×

45 درصد کسانی که وارد زندان ها می شوند محکوم نیستند

45 درصد کسانی که وارد زندان ها می شوند محکوم نیستند

مدیرکل پیشین زندان‌های استان گیلان و مشاور اسبق رئیس سازمان زندان‌ها معتقد است که 45درصد کسانی که وارد زندان‌ها می‌شوند، محکوم نیستند و اگر برای این تعداد چاره شود، بخش بزرگی از مشکل جمعیت کیفری زندان‌ها حل می‌شود

45-درصد-کسانی-که-وارد-زندان-ها-می-شوند-محکوم-نیستند

مدیرکل پیشین زندان‌های استان گیلان و مشاور اسبق رئیس سازمان زندان‌ها معتقد است که 45درصد کسانی که وارد زندان‌ها می‌شوند، محکوم نیستند و اگر برای این تعداد چاره شود، بخش بزرگی از مشکل جمعیت کیفری زندان‌ها حل می‌شود.

 افزایش تعداد زندانیان، ضرورت حمایت‌های مادی و معنوی از زندانیان و خانواده آنها، روند تصاعدی هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم نگهداری زندانیان، ضرورت توجه به مباحث فرهنگی، بهداشتی و درمانی، آموزشی و اشتغال زندانیان، تبعات سیاسی، اجتماعی افزایش جمعیت کیفری و مسائلی متعدد از این دست،  مسئولان ارشد نظام را به‌سمت اتخاذ سیاست‌های کاهش جمعیت کیفری زندان‌ها سوق داده است؛ امری که با وجود گذشت سال‌ها از تصمیم‌گیری و شاید اجرای برخی از این تصمیم‌ها، نه‌تنها هنوز به بار ننشسته، بلکه شاید بتوان گفت در مقاطعی جمعیت کیفری زندان‌ها با افزایش روبه‌رو شده است، تا جایی که در سال گذشته نیز مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان عالی دستگاه قضایی بار دیگر مسئله زندانیان را مورد توجه قرار دادند و با تأسف‌بار خواندن افزایش تعداد زندانیان، خواستار متمرکز شدن مسئولان بر راه‌های مختلف برای پیدا کردن علاج این معضل شدند.

خبرگزاری تسنیم در همین زمینه اقدام به انتشار پرونده‌‌ای ویژه با عنوان «کاهش جمعیت کیفری از ضرورت تا عمل» کرده است که در این بین و در کنار بررسی آخرین اقدامات انجام گرفته در این زمینه، بخشی از اظهارنظرهای کارشناس که پیش‌ از این در تسنیم منتشرشده مورد بازخوانی قرار می‌گیرد.

متن ذیل، بخش دوم مصاحبه با مظفر الوندی، دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک و مشاور وزیر دادگستری است که پیش از این در تسنیم منتشر شده بود.

چندین نهاد حمایتی داریم اما به خانواده زندانی 100هزار تومان می‌رسد

 چرا ما نمی‌توانیم فرایند کشورهایی مثل ژاپن را اجرا کنیم، آیا مخالف خاصی در سیستم وجود دارد؟

نه. ما سیستم‌های بوروکراسی زیاد داریم، مثلاً خیلی کمک می‌کنیم و در این زمینه انجمن حمایت از زندانیان، کمیته امداد، ستاد دیه، بهزیستی و خیّرین و نیکوکاران را داریم اما وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم در نهایت جمع این کمک برای خانواده یک زندانی، 100هزار تومان است. سیستم اداری و بوروکراسی در این زمینه جواب نمی‌دهد. در زندان‌های ژاپن، کسی مداخله نمی‌کرد، پارتی‌بازی نبود.

فردای آن روزی که قرار بود برویم از زندان‌های ژاپن بازدید کنیم، با یکی از مقامات آن کشور دیدار داشتیم. آن مقام به ما گفت: "برای چه اینجا آمدید؟" گفتیم: "ما زندانبان هستیم و آمدیم از شیوه‌های زندانبانی شما بازدید و از تجربیاتتان استفاده کنیم". وقتی این پاسخ را دادیم تعجب کرد و گفت: "مگر بیکار هستید؟". گفت: "بروید توکیو و این شهر قشنگ را بگردید". گفتیم: "به گردش هم می‌رسیم". ما نمی‌دانستیم منظورش از این حرف‌ها چیست اما در نهایت گفت: "هرچه در شهر ما ببینید در زندان هم می‌بینید، مثلاً اگر نظم و نظافت و ... در شهر دیدید مطمئن باشید در زندان هم می‌بینید." واقعاً هم همین‌طور بود.

زندان نمادی از جامعه است

تحلیل ما این است که زندان نمادی از جامعه است. اتفاقاً هر موقع ما در زندان در بخشی از مواد خوب کار می‌کردیم، زندانی پس از آزادی به هم می‌ریخت و نمی‌توانست آن روند را ادامه دهد، به‌عنوان مثال زندانی زمانی که در زندان است، نماز صبح می‌خواند، ورزش می‌کند، عبادت می‌کند، تحصیل می‌کند و لیسانس می‌گیرد اما به‌محض اینکه از در زندان خارج می‌شد نمی‌توانست آن روند را ادامه دهد.

واقعاً ما در ابتدای امر، ناگزیر از این هستیم که جمعیت زندان‌ها را فعلاً پایین بیاوریم و حداقل به حد متوسط برسانیم. واقعاً اینکه ما جزء 10 کشور آسیا یا دنیا باشیم برای ما که یک کشور اسلامی هستیم، مسئله خوبی نیست. یک بخش از این روند نیز قضایی، توجیهی و جداسازی مجرمین است.

 در مجموع شما مجازات‌های جایگزین حبس فعلی را قبول دارید؟

مجازات جایگزین حبس یک نمادی از این کار است. شما همین الآن اگر قانون را بخوانید، مشاهده می‌کنید که زیاد هم اجرای این مجازات‌ها آسان نیست و یک سری ابزار و امکاناتی را لازم دارید. مجازات‌های جایگزین در دل قانون هم داریم.

به‌خاطر ندارم یک زندانی تا پایان حکم در زندان بماند

 سیاست موجود قابلیت کاربردی شدن دارد؟

به‌طور قطع یک بخشی از این کار منوط به این است که نگرش قضات تغییر کند. در گام بعدی هم فکر می‌کنم خود زندان با مقام قضایی برای یک سری جرم‌های سنگین می‌تواند به توافق برسد تا مجرمان این جرائم به‌صورت جدی نگهداری شوند و مرخصی‌ها برای این افراد کم شود. البته این به‌شرطی است که آن زندانی در زندان ماندنی شود. من به‌شخصه به خاطر ندارم که یک زندانی (با محکومیت‌های طولانی‌مدت) تا آخر حکم خود در زندان بوده باشد، همیشه یک نوعی بیرون می‌آیند.

یک بخشی نیز تفکرات و سلیقه‌های شخصی است که در هر بخشی وجود دارد. یک قاضی تفکر استفاده از مجازات‌های جایگزین دارد و در قانون جستجو می‌کند تا مجازات‌ جایگزین پیدا کند. یک قاضی هم سریع حکم حبس صادر می‌کند.

 مصداق‌های عملیاتی شده مجازات‌های جایگزین حبس چه داریم؟

در خود قوانین برخی اوقات جریمه را داریم اما چون طرف پول ندارد، به زندان می‌اندازیم؛ برای این مسئله باید تدبیر شود. می‌توان در برخی جرائم نیز اختیاراتی به زندان داد تا خود زندان مجازات‌های جایگزین را اجرا کند، مثلاً برای بازدید از زندان‌های دوبی، به امارات رفته بودیم که مسئول زندان در آنجا به ما گفت یک سری اختیارات قانونی دارد و اگر زندانی قرآن را حفظ کند، زندان این اختیار را دارد تا میزان مجازات حبس را تا یک جایی کم کند.

قانون وجود دارد اما باید خودمان بخواهیم اجرا کنیم و این به عزم و اراده ما باز‌می‌گردد، فقط ما وقتی به اجرا می‌رسیم یک سری مشکلات مالی، اجرایی و اداری پیش می‌آید که موضوع را کلاً کنار می‌گذاریم. در بحث مجازات‌های جایگزین، بخش زیادی از افرادی که به زندان می‌آیند، کسانی هستند که محکوم نیستند.فکر می‌کنم 45 درصد کسانی که وارد زندان می‌شوند محکوم نیستند. برای همین 45 درصد اگر تعیین تکلیف کنیم بسیاری از مشکلات‌مان حل می‌شود و این مسئله هم دست خودمان است و نیازی به قانون ندارد. همچنین در راستای کاهش جمعیت کیفری، بحث مواد مخدر باید بازنگری جدی شود.

تسنیم: چند سال پیش آقای دولت‌آبادی گفتند که زندان‌های ما دانشگاه جرم‌آموزی هستند، شما این مسئله را قبول دارید؟

طبع زندان و جاهایی که جمعیت در آن متراکم است حتی در خوابگاه‌های دانشجویی، سربازخانه و ... همین است. در زندان یک تعداد انسان‌هایی که جرمی مرتکب شدند دور هم جمع می‌شوند و اگر فرصت‌های اشتغال را بگیریم، 24 ساعت بیکار هستند، حتی همین الآن اگر من و شما دو ساعت دیگر ادامه دهیم، مطمئن باشید حرف‌های دیگری می‌زنیم. در اتاق یک زندان کافی است 5 نفر سابقه‌دار باشند. اما این مسئله به‌طور مطلق نیست و می‌تواند به‌عکس هم باشد و ما این را دیدیم. جاهایی که امکانات دارند و پروژه‌های آموزشی خوبی اجرا می‌شود، زندانی از جامعه هم جلوتر می‌زند.

یکی از مسایلی که موجب شده، زندان در تمام دنیا زیر سؤال برود همین است که معتقدند زندان موجب جرم‌آموزی و انتقال تجربه جرم می‌شود. اگر بتوانیم این روند را به‌عکس کنیم قطعاً پیروز هستیم. در جمهوری اسلامی ایران اتفاقاً درباره این مدل‌ها در جاهای بسیار خوبی کار شده است. در یک مقطعی یک مستندی به‌نام «دست‌ها» تولید کرده بودند که خیلی جالب بود که نشان می‌دهد یک دست هم می‌تواند یک قفل را باز کند و هم می‌تواند سفالگری و کار هنری و تولیدی بکند. اینکه ما چقدر می‌توانیم دست‌ها را به‌سمت تولید و کارهای فنی بکشانیم، هنر ماست.

در زندان نمی‌توان بیشتر از 30درصد اشتغال ایجاد کرد

به‌نظر شما سیستم بنیاد تعاون توانسته زندانیان را به‌سمت اشتغال و حرفه‌آموزی بکشاند؟

سیستم بنیاد تعاون چیز جدیدی نیست، نزدیک به 50 سال است که این سیستم وجود دارد و قدیمی‌ترین ساختار زندان مربوط به بنیاد تعاون است. زمان شاه انجمن حمایت وجود داشت و بعدها انجمن حمایت برای درآمدزایی، بنیاد تعاون ایجاد کرد. بعد از انقلاب بنیاد تعاون و انجمن حمایت از یکدیگر جدا شدند و انجمن حمایت در بحث خانواده‌ها متمرکز شد و بنیاد تعاون نیز روی زندانیان تمرکز کرد. بنیاد تعاون یک مجتمع اقتصادی است که مکلف است برای زندانیان اشتغال ایجاد کند و این اشتغال در دو بخش است؛ یک بخش اشتغال درآمدزا و یک بخش نیز اشتغال آموزشی است، اینکه چقدر موفق بوده بستگی به امکانات و بودجه دارد، معمولاً اینها با همه امکاناتی که دارند در زندان در حد 30 درصد اشتغال ایجاد می‌کنند و بیشتر از این اصلاً امکان ندارد. از این 30 درصد نیز 20 درصد اشتغال‌های خوب و مولد و 10 درصد نیز اشتغال‌های خدماتی داخل زندان است. اشتغال باید به مرحله بیرون برسد، می‌توان افرادی را که جرم‌شان سنگین نیست در اختیار نهادهای تولیدی گذاشت و قرارداد بست ولی همیشه نمی‌توان 100 درصد اشتغال ایجاد کرد زیرا اصلاً امکان‌پذیر نیست. این مسئله هم تابعی از جامعه است؛ در جامعه چند درصد بیکار داریم؟ دولت می‌خواهد امکانات دارد این‌گونه حساب می‌کند: "من در جامعه فلان مقدار بیکار دارم، چگونه به زندان وام بدهم که برای زندانی اشتغال ایجاد شود؟" ولی به هر حال بنیاد تعاون یک کار ساختاری است که از قدیم هم وجود داشته است؛ البته برخی چیزها نیز شعاری است و در بحث‌هایی ورود می‌کنند که ارتباطی ندارد.

حرف آخر؟

فکر می‌کنم رسانه‌ها باید بیشتر به این موضوع بپردازند تا آن طور که باید نهادینه شود، مثلا نخست وزیر ایتالیا به‌عنوان یک مجازات جایگزین، جلوی دفتر یک خیریه را جارو می‌کشید، به‌طور قطع این از زندان بدتر است، وقتی مقامات را می‌فرستیم زندان چه اثری دارد؟ چه اتفاقی می‌افتد؟ اختلاس ما کمتر شده است؟ تازه وقتی هم اعدام می‌کنیم، داستان‌های خاص خودش ایجاد می‌شود. همیشه در مجازات‌ها، دست بالا را می‌گیریم اما اثر خاصی ندارد.

منبع : تسنیم

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.