×

هزینه درمان

همه چیز درباره " هزینه درمان "

هزینه درمان

پدر بنده در بیمارستان خصوصی رشت عمل تنگی کانال نخاعی انجام داد. پس از پایان عمل، دکتر جراح از اتاق عمل بیرون اومد و گفت که حال پدر خوبه و بهوش اومده، بعد از اون بدلیل بی توجهی و غفلت پرستاران تو ریکاوری پدرم دچار هیپوکسی میشه و اونجا نمیفهمند تاز مانی که پرستار بخش آی سی یو ،برای انتقال مریض به بخش آی سی یو میاد تازه اونجا پرستار آی سی یو به اونها میگه که این بلا سر پدرم اومده وپرستارای ریکاوری اونجامیفهمن که پدر م بعلت کمبود اکسیژن حالت خفگی پیدا میکنه. حالا هم حدودا 45 روز تو کماست با ضریب هوشیاری پایین و زندگی نباتی داره. حال میخاستم جواب سوالات زیر رو بدید : 1- من در دادسرا به چه عنوان شاکی باشم .بعنوان قیم یا ولی یا به دنبال حجر مریض باشم. پدرم هنوز زنده است و زندگی نباتی پیدا کرده . دادسرا به من میگه که مریض زنده است . از سایر خواهرو برادرانمان وکالت رسمی گرفتم ولی باز قبول نمیکنند . واسه تشخیص حجرم اقدام کردم دکتر پزشکی قانونی به من میگه که گرفتن حجر به ضررت میشه. 2اگه موفق بشم محکومشون کنم هزینه بیمارستان چی میشه؟ 3اگر پول بیمارستانو تا آخر ندم چیکارم میکنند؟ 4 دیه زندگی نباتی چطوری؟ مجازات زندان داره؟

با سلام وضعیت پدر شما در حالتی نیست که تعیین تکلیف کنید اگر در کما باشد احتمال برگشت هست ولی اگر مرگ مغزی باشد و وارد زندگی نباتی شده قطع حیاتش بستگی به شما دارد که اعلام کنید دستگاهها را قطع کنند یا خیر .

مشاهده پاسخ کامل

بنام حق با سلام شما جای من باشید چه میکنید من معلم هستم و از بد روزگار در 2/1/90 با یک دستگاه موتور تصادف که راکب فاقد گواهینامه و ترک نشین وی از ناحیه پای چپ دچار شکستگی شدند کلیه هزینه های ایشان حتی گوسفند قربانی و جریمه عدم گواهینامه و ...بیش از 5/5میلون تومان پرداخت و بهبودی کامل گردید ایشان نیز مبادرت به رضایت بلاقید و شرط در دادگاه نمودند و همگی امضاء و اثر انگشت زدند در این خصوص صورتجلسه ای تنظیم که [ از یک ریال تا هر مبلغی تا بهبودی کامل از سوی اینجانب تعهد گردیده ] و یک فقره چک سفید امضاء که شماره آن و سفید امضاء بودن در صورتجلسه تصریح شده تحویل امین طرفین گردید بعد از مدتی مبادرت به طرح دعوی دیه و ارش مینمایند که با وجود رضایت بلاقید و شرط رد گردید و در تجدید نظر نیز استوار گردیده حال با درج مبلغ 62 میلیون تحت عنوان مطالبه طلب طرح دعوی نموده اند که درخواست اعسار از هزینه دادرسی با یک صورتجلسه با 2 امضاء تحویل و در جلسه نیز حاضر نشدند در نهایت حیرت اعسارشان پذیرفته و در جلسه رسیدگی با وجود اطلاع قاضی از سفید امضاء بودن و اینکه چک مستند به صورتجلسه است چک را یکسره دانسته و در استدلالی عجیب تر وجود چک در ید خواهان را به منزله طلب کار بودن وی قرار داده و محکومیت به پرداخت آن صادر میگردد حتی مختومه بودن دعوی کیفری در حقوقی نیز نادیده گرفته میشود (دعوی کیفری دیه و ارش که قرار رد صادر و در تجدید نظر خواهی استوار میگردد) حال اینجانب به منظور تجدیدنظرخواهی تقاضای اعسار نمودم و صورتجلسه ای با 4 امضاء تهیه و همگی 4 نفر را با خود در جلسه دادرسی حاضر که با وجود فیش حقوقی و نامه اداری صرفاً به این ادعای خواهان که [ خانه پدرش را بفروشد و پرداخت نماید] و عدم پذیرش شهود از سوی قاضی اعسار اینجانب درنهایت حیرت رّد میشود تقاضای تجدید نظر از اعسار مینمایم که در آخرین روز مهلت ساعت 11 به شعبه مراجعه که با تعطیلی شعبه مواجه و به دفتر رئیس دادگستری شهرستان مراجعه و ایشان با تایید مراجعه اینجانب گواهی و امضاء مینمایند روز یکشنیه بعد از تعطیلات رسمی عید فطر به شعبه مراجعه که ایشان به بهانه خارج از مهلت قانونی بودن مجدد دعوی را رد مینمایند و توضیحات اینجانب مبنی بر تعطیلی شعبه زودتر از وقت اداری و حتی تماس تلفنی رئیس دادگستری با شعبه مبنی بر [ من شاهد هستم ایشان آمده اند و شعبه زودتر تعطیل نموده و تایید گواهی شان ] کارساز نمیگردد و با رد دعوی به بهانه خارج از مهلت قانونی موضوع مجدد به تجدید نظر ارجاء میگردد اینجانب نیز با تهیه شهادت نامه محضری که شهود همگی در جلسه اعسار پشت درب شعبه حضور و قاضی از پذیرش ایشان امتناء و گواهی رئیس دادگستری و فیش حقوقی و تأییدیه اداره و سایر مدارک جهت تجدید نظر خواهی ارسال و بر اساس توصیه ریاست دادگستری شهرستان پیگیر تا پس از تعیین شعبه تجدید نظر خواهی ضمن مراجعه حضوری شرح ماوقع و در صورت نیاز تلفنی از ریاست دادگستری استعلام که بعنوان یک شهروند من وظیفه ام را انجام ولی شعبه زودتر از موعد تعجیل در خروج داشته و احدی از شعبه در محل کارشان نبوده اند و ریاست دادگستری شهرستان نیز شاهد میباشند که با این هفته و 10 روز دیگر مراجعه ناگهان رأی تجدید نظر مبنی بر عدم پذیرش دلائل اینجانب و تأیید رأی بدوی وصول و 10 روز مهلت تا یک میلیون و هشتصدو شصت هزارتومان واریز و الی قرار مجرمیت 62میلیون صادر میگردد آخر مسلمان یک موضوع (یعنی اعسار) در یک پرونده توسط یک قاضی (خواهان و خوانده) طرح یک طرف فقط با یک صورتجلسه 2 امضاء بدون حضور شهود و یا تشکیل جلسه اعسار پذیرفته میشود ولی همان اعسار از سوی اینجانب علی رغم صورتجلسه 4 امضاء و حضور همگی شهود و فیش حقوقی درآمد 820هزارتومان در ماه ونامه اداره و شهادت نامه محضری شهود اعسار اینجانب رد میگردد این در حالی است که در همان شعبه دعاوی با مبالغ بسیار کمتر سابقه پذیرش اعسار دارد(400هزارتومان) چرا نظارتی بر این قبیل بی نظمی ها نیست حال مانده ام با ماهیانه 820 هزارتومان دریافتی چکار بکنم ؟ ! دوستان توصیه کردند طلای قسطی بخرم و با کسر 7% کامزد به خود طلافروشی بفروشم و پول را تهیه کنم ولی بعضی میگویند ربا است ! شما جای من باشید چه میکنید تمام لایحه ها دادرسی توسط وکیل مجربی نوشته شده و ایشان نیز متحیر و مبهوت شده اندو فقط میگویند من به همین دلیل اصلاً پرونده نمیگیرم که شرمنده موکلینم نباشم لازم به ذکر است که ایشان سلامت خود را باز یافته اند و هیچ فاکتور مبنی بر هزینه درمان ارائه ننموده اند آیا راهی برای عدم واریز مبلغ 1/860/000 تومان وجود دارد

این که شما بجای مراجعه به دادگاه با ایشان مصالحه نمودید هم خوب است هم بد خوب است چون در گیر دادرسی نشده اید وجریمه ومجازات منتفی است .اما بدی آن این جاست که

مشاهده پاسخ کامل

با سلام . یکی از بانکها ملکی را از شخصی اجاره کرده است. در این قرارداد بنا بر این شد که مالک تغییراتی در دکوراسیون داخلی انجام دهد و تحویل بانک نماید. از آنجا که هر دو طرف این قرارداد اینجانب را به عنوان پیمانکار امین قبول داشتند کار را به بنده سپردند اما با بنده هیچگونه قراردادی منعقد نکردند و در قرارداد این دو طرف نیز نامی از بنده نیست. بنده نیز کار را به چند پیمانکار سپردم و البته با هیچکدام قراردادی نبستم اما ابزار و مصالح با خود این پیمانکاران بود. حال یکی از این پیمانکاران که در حال تغییرات در سقف بود با برخورد به سیم برق دچار برق گرفتگی شد و به زمین افتاد. دو نکته قابل ذکر است.1- ایشان هیچگونه لباس و کلاه و دستکش کاری نداشتند و 2- تنها پیمانکاری که در آن زمان مشغول کار بوده است ایشان بوده اند. پس از این حادثه ما ایشان را به بیمارستان بردیم و چند روز بستری بود. حالا که مرخص شده ادعای هزینه درمان و غرامت دارد. با توجه به ماهیت پیمانکاری کار ایشان آیا این ادعا درست است؟ اگر درست است چه کسی مقصر محسوب می شود؟ لطفا پاسخ سوالات را با مواد قانونی ارائه نمائید. با تشکر

با سلام به موجب مقررات ایین نامه حفاظتی کارگاه های ساختمانی به ویژه بند دال فصل اول و ماده ۳ قانون کارو با توضیحاتی که داده اید شما کار فرمای شخص یاد شده محسوب می شوید و او پیمانکار جز محسوب است بنابراین

مشاهده پاسخ کامل

با سلام و عرض ادب بنده در تاریخ 1388.1.7 با آقای هوشنگ ... نزاع لفظی کردیم بعد من به محل کار پدرم رفتم از بخت بد هوشنگ هم در آژانسی در همسایگی محل پدرم بود تا پدرم از راه برسد هوشنگ به زور ( گواهی 2 شاهد موجود پرونده ) بنده را از ماشین با تهدید و فحاشی بیرون کشید ( من نیز مصدوم از بین دو انگشت پای بنده در حادثه ای از قبل زخمی و بخیه ای که همچنان جای بخیه مشهود هست که به رویت دادیار هم رسید ) بنده که از ماشین پیاده شدم با پا چنان بر پای بنده کوبید و مرا با مشتی که بر سینه ام زد به بر زمین کوبید و پای بنده آسیب دید و نظریه پزشکی قانونی پارگی رباط پا و دیه 2% شد در همین حین پدر و مادر وحسین نزدیک حادثه بودند با حسین در گیر شد و هوشنگ در جلو درب مغازه پدرم بینی شکسته شد شوهود بنده در روزهایی که دادیاراعلام کرد حاظر شدند تا شهادت بدهند که حسین بینی هوشنگ را نشکسته و ایشان هنگام دویدن به سمت ماشینش به جدول بزرگی که کنار مغازه پدرم بوده باعث شکستگی شده ولی دادیار محترم حتی بعد از 3 دفعه حاظر به شنیدن شاهدان ما نشده ولی هوشنگ دو شاهد که به خدا سوگند در محل نبودند و بعد از اتمام درگیری فقط یکی از شاهدین آنجا بود را برده و مورد قبول دادیار شده حال حکمی مبنی بر پرداخت پنج میلیون تومان به حسین ابلاغ شده و حتی حکم جلب حسین را نیز گرفته ولی شکایت بنده هنوز به دست قاضی نرسیده تا حکمی صادر شود حسین هم درخواست اقساط دیه را مکتوب به دادسرا اعلام کرده حال نظر مو شکافانه شما در این مورد چیست و چه راهکاری را میتوان اعمال کرد 1. حسین جلب نشود تا یک ماه دیگر که حکم اقساط دیه صدور شود 2.راهی هست که به جای دریافت دیه بنده هوشنگ را راهی زندان کنم 3.شغلم آزاد هست و باید دائم در حال رفت و آمد باشم این زمانی که بنده مصدوم بودم و نتوانستم کار کنم چه میشود 4.آیا میتوان به اصل حکم اعتراض کرد حال دادیار یا قاضی مربوطه 5.اگر پدر بنده از هوشنگ افشاری شکایت کند کار قابل ملا حظه ای انجام می شود 6.آیا میتوان حق نا حق شده بنده و حسین را با صرف هزینه اصل دیه درشهرقزوین برگرداند

با سلام دوست عزیز /عدالت دادگستری نسبی است و در موارد زیادی این عدالت با حق سازگار نیست/برای همین گفته اند قاضی جاهلی است میان دو عالم !قضات مکلف هستند به ظاهر توجه و حکم صادر نمایند /یعنی قرائن و بینات و اماراتی که در پرونده توسط ضابطین یا طرفین دعوی ارائه شده است /و چون در موارد بسیاری صاحب حق دلائل یا قرائنی ندارد /گرچه حق با او باشد محکوم به بی حقی است و این را جامعه بین الملل پذیرفته تا فردی بلادلیل مجازات نشود /ارریابی دلائل وظیفه قضات رسیدگی کننده است / فلذا گاه همه مجبوریم برای حفظ نظم احکام به ظاهر را که وجدانا می دانیم غلط است اما دلیل ظاهری نداریم بپذیریم / ظلم با السویه عدل است /این برای همگان است /در خصوص قسمت اول سوال چنانچه حسین وثیقه گذاشته اگر

مشاهده پاسخ کامل

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.