×

جریان یک پرونده انتظامی کانون

جریان یک پرونده انتظامی کانون

خانم شاکیه با طرح شکایت انتظامی بطرفیت اقای الف و ‎‎ب وکلای دادگستری مرکزو آقای ج (( وکیل دادگستری نبود)) اعلام نموده که آقای ج با تنظیم صلحنامه عادی و به وکالت از آقای ؟؟؟ که در همان روز ساعت 10 شب فوت کرده است با کمک یکی از بستگان خود که غیر وکیل می باشد (آقای ج) با دو درصد حق الوکاله از ارزش

جریان-یک-پرونده-انتظامی-کانون

تخلیص از مرتضی شیخ الاسلامی
به نقل از گاهنامه شماره 4 دادسرای انتظامی کانون مرکز 20/3/1385
 
 خانم شاکیه با طرح شکایت انتظامی بطرفیت اقای الف و ‎‎ب وکلای دادگستری مرکزو آقای ج (( وکیل دادگستری نبود)) اعلام نموده که آقای ج   با تنظیم صلحنامه عادی و به وکالت از آقای ؟؟؟ که در همان روز ساعت 10 شب فوت کرده است با کمک یکی از بستگان خود که غیر وکیل می باشد (آقای   ج) با دو درصد حق الوکاله از ارزش چهار پلاک ثبتی ~~~و ~~ و~~ همگی بخش شهرستان و پلاک ثبتی  ~~~ بخش 3 تهران به وکالت از آن مرحوم کلیه پلاکهای ثبتی مذکور را به دو نفر از ورثه به نام آقای د  و خانم ف  به عقد صلح با عوض صلح قیمت یک کیلو نبات برای هر پلاک واگذار و منتقل نموده است که بر اساس آقای الف وکیل دادگستری اقدام قانونی نموده و حقوق ایشان به عنوان احد از ورثه مرحوم ؟؟؟ و قائم مقام قانونی آن مرحوم تضییع شده است . پرونده خانم شاکیه توسط دادستان کانون به یکی از مجرب ترین دادیاران دادسرای انتظامی کانون مرکز ارجاع شد . دادیار دادسرای انتظامی کانون وکلای دادگستری مرکز پس از ملاحظه مدارک و مستندات شاکیه انتظامی و اخذ توضیحات لازم از طرفین و بررسی موضوعات عنوان شده در تاریخ ××× کیفرخواست انتظامی علیه آقایان الف  بلحاظ تخلف از سوگند بر اساس بند 3 ماده 81 آئین نامه وب به ارتکاب عمل خلاف شان وکالت به استناد قسمت اخیر بند 1 ماده 80 آئین نامه لایحه قانونی استقلال کانون وکلا ناظر به بندهای 4 و 5 ماده 76 آئین نامه مذکور صادر و پرونده نهایتا به شعبه سوم دادگاه انتظامی کانون مرکز ارجاع شده است . در تاریخ ***** شعبه سوم دادگاه انتظامی کانون وکلای مرکز بعد از استماع اظهارات طرفین حاضر در جلسه دادنامه شماره ×××مورخ ××× را به شرح زیر صادر نمود:

(( در خصوص تخلف انتظامی منتسب به 1- آقای   الف  2- آقای ‎‎‎ب وکلای دادگستری مقیم شهرستان به شرح قرار مورخه **** و کیفرخواست مورخه ××× دادسرای انتظامی کانون مشعر بر اینکه خانم شاکیه شکایت نموده است که آقای ؟؟؟ مورث وی مشرف به فوت بوده و آقای الف  به اتفاق ج   (وکیل نبوده و مورد تعقیب دادسرا واقع نشده ) با اقدامات غیر متعارف به صورت تنظیم صلحنامه عادی به صلح املاک مورث واقع درشهرستان  و تهران به دو نفر از ورثه به اسامی خانم ف و آقای د فرزند همسر آقای ??? با علم به تنظیم صلحنامه به وضعیت غیر متعارف به استناد همین صلحنامه دعوی الزام به تنظیم سند رسمی انتقال املاک مورد صلح بطرفیت بقیه ورثه طرح کرده است . بر حسب محتویات پرونده آقای ؟؟؟ به موجب وکالتنامه رسمی به خانم ف   و آقای د همسر و فرزندش وکالت داده است که نسبت به اموال و املاک وی هر اقدامی راجع به صلح – انتقال و رهن و سایر اقدامات اداری بنمایند . آقای د و خانم ف  با عنوان وکالت در توکیل در تاریخ ××× اختیارات مندرج در وکالتنامه را به آقای الف  وکیل دادگستری واگذار نموده اند ایشان تفویض وکالت را در برگ وکالتنامه مخصوص طرح دعوی حقوقی با حق الوکاله دو درصد املاک مورد صلح انجام داده است . امضای وکالتنامه از سوی آقای د در حضور او انجام نگرفته و او اثر انگشت منتسب به مشارالیها را گواهی نکرده است و بر اساس همین وکالتنامه مخصوص دادگاهها در ساعت 8 بعد از ظهر ****با تنظیم صلحنامه عادی مورخه ### به وکالت از ؟؟؟ املاک پلاک های~~~و~~ و~~ واقع در شهرستان  و پلاک ~~~~~  واقع در تهران را به عنوان مصالح به آقای ج متصالح به وکالت از خانم ف   وآقای د   به عنوان صلح معوض در برابر یک کیلو نبات واگذار نموده است .

بطوریکه در پرونده اعلام شده است مرحوم ؟؟؟ در ساعت 10 شب همان روز فو.ت نموده و آقای الف   ( وکیل دادگستری) در زمان تنظیم و امضای صلحنامه عادی از کهولت سن و بیماری وی مطلع بوده است بعد از فوت ??? آقای الف      به عنوان وکیل مراتب صلح اموال را به ورثه و اداره ثبت و غیره اعلام نموده و خانم شاکیه را از معامله نسبت به آنها منع نموده است .
 با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده آنچه به عنوان تخلف انتظامی و مستقل از اینکه اقدامات انجام گرفته واجد یا فاقد جنبه کیفری هستند و در دادگاه ها ی دادگستری مطرح و مورد حکم واقع شده  یا نشده اند متوجه آقای الف می گردد و بطور مستقل از اقدامات مطرح شده یا نشده در دادگستری قابل رسیدگی انتظامی است این است که اولا درمراجعه آقای د  به دفتر وکالت آقای الف برای تنظیم صلحنامه عادی آنهم در برهه زمانی موصوف نامبرده می بایست از هر گونه اقدامی که شائبه دخالت در انجام عمل حقوقی خلاف قانون را همراه داشته باشد خودداری کند

و با توجه به اینکه آقای د      و خانم    ف هم وکیل مصالح بوده اند هم شخصا متصالح می شدند آقای الف می بایست حداکثر قرارداد صلحی را به نام طرفین تنظیم و در اختیار ایشان بگذارد تا خودشان امضا کنند و نیاز نبوده که مشارالیه به تحصیل وکالت مع الواسطه از طرف آقای ؟؟؟ برای خودش آنهم روی وکالتنامه مخصوص دعاوی و با حق الوکاله دو در صد املاک مورد صلح و تحصیل وکالت دیگر از طرف آقای د و خانم ف   برای آقای ج اقدام کند ثانیا تنظیم وکالتنامه ای که موکل آن را در حضور وکیل امضا نکرده و انگشت نزده است بلکه به دلالت صورتجلسه تحقیق مورخ **** دادسرا خانم ف در اتومبیل نشسته بود و وکالتنامه به وسیله آقای ج تنظیم شده است و شاید به همین علت از طرف آقای الف  وکیل دادگستری گواهی نشده است خلاف ماده 33 قانون آئین دادرسی مدنی است ثالثا استفاده از چنین وکالتنامه واجد اشکال و مبادرت به تنظیم و امضای سند در ساعت 20 شب به زمان فوت موکل و برهه زمانی موصوف و با علم به کهولت و بیماری موکل عمل خالی از شائبه نیست رابعا اقدام آقای الف       به ابلاغ صلحنامه به خانم شاکیه در تاریخ ***   و پس از فوت ??? دو ساعت پس از تنظیم صلحنامه عادی و معلوم شدن اینکه نامبرده در زمان تنظیم صلحنامه مشرف به فوت بوده و پس از علم آقای الف    ( وکیل دادگستری) به همه این امور خلاف قانون و عمل غیر متعارف است به نظر دادگاه همگی اعمال یاد شده خلاف  شئون وکالت و منطبق با قسمت اخیر بند 1 ماده 80 آئین نامه اجرائی لایحه استقلال کانون وکلای دادگستری هستند لهذا دادگاه آقای الف    وکیل پایه یک دادگستری و عضو کانون وکلای دادگستری مرکز را به جهت اعمال و رفتار منافی شئون وکالت به تنزل درجه از پایه یک به پایه دو محکوم می نماید .

اما تخلف انتسابی به آقای ب به اینکه به وکالت از خانم ف و آقای د   اقدام به طرح دعوی الزام به تنظیم سند رسمی نموده استو صلحنامه تنظیم شده توسط آقای الف ( وکیل دادگستری) را مستند اصلی خود قرار داده است چون صحت و عدم مستندات به موکل مربوط است به نظر دادگاه عمل او تخلف محسوب نیست و نامبرده از تخلف انتسابی تبرئه می شود .
اگر شاکیه مدعی ارتکاب بزه از ناحیه آقای الف     (  وکیل دادگستری‌) و غیره علاوه بر تخلف انتظامی است  می تواند برای پیگیری ادعای خود به مراجع جزائی مراجعه نماید .))
رای صادره برای طرفین دعوی ارسال شد و آقای الف که محکوم شده است در فرجه قانونی طی لایحه مفصلی به دادگاه عالی انتظامی قضات ارسال نموده است .

نسخه دوم لایحه اعتراضیه وکیل مشتکی عنه متعرض برای ریاست محترم کانون وکلای دادگستری مرکز ارسال شده و کانون طی لایحه شماره××× مورخ ×××جوابا به دادگاه عالی انتظامی قضات اعلام نمود که

(( 1 - وکالتنامه وکلای دادگستری منصرف از اموری است که مطابق قانون مدنی در مقام انجام معاملات صورت می گیرد ماده اول قانون وکالت مصوب سال 1315 در بیان وکیل و شرایط وکالت تصرح بر ( وکالت در عدلیه دارد) و سایر قوانین متاخر نیز عموما دلالت بر این مفهوم دارند به همین منظور وکلای دادگستری دارای فرم مخصوص وکالتنامه هستند بنابراین اگر وکیل در فرم مخصوص وکلای دادگستری اخذ وکالت از کسی می کند چنین وکالتی مخصوص اقدامات قضائی است و نمی تواند و نباید معاملات به کار رود .

2- در وکالتنامه رسمی شماره ××× سیاق عبارتست که در سطور میانی درج شد نشان می دهد که منحصرا انجام هر عملی که در مقام دفاع از موکل در محاکم دادگستری یا اداری لازم و ضروری باشد به عهده وکیل دادگستری گذاشته شده است فلذا وکیل مشتکی عنه نمی توانسته خارج از اختیارات فوق سایر اختیارات مندرج در وکالتنامه منجمله انجام معاملات را به خود تفویض کند .

3- با وصف در گذشت موکل که سمت وکالت وکیل مشتکی عنه زایل گشته بود ارسال نامه به شاکی پرونده با اشاره به وکالتنامه باطل شده و تحت عنوان وکیل دادگستری و اخطار به وی عملی بلاتوجیه است .

4- مجموعه اعمال منتسب به وکیل مشتکی عنه حتی به فرض که خلاف قانون تلقی نشود محققا برای وکیل دادگستری رفتار خلاف شئون وکالتی است . مسئوولیت وکیل دادگستری و مقوله اخلاق حرفه ای که وکلا ملزم به رعایت آن در کلیه جنبه های وکالتی هستند فراتر از مسئوولیتهای سایر صنوف است وکیلی که سوگند می خورد و شرافتش را وثیقه قرار می دهد که حتی در امور شخصی راستی و درستی را پیشه کند نباید در اقدامات شبهه آمیز و شائبه برانگیز وارد گردد و موجبات لطمه زدن  به اعتبار حرفه وکالت را فراهم سازد .

5- اعمال و رفتار خلاف و منافی شئون وکالت جنبه عام دارد و تشخیص مصادیق اینگونه اعمال و رفتار و تطبیق آن با سابقه قانونی مربوط با دادگاههاست و در صورتیکه بدین جهت از وکیلی شکایت شود برای دفاع از حیثیت جمعی وکلا دادسرا و دادگاه انتظامی کانون لازم است قاطعانه و البته وفق مقررات و با عدالت عمل کند . بنا به مراتب دادنامه معترض عنه فاقد اشکال قانونی بوده و مطابق محتویات و کیفیات پرونده امر صادر شده و از دادگاه محترم عالی انتظامی قضات تایید آن را تقاضا دارد .))

رای دادگاه عالی انتظامی قضات

با توجه به شکایت شاکیه انتظامی و رسیدگیهای به عمل آمده و عنایت به قرائن و دلایل موجود در پرونده عملکرد و اقدامات نامناسب و خارج از رویه و غیر متعارف آقای الف وکیل مشتکی عنه در مورد اخذ وکالت از فرد مشرف به مدت متوفی دو ساعت قبل از مرگ وی در مورخه ***** در فرم وکالتنامه اختصاصی طرح دعوی در مراجع قضائی دادگستری آن هم با آگاهی قبلی از کهولت سن و بیماری نامبرده و نیز اخذ وکالت همزمان به همین صورت از یکی از فرزندان و همسر متوفی و سپس عجولانه انتقال اموال و املاک متوفی واقعه در کرج و تهران با تنظیم صلحنامه عادی به دو نفر اخیر ( به کیفیتی که در متن گزارش اشعار گردیده ) و نتیجتا موجب تضییع حقوق شاکیه انتظامی و سایر وراث گردیده است در مجموع مبین اعمال و رفتار منافی شئون وکالت می باشد و لذا محکومیت مشارالیه در شعبه سوم دادگاه انتظامی کانون وکلای دادگستری مرکز به تنزل درجه با تطبیق اعمال انجام شده وی با شق اخیر بند 1 ماده 80 آئین نامه لایحه قانونی استقلال کانون وکلا بر خلاف قانون نبوده و در نتیجه اعتراض معترض در خصوص مورد  غیر موجه و دادنامه شماره ...معترض عنه عینا تایید و ابرام می گردد .

تخلیص از مرتضی شیخ الاسلامی

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.