عدم آگاهی متهم به حرمت جمع بین الاختین درصورت عدم وجوددلیل خلاف ازمصادیق زنای محصنه نمیباشد
پرونده اصراری کلاسه : 7/27/6247 ک
ردیف : 77/21
رای شماره : 14 5/8/1377
بسمه تعالی
رای هیئت عمومی دیوان عالی کشور(شعب کیفری )
با توجه به اینکه متهم منکر زنا است و اظهار داشته که فاطمه تابه را صیغه کرده و از حکم حرمت جمع بین الاختین آگاه نبوده و دلیلی نیز بر اثبات خلاف این امر و این که عالما" عامدا" مرتکب زنا شده باشد اقامه نگردیده و بطور کلی طبق ماده 62قانون مجازات اسلامی حد زنا منوط به آگاهی زانی از موضوع و حکم است و بر این اساس صدور حکم به >>رجم << که حد زنای محصن و محصله می باشد، بر خلاف موازین شرعی و مقررات قانون است ، اعتراض وارداست ، بنابراین به استناد بند(ج ) ماده 24 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب دادنامه شماره 2788/2/77 صادره از شعبه 11 دادگاه عمومی ایلام در مورد محکومیت علی اکبر تابه به >>رجم << به اکثریت آراء نقض و رسیدگی به دادگاه دیگری از دادگاههای عمومی ایلام ارجاع می شود0
مرجع :
آرشیو دفتروکالت آقای پرویزچگینی وکیل دادگستری
* سابقه *
بسمه تعالی
7/276247
ردیف : 77/21 هیئت عمومی
تاریخ رسیدگی : 24/5/77
تجدیدنظرخواه : آقای احمدرضا طوسی وکیل محکوم علیه
تجدیدنظرخوانده : شکات و دادگاه
تجدیدنظرخواسته دادنامه شماره 88/27/2/77 صادره از شعبه یازدهم دادگاه عمومی ایلام
تاریخ ابلاغ دادنامه به تجدیدنظر: 6/2/77
تاریخ وصول دادخواست تجدیدنظر : 16/2/77
مرجع رسیدگی : شعبه 27 دیوانعالی کشور
هیئت شعبه آقایان : محمدرضا بروجردی رئیس و هادی مقدس علومعاون
خلاصه جریان پرونده :
آقای علی اکبر تابه فرزند علی 39 ساله دارای همسر و 5 فرزند اهل مهران ساکن ایلام باتهام زنای محصن با خواهر هسمرش بنام فاطمه تابه تحت تعقیب قانونی قرار میگیرد بدین توضیح متهم نامبرده که بطور متعارف و طبیع به منزل پدر خانمش رفت و آمد داشته کم کم با خواهر زنش فاطمه رابطه برقرار کرده و یا باین اتهام از سوی برادران همسرش متهم میوشد متهم از همان تحقیقات اولیه اظهار داشته در حدود آبانماه سال 73 فاطمه به تهران رفته و صیغه 99ساله نموده و با او رابطه زناشوئی برقرار میکند تا اینکه فاطمه تابه حامله میشود که دو برادر فاطمه باسامی علی تابه و محمدرضاتابه و همچنین عموی آنها بنام مرادویس تابه که از این جریان اطلاع پیدا میکنند روی تعصب ناموسی عشایری اقدام به کشتن فاطمه تابه مینمایند که بوضع بسیار فجیعی او را خفه کرده و بعد به آتش می کشانند ودر نتیجه جنین 26 ماهه او نیز کشته میشود متهم در ص 1 گفته است مقتوله خودش راضی بود و نمی دانستم بمن حرام میشود و در ص 10 میگوید از ایلام باتفاق خانم فاطمه بتهران بقصد ازدواج رفتیم و در آنجا در مسجد علی بن ابیطالب عقد99 ساله کردیم و همان روز به ایلام برگشتیم و فاطمه را به منزل پدرش بردم و به آنهاگفتم که من فاطمه را عقد کرده ام آنها گفتند که کار بیخودی کرده اید که من منزل پدر فاطمه را ترک و بخانه خودم برگشتم ولی خانم فاطمه هفته ای چند روز بمنزل من می آمد وشب در آنجا میخوابید و با هم همبستر میشدیدم خودش راضی بود و من هم از روی نفهمی دست باین کار زدم سئوال میوشد آیا قبل عقد با هم ارتباط نامشروع داشته اید جواب میدهد خیر هیچگونه ارتباطی با وی نداشتم سئوال میشود علت اینکه خانم فاطمه اجبارا" از شما میخواست که او را به عقد خود درآورید چه بود؟ جواب میدهد یکروز خانم فاطمه بمغازه من آمد و گفت رازی دارم میخواهم برای شما فاش کنم گفت من 13 ساله بودم یک روز به دستشوئی رفتم بعلت باری کردن با شلنگ فلزی که آب هم با فشار باز بوده شلنگ به داخل مهبل من فرو رفت و ازدستگاه تناسلی من مقدرای خون جاری شد پس از آن دچار خونریزی و عفونت مهبل شدم و فهمیدم که دیگر دختر نیستم حالا شما بخاطر حفظ آبروی من مرابه قعد خودت در بیاور که من هم به همین علت اقدام به عقد وی کردم 0 متهم در ص 32 در مقابل این سئ<ال که اولین ارتباط زناشوئی شمابا مقتوله چه زمانی و در کجا بود؟ جواب میدهددقیقا" 20/7/74 اولین ارتباط زناشوئی من با فاطمه در کرمانشاه در هتل آزادی چون فاطمه ناراحیت کلیه داشت او را جهت مداوا به دکتر بردم و شب در هتل بسر بردیم با وی عمل زناشوئی انجام دادم و شب در هتل ماندیم سه مرتبه این عمل را انجام دادم و دفعات بعد حدودا" 20 روز قبل از عید سال 75 در مسافرخانه گیلان تور (در تهران ) بالغ بر8الی 9مرتبه با وی عمل زناشوئی انجام دادم و دو مرتبه هم در منزل خودم با وی همبستر و عمل زناشوئی انجام دادم همسرم در اطاق دیگر حضور داشت و در آخر میگوید اولین بار که با هم همبستر شدیم صیغه نامه که ارائه دادم داشتم ضمنا" از متهم سئوال شده با اینکه خواهرمقتوله عیال شما بوده و خواهر زن رابعقد خود درآوردن از نظر شرعی خلاف است چگونه مدعی هستید که او را به عقد خود در آورده ای ؟ جواب میدهد چون که سواد نداشتم و از این مووضع اطلاعاتی نداشتم گذشته از اینها با رضایت خود متقوله انجام شد من به عاقد هم گفتم نمیدانم چگونه این کار انجام گرفت متهم در محضر دادگاه نیزگفته بنظر خودم عمل خلافی انجام نداده ام ص 5 و از امام جماعت مسجد علی بن ابیطالب آقای میرزاابوالقاسم عیوقی تفتی 66 ساله تحقیق به عمل آمده میگوید یکروز خانمی بنام فاطمه تابه فرزن بیگلربهمراه مردی بنام علی اکبر تابه فرزند علی بهمراه پدر و مادر فاطمه به مسجد آمدند و از من تقاضا کردند که آ;ان را به عقد شرعی همدیگر در بیاورم و گفتند پدر و مادر فاطمه راضی هستند من هم آنها را به عقد همدیگر در آوردم و حقیقتا" نمی دانستم که خواهر این دختر زن علی اکبر تابه میباشد ص 61 عقدنامه غیرسمی با کاغذ آرم دارومهر مسجد علی بن ابیطالب بدن امضای زوجین و یا شخص دیگر فقط با امضای عاقد در ص 60 منعکس است ولیکن با عقدنامه دیگری که عکس زوجین به آن ملصق است منضوما" فقرق دارد ص 76 و روحانی یادشده درتحقیقات بعدی گفته است این دو نفر آپدند در مسجد گفتند صیغه عقد بخوانم بعدا" در محضر ثبت کنند بنده هم نوشتم و یادداشت کردم و در ضمن متعهد و ملتزم شدند که بروند در دفتر ثبت کنند ص 66 اولیاءدم متقوله طی رضایتنامه رسمی از قاتلین فرزندشان اعلام گذشت مینمایند ص82 و سرانجام شعبه سوم دادگاه عمومی ایلام در وقتمقرر با حضور اولیاءدم مقتوله و متهمین و وکیل تسخیری متهم ردیف یکم تشکیل جلسه داده پس از استماع اظهارات هر یک و مدافعات متهمین و وکیل تخسیری و اخذ آخرین دفاع با اعلام ختم رسیدگی بشرح دادنامه شماره 24486/8/75 بطور مفصل در 7 صفحه مبادرت بصدور رای مینماید که در صورت لزوم در جلسه هیات عمومی اصراری قرائت میشود و اجمال رای چنین است : (در خصوص اتهام آقایان علی تابه و محمدرضا تابه و مرادویس تابه دائر بر شکرت در قتل عمدی مرحومه فاطمه تابه و جنین 2ماهه اش و سپس سوزانیدن جسد مقتوله حسب اعترافات صریحه آنان بزهکاری آنها را محرز و مسلم تشخیص النهایه بلحاظ اعلام گذشت اولیاءدم از جنبه خصوصی جرم از نظر حق الناس قابل گذشت شمرده ولیکن از لحاظ عمومی جرم استثنائا" بماده 208 قانون مجازات اسلامی علی تابه را به ده سال و دو متهم دیگر هر یک را به هشت سال با احتساب ایام بازداشت قبلی محکوم نموده و در خصوص اتهام ردیف یک علی الکبر تابه دائر بر ارتکاب زنای محصن با فاطمه تابه (متقوله ) و تسبیب د رعقل او و جدیدش با ذکر دلائلی (اولا" با توجه باتهام قبلی رابطه نامشروع با زینب تابه خواهر دیگر همسرش که طی کلاسه 12/1398/ک 2 متهم تحت تعقیب بوده و ثانیا" عدم اقامه به عقد خانم فاطمه در ایلام و یا کرمانشاه بصورت قانونی یا شرعی وتنظیم عقدنامه صوری شرعی در تهران توسط یکی از ائمه مساجد و ثالثا" کتمان حقیقت امر که معقودعلیها خواهرزنش میباشد و در نزد عاقد بلحاظ علم وی به حرمت ازدواج با خواهرزن که صراحتا" آنرا درص 82 پرونده قبلی اتهامی وی اقرار نموده منعکس است و رابعا" جعل پدر و مادر و برادر خانم مقتوله و خامسا" کتمان سوادخویش 000وسادسا" عدم همبستر شدن متهم با مقتوله حسب ادعای وی بعد از جریان عقد کذائی و پس از گذشت مدت زیادی نسبتا" ابتدا در کرمانشاه وسپس در ایلام با مقتوله مرتبا" همبستر شده و عمل زناشوئی انجام مینماید با داشتن همسردائمی و تمکن از وی در منزل خود000) در مجموع بزهکاری وی (زنای محصن ) را محرز و مسلم تشخیص و با استنادبماده 63 و بندالف ماده 83 و ماده 105 قانون مجازات اسلامی متهم علی اکبر تابهع را به حد زنای محصن با محارم سبی (رجم ) محکوم نموده 0000 در مورد جنین 7 ماهه ادعای متهم یاد شده را مبنی بر مطالبه حق شرعی و قانونی خود در اینخصوص با اشاره به قاعده (الولدللفراش و للماهرالحجر) حکم به بیحقی وی صادر ولی قاتلین نامبرده فوق را مشترکا" بپرداخت 800 درهم نقره بعنون دیه جنین مقتول به بیت المال مسلمین محکوم نموده است الخ ) دادنامه صادره مورد اعتراض وتجدید نظرخواهی محکوم علیه ردیف یکم و وکیل 3 محکوم علیه دیگرقرارگرفته و پرونده بدیوانعالی کشور ارسال و بشعبه 27 ارجاع گردیده و شعبه بشرح دادنامه شماره 14288/12/75 درخواست تجدیدنظر از سوی وکیل محکوم علیهم (علی و محمدرضا ومرادویس شهرت همگی تابه )رابا هیچیک از شقوق مذکور در ماده 25 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب منطق ندانسته و با رد درخواست مزبور دادنامه تجدیدنظر خواسته در مورد آن سه نفر ابارم نموده ولیکن رای دادگاه در خصوص ردیف یکم علی اکبرتامه (رجم ) را مخحدوش دانسته با این بیان که متهم درمحضر دادگاه ص 147و148 فقط به یک بار عمل زناشوئی با مقتوله آنهم با ادعای زوجیت و صیغه 99 ساله و آنهم در کرمانشاه با تهران در هتل آزادی ( که از همسر شرعیش فاصله زیاد داشته است ) و با ادعای اینکه نمیدانسته عقد خواهرزن (جمع بین الاختین ) حرام باطل است ص 152 متهم هنوز هم مقتوله را همسر خود توصیف و در مورد قل او و جنین 7 ماهه اش بعنوان فرزند خویش اعلام شکایت نموده ص 150 متهم هرچند در تحقیقات اولیه اقرار بانجام عمل زناشوئی مکرر دارد ولی یادر کرمنشاه ( هتل آزادی بوده و یا در تهران (مسافرخانه گیلان تور) بوده و اگر اعتراف بدوبار زناشوئی وهمبسرت شدن با مقتوله در منزل خود در ایالم با حضور همسرش دارد صرفنظر از اینکه اعتراف مذکور (درص 26) در محضر حاکم شرع نبوده در مورد اعمال انجام شده در کرمانشاه و تهران بعلت فاصله زیاد ودوری از همسر شرعیش شرط احسان را نداشته و در مورد دوباریکه در منزل خودش انجام داده گذشته از اینکه ادعای زوجیت وصیغه را دراد هیچ سئوال و تحقیقی نه از متهم و نه از همسرش (طلا تابه ) نشده که آیا مانع شرعی مثل حیض ونفاس داشته یا خیر و بلکه در تحقیقی که از همسر متهم در همان زمان ص 21 بعمل آمده از هر گونه رابطه مهتم با خواهرش (مقتوله ) اظهار بی اطلاعی کرده است لذا زا چند جهت متهم شرائط احصان را نداشته و یا لااقل مورد شبهه است که بمقتضای الحدود تدره بالشبهات نمیتوان حکم رجم را تایید نمود لذا با نقض آن پرونده در اینخصوص در اجرای بنددال ماده 23قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب جهت رسیدگی مجدد بدادگاه همعرض ارجاع گردیده که پرونده در شعبه 11 محاکم عمومی ایلام مطرح و در ولت مقرر باحضور متهم و وکیلش و پدر و مادر مقتوله تشکیل جلسه داده است پدر مقتوله اظهار داشته که متهم که دامادم میباشد دخترم فاطمه را اغفال و بتهران برده بود که پس از پرس وجوی زیاد پسرم علی که در تهران بمنزل وارد میشود آن دو را لخت و عریان مشاهده نموده با علی اکبر (متهم ) درگیر میشود و من بعد از آنکه دخترم فاطمه رااز تهران بایلام آوردند از ارتباط نامشروع آنها مطلع شدم و متهم نامبدره میگوید قبل از آنکه خانم فاطمه تابه را عقد نمایم مدت دو سال قبل از آن زن خودم را ترک کرده بودم سپس من و فاطمه برای انجام عقد بتهران رفتیم بیک محضر در میدان مجیدیه مراجعه و گفتم این خانم خوهرزنم میباشد میخواهم با هم ازدواج کنیم سردفتر گفت چون پدر دختر حاضر نیست من نمیتوانم عقد نمایم ولی شمامیتوانید او را صیغه کنید من مکان صیغه را از وی پرسیدم اظهارداشت یکنفر بنام آقای غیوبی میباشد بوی زنگ میزنم برای شما صیغه جاری نماید آردس را هم بما داد رفتیم صیغه بدون حضور شهود جاری شد همان روز من و فاطمه باتفاق بایلام برگشتیم زنگ زدم علی و محمدرضاتابه دو برادر خانمم بایلام آمدند جریان را برایشان تعریف کردم و حتی صیغه نامه را به آنها نشان دادم پرسیدند آیا خود دختر راضی بود گفتم بله دختر (فاطمه ) را صدا کردیم آمد برادرش علی پرسید چرا اینکار را کردی فاطمه گفت من با رضایت خودم اینکارراکردم چنانچه اعتراضی دارید بقانون مراجعه کنید علی گفت من بقانون کاری ندارم خودم قانون اجرا مینمایم حدود یکسال پس از صیغه دختر(فاطمه ) در خانه پدرش در مهران بود بعد از آن با هم به هتل آزادی کرمانشاه رفتیم در هتل 6 الی 7 بار این عمل را با خانم فاطمه انجام دادم و بعد بایلام برگشتیم و خانم فاطمه بمهران برگشت تا اینکه فاطمه بمن گفت حامله شده ام 000 که با هم بتهران رفتیم در مسافرخانه گیلان تور خیابان ناصرخسرو 8 الی 9 روز در آنجا باشم بودیم و16روز هم در منزلی که در تهران اجاره کرده بودم باهم بودیم دوبارهم در خانه پدرش (در مهران ) با او همبستر شدم متهم در مقابل این سئوال که در ایلام در خانه خودتان چند بار با فاطمه عمل زناانجام دادید جواب میدهد بخدا قسم در ایلام در منزل خودم بهیچ وجه با خام فاطمه این عمل را انجام نداده ام و نیز در مقابل سئوال که آیا از نظر زناشوئی باهمسرتان خانم طلا تابه مانعی وجود داشت که با فاطمه همبستر می شدید جواب میدهد چون دو زن داشتم یا خانم طلا همسرم اختلاف داشتم حتی منزلم هم (ظاهرا" مراد همسرش است ) درایلام نبوده باین جهت با خانم فاطمه همبستر شده ام و حتی موضوع اختلاف باهمسرم طلا تابه را به پدر و مادرش اطلاع دادم آنهاگفتند بما مربوط نیست متهم در آخرین دفاعش میگوید اوایل نمیدانستم جرم میباشد ولی الان پشیمان هستم در پایان دادگاه با اعلام ختم رسیدگی بشرح دادنامه شماره 2788/2/77 مبادرت بصدرو رای مینماید که اجمالا" با ذکر 9دلیل ( که در صورت لزوم عینا" قرائت خواهد شد) بزهکاری متهم علی اکبر تابه ( زنای محصن ) را محرز ومسلم مینماید که رای صادره مودر اعتراض و تجدیدنظرخواهی محکوم علیه قرار گرفته لذا پرونده بدیوانعالی کشور ارسال و بحلاظ سابقه باین شعبه ارجاع گردیده است 0
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از یگزارش بروجردی عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای میدهند:
بسمه تعالی : با توجه محتویات پرونده حد رجم از چند جهت مخدوش است اولا" مهم در چند جا اظهار بی اطلاعی و ناآگهای از حکم شرعی (حجرمت جمع بین الاختین ) را کرده است ص 10و150و152و217 و بر همین اساس مقتوله را به عقد خود در آورده و حتی در محضر دادگاه از مقتوله بعنوان هسمرش یاد کرده و از جنین کشته شده را هم فرزند شرعی خود میداند و از قاتلین آنها شکایت دارد واینکه دودادگاه اصرار دارند بگردن متهم بگذارند که متهم عالما" عامدا" زناکرده و عقدو صیغه نامه را جهت ظاهرسازی تنظیم نموده یک استنباط وحدسی بیش نیست دلیل قانع کننده ندارند و و تعجبی ندارد که حکم الهی را متهم نداند بویژه با در نظر گرفتن محل سکونت آنها (ایلام ) واینکه متهم از عشایر دورافتاده میباشد هرچند بقول خودش تعمیرکار رادیو وتلویزیون است که در اثر تجربه کاری بعضی از حروفات خارجی را میداندو یا شماره های آیسیو را مثلا" تشخیص میدهد جای تعجب اینست که قاضی محترم رئیس شعبه تجدیدنظر ودادرس محاکم عممی ایلام در همین پرونده در دادنامه خود خواهرزن را از محارم سببی دانسته ص 200 و همچنین در تحقیقات اولیه ص 10 که ظاهرا" آنهم زیر نظر همین قاضی محترم بوده از متهم سئوال شده (باتوجه باینکه از نظر شرعی خواهر زنت بشما محرم است چرا او را عقد کردی ) وقتی ناآگاهی تا این حد باشد که محقق و بازجو و قاضی با تجربه نداند که خواهر زن محرم نیست بلکه جمع بین دو خواهد در زمان واحد با عقد محرمیت شرعا" امکان ندارد از سایرین چه انتظاری است که حکم شرعی را بدانند بهرحال احتمال جهل بحکم الهی بعید نیست و حداقل القاء از سوی متهم موجبه شبهه است که الحدودتدره بالشبهات و ثانیا" متهم در دادگاه اخیر میگوید 6 الی 7 بار در هتل آزادی کرمانشاه و چند بار در مسافرخانه گیلان تور در تهران و دوبار هم در خانه پدرش (در مهران ) با فاطمه عمل زناشوئی انجام دادم وبخدا قسم در ایلام در منزل خودم به هیچ وجه با او این عمل را انجام نداده ام ص 316 بنابراین این اظهارات صراحت دارد که تمام اعمال انجام شده (ولو زنا هم باشد نه و طی بشبهه ) بفاصله دور از محل سکونتش بوده که دسترسی بهمسر دائمیش نداشته لذاعنوان یعدوعلیها و بروح صادق نبوده و شرط احصان محقق نیست (موضوع بندالف ماده 83 و ماده 86 قانون مجازات اسلامی ) و ثالثا" بر فرش اینکه اظهارات اولیه متهم در نیروی انتظایم (شهر برگ 32 که با کاربن نوشته شده ) اگر مربوط به متهم باشد که گفته دو مرتبه هم در منزل خودم با وی همبستر و عمل زناشوئی انجام دادم همسرم در منزل حضور داشت و وی در اتاق دیگر بود صرفنظر از اینک در جای دیگر چنین اعتراضی ندارد و این اظهارات هم دلیل بر تحقق احصان ندارد هم از جهت اینکه هیچگونه تحققی از متهم و یا همسرش نشده که آیا در آن دوباهمسر دائمیش مانع شرعی (مثل حیض ونفاس ) داشته یا خیر و هم از جهت اینکه بر فرض که مانعی هم نداشته اما بواسطه اختلاف شدید بین متهم و همسرش همانگونه که در گزارش اشاره شده از دو سال قبل از صیغه کردن فاطمه بوده با همسر دائمیش عمل زناشوئی نداشته که این هم مانع از تحقق احصان متهم است با توجه بمراتب مذکوره دو دادگاه بدوی اصرار دارند که کلیه شرائط احصان موجود و محقق بوده و با استناد بماده 105 قانون مجازات اسلامی ادعای حصول علم باین معنی را دارند ولی شعبه دیوان معتقد است ادعای علم مذکورنه تنها غیر متعارف است بلکه مقطوع العدم میباشد علیهذا نظر باینکه دو شعهب سوم و یازدهم محاکم عمنمی ایلام بر محکومیت متهم علی اکبر تابه به حد رجم و هر دو استنادا" بعلم خود دارند پرونده اصراری تلقی و جهت طرح در هیات عمومی اصراری بنظر مبارک ریاست محترم دیوانعالی کشور برسد0
بتاریخ روز سه شنبه :5/8/1372 جلسه اصراری کیفری هیئت عمومی دیوان عالی کشور، بریاست حضرت آیت الله محمدمحمدی گیلانی ، رئیس دیوان عالی کشور با حضور جناب آقای مهدی ادیب رضوی نماینده دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان :روسا ومستشاران و اعضاء معاون شعب کیفری دیوان عالی کشور بشرح ذیل تشکیل گردید0
پس از شرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده جناب آقای مهدی ادیب رضوی نماینده دادستان محترم کل کشور مبنی بر : ((رسیدگی های انجام شده و محتویات پرونده و قرائن دلالت بر این دارد که علی اکبر تابه متهم پرونده از حرمت شرعی ازدواج ازدواج با خواهر زن آگاه نبوده است و بعلت جهل از این حرمت مبادرت به صیغه کردن خواهرهمسر خود و تهیه عقدنامه نموده است و میتوان گفت اگر قصد زنا می داشت در مقام صیغه و ازدواج برنمی آمد چون عقد ازدواج بنا بر جهل بر حرمت صورت گرفته و با این وضع قصد زنا منتفی می باشد موضوع اعلام شده و طی بشبه تشخیص میگرددکه حدی بر آن متصور نیست نتیجتا" رای شعبه 27 دیوان عالی کشور موجه بوده معتقد به تایید آن میباشم 0)) مشاوره نموده و اکثریت بیدن شرح رای داده اند:
92
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 14
تاریخ تصویب : 1377/08/05
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
دردعوی کیفری شاکی خصوصی صرفا بیان کننده شکایت است وتعیین نوع جرم انتسابی بعهده دادگاه است هرگونه انتقال اعتبار که سبب تغییر در اعتبارات قانونی دستگاهها گردیده و یا سبب نقض قوانین به شرح فوق الذکر گردد تحت هرعنوان منجمله ابلاغ اعتبار تخلف از قوانین محسوب می گردد
