده و به خواهر و مادرم تهمت های ناروا زده و در تمام ایمیلها به همسرم نصیحت کرده که چشمهایش را بهتر باز کند. در ضمن در یکی از این ایمیل ها عکسی از من و نامزد قبلیم که در جشن سالگرد ازدواج خواهر و شوهر خواهرم حضور داشتیم فرستاد که چون همسرم در جریان بود مشکلی نداشتیم. در هرصورت شوهر خواهرم قصد برهم زدن زندگی مشترک و بردن آبروی من را دارد و هرچند که من آدم بی تقصیری نیستم ولی از شما این مشاوره را میخواهم که چه باید بکنم. من به زندگی مشترک و همسرم بسیار علاقه دارم و در حال حاضر هم در محیط کاری خود آدم محترم و آبرومندی محسوب می شوم. آیا میتوانم از ایشان شکایت کنم یا اینکه بهتر است هیچ اقدامی نکنم. ولی در صورتی که ساکت بمانم این احتمال هست که ایشان به طور مستقیم با همسرم تماس بگیرد. در ضمن متاسفانه همسرم برای ایشان بسیار ارزش قایل است و در همه شرایطی که حتی ایشان اقدام به ضرب و شتم خواهر من کرده بودند نیز به نوعی طرفداریشان را کرد. با تشکر

سلام کاربر محترم در خصوص پاسخ به سوال جنابعالی ، مواردی ابهام دارد 1- نحوه بارداری شما مشخص نشده است 2- نحوه مسکوت ماندن زایمان شما در بیمارستان دقیقا مشخص نشده که آیا حتما هیچ گونه سابقه و مدرکی دال بر بستری شدن و زایمان شما در بیمارستان وجود ندارد 3- نحوه صدور

مشاهده پاسخ کامل

با سلام اینجانب مهدی هاشمی متولد 1362 دارایی 1فرزند2 ساله پسر میباشم .بنده 8سال زندگی مشترک را با زنی که دارایی مشکلات زیر میباشد را تحمل کرده ام . و هم اکنون به جایی رسیدم که حاضر به مرگ خود میباشم . 1 اینکه بدون هیچ جهیزه به خانه من آمد . 2 اولین شرطم برای ازدواج. زندگی با پدر و مادرم بود که چون تک پسرم و سن پدر و مادر بالاست به او کردم . که لازم به ذکر است که نه پدر و نه مادرم هیچگونه بد رفتاری و دخالت در زندگیش نمیکنند 3 چند مورد دست کجی از زنم گرفتم که با وجود گرفتن تعهد شاید خیلی بهتر شد ولی کماکان رویت شد 4 بسیار دروغگو در تمامی زمینها 5 هر مشکل بین ما پیش بیاد بصورت دروغ به خانواده به خصوص مادرش که بسیار بی منطق و بی فرهنگ است گزارش میده 6 سر از خود و بی اهمیت نسبت نظر من در برابر تیپ و آریشهای زشت و گاهی زننده 7 بدون مشورت و با وجود تاکیید من دست به تعویض وسائل شخصیش میزند 8در هر جا که بتواند به دروغ از بد رفتاریهای من سخن میگوید 9بسیار بسیار ولخرج 10و بی ارزش بودن من در خانواده اش با گفتن نیمی از مشکلات ایشان لازم به ذکر است بنده 3ماه بیکار شدم و ایشان ماه پیش با ارسال پول از طرف پدر و بدون رضایت بنده به شیراز سفر کرد به بهانه ازدواج برادر . منم بخاطر جشن هفته بعد رفتم ولی به دلایلی جشن به 1ماه بعد موکول شد .منم بلیط با مشورت زنم هرچند بی تمایل به برگشت بود گرفتم . و اما شروع بدبختر شدنم 4 5 ساعت قبل پرواز گفت نمایم .که بماند چه بر خوردای با من کرد خانواده زنم و من تنها مجبور به برگشت شدم . فرداش که دلیل نیامدنش خواستم . گفت میخام دور باشم و من چون علاقه شدید به پسرم دارم گفت پسرتم بیا ببر که مجبور به رفت و برگشت 2 ساعته شدم . ولی چون نمیخاستم بچم عذاب بکشه اسرار به اومدن خودشم شدم که با بی تفاوتی و شروط مواجه شدم 1 بیکار بودنم که خودش میدنست تا 1 2ماه دیگه حل میشد 2خانه جدا کردنم که زیرسر خانوادش بود بازم گفتم بخاطر بچم و 1خونه پیدا کردم ولی بازم گفت نمیام و رفته از من شکایت جهت حزانت بچه رو کرده . لازم به ذکر که ازلحاظ ظاهری کاملا سرترم البته اینه واسه شما که باید از همه لحاظ براورد کنید بیان میکنم و در ضمن ازطرف خانواده من همه از در دوستی ازش خواستن بیاد ولی از طرف خانواده اون همه تحریک .

سوال شما حقوقی نمی باشد در صورت نیاز با شماره 09128304909 تماس حاصل فرمایید

مشاهده پاسخ کامل

با سلام و خسته نباشید زنی هستم 40 ساله که شش سال پیش با مردی ازدواج کردم که ازدواج دومش بود و یک پسر 14 ساله داشت او بیماری تالاسمی داشت ولی در آن دوره که ارتباط خانوادگی داشتیم قبل از نامزدی حالشان خوب بود و شاغل هم بودند و درآمد خوبی هم داشتند بعد از شناخت کافی ما به عقد ه درآمدیم و من هیچ مهریه ای نخواستم بجز تمام جلدهای کتاب دهخدا را از آنجا که معتقد ب مهریه پول و سکه نیستم این مهریه را برای خود انتخاب نمودم هر چند که مورداعتراض خیلی ها بود و چون از نظر ظاهری هیچ مشکلی نداشتم و سالم بودم و ازدواج اولم هم بود همه معتقد بدند باید مهریه سکه می گرفتم. جشن عروسی برگزار شد و سرخانه امان رفتیم ولی هنوز یکسال نشده متوجه شدم که خیلی به سرکار نمی رود و خانه می ماند تا اینکه شرکتشان تعدیل نیرو کردند و ایشان بیکار شد از آنجا بود که تازه فهمیدم ایشان + تالاسمی بیماری افسردگی هم دارند که به من نگفتند البته این بیماری ها ریشه در خانواده ابشان داشت. ما در کل هیچ رابطه زناشویی با هم نداریم چون ایشان توانایی این کار را ندارند و بخاطر بیماری تالاسمی هم نمی توانیم بچه دار شویم بعد از بیکار شدن ایشان من که قبل از ازدواج با ایشان شاغل بودم و بعد از ازدواج در خانه ماندم طبق گفته خودشان مجبورشدم دوباره دنبال کار بگزدم. و با شاغل شدن من ایشان خیالشان راحت شد و به اصرار من دنبال کار می گشتند و همین الان هم باز همین منوال را دارند به اصطلاح یک خط در میان سر کار می روند و به همان اندازه هم حقوق میگیرند که خیلی کم است. سال پیش به دلیل اینکه صاحبخانه به کاریه خانه امان اضافه نمود و پول پیش می خواست ایشان به من پیشنهاد دادند که با خواهر (که ازدواج نکرده اند و در واقع پسر ایشان را بزرگ کرده اند) یک واحد آپارتمان بزرگ بگیریم و من هم چون میدیدم تحت فشار است قبول کردم روزهای اول خوب بود و بعد از یک مدتی شروع شد خواهر ایشان سرهر چیزی به من گیر می دهند و دعوا راه می اندازند. تا بحال چندین بار با ایشان صحبت کرده ام که بیاییم از هم جدا شویم چون واقعاً خسته شده ام من دختری بودم (قبل از ازدواج) بذله گو شاد و پر تحرک که حالا من نیز مثل خودشان دچار بیماری افسردگی شده ام و بخاطر بیماری ایشان هیچ جا نمی توانم بروم ایشان راضی به طلاق نیستند و هر بار که اسم طلاق می آید ایشان به التماس می افتند و سرشان را به دیوار یا زمین می کوبند در عین حال مانده ام که زیاد به من هم توجه نمی کنند. نمی دانم چرا حس دلسوزیم گل می کند و نمی توانم به ایشان نه بگویم خانه پدر و مادرم در ورامین است(البته بعد از ازدواج ما رفتند بخاطر بیمار آسم مادرم) و من نمی دانم بعد از ترک ایشان من حتماً باید به خانه پدرم بروم یا نه میتوانم به خانه خواهرم که یکسال از من کوچکتر است بروم ایشان ازدواج کرده اند و ما با هم ارتباط بسیار خوبی داریم اگر می شود مرا راهنمایی کنید که چطور می توانم بدون دردسر مراحل قانونی را طی کنم من هر روز از ورامین نمی توانم بیایم تهران بروم سرکار و اینکه ایشان خیلی آدم عصبی هستند و بعد از ترک من حتما روی دنده لجبازی می افتند و اذیت و آزارهایشان شروع می شود اینکه بیاید محیط کارم و آبروریزی راه بیندازد. کلاً خیلی در شک و تردید هستم و نمی دانم قانون چقدر می تواند از من حمایت کند و البته این را هم بگویم که تا بعد از مراسم نامزدی من نمی دانستم ایشان پسر به این بزرگی دارند.(خانواده من فرم صورت و بدنشان طوری است که نصف سن اصلی خودشان را نشان می دهند هم اکنون هر کسی که بیرن مرا با این آقا می بیند فکر می کند که پدر من است. باتشکر و سپاس فراوان بخاطر پاسخ ارزشمندتان.

در صورتیکه شوهر شما در امر زناشویی ناتوان باشد و بعد از ازدواج حتی یکبار هم عمل زناشویی را نتوانسته انجام دهد به این امر در اصطلاح عنن میگویند

مشاهده پاسخ کامل

باسلام و وخسته نباشید.مغازه پدرم (صاحب سرقفلی)ازسال 1337 درشغل نانوایی فعال بوده که 18سال پیش بعد ازفوت ایشان، وراث مغازه رابصورت شفاهی و بدون سند رسمی وبدون اطلاع موجر اجاره میدهند که فقط رسید دریافت اجاره باامضای یکی ازوراث موجود میباشد.از15ماه پیش مستاجر ادعای سرقفلی کرده واجاره نمیدهد .حال باتوجه به اینکه وراث توان اداره مغازه رانداشته انداستدعا دارم درخصوص سوالات زیر ماراراهنمایی فرمایید. آیامستاجر میتوتندادعای سرقفلی نماید؟ آیا میتواند ادعای حق کسب وپیشه نماید؟(برخلاف تبصره 2 ماده 19موجر ومستاجر) چرادردادگاه هابه تبصره فوق عمل نمیشود؟ درصورت راضی شدن مستاجر بامبلغ یک سوم ارزش سرقفلی به صلاح ماهست که کاررابه دادگاه بکشیم؟(باتوجه به 15 ماه اجاره معوقه) آیافعال بودن مغازه 35 سال قبل ازاجاره واینکه مستاجر تاثیری دررونق آن نداشته است برمبلغ حق کسب موثراست؟ آیا درصورت اثبات تخلف کسبی نظیر فروش آرددولتی،حق کسب سلب خواهدشد؟ برای کاهش مبلغ ازچه قوانینی میتوان استفاده نمود؟ باتشکر

با درود وشاد باش جشن نوروز، دوست عزیز موضوع مطروحه (دعاوی مربوط با امور استیجاری املاک تجاری) بسیار فنی و پیچیده و از طرفی سوال شما گنگ و اندکی مبهم است اما تلاش می کنم با بیان فروض مختلف پاسخ لازمه را برای استفاده احتمالی شما بیان کنم: نخست این که، اگر شما به موجب عقد اجاره یا حکم دادگاه حق و یا اجازه انتقال منافع به غیر داشته باشید حق دارید همانند مالک انجام تعهداتش را از منتقل الیه(مستأجر دوم) بخواهید و هم درخواست تخلیه مورد اجاره را مطرح نمایید. اما اگر فاقد حق انتقال به غیر بوده و مورد اجاره را به غیر واگذار نموده باشید آن وقت مالک طبق بند 2 ماده 14 ق ر م م سال 1356 در قبال تخلف مستأجر حق در خواست فسخ و تخلیه عین مستأجره را دارد و بنابراین در این حالت نمی توان به شما( مستأجر اول )حق در خواست تخلیه داد به علاوه اصولا رابطه استیجاری بین شما (مستأجر اول) و منتقل الیه برقرار نمی شود تا شما(مستأجر اول) بتوانید به استناد مقررات موجر و مستأجر درخواست تخلیه را مطرح سازید.اما درمورد اجاره بهای مقرر فی ما بین، نظر به عدم وجود رابطه استیجاری، شما نمی توانید تحت عنوان اجاره بها مبلغی را از منتقل الیه مطالبه کنید ولی از این باب که تا عدم تخلیه مورد اجاره از ناحیه مالک ، شما(مستأجر اول) کماکان مستأجر مورد اجاره و مالک منافع شناخته می شوید و می توانید از منتقل الیه اجرت المثل ایام تصرف را مطالبه کنید. دوم ،اگر مستأجر حق انتقال منافع به غیر را هم به موجب قرارداد و یا حکم دادگاه داشته باشد به موجب "تبصره 2 ماده 19 قانون یاد شده" تنها با تنظیم سند رسمی می تواند سرقفلی ناشی از آن را به دیگری واگذار کند وگرنه چنان چه انتقال بدون تنظیم سند رسمی انتقال یافته باشد این انتقال از حیث تعلق سرقفلی به مستأجر دوم معتبر نیست. سوم چنانچه مستأجر که حق انتقال منافع به غیر ندارد هنگاه انتقال مورد اجاره به غیر، وجهی به عنوان حق کسب و پیشه یا تجارت از متصرف اخذ نموده باشد، نصف حق کسب و پیشه مقرر در حکم تخلیه، به متصرف مورد اجاره پرداخت می شود اما چنان چه از این بابت از متصرف وجه یا مالی نگرفته باشد، نصف حق کسب و پیشه به مستأجر پرداخت می شود نه به متصرف "(تبصره1 ماده 19 قانون مزبور)" چهارم، فروش غیر قانونی آرد از سوی مستأجر از موارد مذکور در قانون یاد شده برای فسخ یا اسقاط حق کسب یا پیشه و تجارت هم نیست. پیروز باشید.

مشاهده پاسخ کامل

با سلام- مدت5ماهاست باآقایXبه صورت صیغهء دائم نامزد شده ام ولی هنوز ازدواج ما به صورت رسمی دردفتر خانه ازدواج ثبت نشده است فقط درجشن قند شکنی عاقدصیغه عقدرادریک برگ کاغذ جاری کرده است درطول این مدت فهمیدم که ما باهم تفاهم اخلاقی نداریم تصمیم گرفته ام جدا شوم درصورتیکه ایشان حاضر به طلاق دادن نیست لطفاً راهنمای فرمایید چگونه می توانم حق وحقوق(مهریه ونفقه) مطالبه نمایم درطول این مدت هیچگونه نفقه به من نداده است.

نخستین کاری که باید انجام دهید تهیه نسخه ای برابر اصل شده از صیغۀ عقد دائم از عاقد است به عاقد اطلاع دهید که

مشاهده پاسخ کامل

مصوبه-سند-ملی-گیاهان-دارویی-و-طب-سنتی

مصوبه سند ملی گیاهان دارویی و طب سنتی

اساسنامه-پژوهشگاه-فرهنگ-و-اندیشه-اسلامی

اساسنامه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

مصوبه-«سند-راهبردی-کشور-در-امور-نخبگان»

مصوبه «سند راهبردی کشور در امور نخبگان»

مصوبه-«سند-تحول-بنیادین-آموزش-و-پرورش»

مصوبه «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش»

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.